فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادبیات جزئی از دانش فرهنگی و دارای کارکرد ارتباطی است، پس می تواند شامل نقد فرهنگ ارتباطی شود و شناخت رهیافت انسا نشناسی ارتباطی در نقد ادبی یکی از اهداف انسان شناسی ار دو دهه قبل تا کنون را تشکیل می دهد که رهیافت های مطرح از دهه 1960 تا حال شامل آن می شود. از این جمله می توان به تاریخ ذهنیت، تاریخ فرهنگی، و شبکه مفهومی و تمدن شناسی و.. اشاره کرد. اما مهمترین رهیافت در این زمینه آن بوده است که انسان شناسی ادبیات ادبیات با انسان شناسی تاریخی پیوند خورده است. علت این موضوع نیز روشن است، فرهنگ از جمله پدیده های انسانی است که ریشه در تاریخ دارد و ادبیات به عنوان یکی از دانش های مهم تاریخی است که بخش دارای اهمیتی از هویت فرهنگی یک ملت یا قومیت را تشکیل می دهد. به همین دلیل انسان شناسی ادبیات برای شناخت فرهنگ، به شناخت فرآیندهای درون فرهنگی و میان فرهنگی بر اساس ادبیات یک قوم یا ملت می پردازد...
زبان و فرهنگ ناشنوایان تهرانی
حوزه های تخصصی:
"مطالعات سنتی درباره ناشنوایان، بیشتر به ابعاد جسمانی و گاه روانی و آموزشی این پدیده توجه داشتهاند. آگاهی از پیوستگی ابعاد جسمانی، روانی و ... جنبه های فرهنگی ناشنوایی موجب شده تا در دو سه دهه اخیر، برخی از پژوهندگان برای دستیابی به نتایجی دقیق تر، عمیق تر و راه حل هایی مناسب تر، به مطالعه فرهنگ این گروه روی آورند و بر برخی ویژگی های فرهنگی خاص ناشنوایان تاکید کنند.
ناشنوایی با مسدود کردن یکی از مهم ترین راه های ارتباطی و شناختی، موجب می شود که برخی از افراد از شیوه متفاوتی برای ارتباط بهره گیرند. این تفاوت مسیر شناختی و ارتباطی،تفاوتی را در رابطه معمول زبان و فرهنگ به وجود می آورد. بدین معنی که زبان به عنوان یک جزء، بر فرهنگ به عنوان یک کل، اثر گذاشته تا آنجا که می توان آن را یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری فرهنگ ناشنوایان به شمار آورد.
در این مقاله، فرهنگ ناشنوایان از دیدگاه انسان شناختی و در سه محور فرهنگ مادی،فرهنگ غیرمادی، بخش سازمان یافته فرهنگ و تأثیر زبان و شیوه ارتباطی خاص بر این عناصر مورد بررسی قرار می گیرد."
عکس، گفتمان، فرهنگ عنوان فرعی: تحلیل تاریخی کارکردهای گفتمانی عکس در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عکاسی، نه یک شیوه ی تولید مکانیکی تصویر، بلکه یک رویه ارتباطی است. با تحقیقاتی که پیرامون کارکردهای عکس در ایران شده است، به ندرت با تحلیلی کیفی بر تاریخ این رسانه مواجه ایم. بنابراین، ضرورت پژوهشی، بر اساس واکاوی ساختارهای کلان جامعه ی ایران ایجاب می شود. نگارندگان می کوشند، فضای غالب عکاسی را در اکنون آن [1]واکاوی کنند. بدین منظور از دریچه ی «گفتمان» به آن نگاه می شود تا به این سؤال پاسخ دهند که در دوره ی حاضر، چه گفتمانی، چرا و چگونه صورت بندی شده است؟ و این گفتمان چه ارتباطی با گفتمان های پیشینش دارد؟ به عبارتی با تقابل گفتمان اکنون و تاریخ آن روبروئیم. بدین منظور، نگارندگان مروری تاریخی بر عکاسی ایران می کنند تا درک بهتری از اکنونش حاصل کنند. چارچوب روش شناختی این تحقیق را اندیشه های میشل فوکو و استوارت هال تشکیل می دهد. نگارندگان اثبات می کنند که بدنه ی کنونی عکاسی ایران در گفتمانی فرهنگی احاطه شده و این گفتمان در رابطه ای دیالکتیکی با گفتمان های سیاسی و اجتماعی تاریخش قرار دارد. بررسی روابط قدرت، نقش سیاست، سوژه و ابژه سازی مواردی هستند که به آن ها پرداخته خواهد شد.
گونه شناسی اکتشافی برداشت از مفهوم زنانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنانگی مفهومی است که هر دو بعد جنسی و جنسیتی را شامل می شود و متأثر از فرهنگ قرار دارد. عضویت در گروه قومی نیز به مثابه یک عامل فرهنگی بر شکل گیری زنانگی مؤثر است. در این پژوهش با استفاده از روش های کیفی مصاحبه، داستان زندگی، تحلیل محتوا و شناسایی طبقه های متعارف، شاخص های زنانگی و گونه شناسی آن بین زنان متأهل 22-19 ساله در سه گروه قومی مشخص شد؛ در این پژوهش اقوام آذری و کُردی و مازندرانی و موضوع ها و طبقه های فکری متعارف شناسایی شده است. براساس نتایج شاخص های زنانگی مشترک در هر سه گروه قومی تقریباً مشابه و شامل پنج مورد نقش های مراقبتی، شخصیت احساس محور، رقابت درون جنسی، نقش های خانگی و زیبایی ظاهری است. سنخ های چهارگانه زنانگی شناخته شده در سه گروه قومی عبارتند از: منفعل، سنتی، مستقل و فعال؛ این سنخ شناسی برمبنای نگرش نسبت به شاخص های پنج گانه صورت گرفته است. سنخ منفعل در گروه قومی کُرد و آذری، سنخ سنتی و مستقل در هر سه گروه قومی کرد و آذری و مازندرانی و سنخ فعال فقط در گروه قومی مازندرانی دیده شده است. در حالی که به نظر می رسد برداشت از زنانگی در گروه قومی مازندرانی دستخوش بازتعریف از نگرش سنتی شده است، تمایز اساسی در برداشت گروه های قومی آذری و کرد مشاهده نشد. طبقه های متعارف فکری شناسایی شده در این پژوهش شامل تفکر «ذات گرایانه» و «تمایل های مادرانه» است.
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی وسرمایه نمادین فرهنگی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی ابعاد سه گانه سرمایه فرهنگی با سرمایه نمادین فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام می باشد. در این راستا با توجه به نظریه بوردیو در زمینه سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین فرهنگی، یک فرضیه کلی و سه فرضیه جزئی شکل گرفت. تحقیق از نظر روش، پیمایشی می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 21 وlisrel9.1 استفاده شده است. جامعه تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام به تعداد 4620 نفر بوده که با توجه به فرمول کوکران و جدول کرجسی مورگان تعداد نمونه 360 نفر در نظر گرفته شده است.یافته ها نشان می دهد، شدت رابطه (r) ابعاد سرمایه فرهنگی (تجسم یافته، عینیت یافته، نهادینه شده)، معنادار و با سرمایه نمادین فرهنگی برابر با 833/0، 186/0، 714/0و میزان رابطه کلی سرمایه فرهنگی با سرمایه نمادین فرهنگی برابر با 754/0 و معنادار است. نتایج حاکی از آن است که وجود سلسله مراتب سرمایه فرهنگی باعث ایجاد کشاکش نمادین سرمایه ها می شود. هر چه مرجع(برای تقلید فرهنگی)، از خود مردم باشد و فاصله کم تری با اقشار مردم از نظر طبقاتی داشته باشد از طرف مردم، بهتر مورد پذیرش قرار خواهد گرفت و می توان از قدرت نمادین فرهنگی در جهت سیاست گذاری ها و گروه بندی های اجتماعی در جامعه استفاده کرد.
مصرف اینترنت در سبک های فراغتی جوانان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیرامون این سوال اساسی سامان یافته است که چه تعاملی بین تجربه های آنلاین و غیرآنلاین فراغتی در سبک های مختلف فراغتی جوانان وجود دارد و چه عواملی در شکل گیری این تعاملات دخیلند؟ داده های لازم برای بررسی موضوع مطالعه از طریق مصاحبه عمیق با 32 کاربر 18 تا 28 ساله تهرانی گردآوری شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که فراغت آنلاین در همه سبک های فراغتی، تداوم تجربه های فراغت غیرآنلاین است. در سبک فراغتی گذار، کاربرد اینترنت از طریق ایجاد رفتارهای فراغتی جدید مانند چت کردن موجب افزایش زمان فراغت و ارتقای کیفی تجربه های فراغتی شده است. در سبک فراغتی دانش محور، کاربرد فراغتی اینترنت بدون تاثیر بر زمان فراغت، جایگزین رفتارهای فراغتی فرهنگی شده است و در سبک فراغتی طبقه محور کاربرد فراغتی اینترنت فاقد هرگونه تاثیری بر زمان و تجربه های فراغتی است.
مقایسه نحوه گذراندن اوقات فراغت دانش آموزان مدارس عادی و استعداد درخشان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره نوجوانی و دانش آموزی دوره اوج نیازهای اوقات فراغت است. نوجوانان در مقایسه با سایر افراد فرصت های بیشتر و مسئولیت های کمتری دارند و اوقات فراغت برای آنان زمینه ای برای اجتماعی شدن و شکل گیری هویت تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نحوه گذراندن اوقات فراغت دانش آموزان مدارس عادی و استعداد درخشان شهر یزد است. بدین منظور ، از روش پژوهش توصیفی زمینه یاب استفاده شده و جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم دوره متوسطه ناحیه دو شهر یزد به تعداد 340 نفر بوده است. بر اساس جدول مورگان ، حجم نمونه 180 نفر تعیین شد که در دو گروه 90 نفری دانش آموزان مدارس عادی و استعداد درخشان به شکل تصادفی طبقه ای گزینش شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و برای تحلیل آنها از آمار توصیفی و استنباطی در قالب آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان مدارس عادی اوقات بیشتری را به فعالیت های ورزشی ، ارتباط با دوستان و همسالان و انجام فعالیت های مذهبی اختصاص می دهند. از سوی دیگر ، دانش آموزان استعداد درخشان اوقات بیشتری را برای بودن با خانواده و استفاده از محصولات فرهنگی سپری می کنند. اما میزان سرگرمی با کامپیوتر در هر دو گروه یکسان است. یافته های پژوهش حاضر بر ضرورت توجه مسئولان ، برنامه ریزان و والدین را به مسئله برنا مه ریزی اوقات فراغت برای دوره حساس نوجوانی تأکید می کند. در این باره ، برنا مه ریزی های اثربخش تر به منظور استفاده بهینه از اوقات فراغت در زمینه غنی سازی فعالیت های ورزشی ، ارتباط با دوستان و همسالان و فعالیت های مذهبی برای دانش آموزان مدارس استعداد درخشان توصیه می شود. همچنین اختصاص اوقات بیشتر برای بودن در کنار خانواده و استفاده اثربخش از محصولات فرهنگی برای گروه دانش آموزان مدارس عادی پیشنهاد می شود.
مردانگی در قاب؛ نشانه شناسیِ اجتماعی مردانگی در عکاسی مطبوعاتی دهه های 50 و 60 خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردانگی، چند سالی است که به مسأله ای در خور توجه در مطالعات جنسیت تبدیل شده است. با توجه به این که این پدیده، امری متکثر، برساختی و تاریخی است، در فرهنگ ها و گفتمان های گوناگون، به شکل ها و شیوه های متفاوتی تجربه می شود. پژوهش حاضر با مطالعه عکس های مطبوعاتیِ دهه های 50 و 60 خورشیدی، تلاش دارد تا به بررسی مردانگی هژمونیک در این دو دهه بپردازد. مردانگی هژمونیک، نوعی از مردانگی است که توسط گفتمان های مسلط به عنوان مردانگی طبیعی و غیرتاریخی برساخته می شود و به تمام مردان نیرو وارد می کند تا نسبت خود را با آن تعریف کنند.
یافته های این پژوهش که به روش نشانه شناسی اجتماعی انجام شده است، نشان می دهد که در پیش از انقلاب با توجه به سلطه گفتمان مدرنیته، مردانگی شهری – دهاتی به عنوان مهمترین تقابل جنسیتی شکل گرفته بود. اما با نزدیک شدن به سال 57، مردانگی انقلابی به عنوان یک نوع مردانگی مقاومت در برابر مردانگی شهری ابراز وجود کرد و در نهایت توانست جایگاه مسلط آن را از بین ببرد. پس از پیروزی انقلاب، با مهار مردانگی انقلابی و شکل گیری نظم جدید، مردانگی مستضعف – اشرافی بر عکاسی مطبوعاتی مسلط گشت.
فراغت و ارزش های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عرصه های مهمی که در مطالعات اجتماعی و پژوهش های فرهنگی برای شناخت تحولات ارزشی و نگرشی و سبک های جدید زندگی مورد توجه قرار می گیرد عرصه فراغت است، زیرا به سبب در برداشتن الزامات کمتر و آزادی عمل بیشتر می تواند ارزش ها و نگرش ها و ذائقه های فرهنگی را بازنمایی کند. ازاین رو مطالعه و پژوهش در اوقات فراغت جوانان که نسلی پیشرو و نمایانگر روند تغییرات فرهنگی جامعه هستند هم برای شناخت این روندها و هم برای برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی ضروری می نماید. در این راستا هدف اصلی این پژوهش مطالعه الگوهای فراغت دانشجویان غیر تهرانی و شناخت مسائل و مشکلات اوقات فراغت آنان است. مطالعة چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان و شناسایی عوامل احتمالی مؤثر در آن به ما کمک می کند تا بتوانیم نیازها و علایق فراغتی آنان را شناخته و کمبودها و مشکلات فراغتی را در این گروه با دقت بیشتری بررسی کنیم. این مطالعه بر روی نمونه ای احتمالی از دانشجویان دختر و پسر خوابگاهی دانشگاه تهران انجام گرفته و یافته های آن حاکی از آن است که در گذران اوقات فراغت، دختران بیشتر به شیوه های فعالانه و پسران بیشتر به شیوه های سرگرمی خواهانه گرایش دارند. به طور کلی میزان استفادة دانشجویان پسر از امکانات فراغتی خوابگاه، به مراتب بیشتر از دختران بوده است. بیش از نیمی از دانشجویان از نحوه گذران اوقات فراغت خود ناراضی بوده و مهم ترین دلیل نارضایتی آنها محدودیت امکانات تفریحی و مشکلات مالی بوده اما محرومیت از امکانات تفریحی در دختران و محدودیت های مالی در پسران بیشتر ذکر شده و در مجموع دانشجویان دختر با مشکلات فراغتی بیشتری مواجه بوده اند. همچنین شیوه گذران اوقات فراغت دانشجویان با برداشت آنان از فراغت، ارزش ها و نگرش ها، سبک زندگی، میزان پایبندی دینی و میزان برنامه ریزی آنها برای فراغت ارتباط دارد.
تأثیر استفاده از رسانه های جمعی و اجتماعی بر هم گرایی بین قومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان تأثیر استفاده رسانه های جمعی و اجتماعی بر هم گرایی اقوام ایرانی است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و حجم نمونه آماری، ۱۲۰۰ نفر بالای ۱۷ سال از اقوام مورد نظر بوده و نمونه گیری نیز براساس ترکیبی از روش های احتمالی طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انجام شده است. براساس یافته ها، میانگین هم گرایی اقوام بین نمونه موردنظر برابر با ۴۷/۶۲درصد بوده و به ترتیب افراد قوم بلوچ، کرد، لر، فارس، آذری و عرب بیشترین تا کمترین میزان گرایش هم گرایی بین قومی را داشته اند. استفاده از شبکه های ماهواره ای قومی و تلویزیون های خارجی، بیشترین تأثیر منفی را بر هم گرایی اقوام داشته و پس از آن، شبکه های ماهواره ای فارسی زبان در مسیر افزایش واگرایی، نقش ایفا کرده اند. شبکه های سراسری صداوسیما و مطبوعات، نقش ایجابی در هم گرایی اقوام داشته اما نقش اینترنت معنادار نیست. استفاده از رسانه های اجتماعی وب محور بیش از شبکه های اجتماعی بر بستر تلفن همراه هوشمند، باعث افزایش هم گرایی اقوام ایرانی شده است.
جهانی شدن و شکل گیری سیاست فرهنگی محلی: مصرف رسانه ای بلوچ های ایران و چالش های هویت قومی و هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، فضای جدیدی را برای بلوچ های ایران از حیث مصرف رسانه ای به وجود آورده است که از سه مشخصة عمده برخوردار است: 1) مصرف متون قومی، 2) مصرف انیمیشن های جذاب امریکایی دوبله شده به زبان قومی و 3) مصرف گستردة فیلم های عامه پسند هندی. پدیده های فوق، نوعی سیاست فرهنگی محلی را تشکیل می دهند که از یک جهت، برخی از مؤلفه های سنتی هویت بلوچی را به شدت دچار چالش نموده و زمینه ساز نهادینه کردن مؤلفه های جدیدی در این هویت شده است، و از جهتی دیگر، با برجسته ساختن هویت قومی سنتی ، تضعیف مؤلفه های هویت اسلامی و شیوع عناصر فرهنگی شبه قارة هند، هویت ملی ایرانی را بحران زده کرده است. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر یک روش شناسی «کیفی ترکیبی» شامل نشانه شناسی، مصاحبه عمقی، مشاهده مشارکتی و مطالعة اسنادی است. بعد از ارائة تحلیلی که از شرایط اجتماعی فرهنگی بلوچستان ایران ارائه شده است، عناصر کلی متون قومی، انیمیشن های امریکایی دوبله شده به زبان قومی و فیلم های عامه پسند هندی استنتاج شده و خوانش های بلوچ های ایرانی از آن ها دریافت و تبیین شده است.
برساخت سوژه در فرآیند مصرف فرهنگ مردم پسند مطالعه ای کیفی بر روی مصرف کنندگان گونه های رسمی و غیررسمی موسیقی مردم پسند در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان یکی از خصوصیات فرهنگ مردم پسند را تکثر گونه ها و کالاهای فرهنگی آن دانست. به نظر می رسد این تکثر، در جوامع درحال گذار که موطن اصلی این فرهنگ به شمار نمی روند، نوعی ناهمگونی ایجاد کرده است. در ایران نیز به عنوان جامعه ای درحال گذار، این ناهمگونی مشهود است؛ علاوه بر آن، فضای مصرف این فرهنگ در ایران، به علت محدودیت هایی که بر سر راه تولید انواعی از فرهنگ مردم پسند وجود دارد، این ناهمگونی را به تعامل های ستیزگونه تبدیل کرده است. چالش میان انواع رسمی و غیررسمی این فرهنگ در ایران، چالشی دیرپا و مسئله مند است. در این تحقیق که بر روی مصرف کنندگان تهرانیِ دو گونة رسمی و غیررسمی موسیقی مردم پسند به عنوان یکی از بااهمیت ترین جلوه های فرهنگ مردم پسند صورت گرفته است، سعی شده با الهام از رویکرد نظری و روش شناختی برساخت گرا و جمع آوری داده ها به مدد تکنیک گروه های متمرکز و تحلیل آنها با استفاده از تکنیک تحلیل موضوعی (تماتیک، به این پرسش پاسخ داده شود که مصرف کنندگان گونه های رسمی و غیررسمی موسیقی مردم پسند، چگونه برساخت می شوند؟
با بهره گیری از تم های استخراج شده در هر تحلیل تماتیک، در انتها، مشخص شد که سوژه های مصرف کنندة گونة رسمی، سوژه هایی اصالت زدا، نوستالژیک و متساهل اند؛ درحالی که سوژه های مصرف کنندة گونة غیررسمی، سوژه هایی اصالت گرا، سنت گریز، انحصار طلب و جهانی گرا می باشند. این تفاوت بنیادی در سوژه بودگی دو گروه مصرف کنندة بررسی شده، بستر ساز تعامل غیرپویا و منازعه آمیز در فضای مصرف فرهنگ مردم پسند به حساب می آید
فضای سیبرنتیک به مثابه فضای شهری
حوزه های تخصصی:
ویژگی های ارتباط از طریق رایانه و امکاناتی که شبکه اینترنت برای ایجاد این ارتباطات فراهم می آورد از یک سو و افزایش روز افزون کاربران این شبکه و جذابیت برقراری این نوع ارتباط از سوی دیگر، همگی نشانه های پیدایش صورت بندی جدیدی از تعاملات اجتماعی به شمار می آیند. فضای سیبرنتیک که به واسطه ایجاد این ارتباطات شکل می گیرد، کارکردهایی دارد که به نظر می رسد در برخی از آن ها هم چون ایجاد امکان تماس و رابطه با دیگری با کارکردهای فضای شهری هم پوشانی داشته باشند.
روابط بین فردی و ماهیت فرهنگی روابط اجتماعی در فضای سیبرنتیک، عمدتا در قالب مطالعات انسان شناسی سیبرنتیک مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. نظر به توسعه و فراگیر شدن امکان برقراری این گونه جدید ارتباط اجتماعی و بهره گیری روزافزون از آن در نزد کاربران اینترنت در شهرها و به خصوص در شهر تهران، مطالعه و بررسی آن امری ضروری و لازم به نظر می رسد. با توجه به این امر، مقاله حاضر در پی بررسی مولفه ها و پیشینه های فرهنگی- اجتماعی برخی کاربران اینترنت در شهر تهران و مطالعه دلایل روی آوردن آنان به این ارتباط جدید اجتماعی است. در این مقاله تلاش شده است با تکیه بر چارچوب نظری بر گرفته از نظریه شهری لوفبور و مفاهیم همانندنمایی و بازنمود لیوتار و با استفاده از روش های انسان شناسی فضای مجازی اینترنت، فضاهای شهری با توجه به خاستگاه های اجتماعی کاربران مورد تحلیل قرار گیرد.
یافته های فضای سیبرنتیک از نظر کاربران اینترنت در شهر تهران به دلیل مناسبی برای فضای شهری در ایجاد و برقراری ارتباط اجتماعی است.عمده ترین دلایل ذکر شده از طرف این کاربران برای انتخاب خود عبارتند از: الف) محدودیت های موجود در فضای واقعی، ب) امکان بروز نظرات و عقایدی که می تواند در فضای واقعی پی آمدهایی در بر داشته باشد، پ) عدم نیاز به برنامه ریزی زمانی وسهل الوصول بودن امکان ارتباط در فضای مجازی، ت) آسان تر بودن یافتن نقاط مشترک و مسایل مورد علاقه در ارتباط های مجازی، ث) عدم نیاز به ایجاد روابط چهره به چهره برای به دست آوردن شناخت های اولیه.
افکار عمومی و معیارهای سنجش آن
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
بررسی معیار های رده شناختی گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختیِ واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثراً مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.
آینده پژوهی در ارتباطات ، با تاکید بر آموزش مجازی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی: