فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۵٬۶۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو در وهله اول معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا و سپس جایگاه مبنایی اصل تشکیک در وجود را مورد مداقه فلسفی قرار می دهد. از این رهگذر به دست می آید که اصل تشکیک در وجود، در همه ارکان معاد جسمانی که عبارت از نفس، بدن مثالی، قوه خیال و امور لذت بخش و دردآور می باشند، جایگاه مبنایی را ایفا می کند؛ به گونه ای که بدون در نظر گرفتن این اصل، معاد جسمانی مورد نظر ملاصدرا تثبیت نخواهد شد. در پایان، ضمن تطبیق معاد جسمانی صدرا و اصل تشکیک با آیات و روایات، این مطلب حاصل می شود که در بحث معاد، عمدتاً با سه دسته آیات و روایات روبه رو هستیم که معاد جسمانی صدرا با هر سه دسته قابل جمع است.
امکان سنجی تطبیق انسان شناسی صدرایی و انسان در فلسفه های اگزیستانس (با تأکید بر اندیشه های یاسپرس و سارتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
«وجود» و «تقدم وجود بر ماهیت» عباراتی کلیدی در فلسفه صدرایی و فلسفه های اگزیستانس هستند که در نظر اول امکان بررسی تطبیقی و برقراری برخی تشابهات در زمینه انسان شناسی را به ذهن متبادر می کنند. صحت این فرضیه در بررسی دقیق تر واژه های «انسان»، «وجود انسانی» و نیز ملاحظه روش در فلسفه اگزیستانسیالیسم ملحدانه (به نمایندگی سارتر) و خداباور (به نمایندگی یاسپرس) پیگیری می شود و طرح هرگونه تطبیق در تحلیل مفهوم، روش، غایت، مبانی و خاستگاه های این دو مشرب فلسفی سنجش خواهد شد. این در حالی است که خصیصه اصلی اگزیستانسیالیسم که انسان به عنوان محور و حتی غایت در آن مطرح شده، ارجاع به امور عینی با کاربست شیوه پدیدارشناسانه است که در واقع نوعی واکنش به فلسفه های انتزاعی به شمار می آید. در حالی که در انسان شناسی صدرایی، محوریت انسان به سمت غایت قرب الهی جهت گیری شده و در تبیین سازوکار فلسفی این انسان شناسی، شیوه انتزاعی مبتنی بر مبناگرایی و وزن دادن به داده های انتزاعی ذهن به عنوان پیش فرض پذیرفته شده است. در انسان شناسی عرفانی که ملاصدرا متأثر از آن بوده، انسان محور عالم است و عالم در خدمت اوست. اما با این تفاوت عمده با مکاتب اگزیستانس که محور بودن انسان و شأن و منزلت او، به واسطه ارتباط او با حق تعالی است.
مطابقت ذهن و عین در اندیشة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته به نحو متقن مطابقت ذهن و عین را اثبات کند. از طرف دیگر با توجه به اصالت وجود و تشکیک وجود می توان نظریة این همانی وجود عینی را مطرح کرد که بر اساس آن، علم وجود برتر ماهیت معلوم است.
مقارنه و تطبیق برهان صدیقین سینا و عرشی صدرا در وحدت واجب تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألّهین از برهان خاصّ خود دراثبات توحید واجب تعالی به عنوان برهان عرشی یاد کرده وبرتری آن را بر دیگر براهینی که از سوی حکمای پیشین از جمله ابن سینا، اقامه شده یاد آور شده است. وی ضمن دقّت قابل ملاحظه در آن براهین، هیچ یک از آن ها را به عنوان برهان تامّ و بدون نقص قلمداد نمی کند و بر این عقیده است که اگر بخواهیم آن براهین را به عنوان برهان کامل تلقی کنیم باید در رفع نقص آن ها بکوشیم؛ از این رو جهت تتمیم آن دلایل وجه تصحیحی را پیشنهاد می کند. او حتّی برهان اقامه شده از سوی ابن سینا را نیز بی نیاز از این تصحیح نمی داند، اما با دقّتی که در این مقاله به عمل آمده نشان داده شده است که بر خلاف براهین حکمای دیگر، برهان ابن سینا با تقریرهای مختلفی که دارد به ترمیم و تصحیح وی نیاز نداشته و در حد خود قابلیّت لازم را جهت اثبات وحدت واجب تعالی دارد.
تبیین فلسفی کلام الهی از نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اتفاق نظر فرق کلامی و فلسفی بر سر اتصاف خداوند به تکلم، در کیفیت این اتصاف اختلاف نظرهایی مشاهده می شود. ملاصدرا، با این تلقی که کلام انشاء چیزی است که بر درون متکلم دلالت کند، می گوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است؛ فایده آفرینش آن ها، اعلان و اظهار غیب است. پس اطلاق کلمه و کلام بر جهان آفرینش صحیح است، و خداوند هم به این اعتبار متکلم است. صدرالمتألهین، با بیان مراتب سه گانه کلام الهی، معتقد است: کلام اعلی عالم امر است، کلام اوسط عالم نفس، و کلام نازل یا ادنی کلام تشریعی است. از نظرگاه صدرایی، تفاوت کلام و کتاب رتبی نیست، بلکه آن ها دو چهرهٔ یک واقعیت اند. کلام مربوط به چهره وجوب و مبدأ فاعلی و کتاب مربوط به چهره امکان و مبدأ قابلی است.
تبیین فلسفی مسئولیت اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند علامه طباطبایی در باره مسئولیت اخلاقی بحثی مستقل ندارند اما می توان مباحث مربوط به این مسئله را در آثار ایشان بازخوانی کرد. در مقام بازخوانی آثار علامه معلوم می شود که ایشان مسئولیت اخلاقی را پاسخ گویی به استدلال های مرتبط با امر اخلاقی می دانند. با توجه به اصول هستی شناختی و انسان شناختی همچون اصالت وجود، علیت، سیر اشتدادی و ابعاد مختلف زندگی انسان، او نسبت به خداوند، دیگر انسان ها و جهان دارای مسئولیت اخلاقی است. در مسئولیت اخلاقی، عامل فعل به عنوان عامل دارای علم، قدرت و اختیار و عمل به عنوان متعلق عامل موضوعیت دارند. توجه به نکته اخیر معلوم می کند که از نظر علامه مسئولیت اخلاقی دارای مولفه ها و شرایط متعدد است. چالش فراروی مسئولیت اخلاقی که هم از منظری کلامی و هم از منظری فلسفی قابل طرح است مسئله جبر می باشد.
اخلاق در فلسفة اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
چنان که شهرت یافته، فلسفة اشراق فلسفه به رنگ عرفان است. اخلاق اشراقی نیز اخلاق عارفانه است و جهت گیری آن به گونه ای است که انسان را به مدد سلوک اخلاقی از تاریکی های طبیعت و تعلقات دنیوی و از غربت غریب خویش رهایی می دهد تا او را به وطن اصلی اش بازگرداند. شیخ اشراق برای دستیابی سالک به تزکیة نفس و تصفیه دل و توفیق به بصیرت حقیقی براساس مبانی انسان شناختی و جهان شناختی سترگ، دستورالعمل هایی را توصیه کرده است. این نوشتار درصدد تبیین معنا و مفهوم و نیز ماهیت و حقیقت اخلاق از نگاه فلسفه اشراق است و به مبانی انسان شناختی و جهان شناختی اخلاق اشراقی و سپس برنامه ها و دستورالعمل های اخلاقی اشراقی می پردازد.
برهان صدیقین به تقریر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله برهان های اقامه شده بر وجود خدا برهان صدیقین است. امتیاز این برهان بر سایر برهان ها آن است که در آن از هیچ یک از مخلوقات خدا برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است.
تقریر ملاصدرا و تقریر علامه طباطبایی دو تقریر از این برهان است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو تقریر، برخلاف تفاوت ظاهری و برخلاف تلقی مشهور، در اصل تفاوتی ندارند و هر دو، بعد از قبول اصالت وجود، چیزی جز تأمل در حقیقت وجود، که وجودش به ضرورت ازلی موجود و بنابراین واجب الوجود است، نیستند. در ضمن، در مقاله نشان داده شده است که تقریر علامه طباطبایی مبتنی بر اصالت وجود است، نه اصالت واقعیت. هم چنین، هیچ کدام از دو تقریر، در واقع، برهان نیست (چون در آن ها حد وسطی وجود ندارد). برهان صدیقین صرفاً بیانی است از بداهت وجود خدا.
تکامل نوعی انسان بر اساس نظریه ی جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین و اثبات مبانیِ ویژه ی صدرالمتألهین شیرازی در حکمت متعالیه، بسیاری از مسائل گوناگون حکمت را دگرگون کرد و تعالی بخشید. از آن جمله نظریه ی جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس است که خود، بر اصولی چون اصالت وجود و حرکت جوهری استوار شده است. نحوه ی حدوث و حیات و استکمال نفس انسانی، بر اساس نظریه ی مذکور، مباحثی را درباره ی انسان به میان آورد که خاستگاه نوآوری هایی در نظام فلسفیِ ملاصدرا شد. تکامل جوهری که به دگرگونی نوعی منجر می شود، از آن دست است.
نفس انسانی در فلسفه ی ملاصدرا با بهره گرفتن از اصولی چون اصالت وجود، حرکت جوهری و رابطه ی اتحادی خاصی که بین نفس و بدن، با تکیه بر نظریه ی جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس برقرار می شود، در حرکتی ذاتی قرار می گیرد. بر همین اساس است که سخن از دگرگونی و تکامل نوعیِ انسان به میان می آید. نظریه ی تکامل نوعی در تبیین مسأله ی تکامل انسان، در زندگی پس از مرگ و حل معضلات آن نقش بسزایی ایفا می کند. کوشش نگارنده در این پژوهش، معطوف به تبیین جایگاه نظریه ی جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس در شکل گیری دیدگاه تازه ی ملاصدرا درباره ی ماهیت انسان و چگونگی تکامل اوست.
ناکارآمدی نظریه ی «ابتناء» در تبیین علیّت ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله معضل علیتِ حالات/ویژگی های ذهنی برای حالات/ویژگی های فیزیکی یا حالات/ویژگی های ذهنی دیگر را بر اساس یکی از نظرات مهم راجع به ارتباط ویژگی های ذهنی و فیزیکی بررسی کرده است. این نظریه (که توسّط فیلسوف تحلیلی، دونالد دیویدسون، هم زمان با ارائه ی نظریه ی این همانی مصداقی ارائه گردید) سعی داشت با پرهیز از گرفتار شدن در دام تقلیل گرایی و حفظ دوئیت ویژگی های ذهنی و فیزیکی، نوعی ارتباط منطقی بین این دو نوع از ویژگی ها بیابد.
اما این مقاله نشان می دهد که دیویدسون در طرح ارتباط مذکور (که نامش را ابتناء ویژگی های ذهنی بر ویژگی های فیزیکی گذاشته) نتوانسته راه حلّی برای معضل علیت ذهنی بیابد و به دام محرومیت علّی و یا تعین علّی مضاعف گرفتار آمده است. در نتیجه طرح نظریه ی ابتناء، در تبیین رابطه ی علّی ویژگی های ذهنی با ویژگی های فیزیکی (یا ویژگی های ذهنی دیگر)، به شکست می انجامد.
حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از آثار اندیشمندان مسلمان به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اشاره شده است. برخی با دیدة تردید یا انکار به سند و محتوای حدیث نگریسته اند، اما بسیاری آن را درخور اعتنا دیده و نتایج بسیار از آن استنباط کرده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نحوة نگرش بنیانگذار حکمت متعالیه و برخی از پیروان آن به این حدیث می پردازد. ملاصدرا غایت و مطلوب بودن خداوند را، برای ذات خویش و دیگر موجودات، به ترتیب با اسامی الهی «اول» و «آخر» تطبیق می کند. او کنز مخفی را اشاره به مرتبة احدیت صرف می داند و برای تبیین نحوة احتجاب و ظهور در حدیث کنز حق تعالی چهار وجه ذکر می کند. ملاصدرا برخلاف جمهور متکلمان ارادة خداوند را منبعث از علم او به نظام خیر می داند که تابع علم او به ذات خویش است و بر همین اساس، حب ذاتی و عشق ازلی خداوند را سرچشمة ارادة او برای آفرینش معرفی می کند. همچنین، این حدیث را می توان به منزلة تفسیر آیة «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) در نظر گرفت که بر اساس آن، عبادت معرفت است و انسان کامل، که جلوه گاه بروز همة صفات الهی است، غایت قصوای همة آفرینش خواهد بود.
مطالعه تطبیقی حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
مسئله حمل یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است که به دلیل ارتباط با علم تصدیقی انسان به خارج، حائز اهمیت است و به واسطه آن می توان رابطه میان عین و ذهن، موضوع و محمول و علم و معلوم را تبیین کرد. تا وقتی حمل که نشانه هو هویت و اتحاد است صورت نگیرد، محال است میان ماهیات که مثار کثرت اند بتوان اتحاد و حتی مقایسه برقرار کرد و به معرفت رسید. در این جستار سعی بر این است تا با توجه به حقیقت حمل و جایگاه آن، حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به تمایز این دو حمل، کاربرد آنها بیان شود و در صورت اختلاف، موارد تبیین گردد.
نقد و بررسی دانش ارتباطی از منظر معرفت شناسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۳ شماره ۵۷
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به شیوه ای توصیفی- تحلیلی به نقد و بررسی یکی از نظریه های جدید حوزه معرفت شناسی غرب، تحت عنوان دانش ارتباطی یا دانش توزیع شده پرداخته است. با وجود آنکه کمتر از یک دهه از عمر این نظریه سپری شده است، در مجامع علمی دنیا با اقبال زیادی روبرو بوده است. دانش ارتباطی مدعی است که در کنار دو نوع دانش تجربی و عقلی، نوع سومی از دانش را به اقتضای عصر دیجیتال شناسایی و معرفی کرده است. مقاله حاضر دارای دو بخش عمده است. در بخش نخست، مبانی و ویژگی های معرفت شناختیِ دانش ارتباطی احصا شده است و در بخش دوم از منظر معرفت شناسی اسلامی (صدرایی) مورد نقد قرار گرفته است. در بخش نخست منبع، اعتبار، برآمدنی بودن، کثرت گرایی و نظریه صدق و توجیهِ دانش ارتباطی به عنوان ویژگی های برجسته آن استخراج شده است. در بخش دوم، تحویل گرایی دانش ارتباطی که از جمله شواهد آن تسری قوانین و یافته های دیگر علوم (فیزیکی) به حوزه معرفت شناسی و همچنین یکسان انگاری قوانین شبکه های عصبی، اجتماعی و فناوری است، مورد نقد قرار گرفته است. از دیگر نقدها اعتقاد دانش ارتباطی به ساحت مادی علم است که از منظر معرفت شناسی اسلامی قابل پذیرش نیست. با وجود نقدهای مختلف، نقاط اشتراکی نیز بین معرفت شناسی اسلامی و دانش ارتباطی وجود دارد که از آن میان می توان به تقریبی بودن دانش و عینیت هستی شناختی نزد هر دو اشاره کرد
بررسی و تحلیل رویکردهای فلسفی، عرفانی و قرآنی براهین اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون فلسفی تمرکز اصلی بر اثبات واجب است و توحید، از متفرعات اثبات واجب به شمار می آید. درحالی که متون عرفانی تمرکز خود را بر مسئله توحید قرار می دهد. قرآن نیز بیشتر بر توحید تأکید دارد تا بر اثبات وجود خدا. فیلسوف اولاً خدا را با علم حصولی و کلی می شناسد و ثانیاً در فلسفه هم خدا و هم مخلوقات از سنخ وجود هستند، اما هرکدام مرتبه ای از وجود؛ درحالی که عارف به خدای خویش علم حضوری دارد و فقط او را موجود می داند و غیر از خدا نه خود و نه هیچ چیز دیگر را موجود نمی داند. قرآن نیز زمانی که دربارة خدا سخن می گوید به وضوح از خدایی شخصی یاد می کند. در این نوشتار تلاش کرده ایم با تمرکز بر سه دستة از متون اسلامی (متن قرآن، متون عرفانی و متون فلسفی) نحوه نگرش هریک از این متون را نسبت به «براهین اثبات وجود خدا» تحلیل و بررسی کنیم. و با نگاهی درجه دو، نقاط تشابه و تمایز این سه رویکرد را نشان دهیم.
سیرى در ادله نقلى صدرالمتألهین بر وحدت شخصى وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از مهم ترین مسائل مطرح در فلسفه، بحث درباره وحدت و کثرت وجود است. از قول به تباین موجودات تا قول به وحدت شخصى وجود، دیدگاه هایى اند که در میان فیلسوفان طرف دارانى دارند. نظریه وحدت وجود که تبارى عرفانى دارد در حکمت متعالیه صدرایى جایگاهى مهم را به خود اختصاص داده است. با این حال، این نظریه بدیهى نبوده، نیازمند اثبات است. صدرالمتألهین مى کوشد با اقامه چند برهان این نظریه را اثبات، و در مباحث گوناگون فلسفى از آن استفاده کند. وى، در کنار براهین فلسفى، شواهد نقلى پرشمارى نیز براى نشان دادن درستى این نظریه ارائه کرده است. این مقاله، مرورى است بر آیات و روایاتى که صدرالمتألهین براى وحدت وجود و لوازمِ آن به آنها استشهاد مى کند. مجموعه این شواهد را مى توان در پنج دسته جاى داد. بالطبع، شاهد بودن این دسته از آیات و روایات بر مدعا، در صورتى مقبول است که بر استظهار وحدت وجود از این متون، هیچ خدشه اى وارد نباشد.
پیامدهای فلسفی یگانه انگاری در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یگانه انگاشتن خدا و جهان در بنیاد اندیشة ابن عربی و اسپینوزا قرار دارد. ابن عربی با رویکردی عرفانی بدان می پردازد و نظریة وحدت وجود را مطرح می کند که طبق آن یگانه وجود حقیقی خداوند است و جهان چیزی جز تجلیات، اطوار، و شئون ذات حق تعالی نیست. اسپینوزا با رویکردی عقل گرایانه و فلسفی، به تحلیل نظریة وحدت جوهر می پردازد و بر این نظر است که خدا یگانه جوهر هستی است و جهان چیزی جز حالات برآمده از صفات او نیست. این جستار، پیرامون یگانه انگاری خدا و جهان، به بررسی و تحلیل مسائلی چون صفات خدا، مراتب هستی، و ضرورت فراگیر آن در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا می پردازد تا پیامدهای فلسفی آن را نشان دهد
تأمّلی در حدوث جسمانی نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکیمان مشّایی معتقدند نفس انسانی روحانیةالحدوث و البقاء است. در قبال این نظریه، صدرالمتألّهین معتقد است که نفس جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء است. عمده دلیل روی آوردن ملّاصدرا به این نظریه، اشکال هایی است که به نظریه روحانیةالحدوث وارد کرده است. این مقاله معانی حدوث جسمانی نفس را با استفاده از عبارات ملّاصدرا تبیین نموده، روشن می کند که عبارات ملاصدرا در این باره یکسان نیست. سپس اشکال های ملّاصدرا بر نظریه روحانیةالحدوث را بیان کرده است؛ و در پایان به دفاع از مشّاء به اشکال های ملّاصدرا پاسخ داده است.
بازخوانی نظریه «نظام احسن» ملاصدرا در سایه تحلیل مبادی هستی شناسانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر نخست مهم ترین مبادی هستی شناسانه روایت صدرایی نظام احسن تحلیل می گردد. ملاصدرا علاوه بر اتکا به اصالت وجود، تمایز وجود و ماهیت، تمایز امکان و وجوب با قول به وحدت تشکیکی وجود یا وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر آن (به عنوان دو مبنای متفاوت) و قاعدة امکان اشرف، تصویردقیقی از قانونمندی عالم (اعم از نظام علی-معلولی طولی یا نظام مظاهر)، وحدت حقیقی و نظام ذاتی عالم، اتصال مراتب یا مظاهر آن، به تصویر می کشد. در ادامه به تفسیر روایت مزبور بر محور مقتضی آن، یعنی عنایت (مشتمل بر فاعلیت وجودی به اقتضای کمال مطلق، نظام علمی احسن و پیشین عین ذات، و رضای الهی به بهترین و خیرترین نظام) پرداخته می شود.
بررسی انسجام در قول به بقای نفس همراه با فساد بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاسد شدن بدن بعد از جدایی نفس امری محسوس است که به استدلال نیازی ندارد. اما با توجه به دخالتی که بدن در حدوث نفس دارد فاسد نشدن نفس با زوال بدن نیازمند برهان است. از این رو مقاله پیش رو در تلاش است از منظر سه فیلسوف بزرگ اسلامی، ابن سینا، سهروردی و صدرالدین شیرازی به این پرسش پایه ای در فلسفه اسلامی پاسخ دهد که «چگونه با وجود دخالت بدن در حدوث نفس، با زوال بدن، نفس همچنان باقی می ماند؟». در بررسی پاسخ های این سه فیلسوف به پرسش یادشده به نظر می رسد طبق نظر صدرالدین شیرازی، که بین حدوث و بقای نفس از حیث تجرد تفاوت می گذارد، بدن می تواند در ابتدای پیدایش، شرط حدوث نفس باشد، ولی در بقا بی نیاز از بدن باشد. اما طبق دیدگاه ابن سینا و سهروردی که نفس را در حدوث و بقا مجرد می دانند نفس در هر دو حالت وابسته به علت قابلی (بدن) و علت فاعلی است و نفی وابستگی نفس به علت قابلی (بدن) در مرحله بقا و عدم فساد آن با زوال بدن ادعایی بدون دلیل است.
تبیین و سنجش فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه نقیب العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«محمدنقیب العطاس» یکی از موافقان و نظریه پردازان اسلامی سازی معرفت است. وی در تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی، آن را تنها شامل تهذیب و تکمیل علوم موجود نمی داند؛ بلکه مرحله تولید علوم جدید براساس مبانی اسلامی را نیز بر آن می افزاید. این مقاله با تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه عطاس، برخی از اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی، همچون عدم تبیین واقع نمایی گزاره های دینی، برنتافتن علوم اسلامی شده از سوی جامعه علمی، ناهمسازی معارف تولیدشده و دوگانگی دانش را بررسی کرده است. همچنین به نظر نگارندگان، ضعف روش شناختی، گام برداشتن درون روش شناسی پارادایم رقیب و ناکارآمدی، برخی از کاستی های این نظریه است.