فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۳٬۷۴۵ مورد.
۸۰۱.

نگاهی پدیدارشناسانه به کاربردهای مفهومی عرفان

کلید واژه ها: عرفان پدیدارشناسی تجربه عرفانی نجات سیر و سلوک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۹
این جستار بر آن است تا از بازشناخت و وارسی کاربردهای مفهومی عرفان، در رویکردی پدیدارشناختی و با فرض اینکه عرفان در ذات خود پدیده ای است انفسی که عموماً فهم بسیط و مجملی از آن دارند، به ایضاح مفهومی عرفان نزدیک گردد و چنان که مقتضای این رویکرد است، بعد از بازشناسی ابعاد، اجزا و ویژگی های این پدیده پرابهام، فروع و اصول آن را معلوم گرداند، و در نهایت از این همه، به جوهره اصیل و اصلی عرفان عبور کند. از جمله نتایجی که از این بررسی فراهم آمده اینهاست: عرفان را در زبان های گوناگون و با نام های مختلف دست کم به شش مفهوم کلی فهم کرده و به کار برده اند که هر کدام شامل تقریرها و تلقی های مختلفی است. عرفان را به مثابه آموزه، تجربه علم، راه نجات، نوعی معرفت ویژه، فرآیندی از تغییر و تحول فهم کرده اند. این کاربردها حکایت از وجود دو بعد معرفتی و وجودی ـ انفسی برای عرفان دارد. و نیز معلوم می کند عرفان مشتمل بر مؤلفه هایی همچون، تجربه ای مستقیم از حقیقت، فرآیند سیر و سلوک، آموزه های نظری و عملی، و ویژگی هایی مانند توصیف ناپذیری، گرایش به تفسیر معنوی و وحدانیِ هستی، رازوارگی و مؤلفه ها و ویژگی های فرعی دیگر است. عرفان در ذات و جوهره خود همانا نوعی معرفت مستقیم و تحققی (وجودی) به حقیقت وحدانی هستی می باشد. این بررسی، مؤلفه ها و ویژگی های فرعی و عارضی عرفان را بازشناخته و دورنمایی از شبکه مفهومی عرفان فراهم آورده است.
۸۰۲.

لاادری بودن عرفا در مقام ذات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ذات ظهور بطون لابشرط مقسمی غیب مغیب عنقای مغرب اجتماع نقیضین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
تعداد بازدید : ۱۸۳۷ تعداد دانلود : ۷۹۸
تقریر متداول و مرسوم از سخنان عرفا در خصوص مقام ذات حق تعالی، لابشرط مقسمی بودن آن است. اما در این مقاله با الهام از تقسیم بندی عمیق و جدیدی که مرحوم غروی اصفهانی از صرف حقیقت، ماهیت، و هویت ارائه داده است اعتبار دیگری که در آن نه لحاظ با غیر، که مفاد لابشرط مقسمی است درنظر گرفته می شود و نه عدم لحاظ با غیر را اثبات کرده و این اعتبار را مناسب ترین لحاظ برای ذات غیبی حق دانسته و به دنبال آن، اعتبار لابشرط مقسمی را مربوط به ذات حق در مقام ظهور و بروز در مجالی اسمائی و اعیانی و تجلی و تنزل و تعین در مواطن و مطالع کونی و خلقی می دانیم. این در حالی است که اعتبار مورد نظر ما، مربوط به لحاظ غیب الغیوب و ابطن کل الباطن و غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی دانستن ذات حق است که بر طبق آن با فرایند ظهور و تجلی، تباین ذاتی داشته و هیچ گونه حضور و نزولی در محاضر ربوبی و حضرات وجودی نداشته، بلکه همچنان با وجود تعینات تفصیلی و تجلیات نامتناهی، در کمون صرف و بطون محض، مستقر و مستغرق بوده و جامع و شامل و هاضم ظهور اسم الظاهر مقید و بطون اسم الباطن مقید که از اسمای الهی هستند است. در ادامه شواهدی از عبارات عرفا در کتب عرفانی که به طرز بسیار لطیفی به اعتبار مورد نظر ما، اشاره ای داشته اند را ذکر کرده، در بخش نهایی، که مهم ترین بخش مقاله است، به لوازم دیدگاه مختار پرداخته شده و در پی آن، تمامی لوازم اعتبار لابشرط مقسمی ذات حق را ابطال و انکار کرده و مقابل آن ها را در مورد اعتبار مزبور، اثبات کردیم؛ لوازمی چون تحقق اجتماع و ارتفاع نقیضین در مرتبة غیب ذات، انکار تحقق اسما و صفات چه با حیثیت تقییدی اجمالی اندماجی و چه با حیثیت تقییدی تفصیلی شأنی، تباین ذاتی داشتن با ظهور و تجلی در مرائی و مجالی، غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی ماندن ذات، سلب اسناد وجود اطلاقی و عدم اطلاقی، مجهول مطلق ازل و ابد بودن ذات حق و مقام مسکوت عنها.
۸۰۴.

نور سیاه پارادوکس زیبای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان کامل احمد غزالی ادبیات عرفانی عین القضات پارادوکس نور سیاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۶ تعداد دانلود : ۸۲۵
پارادوکس «نور سیاه» در آثار عارفانی همچون نوشته های عین­القضات و احمد غزالی، رمزی عارفانه برای اموری چون ذات حق تعالی یا دیدنی نادیدنی، حجاب ذات، بالاترین نورها و جامع انوار حتی نمادی از ذات ابلیسدر مقابل نور سفیدکه تمثیل نور محمدی(ص) است، کاربرد دارد. در عالی­ترین مصادیقش افزون بر ذات الهی، در بسیاری موارد تجسم انسان کامل و عارف واصلی است که همچون آهن گداخته، صفات آن مثل سیاهی، سردی و سختی را در اثر مجاورت آتش از دست داده سرخ، نرم و داغ شده است؛ در حالی که مثل آتش است، عین آتش هم نیست؛ از طرفی دیگر آهن هم نیست. با اینکه سر تا پا الهی شده ولی خدا نیست گرچه همان انسان قبل نیز نیست. او به مرحله ی «انسان خدایی» رسیده است و همانند خورشیدی که در نیمه شب جهان مادی می درخشد باعث روشنی و هدایت می­گردد. او مظهر «کنت کنزا مخفیا» و «نور علی نور» است که تمام رنگ­ها را با ریاضت در خُم وحدت یک­رنگ کرده به رنگ سیاه یا نور ذات رسیده است.
۸۱۱.

رابطه ی ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان جنسیت قرآن عشق جمال ارزشمندی تجلیات مظاهر جلال تناکح

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات مفهوم شناسی تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی زن و تصوف و عرفان
تعداد بازدید : ۱۸۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۵۰
در جهان بینی عـرفانی، همه ی هستی، تعینات، تجلیات و مظاهر اسماء جلال و جمال اند و بررسی رابطه ی ارزشمندی و جنسیت از این چشم اندازهای عرفانی افق هایی نوین را می گشاید. از دیدگاه برخی عرفا هر چند حقیقت مرد و زن یکی است و لکن زن در مظهریت تابناک تر از مرد است و حقیقت نفس کلیه و مظهریت جمال ( که با وجود زن مرتبط است ) در تناکح عوالم هستی سیر حبی موجودات و ظهور عوالم نقش اصیل تری دارد، هر چند که در مراتب صدوری عوالم این حقیقت در مرتبه ی دوم قرار دارد. در دیدگاه قرآن نیز ارزشمندی جنسی و جنسیتی در ساحتی توحیدی مطرح می شود. از نصوص و ظواهر فراوانی در آیات اشتراک حقیقت زن و مرد در ارزشمندی را می توان فهمید و برتری هر یک از این دو در ساحت ارزشمندی های اکتسابی است.
۸۱۴.

تأثیر پذیری تصوف ایرانی از آیین بودا با تمرکز بر اندیشه ی مُدارا طلبی و شفقت بر خلق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدارا پلورالیسم تصوف خراسان آیین بودا شفقت عشق دیگرخواهانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲۹ تعداد دانلود : ۳۲۳۴
نقطه ی عزیمت فکری آیین بودا و تصوف ایرانی (خراسانی)، تمرکز بر مفهوم رنج و رهایی انسان ها از رنج است. در هر دو آیین، در جهت تقلیل مرارت انسان ها، اصل شفقت به عنوان مبنا اختیار شده است. صوفیان خراسان ، هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ فرهنگی متأثر از فرهنگ و عرفان بودایی هستند و شباهت های انکار ناپذیر و چشمگیری بین بودیسم شرقی و صوفیسم خراسانی وجود دارد. با توجه به چالش های خونین معاصر و جدال های دینی و فرقه ای، طرح دوباره ی مفهوم شفقت می تواند به گفتگوی ادیان و فرهنگ های درحال نزاع یاری برساند.در این مقاله از رویکرد مقایسه ای و روش تحلیل متون مکتوب بودایی و تصوف خراسان استفاده شده و ضمن اشاره به درگاه های نفوذ آیین بودا در تصوف ایرانی، کوشش شده است تا همانندی های این دو مشرب عرفانی، در باب مفاهیم قبیل مدارا و شفقت مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
۸۱۵.

کارکردهای الهیاتی سکوت در آثار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سکوت سخن گفتن از خدا الاهیات سلبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۱۸۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۶۶
سکوت یکی از مهم ترین بن مایه های الاهیّات عرفانی، به نحو اعم، و الاهیّات سلبی،به نحو اخص، است. سکوت آخرین مرحل? کوشش عارف و الهیدان عرفانی در تلاش برای سخن گفتن از خداست. در این مرحله، تمام ترفندها و روش های زبانی عارف رنگ میبازند. در نوشت? پیش رو به کارکردهای الاهیّاتی سکوت در آثار مولانا میپردازیم. در ابتدا به نقش محوری سکوت در آثار وی اشاره میکنیم. سپس به دلایل اخلاقی روانی و نیز دلایل زبانی ـ معرفتی دعوت به سکوت در آثار این عارف میپردازیم. رابط? معکوس عقل و سخن گفتن، نجات بخشیِ خاموشی، پرهیز از پریشانی ضمیر و نیل به جمعیت خاطر به مدد خاموشی، مراعات حال مخاطب، رازپوشی، پرهیز از خاصیّت تخدیری سخن وری، و پرهیز از کبر از مهم ترین دلایل اخلاقیروانی دعوت به سکوت است و ظرفیّت محدود زبان در بیان حقایق، بیان ناپذیری خدا و تلاش برای حفظ وحدت و رهایی از عالم مادّی، به طور اعم، و زبان بشری، به طور اخص، از دلایل زبانی ـ معرفتی فراخواندن به خاموشی به شمار میآید. در بخش آخر این مقاله نیز چرایی سخن گفتن به رغم فراخواندن به سکوت را بررسی میکنیم. از مهم ترین دلایل و علل سخن گفتن عارف و الهیدان، به رغم دعوت به سکوت، به مواردی هم چون به سخن در آمدن عارف از جانب خدا، سخن گفتن به واسط? اضطراری درونی، سخن گفتن از سر عشق ورزی به خدا و خلق، جنب? تعلیمی سخن و ارائ? قرینه ای بر بیان ناپذیری اشاره میتوان کرد.
۸۱۸.

صادر نخستین از دیدگاه امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صدور قاعده الواحد وجود منبسط مبدا اول صادر نخست عقل اول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۱۸۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۴۲
طرح مساله صادر نخستین در فلسفه و عرفان، باعث تضارب آرای متوغلان در هر یک از این علوم، و همچنین این علوم با یکدیگر شده است. اختلاف آرا زمانی شدیدتر می شود که عارفان متفلسف و متفلسفان عارف به جمع رای فلاسفه و عرفا می پردازند. در این مقاله، رای حضرت امام خمینی(س) در مورد صادر نخست در چهار محور پیگیری می شود: 1) قاعده الواحد لایصدر عنه إلا الواحد؛ 2) نظر فلاسفه در مورد صادر نخست؛ 3) نظر عارفان در مورد آن؛ 4) حکومت بین آرای دو فرقه. سپس نتیجه گیری خواهد شد که حضرت امام در یک مورد، جمع آرای فلاسفه و حکما را می پذیرند؛ اما در مورد دیگر، در حالی که نظر دو فرقه را مخالف با یکدیگر نمی دانند، اظهارنظر می کنند که طرح این بحث در دو علم دو شان و مقام متفاوت دارد که نباید آنها را با یکدیگر خلط کرد.
۸۱۹.

جوانب عرفانی در زندگی و شعر شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عرفان اسلامی عشق شعر فارسی زهد رندی شیخ بهایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
تعداد بازدید : ۱۸۲۷ تعداد دانلود : ۱۹۴۰
در گذشته تاریخی ایران، کمتر دانشمند بزرگی را می توان سراغ گرفت که در پرتو دریافت های علمی و انگیزش های صادقانه درونی خویش، به عرفان گرایش نداشته باشد؛ بهاءالدین محمد عاملی(شیخ بهایی) فقیه و حکیم و مفسّر و محدث و شاعر قرن دهم هجری از این جمله است. صفویه خود از تصوف به قدرت رسیدند، و کسانی چون شیخ بهایی و گروهی دیگر از عالمان عصر، گرایش های عمیق زاهدانه و عارفانه داشتند. هرچند شاعری شیخ بهایی در کنار دانش های وسیع او از رشته های گوناگون، چندان به چشم نمی آید، اما بی گمان شأن عرفانی او بیشتر از هر چیز و هرجا در شاعری اش نمود یافته و این مسئله تا حدودی به سابقه تاریخی شعر و عرفان ایرانی مربوط است. شیخ بهایی در عین برخورداری از اعتبار و احترام رشک برانگیز در دربار صفوی و استادی در بسیاری از دانش های زمان و نیز در کنار مقامات عالی مذهبی، منش و گرایش های عمیق عرفانی داشته و به خوبی توانسته این همه را با هم جمع کند. عرفان او گرچه مستقل و مولّد نیست، عموماً عاشقانه و رندانه و معطوف به نقد و تخطئه صوفیان ناصاف و بزرگداشت عاشقان و عارفان صافی دل است. در مقاله حاضر، گرایش ها و اندیشه های عرفانی بهایی، بیشتر از منظر شعرهای فارسی او که عمدتاً مشتمل بر غزل و رباعی و مثنوی است، معرفی و بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان