فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، توصیف و ارتباط سنجی نیمرخ آمادگی جسمانی، آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی بازیکنان والیبال تیم ملی نوجوانان پسر ایران بود. 40 نفر بازیکنان حاضر در اردوی آماده سازی تیم ملی والیبال نوجوانان (میانگین سنی: 3/0±9/17 سال)، به عنوان نمونه آماری در دسترس پژوهش انتخاب شدند. سنجش فاکتورهای ترکیب بدنی: وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، نسبت دور کمر به باسن (WHR)، درصد چربی و توده عضلانی و شاخص های آنتروپومتریکی: محیط ها (کمر، باسن، شکم، ساعد، بازو، ران، ساق)، قطرها (مچ دست، آرنج، زانو)، طول ها (قد ایستاده، ارتفاع قابل دسترس، دو دست، کف دست، ساعد، ساق، ران) انجام شد. همچنین متغیرهای فیزیولوژیک و آمادگی جسمانی شامل: ضربان قلب، فشارخون، نرخ متابولیکی پایه (BMR)، پرش طول، کشش از بارفیکس، درازونشست، دو 20 متر سرعت، چابکی 9×4 متر، پرش اسپک، پرش دفاع، توان بی هوازی (با استفاده از آزمون ارگوجامپ 15ثانیه)، ظرفیت هوازی (آزمون دو 2400 متر)، توان انفجاری (آزمون پرش عمودی) و انعطاف پذیری (آزمون انعطاف تنه به جلو) اندازه گیری شدند. از آمار توصیفی برای توصیف نیمرخ آزمودنی ها و از ضریب همبستگی پیرسون به منظور ارتباط سنجی بین فاکتورهای پژوهش استفاده شد. یافته ها ارتباط معناداری بین برخی از متغیرهای پژوهش نشان داد. بین پرش دفاع و اسپک با طول قامت و ارتفاع قابل دسترس همبستگی منفی معنادار و با پرش طول و انعطاف پذیری همبستگی مثبت معناداری دیده شد (p<0.05). همچنین نتایج پژوهش، کاهش میانگین قد و ارتفاع اسپک و دفاع را نسبت به میانگین نوجوانان تیم های برتر جهان نشان داد. اطلاعات ارائه شده در این مقاله می تواند الگویی مناسب جهت استعدادیابی و انتخاب بازیکنان شایسته، تعیین قوت ها، ضعف ها و جایگاه تیم ملی در مقایسه با سطوح جهانی و برنامه ریزی بهینه به ویژه در طراحی تمرینات برای مربیان باشد.
مقایسة اثر تمرینات با حجم بالا و تمرینات با شدت بالا بر مقدار تجمع لاکتات، زمان اجرا و میزان بهبود 2VO اوج در دوندگان استقامتی 10-14 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثر تمرینات با حجم بالا و تمرینات با شدت بالا بر مقدار تجمع لاکتات، زمان اجرا و میزان بهبود اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) در دوندگان استقامتی 10-14 ساله انجام شد. بیست دانش آموز دوندة استقامتی پسر با سن 32/2±5/12 سال، قد 27/3±62/154 سانتی متر، وزن 12/5±5/34 کیلوگرم، حداکثر ضربان قلب 1/3±5/207 ضربه در دقیقه و اوج اکسیژن مصرفی 22/3±45/36 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت متقاطع و در دو حالت در گروه های فعالیتی A و B در دو مدل فعالیت تناوبی با شدت بالا و حجم پایین (HT) (60 ثانیه فعالیت با شدت90٪ 2VOاوج و 60 ثانیه استراحت با شدت 30٪ 2VOاوج) به مدت 30 دقیقه و با شدت پایین و حجم بالا (VT) (60 ثانیه فعالیت با شدت 65٪ 2VO اوج و 60 ثانیه استراحت با شدت 30٪ 2VOاوج) به مدت 60 دقیقه طی دو دورة شش هفته ای و به فاصلة پنج هفته از یکدیگر، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. اوج اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی (RER)، رکورد دوی 1500 متر و لاکتات پلاسمای آزمودنی ها، هنگام فعالیت های تناوبی مختلف ثبت شد. به منظور مقایسة تفاوت میانگین ها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری (05/0P≤) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد در m1500T آزمودنی ها بین پیش و پس از آزمون نوع فعالیت HT، کاهش معناداری داشتند و این تفاوت بین مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT معنادار بود (05/0P<). در مورد متغیرهای RER و لاکتات بیشینه (Lacmax)، کاهش معناداری بین پیش و پس از استفاده از مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT مشاهده شد (05/0P<). در مورد متغیر 2VO اوج این نتایج نشان داد که با استفاده از این دو مدل فعالیتی، افزایش معناداری بین مقادیر پیش و پس از فعالیت به وجود آمد (05/0P<). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT در مورد متغیرهای RER، peak2VO، Lacmax و m1500T کارایی بالاتری دارد و با توجه به محدودیت زمانی در برنامة تمرینی این گروه از ورزشکاران، این مدل تمرینی ممکن است جایگزین خوبی برای مدل های تمرینی طولانی مدت و خسته کننده به لحاظ دورة زمانی باشد.
تأثیر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر غلظت گرلین و GH پلاسمای زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر گرلین و GH پلاسمای زنان جوان غیرورزشکار است. به این منظور 20 زن بالغ جوان به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی شامل سه گروه بودند که گروه 1 با شدت 1RM %40، گروه 2 با شدت 1RM % 60 و گروه 3 با شدت 1RM %80 به اجرای پروتکل تمرینی پرداختند و گروه کنترل بدون تمرین بودند. قبل و بلافاصله بعد از تمرین نمونه های خونی جمع آوری شد. از روش های آماری t همبسته و آنالیز واریانس یکطرفه و مقیاس همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (05 /0 ≥ P) . نتایج نشان داد در هر سه شدت تمرینی، گرلین افزایش داشت (05 /0 > P) که این افزایش در گروه تجربی 2 بیشتر از دیگر گروه ها بود (001 /0 > P) . GH در هر سه گروه تجربی افزایش داشت (05 /0 > P) که افزایش در گروه تجربی 3 نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود (001 /0 > P) . بین گرلین و GH در شدت های متفاوت رابطه ی معناداری مشاهده نشد (719 /0 = P) . باتوجه به نتایج تحقیق می توان احتمال داد که افزایش گرلین، در پاسخ به تعادل منفی به وجود آمده در اثر تمرین مقاومتی شدید است. همچنین می توان گفت افزایش گرلین کاملاً به افزایش شدت تمرین وابسته نیست.
ویژگی های برنامه ی تمرینی ورزشی برای کودکان
حوزه های تخصصی:
اثر تمرینات قدرتی ایزوتونیک بر پارامترهای الکترونوروگرافی و حداکثر انقباض ارادی در ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر رقابت رسمی فوتبال بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین تاثیر رقابت رسمی فوتبال بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد بود. به این منظور، 14 بازیکن ثابت با میانگین سنی 3/4 ±24/28 سال به طور مساوی از دو تیم رو در رو در جام حذفی سال 1388 انتخاب شدند. نمونه های بزاقی در زمان استراحت و بلافاصله بعد از نیمه اول، قبل از نیمه دوم و بعد از نیمه دوم گردآوری و مقادیر مربوط به غلظت کورتیزول و تستوسترون با استفاده از روش رادیوایمنواسی و غلظت ایمونوگلوبولین A با استفاده از روش نفلومتری تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر و t جفت شده در سطح 05/0 P≤ صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که اثر اصلی مسابقه فوتبال بر تغییرات غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد معنی دار است (001/0 P<). این یافته ها پیشنهاد می کند که رقابت رسمی فوتبال ممکن است به کاهش غلظت ایمنوگلوبولین A در بازیکنان مرد منجر شود و بازیکنان را در معرض ابتلا به عفونت مجاری تنفس فوقانی قرار دهد.
نقش تمرین مقاومتی و مکمل پروتئینی whey بر وضعیت آنتیاکسیدانی در مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف مکمل پروتئین وی ایزولات بر وضعیت آنتیاکسیدانی طی تمرین مقاومتی در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. برای این منظور 30 نفر با نمایة تودة بدنی بین 30 - 25 کیلوگرم بر مترمربع در نظر گرفته شدند. سپس به شکل تصادفی به 3 گروه 10 نفری: گروه تجربی 1 (مصرف مکمل وی + 6 هفته تمرین مقاومتی) (W) ، گروه تجربی 2 (مصرف دارونما + 6 هفته تمرین مقاومتی) (P) و گروه کنترل (C) تقسیم شدند. ظرفیت آنتیاکسیدانی تام ((TAC در گروه مکمل وی در پس آزمون، نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت (05 /0 >p) . سطوح گلوتاتیون (GSH) و ویتامین C در هر دو گروه مکمل وی و دارونما در پس آزمون افزایش معنیداری را نشان داد (05 /0 >p) . نتایج این تحقیق نشان داد که فعالیت ورزشی به تنهایی دستگاه آنتیاکسیدانی را تقویت میکند، اما ترکیب فعالیت مقاومتی همراه با مصرف پروتئین وی اثربخشی بیشتری دارد
ارزیابی WC ,WHR ,BMI و درصد چربی بدن در بانوان متقاضی تحصیل دررشته تربیت بدنی دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی شاخص های پیکر سنجی شامل ,WHR ,BMI WC و درصدچربی بدن در بانوان متقاضی تحصیل دررشته تربیت بدنی دانشگاه پیام نور انجام گرفت.
جامعه آماری این تحقیق را 1800 نفراز بانـوان متقـاضی ورود به مقطع کارشناسی رشـته تربـیت بـدنی دانـشـگاه پـیام نورتشــکیل می دهند که از این تعداد 664 نفـربه صورت تصـادفی برای نمـونه تحقیق انتخاب شدند.بر اسـاس یافته های پژوهـش، برای آزمـودنی های مورد مطالـعه BMI برابر56/3 ±23/08 کیلو گرم بر متر مربع ، WHR برابر0/07±0/7 ، WCبرابر9/69±77/54 سانتی متر و میزان درصد چربی بدن برابر7/12±32/87 %به دست آمد.تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد ارزیابی مربوط به WC ,WHR,BMI و درصدچربی بدن دربین بانوان 54-19 ساله که به عنوان شاخص های پیشگو در مطالعات اپیدمیولوژیکی و سوخت وسازی و نیز بروز بیماریهای مرتبط با چاقی مطرح اند، در مقایسه با نمونه های خارجی همخوانی دارد.این تشابه احتمالاً به دلیل وجود سطح تحصیلات، اهمیت دادن به ترکیب بـدن و داشـتن فـعالیـت ورزشی ، اطـلاع از خـطر های ناشی از چـاقی و کـم تحـرکی می باشد.مقایسه اطلاعات به دست آمده از آزمودنی ها با هنجارهای متداول نشان داد که آزمودنی ها از نظر درصد چربی بدن در طبقه بالای متوسط قرار گرفته و نوعاً مشکلی از بابت تندرستی نداشته اند.از نظر BMIدر طبقه قابل قبول و در دامنه کمتر از حد طبیعی قرار گرفته اند. از نظر شاخص WHRدر طبقه با میزان خطر کم قرار گرفته اندو خطری آنان را تهدید نمی کند.بطور کلی نتایج نشان داد که آزمودنی ها از نظر ترکیب بدنی و شاخص آن دچار مشکلی خاص نبوده و خطر های وابسته به بهداشت آنان را تهدید نمی کند.
تاثیر تمرین فزاینده وامانده ساز بر آنزیم های شاخص آسیب عضله دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تمرین و فعالیت بدنی از عوامل افزایش آنزیم های خون می باشد. از آنجا که شدت و مدت تمرین و نیز زمان بازیافت از عوامل اثر گذار برآسیب ها و سازگاری ها می باشد، این پژوهش به بررسی تاثیر تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر تغییرات شاخص های آسیب عضلانی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین فسفو کیناز(CPK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) دختران فعال می پردازد
مواد و روش کار: به این منظور13 دانشجوی داوطلب دختر رشته تربیت بدنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی، یک جلسه فعالیت فزاینده را هر روز عصر به مدت یک هفته انجام دادند. خون گیری آزمودنی ها 24 ساعت قبل از تمرین و در روزهای 1 ، 4 و 7 تمرین و 24 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) وآزمون tمستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق(0/05 >α) تعیین شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در گروه تجربی حاکی از آن بود که مقادیر AST بعد ازروزهای1 ، 4 و 7 تمرین افزایش معنی داری (0/005= P ) یافت و پس از 24 ساعت استراحت کاهش چشمگیری( 0/005= P ) را نشان داد و تنها در روزهای تمرینی با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان داد. همچنین مقادیرCPK به جز در اولین روز تمرین در روزهای چهارم و هفتم تمرین افزایش معنی داری(0/01= P و 0/05= P ) یافت. مقادیر LDH نیز در هفتمین روز تمرین و پس از بازیافت24 ساعته افزایش معنی داری (0/01= P =0/01، P و0/001= P ) را نسبت به سطوح پایه نشان داد و در همه مراحل خون گیری پس از تمرین افزایش معنی داری با گروه کنترل نشان داد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه پژوهش نشان داد عدم توجه بر زمان بازیافت مناسب با شدت کار ، باعث ایجاد آسیب عضلانی می شود. لذا پیشنهاد می شود مربیان و ورزشکاران به اصول تمرینی و زمانبندی تمرین توجه بیشتری نشان دهند.
تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عوامل فیبرینولیتیک (t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1) مردان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عوامل فیبرینولیتیک (t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1) مردان جوان غیرفعال بود. به این منظور، 18 مرد جوان غیرفعال به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9n=، سن:41/1±33/24 سال، قد:91/4±22/176 سانتی متر، وزن:59/6±27/72 کیلوگرم) و کنترل (9n=، سن:01/2±27/23 سال، قد:88/6±22/180 سانتی متر، وزن: 23/7±27/76 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته پروتکل تمرینیHIIT را اجرا کردند که هر جلسه شامل چهار تا شش تکرار دویدن با حداکثر سرعت در یک ناحیه 20 متری با 30 ثانیه بازیافت بود. نمونه های خونی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی، به صورت ناشتا برای تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد، به دنبال شش هفته اجرای HIIT، مقادیر استراحتی PAI-1 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنادار 13/35 درصد کاهش (012/0=P) و مقادیر t-PA 69/50 درصد و کمپلکس t-PA/PAI-1 140درصد افزایش یافتند که این تغییرات نسبت به گروه کنترل معنادار نبود (257/0=P و 127/0=P). همچنین، نتایج پژوهش حاضر، افزایش معنادار 8 درصدی VO2max، حجم پلاسما و کاهش معنادار 68/15 درصدی چربی بدن را در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد اجرای شش هفته HIIT علاوه بر کاهش مؤثر چربی بدن و افزایش آمادگی هوازی، به بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز و هموستاز در مردان جوان غیرفعال منجر می شود.
بررسی آثار چهار نوع بازیافت فعال و غیر فعال در رکورد شنای صد متر قورباغه در شناگران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر یک دوره تمرین تداومی بر پر اکسیداسیون لیپیدی القائی هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات اخیر نشان می دهند که افزایش سطوح هوموسیستئین در خون و سیستم عصبی با افزایش فشار اکسایشی ارتباط دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته تمرین تداومی با شدت متوسط بر پِر اکسیداسیون لیپیدی القائی هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی موش های صحرایی نر است. بدین منظور 42 سر موش ویستار به وزن 40 ±200 گرم، به طور تصادفی در چهار گروه شم، پایه، کنترل و تمرین تداومی تقسیم شدند. بعد از تعیین مقدار مؤثر هوموسیستئین، 86/0 میکروگرم از آن توسط سرنگ هامیلتون، از طریق کانول تعبیه شده در هیپوکامپ پشتی مغز موش های گروه های پایه، کنترل و تمرینی به صورت دوطرفه تزریق شد. همچنین به گروه شم نیز حلال هموسیستئین تزریق گردید. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوار گردان ویژه جوندگان به مدت چهار هفته و پنج روز در هفته، با سرعت و مدت معین بود. شاخص های مورد نظر شامل مالون دی آلدئید (MDA) و سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در ناحیه هیپوکامپ بودند. نتایج مطالعه اولیه نشان داد تزریق هوموسیستئین به مقدار 86/0 میکروگرم، در هیپوکامپ پشتی موش های ویستار نر اثرات تخریبی (افزایش MDA) ایجاد کرده است (001/0P=). از طرف دیگر، انجام چهار هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط باعث کاهش فشار اکسایشی القاء شده با هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی مغز آزمودنی ها گردید (02/0P=). سطح SOD هیپوکامپ در گروه تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (001/0P=). با توجه به نتایج، می توان گفت اجرای تمرین تداومی به دنبال آسیب فشار اکسایشی القائی هوموسیستئین، موجب کاهش سطوح MDA و افزایش سطوح آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز شده و دستگاه دفاع ضد اکسایشی هیپوکامپ را تقویت می کند؛ بنابراین تمرینات تداومی می تواند به عنوان شیوه ای درمانی مد نظر قرار گیرد.
Effect of Two Regimes of Vitamin C on Delayed Onset Muscle Soreness(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The aim of present study was to investigate the physiological effects of two regimes of vitamin C on the delayed onset muscle soreness (DOMS). Thirty seven non-athletic female volunteers (age، 22.02 ± 1.54 yrs) were randomly allocated into 4 groups; Group 1: consumed 100 mg vitamin C (n=9); Group 2: consumed 200 mg vitamin C (n=10); Group 3: consumed placebo (n=9); Group4: control (n=9). The treatment groups received vitamin C 1 hr before eccentric actions up to 47 hr after actions. The placebo group consumed identical capsules that contained 100 mg lactose. Muscle soreness was induced by performing 70 eccentric contractions of the triceps muscle of the non-dominant side on a modified arm curl machine. The time interval every action was 3 s with a 10 s rest between them and there was 1 min rest between every 10 actions. Perceived muscle soreness (PMS)، maximal eccentric contraction (MEC)، creatine kinase (CK) enzyme values and elbow range of motion (EROM) were assessed، 1 hr before، and 1 hr، 24 hr، and 48 hr after the eccentric actions. Data were analyzed by two-way analysis of variance (ANOVA) with repeated measures for the time component of the experiment and the following results were concluded: Peak muscle soreness in all groups in the study occurred 48 hr after the contraction except in the group 1 and there was not a significant difference between the 4 groups in muscle soreness. CK activity increased in all groups after eccentric contraction and there was not a significant difference in CK levels between the 4 studied groups. A non-significant reduction of elbow joint ROM was also indicated in all groups of study. There was not significant reduction in MEC in any groups. Therefore consumption 100 or 200 mg vitamin C dose not affect on (DOMS).
تاثیر تمرینات هوازی ویژه بر میزان آهن، فریتین و ظرفیت جذب آهن سرم خون دانشجویان غیر ورزشکار
حوزه های تخصصی:
بیان MyoD و MSTN در پاسخ به تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک وهله تمرین مقاومتی وامانده ساز بر مایوستاتین و MyoD، در عضلات اسکلتی موش های نر نژاد ویستار بود. 30 موش به سه گروه تقسیم شدند: کنترل ( 6 سر ) ، غیرورزیده ( 12سر) و ورزیده (12 سر). تمرین مقاومتی شامل بالابردن وزنه روی نردبان بود. 48 ساعت پس از اخرین جلسه تمرینی هر دوگروه غیرورزیده و ورزیده یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز را انجام دادند و 3 و 6 ساعت بعد قربانی شدند. بیان مایوستاتین وMyoD در نعلی و خم کننده دراز شست با تکنیک Real time – PCR اندازه گیری و داده ها با روش 2-??CT محاسبه شدند .تفاوت ها با t-test زوجی و مستقل تعیین شدند. بیان myoD ،3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در نعلی نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 54/1 برابر کاهش و 07/1 برابر افزایش و در گروه غیرورزیده 86/2 و 4 برابر کاهش یافت. بیان myoD ،3 و6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، درگروه ورزیده به ترتیب 70 و 339 برابر و در گروه غیرورزیده 193 و 206 برابر افزایش یافت. در بررسی بیان مایوستاتین 6 و 3 ساعت پس از تمرین درنعلی ، در گروه ورزیده داده ای یافت نشد و در گروه غیرورزیده 3 ساعت پس از یک جلسه تمرین نسبت به گروه کنترل 854 برابرکاهش یافت و6 ساعت پس از یک جلسه تمرین داده ای یافت نشد. بیان مایوستاتین 3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 87/15 و 39/1 برابر کاهش و در گروه غیرورزیده 59 و 151 برابر افزایش یافت. یافته ها، پاسخ های متفاوت مایوستاتین وMyoD را به یک جلسه تمرین وامانده ساز مقاومتی در عضلات تند وکند موش های ورزیده و غیرورزیده آشکار می سازد.
بررسی تأثیر بی تمرینی بر عملکرد و ترکیب بدن وزنه برداران نخبه تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۰ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش ،بررسی تاثیر دوهفته بی تمرینی برعملکرد ،ویژگی های آنتروپومتریک وترکیب بدن وزنه برداران است .تعداد 12نفر از وزنه برداران نخبه ی تیم ملی پیش وپس ازدوهفته بی تمرینی موردارزیابی قرار گرفتند.در این خصوص مشخصات مربوط به عملکرد ،وزن کل بدن،Fat %،LBM ،محیط دور کمر، دور باسن ودورشانه بلافاصله پیش وپس از دوهفته بی تمرینی اندازه گیری شد.نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که میانگین + انحراف معیار رکورد وزنه برداران به طور معنی داری کاهش داشته است‹یک ضرب: 89/38 ?201 دربرابر 1/38?58/189،دو ضرب: 39/45?67/226 در برابر 67/38 ?215 ،پااز پشت30 ?88/171 در برابر34/29 ?162 ،پا از جلو:37/26?150 در برابر 64/24 ?45/141 دو ضرب سرپا:94/25 ? 17/139 در برابر 44/22 ? 130 ویکضرب سرپا: 63/23?71/122 دربرابر7/22?04/116 ›‹001/0P<›. LBM وFat% به ترتیب کاهش وافزایش اندکی نشان دادند. ‹LBM:57/18? 73/78 دربرابر 94/17? 04/78؛ Fat%: 61/4?17/8 دربرابر2/5?09/9› .مقادیر مربوط به محیط دور شانه ودور باسن کاهش داشت‹دور شانه: 84/11?28/124 در برابر 24/37?113 ؛دور باسن:37/11?58/103 در برابر80/10?7/102›، در حالی که مقادیر مربوط به دور شکمافزایش نشان می دهد‹58/9?08/110 در برابر 81/8?92/114›.
تأثیر تمرین های هوازی بر شاخص های التهابی خطر بیماری های قلبی - عروقی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های هوازی بر شاخص های التهابی خطر بیماری قلبی عروقی در مردان چاق است. به همین منظور 24 نفر (16 مرد چاق و 8 مرد لاغر) با دامنه سنی 48 – 35 سال به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. مردان چاق به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه سوم هم مردان لاغر بودند. از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خونگیری (5 سی سی) به عمل آمد. گروه آزمایش 13 هفته هر هفته 3 جلسه تمرین های هوازی داشتند. برنامه تمرین های هوازی شامل دویدن در سالن با شدت 85 – 75 درصد حداکثر ضربان قلب بود. نتایج نشان داد تمرین های هوازی سبب کاهش معنی دار WBC و CRP در مردان چاق می شود (05/0 = ?). همچنین مشخص شد در حالت پایه غلظت های سرمی WBC و CRP در مردان چاق به طور معنی داری بیشتر از مردان لاغر است. می توان گفت انجام تمرین های هوازی سبب کاهش شاخص های التهابی و احتمالاٌ کاهش خطر حوادث قلبی عروقی بعدی در مردان چاق می شود.
بررسی و مقایسه میزان درصد چربی ورزشکاران و غیر ورزشکاران نوجوان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
اثر تمرینات مقاومتی بر مقاومت به انسولین و آدیپونکتین سرم در مردان نسبتا چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه میزان آدیپونکتین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق و لاغر و بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر این شاخص ها در مردان چاق بود؛ به همین منظور تعداد 24 نفر )16 نفر مرد چاق و 8 نفر مرد لاغر( از اساتید و کارکنان غیر فعال دانشگاه تربیت معلم سبزوار با دامنه سنی 35-48 سال به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. مردان چاق به صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی یا گروه کنترل قرار گرفتند. از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد، سپس گروه های آزمایش به مدت سه ماه تحت تاثیر تمرینات مقاومتی قرار گرفتند. تمرینات مقاومتی به صورت دایره ای و در یازده ایستگاه انجام گرفت. برنامه تمرین یک جلسه شامل 4 ست)دایره( با 12 تکرار بیشینه در هر ایستگاه بود که با شدت 50-60% یک تکرار بیشینه (IRM) اجرا شد. تحلیل های آماری نشان داد که در حالت پایه، شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق به طور معنی داری بالاتر از مردان لاغر است (P<%5). غلظت آدیپونکتین سرم در مردان چاق به طور معنی داری کمتر از مردان لاغر است (P<%5). همچنین همبستگی منفی و معنی داری بین میزان آدیپونکتین سرم با درصد چربی بدن (r=0.60)، در کل آزمودنی ها مشاهده گردید. به علاوه، مشخص شد که تمرینات مقاومتی باعث کاهش معنی دار شاخص مقاومت به انسولین در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل چاق می گردد، ولی بر آدیپونکتین سرم تاثیر معنی داری ندارد. در مجموع از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرینات مقاومتی باعث بهبود مقاومت به انسولین در مردان نسبتا چاق می گردد و این بهبود مربوط به آدیپونکتین نمی شود، مردان لاغر در مقایسه با مردان چاق از نظر مقاومت به انسولین و آدیپونکتین وضعیت مناسب تری دارند.