فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به ضرورت توجه به غربال گری آسیب ها، هدف مطالعه حاضر مقایسه امتیازات آزمون های غربال گری حرکتی عملکردی افراد فعال و غیرفعال است. جامعه آماری تحقیق را دانشجویان مرد دانشگاهی در دامنه سنی 18 تا 25 سال تشکیل دادند که از بین آنها 50 دانشجو (25فعال و 25 غیرفعال) انتخاب شدند. از آزمون های غربال گری حرکتی عملکردی کوک برای غربال گری حرکتی عملکردی استفاده شد. بعد از تعیین نرمال بودن نمرات کلی FMS، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل در برنامه SPSS نسخه 16 و در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. طبق یافته های این تحقیق، نمرات کلی FMS در بین افراد فعال و غیرفعال اختلاف معنی داری داشت (001/0P=). نقطه برش برای همه آزمودنی ها برابر 17 به دست آمد. نمرات آزمون های تحرک پذیری شانه و بالا آوردن فعال پا در افراد فعال و غیرفعال اختلاف معنی داری نداشت، اما نمرات پنج آزمون دیگر اختلاف معنی داری نشان داد. این مطالعه آینده نگر نشان می دهد که با توجه به نمره کلی FMS، افراد غیر فعال نسبت به افراد فعال درمعرض آسیب دیدگی بیشتری قرار دارند. نمره کلی FMS یک پیش بینی کننده آسیب در افراد فعال و غیرفعال است.
پیش بینی آسیب های مچ پا و زانو به وسیله آزمون تعادل ایستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش ورزش، آسیب های ورزشی نیز افرایش یافته است. مطالعات نشان داده اند که یکی از عوامل خطر زا در آسیب های اندام تحتانی، ضعف تعادل است؛ لذا، هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی آسیب های مچ پا و زانو به وسیله آزمون تعادل ایستا بود. جهت انجام پژوهش، 501 ورزشکار حرفه ای زن و مرد به صورت نمونه دردسترس مورد بررسی قرار گرفتند. پیش از شروع فصل ورزشی، آزمون تعادل تک پا از آزمودنی ها اخذ گردید و در انتهای فصل نیز گزارش آسیب های اندام تحتانی از پزشک تیم دریافت شد. براساس نتایج آزمون های تحلیلی خی دو و تحلیل تشخیص مشاهده می شود که بین تعادل ورزشکاران و آسیب های اندام تحتانی ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج بیانگر این هستند که آزمون تعادل تک پا می تواند به عنوان یک آزمون پیش بینی کننده در آسیب های اندام تحتانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثر پیچ خوردگی یک جانبة مچ پا بر آزمون های عملکردی - اجرایی و تعادل پویا و ایستای فوتبالیست ها و والیبالیست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر پیچ خوردگی یک جانبة مچ پا بر آزمون های عملکردی - اجرایی و تعادل پویا و ایستای فوتبالیست ها و والیبالیست هاست. بدین منظور 42 فوتبالیست و والیبالیست، در دو گروه سالم و آسیب دیده، در این پژوهش شرکت کردند. برای برآورد نقص های عملکردی - اجرایی در اجرا، از آزمون جهش به شکل هشت لاتین و جهش جانبی استفاده شد. رکورد آزمودنی ها، با استفاده از کرونومتری با دقت 01/0 ثانیه ثبت شد. برای برآورد تعادل آزمودنی ها آزمون تعادلی ستاره در هشت جهت و آزمون تعادل ایستا بهکار گرفته شد. به منظور مقایسة بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس چندراهه (2 رشتة ورزشی × 2 گروه) و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد تعادل پویای ورزشکاران در همة جهت های آزمون ستاره در افراد اسپرین به طور معنی داری کمتر از افراد سالم است (05/0>p). همچنین بین امتیازات آزمون جهش به شکل هشت لاتین، جهش جانبی و تعادل ایستای در ورزشکاران گروه آسیب دیده و گروه سالم تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بنابراین، پزشکان، متخصصان طب ورزشی، فیزیوتراپ ها، مربیان و تمام افرادی که به نوعی با سلامتی ورزشکار در ارتباط اند می توانند به منظور پیشگیری، درمان و توان بخشی پیچ خوردگی مچ پا از نتایج این تحقیق استفاده کنند.
زاویه قوس کیفوز، سر به جلو و دامنه حرکتی مفصل شانه در هندبالیست های نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود ورزشکار به سطوح حرفه ای فعالیت ممکن است با بروز ناهنجاری هایی همراه باشد که بسته به نوع فعالیت ورزشی متغیر است. وضعیت های سر به جلو، ناراستایی های شانه و ستون فقرات از عمده انحرافات قامتی در ورزشکاران دارای فعالیت های حرکتی بالای سر است. این ناراستایی ها ورزشکار را مستعد آسیب می کند. این تحقیق روی 68 نفر از بازیکنان تیم های مس کرمان، ستاره فروغ کرمان و ثامن الحجج مشهد که به صورت در دسترس انتخاب شدند، انجام گرفت. نمونه های تحقیق به دو گروه آسیب دیده (40N=، سن 43/4±27/24سال، قد24/7±.55/186 سانتی متر، وزن06/10±17/85 کیلوگرم) و سالم (28N=، سن82/3±85/23 سال، قد 36/8± 67/183سانتی متر، وزن 27/9±32/82 کیلوگرم) براساس معیارهای حذفی تقسیم شدند. برای ارزیابی وضعیت سر به جلو از گونیامتر، به منظور ارزیابی کیفوز از خط کش منعطف و برای ارزیابی دامنه حرکتی از انعطاف سنج جاذبه ای لیتون استفاده شد. همچنین برای بررسی وضعیت آسیب از فرم ثبت آسیب خود گزارشی ورزشکار استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار20spss و آزمون آماری t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون (05/0P≤) تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحقیق اختلاف معناداری را در زاویه قوس کیفوز (013/0P≤) و سر به جلو (001/0P≤) در هندبالیست های سالم و آسیب دیده نشان داد. همچنین بین زاویه قوس کیفوز و دامنه حرکتی چرخش داخلی دست برتر (72/0r= ؛001/0P≤) و خارجی دست برتر (48/0-r= ؛002/0P≤)، چرخش داخلی دست غیر برتر (79/0r=؛ 001/0 P≤)، چرخش خارجی دست غیر برتر (42/0-r=؛ 038/0P≤) و مفصل شانه هندبالیست های آسیب دیده اختلاف معناداری مشاهده شد. با توجه به نتایج این تحقیق درمی یابیم که ورود ورزشکار به ورزش حرفه ای و همچنین تمرین مکرر مهارت های خاص ممکن است موجب بروز ناهنجاری های قامتی و آسیب دیدگی در ورزشکار شود که این ناهنجاری ها سبب تغییر کینماتیک مفاصل می شوند.
