فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
گویش دلواری، از گویش های استان بوشهر در جنوب ایران، فاقد نقش نمای مفعول مستقیم rāموجود در فارسی معیار است. در جملات بنیادی این گویش، مفعول مستقیم از طریق جایگاه ثابت آن قبل از فعل اصلی شناخته می شود، یعنی از طریق آرایش واژگانی (SOV) تشخیص داده می شود. افزون بر این، اگر به صورت بند باشد پس از ستاک فعلی در انتهای جمله قرار می گیرد. با این حال، مفعول غیرمستقیم پس از حرف اضافه si (به معنی «به» و «برای») قرار می گیرد. مفعول غیرمستقیم در جملات بی نشان بعد از مفعول مستقیم و قبل از فعل اصلی قرار می گیرد. نکته جالب توجه در مورد مفعول مستقیم این است که اگر به صورت ضمیر شخصی متصل اول شخص مفرد باشد (در ساخت های غیربنیادی) پس از فعل قرار می گیرد و به ستاک فعلی به عنوان پایه متصل می شود و اگر زمان جمله گذشته باشد، پس از فعل قرار می گیرد ولی به حرف اضافه si به عنوان پایه متصل می شود. بنابراین، si در جملات متعدی، در درجه نخست، نقش نمای مفعول غیرمستقیم و در درجه دوم، در موارد خاص، نقش نمای مفعول مستقیم است. این دو گانگیِ نقشی مانع از ظهور هم زمانِ دو نقش si در یک جمله دومفعولی می شود و گاه باعث ابهام در فهم صحیح جملات مذکور می گردد.
مقایسه مدل های ذهنی گویشوران فارسی زبان و هورامی زبان (بررسی موردی فعل خوردن)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف استخراج و مقایسه مدل های ذهنی گویشوران فارسی و هورامی انجام شده است. برای نیل به این هدف، مدل هایی که، به باور نگارندگان، گویشوران فارسی از فعل «خوردن» و گویشوران هورامی از فعل wadæj ’خوردن‘ در ذهن خود دارند، استخراج شده و مبنای مقایسه قرار گرفته اند. مدل های به دست آمده، هر دو، تا حدی پیچیده و گسترده و در عین حال عمیقاً شبیه هستند تا آنجا که تفاوت آنها قابل چشم پوشی است. هر دو مدل دارای سه الگوی تکرارشونده یکسان هستند. بنابراین، بر اساس استدلال هایی که برمبنای الگوها می توان کرد، معانی مختلفی که دو فعل مذکور، در هر دو زبان، پوشش می دهند، مطابق یکدیگر و یکسان هستند.
بررسی زایشی دستگاه واجی گویش بلوچی سرحدّیِ گرنچین
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان زایشی واج شناسی را بخش مهمی از دستور هر زبان می دانند. واج شناسی زایشی که می توان آغاز آن را اثر چامسکی و هله (1968) دانست، در گذر زمان در قالب انگاره های نظری خاصی مطرح شده است. پژوهش حاضر، که پژوهشی میدانی است، به بررسی و توصیف فهرست واجی (شامل همخوان ها و واکه ها) گویش بلوچیِ سرحدّیِ گرنچین در چارچوب نظریة واج شناسی زایشی می پردازد و هویت واجی هر واج را با استفاده از انگارة برکوئست (2001) به اثبات می رساند. بدین منظور، داده های زبانی گویش بلوچیِ سرحدّی بر اساس پیکرة زبانی گردآوری شده از منطقة گرنچین از توابع شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار می گیرد. گردآوری داده ها و تدوین پیکره های زبانی از طریق مصاحبه و ضبط گفتار آزاد انجام شده است. جامعة زبانی این پژوهش را 10 گویشور ساکن گرنچین با رده های سنی متفاوتِ 60 تا 80 سال و بی سواد تشکیل می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که انگارة واجی برکوئست (همان) برای شناسایی فهرست همخوانی و واکه ای گویش بلوچیِ سرحدّیِ گرنچین کارآمد است. نتایج همچنین حاکی از آن است که این گویش در نظام واجی خود 21 همخوان شامل 8 همخوان انفجاری، 5 همخوان سایشی، 2 همخوان انسایشی، 2 همخوان خیشومی، همخوان لرزشی، 1 همخوان کناری و 2 غلت و 9 واکه شامل 6 واکة ساده و 3 واکة مرکب دارد.
