این مقاله به تحلیل نقش و جایگاه دانشگاههای ایران در تولید علوم و فنون درونزا و بومی می پردازد. لذا ابتدا تاریخچه ای از تحولات تاریخی مراکز آموزش عالی و کارکرد آنها را در دهه های اخیر ذکر کرده، سپس به سیر تحولی آن در جهت منطبق نمودن دانشگاهها با شرایط و زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران از جمله: تحولات ساختاری بعد از انقلاب اسلامی، بحث ستاد انقلاب فرهنگی، قوانین توسعه و چشم انداز بیست ساله که همه به نوعی الزاماتی برای دانشگاهها جهت منطبق نمودن رسالت، کارکرد و ساختار خود با نیازهای جامعه و ویژگی های فرهنگی وارزشی جامعه ایرانی محسوب می شوند می پردازد. در پایان نیز نموداری سیستمی از این مؤلفه ها و نتایج به دست می دهد.