فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۲۶۱.

پیش بینی گرایش به عضلانی شدن بر حسب نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا در میان مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گرایش به عضلانی شدن نگرش عضلانی وابستگی به تمرین نگرش به مصرف مواد نیروزا ورزشکاران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۴۴۹
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی گرایش به عضلانی شدن برحسب نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا در میان مردان ورزشکار بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ورزشکاران شهر تهران در سال (1395) تشکیل دادند که از میان آن ها برمبنای نمونه گیری دردسترس، 240 ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های گرایش به عضلانی شدن، وابستگی به تمرین، نگرش به عضلانی بودن و نگرش به ارتقای عملکرد مبتنی بر مصرف مواد نیروزا جمع آوری شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که سه متغیر نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا می تواند گرایش به عضلانی شدن را در ورزشکاران پیش بینی نماید .به طورکلی، به منظور کاهش تأثیرات منفیگرایش به عضلانی شدن در ورزشکاران و نیز افزایش آگاهی متصدیان ورزشی،شناساییسه عامل پیش بینی کننده آن؛ یعنی نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا توصیه می گردد.
۲۶۲.

تأثیر حفاظتی هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان دکورین، TGF-β و حجم تومور در مدل حیوانی سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش حجم تومور دکورین سرطان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۶۶۸ تعداد دانلود : ۴۷۷
دکورین مایوکاینی است که ازطریق تعامل با فاکتور رشد تومور بتا (TGF-β)، رشد و تکامل سلول های سرطانی را تعدیل می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حفاظتی هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان دکورین TGF-β و حجم تومور در مدل حیوانی سرطان پستان است. در این تحقیق تجربی40 سر موش آزمایشگاهی ماده نژاد بالب سی به روش تصادفی و به طور مساوی در چهار گروه کنترل، تومور، ورزش و گروه ورزش به همراه تومور تقسیم شدند. تمرین اصلی، چهار هفته قبل و چهار هفته بعد از کاشت تومور با 50 تا 70 درصد توان بیشینه موش ها اجرا شد. موش های دو گروه تومور و گروه ورزش به همراه تومور، ازطریق جراحی زیرجلدی با تومور آدنوکارسینومای پستان موشی سرطانی شدند. رشد تومور به صورت هفتگی اندازه گیری شد و در پایان مطالعه تومورها و بافت عضله سولئوس ازطریق جراحی استخراج شدند. برای بررسی بیان ژن دکورین و TGF-β از روش Real-Time PCR استفاده شد و داده ها به روش آزمون های تی تحلیل واریانس یک طرفه و به دنبال آن آزمون تعقیبی توکی با سطح معنی داری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند. میزان رشد تومور درگروه تومور به طور معنی داری بیشتر از گروه ورزش به همراه تومور بود و تفاوت معنی داری در میزان بیان دکورین در عضله سولئوس بین چهار گروه وجود داشت .(F=12/30,P=0/0023) همچنین، آزمون تعقیبی توکی نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی تناوبی سبب افزایش معنی دار بیان ژن دکورین در بافت عضله سولئوس در دو گروه ورزش نسبت به گروه کنترل و گروه ورزش به همراه تومور نسبت به گروه تومور شده است (P=0/02)، اما میزان بیان TGF-β در بافت تومور در گروه ورزش به همراه تومور نسبت به گروه توموری کاهش معنی داری نشان داد. نتایج نشان داد که تمرینات هوازی تناوبی احتمالاً با افزایش بیان دکورین و کاهش بیان TGF-β، در کاهش رشد سلول های سرطان پستان نقش دارد که اهمیت این نوع تمرین ورزشی را در مهار رشد تومور در سرطان پستان نشان می دهد.
۲۶۳.

