فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
۱۴۱.

تأثیر دویدن نیمه ماراتن بر تغییرات نشانگرهای قلبی تروپونین-T، پپتاید ناتریورتیک-B و ST2 دوندگان استقامت میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب قلبی نیمه ماراتن ST2 تروپونینT- NT-proBNP

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه و هدف: دوهای استقامت با بروز تغییرات ساختاری، عملکردی و التهابی قلبی - عروقی همراه است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر دو نیمه ماراتن بر میزان تغییرات نشانگرهای آسیب قلبی - عروقی پپتایدناتریورتیک نوع- B، آمینوترمینال (NT-pro BNP < span lang="FA">)، (ST2) و تروپونین- T(hs-cTn) انجام شد.  مواد و روش ها: در این مطالعه 80 دونده ماراتن مرد میانسال تمرین کرده غیرنخبه (میانگین سن 6±40 سال، وزن 8±76 کیلوگرم، قد 8±177 سانتی متر و میانگین شاخص توده بدن 2±24 کیلوگرم/مترمربع) به صورت داوطلبانه شرکت کردند. نمونه های خون در سطح پایه (24-48 ساعت قبل از مسابقه)، پس از مسابقه (1-2 ساعت پس ازمسابقه) و 48 ساعت پس از مسابقه جمع آوری شدند. مسابقه در مسیر پیست دوچرخه سواری چیتگر به مسافت 21 کیلومتر برگزار گردید. میانگین سال تمرین آزمودنی های این مطالعه 7 سال، میانگین ساعت تمرین هفتگی 6 ساعت و میانگین زمان مسابقه 6±104 دقیقه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های هبستگی و رگرسیون استفاده شد. سطح معنی داری آزمون  ها P≤0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج آماری نشان داد که میزان تغییرات با افزایش 3/1 در NT-proBNP < span lang="FA">، 6/1 در ST2 و 16 برابر در  hs-TnTبلافاصله پس از مسابقه همراه است (P<0.05). در نتایج 48 ساعت پس از مسابقه نیز یک رابطه معکوس و معنادار بین ساعات تمرین هفتگی با میزان افزایش ST2  مشاهده گردید (P<0.05). همچنین یک رابطه مستقیم و معنادار بین زمان پایان مسابقه و میزان افزایش hs-TnT (P<0.05) و یک رابطه مستقیم و معنادار بین زمان پایان مسابقه و میزان تغییرات ST2 نشان داده شد (P<0.05).  بحث و نتیجه گیری: چنین به نظر می رسد که شرکت در رویدادهای استقامتی از طریق مسیرهای مختلف باعث بروز نشانگرهای آسیب سیستم قلبی - عروقی می گردند. لذا افزایش غلظت این نشانگرها ممکن است خطر بروز سکته  های قلبی و مرگ های ناگهانی قلبی ورزشی در ورزشکاران بدون علائم بیماری قلبی - عروقی را افزایش دهد.
۱۴۲.

بررسی ارتباط مؤلفه های زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیشینه اکسیژن مصرفی بی هوازی زیست حرکتی تیپ بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه و هدف: نوع تیپ بدنی معرف شکل مورفولوژیکی در مقاطع معینی از سن است که با آمادگی قلبی - تنفسی مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط متغیرهای زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان بود.مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 150 دانش آموز پسر غیرورزشکار با میانگین قد 13.85±152.45 سانتی متر، وزن 12.76±44.07 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 3.91±19.08 کیلوگرم بر مترمربع در پی فراخوان عمومی مرکز ورزش درمانی فتیان به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. جهت بررسی تیپ بدنی از متغیرهای منتخب پیکرسنجی به روش هیث وکارتر (اکتومورف، مزومورف، اندومورف) و برای بررسی مؤلفه های فیزیولوژیکی از شاخص VO2max، توان بی هوازی و توان انفجاری استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری آزمون همبستگی و تحلیل واریانس یک راهه و دانکن در نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح 0.05>P انجام شد.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد ارتباط بین تیپ بدنی مزومورف با شاخص های زیست حرکتی، مثبت و معنی دار می باشد. همچنین این ارتباط برای تیپ بدنی اکتومورف با شاخص توان هوازی (0.008=P < span lang="AR-SA">) و انفجاری (0.009=P < span lang="AR-SA">) معنی دار و با توان بی هوازی معنی دار نبود (0.213=P < span lang="AR-SA">). در ارتباط با تیپ بدنی اندومورف نتایج نشان دهنده ارتباط منفی با توان هوازی (0.011=P < span lang="AR-SA">) و عدم ارتباط با توان بی هوازی و انفجاری بود. در مقایسه تیپ های بدنی یافته ها نشان داد بیشینه اکسیژن مصرفی در گروه های مزومورف و اکتومورف بالاتر از گروه اندومورف بود (0.011=P < span lang="AR-SA">). در عملکرد بی هوازی شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به تیپ بدنی اندومورف واکتومورف داشتند (008/0=P < span lang="FA">) همچنین در توان انفجاری، شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به شرکت کنندگان با تیپ بدنی اندومورف و اکتومورف داشتند (0.012=P < span lang="FA">) اما تفاوت سایر گروه ها معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش تیپ بدنی اکتومورف مستعد رشته های ورزشی با ماهیت هوازی و تیپ بدنی مزومورف مستعد رشته های انفجاری با ماهیت بی هوازی هستند. بنابراین به معلمان و مربیان ورزش پیشنهاد می شود که در طی فرآیند استعدادیابی به این نکات توجه نمایند.
۱۴۳.

هنجارهای آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی برای مردان 18 تا 60 ساله شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنجار آمادگی جسمانی مردان رشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۴
هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین هنجار آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی مردان 18 تا 60 ساله شهر رشت بود. این پژوهش از نوع توصیفی و به روش پیمایشی بود که از میان جامعه آماری موردنظر 384 مرد 18 تا 60 ساله شهر رشت به صورت خوشه ای و سیستماتیک انتخاب شدند. وزن، قد، BMI، WHR،چربی زیرپوستی 3 نقطه، استقامت قلبی- تنفسی ، قدرت پنجه های دست، انعطاف تنه، استقامت کمربند شانه ای و استقامت عضلات شکم با استفاده از آزمون های استاندارد اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، فرمول z و محاسبه نقاط درصدی در هر آزمون استفاده شد و از روی رتبه های درصدی به تفکیک عوامل آمادگی جسمانی، هنجار تهیه شد. میانگین استقامت قلبی- تنفسی(14/48 میلی-لیتر/کیلوگرم/دقیقه)، قدرت پنجه دست (28/54 کیلوگرم)، استقامت عضلات ناحیه شکم (تعداد 77/34 دراز و نشست)، استقامت عضلانی ناحیه کمربند شانه (تعداد 39/32 شنای سوئدی)، انعطاف پذیری (52/26 سانتی متر)، چربی بدن (76/25 درصد)، BMI (38/26 کیلوگرم بر مترمربع) و WHR (96/0) آزمودنی ها به دست آمد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد اکثر مردان 18 تا 60 ساله شهر رشت در ارتباط با ترکیب بدن در وضعیت متوسط و در ارتباط با دیگر عوامل آمادگی جسمانی در شرایط نسبتاً خوبی قرار دارند. خوشبختانه در بسیاری از فاکتورهای آمادگی جسمانی، مردان رشتی در مقایسه با مردان دیگر مناطق ایران و حتی دیگر کشورها در وضعیت بهتری قرار دارند. بااین حال، اطلاعات اندکی در زمینه نورم آمادگی جسمانی افراد جامعه در رده سنی بررسی شده در مطالعه حاضر(18-60 ساله)در ایران وجود دارد که پیشنهاد می شود مطالعاتی در این راستا صورت پذیرد.
۱۴۴.

بررسی ارتباط شاخص های بالیدگی، عملکردی و هورمونی با زمان انجام بازی (مسابقه) در بازیکنان فوتبال نخبه نوجوان در طول فصل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوتبال سن اسکلتی روش فلس مدت زمان بازی (مسابقه) هورمون فاکتور رشد شبه انسولین-یک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۰۱
زمان بازی (مسابقه) ممکن است تحت تأثیر میزان بالیدگی، فعالیت هورمونی و سطح آمادگی جسمانی بازیکنان نوجوان قرار گیرد؛ به همین دلیل مطالعه حاضر با هدف تعیین و ارتباط شاخص  های بالیدگی، عملکردی و هورمونی با زمان انجام بازی در بازیکنان نخبه نوجوان فوتبال انجام شد. در این پژوهش 31 بازیکن فوتبال نوجوان با میانگین سنی 252/0 ± 51/16سال در طی یک دوره فصل فوتبالی پایش شدند و مدت زمان بازی در مسابقات بازیکنان ثبت شد. بعد از اتمام فصل، شاخص  های آنتروپومتریک، هورمونی] هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولینی [(IGF-1) با روش کمّی لومینسانس، میزان بالیدگی به وسیله ارزیابی سن اسکلتی، آزمون های عملکردی ]پرش ارتفاع (CMJ)برای ارزیابی توان انفجاری، تست غیرخطی (7RST) برای ارزیابی توان بی هوازی و تست یویو برای ارزیابی حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)[ اندازه گیری شدند. برای تعیین همبستگی از روش های پیرسون و اسپیرمن استفاده شد و برای محاسبه پیش بین متغیرها رگرسیون خطی چندگانه در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد. نتایج همبستگی بین متغیرها نشان داد که زمان انجام بازی با VO2max (0.56 = r)، سن اسکلتی (0.42- = p )، توان انفجاری(0.40 = r)، انحراف بالیدگی (0.38- = r) و IGF-1(036 = r) ارتباط معناداری داشت. تحلیل رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که زمان انجام بازی با استفاده از شاخص های مطالعه شده به طور معناداری پیش بینی شد (0.55 = R2). براساس نتایج پژوهش حاضر، سطح بالای IGF-1 و VO2max نقش عمده ای در انتخاب و زمان انجام بازی بازیکنان در رقابت ها دارد؛ بااین حال، واقع بینانه تر به نظر می رسد که سایر موارد تأثیرگذار بر انتخاب بازیکنان برای بازی و زمان انجام بازی نیز درنظر گرفته شوند.
۱۴۵.

اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی و مصرف مکمل کافئین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی، استقامت هوازی و آزمون مهارتی در تکواندوکاران دختر نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات ترکیبی کافئین استقامت هوازی توان بی هوازی خستگی مهارت ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۵
مقدمه و هدف: یکی از دغدغه های ورزشکاران حرفه ای افزایش عملکردشان می باشد. در فعالیت های شدید، اتمام سریع انرژی و افزایش تجمع اسیدلاکتیک از جمله عوامل کاهش عملکرد در طول یک دوره از مسابقات است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی و مصرف مکمل کافئین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی، استقامت هوازی و سرعت ضربه پا به میت تکواندوکاران دختر نخبه بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی و کاربردی با طرح تحقیق پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از تکواندوکاران دختر نخبه شهر کرج بودند که تعداد 28 آزمودنی به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه: 1) تمرین ترکیبی و 2) مکمل کافئین + تمرین ترکیبی در گروه های 14 نفره تقسیم شدند. برای بررسی تفاوت درون گروهی و بین گروه ها به ترتیب از آزمون های آماری تی همبسته و آنووا در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تی همبسته نشان داد که میانگین پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها در تمام شاخص ها [(استقامت هوازی گروه تمرین ترکیبی به همراه مصرف کافئین، 0.003=P < span lang="FA">)، (استقامت هوازی در گروه تمرین ترکیبی بدون مصرف کافئین، 0.005=P < span lang="FA">) و (شاخص های سرعت ضربه پا، توان بی هوازی و خستگی در هر دو گروه، 0.000=P < span lang="FA">)] تفاوت معنی داری با هم دارند و عملکرد ورزشکاران در پس آزمون بهتر بود. نتایج مربوط به آزمون آنوا نشان داد که فقط میانگین سرعت ضربه مستقیم پا به میت (ضربه آپ دولیو چاگی) بین دو گروه تفاوت معنی داری داشت و تکواندوکاران در گروه تمرین ترکیبی + کافئین در مقایسه با تمرینات ترکیبی صرف، عملکرد بهتری داشتند.بحث و نتیجه گیری: از آنجائی که که حتی بهبود مقدار کم متغیرهای جسمانی و عملکردی برای ورزشکاران نخبه ارزشمند است، بنابراین توصیه می شود مکمل کافئین در کنار تمرینات ورزشی مورد استفاده قرار گیرد.
۱۴۶.

بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر میزان بیان ژن پروتئین های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین عضله پلانتاریس رت های پیر نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیری آتروفی نوروژنیک HDAC4/5 Dch2 مایوژنین تمرین تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۲۱۴
علل نوروژنیک یکی از مهم ترین علل آتروفی عضلانی وابسته به سن در پدیده سارکوپنیاست؛ باوجوداین، هنوز نقش بسیاری از عوامل مؤثر احتمالی همچون انواع تمرین های ورزشی، به ویژه تمرین تناوبی شدید بر فاکتورهای مسیر آبشارگونه آتروفی نوروژنیک کاملاً مبهم است؛ بنابراین، هدف از انجام دادن این پژوهش تعیین تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر میزان بیان ژن پروتئین های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین عضله پلانتاریس رت های پیر نر نژاد ویستار بود. 28 سر رت نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه شامل بالغ تمرین، بالغ کنترل، پیر تمرین و پیر کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرین به مدت شش هفته و هر هفته پنج جلسه تمرین تناوبی شدید را اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، حیوانات قربانی شدند و عضله پلانتاریس استخراج شد. میزان بیان ژن پروتئین های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین با استفاده از روش Real Time PCR سنجیده شد. برای تعیین معنا داربودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معنا داری نیز  0.05≥p درنظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که متعاقب شش هفته تمرین HIT، در عضله پلانتاریس رت های پیر نر نژاد ویستار میزان بیان ژن های HDAC4، HDAC5 و مایوژنین به طور معناداری کاهش یا فت. میزان بیان ژن Dch2 نیز افزایش معناداری در مقایسه با  گروه کنترل بالغ داشت. براساس نتایج این پژوهش، به نظر می رسد احتمالاً تمرین های تناوبی شدید می توانند تا حدود بسیار زیادی موجب سرکوب آتروفی نوروژنیک در دوران سالمندی شوند.
۱۴۷.

اثرات تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل کورکومین بر بیان کاسپاز 3 و میکروRNA های آپوپتوزی بافت قلب موش های صحرایی در مواجهه با آرسنیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آرسنیک تمرین تناوبی شدید کورکومین میوکارد آپوپتوز میکروRNA

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۲۱۱
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین های تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل کورکومین بر مقدار کاسپاز سه و بیان miR-1 و miR-133 بافت قلبی موش های صحرایی در مواجهه با آرسنیک انجام شد. بدین منظور 48 موش صحرایی نر 16 هفته ای با وزن 77/24 ± 31/340 گرم به شش گروه شامل آرسنیک-تمرین، آرسنیک-کورکومین، آرسنیک-توأم (شامل آرسنیک – تمرین - کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل معمولی تقسیم شدند. آرسنیک روزانه با دوز پنج (میلی گرم/ وزن بدن و کورکومین با دوز روزانه 15 (میلی گرم/ وزن بدن به مدت شش هفته استفاده شد. تمرین  HIITبه مدت شش هفته (پنج روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد v VO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60- 50 درصد) انجام شد. سنجش کاسپاز سه به روش وسترن بلات و مقدار بیان ژنی به روش RT-PCR انجام شد. یافته ها نشان داد در گروه آرسنیک بیان ژن miR-1 (0.001=p ) و محتوای کاسپاز سه ( 0.001=p ) بیشتر و بیان ژن miR-133 کمتر از گروه کنترل معمولی بود ( 0.001=p ). با اینکه در گروه آرسنیک-تمرین تفاوتی در بیان ژن های miR-1 ( 0.45=P ) و miR-133، (0.20=p ) و محتوای کاسپاز سه ( 0.26=p ) در مقایسه با گروه آرسنیک مشاهده نشد، در گروه آرسنیک-کورکومین مقدار کاسپاز سه از گروه آرسنیک کمتر بود (0.001=p )، اما در گروه آرسنیک-توأم، بیان ژن miR-1 ( 0.042=p ) و محتوای کاسپاز سه ( 0.001=p ) کمتر و بیان ژن miR-133 بیشتر (0.010 =P ) از گروه آرسنیک بود. مواجهه با آرسنیک از طریق تغییر بیان mir-1 و mir-133 کاردیومیوسیت ها را مستعد آپوپتوز دخیل در بیماری های قلبی می کند. درحالی که تمرین بدنی قادر به فرونشاندن کامل آثار سوء آرسنیک در کاردیومیوسیت ها نیست، به جای آن مکمل کورکومین و عمدتاً اثر توأم فواید بهتری دارد، اما به دلیل نبود شواهد مشابه و محدودیت های پژوهش انجام دادن پژوهش های بیشتر لازم است.
۱۴۸.

تأثیر راهبردهای خودتنظیمی بر سطوح سرمی GDNF، عملکرد شناختی و اکتساب مهارت شوت سه گام هندبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبردهای خودتنظیمی سطح سرمی GDNF عملکرد شناختی اکتساب شوت سه گام هندبال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۲
مقدمه و هدف: فعالیت ورزشی و رفتاری که باعث افزایش GDNF در مغز شوند، می توانند شکل پذیری مغز را حفظ و موجب تسهیل یادگیری شوند. همچنین فرایندهای تصمیم گیری در محیط آموزشی که با میزان استفاده فراگیران از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری مرتبط است به آموزش مهارت ورزشی کمک می کند. در این مطالعه تأثیر راهبردهای خودتنظیمی بر سطوح سرمی GDNF، عملکرد شناختی و اکتساب مهارت شوت سه گام هندبال بررسی شد.مواد و روش ها: 42 پسر با دامنه سنی 18 تا 24 سال غیرفعال به صورت تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب و به سه گروه خودتنظیم، کنترل با تمرین و کنترل بدون تمرین تقسیم شدند. آزمودنی ها در 15 جلسه به فعالیت شوت سه گام هندبال طبق آزمون هندبال زین پرداختند. 48 ساعت قبل و بعد از پیش آزمون و پس آزمون خون گیری و سنجش عملکرد شناختی به صورت آزمون استروپ انجام شد. عامل خونی GDNF به روش الایزا سنجیده شد. تحلیل آماری با آزمون های مربوطه با نرم افزار SPSS  نسخه 22 در سطح معناداری 0.05>P  انجام شد.یافته ها: راهبردهای خودتنظیمی بر سطوح سرمی GDNF (P=0.67) و همچنین بر عملکرد شناختی تأثیر معناداری نداشت (0.07=P < span lang="AR-SA">) اما بر اکتساب مهارت شوت سه گام هندبال تأثیر معناداری داشت (0.01˂P < span lang="AR-SA">)، همچنین، با توجه به نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه تغییرات در سه گروه در شاخص مهارت شوت سه گام هندبال پس از انجام پروتکل تمرینی بین گروه ها نیز تفاوت معنا داری نشان داد (0.01˂P < span lang="AR-SA">) که با توجه به نتایج آزمون تعقیبی شفه، بین گروه خودتنظیم با کنترل بدون تمرین و کنترل با تمرین تفاوت معناداری وجود داشت (0.01˂P < span lang="AR-SA">). اما بین سایر گروه ها تفاوت میانگین معنادار نبود.بحث و نتیجه گیری: استفاده از راهبردهای خودتنظیمی در آموزش مهارت شوت سه گام هندبال مؤثر است. توصیه می شود مربیان در جلسات آموزشی، از راهبردهای خودتنظیمی استفاده کنند و ورزشکاران بالاخص افراد مبتدی برای یادگیری بیشتر و بهتر مهارت ها و بهبود سطح عملکرد خود از راهبردهای خودتنظیمی استفاده کنند.
۱۴۹.

تأثیر تمرین و مکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارگوجامپ پاراتیروئید توان بی هوازی فوتبال کلسیم ویتامین D

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۳
مقدمه و هدف: کمبود ویتامین D با افزایش سطوح هورمون پاراتیروئید پلاسما همراه است که منجر به افزایش تأثیرات منفی و مخرب  بر ارگانیسم و کاهش عملکرد عضلانی می گردد. پژوهش حاضر با هدف تأثیرمکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه زن تیم ملی ناشنوا انجام گرفت.مواد و روش ها: بدین منظور 22 فوتبالیست زن تیم ملی ناشنوایان (سن 3.24±26.20 سال، قد 3.23±155.15 سانتی متر، وزن 2.46±56.68 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.07±23.61 کیلو گرم/مجذور قد) به صورت داوطلبانه با آرایش تصادفی به دو گروه مکمل (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از فعالیت، ویتامین D و دارونما را به روش دوسوکور مصرف کردند. از آزمودنی ها قدرت بیشینه عضلات پا، توان بی هوازی و هوازی، سرعت، چابکی و 5 سی سی خون ناشتا قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه تمرینات تداومی، پلیومتریک، مقاومتی و اختصاصی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">).  یافته ها: تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد، بین میانگین ویتامین D (نانوگرم/میلی لیتر)، قدرت پا (کیلوگرم) و توان بی هوازی (وات) برحسب عضویت گروه (مکمل وکنترل) تفاوت معنی داری مشاهده می شود (0.05>P < span lang="FA">). بین میانگین باقیمانده نمرات توان هوازی، سرعت، پاراتیروئید و کلسیم تفاوت معنی داری در گروه مکمل و کنترل مشاهده نشد (0.05). یافته های تحقیق حاکی از افزایش معنی دار سرمی ویتامین D (19.58 نانوگرم/میلی لیتر) در گروه مکمل نسبت به کنترل شد (0.05>P < span lang="FA">). بحث و نتیجه گیری: مطلوب ترین نتیجه پژوهش حاضر اینست که سطح مطلوب ویتامین D منجر به بازجذب کلسیم توسط کلیه ها و دستگاه گوارش و کنترل سطح هورمون های پاراتیروئیدی برای عملکرد بهینه عضله اسکلتی می شود. بنابراین، حفظ سطوح (OH)D-25 می تواند بازیابی را جهت تولید نیروی عضلانی در حین اجرای تمرینات شدید تسریع کند. ورزشکاران باید در طول سال مورد ارزیابی قرار گیرند و در صورت بروز مشکل مکمل گیری انجام پذیرد.
۱۵۰.

