مقالات
حوزه های تخصصی:
اغلب صاحب نظران اندیشه اسلامی معتقدند دین اسلام حداکثری است. با وجود این، درباره گستره مسائل دین، اختلاف نظر قابل توجهی دیده می شود. رایج ترین دیدگاه در بین اندیشمندان متأخر، حداکثری بودن دین در محدوده تأمین سعادت انسان است؛ ولی برخی پا را فراتر نهاده، بر این اعتقادند که دین، نه تنها عهده دار پاسخ گویی به مسائل مربوط به سعادت آدمی در عرصه زندگی فردی و جمعی است، متولی پاسخ گویی به همه مسائل مربوط به زندگی فردی و اجتماعی نیز هست. در این نوشته، از این رویکرد به «رویکرد حداکثری مطلق» یاد شده و یکی از مهم ترین این رویکردها، یعنی نظریه استاد آیت الله جوادی آملی بررسی شده است. با توجه به گستردگی نظریات ایشان دراین باره، تنها به بخشی از مهم ترین مبانی ایشان بسنده شده، در ادامه، ابهامات موجود در این نظریه به بحث گذاشته می شود.
بررسی انتقادی دیدگاه سوئینبرن در باب صفات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوئینبرن، فیلسوف دین معاصر، در آثار خود تلاش کرده است تا تقریر جدیدی از براهین اثبات وجود خدا ارائه دهد. وی قبل از پرداختن به این براهین، ابتدا به تبیین صفات خداوند پرداخته است؛ سرمدیت، قدرت، علم، خیریت، تشخص و اختیار از جمله صفاتی است که او به تحلیل آنها پرداخته و گاه تبیین های منحصر به فردی از آنها ارائه نموده است. تقسیم صفات به دو گروه اصلی و استنتاجی، تصریح به عدم تعلق قدرت مطلق خداوند به محالات ذاتی، و تأکید بر علت محدثه و مبقیه بودن خداوند نسبت به عالم و اختیار خداوند، از مهم ترین نکاتی است که وی در باب صفات خدا بیان کرده است. بیشتر دیدگاه های وی با نگرة فلاسفه اسلامی در این خصوص منطبق است؛ اما عدم بحث مبسوط از صفات استنتاجی، عدم توانایی وی بر حل شبهه علم ازلی خداوند به افعال اختیاری انسان و عدم پذیرش معنای دقیق از سرمدیت، مهم ترین اشکالات وی در باب تبیین صفات خداوند است. در این پژوهش با بازخوانی تبیین های سوئینبرن از این صفات، به ارزیابی و نقد آنها خواهیم پرداخت.
بازخوانی نسبت بین جهانی و جاودانه بودن قرآن با جامعیت آن از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاره ای از اندیشمندان معاصر، از سر بی مهری به قرآن نگریسته اند و کاربست آموزه های آن را در انحصار ملیت، منطقه و عصر خاصی می دانند. اینان به تَبَع چنین باوری، جامعیت مورد اعتنای قرآن را نیز انکار می نمایند. نوشتار حاضر با توجه به آرای علامة طباطبایی، از منظر درون دینی و با رویکردی تحلیلی کوشیده است ضمن بررسی مدل ول آیات مربوط به: جهانی بودن و جاودانگی قرآن، جهانی بودن و جاودانگی رسالت پیامبر’، و جهانی و جاودانه بودن قرآن و رسالت پیامبر’، به تبیین تلازم بین دو مقوله مهم جهانی و جاودانی بودن قرآن با جامعیت آن بپردازد. اهمیت این پژوهش ازآن رو است که با اثبات مدلول آیات مربوط ظبه جهانی و جاودانه بودن قرآن و رسالت پیامبرر’، ناگزیر تلازم آن با مقوله جامعیت اثبات شده، قابل نفی و انکار نخواهد بود.
تمرکز و تکامل عقول در عصر ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفایی عقل، رسالت همه انبیا و اولیا بوده است. مردم در عصر ظهور در اثر تجربه و بلوغ تاریخی، آمادگی لازم برای تکامل عقول را خواهند داشت و امام× رسالت جهانی خویش را با تکامل عقول انسان ها آغاز می کند. براساس برخی احادیث، عقول در عصر ظهور تکامل می یابند و ابزار این جمع و تکمیل عقول، دستان پرتوان ولایت است. معنای جمع شدن عقول، جمع شدن عقل فردفرد انسان ها است و نتیجة آن، رسیدن همه به اتّحاد و اجماع است. جمع عقول با تبلیغ و تربیت تدریجی امام صورت می گیرد و تأثیر عنایت امام، عادی و طبیعی است؛ نه اعجاز. دانش روز نیز دریافته است که انسان دارای استعداد ها و ظرفیت های قابل توجهی است که در آینده، توان بهره مندی از آنها را خواهد یافت. در پایان این پژوهش نیز به ارتباط دوطرفة عقل و علم اشاره می شود؛ علم سبب رشد عقل است و عقل نیز زمینة کسب علم را فراهم می کند.
بازخوانی انتقادی ادله موافقان و مخالفان قاعده لطف در مباحث کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهم در کلام عدلیه، قاعده لطف است که براساس آن در مسائل متعددی، حکم به وجوب لطف بر خداوند می شود. با تعریف لطف، شرایط و اقسام آن به منزله مدخل بحث و بازخوانی ادله موافقان، یعنی غالب متکلمان امامیه و معتزله، ناتمام بودن آنها روشن می شود. همچنین با ارزیابی ادله مخالفان، مانند بشر بن معتمر و شارح مقاصد، ضمن مناقشه در برخی، شماری دیگر تأیید خواهد شد. عقل حکم می کند که خداوند حکیم است و مقتضای حکمت بر او لازم است؛ اما از جهت کبروی، لطف واجب نیست؛ چراکه فروض بی نهایتی دارد که در خارج محقق نشده است؛ بلکه می تواند محقق شود. از حیث صغروی نیز می توان مجموع مصالح و مفاسد یک امر خاص را تشخیص داد تا سپس حکم شود که بر خداوند لازم است یا نیست. در همه مسائلی که علمای شیعه به این قاعده استناد کرده اند (وجوب تکلیف شرعی، بعثت انبیا، عصمت پیامبران، لزوم وعد و وعید، وجوب نصب امام) ادله جایگزین وجود دارد.
نقد آرای ابن تیمیه در باب رؤیت خدا براساس سخنان علی(ع) در متون اولیه اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه رؤیت خداوند، در تعالیم ابن تیمیه که از شاگردان مکتب احمد بن حنبل شمرده می شود، بسیار پررنگ است. استناد وی به ظاهرگرایی در صفات خبری خداوند او را به اعتقاد به جسمانیت و مکان مندی خدا سوق داده است. هرچند ابن تیمیه خود را از پیروان سلف می داند، معتقد است در کلام سلف، سخنی مبنی بر جسمانیت یا عدم جسمانیت خداوند ذکر نشده است؛ درحالی که با استناد به سخنان امام علی(ع) در متون اولیه اهل سنت که او نیز در شمار سلف امت رسول خدای| است و ابن تیمیه خود را موظف به تبعیت از آنان می داند، رؤیت، جسمانیت و مکان مندی خداوند به کلی نفی شده است.
جبر یا اختیار: رویکردی جامعه شناسانه به نزاعی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختیار اعمال انسانی از یک سو و ضرورت های الهیاتی ناشی از قدرت و علم خداوند از جنبه دیگر، دو سویه نزاع میان متکلمان بوده که براساس نوع تقریر ارتباط بین آنها، سه رویکرد کلامی میان مسلمانان ظهور کرده است. امامیه در مقایسه با اشاعره و معتزله، رویکردی بینابین را برگزیده که ضمن حفظ سویه های ارادی عمل، نظام مندیِ برآمده از قدرت خداوند نیز نادیده گرفته نمی شود. در این مقاله با ارزیابی اجمالی شرایط تاریخی و اجتماعی این نظریات، امکانات فهم جامعه شناسانه در خصوص جایگاه «اختیار» و حدود آن بررسی می شود. شرایط مدرن و فهم جامعه شناسانة معطوف به آن، صورت بندی جدیدی را از وضعیت اراده پیش نهاده است. در چنین وضعیتی، اجبار اجتماعی، محصول اراده های افراد پرشماری است که به یکدیگر معطوف شده اند و این پدیده برای تحقق حداکثری، خصلتی مستقل و اجباری می یابد. قواعد الزام آور فرهنگی موجب می شوند تا اراده امکان تحقق یابد. گرچه گونه معرفت جامعه شناختی نمی تواند در خصوص غایات الهیاتی ضرورت بخش در حوزه انسانی بحثی به میان آورد، صورت بندی جامعه شناختی برای تبیین کیفیت تحقق نظم اجتماعی در شرایط معاصر، ضمن حفظ خصلت اراده مندی کنش انسانی، به تقریر بهتر مسئله در میان متکلمان نیز یاری می رساند و مزایای رویکرد امامیه را در زمینه وضعیت بینابین اختیار و جبر، در مقایسه با رویکردهای اشاعره و معتزله تبیین می کند.
اثبات فیزیکی علم خدا به سرنوشت و عدم تعارض آن با اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه، الهیات، روان شناسی و حتی فیزیک، وجود دیدگاه های جبرگرایانه، تقدیرگرایانه یا اختیارگرایانه نسبت به اعمال انسان است. جبرگرایان معتقدند اعمال انسان و رویداد های طبیعی، تحت تأثیر یک نیروی جبریِ قدرتمند ازجانب خدا هدایت می شوند و انسان چاره ای غیر از پذیرش این نیروهای جبری ندارد. دسته دیگر، تقدیرگرایان هستند که معتقدند تمامی رویداد ها از قبل تعیین شده است و اختیار انسان، نقشی در حوادث پیش آمده برای او ندارد؛ اما گروهی با تفکر اختیارگرایانه معتقدند با وجود علم خداوند به تمامی حوادث و سرنوشت موجودات، انسان با اختیار خود، راهش را انتخاب می کند و در تعیین سرنوشت خود در حد تمامی عوامل خارجی نقش دارد. این مقاله با استفاده از قوانین فیزیک در چارچوب نظریه نسبیت خاص انیشتین و با استفاده از مخروط نوری و نسبیت هم زمانی، نخست چرایی مشخص بودن سرنوشت انسان در علم پیشین خداوند و سپس سازگاری بین اختیار انسان و علم خداوند به سرنوشت او را اثبات می کند و نشان داده می شود که اراده انسان در طول اراده خداوند متعال می باشد.
محقق دوانی و مسئله علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان اسلامی، اصل علم خداوند را پذیرفته اند؛ اما تحلیل فلسفی و بیان چگونگی آن به ویژه در علم خداوند به جزئیات، نیازمند تأمل بیشتر است؛ تا آنجا که راهکارهای متفاوتی در این زمینه مطرح می شود. محقق دوانی نیز توجه خاصی به این موضوع داشته و به تفصیل بدان پرداخته است. وی ضمن ارزیابی آرای حکما و متکلمان، به اثبات علم الهی، به ویژه علم تفصیلی خداوند به اشیا می پردازد. ایشان در تببین نظر فلاسفه معتقد است آنها علم خداوند را به نحو تعقلی می دانند، نه تخیلی. دوانی به نقد توضیح خواجه نصیر می پردازد و علم موردنظر ابن سینا را نیز غیر از علم ارتسامی می داند. وی برای اثبات علم الهی به مخلوقات، از دلایلی مبتنی بر غیر زمانی و مافوق زمان بودن ذات الهی و رابطه علت و معلولی بین خداوند و موجودات بهره می گیرد و همچنین تحلیلی براساس ذوق تالّه ارائه می کند که نتیجه آن، علم اجمالی که خلاّق صور تفصیلی در خارج است خواهد بود.
نقد و بررسی فلسفه بدبینی شیخ معرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالعلاء معرّی دارای اسلوبی ابتکاری و منحصربه فرد در فلسفه بدبینانه، سبک زندگی پوچ گرایانه و اخلاق ریاضت طلبانه است. وی به جبر مطلق در عالم هستی معتقد بوده و انسان را موجودی ذاتاً بدسرشت، از نظر عقلی، متحیر و به لحاظ روحی، محبوس می دانسته است که زندگی توأم با بدبختی و رنج و آینده ای نامعلوم و تاریک در انتظار اوست. ابوالعلاء پیشنهاد می دهد که انسان در برابر جبر الهی تسلیم شود و با گسترش خودرنجی، منتظر مرگ طبیعی باشد. این رویکرد اگرچه جنبه منفی دنیاپرستی و لذت گرایی مادی را آشکار می کند، از منظر مکاتب فلسفیِ مثبت گرا و دین جامع گرای اسلام دارای نقدهای جدی است؛ زیرا بُعد کمال خواهی و آخرت گرایی را مغفول گذاشته، اختیار انسان را انکار می کند و نظام شر را غالب می شمارد. در نتیجه تکلیف پذیری، نظام کیفر و پاداش، ارسال رسل و انزال کتب لغو شده، حکمت و عدالت الهی محل تردید قرار می گیرد و هدفمندی آفرینش انکار می شود. در این مقاله به ریشه یابی مبانی فلسفی و اخلاقی بدبینی و شوم گرایی شیخ معرَه و راهکارهای رهایی از این نوع تفکر پرداخته می شود.