تخمین سطح مقطع عضله چهار سر ران و همسترینگ با استفاده از اندازه های آنتروپومتریکی ناحیه ران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتروپومتریک سطح مقطع عضله چهارسرران عضله همسترینگ معادله برآورد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۸۸۸ تعداد دانلود : ۵۵۵
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل هایی جهت پیش بینی سطح مقطع عضله چهار سر ران و همسترینگ براساس اندازه های آنتروپومتریکی در مردان 20 تا 70 ساله بود. بدین منظور، 88 مرد غیرفعال و سالم با دامنه سنی 20 تا 70 سال از بین افراد داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. شایان ذکر است که از تصویربرداری سی تی اسکن به عنوان روش مرجع و از اندازه گیری های آنتروپومتریکی ناحیه ران به عنوان متغیرهای پیش بین استفاده گردید. نتایج رگرسیون چند عاملی، ارتباط معنا داری را میان اندازه گیری های آنتروپومتریکی با سطح مقطع و حجم عضله چهارسرران در دو گروه نشان می دهد (0.05≥P). در این پژوهش مدل تخمین سطح مقطع به صورت (1.013 0.102(A)-+(12.861(M - (O)1.418 =سطح مقطع عضله چهارسرران) و ( 34.672- 0.253(A)+ 0.628(M)- (1.302(O =سطح مقطع عضله همسترینگ) بود که در این مدل ها منظور از O، دور ران در ناحیه میانی؛ M چربی زیر پوستی در ناحیه میانی به سانتی متر در ناحیه قدامی ران؛ A سن به سال می باشد. همچنین، براساس نتایج خطای استاندارد برآورد برای این مدل ها به ترتیب 8/8 و 1/9 درصد بود. نتایج این پژوهش مدل های معتبر و دقیقی را برای برآورد سطح مقطع عضله چهارسرران و همسترینگ براساس متغیرهای آنتروپومتریکی در مردان 20 تا 70 سال غیرفعال و سالم ارائه داد که برای پژوهش در زمینه های بالینی، فیزیولوژی ورزشی و علم تمرین سودمند می باشد. با توجه به سهولت کاربرد مدل های این پژوهش می توان از آن ها به عنوان یک روش عملی در مراکز بهداشتی، سلامتی و پژوهشی استفاده کرد.
۲۶۴.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر فاکتور رشد فیبروبلاست 21 و آدیپونکتین در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی تمرین هوازی آدیپونکتین فاکتور رشد فیبروبلاست 21

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۲۱ تعداد دانلود : ۴۴۶
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر فاکتور رشد فیبروبلاست 21 و آدیپونکتین در مردان چاق بود. بدین منظور، 20 مرد چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (سن 34/3±40/29سال، قد 053/0±80/1 سانتی متر، وزن 86/7±10/108 کیلوگرم و شاخص توده بدن 68/1±13/33 کیلوگرم بر مجذور متر) و کنترل (سن 39/2±80/29سال، قد 052/0±79/1 سانتی متر، وزن 16/8±80/106 کیلوگرم و شاخص توده بدن 93/1± 13/33کیلوگرم بر مجذور متر) قرار گرفتند؛ گروه تجربی تمرینات هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب هدف را به مدت هشت هفته انجام دادند. نمونه های خون آزمودنی ها پس از 12 تا 14ساعت ناشتایی پیش و پس از هشت هفته جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس در سطح معنا داری 05/0P≤ تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هشت هفته فعالیت هوازی موجب افزایش معنا دار فاکتور رشد فیبروبلاست 21 (011/0P=)، آدیپونکتین (000/0P=)، عملکرد سلول بتا (008/0P=) و انسولین (000/0P=) در مقایسه با گروه کنترل شد. همچنین سطوح گلوکز پس از هشت هفته فعالیت هوازی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنا داری نداشت (05/0P>). براساس یافته های پژوهش حاضر، احتمالاً تمرینات هوازی می تواند با افزایش سطوح آدیپونکتین و فاکتور رشد فیبروبلاست21 و همچنین تغییرات مطلوب در انسولین سرم، به بهبود عملکرد سلول های بتای پانکراس در مردان چاق منجر شود.
۲۶۵.

مقایسه اثر دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیش بینی کننده منتخب نارسایی قلبی در زنان یائسه کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید تمرین تداومی با شدت متوسط زنان یائسه کم تحرک عوامل پیش بینی کننده نارسایی قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۹ تعداد دانلود : ۵۰۰
فعالیت بدنی خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را با تعدیل فرایند التهاب کاهش می دهد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیش بینی کننده نارسایی قلبی در زنان یائسه کم تحرک بود. در این پژوهش 30 زن یائسه کم تحرک (با میانگین ± انحراف معیار سنی 49/45 ± 0/55 سال؛ وزن 59/1 ± 26/71 کیلوگرم) سالم شهر اصفهان انتخاب شده و به سه گروه تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. گروه تمرین تناوبی شدید در برنامه ای با شدت 60 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و گروه تمرین تداومی با شدت متوسط در برنامه ای با شدت 50 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند؛ اما گروه کنترل درطول این دوره در هیچ گونه برنامه ورزشی منظمی شرکت نکرد. در این پژوهش پروتئین واکنشگر سی و شاخص های نیم رخ لیپیدی، قبل و بعد از هشت هفته با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در سه گروه مقایسه گردید. نتایج نشان دهنده کاهش معنادار نشانگر التهابی پروتئین واکنشگر سی و افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال در گروه تمرین تناوبی شدید نسبت به دو گروه دیگر می باشد. همچنین، افزایش معنادار نسبت لیپوپروتئین پرچگال به لیپوپروتئین کم چگال در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده می شود. به طورکلی، یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش مؤثرتر تمرینات تناوبی شدید نسبت به تمرینات تداومی با شدت متوسط در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی در زنان یائسه می باشد.
۲۶۶.

اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز خون، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش مقاومتی با شدت بالا عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 اینترلوکین 6 کودکان چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۱۴ تعداد دانلود : ۳۸۹
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق بود. بدین منظور، 30 کودک پسر چاق هشت تا 12 سال (با شاخص توده بدن 96/08±0/27 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به صورت سه جلسه در هفته و به مدت 10 هفته با شدت 60 40 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت اجرا شد. ورزش مقاومتی با شدت بالا شامل دو ست 12 تکراری با 75 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت بود. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بعد از دوره تمرینی در دو نوبت (قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد) انجام شد. برمبنای نتایج مشاهده می شود که یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا باعث افزایش سطوح عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و وان ویلبراند و کاهش عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 شده است؛ اما در هیچ یک از گروه ها تغییری در سطوح پروتئین S، پروتئین C، تعداد پلاکت ها، زمان نسبی ترومبوپلاستین و زمان پروترومبین در پاسخ به یک جلسه فعالیت مقاومتی مشاهده نمی شود. سطوح D دایمر نیز تنها در گروه تمرین در پاسخ به فعالیت افزایش یافته است. علاوه براین، تفاوت بین گروهی در سطوح فیبرینوژن و اینترلوکین6 مشاهده می شود. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که تغییرات عوامل فیبرینولیز و انعقادی قبل از تمرین مقاومتی در هر دو گروه کنترل و تمرین در پاسخ به ورزش مقاومتی حاد تقریباً مشابه می باشد؛ اما پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی، در گروه تمرین مقاومتی افزایش عوامل فیبرینولیز و کاهش عوامل انعقادی و التهابی در پاسخ به یک جلسه ورزش مقاومتی حاد مشاهده می شود که با سطوح پلاسمایی عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی ،D دایمر و عامل وان ویلبراند بالاتر و سطوح اینترلوکین6، عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 و فیبرینوژن پایین تر نشان داده شده است.
۲۶۷.

تأثیر فعالیت بدنی منظم بر تغییرات سطح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز، بهره هوشی و تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهره هوشی فعالیت بدنی کم توان ذهنی تبحر حرکتی عامل رشد عصبی مشتق از مغز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی رشد حرکتی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۲۵ تعداد دانلود : ۸۳۰
فعالیت ورزشی از طریق تحریک ترشح عوامل رشد عصبی بر عملکرد حرکتی و شناختی اثرگذار می باشد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته فعالیت ورزشی بر سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز و تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی بود. بدین منظور، 40 دانش آموز پسر ( 12 6 سال) کم توان ذهنی آموزش پذیر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (20 نفر) و تجربی (20 نفر) قرار گرفتند. برنامه فعالیت ورزشی شامل انجام حرکات ریتمیک مختلف و بازی به مدت 12 هفته و به صورت چهار جلسه 45 دقیقه ای در هفته بود. 48 ساعت قبل از اولین جلسه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از تمامی آزمودنی ها درحالت ناشتا خون گیری به عمل آمد. همچنین، سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز با استفاده از روش الایزا و تبحر حرکتی از طریق مقیاس لینکلن اوزرتسکی سنجیده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز آزمون تحلیل کوواریانس مورداستفاده قرار گرفت (P≤0.05). نتایج نشان می دهد که سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز پس از اجرای یک دوره فعالیت ورزشی منظم افزایش معناداری یافته است و نمره کلی آزمون تبحر حرکتی نیز در گروه تمرینات ورزشی به صورت معناداری بهبود پیدا کرده است (P≤0.05). از سوی دیگر، بهره هوشی در هیچ یک از گروه ها تغییر معناداری را نشان نمی دهد؛ در نتیجه، فعالیت ورزشی منظم ممکن است به واسطه افزایش سطح عامل رشد عصبی مشتق از مغز موجب بهبود تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی شود.
۲۶۸.

تأثیر فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی هوازی شاخص مقاومت به انسولین آدروپین محدودیت کالریک زنان چاق کم تحرک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۱۳۳۵
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه آثار فعالیت هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین سرم، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و شاخص های آنتروپومتریک در زنان چاق کم تحرک بود. بدین منظور، ٣٠ نفر از زنان چاق کم تحرک (با میانگین سنی ٤/٥±3/٤٠ سال؛ وزن ١/٧±9/٧٧ کیلوگرم) در پژوهش شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه محدودیت کالریک (گروه تجربی یک)، فعالیت هوازی به همراه محدودیت کالریک (گروه تجربی دو) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی یک از یک رژیم غذایی با ٢٥ درصد محدودیت کالریک به مدت ١٦ هفته استفاده نمود. آزمودنی های گروه تجربی دو نیز از یک برنامه تمرینی شامل: فعالیت هوازی و دویدن بر روی تردمیل به مدت ٣٤/٥±٨٥/٦٦ دقیقه به صورت هفته ای سه جلسه به همراه 50 درصد محدودیت کالریک از برنامه رژیم غذایی گروه تجربی یک به صورت ترکیبی استفاده نمودند (٥/١٢ درصد افزایش هزینه انرژی و ٥/١٢ درصد محدودیت کالریک). قبل و پس از ١٦ هفته، خون گیری به منظور اندازگیری آدروپین سرم انجام شد. داده ها نیز با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معناداری (P
۲۶۹.

تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید، بر تعداد لکوسیت ها و پلاکت های خون مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیستم ایمنی فعالیت هوازی لکوسیت فعالیت تناوبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۷۱ تعداد دانلود : ۶۸۳
هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید بر تعداد لکوسیت ها و پلاکت های خون مردان غیرورزشکار بود. در این مطالعه 11 مرد جوان غیرورزشکار به اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و یک جلسه فعالیت تناوبی شدید پرداختند. قبل، بلافاصله و دو ساعت پس از اجرای فعالیت، تعداد لکوسیت ها، نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها و پلاکت ها شمارش شد. از آزمون های آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری، تعقیبی LSD و t مستقل استفاده شد. شمار لکوسیت ها بلافاصله پس از اجرای هر دو فعالیت افزایش یافت (05/0P≤). شمار نوتروفیل ها بلافاصله پس از هر دو نوع فعالیت افزایش یافت (05/0P≤). تعداد لنفوسیت ها نیز بلافاصله پس از هر دو نوع فعالیت افزایش یافت و دو ساعت پس از اجرا با کاهش، به پایین تر از سطوح استراحتی رسید (05/0≤ P). شمار مونوسیت ها و پلاکت ها بلافاصله پس از اجرای هر دو فعالیت افزایش یافت (05/0P≤).به نظر می رسداجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید، می تواند موجب افزایش معنادار مقادیر سلول های سیستم ایمنی و گردش خون شود و اختلاف معناداری بین این دو نوع فعالیت در میزان تحریک سلول های سیستم ایمنی وجود ندارد.
۲۷۰.

اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن GSK-3β در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بخش حرکتی نخاع تمرین استقامتی نوروپاتی دیابت GSK-3β

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۷۶۳ تعداد دانلود : ۵۱۳
گلیکوژن سنتازکیناز3 بتا، کلید تنظیمی است که خروجی بسیاری از مسیرهای پیام رسانی را تعیین می کند. مهار آن در افزایش بقای نورونی مؤثر گزارش شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن GSK-3β در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابت می پردازد. بدین منظور 16 سر رت نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه سالم کنترل، سالم تمرین، نوروپاتی کنترل و نوروپاتی تمرین تقسیم شدند. برای القای دیابت از روش تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزوسین (45 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. دو هفته پس از تزریق استرپتوزوسین، با اثبات نوروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینای مکانیکی و هایپرآلژزیای حرارتی، برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت شش هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح و نورون های حرکتی L4-L6 بافت نخاع استخراج شد. بررسی بیان ژن نیز با روش Real Time-PCR صورت گرفت. تجزیه وتحلیل آماری نشان داد در مقایسه با گروه نوروپاتی کنترل، نوروپاتی تمرین کاهش بیان GSK-3β را تجربه می کند (02/0= P) ؛ از سوی دیگر اختلاف معناداری بین گروه های سالم کنترل و نوروپاتی کنترل دیده شد (02/0= P)، به طوری که بیان ژن در گروه نوروپاتی کنترل افزایش نشان داد، اما اختلاف گروه کنترل سالم و نوروپاتی تمرینی معنادار نبود. براساس نتایج این تحقیق یکی از عوامل احتمالی درگیر در گسترش آسیب نورون های حرکتی نوروپاتی دیابت، تنظیم افزایشی mRNAGSK-3β است و ورزش به عنوان یک راهبرد غیردارویی، می تواند آن را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند. بنابراین، پیشنهاد می شود GSK-3β به عنوان یک هدف درمانی بدیع در بیماری دیابت مورد توجه قرار گیرد.
۲۷۱.

تأثیر شدت های مختلف تمرینات مقاومتی بر عملکرد کبد در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی شدت تمرین مردان چاق عملکرد کبد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۲۴۲
این اساس هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی با شدت های مختلف بر نتایج تست های عملکرد کبد در مردان چاق بود. مطابق معیارهای ورود به پژوهش 32 مرد چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در 4 گروه 8 نفری (کنترل، تمرین با شدت کم:30% یک تکرار بیشینه، تمرین با شدت متوسط:50% یک تکرار بیشینه و تمرین با شدت زیاد:70% یک تکرار بیشینه) قرار گرفتند. سه گروه تمرینات مقاومتی را با شدت های مختلف 3 بار در هفته انجام دادند. نمونه های خونی در پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون ( پس از 12 ساعت ناشتایی) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. در گروه های تمرین درصد چربی بدن، ALT،GGT و AST در مقایسه با گروه کنترل به طرز معنا داری کاهش یافتند (P<.05). اما تغییرات معنا داری در نشانگران غیرآنزیمی (آلبومین و بیلی روبین سرم) مشاهده نشد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که تمرینات مقاومتی موجب بهبود نشانگران آنزیمی عملکرد کبد در مردان چاق می شود. همچنین تمرین با شدت سبک و تکرار زیاد می تواند فواید بهتری داشته باشد.
۲۷۲.

تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی همراه با مکمل دهی سیاه دار بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی دیابتی نوع دو عوامل خطرزای قلبی- عروقی مکمل سیاه دار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۵۳۰
دیابت نوع دو یک اختلال متابولیکی است که عوارض متعددی از جمله بیماری قلبی- عروقی را در پی دارد. برای پیشگیری از عوارض آن روش های مختلفی از جمله تغییر سبک زندگی و اصلاح رژیم غذایی پیشنهاد شده است. در این تحقیق اثر ده هفته تمرین مقاومتی و مکمل دهی سیاه دار بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان دیابتی نوع دو بررسی می شود. به این منظور در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی 31 زن میانسال مبتلا به دیابت نوع دو با میانگین و انحراف استاندارد سن 76/3±12/41 سال، وزن 9/7±15/79 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 26/2±70/30 داوطلب شرکت در تحقیق شدند و به طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین، مکمل، ترکیبی (مکمل+تمرین) قرار گرفتند و به مدت ده هفته پروتکل تمرینی و مصرف مکمل ویژه خود را دنبال کردند. گروه تمرین، برنامه تمرین مقاومتی با وزنه را برای گروه عضلانی اصلی با شدت 40 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه (IRM) سه جلسه در هفته به مدت ده هفته اجرا کردند. گروه مکمل در این مدت روزانه دو کپسول سیاه دار 500 میلی گرمی را در دو وعده صبحانه و ناهار صرف کردند. گروه ترکیبی هر دو برنامه تمرینی و مصرف مکمل را دنبال کردند. گروه کنترل نیز تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. نمونه های خونی در دو مرحله پیش از شروع تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی برای اندازه گیری متغیرهای تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) و بالا (HDL)، قند خون ناشتا (FBG) و مقاومت به انسولین انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از آنوای دوراهه ( 4*2) در سطح معنا داری کمتر از 05/0 استفاده شد. براساس نتایج تحقیق حاضر در شاخص های FBG و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرین و مکمل سیاه دار کاهش معناداری گزارش شد (05/0>P). اما در شاخص های TG، TC، LDL و HDL اثر تمرین معنادار بود، اما تأثیر مکمل سیاه دار روی عوامل مذکور معنادار نبود (05/0<P). ازاین رو به نظر می رسد اجرای تمرین مقاومتی روی نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین و مکمل سیاه دار در بهبود عوارض دیابت مؤثر باشد.
۲۷۳.

تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک بر سطوح هموسیستئین و BDNF در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هموسیستئین BDNF تمرینات پلیومتریک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۷۳ تعداد دانلود : ۵۵۰
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی هموسیستئین و BDNF مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 14دانشجوی مرد که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با 6 تا 12 تکرار اجرا کردند. خون گیری به منظور اندازه گیری سطوح BDNF و هموسیستئین قبل و 48 ساعت بعد از دوره ی تمرینات جمع آوری گردید. از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها و از تی همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی، و نیز به منظور تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معناداری 05/0P
۲۷۴.

مقایسه QTc ورزشکاران مرد نخبه، باشگاهی و مبتدی در حالت استراحت و ورزش وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الکتروکاردیوگراف فاصله زمانی QT ورزشکار نخبه ورزشکار باشگاهی ورزشکار مبتدی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۶۲۱ تعداد دانلود : ۵۱۸
از علل مرگ ناگهانی در ورزش طولانی بودن مرحله استراحت قلبی است. هدف از این تحقیق مقایسه QTc از الکتروکاردیوگراف ورزشکاران مرد نخبه، باشگاهی و مبتدی است. نمونه آماری پژوهش 7 ورزشکار مرد قایقران تیم ملی کانو، 10 فوتبالیست مرد باشگاه نیروی زمینی و 10 دانشجوی غیر تربیت بدنی مرد بودند. میانگین و انحراف معیار 27 ورزشکار شامل گروه نخبه: سن 43/2 ± 42/22 سال، قد 29/4 ± 14/182سانتی متر، وزن 16/6 ± 28/81 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 13/2 ± 53/24؛ گروه باشگاهی: سن 48/0± 30/20 سال، قد 27/4 ± 5/177سانتی متر، وزن 44/6 ± 6/71 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 47/1 ± 69/22؛ و گروه مبتدی: سن 93/1 ± 20/20 سال، 71/4 ± 4/176 سانتی متر، وزن 5/7 ± 92/70 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 13/2 ± 77/22 بود. کلیه آزمودنی ها در آزمون بروس تا مرحله واماندگی شرکت کردند. با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگرام ورزشی پیش و پس از آزمون بروس، الکتروکاردیوگراف آنها ثبت شد. پس از محاسبه فاصله زمانی QTc، نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندعاملی و آزمون تعقیبی شفه استخراج شد. نتایج نشان داد که فاصله زمانی QTc در هر دو مرحله استراحت و واماندگی در سه گروه تفاوت معنا دار دارد (001/0> P). همچنین فاصله زمانی QTc در دو مرحله استراحت (001/0> P) و واماندگی (01/0> P) با افزایش سطح ورزشکاری از مبتدی به نخبه افزایش معنا داری را نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که احتمالاً ورزش و سطح آمادگی جسمانی می تواند موجب افزایش دپولاریزاسیون و رپولاریزاسیون بطن و عملکرد قلب شود.
۲۷۵.

اثر طول دورة مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظرفیت آنتی اکسیدانی مکمل کورکومین تکواندوکاران نوجوان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۹۳ تعداد دانلود : ۵۷۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر طول دورة مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان در زمان مسابقات یک روزة تکواندو می باشد. 30 تکواندوکار نوجوان مرد (با میانگین سنی 96/2±13/15 سال، قد 29/7±17/173 سانتی متر و وزن 83/10±82/59 کیلوگرم) به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری میان مدت، کوتاه مدت و دارونما قرار گرفتند. گروه میان مدت از 48 ساعت پیش از شروع مسابقات تا شروع مسابقات و گروه کوتاه مدت در فواصل بین مسابقات، کورکومین دریافت کردند (به ترتیب و درمجموع 140 و 70 میلی گرم). گروه دارونما نیز طی 48 ساعت و در فواصل مسابقات، دارونما دریافت کرد . یک ساعت پس از پایان آخرین مسابقه ( سه مسابقة 10 دقیقه ای با یک ساعت فاصله بین هر مسابقه) نمونه گیری خون به عمل آمد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که فعالیت آنزیم GPX (واحد بر میلی گرم پروتئین) در گروه میان مدت، افزایش معنا داری نسبت به سایر گروه ها دارد (P=0.0001)، اما در مورد آنزیم CAT (واحد بر میلی گرم پروتئین)، تفاوت معنا داری بین گروه ها مشاهده نمی شود (P=0.098 در مقایسه با گروه دارونما و P=0.399 در مقایسه با گروه کوتاه مدت). همچنین، سطح MDA (نانومول در میلی لیتر) نیز بین هیچ یک از گروه ها تفاوت معناداری ندارد (0.437=P)، اما به شکل غیرمعنا داری در گروه 48 ساعت (59/38±1/3)، کمتر از گروه کوتاه مدت (85/61±0/3) می باشد و در هر دوی این گروه ها، کمتر از گروه دارونما (65/02±0/4) گزارش شده است. این نتایج بیانگر آن است که مصرف میان مدت مکمل کورکومین طی 48 ساعت پیش از مسابقات یک روزه و پرتنش می تواند برخی آنزیم های مرتبط با ظرفیت آنتی اکسیدانی را تحت تأثیر قرار دهد و ظرفیت آنتی اکسیدانی ورزشکاران را بهبود بخشد.
۲۷۶.

تأثیر سابقه تمرینی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هموسیستئین مقاومت به انسولین فعالیت بدنی منظم زنان یائسه چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۸۲ تعداد دانلود : ۴۹۳
در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین به دلیل کاهش سطح استروژن، کم تحرکی و افزایش وزن بالا می رود که باعث افزایش بیماری های قلبی- عروقی می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقه تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. به همین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنه سنی 65- 48 به طور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پس از 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خون گیری قبل و بعد از آزمون پیاده روی بریسک با 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایه هموسیستئین (003/0p=) و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال به طور معنی داری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنی داری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p>)، می توان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق می شود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمی تواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر می رسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است
۲۷۷.

تأثیر تمرین مقاومتی همراه با هایپرتروفی عضلانی بر فعال سازی مسیر کالسی نورین و بیان مایوکاین IL-6 در عضله تند تنش موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی دیابت نوع یک عصبی و عضلانی کالسی نورین اینترلوکین - شش عضله اسکلتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۱۹۴ تعداد دانلود : ۴۲۱
با توجه به نقش این فسفاتاز در سیگنالینگ کلسیم در عضله اسکلتی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی فعال سازی این فاکتور به دنبال تمرینات هایپرتروفیک مقاومتی در عضله خم کننده بلند انگشتان در موش های صحرایی دیابتی با آتروفی عضلانی می باشد. بدین منظور، موش های صحرایی با محدوده وزنی 30±250 گرم به گروه های کنترل سالم، تمرین سالم، دیابتی کنترل و دیابتی تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرین جهت انجام تمرین مقاومتی، بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنه ای که به دم آن ها آویزان بود را به مدت 17 جلسه اجرا کردند و میزان بیان اینترلوکین -شش و تنظیم کننده کالسی نورینی-یک به عنوان شاخص فعال سازی کالسی نورین در عضله تند تنش خم کننده طویل انگشتان با روش ریل تایم پی سی آر اندازه گیری شد. نتایج پژوهش بیانگر افزایش بیان تنظیم کننده کالسی نورینی-یک در اثر دیابت می باشد (P<0.05) براساس نتایج مشخص می شود که تمرین باعث کاهش این فاکتور در گروه دیابتی شده است و دیابت سبب افزایش بیان اینترلوکین-شش در عضله گردیده است. قابل ذکر است که تمرین مقاومتی، تغییری را در بیان این فاکتور در عضله تند تنش ایجاد نکرده است. علاوه براین، دیابت باعث آتروفی عضلانی در نمونه های دیابتی گشته است و تمرین مقاومتی سبب حفظ توده عضلانی در دیابت و به صورت هم زمان، تعدیل تنظیم کننده کالسی نورینی-یک در عضله گردیده است. شایان ذکر است که افزایش هم زمان در بیان اینترلوکین-شش و تنظیم کننده کالسی نورینی-یک در نمونه های دیابتی پژوهش حاضر مشاهده می شود. به نظر می رسد تمرینات ورزشی مقاومتی با تعدیل بیان هم زمان این دو فاکتور، در حفظ توده عضلانی نقش داشته است.
۲۷۸.

