سه دستور العمل براى خودسازى
آرشیو
چکیده
متن
درخواست دستورالعمل و برنامه براى خودسازى و خویشتننگرى در اسلام سابقهاى دیرینه دارد. روایات فراوانى حاکى از آن است که جویندگان کمال و سعادت، از پیامبر گرامى(ص) و ائمه هدى7 تقاضاى برنامه براى خودسازى کرده و آن بزرگواران مناسب حال درخواستکننده برنامهاى به وى دادهاند.
همین تقاضا از عالمان وارسته و سالکان و اصل، بسیار شده است و آن گرامیان به این درخواستها پاسخ دادهاند. اکنون این دستورالعملها بسان مشعل هدایت فرا راه طالبان خودیابى و نیکبختى قرار دارد. یکى از دوستان فاضل در روزگار جوانى که شوق بیدارى و تسلط بر نفس و رسیدن به سعادت به سر داشته استبه علامه طباطبایى - که از فرهیختگان سیر و سلوک بوده - نامهاى مىنگارد و ضمن بیان موقعیتخود براى رسیدن به مقصود دستورهاى عملى طلب مىکند.
آن فرزانه در پشت همان نامه، دستورالعملى مىنگارد و براى وى مىفرستد و مىخواهد که پس از بیست روز از عمل به آن، حالات خود را براى ایشان بنویسد. وى پس از عمل به آن، حالات خود را براى ایشان مىنویسد و در جواب نامه دوم بقیه دستورالعمل را براى او ارسال مىفرماید.
در پاسخ به نامه سوم، علامه این برنامه سعادتآفرین را تکمیل مىفرماید.
امید است نشر این نامهها در دلهاى مشتاق مشعل افروزد و ریشههاى شرک خفى بسوزد و از آن پیر اهل دل یادى شود.
اینک براى آنکه این دستورالعمل بدرستى ارائه شود نامهها و جوابهاى علامه با توضیحاتى کوتاه از ما به ترتیب تقدیم مىشود.
نامه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیةالله العظمى جناب آقاى طباطبائى ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانى هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضى. اشتغالات فعلى تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازى در تهران، شش سال کودکى در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالى کرمانشاه.
چنین تشخیص مىدهدم که تنها ممکن استشما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطى که زندگى مىکنم هواى نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانى دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکتبه سوى الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و مىدارند.
درخواستى که از شما دارم براى من بفرمایید بدانم به چه اعمالى دستبزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور مىشوم نصیحت نمىخواهم و الا دیگران ادعاى ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملى براى پیروزى لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصى که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان مىسازم که نویسنده با خود فکر مىکند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمىشود. وانگهى شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح مىدانید و بر این موضوع مىتوانید اصالتى قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفى بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.
امضا23/10/1355
جواب علامه به نامه اول
السلام علیکم
براى موفق شدن و رسیدن به منظورى که در پشت ورقه مرقوم داشتهاید لازم است همتى برآورده، توبهاى نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار مىشوید قصد جدى کنید که در هر عملى که پیش آید رضاى خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کارى که مىخواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقتخواب ادامه خواهید داد و وقتخواب، چهار پنج دقیقهاى در کارهایى که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادى حال سخت و در ذائقه نفس تلخ مىباشد ولى کلید نجات و رستگارى است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنى سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را براى بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایى
توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگى سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهى برگردد و از حق تعالى طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگى خود را براى فرمانبرى اعلام کند. بر این معنى عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الى الله جمعیا ایها المؤمنون; اى مؤمنان همگى به سوى حق تعالى برگردید و توبه کنید.
امام باقر(ع) فرماید: کسى که از گناه توبه کند بسان کسى است که اصلا گناهى نداشته است.
مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواستههاى حق تعالى را عمل کند بلکه بر خواستههاى خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضاى خداوند و آخرت جویى غلفت نورزد.
مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالى را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهى کند آگاه نباشید
در کارهایى که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید.
هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید.
و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید.
محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کارى پرداخت و وقتى و فرصتى گذشت آن را ارزیابى مىکند و با محک شریعت آن را مىسنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهاى پسندیده خداى را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهاى زشت و گناه استغفار مىکند.
امام(ع) فرماید: از ما نیست کسى که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکى انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهى از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.
امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسى که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهى استغفارى بیابد.
