نظامهای مردمی بر رابطهی دو سویهی حاکمان و مردم استوار هستند. آن چه در این نظامها مهم است، حق مردم و رابطهی با حاکمان است. در چنین رابطهای، نظامهای سیاسی تنها بر رابطهی حق حاکمان بنا نمیگردند، بلکه رابطهی تکلیف نیز مطرح است. نظامی که در نهج البلاغه ترسیم شده است، ناظر به رابطهی دوسویهی حاکمان و مردم است که همان تکیه بر مؤلفهی حق و تکلیف میباشد. به نظر حضرت علی علیهالسلام مهمترین مؤلفهی نظام اسلامی رابطهی دوسویهی حق و
تکلیف است. مقالهی حاضر به بررسی رابطهی حق و تکلیف در نظام اسلامی با رویکرد به نهج البلاغه میپردازد. در چنین رابطهای است که حاکمان خود را در برابر مردم مسؤول میدانند؛ چون مسؤول آن کس را گویند که خود را همیشه در برابر پرسشهای جدی، پاسخ گو بداند.