A Description of Derivational Affixes in Sarhaddi Balochi of Granchin(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Sarhaddi Balochi dialect, a language variety of Western (Rakhshani) Balochi, employs derivation through affixation as one of its word formation processes. The purpose of this article is to present a synchronic description of the way(s) different derivational affixes function in making complex words in Sarhaddi Balochi as spoken in Granchin[1] district located about 35Kms to the southeast of Khash in Sistan and Baluchestan Province of The Islamic Republic of Iran. The linguistic corpus was gathered through fieldwork. The data were collected from the free speech of 10 uneducated native speakers including 5 males and 5 females of about 5o-80 year old living in Granchin with various social backgrounds. The findings of the research signify that complex words of this dialect are derived via derivational prefixes, infixes and suffixes, among which derivational suffixes are more active or productive. The research also shows that the main derivatives of this dialect are derived verbs, derived nouns, derived adjectives, and derived adverbs.
بررسی زبان شناختی به گویی در گویش کردی ایلام
حوزه های تخصصی:
به گویی سبکی از کاربرد زبان است که گویشوران از آن به منظور جایگزین کردن واژه ها و عبارت های تابو استفاده می کنند و در تمام فرهنگ ها مورد استفاده قرار می گیرد؛ از این رو، کاربرد آن در زبان های مختلف امری متداول است. در مقاله حاضر تلاش شده است تا حوزه های کاربرد به گویی در گویش کردی ایلام بررسی شود. بدین منظور، نویسنده با استفاده از روش مصاحبه حضوری و نیز شیوه کتابخانه ای به گردآوری داده های این گویش پرداخته و برای مصاحبه حضوری به صورت تصادفی 35 گویشور را از سنین مختلف انتخاب نموده است. در روش کتابخانه ای هم به بررسی دو فرهنگ لغت موجود از واژگان این گویش پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به گویی های به کار رفته در گویش کردی ایلام در حوزه های هراس، بدن، مواد مخدر و الکلی، تجارت و ناسزا است و بیشترین واژه های به گویانه مربوط به اندام ها و مسائل جنسی هستند. همچنین، در این گویش در حوزه سیاست به گویی وجود ندارد.
داده های گویشی؛ واژه های ویژه دامداری در گویش گناوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه های ویژه دامداری در گویش گناوه
تحلیل و توصیف فرایند کشش جبرانی در گویش کردی کلهری بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش بر آن است، تا با استفاده از نظریه بهینگی، به تحلیل و توصیف فرایند ی در گوییِی پرداخته شود. در این مقاله سعییی با فرایندهای حذف و اضافه در این گویش مورد بررسی قرار گی های انتخابِ این فرایند، نسبت به سایر فرایند ها، در قالب نظریه بهینگی نمایش داده شود. همچنین نشان داده شده است نظریه بهینگی با گزینه های زنجیره ای در توجیه فرایی نسبت به نظریه بهینگیییِ بالاتری برخوردار است. شیوه گردآوری داده ها نیز به صورت میدانی ازمیان افراد سالخورده تا جوانان تحصیین از شم زبانی نویسنده نیز استفاده شده است.
اشعار شیرازی دو کتاب نسیم الرّبیع و تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش قدیم شیراز دنباله مستقیم گونه ای از فارسی میانه است که در فارس رواج داشته و در مراحل بعدی تحول خود با فارسی دری آمیخته و سرانجام در اواخر قرن دهم هجری به فراموشی گراییده است. ازجمله نمونه های بازمانده از این گویش پنج بیت در کتاب نسیم الربّیع ترجمه ربیع الابرار زمخشری (ترجمه پیش از 781 هجری) و بیتی در تاریخ وصّاف است. از پنج بیت مضبوط در نسیم الربّیع یک بیت از مثلثات سعدی و دو بیت از روزبهان بقلی است. در این مقاله به بررسی زبانی این نمونه ها پرداخته شده است.
ریشه شناسی چند مصدر گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در بخش هایی از گیلان رواج دارد. این گویش در کنار گویش های تالشی و رودباری، از گویش های عمده این ناحیه به شمار می رود. شواهد زبان شناختی نشان از تعلق این گویش به زبان های شمال غربی ایران دارد.
مصدر در گویش گیلکی بر پایه دو ماده ماضی و مضارع و نیز برخی اسم ها و صفت ها بنا شده است. علی رغم تغییرات آوایی فراوانی که در واژه های گیلکی صورت گرفته و گاه شکل واژه را یکسره دگرگون ساخته است، بازشناسی صورت کهن آنها چندان دشوار نمی نماید. در این جستار، ضمن نگاهی کوتاه به ساخت مصدر درگویش گیلکی و معرفی اجمالی پیشوندهای مصدری (فعلی)، چند مصدر گیلکی از نظر ریشه شناسی بررسی شده اند.
تحلیلی معنی شناختی از کاربرد نام حیوانات در ضرب المثل های گویش لار (با تکیه بر دلالت، موضوعیّت و کارکرد اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه ها، حکایت ها ، لالایی ها و ضرب المثل های یک منطقه بخشی از ادبیات شفاهی آن منطقه را تشکیل می دهند و، از آنجا که برخاسته از دل مردم هستند، خالص ترین و عمیق ترین احساسات ، ظریف ترین افکار و اندیشه ها و مهم تر از همه، واقعیات یک جامعه را منعکس می سازند.از این رو، این بخش از ادبیات یکی از منابع غنی و مطمئن در مطالعه فرهنگ یک جامعه است و نمودار واقعی استعداد، قریحه و فرهنگ آن به شمار می رود. ضرب المثل ها، در عین ساختار ساده و مختصرشان، در معنا بسیار عمیق و غالباً معادل یک داستان یا رویداد کامل هستند. ویژگی دیگر ضرب المثل ها، کاربرد کلمات معمول و مأنوس، همچون اسامی حیوانات، گیاهان و میوه ها، اعضای بدن و رنگ ها در مفاهیم ارجاعی و نیز غیرارجاعی و استعاری است که اغلب با هدف برجسته ساختن یک مختصه معنایی مثبت یا منفی در آنها و جلب نظر مخاطب به اهمیت موضوع است. هدف این مطالعه، بررسی کاربرد و نقش نام حیوانات در ضرب المثل های گویش لاری به لحاظ «دلالت معنایی»، «موضوع» و نیز نوع «کارکرد» است. بدین منظور، پس از گردآوری مجموعه ای شامل «چهار صد و سی و پنج» (435) ضرب المثل گویش لاری ، تعداد «صد و ده» (110) مثَل، حاوی نام انواع حیوانات، استخراج گردید و سپس در چهارچوب حوزه سه گانه فوق بررسی شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که موضوعِ غالب در کاربرد نام حیوانات در مثَل ها، انعکاس مسائل اخلاقی و آموزشی است. بیشترین کارکرد متوجه نهاد تعلیم و تربیت بوده، به لحاظ دلالت معنایی ، کاربرد حیوانات، بر خلاف جهان واقعیت، از نوع دلالت نیمه ارجاعی است. به علاوه، مقایسه نتایج این بررسی با بررسی مشابه بر روی گویش کرمانی موارد اشتراک قابل توجهی را نشان داد.
مقایسه مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان (بررسی موردی مصدرهای مرکب با جزء های فعلی خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی و زبان ترکی آذربایجانی قرنهای متمادی است که در تماس نزدیک با یکدیگر قراردارند، بنابراین طبیعی است که بین این دو زبان برخورد صورت گرفته و بر همدیگر تأثیر گذاشته باشند. پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ برای دو پرسش زیر است: نخست این که آیا در نتیجه این تماسها و برخوردها مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان به هم نزدیک شده است. و دوم این که آیا مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد (1983) کارآیی لازم برای بررسی مدل های ذهنی گویشوران این دو زبان را دارد. بدین منظور نگارندگان سعی دارند مدل های ذهنی گویشوران فارسی معیار را با مدل های ذهنی گویشوران گویش میاندوآب (از گویش های زبان ترکی آذربایجانی) مقایسه کنند. در مرحله گردآوری داده هاتعداد 234 مصدر مرکب با جزء های فعلی «خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن» از زبان فارسی معیار انتخاب شده و در اختیار بیست گویشور آذری زبان قرار گرفت. برای هر مصدر مرکب معادلی در ترکی آذربایجانی انتخاب شد که بیش از نیمی از گویشوران از معادل مورد نظر استفاده کرده بودند. در نهایت، سعی شد مدل های ذهنی گویشوران فارسی زبان و آذری زبان با بهره جستن از مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد با یکدیگر مقایسه شوند. در نتیجه تحلیل داده ها مشخص شد که هر چند مشابهت های فراوانی بین مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان وجود دارد ولی مدل های ذهنی فارسی زبانان پیچیده تر و گسترده تر است. در زبان ترکی آذربایجانی تمایل به استفاده از مصدر ساده نیز به فراوانی مشاهده می شود. و دیگر این که مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لرد دارای نارسایی هایی است و برای مقایسه مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان کارآیی لازم را ندارد.
تأثیر قدرت موضوعات فعلی بر حالت نمایی افتر`اقی: شواهدی از گویش هورامی
حوزه های تخصصی:
ح الت نمایی افت راقی پدیده ای در نظام صرفی زبان هایی است که مشخّصه حالت را به شکل آشکار و به وسیله وندهای تصریفی بر روی گروه های اسمی نمایش می دهند. این پدیده در زبان های دارای نظام حالت مفعولی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه مفعول و در زبان های واجد نظام کنایی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه فاعل است. این مقاله ضمن معرّفی و توصیف موارد فاعل نمایی و مفعول نمایی افتراقی در گویش هورامی، شرایط ظهور این پدیده ها را در ساخت های کنایی و مفعولیِ این گویش تبیین می نماید. در این راستا، با معرّفی قدرت موضوعات فعلی و نحوه محاسبه آن در ساخت های مفعولی و کنایی، نشان می دهیم که تفاوت در میزان قدرت موضوعات فعلی موجب پدیدآمدن حالت نمایی افتراقی در این گویش می شود؛ بدین معنا که تنها موضوعات فعلی قوی و برجسته میزبان پایانه صرفی حالت نما هستند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که حالت نمایی آشکار در ساخت های مفعولیِ گویش هورامی برای بازشناسی روابط دستوری و در ساخت های کنایی این گویش جهت بازنمایی برجستگی کلامی سازه گیرنده تکواژ حالت نما به کار می رود.
سببی سازی به عنوان فرایند تغییر ظرفیت در زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ظرفیت، واژگان، از جمله افعال، را بر اساس نوع وابسته های همراهِ آنها در جمله، دارای ظرفیت می پندارد. در هر زبان فرایندهای مشخصی، از طریق تعداد متمم های نحوی در یک بند و یا به وسیله تغییر نقش های معنایی موضوع های یک محمول، باعث تغییر در ظرفیت فعل می شوند. در این مقاله سعی شده است تا با اتخاذ چارچوب نظریه ظرفیت، به تجزیه و تحلیل ساخت های سببی در زبان کردیِ سورانی پرداخته شود. جمله ها و داده ها ابتدا از متونِ مکتوب و گفتار عادیِ گویشوران استخراج و سپس، جهت توصیف و تحلیل، طبقه بندی شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در پایان نتیجه گرفتیم که سببی سازی ازجمله فرایندهای افزایشِ ظرفیت است، که باعث تغییر نوع و تعداد وابسته های فعل در جمله، در زبان کردیِ سورانی می شود.
بررسی تفاوت های گویش کرمانجی بیگلر با گویش های کرمانجی مجاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن می گویند. از آنجایی که گویش کرمانجی روستای بیگلر نسبت به سایر گونه های کردی کرمانجی رایج در منطقه تفاوت های بارزی دارد، در این پژوهش تلاش شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی قرار گیرد. دراین مقاله پس از بررسی این تفاوت ها به عوامل بیرونی و درونی تغییرات صورت گرفته نیز اشاره شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد این گویش از سایر گویش های کرمانجی مناطق مجاور به لحاظ آوایی، ساخت واژی و نحوی متفاوت است، و اینکه زبان های دیگر رایج در منطقه یعنی ترکی و فارسی از جمله مهمترین عوامل برون زبانی به وجود آمدن این تغییرات بوده اند. علاوه بر آن مشخص گردید که در این میان، زبان ترکی بیشترین تأثیر را در ایجاد این تغییرات داشته است و تأثیر زبان فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنین از جمله مهم-ترین تغییرات درون زبانی این گویش می توان به از بین رفتن تمایز میان شکل حال و گذشته فعل متعدی در این گویش در مقایسه با دیگر گویش های کرمانجی خراسانی اشاره کرد.
نمود دستوری در گویش لری بختیاری
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با رویکردی توصیفی به بررسی نمود دستوری در گویش بختیاری می پردازد و هدف آن شناخت انواع نمود دستوری، تظاهر واژ- نحوی آنها و تفاوت نمود در این گویش با زبان فارسی است. این پژوهش بر اساس چارچوب نظری کامری (1976) انجام شده است. داده های زبانی از گفتار مردم سالخورده، بی سواد و تک زبانه روستای دهنو در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری به دست آمده است. این افراد، به دلیل اینکه کمتر تحت تأثیر عوامل تغییر زبان قرار گرفته اند و نفوذ زبان فارسی در گفتارشان کمتر مشهود است، انتخاب شده اند و این امر محققان را در به دست آوردن اطلاعاتی بومی تر و خالص تر یاری رسانده است. در این راستا، گفتار گویشوران ضبط و گاهی هنگام گفت و گو با آنها جملاتشان یادداشت برداری شد. این داده های زبانی آوانویسی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این گویش ابزارهای بیان انواع نمود های ناقص ، تام و کامل مورد تحلیل قرار گرفته و نمود ناقص هم به نمود های استمراری ، عادتی و تکرار تفکیک شده است. ابزار های بیان مقوله نمود در این گویش، شکل صرفی افعال در زمان های مختلف و افعال کمکی هستند. در گویش بختیاری همانند زبان فارسی تمایز نمودی بین نمود ناقص، تام و کامل به صورت حضور و عدم حضور تکواژ قابل تشخیص است.