سور مسبحات:
پنجسورهاى که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز مىشود سور مسبحات نامیده مىشود. چرا که این سورهها با تسبیح حق تعالى آغاز مىشود. و دو سوره اسراء و الاعلى را که با (سبحان) و (سبح) آغاز مىشود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامى اسلام(ص) نمىخوابید مگر آنکه مسبحات را مىخواند و مىفرمود: در این سورهها آیهاى است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سورههاى حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.
امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.
نامه دوم
بسم الله الرحم الرحیم
محضر مقدس نخبة المجتهدین حجةالاسلام و المسلمین جناب آقاى علامه محمد حسین طباطبایى دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.
برادر عزیز! فراوان احساس کمبودى مىکنم. هر چه دست و پا مىزنم و تلاش مىکنم و به هر جهت مىنگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه مىکند. ندانم در چه مسیرى روى گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختى برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد مىطلبم. نمىدانم مرا چه مىشود.مدتى استخود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهاى سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساختهاند حتى غرشى نیست تا ببارد و آسمانى صاف بینم. عامل این تیرگى چیست; نمىدانم.
در لا به لاى این حالات فکر مىکنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحتشوم.
برادر عزیز! با روشنبینى خود و حقیقتخواهى خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقهاى در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا مىتوانید راهنمایى کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیاى خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکى برایم بشناسانى ولو بروى خود مىروم. اگر حالت عشق در من بتوانى سازى و دستم گرفته به کوى عشق رهبرى نمایید و با اشاره معشوق را بنمایى دوان دوان مىروم حتى لحظهاى آرام نمىگیرم.
اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.
موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامى: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.
استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزى نمىدانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانهام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمى بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.
امضا
جواب علامه به نامه دوم
به عرض شریف مىرساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگرى رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتى اعصاب نه تنها نامه جناب عالى بلکه نامههاى زیاد دیگرى که در این مدت رسیده تا امروزها براى هیچ کدام نتوانستهام جواب بنویسم. امروزها که کمى حالم رو به بهبودى است تدریجا جواب مىفرستم. به هر حال عذر گذشته را مىخواهم.
عرض کنم روشى که براى ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگى و به عبارت دیگر روش خداشناسى است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنتبرمىآید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملى است. یعنى همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولى خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار مىشوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقتخواب به حساب کارهاى روز بپردازید. اگر غفلتى شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدى به خدا بکنید. و ضمنا براى تقویت ذکر تا چهل روز، روزى هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لاالهالاالله بگویید. حال بندگى که از این روش به دست مىآید الگو و مقیاس همه حالات زندگى است.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایى
توضیح
چهل روز
عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنى داراى ویژگى است. پیامبر ما در چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. میقات موسى(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیثحفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را براى خداوند خالص کند حق تعالى چشمههاى حکمتبر زبانش جارى کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضتشرعى، چله ( چهل روز)نشینى مرسوم بوده است.
ذکر لاالهالاالله
ذکر آن است که به یاد محبوب باشى و خود را در حضورش دانى و به فرمانش از دل و جان گردن نهى و از نافرمانیش در بیم و حذر باشى.
امام صادق(ع) مىفرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لاالهالاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنى است که هر گاه فرمان الهى بر تو وارد شد به کار بندى و هر گاه نهیى رسید آن کار را ترک کنى.
لیکن براى تقویتحضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانى توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لاالهالاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایتبسنده مىکنیم.
پیامبر گرامى ما مىفرماید: نه من و نه هیچ پیامبرى پیش از من، پیامى به عظمت لاالهالاالله نیاوردهاند.
جواب علامه طباطبایى به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)
بسمه تعالى
برادر عزیز
حالتى که به شما رخ مىدهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوى خداى متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خداى خود - عز اسمه - ساعتى خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکى از دو ذکر شریف (لاالهالاالله روزى 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزى 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمتشمارید. چنانکه مىفرماید: ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم انشاءالله.
محمد حسین طباطبایى
توضیح
جذبه: حالتى است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالى، همه آنچه را که بنده براى پیمودن منازل به سوى خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمتبرایش فراهم مىشود و او به آسانى و راحتى مسیر سلوک عرفانى را طى مىکند.
ذکر «الله»
حق تعالى را نامهاى بسیار است که بدانها خوانده مىشود. در قرآن کریم و در دعاها نامهاى فراوان حق تعالى آمده است. و در دعاى جوشن کبیر هزار نام حق تعالى برشمرده شده است.
در میان نامهاى خداوند اسم شریف «الله» داراى امتیاز و ویژگى است. چرا که نامهاى دیگر دلالتبر بعضى از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله» ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.
و مىدانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالتبر نزدیکى خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را براى خطاب به کسى که از ما جداستبه کار مىبریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.
