فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
دیدگاه استقلال دو حوزه علم و دین از یکدیگر بر آن است تا از یک سو به تعارض این دو حوزه معرفتی پایان دهد و از دیگر سو، بر نقش علم در اداره عرصه های غیراختصاصی دین تاکید ورزد.استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی می دانند. در این دیدگاه عقل، همگام با قرآن و سنت، تامین کننده معرفت دینی است و از این رو، معرفت عقلانی و دانش علمی از قلمرو معرفت دینی بیرون نبوده و هرگز در مقابل دین قرار نمی گیرد. در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار می گیرد، نه در برابر دین. از این رو، از این منظر، علم یکسره دینی شده و چیزی به نام علم غیردینی وجود نخواهد داشت.این مقاله بر آن است تا ضمن بر شمردن ارکان، مبادی و پیش فرض های این نظریه، به کارکرد آن در تصویر علم دینی و اسلامی کردن علوم بپردازد.
ویژگی های فرهنگ اسلامی و نقش آن در پیدایش علوم تجربی
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل مهم در فرایند انقلاب فرهنگی و اسلامی سازی دانشگاهها، بازشناسی میراث علمی مسلمانان بخصوص تاریخ علوم تجربی و طبیعی و روش تحقیق و آزمایش در آن است. این کار دو نتیجه ی مهم را در بر دارد: یکی آنکه عقده های حقارت افرادی از جامعه ی اسلامی را که فکر می کنند شرق جز یک مقدار فعالیت های احساساتی چیز دیگری ندارد حل می کند و دیگر اینکه نشان می دهد که نه تنها میان علم و دین تضاد و مبارزه ای وجود ندارد، بلکه هر دو مکمل یکدیگرند. از این رو، هدف این مقاله این است که ضمن نشان دادن ضرورت تفکر، تدبر و ارزش آنها در اسلام، علت انگیزش خیزش اسلامی در تحصیل علوم، ویژگی های فرهنگ اسلامی و نقش مسلمانان را در توسعه ی علوم طبیعی و تجربی در عصر شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی (قرون سوم و چهارم ه .ق) و سهم آن در تمدن جهانی با نظر به خلاصه نظرات بعضی از مورخان بزرگ تاریخ علم در اسلام و بخصوص نظرات تخصصی دانشمندان اسلام شناس آلمانی مانند خانم دکتر زیگرید هونکه را توضیح دهد.
علوم انسانی - اجتماعی از بحران تا بومی سازی: انتقادات و راه کارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی آسیب شناسی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی بومی سازی(تعریف، مولفه ها) و تاریخچه آن در ایران و دیگر کشورها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی روش شناسی بومی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی نقد و بومی سازی
علوم انسانی در حیطه موضوعی خود، فهم معمای انسانی، تشخیص مسایل و ارایه طرحی برای رفع گرفتاری انسان را بر عهده دارند. علم شناسی معاصر نشان می دهد که علم، پدیده ای فرهنگی و انسانی و حاوی پیام های ارزشی است.در این مقاله پس از طرح مساله بحران در علوم انسانی و اجتماعی معاصر، به ضرورت سامان بخشیدن به حرکتی جدید در این عرصه پرداخته و گسترش راه مطالعات انتقادی را نقطه عزیمت مطلوبی برای بومی سازی علوم اجتماعی معرفی کرده است. این مقاله، به طرح برخی نکات عمده انتقادی از دیدگاه های مختلف در مبانی و مبادی علم مدرن پرداخته، از لزوم نظریه پردازی و تولید علوم انسانی و اجتماعی بومی یاد کرده، لوازم و خطوط عمده چنین ضرورتی را ترسیم کرده و در انتها، در دو سطح سخت افزاری و نرم افزاری به ارایه پیشنهادات در دو حوزه صف و ستاد دانشگاه ها و وزارت علوم، تحقیقات، فناوری پرداخته است.
شهید مطهری و تحول در علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
جامعه شناسی اسلامی؛ به سوی یک پارادایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله معرفی مهم ترین مبانی جامعه شناسی اسلامی، در قالب ارائة پارادایمی مقایسه پذیر با پارادایم های موجود است که ماهیت انسان و جامعه، هدف و روش تحقیق و ارزش ها در جامعه شناسی مهم ترین عناصر هستند. این پارادایم از نظر انسان شناسی، بر اصل فطرت استوار است و با ردّ جبر اجتماعی، تلفیقی را بین فردگرایی و کل گرایی روش شناختی میپذیرد و دربارة چیستی جامعه تصویری ارائه میکند که در آن، رابطة انسان با خداوند مد نظر قرار میگیرد. به علاوه، واقعیت اجتماعی را شامل نظم ها و قوانین تجربی و نیز سنّت های اجتماعی میداند؛ ضمن آنکه مناسبات اجتماعی را بر پایة عناصر متعدد شامل مهرورزی، استخدام متقابل انسان ها و تضاد تبیین میکند. اهداف تحقیق در این پارادایم عبارت اند از: تبیین علّی و معنا شناسی رفتار، نقد اوضاع اجتماعی و غایت شناسی پدیده های انسانی از حیث استنادشان به خداوند. همچنین به موجب این پارادایم، جامعه شناسی اسلامی دو سطح متمایز دارد: تجربی و فراتجربی. در سطح نخست، در مقام گردآوری به طور عمده، از روش استنباط فقهی- تفسیری و در مقام داوری، از روش تجربی و در سطح دوم، به فراخور مورد از هر یک از روش های معتبر، اعم از وحیانی، عقلی و تجربی بهره میگیرد. همچنان که در سطح نخست میکوشد از دخالت ارزش ها در توصیف و تبیین واقعیات تا حد امکان بکاهد؛ اما در سطح دوم، توسل به ارزش های دینی برای نقد اوضاع اجتماعی و ارائة راهکار برای تحقق وضعیت مطلوب را رد نمیکند.
رسالت و نقش دانشگاه اسلامی در تمدن سازی و تولید علم دینی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل نقش و جایگاه دانشگاههای ایران در تولید علوم و فنون درونزا و بومی می پردازد. لذا ابتدا تاریخچه ای از تحولات تاریخی مراکز آموزش عالی و کارکرد آنها را در دهه های اخیر ذکر کرده، سپس به سیر تحولی آن در جهت منطبق نمودن دانشگاهها با شرایط و زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران از جمله: تحولات ساختاری بعد از انقلاب اسلامی، بحث ستاد انقلاب فرهنگی، قوانین توسعه و چشم انداز بیست ساله که همه به نوعی الزاماتی برای دانشگاهها جهت منطبق نمودن رسالت، کارکرد و ساختار خود با نیازهای جامعه و ویژگی های فرهنگی وارزشی جامعه ایرانی محسوب می شوند می پردازد. در پایان نیز نموداری سیستمی از این مؤلفه ها و نتایج به دست می دهد.
علوم انسانی بومی بر مبنای منطق فازی
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مقاله بر آنیم که با استفاده از منطق فازی نشان دهیم که می توان علوم انسانی را در طیفی دسته بندی کرد که یک سر آن، علم بومی و در سر دیگر آن، علم جهانی قرار دارد. رهیافتی که مطالعه بر مبنای آن انجام گرفته است، رهیافت فازی است. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق، مبتنی بر استدلال نظری است. یافته: نتیجه بررسی نشان می دهد که می توان در دستگاه فازی به علوم انسانی از حیث معرفت شناسی، هستی شناسی و روش شناسی علم بومی یا علم جهانی، نمراتی از صفر تا ده داد. نتیجه گیری: تقلیل علوم انسانی به یکی از دو علم بومی یا غربی، جز نگاه مبهم چیزی برای ما به ارمغان نمی آورد. لذا شایسته است که به جای تقلیل علوم انسانی به یکی از این دو گزینه، برای هر نوع از دانش، درجه تعلق به مجموعه علم بومی را در نظر بگیریم. منطق فازی قابلیت این را دارد که درجه تعلق به این مجموعه را مشخص کند و خط کشی برای ما در راستای تولید علم بومی باشد.
علم دینی ؛ امکان یا امتناع ؟
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به بحث در مورد مفهوم علم دینی و امکان و اثبات آن می پردازد. ابتدا مفهوم «علم دینی» و رابطه علم و دین را تبیین کرده، پس از اثبات ضرورت تعامل و ترابط علم و دین، سه دیدگاه عمده در باب امکان یا عدم امکان علم دینی را مورد بررسی قرار می دهد و با اشاره به امکان جهت داری و دینی شدن علم، ادعای عدم جهت داری ذاتی علم و نظریه خنثی گروی را مردود می داند و در همین زمینه به بیان دلایل و شواهد جهت داری و امکان علم دینی پرداخته است. این جستار همچنین با تاکید بر نظریه ضرورت جهت داری و عدم امکان سلب جهت داری علم، برخی از مهم ترین پیش فرضها و مبانی نظری و متافیزیکی آن را مورد اشاره و تبیین قرار می دهد. چشم انداز و نتیجه اثبات امکان علم دینی اولاً؛ ابطال فرضیه تعارض علم و دین و ادعای گسستگی و تمایز انگاری بین علم و دین است که بر اساس این دیدگاه؛ علم و دین در کنار هم می توانند افقهای تازه تر معرفتی و معنوی را برای بشر به ارمغان بیاورند. ثانیاً؛ فرایند دینی کردن علم می تواند علم را با مبانی قوی معرفتی متافیزیکی و فلسفی و قدسی مجهز کرده، از بحرانهای فلسفی و معرفتی خارج سازد و علم را در مسیری کاملاً معقول و انسانی قرار دهد.