مدیریت زمان در گویش خاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زبان ها و گویش های ایرانی می تواند بسیاری از ویژگی های هویتی اقوام ایرانی را نشان دهد. دستاورد چنین پژوهش هایی می تواند، ضمن تبیین استعدادهای مردمی که در کشور زندگی می کنند، راهنمای صدیقی در خدمت مهندسی فرهنگی به حساب آید. این پژوهش، که با دقت نظر در بخش کوچکی از واژه های گویش خاوران صورت گرفته است، نشان می دهد که گویشوران این گویش تا چه اندازه به تقسیم بندی زمان و انتخاب رمزگان مناسب برای آن اهمیت قائل شده اند. این بررسی نشان می دهد که تقریباً به تعداد ساعات شبانه روز تقسیمات زمان در این گویش صورت گرفته است، ولی این تقسیمات دقیقاً با ساعت رسمی برابری نمی کند. یکی به این دلیل که زمان در طول فصول تغییر می کند و در این گویش بیشتر مبنای زمان، طول شب و روز و طلوع و غروب آفتاب است و از طرف دیگر، در این گویش، تقسیم زمان با توجه به شروع و پایان کار صورت گرفته است؛ به طوری که در برخی از اوقات هر بیست دقیقه یک واحد زمانی دیگر رمزگذاری شده است. در این گویش یکی از واحد های پایدار در تقسیم زمان اوقات شرعی است که نقش مهم دین را در عرصه مدیریت زمان در این گویش نشان می دهد. همچنین، در این گویش، تقویم سال بر مبنای عید نوروز، با توجه به روزهایی که از اول فروردین گذشته است (در نیمه اول سال) و روزهایی که مانده است (در نیمه دوم سال)، صورت می گیرد. در این تقویم برخی از نام ها برگرفته از تقویم برج سال شمسی، نظیر عقرب (آبان) و قوس (آذر) است. طلوع و غروب برخی از ستارگان نیز از جمله مواردی است که در تقویم سالانه مؤثر بوده است.
The Short Vowels /i/ and /u/ in Iranian Balochi Dialects(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The aim of the present paper is to study the status of the short vowels /i/ and /u/ in five selected Iranian Balochi dialects. These dialects are spoken in Sistan (SI), Saravan (SA), Khash (KH), Iranshahr (IR), and Chabahar (CH) regions located in province Sistan va Baluchestan in the southeast of Iran. This study investigates whether these two vowels have the same qualities as the short /i/ and /u/ do in the Common Balochi inventory (i, iː, u, uː, a, aː, eː, oː). The Common Balochi inventory is the vowel system represented generally for Balochi language, which is a North-Western Iranian language, a sub-branch of the Indo-Iranian family. The data for this survey are gathered from villages, rural areas, and cities in these regions in the forms of free speech and verbal elicitation from more than 20 literate and non-literate male and female language consultants, 2 males and 2 females for each dialect. The investigation reveals that the short /i/ and /u/ show strong tendencies towards a lower position. This study suggests phonemic systems in which the short /i/ is modified to short /e/ in all dialects, but /u/ is modified to /o/ only in SI, SA, and CH; the lowering of the short /u/ to short /o/ in KH and IR may still be in the transition stage. It is possible that Persian, as the dominant language has had its influence on these dialects causing a lowering tendency in the two vowels under study.
بررسی صوری و معنایی تکرار در گویش کردی سورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ویژگی های فرایند تکرار در گویش کردی سورانی بررسی می شود و با ساخت تکرار در زبان فارسی، از حیث صوری و معنایی، مطابقه داده می شود. از حیث صوری، ساخت تکرار را هم از نظر صرفی و هم از نظر آوایی بررسی می کنیم و، از حیث معنایی، مفاهیمی که بیشتر در ساخت تکرار رخ می دهند مدّ نظر است. در این راستا، با استفاده از دیدگاه موراوچیک (١٩٧٨)، ویژگی های صوری و معنایی تکرار را بررسی می کنیم و سپس به بیان ویژگی های صوری و معنایی این ساخت در سورانی و مقایسه آن با فارسی می پردازیم. در پایان، نتیجه می گیریم که از حیث ویژگی های صرفی ساخت تکرار در دو زبان مثل هم است، از حیث ساخت آوایی، همان طور که انتظار می رود، در ساخت های تکرارِ دو زبان تفاوت هایی وجود دارد و، از حیث ویژگی های معنایی، بسامد مفهوم افزایش کمیت در هر دو زبان بیشتر است.