تأثیر شش هفته فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک بر بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه عصب سیاتیک رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درد نوروپاتیک فعالیت کاهش یافته اختلال انتقال آکسونی پروتئین راننده یکشنبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۹۲۵ تعداد دانلود : ۵۳۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر شش هفته فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک بر بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصب سیاتیک رت های نر ویستار می باشد. جهت انجام پژوهش، 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با میانگین وزنی 30±250 گرم) به دو گروه کنترل سالم (تعداد=5) و گروه فعالیت کاهش یافته (تعداد=5) تقسیم شدند. طی شش هفته پس از آن، آزمون های رفتاری درد نوروپاتیک در گروه های پژوهشی به صورت مستمر انجام شد و در پایان شش هفته، تغییرات بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصبسیاتیک با تکنیک ریل تایم اندازه گیری گردید و با روشΔΔCT-2 و آزمون تی مستقل محاسبه شد. تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد آستانه تحریک درد که با آزمون های رفتاری درد نوروپاتیک آلوداینیای مکانیکی و پردردی حرارتی سنجیده شده است، در گروه لیگاتور بندی نسبت به گروه کنترل به شکل معناداری کمتر می باشد (P≤0.05). همچنین، میزان بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصب سیاتیک در گروه لیگاتوربندی شده به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است (P≤0.05). یافته های پژوهش حاضر بیانگر این است که فعالیت کاهش یافته در اثر درد نوروپاتی با افزایش بیان پروتئین راننده یکشنبه همراه بوده است که احتمالاً این افزایش با آسیب ها و اختلالات مرتبط با تخریب عصب و انتقال آکسونی در فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک مرتبط می باشد.
۲۷۹.

تأثیر تمرینات استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز G4 در عضلات تند و کندانقباض موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی استیل کولین استراز عضلات FHL و نعلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۴۹۰ تعداد دانلود : ۵۱۵
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز نوعG4 در عضلات خم کنندة دراز انگشت شست (FHL) و نعلی موش های صحرایی انجام گرفت. تعداد 24 سر موش صحرایی نر ویستار (سن 10 هفته و وزن 961/8±94/171گرم) به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین استقامتی و مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی و مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه تمرینات خود را اجرا کردند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان های مخصوص به ارتفاع 1متر و 26 پله با حمل یک وزنه بود. نتایج نشان داد که میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در عضلات تند گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنا دار (به ترتیب 045/0=P و 015/0=P) افزایش یافت، ولی تفاوت معنا داری در میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 بین گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در عضله تندانقباض مشاهده نشد (838/0=P). در عضلات کندانقباض نیز میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه تمرین مقاومتی به صورتی معنا داری بالاتر از گروه های کنترل و تمرین استقامتی بود (به ترتیب 003/0=P و 005/0=P)؛ ولی تفاوت معنا داری بین میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه های کنترل و تمرین استقامتی مشاهده نشد (958/0=P). به نظر می رسد تمرین مقاومتی پژوهش حاضر تأثیر بارزی در میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در هر دو نوع عضله داشته است که احتمالاً حاکی از اهمیت این نوع تمرینات در سازگاری های این عضلات باشد. پاسخ تارهای نوع تندانقباض به هر دو نوع تمرین ممکن است به دلیل تأثیرپذیری بیشتر این عضلات به محرک های تمرینی باشد.
۲۸۰.

تأثیر 10 هفته تمرین استقامتی روی چرخ کارسنج بر سطوح نسفاتین- 1 و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع 2 تمرین استقامتی مقاومت به انسولین- نسفاتین-1

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۳۶۷
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته تمرین استقامتی بر سطوح نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 16 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی ( 8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین استقامتی را به مدت 10 هفته، سه جلسه در هفته (با شدت 50-40 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 25-20 دقیقه شروع و با افزایش تدریجی به 80-70 درصد ضربان قلب بیشینه و مدت زمان 45-40 دقیقه در جلسات پایانی) انجام دادند. گروه کنترل در طول دوره پژوهش هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشت. نمونه های خونی در حالت 12 ساعت ناشتایی و به منظور بررسی سطوح نسفاتین-1، انسولین و گلوکز در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. داده های حاصل با استفاده از آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، t مستقل و وابسته با نرم افزار Spss نسخه 21 در سطح معنا داری 05/0>α تجزیه وتحلیل شدند. 10 هفته تمرین روی چرخ کارسنج در گروه تجربی، سبب کاهش گلوکز و مقاومت به انسولین شد (05/0P<)، درحالی که سطوح نسفاتین-1 و انسولین تغییر معنا داری نکرد (05/0P>). تغییرات پیش تا پس آزمون فقط در مقادیر گلوکز گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنا دار بود (05/0P<). در نتیجه تمرین روی چرخ کارسنج یک شیوه درمانی غیردارویی به منظور کاهش گلوکز خون و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان