۱.
نارسائی فازلونتال, از اختلالات هورمونی سیستم تولیدمثلی بوده و یک عملکرد غیرطبیعی تخمدان تلقی می گردد که به دنبال کاهش تولید و یا تأثیر ناکافی پروژسترون بروی اندومتر ایجاد می شود که علائم آن به صورت سقط راجعه و نازایی بروز می کند. شرایط استرس زای محیطی مانند مشاغل پراسترس و فعالیت های بدنی متوسط تا شدید خصوصا دو استقامت می تواند سبب نارسایی فازلونتال شود. این مطالعه به بررسی ارتباط بین تمرینات دو استقامت و نارسایی فازلونتال در خانم های ورزشکار می پردازد. جامعه آماری شامل خانم های غیر ورزشکار و ورزشکاران قهرمان در رشته دو استقامت در محدوده سنی 20 الی 30 سال بوده که تحت شرایط استاندارد شده ای که شامل عدم مصرف اخیر قرص های هورمونی, عدم سابقه شیردهی اخیر و نازایی و نیز داشتن سیکل های همراه با تخمک گذاری بوده اند, مورد انتخاب قرار می گرفتند. افراد مورد مطالعه شامل 15 نفر از خانم های غیر ورزشکار که در شرایط استرس زای محیطی قرار نداشته و 15 نفر خانم های ورزشکار دونده می باشد که در آزمون آمادگی بروس امتیاز عالی کسب نموده اند. در روز 21 دوره این افراد, آنان تحت آزمون تعیین سطح پروژسترون قرار گرفتند و مقادیر پروژسترون کمتر و از 10 به عنوان نارسایی فازلونتال در نظر گرفته شد. یافته های مطالعه, نشان می دهد که میزان نارسایی فازنتال در گروه تجربی 69.2 و در گروه کنترل 30.8 بود و ارتباط معنی دار بین نارسایی فازلوتنال و تمرینات دو استقامتی برقرار گردید (P>%5) . همچنین ارتباط معنی داری بین کاهش سطح سرمی پروژسترون و تمرینات دو استقامت وجود داشت (P>%16) بین ورزش و کوتاهی فازلوتنال ارتباط معنی داری برقرار گردید(P>%0). بر اساس نتایج حاصل از مطالعه, در قهرمانان دو استقامت, خصوصاً دونده های طراز اول, شیوع بالایی از اختلالات فازلوتنال مشاهده می¬شود.
۲.
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین ویژگی های شخصیتی مدیران کل تربیت بدنی دانشگاه های سراسر کشور با اثر بخشی آنان از دیدگاه مربیان تیم های ورزشی دانشگاه ها است. در این تحقیق 67 نفر از مدیران و معاونین اداره کل تربیت بدنی و حدود 142 نفر از مربیان تیم های ورزشی شرکت داشتند. ابزار اندازه گیری این تحقیق شامل پرسشنامه ویژگی های شخصیتی آیزنک که توسط مدیران کل تربیت بدنی تکمیل گردیده و دیگری پرسشنامه اثر بخشی مدیریت که توسط مربیان تیم های ورزشی تکمیل شده است. در پرسشنامه ویژگی شخصیتی, شخصیت مدیران در دو بٌعد درون گرائی و با ثبات و بی قباتی و در پرسشنامه های اثر بخشی اثر بخشی مدیران در سه بعد مدیریتی, روابط انسانی و آموزشی سنجیده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها, از روش آماری توصیفی نظیر فراوانی, درصد انحراف معیار و روش آماری استنباطی همانند ضریب همبستگی پیرسون, تحلیل واریانس یکطرفه, T مستقل, رگرسیون چند متغیره و غیره استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها نشان می دهد که : 1_ از 68 نفر از مدیران و معاونین اداره کل تربیت بدنی دانشگاه ها 88 درصد برون گرا و 11.7درصد از آنان درون گرا بودند و از همین تعداد, 97 درصد با ثبات 2.9درصد بی ثبات بودند. 2_ روابط انسانی با میانگین 3.37, بعد مدیریتی با میانگین 3.26و بٌعد آموزشی با میانگین 3.08 به ترتیب از اثر بخشی بهتری برخوردار می باشند.3-بین ویژگی شخصیتی(درون گرایی _ برون گرایی) مدیران با اثر بخشی آنان رابطه وجود ندارد لیکن تا حدودی مدیران برون گرا از اثر بخشی مناسبی برخوردارند. 4_ بین ویژگی شخصیتی (با ثبات و بی ثباتی) مدیران با اثر بخشی آنان رابطه معنی داری وجود دارد به این معنا که مدیران با ثبات از اثر بخشی بهتری برخوردارند. _ بین ویژگی شخصیتی برون گرائی و با ثباتی مدیران با اثر بخشی آنان رابطه معنی داری وجود دارد. 6_ نتایج نشان داد بین سطح مدرک تحصیلی و اثر بخشی مدیران و سابقه خدمت مربیان ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد. 7_ نتایج نشان داد که بین سابقه مدیریتی مدیران و اثر بخشی آنان رابطه معنی داری حاکم است. با توجه به نتایج این تحقیق که نشان می دهد 88 درصد از شخصیت مدیران از نوع برون گرا و همچنین از بعد شخصیت, 97 درصد از آنان با ثبات بوده و از سوی دیگر 53 درصد از این مدیران دارای سابقه مدیریتی بالای 5 سال می باشند. و از سوی دیگر 67 درصد مدیران از تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری بهره مند می باشند, لذا می توان نتیجه گرفت که : مدیران ادارات کل تربیت بدنی دانشگاه ها از شرایط مناسبی برخوردار می باشد.
۳.
هدف از تحقیق حاضر بررسی ساختار جسمی دانش آموزان مقطع راهنمایی سنین 15-11 ساله شهرستان دماوند بوده است. لذا جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان شاغل به تحصیل این مقطع در سال تحصیلی 82-81 تشکیل داده و نمونه آماری تحقیق مجموعاً 5% از کل جامعه تحت بررسی بوده است. ابزار اندازه گیری تحقیق نیز شامل پرسشنامه محقق ساخته بوده که بر اساس آن اطلاعات لازم در خصوص سن, قد, وزن, تیپ بدنی, بخش غالب بدن, سابقه فعالیت های بدنی و وجود یا عدم بیماری های خاص که سبب محدودیت حرکتی میگردد استخراج گردیده است. همچنین آزمون نیویورک جهت شناخت وضعیت طبیعی و یا وجود ناهنجاری و تغییر شکل های ساختاری بدن و آزمون ماتیاس به منظور سنجش میزان استقامت عضلات ناحیه شانه بوده است. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از آمار توصیفی و نیز آزمایش فرضیه های تحقیق که بر اساس آزمون خیدو و با ضریب اطمینان 95% نشان داده است که 69.73 درصد از نمونه های تحقیق از نقطه نظر ساختار بدنی دارای وضعیت غیر طبیعی بوده که در این میان کیفوز_ پشتی با 66.66 درصد شایع ترین ناهنجاری و انگشت چکشی با 1.96 درصد کمترین میزان را در بین نمونه های تحقیق دارا بوده اند. بطور کلی بررسی نتایج نشان داده است که بین ویژگیهای فردی سن, قد, وزن با ناهنجاریهای مورد بررسی ارتباط معناداری وجود نداشته است. نتایج بیانگر آن است که وابستگی میان تیپ بدنی و نوع ناهنجاریها معنیدار نبوده است. همچنین نمونه ها از نظر ویژگیخای قد, وزن و سن با نتایج اجرای تست ماتیاس تفاوت معنیداری نداشته اند. لیکن از نقطه نظر تیپ بدنی و سابقه فعالیت ورزشی با نتایج اجرای تست ماتیاس این تفاوت معنیدار بوده است.
۴.
هدف از تحقیق حاضر مقایسه سه خرده مقیاس اعتماد به نفس ورزشی (صفتی, حالتی و ورزشی) بین مردان ورزشکار رشته های هندبال و دو و میدانی تیم شهرستان سبزوار و تیم دانشگاه تربیت معلم سبزوار می باشد در شرایطی که تیم های شهرستانی در سطح رقابتی بالاتری نسبت به تیم های دانشگاهی حضور داشتند. روش تحقیق توصیفی و از نوع علی مقایسه ای یا پس از وقوع می باشند. نمونه های آماری این تحقیق با جامعه آماری برابر بوده و 67 نفر می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات لازم, سه پرسشنامه ویژگیهای فردی (PII), اعتماد به نفس صفتی ورزشی (TSI) و اعتماد به نفس حالتی ورزشی (SSCI) است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات خام از نرم افزار SPSS استفاده گردیدکه در آن به بررسی میانگین و انحراف استاندارد داده ها پرداخته شد و برای مقایسه میانگین ها از تحلیل واریانس چندگانه (MANOVA) و T مستقل بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ورزشکاران شهرستانی در هر سه خرده مقیاس در سطح بالاتری قرار دارند.
۵.
بیماری اسکولیوسیز تغییر S شکل ستون مهره ای است که با ناهنجاریهای عملکردی مختلف از جمله نارسایی های تعادلی همراه است. علیرغم اهمیت کلینیکی این بیماری, هنوز مکانیزم اختلالات تعادلی در این بیماری روشن نیست. هدف از این مطالعه بررسی ویژگیهای نوسانان پوسچری بیماران اسکولیوسیز نوجوانی از نوع ناشناخته و ارزیابی اثرات یک برنامه ورزش درمانی بر بهبود عملکرد تعادلی و انحراف ستون مهره این بیماران بود. در این پژوهش تعداد 11 دختر نوجوان مبتلا به اسکولیوسیز نوجوانی ناشناخته با دامنه سنی 17_11 سال و با میانگین زاویه کاب 19.64±23.43 درجه از نوع Right Thoracic و همچنین 20 دختر نوجوان سالم به عنوان گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. به وسیله دستگاه تعادل سنج Dynamic Platform Stability نوسانات حالات آزمودنی¬ها در جهت¬های جلو _ عقب (AP) و جانبی (ML) و در وضعیت¬های اناتومیکی, ایستاده با حالت خمیده سر و ایستاده با حالت بازشدگی زیاد سر مورد اندازه¬گیری قرار گرفتند. آزمودنی¬ها به مدت سه ماه (هفته ای سه جلسه 1.5 ساعته) در کلاس ورزش درمانی شرکت کردند. پس از درمان کلیه متغیرها نیز مجدداً مورد اندازه گیری و با قبل از درمان و افراد سالم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در انحراف ستون مهره ای بیماران تغییری رخ نداد. میزان نوسانات حالات افراد سالم بین 0.7 ±0.4 در شاخص AP و 0.14 ±0.3 در شاخص ML متغیر بودند. این مقادیر در مرحله قبل از درمان در بیماران نیز به ترتیب برابر با 0.08±0.14 و 0.08±0.13 در شاخص های AP و ML بودند. از لحاظ آماری اختلافی بین بیماران قبل از درمان و افراد سالم دیده نشد. با تحریک و دست کاری سیستم پروپریوسپتیو در هر دو گروه, افزایش نوسانات پوسچری در شاخص های Ap و ML مشاهده گردید (P=0.001). شاخص نسبت نوسانات حالات حین دست کاری همزمان سیستم های دهلیزی و پروپریسپتیو به نوسانات حالات حین دست کاری سیستم پروپریوسپیتو به تنهایی یک اختلاف معنی¬داری بین دو گروه نشان داد. نتیجه نهایی: بیماری اسکولیوسیز با یک ناهنجاری نهفته در کنترل حالات همراه است. نسبت نوسانات حالا حین دست کاری همزمان سیستم دهلیزی و پروپرسپتیو به نوسانات حالات حین دست کاری سیستم پروپرسپتیو به تنهایی در بیماران اسکولیوسیز بزرگتر از این نسبت در افراد سالم بود که پس از ورزش درمانی این نسبت به حد طبیعی رسید. ورزش برای درمان و توان بخشی اسکولیوسیز نه فقط برای انحراف ستون مهره ای بلکه برای تقویت تعادل ایشان نیز توصیه می شود.
۶.
امروزه بدون شک هر دانشگاهی در هر نقطه ای از جهان دارای برنامه خاصی جهت ورزش دانشجویان است لیکن این موضوع که, منابع انسانی و مالی, اماکن و تأسیسات, مدیریت و برنامه ها, بایستی چگونه باشند, مسئله¬ای است که در هر کشور, بسته به امکانات اقتصادی, انسانی, نیروی متخصص و نگرش آنان به ورزش متفاوت است. پژوهش حاضر, روابط بین نیروی انسانی, بودجه هزینه شده, مساحت اماکن و تأسیسات ورزشی بر افزایش فعالیت های فوق برنامه ورزشی دانشگاههای وزارت علوم, تحقیقات و فناوری را مورد مطالعه قرار می دهد. بدین منظور پرسشنامه ای مشتمل بر 28 سوال ترکیبی از نوع باز و بسته تدوین و جهت پاسخگویی به مدیران تربیت بدنی و فوق برنامه دانشگاه ها ارسال گردید. به منظور مشخص نمودن سهم هر یک از متغیرهای پیش بین (تعداد کل نیروی انسانی, کل بودجه هزینه شده, مساحت اماکن و تاسیسات ورزشی, جنسیت, سابقه خدمت, سن, سابقه مدیریت, مدرک تحصیلی و رشته تحصیلی مدیران فوق برنامه ورزشی) بر متغیر ملاک ( تعداد کل شرکت کنندگان در مسابقات, تعداد کل مسابقات برگزار شده, تعداد کل کلاسهای آموزشی, تعداد کل دانشجویان شرکت کننده در فعالیتهای تفریحی _ فراغتی از رگرسیون چند متغیره روش مرحله به مرحله استفاده گردیده است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین تعداد نیروی انسانی, مدرک تحصیلی مدیران فوق برنامه ورزشی و کل بودجه هزینه شده با تعداد کل دانشجویان شرکت کننده در مسابقات رابطه معناداری وجود دارد. با افزایش میزان سابقه مدیریت مدیران فوق برنامه ورزشی, میزان فعالیت دانشگاهها در زمینه برگزاری مسابقات افزایش می یابد. بین سابقه مدیریت مدیران و تعداد کلاسهای آموزشی (یادگیری) رابطه معکوس وجود دارد. بین مساحت اماکن و تأسیسات ورزشی با میزان فعالیت های تفریحی _ فراغتی دانشجویان رابطه مستقیم بوده و رابطه بین سابقه خدمت مدیران فوق برنامه ورزشی با میزان فعالیت های تفریحی _ فراغتی معکوس می باشد.
۷.
هدف از انجام این تحقیق, بررسی تأثیر فعالیت بدنی هوازی در سه ماهه سوم بارداری بر برخی از شاخص های مربوط به زایمان شامل, مدت زمان مرحله فعال و دوم زایمان, نوع زایمان و استفاده از وسیله در زایمان واژینال می باشد. آزمودنی های تحقیق شامل 26 مادر باردار نخست زا و سالم بودند که به طور تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی و به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (14 نفر) تقسیم گردیدند. از مودنی های گروه تجربی به مدت ده هفته در تمرینات منتخب هوازی شرکت کردند. نتایج تحقیق نشان داد که مدت زمان مرحله فعال زایمان و استفاده از وسیله در زایمان واژینال در گروه تجربی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (P<0.05) . مدت زمان مرحله دوم زایمان و فراوانی عمل سزارین جهت زایمان دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (P>0.05). بطور کلی نتایج تحقیق نشان داد که انجام فعالیت بدنی هوازی منتخب در سه ماهه سوم بارداری موجب کوتاه شدن مدت زمان فعال زایمان و در نتیجه, کاهش برخی از مشکلات مربوط به زایمان می شود.
۸.
هدف از تحقیق حاضر, تبیین عوامل موثر بر ارتقاء بهره وری سازمان تربیت بدنی از دیدگاه مدیران و کارشناسان بود. تعداد 205 آزمودنی که شامل 21 نفر مدیر و 183 نفر کارشناس حوزه های مختلف سازمان تربیت بدنی بودند, مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات, پرسش نامه محقق ساخته بود. در این تحقیق سوال مطرح شده این بود که عوامل موثر بر افزایش بهره وری و نیز میزان اهمیت آنها کدامند؟ بخشی از داده ها به صورت توصیفی ارائه شده و برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های یومن ویتنی, کروسکال و الیس و تحلیل عامل استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق, عوامل موثر در بخش ""اداری_ مالی"" سازمان در رده اول اهمیت قرار گرفت. پس از آن به ترتیب عوامل موثر در بخش های ورزشی قهرمانی, ورزش همگانی و آموزش و پژوهش در رده های بعدی قرار گرفتند. بین دیدگاه مدیران و کارشناسان تفاوت معنادار در هیچ یک از عوامل موثر مشاهده نشد. بین نگرش کارشناسان حوزه های مختلف در میزان اهمیت و عوامل موثر بر بهره وری تفاوت معنادار مشاهده شد.
۹.
هدف از انجام پژوهش بررسی ارتباط بین عوامل فشارزای شغلی و ویژگی های فردی در بین اعضای هیات علمی تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های دولتی کشور بود. جامعه آماری 263 نفر بوده که تعداد 215 نفر (82 درصد) نمونه ها تحقیق را تشکیل دادند. روش تحقیق از نوع همبستگی بود که در آن مشخصات فردی و مولفه های روانی شغل از طریق پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت و ابزار اندازه گیری شامل دو پرسشنامه ویژگی های فردی (محقق ساخته) و عوامل فشارزای شغلی(اسپیل برگر) همراه با سئوال های باز تشکیل داد که پس از تأیید روایی محتوای پرسشنامه عوامل فشارزای شغلی توسط متخصصین از طریق روش آماری کرانباخ, ثبات و پایایی سوال ها مجدداً ارزیابی گردید و r=0.83 محاسبه شده که در سطح (P<0.001) معنی دار بود. تجزیه داده ها تحقیق توسط آمار توصیفی(میانگین, انحراف معیار, درصد), آزمون همبستگی پیرسون و مقایسه میانگین ها (آزمون¬های t و ANOVA) و تحلیل عاملی صورت گرفت و سطح معنی داری (P<0.05) در نظر گرفته شد.
۱۰.
هدف از تحقیق حاضر مقایسه هزینه انرژی استراحتی و کارایی سوخت و سازی بیماران فلج مغزی اسپاستیک با میانگین سن 11 سال, قبل و بعد از یک دوره تمرینات هوازی و مقایسه این شاخصها با افراد سالم بوده است. 15 کودک فلج مغزی اسپاستیک داییلژی داوطلبانه در یک برنامه ورزشی توانبخشی شرکت کردند و 18 کودک سالم همتایشان (گروه کنترل) نیز به صورت تصادفی برگزیده شدند. گروه تجربی (cp) برنامه تمرینات هوازی را به مدت 3 ماه بطور سه جلسه در هفته با شدت کار 2.5 ± HRR % معادل شدت متوسط bpm 144 را اجرا کردند. متغیرها مطابق پروتکل اصلاح شده مک مستر روی چرخ کارسنج نتتوری در شرایط آزمایشگاهی با دمای 21 درجه سانتیگراد و رطوبت محیطی 61 درصد مورد اندازه¬گیری قرار گرفتند. پس از دوره تمرینی اندازه¬گیری متغیرها تکرار گردید و با استفاده از روش آماری MANOVA مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. متعاقب اجرای تمرینات سه ماهاهه, ضربان های قلب استراحت و زیر بیشنه و شدت اجرای فعالیت (%HRR) به میزان قابل توجهی کاهش یافت. این متغیرها در بیماران در هر دو شرایط پیش و پس آزمون به میزان معنی داری بیش از گروه سالم بود (P<%0.5) . هزینه انرژی استراحتی گروه های بیمار و سالم تقریبا یکسان بود. میزان اکسیژن مصرفی متناسب با بازده کار (Vo2/workload) در پس آزمون بیماران به میزان معنی داری کاهش یافت (P<%0.5). همچنین هزینه اکسیژن پس آزمون تحت بازده کار 45 وات روی چرخ کارسنج بطور بارز کاهش یافت ( 1.8 ± 18.02 در برابر ½ ±20.34 میلی لیتر کیلوگرم در دقیقه), که از افزایش کارایی متابولیکی حکایت می کنند. نتیجه¬گیری: ضربان های قلب استراحت و زیر بیشینه بیماران فلج مغزی بیش از افراد سالم است که هزینه انرژی ورزش بالاتر و سطح پایین توانایی قلبی _ عروقی آنان حکایت می کند. با این وجود, فعالیت های ورزش درمانی به افزایش کارایی سوخت و سازی بیماران منجر می گردد. این دگرگونی فیزیولوژیک در بیماران فلج مغزی اسپاتیک علیرغم محدودیت عملکرد دستگاه عصبی _ عضلانی و تحمل پایین شدت¬های بالاتر تمرین, از جنبه های بالینی قابل توجه است.
۱۱.
هدف از این پژوهش توصیف برخی از عوامل ترکیب بدنی دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی تهران و مقایسه آن با هنجارهای متداول بود. بدین منظور 200 دانشجو از رشته های مختلف با دامنه سنی 18 تا 26 سال با میانگین وزن 7.57 ±160.24 سانتیمتر, به صورت تصادفی از کلاسهای درس تربیت بدنی انتخاب و شاخص هایی چون درصد چربی, شاخص توده بدن (BMI),شاخص پاندورال (HWR) , نسبت محیط کمر به محیط لگن (WHR) و شاخص توزیع چربی ذر بذت (C-Index) در آنها اندازه گیری و مورد توصیف قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین درصد چربی 4.08 ±24.22 (درصد),شاخص توده بدن 2.70 ±21.22 (کیلوگرم بر مترمربع), نسبت قد به ریشه دوم وزن 0.01±0.42 ( برحسب قد به سانتیمتر و وزن به کیلوگرم) و معادل 0.59 ±12.83 ( قد برحسب اینچ و وزن بر حسب پوند), نسبت محیط کمر به محیط لگن 0.07 ±0.7 و شاخص توزیع چربی در بدن 0.04 ±1.02 می باشد. مقایسه اطلاعات بدست آمده از آزمودنی ها با هنجاریهای متداول نشان داد که آزمودنی¬ها از نظر درصد چربی در طبقه بالای متوسط قرار گرفته و نوعاً مشکلی از بابت تندرسی نداشته اند. از نظر میزانBMI در طبقه قابل قبول و در دامنه کمتر از حد طبیعی قرار گرفتند. از نظر شاخص WHR در طبقه با میزان خطر کم قرار گرفته و خطری آنان را تهدید نمی کند. از نظر شاخص C آزمودنی ها بین حالت دو مخروطی و استوانه ای متغیر می باشند و همچنین در شاخص HWR, افراد در گروه های سنی مختلف در طبقه چاق و لاغر پراکنده بودند. بطور کلی نتایج نشان داد که آزمودنی ها از نظر ترکیب بدنی و شاخص آن دچار مشکلی خاص نبوده و خطرهای وابسته به بهداشت آنان را تهدید نمی کند.