فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۶۱ تا ۳٬۹۸۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۳۹۶۳.

موقعیت های مرزی در فلسفه های اگزیستانس و نهج البلاغه

کلید واژه ها: اِگزیستانسیالیسم نهج البلاغه موقعیت های مرزی آزمایش الاهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
تعداد بازدید : ۱۷۷۴ تعداد دانلود : ۱۴۶۵
مقاله حاضر در مقام پژوهشی مقایسه ای به بررسی کلامی-فلسفی دیدگاه اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه نسبت به موقعیت های استثنایی یا پیش آمدهای خاص زندگی انسان ها می پردازد. اگزیستانسیالیست ها از این پیش آمدها به موقعیت های مرزی تعبیر می کنند و آن را یکی از مبانی جنبش فکری خود می دانند و معتقدند که انسان به واسطه ی قرار گرفتن در این موقعیت ها، به شناخت راستین خود دست می یابد. نهج البلاغه از این موقعیت ها تحت عنوان آزمایش الاهی یاد می کند و آن ها را سنتی ثابت و لایتغیر از سوی خالق هستی می داند که منجر به شناساندن گوهر درون می شود. سرانجام این پژوهش بدان جا می انجامد که هردو اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه رخ دادن این گونه اوضاع و احوال را برای دست یابی به شناخت صحیح از خویشتن، امری ضروری می دانند. از دیگر مشترکات این دو نگرش آن است که بروز این اتفاقات را همگانی و گریزناپذیر درنظر می گیرند؛ اما نهج البلاغه که دربرگیرنده حکمت اسلامی است، بیش از اگزیستانسیالیسم، شمه ای توحیدی و غایتمند برای این موقعیت ها و شناخت حاصل از آن ها قایل است که در نهایت به تکامل دنیوی و اخروی انسان می انجامد.
۳۹۶۴.

تأثیر اراده بر شناخت: تأملی در سیر تاریخی

کلید واژه ها: شناخت حقیقت کواین اراده نیچه شوپنهاور جیمز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۷۷۵ تعداد دانلود : ۹۷۶
این مقاله به روابط متقابل اراده و شناخت، به ویژه تأثیری که اراده بر شناخت در سنت غربی می گذارد، پرداخته است. موضوع به لحاظ تاریخی از دوران باستان بررسی شده است و سپس نشان داده می شود که ویلیام جیمز در این موضوع یک معیار است. بنابراین سیر تاریخی موضوع به سه دوره «قبل از جیمز»، «دوران جیمز» و «بعد از جیمز» تقسیم شده است. ابتدا دیدگاه-های نیچه و شوپنهاور درمقام دو شخصیت کلیدی در زمینه بررسی تاثیرگذاری اراده بر شناخت بشری، تبیین می شود، و نشان داده می شود که چرا اندیشه آنها به طور گسترده جذب دنیای فلسفه نشده است. سپس خطوط کلی نظریه جیمز را بررسی نموده و به دیگر فرضیات و نظریات جیمز که «اراده به باور» را همراهی می کنند پرداخته می شود. در این قسمت نشان داده می شود که برخی پیش فرض های جیمز قابل پذیرش نیستند، ولی خطوط اصلی نظریه وی درخور دفاع است. در نهایت به اندیشه کواین و رهیافت های او به مسئله، به عنوان کسی که بعد از جیمز اصول اساسی نظریه او را اشاعه داده است، پرداخته می شود. سپس با اشاره به کل گرایی و طبیعت گرایی و نیز نظریه شناخت طبیعی شده کواین، نشان داده خواهد شد که دیدگاه های کواین کاملا همسو با جیمز است. در پایان نشان داده می شود که چرا اندیشه کواین به صورت وسیع مورد استقبال دنیای فلسفه واقع شده است. درنهایت اشاره مختصری به فیلسوفان معاصری که در این مبحث تاثیرگذار بوده اند می شود .
۳۹۶۵.

