آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

" رویکردی که تاکنون جامعه‌شناسی برای شناخت هنر در پیش گرفته، ارجاع هنر به زیربنای اقتصادی و تولیدی اثر هنری، یا ارجاع آن به جهان‌بینی و ایدئولوژی هنرمند، و یا ارجاع هنر به ساخت طبقاتی مخاطبان و مصرف‌کنندگان آن بوده است؛ اهمیت هیچ یک از این عناصر (اثر هنری، هنرمند، مخاطب) را نمی‌توان انکار کرد، اما باید گفت،آن‌چه بیش از هر چیز اهمیت دارد، «ارتباط» بین این عناصر است؛ شبکه پیچیده روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میان آن‌ها که «دنیای هنر» را می‌سازند. موجودیت هنر در گرو مبادلات میان این چهار عنصر(دنیای هنر، اثر هنری، هنرمند، مخاطب) است. در واقع، هنر سیستمی خود تنظیم کننده از روابط کارکردی میان این چهار عنصر ساختاری است. در این تحقیق سیستم هنر را بر مبنای مدل سیستمی پارسونز(AGIL) مورد بررسی قرار می‌دهیم و روابط کارکردی میان عناصر ساختاری آن را مطالعه می‌کنیم.

تبلیغات