پاسخ هورمون اورکسین و پروفایل چربی به شش ماه تمرین مقاومتی و بی تمرینی در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اورکسین نیمرخ چربی فعالیت مقاومتی بی تمرینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۳۲۰
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شش ماه تمرین مقاومتی و دو هفته بی تمرینی متعاقب آن، بر تغییرات اورکسین و چربی های خون در مردان چاق انجام شد. ۳۰ مرد غیرفعال (سن: ۷/۱ ± ۲۱سال، قد: ۵/۷ ± ۵/۱۷۵سانتی متر، وزن:۳۵/۵ ± ۷۵/۹۵ کیلوگرم) به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره شامل گروه تجربی (هفت حرکت، چهار ست هشت تکراری با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته و به مدت شش ماه) و گروه کنترل قرار گرفتند. نمونه گیری در پیش آزمون، ۴۸ ساعت، هشت، ۱۶ و ۲۴ هفته پس از تمرین های مقاومتی و به دنبال دو هفته بی تمرینی انجام شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که یک جلسه فعالیت بر متغیرهای پژوهش تأثیر نداشت. غ لظت پلاسمایی اورکسین (P = 0.005)، LDL (P = 0.004، P = 0.001، P = 0.001)، TG (P = 0.020، P = 0.012، P = 0.002) و وزن (P = 0.001، P = 0.001 ، P = 0.001) به ترتیب در مراحل هشت، ۱۶ و ۲۴ هفته تمرین و  TC(P = 0.025، P = 0.002) پس از ۱۶ و ۲۴ هفته فعالیت در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود.HDL  پس از هشت، ۱۶ و ۲۴ هفته فعالیت در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بیشتر بود (P = 0.001). دو هفته بی تمرینی باعث افزایش معنادار وزن (P = 0.014)، LDL (P = 0.002)، TG (P = 0.006) و کاهش معنادار HDL (P = 0.001) در مقایسه با آخرین جلسه فعالیت شد، اما هنوز از مقدار اولیه بهتر بود. درمجموع، انجام دادن فعالیت مقاومتی علاوه بر تأثیر بر هورمون اورکسین باعث بهبود وزن و نیمرخ چربی در مردان چاق شد و متناسب با طول دوره تمرینی، سازگاری ها محسوس تر بود؛ هرچند این سازگاری ها با بی تمرینی تضعیف شدند.
۱۵۱.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی عوامل درگیر در متابولیسم کلسترول در هیپوکمپ و نقش آن در بهبود عملکرد شناختی رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی عملکرد شناختی ABCA1 APOE Aβ1-42محلول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۵۳۱
در مطالعات به طور گسترده به متابولیسم لیپیدهای گردش خون توجه شده است، اما در سال های اخیر به متابولیسم لیپید در مغز به دلیل ارتباط با برخی اختلال های عصبی توجه بیشتری شده است. مطالعات اخیر نشان داده اند که برخی عوامل خطرزای شروع زودرس آلزایمر با متابولیسم کلسترول در ارتباط هستند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی عوامل درگیر در متابولیسم کلسترول در هیپوکمپ و نقش آن در بهبود عملکرد شناختی رت های نر ویستار بود. آزمودنی های پژوهش حاضر 26 سر رت نر بالغ نژاد ویستار هشت هفته ای با میانگین وزنی 20 ± 195 گرم بودند که در ابتدا با روش تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند: گروه تمرین (تمرین روی تریدمیل، پنج روز در هفته به مدت هشت هفته) (13 رت) و گروه استراحت (13 رت). پس از هشت هفته رت های هر گروه با روش تصادفی ساده به دو زیرگروه دیگر تقسیم شدند که از یک گروه آزمون رفتاری (هفت رت) گرفته شد و گروه دیگر (شش رت) برای بررسی متغیرهای مطالعه شده در پژوهش تشریح شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه ماز آبی موریس بهبود معناداری را در یادگیری (P < 0.05) و حافظه (P < 0.05) رت های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد. همچنین، نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه افزایش معناداری را در بیان ژن هایAPOE (P < 0.05) و ABCA1 (P < 0.05) و ن بود ت فاوت مع نادار در س طح Aβ1-42 م حل ول (P > 0.05) در هیپوکمپ رت های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد؛ بنابراین، تمرین هوازی با افزایش معناداری در بیان ژن هایAPOE و ABCA1 که از عوامل اصلی متابولیسم کلسترول در مغز هستند و در پاتولوژی بیماری آلزایمر نیز درگیرند، می تواند هم راستا با بهبود عملکرد شناختی شیوه ای مؤثر در پیشگیری از بیماری آلزایمر باشد.
۱۵۲.

اثر طول دوره مصرف کورکومین در طی تمرین استقامتی شدید بر میزان فعالیت GPX و سطوح مالون دی آلدئید کبد، قلب و عضله اسکلتی موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورکومین تمرین استقامتی شدید ظرفیت آنتی اکسیدانی فشار اکسایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۲۹۵
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف مکمل کورکومین طی هشت هفته و 48 ساعت پایانی تمرین استقامتی شدید بر میزان فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدئید (MDA) کبد، قلب و عضله اسکلتی موش های صحرایی انجام شد. تعداد 39 سر موش صحرایی نر ویستار (با سن هشت هفته و با میانگین وزنی 64/18 ± 76/226 گرم)، پس از یک هفته آشناسازی به شش گروه کنترل، کورکومین، 48 ساعت کورکومین، استقامتی، استقامتی + کورکومین و استقامتی + 48 ساعت کورکومین تقسیم شدند. تمرین استقامتی شدید (پنج جلسه در هفته) روی نوارگردان مخصوص جوندگان انجام شد. مکمل کورکومین در طی هشت هفته، سه جلسه در هفته (30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) یا 48 ساعت پایانی (هر هشت ساعت) به وسیله تزریق درون صفاقی مصرف شد. سطوح فعالیت GPX به روش الایزا وMDA با روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد.نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که فعالیتGPX بافت کبد (0.001 = P) و قلب (0.034 = P) گروه استقامتی، در مقایسه با گروه کنترل به طور معنا داری کمتر و سطوح MDA در بافت کبد (0.001 = P) و قلب (0.004 = P) به طور معنا داری بالاتر بود. همچنین، میزان فعالیت GPX در هر دو گروه استقامتی + کورکومین (0.002 = P) و استقامتی + 48 ساعت کورکومین (0.001 = P) بافت کبد، به طور معنا داری از گروه استقامتی بیشتر بود. سطوح MDA بافت کبد (0.007 = P) و قلب (0.018 = P) در گروه استقامتی + کورکومین به طورمعنا داری از گروه استقامتی پایین تر بود و MDA قلب گروه کورکومین از گروه کنترل بیشتر بود. فعالیت GPX و MDA عضله اسکلتی هیچ گونه تفاوت معناداری را نشان نداد. به نظر می رسد تمرینات استقامتی شدید به بروز پاسخ های اکسایشی متفاوت در بافت های مختلف منجر می شود و مصرف مکمل کورکومین در طی هشت هفته تمرین یا حتی 48 ساعت پایانی تمرینات استقامتی شدید، می تواند در بافت های کبد و قلب از اثرهای فشار اکسایشی جلوگیری کند و ظرفیت آنتی اکسیدانی را تقویت کند.
۱۵۳.

تغییرات عوامل آنزیمی و غیرآنزیمی آنتی اکسیدانی پس از یک جلسه فعالیت ورزشی سرعتی تکراری و غوطه وری در آب سرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گلوتاتیون ریکاوری آنتی اکسیدان فعالیت ورزشی سرعتی تکراری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۳۷۳
مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تغییرات گلوتاتیون اکسیدشده (GSSG)، گلوتاتیون احیاشده (GSH) وآنزیم های گلوتاتیون ردوکتاز (GR) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) پس از فعالیت سرعتی تکراری و پس از آن غوطه وری در آب سرد (CWI) انجام شد؛ ازاین رو، 20 ورزشکار تمرین کرده با میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 9/2 ± 9/52 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در دقیقه، میانگین سنی 2/2 ± 9/21 سال، قد 4/5 ± 2/174 سانتی متر و وزن 4/4 ± 68 کیلوگرم برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. پس از انجام دادن فعالیت سرعتی تکراری، 10 نفر از آزمودنی ها داخل آب سرد با دمای 14 درجه سانتی گراد و 10 نفر دیگر در دمای اتاق به شکل غیرفعال روی صندلی نشستند. خون گیری نیز قبل و پس از انجام دادن فعالیت سرعتی و همچنین پس از ریکاوری در آب سرد یا استراحت غیرفعال و پس از 24 ساعت انجام شد و متغیرهای خونی با استفاده از روش الایزا سنجیده شدند. نتایج نشان داد که 24 ساعت پس از فعالیت سرعتی تکراری، میزان عوامل غیرآنزیمی آنتی اکسیدانی در خون به حالت اولیه بازنگشت و در این بین نیز غوطه وری در آب سرد بر این عوامل تأثیر نداشت و تنها عوامل آنزیمی GPX و GR پس از 24 ساعت به حالت اولیه خود بازگشتند، اما باز هم تفاوت معناداری بین گروه آب سرد و گروه کنترل وجود نداشت. همچنین براساس نتایج پژوهش، میزان عوامل آنزیمی و غیرآنزیمی آنتی اکسیدانی پس از فعالیت ورزشی سرعتی تکراری شدید زیاد بود، ولی غوطه وری در آب سرد هیچ تأثیری بر بازگشت به حالت اولیه این عوامل نداشت.
۱۵۴.

تأثیر تمرین هوازی با شدت متوسط و زیاد بر بیان ژن های آپوپتوزی BAX (BCL2 associated X) و BCL2 (B-cell lymphoma 2) میوکارد موش صحرایی پس از کم خونی و خون رسانی مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آپوپتوز تمرین هوازی با شدت متوسط و شدید Bax BcL2 ایسکمی-ریپرفیوژن میوکارد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۵۷۴
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرین هوازی با شدت متوسط و زیاد بر بیان ژن های BAX و BCL2 میوکارد موش های صحرایی نر پس از کم خونی و خون رسانی مجدد بود. در این پژوهش از 26 سر موش صحرایی ویستار دوماهه با وزن تقریبی 25/25 ± 25/225 گرم استفاده شد. برای بررسی ایجاد سکته حاصل از تزریق ایزوپرنالین، مطالعه ای راهنما در گروه تجربی برای گروه سکته (تعداد = هفت) و گروه کنترل (تعداد = هفت) انجام شد و سکته بطن چپ پس از تزریق ایزوپرنالین با تکنیک تری کروماسون تأیید شد. سپس، موش های گروه پژوهش برای اندازه گیری بیان ژن ها به سه گروه تمرین هوازی با شدت متوسط (تعداد = چهار)، شدت زیاد (تعداد = چهار)و کنترل (تعداد = چهار)تقسیم شدند. موش های گروه پژوهش به مدت یک هفته با دویدن روی نوار گردان آشنا شدند و تمرین هوازی یک ماهه را با شدت متوسط و زیاد با تواتر سه جلسه در هفته اجرا کردند. پس از دو روز استراحت، با فاصله 24 ساعت به موش ها ایزوپرنالین تزریق شد، اما به موش های گروه کنترل فقط ایزوپرنالین تزریق شد. از فرمول 2-∆∆ct برای اندازه گیری بیان ژن BAX و BCL2 و از آزمون آماری تی مستقل برای مقایسه دو گروه سکته و کنترل در مطالعه راهنما و از آزمون آنوا برای مقایسه گروه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمرین هوازی متوسط و زیاد می تواند بیان ژن BAX و BCL2 را به ترتیب کاهش و افزایش دهد، اما این تغییرات در تمرین هوازی با شدت متوسط و زیاد معنا دار نبود؛ بنابراین، به نظر می رسد این شدت و مدت زمان تمرین نمی تواند مسیرهای آنتی آپوپتوزی حاصل از ورزش را برای به حداقل رساندن عوارض سکته فعال کند.
۱۵۵.

اثر تمرین کم شدت برونگرا با محدودیت جریان خون بر حجم عضله و عملکرد جسمانی فوتبالیست های مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسداد عروق قدرت عضلانی استقامت عضلانی ضخامت عضلانی انقباض برونگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۲۸۷
تمرین مقاومتی، جزء مهم برنامه تمرینی در بیشتر فعالیت های ورزشی است. تمرین مقاومتی کم شدت همراه با محدودیت جریان خون نیز می تواند باعث افزایش قدرت عضلانی و استقامت موضعی شود؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر تمرین کم شدت برونگرا با محدودیت جریان خون بر حجم عضله و عملکرد جسمانی فوتبالیست های مردانجام شد.بدین منظور، 40 فوتبالیست انتخاب شدند و به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی سنتی (تعداد = 10)، تمرین مقاومتی کم شدت برونگرا با محدودیت جریان خون (تعداد = 10)، تمرین مقاومتی شدید برونگرا بدون محدودیت جریان خون (تعداد = 10) و کنترل (تعداد = 10) تقسیم شدند.قبل و پس از دوره تمرینی هشت هفته ای، آزمون های قدرت و استقامت عضلانی گرفته شد و هایپرتروفی عضلانی با توجه به روش اولتراسوند اندازه گیری شد. برای مقایسه بین گروه ها از روش تجزیه وتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد (0.05 ≥ P). نتایج حاکی از آن بود که گروه های تجربی تمرین برونگرا با محدودیت جریان خون و تمرین سنتی در مقایسه با گروه کنترل در آزمون قدرت بالاتنه افزایش معنا داری داشتند(P < 0.001). همچنین، در قدرت عضلات پا بین گروه ها تفاوت معنا دار وجود نداشت، اما تغییرات درون گروهی در همه گروه های تجربی افزایش معنا داری را نشان داد. همچنین، استقامت عضلات پا افزایش معناداری را در تمام گروه های تجربی نشان داد. نتایج بین گروهی حاکی از وجود افزایش معنا دار بین گروه تمرینات مقاومتی سنتی با گروه تمرینات مقاومتی برونگرا بدون محدودیت جریان خون (0.001 = P) و بین گروه تمرینات مقاومتی سنتی و گروه تمرینات مقاومتی برونگرا با محدودیت جریان خون با گروه کنترل (0.001 =P ) بود. تفاوت معنا داری در استقامت عضلات بالاتنه ( 0.18= P)، هایپرتروفی عضلات چهارسرران ( 0.12= P) و همسترینگ ( 0.053= P) وجود نداشت (0.05 <P). هر سه برنامه تمرین مقاومتی برونگرا با و بدون محدودیت جریان خون و سنتی اثری مشابه بر قدرت، استقامت و هایپرتروفی عضلانی در فوتبالیست ها داشتند. به دلیل استفاده از بار کمتر در تمرینات مقاومتی برونگرا با محدودیت جریان خون و کسب نتیجه مشابه، ورزشکاران و مربیان می توانند از این نوع برنامه استفاده کنند.
۱۵۶.

مقایسه اثر ماساژ ورزشی و حجامت خشک پیش از فعالیت بر عناصر منتخب آمادگی جسمانی مهارت محور و عملکرد روانی- شناختی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد روانی- حرکتی خلق و خو عملکرد ذهنی ماساژ حجامت خشک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
مقدمه و هدف: ماساژ و حجامت خشک دو مداخله پیش از رقابت هستند که برای کمک به بهبود عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه تاثیر ماساژ ورزشی و حجامت خشک پیش از فعالیت بر عناصر منتخب آمادگی جسمانی مهارت محور و عملکرد روانی - شناختی ورزشکاران بود.مواد و روش ها: 12 مرد ورزشکار با سن 1.8±22.25 سال؛ وزن 14.8±84.2 کیلوگرم و قد 0.1±1.8 متر بطور داوطلبانه برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. در یک طرح متقاطع تصادفی شده متوازن، آنها طی سه جلسه متوالی با فاصله یک هفته، بطور تصادفی، تحت حجامت خشک، ماساژ یا عدم مداخله در یک زمان یکسان از روز قرار گرفتند. 10 دقیقه پس از هر مداخله، توان انفجاری، سرعت، چابکی، عملکرد شناختی و نیم رخ خلقی آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان داد حجامت خشک در مقایسه با شرایط بدون مداخله و ماساژ، توان انفجاری را افزایش می دهد (0.05>P)، اما سرعت و چابکی تفاوت معنی داری بین شرایط نداشت (0.05<P)، همچنین نتایج نشان داد که هم حجامت خشک و هم ماساژ در مقایسه با شرایط بدون مداخله موجب افزایش معنی دار امتیاز آزمون برج لندن شده اند (0.05>P)، در نهایت تفاوت معنی داری بین اثر سه مداخله بر متغیرهای حالات خلقی مثبت و حالات خلقی منفی مشاهده نشد (0.05 ).بحث و نتیجه گیری: یافته  های مطالعه حاضر نشان داد که ماساژ و حجامت خشک پیش از فعالیت ممکن است عملکرد فیزیکی و ذهنی ورزشکاران را بهبود بخشد، اما بر وضعیت خلق و خوی آنها تاثیری ندارد.
۱۵۷.

بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی و شدت بیماری در افراد مبتلا شده به بیماری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کووید-19 ورزش سیستم ایمنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: پاند می کرونا ویروس جدید جان هزاران نفر را گرفته و اکثر کشورها با این بیماری درگیر هستند، لذا هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین میزان فعالیت بدنی و شدت اثرگذاری بیماری کووید-19 بر افرادی که دچار این بیماری شده اند می باشد. مواد و روش ها: جامعه آماری این مطالعه شامل تما می افراد مبتلا شده به بیماری کووید-19 شهرستان شهرکرد بود. از این میان تعداد 178 (86 مرد سن 4.76±44.7 سال، قد 7.34±173.5 سانتی متر و وزن 5.65±85.7 کیلوگرم و 92 زن سن 5.14±38.4 سال، قد 6.8±157.3 سانتی متر و وزن 4.5±71.3 کیلوگرم) پرسش نامه (پرسش نامه بک و پرسش نامه شدت اثرگذاری بیماری) تکمیل شد و مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون با سطح معناداری 0.05 استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که سطح فعالیت بدنی با شدت اثرگذاری بیماری کووید-19 بر روی افراد رابطه معکوس و معناداری دارد به طوری که افرادی که بی تحرک تر بودند شدت اثرگذاری بیماری بیشتر بوده و افرادی که دارای فعالیت بدنی منظم و متوسط بودند بیماری اثر بسیار کمتری داشته و همچنین در اثر افزایش شدت فعالیت بدنی به صورت حرفه ای شاهد تا حدودی افزایش اثرگذاری بیماری بر روی افراد بودیم.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، فعالیت بدنی می تواند برای دفاع از کل بدن مفید باشد و ممکن است از جمله اقدامات پیشگیرانه در برابر پیامدهای عفونت ویروسی دستگاه تنفسی شمرده شود.
۱۵۸.

آثار هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سالوسین ها و شاخص های التهابی در زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سالوسین آلفا سالوسین بتا اینترلوکین یک بتا فعالیت ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۸۹
این پژوهش با هدف بررسی آثار هشت هفته تمرین هوازی و تمرین مقاومتی بر سطوح سالوسین های آلفا و بتا و شاخص های التهابیدر زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. بدین منظور، 45 آزمودنی داوطلب به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تمرین هوازی، تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. تمرین های مقاومتی و هوازی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با پیروی از یک الگوی پیشرفت تدریجی انجام شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت تا 12 تکرار و شدت 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین هوازی شامل 30 تا 50 دقیقه دویدن روی نوار گردان با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه بود. پیش و پس از دوره مداخله، سطوح سرمی سالوسین های آلفا و بتا، مالون دی آلدئید و اینترلوکین یک بتا در هر سه گروه اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده کاهش معنادارسطوح سالوسین بتا در گروه هوازی(P = 0.015)  و گروه مقاومتی(P = 0.019)  بود. از سوی دیگر، سطوح سالوسین آلفا در هر دو گ روه ه وازی (P = 0.034) و مقاومتی (P = 0.012)افزایش معنادار داشت. هم چنین س طوح اینت رلوکین یک بت ادر گ روه ه وازی (P = 0.034) و مقاومتی (P = 0.041) کاهش معنادار داشت، اما سطوح مالون دی آلدئیددر هیچ کدام از گروه ها تغییر معنادار نداشت. تغییرات سطوح سالوسین آلفا، سالوسین بتا و اینترلوکین یک بتابین دو گروه هوازی و مقاومتی تفاوت معنادار نداشت. براساس نتایج پژوهش حاضر، انجام هشت هفته تمرین مقاومتی یا تمرین هوازی می تواند آثار سودمندی بر سطوح سالوسین های آلفا و بتا و اینترلوکین یک بتادر زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۱۵۹.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های LXRa، PEPCK و G6PC2 در کبد موش های چاق پیش دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی رژیم غذایی پرچرب LXRa پیش دیابت کبد چرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۲۰۴
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان LXRa mRNA، PEPCK و G6PC2 در بافت کبد موش های چاق پیش دیابتی انجام شد. تعداد 18 سر موش نر C57BL/6 به دو گروه تقسیم شدند: 1- موش های تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (موش های پیش دیابتی) (تعداد = 12) و 2- موش های تغذیه شده با رژیم غذایی استاندارد (موش های غیرچاق) (تعداد = 6). تأیید شرایط پیش دیابتی با تست تحمل گلوکز (GTT) انجام گرفت. سپس موش های پیش دیابتی به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFD-Exe) و رژیم غذایی پرچرب-بی تحرک (HFD-Sed). موش های گروه تمرینی به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته با سرعت متوسط 21 متر بر دقیقه و به مدت 45 دقیقه روی نوار گردان تمرین کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها قربانی و خون از قلب موش ها گرفته شد. بافت کبد جدا شد و برای اندازه گیری سطح بیان LXRa و ABCA1 در دمای 70- درجه سانتی گراد نگهداری شد. نتایج نشان داد سطوحLXRa  و ABCA1 کبدی در موش های تمرین کرده به طور معناداری از موش های تمرین نکرده بیشتر بود. بیان نسبی ژن های کلیدی در گلوکونئوژنز ازجمله G6PC2 و PEPCK در کبد موش های تمرین کرده در مقایسه با موش های تمرین نکرده به طور معناداری کاهش پیدا کرد. همچنین تمرین هوازی موجب کاهش استئاتوز و آنزیم های کبدی در موش های پیش دیابتی شد. به دنبال تمرین بدنی، بیان ژن LXRa و ABCA1 در کبد موش ها افزایش پیدا کرد و موش ها را از چاقی القاشده توسط HFD محافظت می کند و خطر بیماری کبد چرب را کاهش می دهد.
۱۶۰.

اثر تمرینات مقاومتی بر محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال، وضعیت روانی و میزان افسردگی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بیماری ام اس اختلالات روانی افسردگی تمرین مقاومتی محور HPA

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
مقدمه و هدف: اختلالات محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال (محور HPA) و در نتیجه اختلالات روانی و افسردگی از جمله مشکلات رایج در بیماران مبتلا به ام اس هستند. ممکن است فعالیت  های ورزشی موجب تنظیم محور HPA و بهبود وضعیت روانی این دسته از بیماران مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر محور HPA، وضعیت روانی و میزان افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس بود.مواد و روش ها: 27 زن جوان مبتلا به بیماری ام اس (میانگین سنی 6.9 ± 32.3 سال) و با میانگین مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (EDSS) 2±1.3 به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی و بر اساس EDSS به دو گروه تمرینات مقاومتی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، به مدت 45 دقیقه و با محدوده 50 تا 70 درصد حداکثر قدت در تمرینات برنامه ریزی شده مقاومتی پیشرونده شرکت کردند. وضعیت روانی، میزان افسردگی و غلظت هورمون های آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) و کورتیزول قبل و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. برای بررسی اختلاف میانگین  ها از آزمون آماری t مستقل و حداقل سطح معنی داری 0.05 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد پس از هشت هفته تمرین مقاومتی، وضعیت روانی (11.2 درصد، 0.04=P < span lang="FA">) و میزان افسردگی (27.4 درصد، 0.01=P < span lang="FA">) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل بهبود معنی دار و سطوح ACTH (11.6 درصد، 0.03=P < span lang="FA">) و کورتیزول (9.9 درصد، 0.04=P < span lang="FA">) کاهش معنی دار پیدا کرده است.بحث و نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد تمرینات مقاومتی به کار رفته در مطالعه حاضر به واسطه تنظیم محور HPA می تواند در بهبود وضعیت روانی و میزان افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس مؤثر باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان