در واژه «دینگریزى» مرزبندى وجود ندارد و نشان مىدهد که گویا انسانها مىتوانند بر خلاف ساختار فطرى خود از دین بگریزند. در واقع، توقف تفقه در دین و تبدیل شدن آن به تفقه در علم قدیم، جریان سالم اندیشه اسلامى را دچار اختلال کرده است و به دلیل بىجواب ماندن بسیارى از سؤالات، جوانان را دچار «سرگردانى مقدس» کرده است. در شرایط کنونى که در یک دوره گذار به تفکر جدید اسلامى هستیم، ریزش فکرى، طبیعى به نظر مىرسد و به معناى از دست دادن نیرو نیست.
نویسنده با تبیین مفهوم ساده و جدید دموکراسى و بررسى پیشینه آن به ذکر شرایط سه گانه دموکراسى مى پردازد، سپس دفاع از دموکراسى را برعهده مردم مى داند و اهرمهاى حفظ آن را ذکر مى کند و در ادامه با تعریف امنیت و تقسیم آن به امنیت داخلى و خارجى، براى امنیت فوایدى را از جمله ثبات دموکراسى ذکر مى کند. وى در پایان با متعدد خواندن تعاریف دموکراسى و مورد نقد واقع شدن آن از سوى برخى اندیشمندان، دموکراسى را بهترین شکل حکومت مى داند و ثمرات مثبت آن را ذکر مى نماید.
پرسش اصلی مؤلف در این نوشتار آن است که "در صورت شکل گیری دولتهای رانتیر، آیا چنین ساختی قادر به پرورش نیروهای اجماعی بدیل و انتقال مسالمت آمیز قدرت خواهد بود یا خیر؟" نظر به منفی بودن پاسخ پرسش فوق، مؤلف به تحلیل عملکرد دولت رانتیر در ایران پرداخته و چنین نتیجه گرفته است که، بی توجهی به مقوله مهم "عدالت اجتماعی" و همچنین عدم پاسخ گویی دولت به نیازمندیهای ملت، ریشه در خصلت رانتیر بودن دولت در ایران داشته، که نمود بارز آن را می توان در دوره پهلوی مشاهده کرد.مجموع دو ملاحظه فوق، به اولویت یافتن مقوله امنیت نزد دولتهای حاکم منجر شده و اینکه گردش قدرت معمولا با حوادث ناخوشایندی همراه بوده که تماما حکایت از آسیب پذیری امنیت در ساختار دولتهای رانتیر دارد.
نویسنده در پایان ضمن تأیید فرضیه فرد به ارایه راهکارهایی جهت تقویت ضریب امنیتی کشور می پردازد که عمدتا ناظر بر فاصله گرفتن از الگوی "دولت رانتیر" می باشد.