فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
شناخت ابعاد وجودی نفس انسان از مسایل مهم در معرفت نفس و انسان شناسی است. فیلسوفان در علم النفس فلسفی به بیان مراتب نفس و قوای آن پرداخته اند به طوری که قدما این مساله را در مبحث طبیعیات و متاخران در بخش الهیات مطرح می کنند. در این میان در رابطه با قوای نفس انسانی به بحث از عقل نظری و عملی یا قوه نظری و عملی پرداخته شده است. بحث از جایگاه عقل نظری و مراتب آن به تفصیل بیان گردیده اما در باب قوه عملی، دیدگاه واحدی اتخاذ نشده و شاهد رویکردهای مختلفی می باشیم. از آنجا که علاوه بر ادراکات، قوه عملی و شئون آن نیز در کمال انسانی تاثیر بسزایی دارد، سعی شده است به بررسی ابعاد مختلف این بعد از انسان بپردازیم. چهار دیدگاه در تحلیل این قوه مطرح شده است: برخی آن را قوه شناخت و برخی آن را مبدا ادراک و انفعالات در نظر گرفته اند. عده ای نیز وجود چنین قوه ای را انکار کرده و در نهایت، دیدگاهی که این قوه را مبدا تحرکات، اراده و امور غیرشناختی انسان دانسته است. دیدگاه اخیر- که دیدگاه برگزیده ی این نوشتار هم هست- علاوه بر بعد معرفتی، یک بعد غیر معرفتی برای انسان قائل است که مبدا شئون غیرادراکی است.
حضور حقیقت در هنر از منظر حکمت صدرایى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو مدعى است هنر تنها محصول احساسات و اذواق خالق آن نیست، بلکه هنرمند در نسبتى که با حقیقت مى یابد علاوه بر اینکه بارقه هایى از آن را وجدان مى کند، زمینه انکشاف آن را نیز در اثر هنرى خود مهیا مى سازد و از این رهگذر به هنر خویش وجهى از معرفت بخشیده، بدان اصالت مى دهد. با توجه به این فرضیه که فى نفسه داراى اهمیت است، چیستى حقیقت و نسبت و کیفیت حضور آن در هنر، مسئله اى بنیادین است که مى توان پاسخ آن را در اندیشه هاى حکمى یکى از شاخص ترین فلاسفه اسلام یعنى صدرالمتألهین جست وجو کرد. ازاین رو این پژوهش با توصیف مبانى حقیقت و رقیقت، اتحاد عالم و معلوم، عقل عملى، و کارکرد خیال در «ترویح اجسام و تجسیم ارواح»، به تبیین نسبت و نقش این مبانى در چگونگى حضور حقیقت در تکوین صنایع و آثار هنرى مى پردازد.
سیر تحول قیاس خلف از ارسطو تا قطب رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلاش های منطق دانان دوره اسلامی در تبیین رابطه میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسی ِ قیاس خلف، مورد بررسی قرار می گیرند و با نگاه به آثار شارحان یونانی ارسطو مانند اسکندر افرودیسی و فیلوپونوس و اشاره به ناتوانی آنها در تبیین سخنان ارسطو در تحلیل اوّل، دو رویکرد کلی در این زمینه معرفی می شود. در رویکرد نخست که از سوی افضل الدین مرقی ارائه گردیده، رابطه میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسیِ قیاس خلف در چارچوب منطق ارسطویی و بر اساس صورت بندی وی از قیاس حملی در قالب قیاس استثنائی توجیه می گردد. در حالی که در رویکرد دوم که از سوی ابن سینا ارائه شده و مورد قبول اکثر منطق دانان پس از وی قرار گرفته است، رابطه بخش قیاسی و غیرقیاسی ِ قیاس خلف بر اساس نوآوری وی در زمینه قیاس های اقترانی شرطی و خارج از چهارچوب منطق ارسطویی تبیین می گردد.
رابطه زبان دین و واقعیت از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از «رابطه زبان دین و واقعیت» از جمله مسائل مهم در حوزه زبان دین محسوب می شود. با توجه به اهمیت مبانی هستی شناخی ومعرفت شناختی در بررسی رابطه زبان دین و واقعیت، در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه ملاصدرا در دو محور اساسی «رابطه زبان دین و واقعیت» و «کیفیت حکایتگری زبان دین از واقعیت» با توجه به مبانی یادشده بررسی شود. نتایج این پژوهش حاکی از این است که در حکمت متعالیه، وجود شواهدی مانند انتقادات جدی ملاصدرا نسبت به برآیندهای غیرقابل پذیرش رویکرد ناواقع گرایی، تبیین ارتباط مرتبه ظهور لفظی کلام الهی با مراتب فوق آن بر اساس کثرت در مظاهر وجود و همچنین فهم معانی کلام الهی در پرتو اصل تطابق و تناظر عوالم هستی، بر رویکرد واقع گرایانه نسبت به زبان دین دلالت دارد. علاوه بر این، در حکمت متعالیه، با توجه به نقش انسان کامل در ظهور تفصیلی عالم واقع، نه تنها تمامی توصیفات انسان کامل از واقعیت عین صدق است، بلکه سایر توصیفات نیز بر اساس مطابقت با توصیف انسان کامل متصف به صدق می گردد.
تحلیل میرداماد از معقول ثانی و رابطة آن با اعتباری انگاری وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
میرداماد برای اولین بار مفاهیم معقول دوم را به نحوی تعریف یا تفسیر می کند که با ویژگی های مفاهیم فلسفی سازگار بوده و آنها را در بگیرد. در تعریف میرداماد، معقول های اول مفاهیمی هستند که به امور متمایز و عینی در عالم واقع دلالت دارند و در مقابل معقول های دوم منطقی و فلسفی مابه ازایی در عالم واقع ندارند و به هیچ امر عینی مستقل و متمایزی اشاره نمی کنند. در نظریه میرداماد معقول دوم بودن یک مفهوم معادل اعتباری بودن و مابه ازای عینی نداشتن و معقول اول بودن معادل اصیل بودن و عینی بودن مدلول آن است. از دیدگاه او مفاهیم ماهوی و نسبت ها و لوازم سلبی و ثبوتی آنها معقول اول و مفهوم وجود هم معقول دوم شمرده می شود. در واقع اعتباری بودن وجود به معنای معقول دوم بودن مفهوم وجود و اصالت ماهیت به معنای معقول اول بودن مفاهیم ماهوی است. تعریف میرداماد از معقول های دوم با تعریفی از معقول دوم که بر اساس تقدم دلالت بر امر عینی و بالذات خارجی صورت گرفته، شباهت بسیاری دارد. نظریه میرداماد با دشواری هایی در زمینه مواجه است که ناشی از عدم توجه به معانی و اعتبارات گوناگون وجود و معقول دوم شمردن همه آنها است. نظریه او در مورد توجیه امکان حمل وجود به واجب الوجود نیز با تعارضاتی مواجه است.
تبیین تجسم اعمال براساس ترتب عوالم کلی وجود (ماده، مثال، عقل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
تجسّم و تمثّل اعمال، از پیچیده ترین مباحث معاد است که آرای پرشماری در مورد عقلانی بودن یا نبودن آن وجود دارد؛ حتی برخی از متکلمان به دلیل اعتقاد به عرض بودن اعمال و عدم قابلیت عرض برای بقا، به لحاظ عقلی منکر تجسم اعمال شده اند. هر شیء، عقیده، عمل و موجودی در سه عالم ماده، مثال و عقل، یک حقیقت واحدی دارد که آن حقیقت در هر یک از این عوالم، متناسب با شرایط آن عالم، صورت و حالت خاصی به خود گرفته است و ملبس به لباس آن عالم می شود و این عوالم با هم، توالی و ترتب و تطابق دارند. درنتیجه اعمال آدمی، بعد از انجام در اثر تکرار، دارای آثار ماندگاری در نفس شده و به شکل ملکه درآمده اند و با استقرار در صقع وجودی نفس، با نفس آدمی به عوالم دیگر منتقل گشته، در آنجا ممثّل می شوند. برخی آیات قرآن هم مؤید عوالم سه گانه است و وجود اشیا با حقیقت واحد در این عوالم را تأیید می کند. نوشتار حاضر بر آن است تا وجود و تمثّل اعمال آدمی را در هر یک از نشئه های سه گانه تبیین و تحلیل عقلی کند.
رابطة تقدیر و قضای الهی با افعال انسان در مدرسة کلامی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسألة تقدیر و قضای الهی از مسائل بسیار برجسته در منظومة معرفتی شیعه است. این نوشتار به روش تحلیل گزاره ای رابطة تقدیر و قضای الهی را از نگاه دو عالم برجستة مدرسة کلامی قم؛ شیخ کلینی و شیخ صدوق بررسی می کند. حاصل این پژوهش این است که تقدیر و قضای تشریعی همة افعال اختیاری انسان را فرا می گیرد، اما شمول تقدیر و قضای تکوینی الهی نسبت به افعال انسان به گونه ای است که افعال انسان مخلوق تقدیری پروردگار و مخلوق تکوینی انسان اند؛ یعنی خداوند حدود و اندازة افعال را رقم می زند، ولی این انسان است که آن ها را در مرحله عمل به منصة ظهور می رساند. گناهان انسان به علم، تقدیر و نیروی الهی انجام می شود. خداوند انسان را از انجام آن ها نهی کرده است، ولی باز انسان به اختیار خدا مرتکب گناه می شود. این نظریه مجبور بودن انسان (جبر) و واگذاری او به خودش (تفویض) نیست، چرا که این ارتباط دوسویه است: در یک سو اختیار، تکلیف و مسئولیت انسان قرار دارد و در سوی دیگر حضور مؤثّر خداوند در اعمال انسان مشاهده می شود.
نقش حرکت جوهری در تحول وجودی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
حرکت نشان از اشتداد هستی موجود متحرک دارد. لذا در تفکر صدرایی، حرکت امری وجودی است، نه ماهوی، ولی به دلیل اتحاد ماهیت با وجود، حرکت به جوهر نسبت داده می شود. معنای حرکت جوهری این است که هر صورت حادث، مشتمل بر آثار و کمالات صور قبلی نیز هست و جریان حرکت به نحو «لبس بعد از لبس» است. اثبات حدوث جسمانی نفس، وحدت نفس با قوای آن و جامع اکوان ثلاثه بودن انسان، از دست آوردهای حرکت جوهری است. صدرا بر مبنای «حدوث جسمانی نفس» و «حرکت اشتدادی جوهری»، نفس انسانی را در آغاز، جسمانی می داند که با حرکت تکاملی، مادی- مثالی و سپس مثالی محض خواهد شد و سرانجام به مرتبة تجرد عقلی می رسد. نفس حقیقتی ذومراتب است که بدن، مرتبة نازلة آن است و هر فعل و انفعالی که در یک مرتبه رخ دهد، با فعل و انفعال در مراتب دیگر مرتبط است.
گونه شناسیِ ""شک"" در اندیشه غزالی و دکارت
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
واکاویِ مفهوم ""شک""، که در تقابل با ""یقین"" قد علَم کرده، در سامانه فکریِ دو اندیشمند شرق و غرب، محمد غزالی و رُنه دکارت، ضروری می نماید. این گفتار در ابتدا به تنقیح و تحدید حدود شک دست زده؛ سپس، گونه شناسی و تلقیِِ هر یک از این دو عالِم نسبت به شک را بررسی کرده؛ و در نهایت، به مقابله آن مفهوم و ترسیم چگونگیِِ گذار غزالی و دکارت از گردنه صعب-العبور شک پرداخته است. این جستار بر آن است تا نشان دهدکه اولاً: خط سیر شک غزالی از شک استدلالی به شک روانی- مزاجی تغییر مسیر داده، ولی دکارت در همان شک استدلالی متوقف شده است؛ و ثانیاً: قلمروِ شک غزالی، از آنجا که علاوه بر سپهر فلسفه به سپهر شک عقیدتی- دینی نیز کشیده شده است، بسی فراخ تر از شک صرفاً فیلسوفانه دکارت است.
بازتعریف مفهوم نظم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان نظم از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان بوده است. با وجود تقارب محتوای این برهان با مضامین وحی، در ماهیت، مبادی، مقدمات و نتایج آن اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و پاسخ به چیستی مفهوم نظم، تعیین مصادیق نظم در جهان طبیعت، چرایی نظم و چگونگی دلالت نظم بر وجود ناظم هوشمند همواره دغدغه پژوهشگران در حوزه کلام جدید است.
این مقاله در پی آن است که به واکاوی مفهوم و اقسام نظم بپردازد، زیرا بسیاری از اختلاف ها و تشتت آرا در باب برهان نظم (برای اثبات وجود خدا)، ناشی از ابهام در مبادی تصوری آن است. نظم مفهومی قیاسی و معقول ثانی فلسفی است که به سه عنصر داشتن اجزا، هماهنگی و هدفداری متکی است. هر کدام از این عناصر شرط لازم (و نه شرط کافی) برای حصول این مفهوم هستند. مفهوم نظم با ملاک های متعدد به اقسام گوناگون تقسیم می شود. محققان معتقدند برخی از اقسام در این برهان کارایی ندارند. در این نوشتار، سعی بر آن است که به بررسی و نقد این دیدگاه ها بپردازیم.
نقد و بررسی دیدگاه شیخ مفید در باب آموزة «عالم ذر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزة «عالم ذر» از موضوعات اختلافی میان اندیشمندان مسلمان است که بر اساس ظاهر بسیاری از روایات بیان می کند روح هر انسان، پیش از تولد بدن طبیعی او وجود داشته و مراتب خاصی از معرفت را سپری کرده است. بسیاری از اندیشمندان این آموزه را با اشکالات عقلی و نقلی پرشماری روبه رو می یابند. شیخ مفید نخستین متکلم شیعی است که به نقد این آموزه پرداخته و علاوه بر اشکالات سندی و محتوایی به ادله نقلی آن، نقدهایی عقلی، به ویژه لزوم تناسخ را بر آن وارد دانسته است. در این مقاله با روش توصیفی انتقادی اشکالات شیخ مفید را مطرح ساخته و سپس در دفاع از این آموزه، به نقد آنها پرداخته ایم.
وثاقت معرفت عقلانى در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات انواع تفسیر وتأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
قرآن کریم با دعوت به خردورزى، از انسان ایمان به خدا، جهان غیب و زندگى مؤمنانه را طلب مى کند. اما وثاقت عقل حتى در باب جهان مشهود سخت مورد مناقشه است. در این صورت، چگونه مى توان به دعوت قرآن پاسخ مثبت داد؟! در تفسیر المیزان چه راه حلى ارائه مى شود؟ در این تحقیق، با هدف یافتن پاسخ براى پرسش هاى فوق و تأمین اعتماد نسبت به عقل و یافته هاى آن، با روش کتابخانه اى و استناد به مطالب علامه طباطبائى در المیزان و به تناسب، آثار دیگر ایشان و نیز با تحلیل منطقى روشن مى شود که استاد در عین تأکید بر بداهت مفهوم علم و تحقق مصداق آن، ضمن پاسخ به شکاکان و حس گرایان، وثاقت معرفت عقلى را اثبات مى کند و بدین ترتیب، مخاطب ایشان نسبت به اعتبار کاربست عقل براى تأمل در آیات تکوینى و تشریعى اطمینان خاطر مى یابد.
شیوه هاى رفع تعارض علم و دیناز دیدگاه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
علامه طباطبائى دیدگاه تعارض میان علم و دین را مردود مى داند و معتقد است که علم و دین با یکدیگر سازگار مى باشند. او براى اثبات دیدگاه مزبور، با ارائه شیوه هایى به حل تعارض ظاهرى در مواردى پرداخته که موهم ناسازگارى علم و دین مى باشند یا مدعیان تعارض علم و دین به آنها استشهاد کرده اند. هدف مقاله، ارائه شیوه هاى رفع تعارض از دیدگاه علامه طباطبائى است. بدین منظور، با مراجعه به آثار علامه طباطبائى به استقصا و دسته بندى شیوه هاى رفع تعارض علم و دین پرداخته ایم. شیوه هاى حل ناسازگارى علم و دین از نگاه علامه طباطبائى به دو دسته شیوه هاى رفع تعارض ناظر به علم و ناظر به دین تقسیم مى شود و شیوه هایى مانند فرضیه انگاشتن دیدگاه هاى علمى معارض و ارائه تفسیر دینى از نظریه علمى در دسته اول، و طولى دانستن رابطه میان علل مجرد و علل مادى و تمثیلى تلقى کردن تعبیر متن دینى در دسته دوم قرار مى گیرد.
حقیّت خداوند در نظر ابن سینا و تأثیر آن بر نظریه وحدت وجود در ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
بحث «وحدت وجود» در عرفان و فلسفه اسلامی به عنوان بحثی پرمناقشه شناخته می شود. این بحث در حکمت متعالیه که محل تلاقی جریانات فکری پیش از خود بوده، نیز به گونه ای جلوه گر شده است. یکی از پرسش های اساسی مطرح در این زمینه چگونگی راه یافتن این بحث به فلسفه اسلامی است؛ پرسشی که در این مقاله برآنیم تا پاسخش را در بحثی نزد ابن سینا بیابیم که می توان آن را «حقیّت خدا» (انتساب حق به خدا) نامید. چنین به نظر می رسد که گرایش های قرآنی فیلسوفان اسلامی که بر طرح و بسط این بحث (حقیّت خدا) نزد آن ها اثرگذار بوده، باعث به وجود آمدن بحث تقابل «حق» و «باطل» در فلسفه اسلامی شده است؛ بحثی که بعدها با عنوان تقابل «وجود» و «عدم» پی گرفته شده است. سرانجام، تقابل حق و باطل در فلسفه اسلامی از نگرشی انحصارگرایانه در انتساب حق، به معنای وجود، به خدا سر درآورده و در پایان به نسخه ای تلطیف شده از نظریه وحدت وجود نزد ملاصدرا ختم شده است.
منازل وجودی انسان در حرکت استکمالی عقل از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان دارای حقیقتی استکمالی و مقام لایقفی است، اما این موضوع که از نظر ملاصدرا، منازل انسان در سیر استکمالی چیست؟ و انسان برای وصول به مراتب کمال، چه منازلی را از سر می گذراند، مسأله مورد تحقیق در این نوشتار است. هستی دارای مراتب طبیعی، مثالی و عقلی بوده و انسان به تبع آن دارای مراتب وجودی حسی، خیالی و عقلی است. انسان از مقام جسمانی با استمداد از عقل نظری و عملی و بهره گیری از جذبه ربانی عبور می کند و به سمت تجرد خیالی می رود و پس از استکمال در این درجه به درجه عقلی می رسد، شخص انسانی دارای اکوان متعددی است و در هر انسان جسمانی، انسانی نفسانی و عقلی موجود است. ایشان در تقریر سیر استکمال نفس بر اساس حرکت جوهری، از مرتبه حس به خیال و از خیال به عقل، انسان را متوقف نمی داند و مرتبه فوق عقلی نیز برای او قائل است و راه یابی به کمال باید در عقل نظری و عملی اشتداد یابد و این استکمال در عقل نظری در مرتبه ای متوقف نمی ماند و عبور از عقل مستفاد و رسیدن به مقام فنای فی الله راه را برای سلوک در مراتب فنا می گشاید و در مرتبه عقل عملی نیز میان قوای علم و غضب و شهوت اعتدال ایجاد می نماید، به مراتب کمالی نائل می آید و در نهایت عقل عملی و نظری در مرتبه وصول به فنای فی الله با یکدیگر متحد می شوند. بر اساس راهبرد حکمت متعالیه که جامعی از برهان، قرآن و عرفان است، معلوم می گردد که در حرکت جبلّی و ارادی انسان در قوس صعود می تواند همه مراتب امکانی را تا فراسوی بی نهایت و مقام لایقفی بپیماید.
رابطه ضرورت علّی با اراده در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده، ابتدا قانون علیّت را بر اساس نظرات فلاسفه و عرفا مانند ملاصدرا و سید حیدر آملی توضیح می دهد. آنگاه نقدهای میرزا مهدی اصفهانی بر علیت را در چند زمینه تبیین می کند: در زمینة معرفت شناسی که آن را با قیاس همسان می داند، در زمینة علم الهی که بحث علم حصولی و علم حضوری را نمی پذیرد، و در زمینة افعال انسان که کار را به جبر می کشاند. نگارنده مطالب خود را مبتنی بر آثار میرزای اصفهانی نوشته است.
نقد و بررسی نسبی گرایی اخلاقی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
علامه طباطبایی در المیزان، روایتی از نسبی گرایی اخلاقی را مطرح کرده، به نقد و بررسی آن می پردازد؛ نسبی نگری ای که به هیچ اصل اخلاقی جهان شمولی باور ندارد و اخلاق را تابع اهداف و شرایط متغیر اجتماعی و فرهنگی می داند. پرسش پایة این جستار این است: علامه طباطبایی چگونه و بر پایة چه پایگاه فکری ای نسبی نگری اخلاقی را نقد می کند؟ دستاورد پژوهش حاضر این است که علامه سه نوع مغالطه را در ادعای نسبی گرایان تشخیص می دهد که عبارت اند از: 1. مغالطة خلط میان اصل اخلاقی و امور ناظر به واقع؛ 2. مغالطة خلط میان اطلاق مفهومی (=کلیت) و اطلاق وجودی (= دوام)؛ 3. مغالطة خلط میان امر عینی و فرضی. همچنین، به نظر می رسد: پایگاه فکری علامه طباطبایی در نقد نسبی گرایان اخلاقی، شهودگرایی اخلاقیِ مُستنَد به فطرت است؛ شهودگرایی ای که از سوی عقل و نقل، تأیید و تفسیر و تبیین شده است و نقل و عقل در حل تعارض میان شهودات متعارض به ما کمک می کنند.
نقد و بررسی ادلّه سهروردی بر اعتباریت وجود با تکیه بر مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
مسئله اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، پایه و اساس بسیاری از مسائل فلسفی است. این اصل، آن گونه که امروزه در حوزه های فلسفی وجود دارد، در مکتب اشراقی پرورده نشده است. با این وجود، سهروردی با توجه به قاعده فلسفی «فی عدم زیاده وجود علی الماهیه فی الخارج» در آثارش، و دلایلی که برای اثبات این قاعده، تحت عنوان دلایل اعتباریت وجود آورده، متهم به پذیرش قول اصالت ماهیت است. اما بحث اصالت وجود در آثار ملاصدرا با توجه به دلایلی که وی برای اثبات این اصل آورده و نیز، نقد ادلّه قائلان به اعتباریت وجود، به طرز روشنی بیان شده است. از آنجایی که آگاهی داشتن از این انتقادات در فهم بهتر و عمیق تر اصل اصالت وجود، مهم و مؤثر است، در این مقاله سعی بر این است که دلایل سهروردی بر اعتباریت وجود و نقدهای ملاصدرا بر آن بررسی شود.
نقد و بررسی دیدگاه صدرا برای رفع تناقض از کلام سهروردی در مسئله اعتباریّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تفسیرهای گوناگون و متضاد از مسئله اصالت و اعتباریت نزد سهروردی و عدم توجه عمیق به تصریحات وی، مجادلاتی پردامنه را برانگیخته است؛ از جمله اینکه اگر سهروردی وجود را امری اعتباری می داند، چگونه نفوس انسانی و مافوق آن را دارای وجودی بسیط و بدون ماهیت تلقی می کند؛ به گونه ای که ملاصدرا ناچار می شود برای رفع تناقض، دست به تأویل عبارات وی بزند. هدف اصلی پژوهش پیش رو، که به روش تحلیل و مقایسه به دست آمده، بررسی و تحلیل تناقضی است که ملاصدرا در مسئله اعتباریت وجود به سهروردی منسوب دانسته است. در این مقاله نشان داده می شود:1. کلید حل برخی ابهامات در کلمات پیشینیان از جمله سهروردی، درگرو واژه شناسی اصطلاحات است؛2. با توجه به تصریحات سهروردی، تناقضی در کلام وی وجود ندارد. پس نیازی به تأویل نیست؛3. مراد سهروردی از «وجود» در بحث إنیات محضه و مافوقها، هویت ادراکی و «حیات» در اصطلاح ایشان است، نه وجود به معنای مصدری هستی و تحقق که در دستگاه فکری اشراقی، امری اعتباری و ذهنی است.
بررسی ارتباط تعبیر خواب و تأویل آیات بر مبنای دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
ابن سینا و پس از وی شیخ اشراق به رابطة میان تاویل و تعبیر اشاره کرده اند و معتقدند که گاهی نفس در بیان حقیقتی معنوی که در خواب یا کشف و شهود مشاهده کرده است، آن را به مشابه یا ضد آن تغییر می دهد که در این صورت نیازمند تفسیر باطنی هستیم. این تفسیر باطنی در صورتی که در مورد کشف و شهود و الهاماتی باشد که در بیداری دریافت شده اند، تاویل نامیده می شود و در صورتی که در مورد مطالب دریافت شده در خواب باشد، تعبیر نامیده می شود. بدین ترتیب تاویل وحی و تعبیر خواب دارای فرایندی واحد هستند. بر این اساس این فرضیه مطرح می شود که قاعدتا باید میان تاویلات عرفانی و تعبیرات خوابگزاران در مورد مصادیق واحد، تشابه و تناظر وجود داشته باشد. این مقاله با تبیین نظریة ابن سینا و شیخ اشراق و بررسی موارد مشابه میان تاویلات عرفا و تعبیرات خوابگزاران به بررسی این موضوع پرداخته است.