This article focuses on some of the negative aspects of cyberspace and
cyberculture. First, it offers an examination of the impact of our use of
social media, and Facebook in particular, on our psyches, pointing out that
users of social media can be thought of as audiences. These audiences
and information about them can be sold to marketers and advertisers.
Next, it offers a case study of a widespread social problem in Japan, more
than a million media-obsessed Japanese young men (and some young
women), the hikikomori, who shut themselves off from society for months
or years at a time. This is followed by a discussion of the impact of mobiles,
primarily smartphones, on American adolescents, some of whom text
one hundred messages a day to their friends. The effects of the enormous
amount of face-time young people spend with screens—around ten
hours per day--are also considered. Finally, there is an examination of the
impact that Amazon.com, the leading e-commerce Internet site, has had
on American shopping practices and American culture and society. The
article concludes with a discussion of the work of Hubert Dreyfus about
some negative effects of the Internet and, by implication, cyberspace and
cyberculture, which, he argues, drain life of meaning.
طنز در ترانه و تصنیف در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه به صورت رسمی تر و کاربردی تر بر زبان عامه مردم جاری شده است ..و همین امر زمینه ساز انقلاب مشروطه ایران شده است .ترانه های مذهبی وعرفانی ، قدیمی ترین نوع موسیقی هستند که با استفاده از آثار شعرای بزرگ چون مولوی ، حافظ ، سعدی و نظامی در دستگاه های موسیقی ایرانی به اجرا در آمده اند.ترانه های اجتماعی و اخلاقی ، ..انتقادی و مطایبه آمیز است و مایه استهزای کسی یا چیزی .
"درگیرشدگی مدنی ازجمله ملزومات بنیادین مردمسالاری و شهروندی است. از ربع پایانی سده 20 به بعد با پدیدهای به نام «انفجار اطلاعات و آگاهی سیارهای» روبهرو بودهایم. اینترنت از یکسو، اطلاعات و نگرشهای دموکراتیک را گسترش داده و از سوی دیگر نوعی مشارکت سیاسی جدید برخط (اینترنتی) را موجب شده است. در این نوشتار با بررسی نتایج برخی از مهمترین مطالعات کمّی انجام شده، این نظریه برجسته شده است که اینترنت بر درگیرشدگی سیاسی جوانان و بزرگسالان تحصیلکردهتر در دو نوع یادشده (برخط و غیر برخط) تا حد به نسبت خوبی (نه قوی و زیاد) تأثیرگذار بوده است. براساس این مطالعات، نویسنده در پایان مدلی زمینهگرا در زمینه تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی ارائه داده است.
" "اطلاعات سیاسی، اینترنت، برخط و خارج از خط، شهروندان
"
در میان انواع برنامه های دینی تولیدشده در گروه معارف سیمای جمهوری اسلامی ایران، برنامه های گفت وگومحور دینی با بیشترین فراوانی از جمله برنامه های شاخص رسانة ملی محسوب می شوند. با این حال، نتایج نظرسنجی های اخیر چه داخل سازمان صداوسیما و چه در مؤسسه های پژوهشی فعال در خارج از صداوسیما نشان می دهد این برنامه ها منتخب بخش وسیعی از مخاطبان گروه سنی جوانان نیستند. براین اساس، در پژوهش حاضر با انتخاب روش تحقیق کیفی از میان دانشجویان سنین 18 تا 28 سال که بینندة این برنامه ها بوده اند، به روش نمونه گیری هدفمند و گلولة برفی 35 نفر انتخاب شد و از طریق مصاحبه های عمیق بررسی آسیب شناسانة برنامه های گفت وگومحور دینی از نگاه آن ها صورت گرفت. طبق نتایج این پژوهش، برنامه های گفت وگومحور دینی سیما با ضعف های جدی مانند نبود مؤلفة جذابیت، اصرار بر ارائة محتوا در قالبی یکنواخت و کلیشه ای، عدم انتخاب موضوعات کاربردی برای جوانان و نادیده گرفتن انتظارات و علایق نسل جوان در فرایند تهیه و تولید مواجه اند. بدیهی است آگاهی از کاستی های موجود و سعی بر رفع موانع جذب مخاطبان جوان، به آشنایی بیشتر جوانان با معارف عمیق دینی و درنهایت به کارگیری آموزه های دین در بطن زندگی فردی و اجتماعی آن ها منجر می شود.
هدف این مقاله، طبق گفته مولف آن، بررسی تصور و درک نهادی از مخاطب است. بررسی مخاطبان از دو بعد برداشت و شناخت آنان از رسانهها و طرز تلقی برخی از کارکنان رسانهها مانند ژورنالیستها و تولیدکنندگان از عموم مردم، صورت گرفته است. مولف براین باور است که تصورات رسانهها از مخاطب نقش مهمی در تولید برنامههای داستانی دارد. باتوجه به ناهمسانی مخاطبان امروزی، یکی از راههای بهدست آوردن این تصورات ناهمسان، استفاده از گروه تولید جمعی است که در تولیدات سمعی و بصری بسیار رایج است. مولف در ادامه، براهمیت شناخت مخاطب تاکید کرده و به بررسی تحقیقات انجام شده دراین زمینه میپردازد. وی چنین نتیجهگیری میکند که مطالعات و بررسیهای مختلف مانند تلویزیون بهدست خواهد داد. نکتهاین است که هرکس از مخاطبان تصورخاص خود را دارد.
دانشگاهیان برمبنای روش شناختی و دیگر گفتمانهای علمی، و موسسههای رسانهای بر مبنای اهداف سازمانی خود به مخاطب میاندیشند.
در دهه های اخیر، شبکه های اجتماعی همراه، موردتوجه بسیاری از افراد جامعه قرار گرفته اند، چرا که این شبکه ها، از عوامل ظهور و شکل گیریِ اشکالِ جدیدی از ارتباطات انسانی هستند. امروزه گسترش روزافزون استفاده از این شبکه ها در میان جوانان و تبدیل شدن آنها به ابژه های مشترکِ نسلی، توجه پژوهشگران علوم ارتباطات را به بررسی نقش و پیامدهای این شبکه ها بر روابط بین نسلی جوانان با والدین معطوف کرده است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت نقش شبکه های اجتماعی همراه در مناسبات نسلی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی است. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسش نامه محقق ساخته است. با استفاده از فرمول کوکران، از جامعه آماری- که تمام دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشکده های ارتباطات، حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی را شامل می شد- 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد بین مدت زمان استفاده از شبکه های اجتماعی همراه و تحکیم مناسبات نسلی دانشجویان با والدین، هم بستگی منفی وجود دارد. همچنین بین مدت زمان استفاده از شبکه های اجتماعی همراه و نوع مناسبات نسلی دانشجویان، به لحاظ انسجام و هم بستگی، روابط چهر ه به چهره با والدین و اعضای خانواده و میان میزان استفاده از شبکه های اجتماعی همراه و نوع مناسبات نسلی دانشجویان، از منظر تضعیف پیوند عاطفی در خانواده، رابطه معناداری وجود دارد. در مقابل، بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی همراه و نوع مناسبات نسلی دانشجویان، از منظر شکاف نگرشی در خانواده، رابطه معنادار تأیید نشده است. شبکه های اجتماعی همراه، روند نوسازی در عرصه روابط خانوادگی را تسریع و پیوندهای سنتی در خانواده را تضعیف می کنند، در این زمینه، با تقویت پیوندهای عاطفی میان والدین و فرزندان، می توان از بروز بسیاری از عواقب جبران ناپذیر جلوگیری کرد. واژه های کلیدی: شبکه های اجتماعی، مناسبات نسلی، شبکه های اجتماعی همراه، روابط بین نسلی، جوانان.