میانهروى در خواب و خوراک
بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیادهروى در آن براى سلامتى جسم و جان مضر است و در دستورهاى دینى ما از آن نهى شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر مىکنیم.
قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسى که شکمش را پر کند.
رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسى است که گرسنگى و تفکرش طولانىتر باشد. و مبغوضترین شما نزد خدواند کسى است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.
امام صادق(ع): همانا خداوند زیادى خواب را دشمن مىدارد.
امام صادق(ع): زیادى خواب دین و دنیاى آدمى را بر باد مىدهد. پیامبر گرامى ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل مىفرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمى در روز قیامت مىشود.
سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم
در دستورهاى دینى ما از پرگویى و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمى نهى شده است.
امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردى برخورد که زیاده سخن مىگفت. حضرت ایستاد و فرمود: اى مرد، آنچه گویى دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهى برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.
امام صادق(ع) مىفرماید: خداوند به چیزى برتر از سکوت پرستش نشده است.
رسول خدا(ص) مىفرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیادهروى نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب مىشود و دورترین مردم از خداوند کسى است که دچار قساوت قلب شده باشد.
فیض کاشانى(ره) در کتاب اخلاقى خود در باره عزلت و کنارهگیرى یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلى طولانى اختصاص داده است و در پایان به منظور جمعبندى مىفرماید:
با شناخت فواید و مضار عزلت و کنارهگیرى دانستى که نمىتوان یکسر حکم کرد که کنارهگیرى از همه کس و همه جا و از سوى هر کسى پسندیده یا ناپسند استبلکه بستگى دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمى باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستى دید که به سبب آمیزش با او چه چیزى را به دست مىآورى و چه چیزى را از دست مىدهى و پس از مقایسه بهترین را برگزین.
سخن آخر اینکه کنارهگیرى کامل از مردم سبب دشمنى آنها مىشود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد مىشود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت مىیابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنى است نارسا.
اغتنام فرصت
براى دست زدن به کارى و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستى تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینهها و شرایط فراهم آمد بایستى سریع اقدام کرد و دستبه کار شد و فرصت از دست مىرود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست مىدهد.
امام على(ع) مىفرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینههاى مساعد چون ابر گذراست) به سرعت مىگذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفتبه فرموده امام على(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).
در حدیثشریفى که پایان بخش نامههاى مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت مىوزد و نفخه رحمانى دیردیر دست مىدهد. حال که چنین استبایستى خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.
همین تقاضا از عالمان وارسته و سالکان و اصل، بسیار شده است و آن گرامیان به این درخواستها پاسخ دادهاند. اکنون این دستورالعملها بسان مشعل هدایت فرا راه طالبان خودیابى و نیکبختى قرار دارد. یکى از دوستان فاضل در روزگار جوانى که شوق بیدارى و تسلط بر نفس و رسیدن به سعادت به سر داشته استبه علامه طباطبایى - که از فرهیختگان سیر و سلوک بوده - نامهاى مىنگارد و ضمن بیان موقعیتخود براى رسیدن به مقصود دستورهاى عملى طلب مىکند.
آن فرزانه در پشت همان نامه، دستورالعملى مىنگارد و براى وى مىفرستد و مىخواهد که پس از بیست روز از عمل به آن، حالات خود را براى ایشان بنویسد. وى پس از عمل به آن، حالات خود را براى ایشان مىنویسد و در جواب نامه دوم بقیه دستورالعمل را براى او ارسال مىفرماید.
در پاسخ به نامه سوم، علامه این برنامه سعادتآفرین را تکمیل مىفرماید.
امید است نشر این نامهها در دلهاى مشتاق مشعل افروزد و ریشههاى شرک خفى بسوزد و از آن پیر اهل دل یادى شود.
اینک براى آنکه این دستورالعمل بدرستى ارائه شود نامهها و جوابهاى علامه با توضیحاتى کوتاه از ما به ترتیب تقدیم مىشود.
نامه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیةالله العظمى جناب آقاى طباطبائى ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانى هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضى. اشتغالات فعلى تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازى در تهران، شش سال کودکى در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالى کرمانشاه.
چنین تشخیص مىدهدم که تنها ممکن استشما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطى که زندگى مىکنم هواى نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانى دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکتبه سوى الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و مىدارند.
درخواستى که از شما دارم براى من بفرمایید بدانم به چه اعمالى دستبزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور مىشوم نصیحت نمىخواهم و الا دیگران ادعاى ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملى براى پیروزى لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصى که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان مىسازم که نویسنده با خود فکر مىکند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمىشود. وانگهى شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح مىدانید و بر این موضوع مىتوانید اصالتى قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفى بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.
امضا23/10/1355
جواب علامه به نامه اول
السلام علیکم
براى موفق شدن و رسیدن به منظورى که در پشت ورقه مرقوم داشتهاید لازم است همتى برآورده، توبهاى نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار مىشوید قصد جدى کنید که در هر عملى که پیش آید رضاى خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کارى که مىخواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقتخواب ادامه خواهید داد و وقتخواب، چهار پنج دقیقهاى در کارهایى که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادى حال سخت و در ذائقه نفس تلخ مىباشد ولى کلید نجات و رستگارى است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنى سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را براى بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایى
توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگى سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهى برگردد و از حق تعالى طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگى خود را براى فرمانبرى اعلام کند. بر این معنى عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الى الله جمعیا ایها المؤمنون; اى مؤمنان همگى به سوى حق تعالى برگردید و توبه کنید.
امام باقر(ع) فرماید: کسى که از گناه توبه کند بسان کسى است که اصلا گناهى نداشته است.
مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواستههاى حق تعالى را عمل کند بلکه بر خواستههاى خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضاى خداوند و آخرت جویى غلفت نورزد.
مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالى را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهى کند آگاه نباشید
در کارهایى که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید.
هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید.
و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید.
محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کارى پرداخت و وقتى و فرصتى گذشت آن را ارزیابى مىکند و با محک شریعت آن را مىسنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهاى پسندیده خداى را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهاى زشت و گناه استغفار مىکند.
امام(ع) فرماید: از ما نیست کسى که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکى انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهى از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.
امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسى که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهى استغفارى بیابد.
سور مسبحات:
پنجسورهاى که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز مىشود سور مسبحات نامیده مىشود. چرا که این سورهها با تسبیح حق تعالى آغاز مىشود. و دو سوره اسراء و الاعلى را که با (سبحان) و (سبح) آغاز مىشود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامى اسلام(ص) نمىخوابید مگر آنکه مسبحات را مىخواند و مىفرمود: در این سورهها آیهاى است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سورههاى حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.
امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.
نامه دوم
بسم الله الرحم الرحیم
محضر مقدس نخبة المجتهدین حجةالاسلام و المسلمین جناب آقاى علامه محمد حسین طباطبایى دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.
برادر عزیز! فراوان احساس کمبودى مىکنم. هر چه دست و پا مىزنم و تلاش مىکنم و به هر جهت مىنگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه مىکند. ندانم در چه مسیرى روى گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختى برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد مىطلبم. نمىدانم مرا چه مىشود.مدتى استخود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهاى سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساختهاند حتى غرشى نیست تا ببارد و آسمانى صاف بینم. عامل این تیرگى چیست; نمىدانم.
در لا به لاى این حالات فکر مىکنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحتشوم.
برادر عزیز! با روشنبینى خود و حقیقتخواهى خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقهاى در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا مىتوانید راهنمایى کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیاى خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکى برایم بشناسانى ولو بروى خود مىروم. اگر حالت عشق در من بتوانى سازى و دستم گرفته به کوى عشق رهبرى نمایید و با اشاره معشوق را بنمایى دوان دوان مىروم حتى لحظهاى آرام نمىگیرم.
اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.
موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامى: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.
استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزى نمىدانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانهام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمى بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.
امضا
جواب علامه به نامه دوم
به عرض شریف مىرساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگرى رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتى اعصاب نه تنها نامه جناب عالى بلکه نامههاى زیاد دیگرى که در این مدت رسیده تا امروزها براى هیچ کدام نتوانستهام جواب بنویسم. امروزها که کمى حالم رو به بهبودى است تدریجا جواب مىفرستم. به هر حال عذر گذشته را مىخواهم.
عرض کنم روشى که براى ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگى و به عبارت دیگر روش خداشناسى است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنتبرمىآید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملى است. یعنى همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولى خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار مىشوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقتخواب به حساب کارهاى روز بپردازید. اگر غفلتى شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدى به خدا بکنید. و ضمنا براى تقویت ذکر تا چهل روز، روزى هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لاالهالاالله بگویید. حال بندگى که از این روش به دست مىآید الگو و مقیاس همه حالات زندگى است.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایى
توضیح
چهل روز
عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنى داراى ویژگى است. پیامبر ما در چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. میقات موسى(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیثحفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را براى خداوند خالص کند حق تعالى چشمههاى حکمتبر زبانش جارى کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضتشرعى، چله ( چهل روز)نشینى مرسوم بوده است.
ذکر لاالهالاالله
ذکر آن است که به یاد محبوب باشى و خود را در حضورش دانى و به فرمانش از دل و جان گردن نهى و از نافرمانیش در بیم و حذر باشى.
امام صادق(ع) مىفرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لاالهالاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنى است که هر گاه فرمان الهى بر تو وارد شد به کار بندى و هر گاه نهیى رسید آن کار را ترک کنى.
لیکن براى تقویتحضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانى توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لاالهالاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایتبسنده مىکنیم.
پیامبر گرامى ما مىفرماید: نه من و نه هیچ پیامبرى پیش از من، پیامى به عظمت لاالهالاالله نیاوردهاند.
جواب علامه طباطبایى به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)
بسمه تعالى
برادر عزیز
حالتى که به شما رخ مىدهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوى خداى متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خداى خود - عز اسمه - ساعتى خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکى از دو ذکر شریف (لاالهالاالله روزى 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزى 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمتشمارید. چنانکه مىفرماید: ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم انشاءالله.
محمد حسین طباطبایى
توضیح
جذبه: حالتى است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالى، همه آنچه را که بنده براى پیمودن منازل به سوى خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمتبرایش فراهم مىشود و او به آسانى و راحتى مسیر سلوک عرفانى را طى مىکند.
ذکر «الله»
حق تعالى را نامهاى بسیار است که بدانها خوانده مىشود. در قرآن کریم و در دعاها نامهاى فراوان حق تعالى آمده است. و در دعاى جوشن کبیر هزار نام حق تعالى برشمرده شده است.
در میان نامهاى خداوند اسم شریف «الله» داراى امتیاز و ویژگى است. چرا که نامهاى دیگر دلالتبر بعضى از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله» ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.
و مىدانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالتبر نزدیکى خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را براى خطاب به کسى که از ما جداستبه کار مىبریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.
میانهروى در خواب و خوراک
بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیادهروى در آن براى سلامتى جسم و جان مضر است و در دستورهاى دینى ما از آن نهى شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر مىکنیم.
قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسى که شکمش را پر کند.
رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسى است که گرسنگى و تفکرش طولانىتر باشد. و مبغوضترین شما نزد خدواند کسى است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.
امام صادق(ع): همانا خداوند زیادى خواب را دشمن مىدارد.
امام صادق(ع): زیادى خواب دین و دنیاى آدمى را بر باد مىدهد. پیامبر گرامى ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل مىفرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمى در روز قیامت مىشود.
سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم
در دستورهاى دینى ما از پرگویى و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمى نهى شده است.
امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردى برخورد که زیاده سخن مىگفت. حضرت ایستاد و فرمود: اى مرد، آنچه گویى دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهى برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.
امام صادق(ع) مىفرماید: خداوند به چیزى برتر از سکوت پرستش نشده است.
رسول خدا(ص) مىفرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیادهروى نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب مىشود و دورترین مردم از خداوند کسى است که دچار قساوت قلب شده باشد.
فیض کاشانى(ره) در کتاب اخلاقى خود در باره عزلت و کنارهگیرى یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلى طولانى اختصاص داده است و در پایان به منظور جمعبندى مىفرماید:
با شناخت فواید و مضار عزلت و کنارهگیرى دانستى که نمىتوان یکسر حکم کرد که کنارهگیرى از همه کس و همه جا و از سوى هر کسى پسندیده یا ناپسند استبلکه بستگى دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمى باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستى دید که به سبب آمیزش با او چه چیزى را به دست مىآورى و چه چیزى را از دست مىدهى و پس از مقایسه بهترین را برگزین.
سخن آخر اینکه کنارهگیرى کامل از مردم سبب دشمنى آنها مىشود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد مىشود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت مىیابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنى است نارسا.
اغتنام فرصت
براى دست زدن به کارى و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستى تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینهها و شرایط فراهم آمد بایستى سریع اقدام کرد و دستبه کار شد و فرصت از دست مىرود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست مىدهد.
امام على(ع) مىفرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینههاى مساعد چون ابر گذراست) به سرعت مىگذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفتبه فرموده امام على(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).
در حدیثشریفى که پایان بخش نامههاى مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت مىوزد و نفخه رحمانى دیردیر دست مىدهد. حال که چنین استبایستى خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.