رابطه بین ناهنجاری زانوی پرانتزی با اجرای برخی آزمون های آمادگی جسمانی– حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ناهنجاری زانوی پرانتزی و اجرای برخی آزمون های آمادگی جسمانی– حرکتی است. برای انجام این تحقیق، 60 فوتبالیست نوجوان با میانگین سن 78/0 ±2/15 سال، وزن 39/3 ±9/58 کیلوگرم و قد 21/6 ±166 سانتی متر انتخاب شدند. برای ارزیابی وضعیت بدنی آزمودنی ها از روش کندال و خط شاقولی استفاده شد. ناهنجاری زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس اندازه گیری و ثبت شد. همچنین برای بررسی اجرای آزمودنی ها از آزمون اسکوات روی یک پا و به¬دست آوردن حداکثر فاصله، بیشترین فاصله به¬دست آمده از پرش روی یک پا (لِی¬لِی)، انجام سه پرش متوالی روی یک پا و به دست آوردن بیشترین فاصله، پرش عمودی و آزمون تی استفاده شد. برای بررسی اختلاف آزمون ها در دو گروه تحقیقی از t مستقل استفاده شد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، اختلاف معنی داری بین دو گروه، در اجرای آزمون ها یافت نشد (پرش عمودی (005/0P=)، اسکوات روی یک پا و به¬دست آوردن حداکثر فاصله (019/0P=)، بیشترین فاصله به¬دست آمده از پرش روی یک پا (011/0P=)، انجام سه پرش متوالی روی یک پا و به¬دست آوردن بیشترین فاصله (008/0P=) و آزمون تی (003/0P=)). نتایج تحقیق نشان می¬دهد وضعیت بدنی در متغیرهای اجرا در فوتبالیست ها تأثیرگذار است و ناهنجاری زانوی پرانتزی می تواند باعث تضعیف اجرا شود.
مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن پیشروندة سیستم عصبی مرکزی است که با علائم و عوارض ناتوانکننده همراه است و موجب بروز اختلالهای شدید میشود و تأثیرات مخرب بر عملکرد روزانه، فعالیتهای شغلی و اجتماعی دارد و مبتلایان به آن احساس خوب بودن عمومی میکنند. علائم متعدد ام اس تحت تأثیر یکدیگر و درمان های دارویی گوناگون قرار می گیرد. ازاینرو درمانهای غیردارویی برای کنترل علائم ام اس پیشنهاد میشود. هدف از این تحقیق مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این پژوهش یک مطالعة نیمهتجربی و از نظر هدف کاربردی است. نمونة آماری تحقیق 20 نفر از زنان مبتلا به ام اس با میانگین سنی 95/6 ± 9/30 سال با سطح پایین و متوسط بیماری EDSS≤ 4 بودند. بیماران بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند (10 بیمار در گروه تمرینات مقاومتی و 10 بیمار در گروه تمرینات استقامتی). دورة تمرین شامل 8 هفته، دو جلسه در هفته (16 جلسه) و هر جلسه شامل سه مرحلة گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن بود. از مقیاس FSS و تست کشیدن طرفی دست (به سمت راست و چپ) بهترتیب برای اندازهگیری شدت خستگی و تعادل آزمودنیهای دو گروه قبل و بعد از دورة تمرین استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین نمرة شدت خستگی و تعادل بیماران مبتلا به ام اس قبل و بعد از دورة تمرین، در هر دو گروه معنادار بود (05/0 P<). اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 P>). بنابراین تمرینات مقاومتی و استقامتی میتواند شدت خستگی و تعادل افراد مبتلا به ام اس را بهبود بخشد. از سوی دیگر، عدم تفاوت معنادار بین نمرة شدت خستگی و تعادل دو گروه بعد از تمرین، حاکی از تأثیر یکسان هر دو نوع تمرین بر بهبود خستگی و تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس است.
تأثیر برنامة تمرین قدرتی و سرعتی با وزنه بر قدرت انقباض کانسنتریک یکطرفه، دوطرفه و نقصان دوطرفه در فلکشن آرنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگام اعمال قدرت بیشینه، کل نیروهای اعمال شده از طریق عضلات مشابه به طور دوطرفه کمتر از کل نیروهای اعمال شده از طریق همان عضلات به طور یکطرفه است. این پدیده نقصان دوطرفه[1] نام دارد. هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر برنامة تمرین قدرتی و سرعتی با وزنه بر قدرت انقباض کانسنتریک یکطرفه، دوطرفه و نقصان در فلکشن آرنج بود. 50 مرد غیرورزشکار با میانگین سنی 1/91 ±21/57 ، وزن 14/31 ±72/22 کیلوگرم و قد 3/31 ±175/61 سانتی متر به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. این آزمودنی ها به طور تصادفی در یک گروه کنترل (10 نفری) و در یکی از چهار گروه تمرین با وزنه (10 نفری) قرار گرفتند که تمرین جلو بازو را به صورت 1) قدرتی یکطرفه، 2) قدرتی دوطرفه، 3) سرعتی یکطرفه یا 4) سرعتی دوطرفه انجام دادند. دو تمرین در هفته به مدت هشت هفته انجام گرفت. گروه قدرتی با شدت 80 تا 100 درصد یک تکرار بیشینه در سه نوبت 1 تا تکراری و گروه سرعتی با شدت 50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه در چهار نوبت 10 تکراری تمرین کردند. گروه کنترل بدون تمرین در جلسات شرکت کردند. قبل و پس از اعمال برنامه های تمرینی، از گروه ها آزمون های قدرت کانسنتریک بیشینة فلکشن آرنج راست (RL1RM)[2] ، آرنج چپ (LL1RM)[3] و جفت آرنج (BL1RM)[4] گرفته شد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آمار استنباطی MANOVA و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0P< نشان داد که بین تمرین قدرتی دوطرفه و یکطرفه، همچنین بین تمرین سرعتی دوطرفه و یکطرفه در متغیرهای قدرت عضلات فلکسور آرنج راست، چپ و جفت تفاوت معناداری وجود ندارد. دو گروه تمرین قدرتی در مقایسه با دو گروه تمرین سرعتی و هر چهار گروه تجربی نیز در مقایسه با گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند. گروه های تمرینات دوطرفه در مقایسه با گروه های تمرینات یکطرفه و کنترل در تسهیل نقصان دوطرفه فلکشن آرنج عملکرد بهتری داشتند. بنابراین، برای جبران نقصان دوطرفه در ورزش هایی که با دو دست انجام می گیرد، اجرای تمرینات قدرتی و سرعتی با وزنه به صورت دوطرفه توصیه می شود.
اثر تمرین پلایومتریک، استقامتی و ترکیبی بر نرخ آسیبهای حاد در بازیکنان فوتبال آماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل شایع بودن آسیب دیدگی در فوتبال، به روش¬های موثر برای پیشگیری از آن نیاز است. هدف از این پژوهش، مقایسه اثر تمرین پلایومتریک، استقامتی و ترکیبی بر نرخ آسیبهای حاد در فوتبالیست های مرد آماتور بود. 32 فوتبالیست با میانگین سن 72/4 ± 42/25 سال، میانگین قد 1/7 ± 6/177 سانتیمتر و توده بدن 59/6 ± 2/73 کیلوگرم، به صورت تصادفی در یکی از سه گروه تمرین پلایومتریک (11=n)، استقامتی (11=n) و ترکیبی (10=n) قرار گرفتند. تمرین استقامتی شامل چهار نوبت چهار دقیقه ای دویدن اینتروال با شدت 90 تا 95 درصد حداکثر ضربان قلب با سه دقیقه دویدن آرام بین آنها بود. تمرین پلایومتریک شامل نه حرکت پرشی و پرتابی برای سه نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام گرفت. تمرین ترکیبی هم شامل اجرای هر دو تمرین استقامتی و پلایومتریک در یک جلسه بود که ابتدا تمرین پلایومتریک اجرا شد. آزمودنی¬ها، برنامه¬های تمرین را به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه اجرا کردند. از پرسشنامه گزارش آسیب فولر و همکاران برای جمع آوری داده¬ها استفاده شد. براساس نتایج، آسیب دیدگی در گروه تمرین ترکیبی به طور معناداری کمتر از گروه¬های تمرین پلایومتریک (037/0= (p و استقامتی (002/0= (p و نیز آسیب دیدگی غیربرخوردی در گروه تمرین ترکیبی و پلایومتریک به طور معناداری کمتر از گروه تمرین استقامتی بود )05/0 (p≤، اما تفاوت معناداری در سه گروه تمرین در متغیرهای محل آسیب (290/0= (p، برگشت به بازی(561/0= (p، نوع آسیب (352/0= (pو زمان وقوع آسیب (374/0= (p مشاهده نشد. بنابراین مربیان و پزشکان تیم¬ها باید به تمرینات توانی و پرشی توجه بیشتری داشته باشند.
تعیین فراوانی و سبب شناسی آسیب های ورزشی پسران ژیمناست نخبه در سطح لیگ برتر و دسته یک باشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین فراوانی و سبب شناسی آسیب های ورزشی ژیمناست های مرد نخبه در سطح لیگ برتر و دسته یک باشگاه های ایران بود. این پژوهش از نوع تحقیقات زمینه یابی، با بهره گیری از شیوه مطالعه ی گذشته نگر می باشد. نمونه ی آماری پژوهش شامل 42 ژیمناست با ویژگی سن: 09/9 ± 45/19 سال، قد: 58/5 ± 05/170 سانتی متر، وزن: 61/5 ± 5/63 کیلوگرم، BMI: 82/1 ± 97/21 کیلوگرم مترمربع و نیز سابقه ی ورزشی 15/3 ± 9/12 سال بودند. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته با ضریب پایایی 85/0 جمع آوری شد. پرسشنامه ی ثبت آسیب های ورزشی شامل سه بخش: جمعیت شناسی با شش سؤال، سبب شناسی با 15 سؤال و جدول تعیین فراوانی آسیب ها در شش وسیله بود. داده ها با نرم افزار SPSS ویرایش 15 به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در حرکات زمینی و پرش خرک اندام تحتانی به ترتیب با 5/43 و 3/79 درصد و نیز در خرک حلقه، دارحلقه، پارالل و بارفیکس اندام فوقانی به ترتیب با 1/61، 9/61، 8/65، 1/67 درصد و هم چنین در مجموع شش وسیله اندام فوقانی با 1/54 درصد بیشترین درصد فراوانی محل آسیب ها را به خود اختصاص دادند. ژیمناست ها اظهار کردند که مهم ترین سبب، آسیب هایشان استفاده نکردن از وسایل کمک آموزشی و خستگی بود؛ بنابراین با در نظر گرفتن این ریسک فاکتورها می توان احتمال وقوع آسیب ها را کاهش داد.
بررسی رابطه ی بین قدرت عضلات اکستنسور ران، زانو و تنه با تعادل در پسران 13تا 15 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعادل نیاز به تعامل پیچیده سیستم های دهلیزی، بینایی و حسی پیکری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی قدرت عضلات اکستنسور زانو و تنه با تعادل بود. 297 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی استان گیلان توسط نمونه گیری خوشه ای برای این مطالعه انتخاب شدند. از آزمون تعادل ستاره برای ارزیابی تعادل و دینامومتر برای قدرت عضلات اکستنسور زانو و تنه استفاده شد. برای ارزیابی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. سطح معناداریT برابر 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش همبستگی معناداری را بین قدرت هر سه گروه عضلات اکستنسور زانو، تنه و ران با تعادل نشان داد. با توجه به نتایج تحقیق به نظر می رسد عضلات اکستانسور تنه و زانو از عوامل مؤثر در اجرای آزمون تعادلی ستاره هستند.
توصیف برخی از عوامل ترکیب بدنی دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش توصیف برخی از عوامل ترکیب بدنی دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی تهران و مقایسه آن با هنجارهای متداول بود. بدین منظور 200 دانشجو از رشته های مختلف با دامنه سنی 18 تا 26 سال با میانگین وزن 7.57 ±160.24 سانتیمتر, به صورت تصادفی از کلاسهای درس تربیت بدنی انتخاب و شاخص هایی چون درصد چربی, شاخص توده بدن (BMI),شاخص پاندورال (HWR) , نسبت محیط کمر به محیط لگن (WHR) و شاخص توزیع چربی ذر بذت (C-Index) در آنها اندازه گیری و مورد توصیف قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین درصد چربی 4.08 ±24.22 (درصد),شاخص توده بدن 2.70 ±21.22 (کیلوگرم بر مترمربع), نسبت قد به ریشه دوم وزن 0.01±0.42 ( برحسب قد به سانتیمتر و وزن به کیلوگرم) و معادل 0.59 ±12.83 ( قد برحسب اینچ و وزن بر حسب پوند), نسبت محیط کمر به محیط لگن 0.07 ±0.7 و شاخص توزیع چربی در بدن 0.04 ±1.02 می باشد. مقایسه اطلاعات بدست آمده از آزمودنی ها با هنجاریهای متداول نشان داد که آزمودنی¬ها از نظر درصد چربی در طبقه بالای متوسط قرار گرفته و نوعاً مشکلی از بابت تندرسی نداشته اند. از نظر میزانBMI در طبقه قابل قبول و در دامنه کمتر از حد طبیعی قرار گرفتند. از نظر شاخص WHR در طبقه با میزان خطر کم قرار گرفته و خطری آنان را تهدید نمی کند. از نظر شاخص C آزمودنی ها بین حالت دو مخروطی و استوانه ای متغیر می باشند و همچنین در شاخص HWR, افراد در گروه های سنی مختلف در طبقه چاق و لاغر پراکنده بودند. بطور کلی نتایج نشان داد که آزمودنی ها از نظر ترکیب بدنی و شاخص آن دچار مشکلی خاص نبوده و خطرهای وابسته به بهداشت آنان را تهدید نمی کند.
تأثیر وزن کوله پشتی بر تغییرات قلبی - عروقی و تنفسی دانش آموزان نوجوان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات پارامترهای قلبی – عروقی و تنفسی در دانش آموزان هنگام حمل کوله پشتی بود. به این منظور 15 دانش آموز پسر (با میانگین سنی 5/0± 53/12 سال، قد 8/1± 7/164 سانتی متر و وزن 6/1± 55 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. هر آزمودنی، کوله پشتی هایی با اوزان 0، 8، 5/10، 13 درصد وزن بدن خود را به طور تصادفی با سرعت 9/3 کیلومتر بر ساعت و به مدت 15 دقیقه بر روی تریدمیل حمل کرد ضربان قلب (HR)، تهویه دقیقه ای (VE) و تعداد تنفس (FR) به وسیله دستگاه گاز آنالایزر و فشار خون (BP) نیز توسط فشارسنج دیجیتالی در حالت های استراحت، فعالیت (دقیقه 15 ) و ریکاوری (3 دقیقه پس از آزمون راه رفتن) اندازه گیری شد. نتایج آزمون آماری نشان داد که در شرایط 5/10 و 13 درصد وزن بدن،BP و VE در حین حمل و نیز 3 دقیقه پس از حمل به طور معناداری بیشتر از شرایط باری 0 و 8 درصد بود (000/0 = P). همچنین، مقادیر متغیرهای مذکور در شرایط باری 5/10 و 13 درصد، 3 دقیقه پس از حمل، هنوز معناداری بیشتر از سطوح پایه استراحتی بود (000/0 = P) . بین شرایط باری 0 و 8 درصد تفاوت معنی داری در متغیرهای مذکور چه در حین حمل و چه 3 دقیقه پس از آن وجود نداشت. در مقادیر HR و FR آزمودنی ها چه در حین حمل و چه پس از حمل بارهای مختلف، تفاوت معناداری مشاهده نشد. برای اساس نتایج پژوهش حاضر، حمل کوله پشتی معادل 8% وزن بدن تغییرات معنی داری را در پارامترهای تنفسی و قلبی – عروقی دانش آموزان ایجاد نمی کند. ازاین رو می توان آن را به عنوان وزن مطلوب کوله پشتی برای حمل توسط دانش آموزان نوجوان پیشنهاد کرد.
اثر تمرین مقاومتی یکطرفه و بی تمرینی بر سازگاریهای عصبی عضو تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی آثار تمرین مقاومتی یکطرفه و بی تمرینی بر سازگاریهای عصبی عضو تمرین نکرده طرف مقابل بود. 20 آزمودنی مرد سالم با سن 1.63± 20.35 سال، قد 3.47± 173.15سانتی متر و وزن 5.53 ± 72.6 که هیچ گونه سابقه آسیب در مفصل زانو، مچ پا، تاندونها و عضلات پلانتار فلکسور نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین قدرتی را روی عضلات پلانتار فلکسور عضو غیر برتر، سه بار در هفته و به مدت هشت هفته اجرا کردند. انتگرال الکترومیوگرافی (IEMG) هنگام حداکثر انقباض ارادی (MVC) از گروه عضلات سه سرساقی که شامل: عضلات نعلی و دوقلو (عضلات موافق)، عضله درشت نئی قدامی (عضله مخالف) و MVC عضلات پلانتار فلکسور هر دو پای برتر و غیر برتر بودند در پیش آزمون، پس آزمون و پس از بی تمرینی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0.05?P استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادند که افزایش معناداری در حداکثر فعالیت EMG گروه عضلات سه سر ساقی، MVC عضلات پلانتار فلکسور و کاهش معناداری در حداکثر فعالیت EMG عضله مخالف (درشت نئی قدامی) به دنبال هشت هفته تمرین در هر دو پای تمرین کرده و تمرین نکرده مشاهده شد، در صورتی که در گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین، تغییرات معناداری در MVC و IEMG در عضو تمرین نکرده طرف مقابل در گروه تجربی بعد از بی تمرینی مشاهده نشد، اما کاهش معناداری در عضو تمرین کرده وجود داشت. نتایج کلی تحقیق نشان دادند که تمرینهای قدرتی یک طرفه سبب افزایش قدرت ایزومتریکی پلانتارفلکسورهای مچ پا و توسعه سازگاریهای عصبی درون عضلانی و میان عضلانی نه فقط در عضو تمرین کرده بلکه در عضو تمرین نکرده طرف مقابل نیز شدند. نتایج این تحقیق نشان دادند که سازوکارهایی که تحت آنها انتقال متقاطع قدرت عضلانی صورت می گیرند، ممکن است که به واسطه فاکتورهای عصبی مرکزی توضیح داده شوند، اما توجیه این سازوکار به دنبال بی تمرینی تنها به واسطه این فاکتورها قابل توجیه نیست.
تأثیر خستگی بر ثبات عملکردی بسکتبالیست های دارای ناپایداری عملکردی مچ پا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی اثر خستگی بر ثبات عملکردی بسکتبالیست های دارای ناپایداری عملکردی مچ پاست. آزمودنی های این تحقیق، 28 نفر از بازیکنان بسکتبال 16 تا 21 ساله شرکت¬کننده در لیگ جوانان استان کرمان بودند که به¬صورت انتخابی، با توجه به پرسشنامه ویژه ناپایداری مچ پا و تأیید پزشکی به دو گروه دارای ناپایداری عملکردی مچ (16مرد میانگین وزن 49/10±31/71 کیلوگرم، میانگین قد 16/9 ± 75/181سانتی¬متر، میانگین سن 70/1 ± 12/18 سال) و گروه سالم (12مرد با میانگین وزن 89/9 ± 66/73 کیلوگرم، میانگین قد 08/7 ± 25/183سانتی¬متر، میانگین سن 83/1 ±41/18 سال) تقسیم شدند. برای اعمال خستگی از پروتکل خستگی ویژه بسکتبال و برای کمی کردن کنترل قامت از آزمون Y استفاده شد. ابتدا و انتهای هر پروتکل آزمون Y گرفته می شد. برای اطمینان از خستگی آزمودنی ها، با استفاده از مقیاس بورگ در ابتدا و انتهای پروتکل از آزمودنی ها درخواست شد احساس واقعی خود را در مورد شدت فعالیت گزارش دهند. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون t همبسته و t مستقل (05/0 P<) انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد کنترل قامت در هر دو گروه، بعد از اعمال خستگی دچار نقص شده است. به¬علاوه مشخص شد تأثیر خستگی در هر دو گروه یکسان بوده است؛ یعنی اینکه گروه تجربی توانسته سازوکارهای کنترل قامت را با خستگی هماهنگ کند؛ بنابراین هر دو گروه بازیکنان سالم و دارای ناپایداری عملکردی مچ پا، هنگام خستگی به¬دلیل نقص در کنترل قامت مستعد بروز اسپرین مچ پا هستند.
تأثیر و ماندگاری کوتاه مدت یک دوره تمرین ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان دارای تأخیر در رشد تعادل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان دارای تأخیر در رشد تعادل بود. بدین منظور 30 دانش آموز پسر پایه اول دبستان (با میانگین سنی 5/8 سال) از میان 162 نفر اولیه با خرده آزمون های تعادلی تبحر حرکتی بروینینکس- اوسرتسکی (BOT-2) غربال شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و تجربی (15 نفر) گمارده شدند. گروه کنترل برنامه عادی تمرینات کلاس ورزش را داشتند. قبل از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها با تست رومبرگ و تعادل پویا با تست وای مورد سنجش قرار گرفت. گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را برای هشت هفته انجام دادند و تعادل ایستا و پویای آنان اندازه گیری شد. سپس جهت پی گیری ماندگاری کوتاه مدت اثر تمرین، آنان تمرین را برای چهار هفته متوقف کردند و متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری نمود که برنامه تمرینی ثبات مرکزی دارای اثرات کوتاه مدتی بر عملکرد حرکتی کودکان می باشد. یکی از پیشنهادات این پژوهش این است که این گونه برنامه های تمرینی جهت افزایش قابلیت حرکتی کودکان به ویژه تعادل استفاده شود.
تأثیر برنامه جامع گرم کردن +11 فیفا بر آسیب، پیشگیری از آسیب و اجرای بازیکنان فوتبال (مقاله مروری روایتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مروری بر تأثیر برنامه+11 بر پیشگیری از آسیب، ریسک فاکتورها، اجرا و فعالیت عضلانی بازیکنان فوتبال بود. جهت انجام پژوهش جستجوی جامع الکترونیک توسط یکی از نویسندگان در بانک های اطلاعاتی اشپرینگر، ساینس دایرکت و پاب مد به زبان انگلیسی و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و بانک اطلاعات نشریات کشور به زبان فارسی صورت گرفت (از سال 2016-2008). برمبنای نتایج، برنامه+11 توانسته است 30 تا 70 درصد از آسیب های حاد و پرکاری را کاهش دهد. بهبود معنادار ریسک فاکتورهایی همچون قدرت و نسبت قدرت، حس عمقی، تعادل و ثبات ناحیه مرکزی بدن نیز در بازیکنان فوتبال مشاهده می شود. شایان ذکر است که برنامه+11 در دو مقاله، تأثیر معناداری بر بهبود سرعت ولی در یک مطالعه تاثیری نداشته است. این برنامه منجر به، بهبود دریبل، پرش و چابکی بازیکنان شده است. علاوه براین، این برنامه موجب فعال سازی عضلات ثبات دهنده مرکزی بدن و ابداکتورهای هیپ شده است؛ ازاین رو، توصیه می شود که این برنامه جایگزین تمرینات سنتی گرم کردن قبل از اجرای برنامه های تکنیکی و تاکتیکی در فوتبال گردد.