فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادراکات حقیقی محصول انعکاس جهان خارج در افق ذهن اند؛ درحالی که ادراکات اعتباری محصول تطبیق مفهوم بر مصداق غیرحقیقی خودند؛ به همین دلیل، ادراک دانستن اعتباریات ازاساس همراه با نوعی تسامح است. ادراکات اعتباری هیچ گونه رابطه نفس الامری ندارند. روابط ادراکات اعتباری یا میان ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی، تابع جعل و قرارداد است؛ ازاین رو مراحل فکر در به دست آوردن ادراک اعتباری با مراحل فکر در به دست آوردن ادراک حقیقی و روش استنتاج در ادراکات اعتباری با روش استنتاج در ادراکات حقیقی متفاوت است. هیچ گاه نمی توان ادراک اعتباری را تولیدشده ادراک حقیقی یا ادراک اعتباری دیگر دانست. اگرچه در برخی اشکال استدلالی، ادراکات اعتباری با یکدیگر رابطه استنتاجی دارند، این رابطه غیر از رابطه تولیدی ادراکات است. جنس استدلال در استدلال های اعتباری جدلی است. این جدلی بودن منحصر به ماده استدلال نیست، بلکه صورت استدلال نیز جدلی است. همین مسئله باعث می شود در استدلال های اعتباری بتوان از استدلال هایی نتیجه گرفت که عقیم اند؛ چون صورت استدلال همچون ماده استدلال در اعتباریات، اعتباری و تابع اعتبار معتبران است.
ملامحمد مهدی نراقی و نقد و ارزیابی نظریات وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله وحدت وجود از جمله مهمترین و پیچیده ترین مطالب فلسفی و عرفانی مورد توجّه است که همواره محل بحث و تأمل اندیشمندان بسیاری بوده است. برخی چون ابن عربی، قونوی، عبدالرازق کاشانی با رویکرد شهودی به این مسئله نگاه کردند و کسانی چون ملاصدرا با رویکرد عقلی وصیغه فلسفی آن را اثبات نموده و امثال کسانی چون علاء الدوله سمنانی، این مسئله را به چالش گرفته و نقد کرده است.این نوشتار درپی آن است تا دیدگاه ملا محمد مهدی نراقی را در مسئله وحدت وجود و موضع نقادانه اش بر آراء اندیشمندان این مسئله بویژه نظریه ملا صدرا و عرفا را تبیین نماید. برای نیل به این مهم در ابتدا دیدگاه اجمالی ایشان در مورد وحدت وجود مطرح می شود و در نهایت انتقادات این حکیم بزرگوار نسبت به نظریات مربوط به آن،بیان می گردد.
تبیین تقریرهای برهان فطرت (تضایف) بر اثبات وجود خدا(با تأکید بر آرای آیت الله شاه آبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات گرایش فطری و درونی در نهاد انسان ها به سوی پروردگارشان، یکی از بهترین راه های اثبات و شناخت خدا است؛ چراکه این راه، ذاتی، همگانی، تغییرناپذیر و پایدار است و می تواند از استوارترین برهان های اثبات وجود خدا باشد. از آنجا که فطرت انسان، دارای گرایش های مختلف است، تقریرهای برهان فطری نیز براساس این گرایش ها متفاوتند. در برهان فطرت عشق به کمال مطلق، با استفاده از عشق ذاتی و درونی انسان به کمال مطلق، خدا اثبات می شود. در برهان فطرت امید نیز از راه اثبات امید انسان در سختی ها و کوتاه شدن دستش از تمام اسباب و وسائط مادی، وجود خدا اثبات می شود. در برهان فطرت افتقار که از ابتکارات مرحوم آیت الله شاه آبادی است، با استفاده از برهان فقر ذاتی صدرایی و برهان امکان و وجوب سینوی، پس از اثبات ذات فقیر و امکانی انسان ها، ذات غنی خداوند اثبات می شود. برهان فطرت انقیاد، برهان فطرت خوف و برهان فطرت بغضِ نقص نیز که باز از ابداعات فلسفی ایشان هستند، به ترتیب از راه اثبات خضوع ذاتی انسان در برابر کمال، خوف از دست دادن محبوب ها و تنفّر از نقص، خداوند را اثبات می کنند. در منظومه فکری آیت الله شاه آبادی چگونه با تقریرهای مختلف برهان فطرت یا تضایف از گرایش درونی انسان، وجود خدا اثبات می شود؟ این پژوهش ضمن پاسخ به این پرسش، به تحلیل تقریرهای این برهان می پردازد.
نقد دیدگاه فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه های رایج برای حدوث عالم، انواعی بیان شده و عالم را به اجمال به انواعی از حدوث، حادث دانسته اند؛ مانند «حدوث ذاتی»، «حدوث زمانی»، «حدوث تجددی» و «حدوث دهری». در مقالة پیش رو به نقد دیدگاه های فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم می پردازیم و روشن می کنیم هیچ یک از این حدوث ها در نظام کثرت وجود و انقسام موجود به حادث و قدیم پذیرفتنی نیست؛ بلکه باید حدوث عالم را بر اساس نظام کثرت ظهورات، طرح و اثبات کرد.
قلمرو شناخت عقل نظری و محدودیت های آن ازنظر دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
مقایسه ی قلمروی شناخت عقل نظری و محدودیت های آن در سه بخش، صورت گرفته است. اول، ثابت و ازلی بودن یا مخلوق و مجعول بودن اصول و احکام عقلی که به نظر ملاصدرا، اصول عقلی فی نفسه ثابت و ازلی هستند، اما ازنظر دکارت، این اصول، مخلوق و تحت اراده ی خداوند هستند. دوم، محدودیت عقل در شناخت خداوند که ازنظر ملاصدرا، درک مفهومی عقلی و مابه ازائی از خداوند نمی توان داشت. وی راه حقیقی شناخت خداوند را شهود می داند، اما به نظر دکارت، مفهوم خداوند واضح ترین و متمایزترین مفهوم ذهنی است، هرچند درک احاطی به آن ممکن نیست. سوم، پژوهش درباره ی اموری که پیش زمینه ی بروز خطا و درنتیجه، ایجاد محدودیت در شناخت عقل هستند، ازجمله اشتغال به امور محسوس و هوای نفس، پیش داوری و تقلید و لزوم به کارگیری روش علمی صحیح در درک حقایق.
تبیین فلسفی آموزة «عدل» در اندیشه کلامی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
آموزة «عدل الهی»، یکی از مباحث مهم کلامی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان شرق و غرب بوده است. تحقیقات گسترده عدل پژوهان، از دغدغه و اهتمام جدی صاحبان اندیشه به این مسئله حکایت دارد؛ از افلاطون و ارسطو در یونان باستان گرفته تا فارابی و ابن سینا و فیلسوفان مسلمان و سپس تا عصر حاضر، هر یک به نحوی با موضوع عدالت درگیر بوده و بخشی از آثار فلسفی خود را به آن اختصاص داده اند. در این میان، نگرش فلسفی صدرالمتألهین به مسئلة عدل الهی، کمتر مورد عنایت پژوهشگران واقع شده است. نظر به این ضرورت و خلأ پژوهشی، نوشتار حاضر به سبک مسئله محور و با مراجعه به منابع معتبر و کاوش در آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین، ضمن تحلیل ماهیت و جایگاه عدل در اندیشة وی، سه ساحت از عدل الهی (عدل تکوینی، تشریعی و جزایی) را (که تلویحاً و به نحو پراکنده در مواضع مختلف از آثار وی مورد اشارت قرارگرفته) استنباط و تبیین کرده است.
نقدهای علامه حسن زاده آملی بر براهین «تناهی ابعاد اجسام»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله ی تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و در طبیعیات قدیم بوده،یکى از مسائل فلسفى به شمار می آید که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسأله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهی الیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است. اما نه از این حیث که چون هر جسمی، ابعاد سه گانه ی محدودی دارد، پس عالم نیز محدود خواهد بود، چون عالم چیزی نیست جز موجودات آن، بلکه سخن روی افلاک، به ویژه محدد الجهات متمرکز شده است، که اصولاً ماوراء افلاک و اصطلاحاً فراتر از سطح فلک الافلاک چست؟ آیا خلاء است یا ملاء؟ یا نه خلاء است و نه ملاء؟ اگر خلاء است آیا می توان در آنجا امتدادی را تصویر نمود؟ اگر چنین است، از چه نوع امتدادی است؟ طبیعی دانان در پاسخ به سؤالات فوق براهینی آورده اند که منتج به اثبات مسأله ی تناهی ابعاد شده است. نوشتار حاضر، پس از بیان دیدگاه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا به نمایندگی از فلسفه ی مشاء، فلسفه ی اشراق و حکمت متعالیه، به بیان نقدهای علامه حسن زاده بر این براهین پرداخته است. از نظر ایشان چون براهین مذکور در اثبات تناهی عالم جسمانی ناتوانند و از آنجا که آثار و افعال الهى منحصر به عالم شهادت مطلقه نیست، بلکه ورای عالم جسم، عالم یا عوالم دیگری نیز وجود دارد با مخلوقات خاص هر عالم،ما را به این حقیقت می رساند که نه تنها کلمات وجودی خداوند سبحان که اطوار و شئون اسمائى او هستند، غیرمتناهى اند، بلکه کلمات عالم جسمانى، و همچنین عالم جسمانی نیز غیرمتناهى است.
بررسى دیدگاه هاى على شریعتى درباره تاریخ و اعتقادات تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله دیدگاه هاى على شریعتى درباره شیعه را موضوع بررسى خود قرار داده، کار خود را بر دو کتاب «شیعه» و «تشیع علوى و تشیع صفوى» او متمرکز کرده است. شریعتى با توجه به دیدگاه جامعه شناختى خود کوشیده دین را بر اساس دید دنیایى تفسیر کند. بدین روى، نوع معانى او از «شفاعت» و «عدل» و مانند اینها غیر از معانى ارائه شده در روایات است. وى در بین ائمه اطهار علیهم السلام و اصحاب ایشان، بیشتر بر امامانى که قیام کردند نظر دارد و از بین اصحاب ایشان، بیشتر درباره ابوذر صحبت مى کند و از اصحاب دیگر ایشان نامى به میان نمى آورد. گاهى هم بدون دلیل، مطالبى را بیان کرده است، بدون اینکه روایت یا آیه اى درباره اش ذکر کند. مقاله حاضر با روش تحلیلى توصیفى این مطالب را تبیین کرده است.
چرایی درد از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و متکلمان از زاویای مختلف به پدیده درد پرداخته و کوشیده اند به برخی از پرسش های مهم در این زمینه پاسخ دهند. یکی از این پرسش ها که در گذشته، افزون بر فیلسوفان، ذهن پزشکان را نیز به خود مشغول ساخته بوده است، پرسش از علت درد است. ابن سینا به مسئله مهم «چرایی درد»، هم به عنوان یک فیلسوف و هم به مثابه یک پزشک، پرداخته است. وی به رغم دیدگاه پزشکی رایج زمانه خود، علت دردهای جسمانی را در تفرق اتصال اعضای بدن منحصر نکرده و مزاج غیرمعتدل (سوء مزاج) را نیز از علل آن به شمار آورده است. شیخ الرئیس برای اثبات علیت تفرق اتصال نسبت به درد، توسل به شواهد تجربی را کافی می بیند. وی همچنین برای مدلل کردن علیت سوء مزاج، به ادله ای متوسل می شود. برای مثال، طبق احتجاج او، دردی که در کل اجزاء یک عضو، به صورت یکسان، پراکنده شده باشد، نمی تواند ناشی از تفرق اتصال باشد، بلکه از مزاج نامعتدل ناشی می شود. دیدگاه شیخ در تعیین علل درد که کاملاً متأثر از طبیعیات زمانه اوست، با نمونه های نقضی روبه روست که پذیرش آ ن ها به این نتیجه می انجامد که هیچ یک از دو گزینه موردنظر شیخ، بیانگر علت تامه دردهای جسمانی نیست.
ملاک های تمایز واجب از ممکن در تقسیم موجودات از نظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهور این است که فارابی همچون ابن سینا موجودات را به دو دسته تقسیم می کند. در این تقسیم که با محوریت اصل علیت طرح شده است، به جز خدا که تنها واجب الوجود بالذات است همه موجودات دیگر، ممکن و در عین حال واجب الوجود بالغیرند. اما در بسیاری از آثار فارابی، باوجود ذکر تقسیم موجودات به واجب و ممکن، ملاک تمایز و درنتیجه مصادیق اقسام، با تقسیم سینوی تفاوت دارد. از تفسیر فارابی بر کتاب العباره ارسطو و با نظر به بحث واجب و ممکن به دلیل ابهاماتی که در متن این اثر وجود دارد دو گونه تقسیم برای موجودات قابل تشخیص است. وجه تمایز اقسام در یکی از این دو تقسیم، فعلیت محض (مقابلِ دارای قوه بودن) و در دیگری، ازلیت است. در هردو تقسیم، همه موجوداتِ مجرد، «واجب» و موجودات مادی، «ممکن» به شمار می آیند. رأی فارابی در دیگر آثاری که به نام او شناخته می شود، متفاوت است. در برخی از آ ن ها. مدخلیت عدم، ویژگی موجود ممکن و وجه تمایز آن از موجود واجب است. در این آثار، خدا خارج از تقسیم موجود به واجب و ممکن و امکان همچون تقسیم ارسطویی مختص موجودات مادی است. در دیگر آثار منسوب به فارابی، تقسیم موجودات به واجب و ممکن کاملاً منطبق با نظام و تقسیم سینوی است.
بررسى و نقد فاعلیت نفس نباتى در رخداد تغذیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیات انسان با تغذیه شروع می شود و تغذیه فرآیندی است که در آن موجود بی جان به جسم زنده و پویا تبدیل می شود یا بخشی از جسم زنده می گردد. تأمل درباره چنین فرآیندی در حیطه دانش فلسفه است. تأملات برخی فیلسوفان نشان داده است که در این فرآیند جسمی که از آن تغذیه می شود، از جهت جوهر و عرض تغییر می کند و همسان جسم متغذی می شود تا حیات شکل بگیرد و بدن ساخته شود. فیلسوفان نفس گیاهی را مؤثر فاعل بالطبع این فرآیند می دانند، ولی تبیین آنان چند مسئله را پیش می کشد: 1. این فعل، شرایط فعل طبیعی را ندارد؛ 2. نفس نباتی منطبع در ماده و جسمانی است و از نظر آنان جسم و جسمانی تأثیر استقلالی بر شیء دیگر ندارد؛ 3. مقص0ود فیلسوفان از نفس نباتی مبهم است؛ و 4. نفس گیاهی در نقطه شروع حیات شخص تحقق نیافته است تا در این فرآیند مؤثر باشد. از آنجا که فیلسوفان پاسخ صریحی به این پرسش ها نداده اند، این پژوهش با تحلیل لوازم التزامی نظریه آنان به حل برخی از این مسائل دست یافته است. راه حل اندیشه های فیلسوفان متقدم، به تعطیلی قوای نفس ناطقه یا تفویض فعل طبیعی می انجامد، ولی با اصلاح نظریه نصیرالدین طوسی به کمک نظریه حرکت جوهری صدرایی می توان تدبیر بدن را در آغاز حیات تبیین کرد؛ یا با نظریه ارباب انواع، هم مشکل اخیر و هم مشکل جسمانیت نفس نباتی را حل کرد. در پایان این نظر مطرح می شود که تغذیه فعل طبیعی نیست و از ترکیب نظریه نصیرالدین طوسی با نظریه فعل تسخیری صدرا راه حل دیگری به دست می آید که به مشکل تفویض نمی انجامد.
زمان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زمان و زمانمندی از شئون و جلوه های موجودات ممکن است و هیچ گاه از آنها منفک نمی شود. اما ازآنجاکه وجود امری تشکیکی است، هر مرتبه ای شأن خود را دارد. زنجیره زمان در مراتب ممکنات هیچ گاه پاره نمی شود بلکه در سیر صعودی هستی لطیف تر و رقیق می شود. در نتیجه، شئون آن هم دچار قبض و بسط می گردد. زمان در عالم رؤیا و طبیعت یکی نیست. سال هایی که در عالم رؤیا سپری می شود، نسبت به عالم طبیعت در یک لحظه جمع می شود. اما این حقیقت در جهان آخرت چنان رقیق و جمع می شود که براساس آیات الهی، یک روز آن مطابق هزار یا پنجاه هزار سال طول می کشد که با احوال کافران و مؤمنان متغیر است. آن زمان حقیقتی درونی، شخصی و کیفی است و این زمان حقیقتی کمّی و بیرونی است. در این مقاله، کوشش شده است با روش تحلیلی و توصیفی، این نظریه تبیین گردد.
نقد و بررسی ماهی ت گرانش از منظر فلسفه و فیزیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نخست، دیدگاه فلسفه، به ویژه مشاء، درباره علت سقوط اشیاء و گردش افلاک مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد و، سپس، به دیدگاه های مشهور فیزیک نسبت به «جاذبه عمومی» یا «گرانش»، پرداخته می شود. قصد ما توجه دادن به این نکته است که گرچه «گرانش» قدیمی ترین و ابتدایی ترین اندرکنش شناخته شده مورد مطالعه و مداقه هم فلاسفه و هم فیزیکدانان است، اما ماهیت آن هنوز کاملاً شناخته شده نیست. مهم ترین نقد ما بر نظریه نسبیت عام، به عنوان جدیدترین نظریه استاندارد در توصیف گرانش، این است که گرچه «خاصیت هندسی فضا زمان» عملکرد گرانش را به خوبی توصیف و پیش بینی می کند، اما چندان توضیحی در مورد ماهیت آن نمی دهد. به نظر ما، فلسفه علت و ماهیت گرانش را عمدتاً در درون شیء لحاظ کرده است، در حالی که فیزیک علت این امر را بیشتر در بیرون شیء بررسی و جستجو می کند. به نظر می رسد برای روشن شدن هر چه بهتر موضوع، لازم است با در نظر گرفتن دیدگاه فلسفه نسبت به طبیعت و درون شیء، ابتدا، «ماهیت جرم» مورد بررسی دقیق قرار گیرد. برای این منظور، بهتر است فیزیکدانان علاوه بر نگاه صرفاً سطحی ریاضی وار و تجربه گرا، به ماهیت فلسفی این موضوع نیز توجه ویژه داشته باشند و فلاسفه نیز از فرصت ویژه ای که با کشفیات، به خصوص رصدهای جدید، بر اساس فیزیک و فنّاوری های جدید درباره شناخت عالم طبیعت و خواص جاذبه و گرانش در عصر جدید دست داده بهره کافی برند و مفاهیم و دیدگاه های فلسفی خود را به روز کنند و تعمیق بخشند، تا بتوان با استفاده از یک نگاه عمیق دوجانبه (فلسفی و فیزیکی)، ماهیت گرانش را بهتر شناخت.
رابطه وجود و ماهیت از منظر فارابی، ابن سینا، و بهمنیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ابن سینا تحت تأثیر اصطلاحات خاص فارابی درباره وجود و ماهیت، قائل به عروض خارجی وجود بر ماهیت در ممکنات و ترکیب انضمامی اشیاء از آن دو بود؛ امّا بهمنیار با آنکه خود را شارح آثار بوعلی می خواند، در التحصیلبا صراحت تمام، وجود هر شئ را نفس تحقّق خارجی ماهیت آن دانسته و «وجود» را همچون مفاهیم کلّی «ذات» و «شئ»، در عداد اعتبارات عقلی و منتزع از ماهیات موجوده پنداشته است. پژوهش پیش رو پس از تبیین دقیق اختلاف نظر مذکور بر پایه آثار دست اوّل فیلسوفان مشّائی، چهار تفسیر متفاوت از آرای آنان در باب وجود و ماهیت اشیاء استیفا نموده است. مقاله نشان می دهد که متفکّرانی چون ابن سهلان و سهروردی به اختلاف نظر میان بهمنیار با استادش پی برده ، نظر بهمنیار را تقویت کرده اند و برخی مشّائیان اصیل، به ویژه شارحان فصوص الحکمه، به بازخوانی و تبیین نظریه عروض خارجی وجود بر ماهیات امکانی پرداخته و به مخالفت بهمنیار وقعی ننهاده اند. ملّاصدرا ضمن توجّه به ایده عروض خارجی وجود بر ماهیت نزد برخی مشّائیان، به دو گونه متفاوت در باب بهمنیار نظر داده است، امّا غالب صدراپژوهان به دلیل خوانش صدرایی از آثار مشّائی، از فهم دعاوی آنان و اختلاف نظرشان محروم مانده اند.
معناشناسی، هستی شناسی و خاستگاه کثرت تحلیلی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر، بنیانی از سامانة معرفتی حکمت متعالیه را در حوزة هستی شناختی آشکار می سازد: «کثرت تحلیلی». کثرت تحلیلی، از جایگاه حیاتی در حکمت صدرایی برخوردار است، به گونه ای که مباحثی چون رابطة وجود و ماهیت، ماده و صورت، جنس و فصل، جوهر و عرض و ... متأثر از آن است. مسأله اصلی این جستار تحلیل معنایی کثرت تحلیلی و تعیین جایگاه معرفتی و هستی شناختی آن است. کثرت تحلیلی از نگاه صدرا کثرت برآمده از معانی و مفاهیم متعددی است که عقل با تحلیل عقلانی از وجود واحد درمی یابد. تصریحات صدرا بر نفس الامری بودن کثرت تحلیلی حکایت دارد. از مبانی پیدایش و توسعة این کثرت می توان به مسألة اتحادی وجودی و امکان تحقق موجودات کثیر به وجود واحد اشاره داشت.
مقایسه تطبیقی عقلانیت باورهای دینی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
بررسی رابطه میان دین و عقلانیت همواره از نکات قابل توجه در جهان اسلام و غرب بوده است. مقاله حاضر این مسئله را از دیدگاه دو نماینده تفکر اسلامی: ملاصدرا و غزالی بررسی نموده است. غزالی که بیشتر به ایمان گرایی شهرت دارد با اینکه عقل نظری را پذیرفته اما آن را در درک و فهم دین ناتوان دانسته است و، به همین دلیل، حتی ایمان عوام را به عقل فلسفی ترجیح داده است. اما ملاصدرا، گرچه به محدودیت های عقل اشاره می کند، به مباحث عقلانی در حوزه دین بسیار بها می دهد و سهم مهمی برای عقل در فهم گزاره های دینی قایل است. مقاله با بیان نقاط تشابه و تفارق دیدگاه این دو به تطبیق و مقایسه نظرات آنها پرداخته است.
نگاهى انتقادى به مواجهه غزالى با فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالى از بین جویندگان حقیقت، گروه فلاسفه را بیش از هر گروه دیگرى مورد توجه قرار داده است ولى طریقه آنان را براى وصول به حقیقت کارآمد نمى دانست. وى فیلسوفان را به دهریان، طبیعیان و الهیان تقسیم کرده و بیست مسئله را در الهیات مطرح مى کند که به خاطر هفده مسئله آن، فیلسوفان را اهل بدعت دانسته و به خاطر سه مسئله آنها را تکفیر کرده است. این پژوهش با روش اسنادى و توصیفى تحلیلى به بررسى انگیزه ها و موضع گیرى هاى غزالى در مواجهه با فلسفه و فیلسوفان و نقد آن مى پردازد. با بررسى آراى غزالى، مشخص مى شود آن مسائلى که به تکفیر فلاسفه انجامید، با اعتقادات دینى و کلامى مورد قبول وى منافات داشت. انگیزه هاى بسیارى در مخالفت غزالى با فلسفه تأثیر داشت که با حقیقت طلبى ایشان منافات دارد.
خیال خلاق از نظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث خیال که از مباحث مهم و اساسی در فلسفه و عرفان اسلامی است، بعد جهان شناختی و معرفت شناختی عظیمی دارد. ابن سینا از نخستین کسانی است که در این باب سخن گفته است. او خیال را در حوزه جهان شناسی واسطه عالم مادی و عقلی دانسته و در حوزه معرفت شناسی، با ایجاد تفاوت میان دو قوه ادراکی خیال و متخیله، با دو رویکرد متفاوت خیال معطوف به حس و خیال معطوف به عالم عقول را مورد توجه قرار داده است. ویژگی اتصاف به اوصاف و عوارض مادی، متعلق به خیال متصل معطوف به حس است و خیال متصل معطوف به عالم متعالی از ویژگی های متعالی، از جمله قدرت خلاقیت، تصرف در نفس و تصرف در عالم طبیعت برخوردار است. در این مقاله با روش اسنادی تحلیلی تلاش کرده ایم منزلت معرفت شناختی و وجودشناختی خیال را در اندیشه ابن سینا به تصویر کشیده و اثبات کنیم که تمام آنچه در عرفان و فلسفه های پس از وی در این باب گفته شده به نحوی متأثر از اندیشه های این بزرگ فیلسوف بوده است.
بازخوانی گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی با تاکید بر مقایسه روش شناسی علمی زکریای رازی و ابونصرفارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
بازخوانی گفتمان علمی و روش شناسی حاکم بر تمدن اسلامی در دوره های گذشته،به ویژه دوره نوزایی،در ارتباط با شناخت تمدن اسلامی دارای اهمیت راهبردی است.به طور کلی دوره نوزایی تمدن اسلامی به دلیل مواجهه با اندیشه یونانی و کتب ترجمه شده از سایر تمدن ها از لحاظ فکری و علمی دارای ساختاری مجموعه ای است.بر همین اساس در این پژوهش سعی گردیده با مقایسه روش شناسی زکریای رازی و ابونصرفارابی به عنوان دو نمونه بارز دوران نوزایی،مختصات گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی(قرون سوم و چهارم) مورد بازشناسی قرار گیرد.یافته های این پژوهش حاکی از آنست که زکریای رازی دارای معرفت شناسی واقع گرا و روش شناسی تجربه گرایانه ی محض به سبک اثبات گرایان فعلی است و فارابی دارای معرفت شناسی آرمان گرایانه با تاکید بر عقلانیت استعلایی و دارای روش شناسی ترکیبی و عقلانیت همراه با تجربه است.در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش می توان این طور نتیجه گیری نمود که روش شناسی متکثری بر گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی- ایرانی حاکم بوده است.
بررسی و تحلیل نسبت بین کمال انسانی و ساحتهای طولی و عرضی حیات در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیات انسان بر خلاف سایر موجودات واجد ساحتهای متفاوتی است که می توان آنها را به ساحتهای طولی و عرضی تقسیم کرد. فلاسفه اسلامی به طور سنتی و با بهره گیری از منابع فلسفی یونان از جمله اندیشه های افلاطون و ارسطو و همین طور منابع دینی از جمله آیات و روایات و مبانی فلسفی خود موفق به تبیین نظریه ای جامع در باب ساحتهای طولی حیات و نسبت آن با کمال انسانی شده اند. در اندیشه ایشان ساحات طولی حیات بشری تنها در پرتو تکامل وجودی و فردی انسان قابل تبیین و تفسیر است و این ساحات، ارتباطی تنگاتنگ با تکامل معرفتی انسان دارد. به رغم برخی تفاوتها در بین فلاسفه اسلامی، می توان ساحات طولی حیات انسان را به سه ساحت: حیات مادی، حیات مثالی و حیات عقلی تقسیم کرد. ملاصدرا با استفاده از مبانی فلسفی خود از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، توانسته تا به درستی رابطه بین ساحات طولی حیات بشر و تکامل وجودی انسان را تبیین فلسفی نماید. اما حیات انسانی علاوه بر ساحات طولی، واجد ساحات عرضی نیز می باشد که از جمله آنها می توان به ساحت حیات فردی، اجتماعی، حقیقی، مجازی و ... اشاره کرد. به نظر نگارنده بر اساس مبانی فسلفی ملاصدرا و نگاه طولی و اشتدادی وی به کمال انسان، نقش و جایگاه ساحات عرضی در روند تکامل انسان به درستی قابل تبیین نیست.