راهکار های اسلامی شدن دانشگاه ها و اولویت بندی آنها با رویکردی به دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، شناسایی و طبقه بندی راهکارهای اسلامی شدن دانشگاه ها بر اساس دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بوده است. روش: روش تحقیق علاوه برتحلیل اسنادی منابع، توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کل استادان شاغل به تدریس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-88 است که از بین آنان نمونه ای به حجم 80 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای حاوی تعداد 15 راهکار به همراه یک سوال بازپاسخ بودکه ازآزمودنی ها می خواست پس ازمطالعه هر راهکار، به تناسب اهمیت، از 1 تا 5 نمره گذاری کنند. اعتبار صوری پرسشنامه با نظرات مشورتی متخصصان موضوع انجام شده است. یافته ها: نشان داد از اولویت دارترین راهکارها به ترتیب می توان به : 1. به کارگیری مدیران متعهد، متدین و حساس به مبانی و ارزش های اسلامی برای اداره دانشگاه ها؛ 2. بازسازی نظام فرهنگی دانشگاه ها متناسب با ارزش های اسلامی، به همراه احیای سنت بحث آزاد و ایجاد فضای سالم و امن برای طرح مباحث فرهنگی – اجتماعی و سیاسی؛ 3. توسعه استقلال فکری وخودباوری علمی اندیشمندان و دانشگاهیان؛ 4. تجدید نظر در معیارهای جذب و گزینش دقیق و سازمان یافته استادان و ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی اعضای هیئت علمی؛ 5. تبین و ایجاد اجماع بر روی شاخص های دانشگاه اسلامی بین اندیشمندان و بازسازی بنیادین نظام آموزشی و پژوهشی متناسب با ارز ش های مذهبی جامعه اشاره کرد. همچنین بین رتبه بندی استادان دروس معارف اسلامی، استادان سایر دروس دانشگاهی، علوم انسانی و علوم پایه، همبستگی معنی داری در سطح اطمینان 99 درصد (01/0= α) ملاحظه نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد اجماع کامل بین اندیشمندان حوزه های مختلف علمی، به خصوص استادان دروس حوزوی، استادان علوم انسانی، مدرسان علوم پایه و ... اتفاق نظر در خصوص چگونگی فرایندعملیاتی شدن مسئله وجود ندارد و بسیاری از استادان هنوز به حل مسئله اعتقاد راسخ ندارند. بنابر این، مسئله «اسلامی شدن» باید به یک فرهنگ عمومی و تلقی «اسلامی شدن دانشگاه ها» به عنوان وظیفه انحصاری سازمان یا نهاد خاصی به یک ارزش اجتماعی مبدل شود.
چیستی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و نقش حوزه های علمیه در تدوین آن
حوزه های تخصصی:
تأسیس مرکزی مستقل برای تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را باید نقطة عطفی در کلا ن نگریهای منتهی به سند رسمی در کشور دانست. اهمیت این تصمیم را میتوان در این محورها بیان کرد: چاره اندیشی برای اجرایی شدن همة کلان نگریهای نظام، ارتقاء سطح پرداختن به تدوین الگو از قوة مجریه یا مجمع تشخیص مصلحت نظام به سطح رهبری نظام، تأسیس یک نهاد ویژه برای پرداختن به این موضوع و جلوگیری از کارهای پراکنده و موازی و ناهمسو، برجسته ساختن نقدهای معرفتی که دربارة توسعه به مفهوم غربی مطرح است و استفاده از واژة پیشرفت به جای توسعه، برجسته ساختن ضرورت نگاه کاربردی و واقعگرایانه و مبتنی بر شناخت محیط از طریق افزودن قید ایرانی، برجسته ساختن انتظار خاص از حوزه های علمیه و زمینهسازی برای حضور رسمی حوزه به مثابة یک نهاد در سیاستگذاریهای کلان کشور. چگونگی نقش آفرینی حوزه های علمیه در تدوین این الگو، در گرو رسیدن به تصویری روشن دربارة چیستی الگوست. اگر بپذیریم که از بین چهار معنای «نقشة راه»، «مدل»، «سرمشق» و «نظریة سیاستی»، واژة «مدل» بیشترین تناسب را با مفهوم «الگو» در عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» دارد، باید پذیرفت که یکی از الزامات آن تولید پرسش ها و پاسخ هایی است که به مثابة مبانی الگو بر تمامی اجزاء و ابعاد آن سایهافکن خواهد بود. این مبانی گونه های مختلف دارد و یک گونة آن، ناظر به خاستگاه های معرفتی و دینی یعنی وجه اسلامیت الگو است. این مبانی معرفتی خود قابل تقسیم به هفت دستة زیر است: مبانی معطوف به تعریف و جایگاه دین، مبانی معطوف به مسائل معرفت شناختی، مبانی معطوف به مسائل هستیشناختی، مبانی معطوف به مسائل انسان شناختی، مبانی معطوف به مسائل جامعه شناختی، مبانی معطوف به مسائل پیشرفت و سرانجام مبانی معطوف به مسائل تمدن شناختی. هر یک از این محورها، انبوهی از زیرمحورها را در برمیگیرد. نگاهی واقعگرایانه به سرمایه ها و شرایط کنونی حوزه های علمیه، سهم این نهاد را افزون بر توسعه گفتمانی و تولید علم در این مسیر، در سه نقش محوری زیر خلاصه میکند: تدوین مبانی معرفتی و نظارت بر اشراب و اعمال این مبانی در اجزای الگو و نیز مشورت دهی در تدوین دیگر مبانی و لایه های الگو. به نظر میرسد مناسبترین قالب برای تحقق این سهم، تأسیس یک دبیرخانه حوزه ای برای مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به منظور تجمیع ظرفیت های حوزه است.
جامعه شناسی در کانادا: مسأله شناسی بومی و شکل گیری بومی گرایی علمی در علوم انسانی کانادایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی در کشورهای منطقه و جهان غرب تعامل با دیگر کشورها و تاثیرات جهانی شدن و پیامد های آن بر علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی بومی سازی(تعریف، مولفه ها) و تاریخچه آن در ایران و دیگر کشورها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی روش شناسی بومی سازی علوم انسانی
جامعه شناسی بومی و مسئله شناسی در آن به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی واقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی کانادا توانسته جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . با این وجود و به لحاظ مفهومی ونیز با در نظر گرفتن اصول معرفت شناسانه حاکم بر شکل گیری علم جامعه شناسی هنوز نمی توان بومی گرایی علمی را منطقأ معتبر دانست ‘چراکه تعدد جهت گیری موضوعی (نظیرعلاقه مندی نظریه پردازان کانادایی به مسائل اقتصاد سیاسی ‘مطالعات فرهنگی و فمینیسم ) تنها نقطه تمرکز پژوهش علمی را تعیین می کند و نه اصول موضوعه و قضایای علمی که قرار است با بکارگیری آنها فضای معرفتی نظریه پردازی ونهایتأ قوانین عام حاکم بر کنشهای اجتماعی ‘جهان اجتماعی و واقعیت اجتماعی تبیین و یا کشف شوند . البته تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان میدهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد .
نظام نوآوری در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه محوری پژوهش در رویکرد نظام های نوآوری مطالعه تفصیلی و میان رشته ای بر روی نهادهایی است که تعاملات آنها با یکدیگر، عملکرد نوآورانه در سطح بخشی، منطقه ای یا ملی را معین می کند. رویکرد مفهومی نظام های نوآوری در سال های میانی دهه 1980 میلادی از درون حوزه مطالعات نوآوری و سیاست گذاری علم و فناوری سر بر آورد و با سرعتی حیرت انگیز در یک مقیاس جهانی در محافل سیاست گذاری و حلقه های دانشگاهی جای خود را گشود و موقعیت خود را تثبیت نمود. در این رویکرد کمتر به علوم و فناوری های نرم پرداخته شده است و به بیان دیگر، مفهوم نوآوری در این رویکرد به طور تلویحی به ابداعات تجاری شده در قلمرو علوم طبیعی و مهندسی اشاره دارد و علوم انسانی و نوآوری در این علوم را بیرون تصویر می گذارد. در مقاله حاضر تلاش می شود تا ظرفیت های رویکرد نظام های نوآوری را برای تحلیل موضوع نوآوری در علوم انسانی جستجو کنیم و ببینیم که این رویکرد چه کمکی در دست یابی به درکی بهتر از چالش های نوآوری در قلمرو علوم انسانی می تواند به ما بکند
تحلیلی تاریخی بر وحدت حوزه و دانشگاه
حوزه های تخصصی:
سالهای متمادی است که در ایران علمای دینی در پیوند با نهاد دین و تعلیم و تربیت تاثیر عمده ای در فرهنگی و اجتماعی کردن نسل جدید دارند. مراکز آموزشی ایران در گذشته دور، که طبعا ًعلمای اسلام در آن بودند، علاوه بر علم ادیان، علم ابدان را هم آموزش می دادند و حکیمان چند بعدی تربیت می کردند. بعداً ٌروشنفکران و برخی حاکمان به تاسیس دانشگاه دست زدند. اما روشهای اعمال شده در دانشگاهها کم و بیش موجب برخی موضع گیری ها شد؛ یعنی دانشگاه به جای آنکه به بررسی بپردازد، به نفع این یا آن نظریه موضع می گرفت و چنین شد که فاصله دانشگاه و حوزه بسیار زیاد شد. متاسفانه در این بین عده ای از غربزدگان و ایادی خودباخته به مظاهر تمدن غرب نیز از گسترش دانشگاهها به عنوان وسیله ای در راستای اهداف شوم خود و استکبار غرب استفاده کردند. مقاله حاضر تلاشی علمی است در پاسخ به این سؤال که چرا در تاریخ صد ساله اخیر ایران ارتباط بین دو قشر روحانی و روشنفکر آن گونه که باید و شاید دوستانه نبوده و حتی در بیشتر موارد بین آن دو رقابتی ستیزه جویانه و ویرانگر حاکم بوده است. هدف این مقاله، یافتن دلایل جدایی حوزه و دانشگاه به ویژه از اوایل دوران مشروطه تاکنون و بیان نظرات اندیشمندان بزرگ معاصر در این زمینه است. لذا پس از ارائه مختصری از سوابق آموزش حوزوی و دانشگاهی در ایران و جهان، به بررسی تاریخچه، وضعیتها، مشکلها و راهکارهای موجود در تحقق وحدت حوزه و دانشگاه در ایران از دیدگاه امام خمینی (ره)، شهید مطهری، دکتر شریعتی، آل احمد و سایر صاحب نظران و اندیشمندان مهم در این زمینه پرداخته می شود و در انتها به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادهایی در شرایط موجود کشور پرداخته می شود.
کدامین تلقی از علم؟ علم دینی، علم سنتی یا علم نوین؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم رایج علم و دانش در ایران و کشورهای اسلامی از مفهوم نوین علم در جهان صنعتی متمایز شده است. بر این مبنا در این مقاله، توضیح داده می شود که چرا کشورهای اسلامی هنوز مفهوم نوین علم را نپذیرفته و در این زمینه توسعه نیافته اند. در این مقاله این عدم پذیرش و توسعه نیافتگی علمی همراه با مصداق های رایج توضیح داده شده است. در ادامه بر اساس تلقی های مختلف از علم به معرفی علم دینی پرداخته و ضمن مفهوم علم دینی تفکیک علم دینی تخصیصی و علم دینی انحصاری توضیح داده می شود، چرا علم دینی تخصیصی مطلوب و علم دینی انحصاری مذموم است.
جامعه شناسی کانادا: آثار معرفت شناسی مسأله شناسی بومی بر شکل گیری بومی گرایی علمی در علوم انسانی کانادایی شکل گیری حوزه های خاص در جامعه شناسی کانادا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی در کشورهای منطقه و جهان غرب تعامل با دیگر کشورها و تاثیرات جهانی شدن و پیامد های آن بر علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی بومی سازی(تعریف، مولفه ها) و تاریخچه آن در ایران و دیگر کشورها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی روش شناسی بومی سازی علوم انسانی
مسأله شناسی بومی و ربط آن به شکل گیری جامعه شناسی بومی به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی و اقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی جوامع می تواند جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . در مقاله قبل گفته ایم که تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان می دهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی ‘ متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد . همین امر سبب شده است که مقاله حاضر بحث جدی ‘ جذاب و مطرح بومی گرایی علمی در حوزه علوم انسانی و جامعه شناسی را با استفاده از روش های اسنادی ‘ مصاحبه ‘ مشاهده مشارکتی و مشاهده مستقیم دنبال کند و نشان دهد که تلاش در جهت بومی گرایی علمی به رشد بینش های خاص در جامعه شناسی کانادایی منجر شده است .