آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

درخواست دستورالعمل و برنامه براى خودسازى و خویشتن‏نگرى در اسلام سابقه‏اى دیرینه دارد. روایات فراوانى حاکى از آن است که جویندگان کمال و سعادت، از پیامبر گرامى(ص) و ائمه هدى‏7 تقاضاى برنامه براى خودسازى کرده و آن بزرگواران مناسب حال درخواست‏کننده برنامه‏اى به وى داده‏اند.
همین تقاضا از عالمان وارسته و سالکان و اصل، بسیار شده است و آن گرامیان به این درخواستها پاسخ داده‏اند. اکنون این دستورالعملها بسان مشعل هدایت فرا راه طالبان خودیابى و نیکبختى قرار دارد. یکى از دوستان فاضل در روزگار جوانى که شوق بیدارى و تسلط بر نفس و رسیدن به سعادت به سر داشته است‏به علامه طباطبایى - که از فرهیختگان سیر و سلوک بوده - نامه‏اى مى‏نگارد و ضمن بیان موقعیت‏خود براى رسیدن به مقصود دستورهاى عملى طلب مى‏کند.
آن فرزانه در پشت همان نامه، دستورالعملى مى‏نگارد و براى وى مى‏فرستد و مى‏خواهد که پس از بیست روز از عمل به آن، حالات خود را براى ایشان بنویسد. وى پس از عمل به آن، حالات خود را براى ایشان مى‏نویسد و در جواب نامه دوم بقیه دستورالعمل را براى او ارسال مى‏فرماید.
در پاسخ به نامه سوم، علامه این برنامه سعادت‏آفرین را تکمیل مى‏فرماید.
امید است نشر این نامه‏ها در دلهاى مشتاق مشعل افروزد و ریشه‏هاى شرک خفى بسوزد و از آن پیر اهل دل یادى شود.
اینک براى آنکه این دستورالعمل بدرستى ارائه شود نامه‏ها و جوابهاى علامه با توضیحاتى کوتاه از ما به ترتیب تقدیم مى‏شود.
نامه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیة‏الله العظمى جناب آقاى طباطبائى ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانى هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضى. اشتغالات فعلى تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازى در تهران، شش سال کودکى در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالى کرمانشاه.
چنین تشخیص مى‏دهدم که تنها ممکن است‏شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطى که زندگى مى‏کنم هواى نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانى دارند و مرا اسیر خود ساخته‏اند و سبب آن شده‏اند که مرا از حرکت‏به سوى الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و مى‏دارند.
درخواستى که از شما دارم براى من بفرمایید بدانم به چه اعمالى دست‏بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور مى‏شوم نصیحت نمى‏خواهم و الا دیگران ادعاى ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملى براى پیروزى لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصى که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان مى‏سازم که نویسنده با خود فکر مى‏کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمى‏شود. وانگهى شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح مى‏دانید و بر این موضوع مى‏توانید اصالتى قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفى بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.
امضا23/10/1355
جواب علامه به نامه اول
السلام علیکم
براى موفق شدن و رسیدن به منظورى که در پشت ورقه مرقوم داشته‏اید لازم است همتى برآورده، توبه‏اى نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار مى‏شوید قصد جدى کنید که در هر عملى که پیش آید رضاى خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کارى که مى‏خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت‏خواب ادامه خواهید داد و وقت‏خواب، چهار پنج دقیقه‏اى در کارهایى که روز انجام داده‏اید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادى حال سخت و در ذائقه نفس تلخ مى‏باشد ولى کلید نجات و رستگارى است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنى سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را براى بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایى
توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگى سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهى برگردد و از حق تعالى طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگى خود را براى فرمانبرى اعلام کند. بر این معنى عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الى الله جمعیا ایها المؤمنون; اى مؤمنان همگى به سوى حق تعالى برگردید و توبه کنید.
امام باقر(ع) فرماید: کسى که از گناه توبه کند بسان کسى است که اصلا گناهى نداشته است.
مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواسته‏هاى حق تعالى را عمل کند بلکه بر خواسته‏هاى خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضاى خداوند و آخرت جویى غلفت نورزد.
مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالى را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهى کند آگاه نباشید
در کارهایى که روز انجام داده‏اید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید.
هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید.
و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید.
محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کارى پرداخت و وقتى و فرصتى گذشت آن را ارزیابى مى‏کند و با محک شریعت آن را مى‏سنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهاى پسندیده خداى را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهاى زشت و گناه استغفار مى‏کند.
امام(ع) فرماید: از ما نیست کسى که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکى انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهى از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.
امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسى که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهى استغفارى بیابد.
سور مسبحات:
پنج‏سوره‏اى که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز مى‏شود سور مسبحات نامیده مى‏شود. چرا که این سوره‏ها با تسبیح حق تعالى آغاز مى‏شود. و دو سوره اسراء و الاعلى را که با (سبحان) و (سبح) آغاز مى‏شود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامى اسلام(ص) نمى‏خوابید مگر آنکه مسبحات را مى‏خواند و مى‏فرمود: در این سوره‏ها آیه‏اى است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سوره‏هاى حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.
امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.
نامه دوم
بسم الله الرحم الرحیم
محضر مقدس نخبة المجتهدین حجة‏الاسلام و المسلمین جناب آقاى علامه محمد حسین طباطبایى دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.
برادر عزیز! فراوان احساس کمبودى مى‏کنم. هر چه دست و پا مى‏زنم و تلاش مى‏کنم و به هر جهت مى‏نگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه مى‏کند. ندانم در چه مسیرى روى گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختى برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد مى‏طلبم. نمى‏دانم مرا چه مى‏شود.مدتى است‏خود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهاى سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساخته‏اند حتى غرشى نیست تا ببارد و آسمانى صاف بینم. عامل این تیرگى چیست; نمى‏دانم.
در لا به لاى این حالات فکر مى‏کنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحت‏شوم.
برادر عزیز! با روشن‏بینى خود و حقیقت‏خواهى خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقه‏اى در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا مى‏توانید راهنمایى کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیاى خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکى برایم بشناسانى ولو بروى خود مى‏روم. اگر حالت عشق در من بتوانى سازى و دستم گرفته به کوى عشق رهبرى نمایید و با اشاره معشوق را بنمایى دوان دوان مى‏روم حتى لحظه‏اى آرام نمى‏گیرم.
اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.
موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامى: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.
استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزى نمى‏دانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانه‏ام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمى بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.
امضا
جواب علامه به نامه دوم
به عرض شریف مى‏رساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگرى رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتى اعصاب نه تنها نامه جناب عالى بلکه نامه‏هاى زیاد دیگرى که در این مدت رسیده تا امروزها براى هیچ کدام نتوانسته‏ام جواب بنویسم. امروزها که کمى حالم رو به بهبودى است تدریجا جواب مى‏فرستم. به هر حال عذر گذشته را مى‏خواهم.
عرض کنم روشى که براى ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگى و به عبارت دیگر روش خداشناسى است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنت‏برمى‏آید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملى است. یعنى همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولى خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار مى‏شوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقت‏خواب به حساب کارهاى روز بپردازید. اگر غفلتى شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدى به خدا بکنید. و ضمنا براى تقویت ذکر تا چهل روز، روزى هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لااله‏الاالله بگویید. حال بندگى که از این روش به دست مى‏آید الگو و مقیاس همه حالات زندگى است.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایى
توضیح
چهل روز
عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنى داراى ویژگى است. پیامبر ما در چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. میقات موسى(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیث‏حفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را براى خداوند خالص کند حق تعالى چشمه‏هاى حکمت‏بر زبانش جارى کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضت‏شرعى، چله ( چهل روز)نشینى مرسوم بوده است.
ذکر لااله‏الاالله
ذکر آن است که به یاد محبوب باشى و خود را در حضورش دانى و به فرمانش از دل و جان گردن نهى و از نافرمانیش در بیم و حذر باشى.
امام صادق(ع) مى‏فرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لااله‏الاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنى است که هر گاه فرمان الهى بر تو وارد شد به کار بندى و هر گاه نهیى رسید آن کار را ترک کنى.
لیکن براى تقویت‏حضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانى توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لااله‏الاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایت‏بسنده مى‏کنیم.
پیامبر گرامى ما مى‏فرماید: نه من و نه هیچ پیامبرى پیش از من، پیامى به عظمت لااله‏الاالله نیاورده‏اند.
جواب علامه طباطبایى به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)
بسمه تعالى
برادر عزیز
حالتى که به شما رخ مى‏دهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوى خداى متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خداى خود - عز اسمه - ساعتى خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکى از دو ذکر شریف (لااله‏الاالله روزى 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزى 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمت‏شمارید. چنانکه مى‏فرماید: ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم ان‏شاءالله.
محمد حسین طباطبایى
توضیح
جذبه: حالتى است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالى، همه آنچه را که بنده براى پیمودن منازل به سوى خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمت‏برایش فراهم مى‏شود و او به آسانى و راحتى مسیر سلوک عرفانى را طى مى‏کند.
ذکر «الله‏»
حق تعالى را نامهاى بسیار است که بدانها خوانده مى‏شود. در قرآن کریم و در دعاها نامهاى فراوان حق تعالى آمده است. و در دعاى جوشن کبیر هزار نام حق تعالى برشمرده شده است.
در میان نامهاى خداوند اسم شریف «الله‏» داراى امتیاز و ویژگى است. چرا که نامهاى دیگر دلالت‏بر بعضى از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله‏» ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.
و مى‏دانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالت‏بر نزدیکى خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را براى خطاب به کسى که از ما جداست‏به کار مى‏بریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.
میانه‏روى در خواب و خوراک
بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیاده‏روى در آن براى سلامتى جسم و جان مضر است و در دستورهاى دینى ما از آن نهى شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر مى‏کنیم.
قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسى که شکمش را پر کند.
رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسى است که گرسنگى و تفکرش طولانى‏تر باشد. و مبغوض‏ترین شما نزد خدواند کسى است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.
امام صادق(ع): همانا خداوند زیادى خواب را دشمن مى‏دارد.
امام صادق(ع): زیادى خواب دین و دنیاى آدمى را بر باد مى‏دهد. پیامبر گرامى ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل مى‏فرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمى در روز قیامت مى‏شود.
سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم
در دستورهاى دینى ما از پرگویى و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمى نهى شده است.
امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردى برخورد که زیاده سخن مى‏گفت. حضرت ایستاد و فرمود: اى مرد، آنچه گویى دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهى برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.
امام صادق(ع) مى‏فرماید: خداوند به چیزى برتر از سکوت پرستش نشده است.
رسول خدا(ص) مى‏فرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیاده‏روى نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب مى‏شود و دورترین مردم از خداوند کسى است که دچار قساوت قلب شده باشد.
فیض کاشانى(ره) در کتاب اخلاقى خود در باره عزلت و کناره‏گیرى یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلى طولانى اختصاص داده است و در پایان به منظور جمع‏بندى مى‏فرماید:
با شناخت فواید و مضار عزلت و کناره‏گیرى دانستى که نمى‏توان یکسر حکم کرد که کناره‏گیرى از همه کس و همه جا و از سوى هر کسى پسندیده یا ناپسند است‏بلکه بستگى دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمى باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستى دید که به سبب آمیزش با او چه چیزى را به دست مى‏آورى و چه چیزى را از دست مى‏دهى و پس از مقایسه بهترین را برگزین.
سخن آخر اینکه کناره‏گیرى کامل از مردم سبب دشمنى آنها مى‏شود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد مى‏شود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت مى‏یابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنى است نارسا.
اغتنام فرصت
براى دست زدن به کارى و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستى تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینه‏ها و شرایط فراهم آمد بایستى سریع اقدام کرد و دست‏به کار شد و فرصت از دست مى‏رود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست مى‏دهد.
امام على(ع) مى‏فرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینه‏هاى مساعد چون ابر گذراست) به سرعت مى‏گذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفت‏به فرموده امام على(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).
در حدیث‏شریفى که پایان بخش نامه‏هاى مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت مى‏وزد و نفخه رحمانى دیردیر دست مى‏دهد. حال که چنین است‏بایستى خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.

تبلیغات