معرفت و نسبت آن با عمل در بهگود گیتا

کلید واژه ها: معرفت عمل نجات محبت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۳۶
ل از تاریخ تصنیف، مضامین و تفاسیر گیتا سخن رفته است. در این بخش سعی شده است که گزارشی اجمالی از شیوه تفسیر شارحان گیتا در باب معرفت و نسبت آن با عمل مطرح شود. در بخش دوم مقاله از سابقه و پیشینه بحث معرفت سخن به میان آمده است. در این بخش از اهمیت فرجام شناختی معرفت در بیشتر آیین های هندو به جز آیین چارواکه سخن رفته و گفته شده که معرفت طریقه ای است که آدمی را از اسارت آزاد می سازد و او را به نجات غایی می رساند. در بخش سوم این نوشتار از چیستی معرفت، معرفت بر اساس گونه ها و تصویر معرفت در گیتا و نسبت آن با عمل بحث شده است. در این بخش دو تصویر از معرفت مطرح می شود: 1. معرفت حقیقی که مبتنی بر کشف و شهود است و آدمی را در وصول به حق یاری می کند. این نوع از معرفت شایسته دانستن است و از طریق آن می توان به تمایز میان جسم و جان راه یافت. این نوع معرفت از طریق فروتنی و خدمت به دیگران به دست می آید و با حکمت یوگایی نسبتی پیدا می کند. 2. معرفت ظاهری که مبتنی بر شک و تردید است. این نوع معرفت نه در این جهان حاصلی دارد و نه در جهان دیگر. صاحبان این نوع معرفت در پیچ و خم اندیشه های پریشان سرگردان اند. کلمات فریبنده بر زبان میآورند و دل به الفاظ وداها خوش کرده اند. این طایفه آتش شور و شهوت را در جان خود نکشته اند و پیوسته اسیر سمساره اند. در این نوشتار پس از بررسی سابقه بحث و ویژگیها و مشخصه های هر یک از این دو نوع معرفت، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب چیستی و حقیقت معرفت و نسبت آن با عمل پاسخ داده شود.
۳۹۶۸.

مراقبه در چشم انداز ملاصدرا و اِولین آندرهیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهود ملاصدرا مراقبه امر متعالی آندرهیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۱۷۷۱ تعداد دانلود : ۶۵۵
یکی از مسائل مشترکی که در حوزه ی عرفان غربی و اسلامی وجود دارد،سلوک عرفانی عارف، مراقبه، شرایط و لوازم آن است که متأله و عرفان پژوه انگلیسی تبار، خانم اولین آندرهیل نیز به طور تخصصی به تبیین و بررسی آن پرداخته است. ملاصدرای شیرازی نیز از این مهم غفلت نورزیده است. آثار وی مشحون است از مواردی که به طورخاص به مسأله ی مراقبه پرداخته است؛ چنانچه می توان گفت ویژگی خاص عرفان صدرایی مبتنی بر مراقبه است. آندرهیل و ملاصدرا هر دو به شیوه ی خاص خودشان به این مهم پرداخته اند. هر دو با رویکرد مشترک به سه ساحتی بودن نفس انسان، به تقدم و تفوق یکی بر دیگری توجه داشته اند. آندرهیل با مقدم دانستن احساس بر عقل و اراده، مراقبه را مبتنی بر پرورش حس عمیقی می داند که عارف را دم به دم به مراحل عمیق تر آگاهی سوق داده تا به مرحله ی نهایی آن که «نگریستن در ابدیت» و «اتحاد با حقیقت متعالی» است، نایل شود. ملاصدرا نیز با مقدم داشتن معرفت و بینش بر دو ساحت دیگر، به ذومرتبه بودن و تدریجی بودن مراقبه تأکید داشته و غایت مراقبه را تجمیع قوای نفس برای اتحاد با عقل فعال می پندارد. وجه شباهت هایی میان این دو متفکر وجود دارد؛ ازجمله اهمیت به کشف مخلوقات در طبیعت، تمرکز نفس، تدریجی بودن مراقبه، ذکر در مراقبه. همچنین اختلاف دو رأی، در ساحات نفس، توجه به جایگاه عقل نظری نزد ملاصدرا و بی اعتبار دانستن آن نزد آندرهیل و نحوه ی ورود به مراقبه را نیز جزء وجه اختلاف ها می توان عنوان کرد.
۳۹۶۹.

سوژه در تراکتاتوس با توجه به تفسیر دیوید پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه ویتگنشتاین سوبژکتیویسم تراکتاتوس دیوید پیرس سولیپسیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۱ تعداد دانلود : ۹۱۰
سوبژکتیویسم یکی از بنیادی ترین زیرساخت های فلسفه جدید است. در فلسفه جدید، جایگاه سوژه در منظومه معرفت بشری رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد. سوژه در برخی نگرش های فلسفی جدید نه تنها معیار معرفت تلقی می شود بلکه شأن هستی بخشی نیز پیدا می کند. سوژه است که به غیر خود تعین می بخشد و موجودیت غیر سوژه مبتنی بر ابژه بودن آن برای سوژه می گردد. این نوشتار به تبیین جایگاه سوژه در منظومه معرفتی ویتگنشتاین متقدم می پردازد. به نظر می رسد همان گونه که کانت برای توجیه معرفت از من استعلایی بهره می گیرد، ویتگنشتاین برای توجیه تصویرگری پای سوژه متافیزیکی را به میان می کشد. هر زبانی می بایست از منظری فهمیده شود که نمی تواند در آن زبان ذکر و مشخص شود. سوژه یا «خود»، به مثابه این منظر نگریسته می شود. با توجه به تفاسیر مختلف و گاه متناقضی که از فلسفه متقدم ویتگنشتاین ارائه می شود، این بحث با توجه به تفسیر دیوید پیرس، یکی از مترجمان و شارحان بزرگ و پرآوازه تراکتاتوس، سامان می گیرد.
۳۹۷۰.

تحقیق تطبیقی درباره تاویل نزد افلاتون و مفسران یهودی ومسیحی

۳۹۷۴.

کتابشناسی (ترجمه): معنای زندگی (ریچارد تیلور)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: معناداری بی معنایی سیسوفوس ارضای امیال معنای شخصی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۷۷۱ تعداد دانلود : ۱۳۸۳
از نظر ریچارد تیلور مفهوم «بی معنایی» دشواری کمتری نسبت به مفهوم «معناداری» دارد. به همین دلیل او ابتدا به تعریف زندگی بی معنا، که بهترین نمونه آن افسانه باستانی سیسوفوس است، می پردازد و سپس از طریق مقایسه زندگی بامعنا را تعریف می کند. وی زندگی بی معنا را زندگی بیهوده می داند که مطلقاً هیچ حاصلی ندارد. بنابراین، زندگی بامعنا زندگی هدفمند خواهد بود. اما اگر هدف زندگی صرفاً خود زندگی باشد و انسان به فعالیت های تکراری بپردازد که به آن ها علاقه ای ندارد، زندگی او معنایی نخواهد داشت. همچنین اگر انسان به اهداف خود برسد و سپس به استراحت بپردازد و از نتیجه کارهایش لذت ببرد دچار ملال بی پایان می شود و زندگی اش بی معنا خواهد شد. تیلور نتیجه می گیرد که معنای زندگی عبارت است از انجام فعالیت هایی که اراده و علاقه ما به آن ها تعلق گرفته است. معنای زندگی چیزی جز ارضای امیال مان نیست. از این رو، معنای زندگی از درون ما نشأت می گیرد نه از بیرون.
۳۹۷۵.

روش شناسی حکمت اشراق و اعتبار معرفت شناختی آن

کلید واژه ها: عرفان فلسفه اشراق شهود عقل اعتبار معرفت شناختى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۰ تعداد دانلود : ۶۵۴
یکى از عناصر اصلى حکمت اشراق به لحاظ روشى، اتّکاى آن بر شهود و اشراق است. اما از پرسش هاى مهم درباره این روش، جایگاه عقل و نحوه جمع میان عقل و شهود است. همین امر پرسشى را نیز درباره جایگاه خود حکمت اشراق در میان مکاتب همگن به وجود مى آورد. نوشته حاضر درصدد است از طریق روش شناسى حکمت اشراق، به پرسش هاى مزبور پاسخ دهد. بدین منظور، نخست به تبیین روش شناسى حکمت اشراق پرداخته، سپس جایگاه عقل را در آن مشخص نموده است. از نظر مؤلف، شیوه کشف و رسیدن به واقع، عقل و شهود هردو است؛ اما در مقام تحلیل، تبیین و تبدیل آن داده ها به نظام فکرى، حاکمیت مطلق از آن عقل است. به دلیل آنکه التزام به تعقّل و استدلال، مشخصه بارز و جامع میان تمامى نحله هاى فلسفى است، باید حکمت اشراق را به لحاظ روشى، نوعى فلسفه دانست. بخش پایانى این نوشته به ارزیابى روش شیخ اشراق اختصاص دارد و بعد از بررسى مناسبات عقل و شهود، معلوم مىکند که شهود و عقل مى توانند در مواردى با یکدیگر همگام نباشند و به دنبال آن، همواره نمى توان منطق پذیرى و اعتبار شهود را از طریق عقل استنتاج کرد؛ همان گونه که عقل به تنهایى در تمامى حوزه ها کارایى ندارد و این امر بیانگر مزیّت روشى حکمت اشراق نسبت به فلسفه مشّاء و عرفان نیز است.
۳۹۷۶.

نگرشی به مؤلفه های فلسفه تاریخ ابن خلدون و نسبت سنجی آن با عقلانیت جدید

۳۹۷۸.

«هر تناقضی محال است» به چه معناست؟

کلید واژه ها: صدق امکان تناقض تناقض باوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶۸ تعداد دانلود : ۸۲۲
اصل عدم تناقض، قاطعانه ادعا می کند که هر تناقضی محال است. در این نوشته، با تحلیل مفاهیمی چون «تناقض» و «عدم تناقض» و ارتباط این مفاهیم با عامل معرفتی (انسان)، نشان خواهیم داد که ادعای مذکور، حداکثر می تواند به این معنی باشد که انسان های فعلی نمی توانند تناقضی را توجیه کنند. اگر این تحلیل، درست باشد، اصل عدم تناقض، برای قطعیت خود دلیل موجهی ندارد، و این احتمال وجود دارد که به شکلی معنادار و موجه از امکان تناقض در بعضی موارد، سخن گفته شود، مواردی که پارادوکسیکال هستند.
۳۹۷۹.

ویتگنشتاین و دین

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان