فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان بزرگترین و پیچیدهترین صنعت دنیا به شمار می رود. تنوع ابعاد و پیچیدگیهای صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینههای ویژهای برای برنامهریزی و مدیریت گردشگری میطلبد. در مناطقی که پتانسیلهای بالقوه فراوانی برای توسعه صنعت گردشگری دارند، اما روند مطلوبی را طی ننمودهاند، باید به دنبال عوامل و عناصری گشت، که سبب سرعت بخشیدن به حرکت کند جریان گردشگری هستند. هر چند توسعه گردشگری در مناطق مختلف راه حل کلی برای همه مسائل نیست، اما راهبردهای نوینی پیشروی برنامهریزان و تصمیمگیران مرتبط میگذارد، که برای توسعه پایدار و کاهش محرومیت مناطق میتواند مؤثر باشد. بر این اساس، هدف مقاله، بررسی وضعیت مناطق نمونه گردشگری در جهت محرومیتزدایی از دیدگاه اجتماعات محلی است؛ به گونهای که سبب توسعه گردشگری و افزایش اشتغال محلی با شیوههای مشارکتی گردد. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانهای و بررسیهای میدانی است. مطالعه موردی شامل منطقه نمونه گردشگردی اورامانتخت است. دادهها و اطلاعات به طرق مختلف مراجعه به سازمانها و مراکز مرتبط و بررسیهای پیمایشی و پرسشنامه جمعآوری شدند، با استفاده از شیوه ارزیابی مشارکتی (PRA) قابلیتها و توانمندیهای منطقه اورامان در زمینه ایجاد اشتغال و به تبع آن محرومیتزدایی مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. آثار مؤلفههای قابل انتظار در هفت گروه عمده و 71 زیرگروه بر اساس جاذبههای گردشگری (9 دسته) منطقه اورامان در جهت محرومیتزدایی بر اساس میانگین نمره (اهمیت)، وضعیت CPM مؤلفهها، ظرفیت ایجاد شده در منطقه و میانگین کل ارزشیابی شدند. نتایج نشان میدهد، با توجه به ویژگیهای جغرافیایی و ظرفیت تحمل منطقه، ارزیابی CPM حکایت از غلبه همزمان فعالیتهای بخش گردشگری در منطقه مبتنی بر الگوی زنجیرهای و منبعگرا بودن دارد.
واکنش های غیرسیاسی نسبت به بحران های اجتماعی: (بنیادهای یک فرضیه)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
"بحران اجتماعی شرایطی است مولد احساس منفی از حال، ارزیابی منفی از آینده، و احساس ناممکن بودن راه حل های عادی. این شرایط می تواند منجر به احساس ناکامی شود که مطابق نظریه یادگیری اجتماعی بندورا انواع واکنش ها را در افراد سبب می شود. به نظر می رسد واکنش به بحران اجتماعی صورت های گوناگونی از سیاسی (شورش، انقلاب و اصلاح طلبی) و غیرسیاسی (فعالیت مدنی، انحراف اجتماعی و اختلال روانی) داشته باشد. این واکنش ها از جهتی دیگر قابل تقسیم به دو نوع خشونت بار و مسالمت آمیزند و واکنش های غیرسیاسی را نیز به دو دسته معطوف به بیرون و درون می توان تقسیم کرد. اگر همه این پدیده ها را بتوان واکنش به بحران اجتماعی دانست، شاید اولا رابطه ای تعادلی نیز میان انواع واکنش های مزبور برقرار باشد و ثانیا با وقوع واکنش های کم هزینه تر بتوان انتظار پدید آمدن واکنش های پرهزینه تر در صورت تداوم بحران را هم داشت. وضعیت ایران معاصر از جهت اعتیاد، خودکشی، ضرب و جرح، قتل و اختلالات روانی ترسیم و آینده کشور بر پایه فرضیه و به فرض صحت آن پیش بینی شده است. رابطه بحران اجتماعی، ناکامی، و برخی انواع واکنش های یادشده، بیشتر در برخی تحقیقات تایید شده است، ولی این رابطه در مورد سایر واکنش ها و نیز اجزای دیگر فرضیه نیازمند مطالعه بیشتر است.
"
تبیین راهبردهای نوین جامعه محوری پلیس بر اساس نظریه جامعه شناسی احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه بررسی و تبیین ماموریت های پلیس جامعه محور از دیدگاه نظری جامعه شناسی احساس بر پایه نظریه های جامعه شناسان کلاسیک و نئوکلاسیک است.روش: این مطالعه از نوع مفهومی و تبیینی است که به روش کتابخانه ای و فیش برداری از آخرین یافته ها و مستندات حوزه جامعه شناسی احساس و نظم و انتظام استفاده شده است.یافته ها: یافته های این مطالعه نشان می دهد که جامعه محوری پلیس با برخورداری از اندیشه های ایدئولوژیکی و آرمان خواهی و آگاهی و شناخت مبانی دینی راهگشایی برای اندیشه و عمل پلیس گردد. همچنین جامعه محوری پلیس در واقع بر اساس احترام به خواست های محوری جامعه شکل می گیرد و نتایج مثبت آن رفع نیازهای شهروندان ارزیابی می شود.نتایج: بازتولید نظم بر اساس هنجارهای فرهنگی و ارزشی جامعه و برخاسته از تعهد و تقلید شهروندان است که در چهاچوب نظری جامعه شناسی احساس قرار می گیرد و بر همین مبنا، راهبردهای پلیس جامعه محور از جمله تولید احساس آرامش و امنیت در جامعه، استفاده از قدرت نرم در برخوردهای اجتماعی ،کمک به حل و فصل منازعات اجتماعی و ... از جمله نتایج نظری این مطالعه است.
شناخت پتانسیل های گردشگری منطقه آبگرم سردابه در استان اردبیل با روش SWOT
حوزه های تخصصی:
ویژگی های اقلیمی، توپوگرافی، شرایط کم نظیر اکوسیستمی، پوشش مرتعی و بخصوص آب های گرم ، از جاذبه های گردشگری منطقه به شمار می روند. در این تحقیق ، پرسش این است که پتانسیل ها و محدودیت های توسعه گردشگری منطقه سردابه کدام است و چه راهبردها و راهکارهایی برای توسعه گردشگری که به توسعه منطقه منجر شود ، وجود دارد؟ مقاله حاضر ، شناخت پتانسیل های گردشگری منطقه آبگرم سردابه در استان اردبیل با استفاده از روش SWOT است. در این مدل ، ارزیابی کننده «نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید» بهترین راهبرد برای فرایند برنامه ریزی راهبردی طبیعت گردی محسوب می شوند. روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات مورد نیاز بیشتر اسنادی، تحلیلی و پیمایشی است. نتایج حاصل ، بیانگر آن است که فصل تابستان ، بخصوص مرداد ماه در این منطقه با داشتن شرایط محیطی خنک و در شرایط بیوکلیمایی تحریک ملایم ، بهترین نقاط قوت برای گردشگری محسوب می شود. برودت سرما درفصل زمستان، نبود مکان اقامتی بیش از یک روز، بهداشتی نبودن در آبهای گرم و نبود پارکینک ، از نقاط ضعف منطقه به شمار می رود. همچنین ، مهمترین عامل جذب گردشگری در منطقه سردابه ، در درجه اول عوامل محیطی ، از قبیل چشم انداز مناسب طبیعی و آب و هوای خنک از ماه اردیبهشت تا آخر آبان و در درجه دوم آب های گرم است. راهکارهای این پژوهش می تواند در بهینه سازی وضع موجود و ساماندهی طبیعت گردی در این منطقه مؤثر باشد.
اثرات فقدان حمایت کیفری مناسب از زنان بر بزه دیدگی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"بعضی طبقات همچون زنان به دلیل عوامل خاص زیست شناختی و اجتماعی، پیش زمینه و استعداد قبلی برای بزه دیده واقع شدن دارند و براساس یافته های جرم شناختی، بزه کاران بالقوه قربانیان خود را غالبا از میان افرادی انتخاب می کنند که ارتکاب جرم بر روی آن ها دارای خطر و هزینه بالایی نباشد. بنابراین زنان به عنوان افراد بالقوه آسیب پذیرتر از مردان، آماج های مطلوبی برای آن ها محسوب می شوند. بالا بردن خطر ارتکاب جرم بر روی زنان از طریق بالا بردن هزینه کیفری ارتکاب جرم می تواند در فرآیند گزینش آن ها توسط بزه کاران تاثیر گذاشته و در نتیجه ضریب بزه دیدگی زنان را کاهش دهد. بنابراین اتخاذ یک سیاست کیفری افتراقی از طریق سازوکار جرم انگاری های ویژه و تشدید کیفر بزه کارانی که بزه دیده آن ها یک زن است ضروری است.
قانون گذار کیفری ایران نه تنها در قبال تعرضات مجرمانه علیه زنان از یک سیاست کیفری افتراقی منسجم و هماهنگ پیروی نکرده است، بلکه به واسطه حمایت کیفری کم تر از آن ها در قبال برخی جرایم علیه تمامیت جسمانی آن ها نظیر قتل، قطع عضو و جرح، زمینه های «بزه دیدگی» آن ها را از طریق کاهش هزینه کیفری ارتکاب جرم بر روی آن ها فراهم نموده است.
"
بررسی ساختار عاملی، روایی و اعتبار مقیاس گرایشهای اجتماعی مطلوب در بین(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش با هدف بررسی روایی و پایایی مقیاس گرایشهای اجتماعی مطلوب در بین دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان به مرحله اجرا درآمده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1388-1387 تشکیل می دادند که به روش تصادفی ساده و بر حسب فرمول تعیین حجم کوهن و همکاران(2000)، تعداد 300 نفر بعنوان نمونه در نظر گرفته شدند. پرسشنامه هایی که به طور همزمان در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند بدین شرح است: پرسشنامه 25 سوالی گرایشهای اجتماعی مطلوب تجدید نظر شده کارلو و همکاران (2003)، پرسشنامه 20سوالی رفتار اجتماعی مطلوب جهانی راشتون و همکاران ، (1981)، پرسشنامه 7 سوالی نگرانی های همدلانه دیویس (1983)، پرسشنامه 4سوالی ارزشهای نوعدوستانه نیکل (1998)، وب و همکاران (2000) و پرسشنامه 4سوالی انگیزش مسوولیت اجتماعی استیل و همکاران (2008). در پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ، اسپیرمن – براون،گاتمن و بازآزمایی و در روایی از تحلیل عاملی(مولفه های اصلی و چرخش از نوع واریماکس) و روایی همزمان (همبستگی بین مقیاسها) استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاسهای گرایشهای اجتماعی مطلوب تجدیدنظر شده، رفتارهای اجتماعی مطلوب جهانی، نگرانی های همدلانه، ارزشهای نوعدوستانه و انگیزش مسوولیت اجتماعی، به ترتیب برابر با861/0، 845/0، 600/0، 500/0، 782/0 هستند. روایی همزمان بین پرسشنامه های گرایشهای اجتماعی مطلوب تجدید نظر شده با مقیاسهای رفتارهای اجتماعی مطلوب جهانی، نگرانی های همدلانه، ارزشهای نوعدوستانه و انگیزش مسوولیت اجتماعی در سطح (0001/0>p) معنادار بود. نتایج تحلیل عاملی برای پرسشنامه گرایشهای اجتماعی مطلوب کارلو و همکاران(2003) نشان داد که این پرسشنامه دارای پنج عامل به نامهای رفتارهای اجتماعی مطلوب ناشناس(گمنام)، نوعدوستانه و جمعی، هیجانی، در موقعیت بحرانی(اضطراری) و متابعت آمیز است.
الگوسازی تفاوتهای منطقهای از دیدگاه توسعه منطقهای روششناسی و کاربردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در زمینه برنامهریزی و توسعه منطقهای، تفاوت مناطق در ابعاد مختلف است. وجود تفاوتهای منطقهای و اهمیت آن در نظریههای اقتصاد منطقهای باعث توجه خاص نظریهپردازان منطقهای به علل وآثار تفاوتهای مزبور شده است. در این مقاله با تأکید بر ضرورت توجه به ماهیت تفاوتهای منطقهای، مبانی نظری و روشهای تکشیل اگلوهای ارزیابی این تفاوتها مورد بررسی قرار گرفته است. در این راه با تشریح عمدهترین نظریههای مربوط به تفاوتهای منطقهای (شامل نریه دوگانگی اقتصادی، نظریه قطبی شدن، نظریه همگرایی منطقهای و ضرورت توجه به چارچوبهای تحلیلی تعادل فضایی)، الگوهای مختلف در زمینه بررسی تفاوتهای منطقهای و عدم توجه به حوزه تفاوتهای منطقهای، با عدم کارایی توزیع منطقهای فعالیتها مواجه میباشد.
بررسی پایداری اجتماعی ـ فرهنگی توسعه گردشگری؛ مطالعه موردی جزیره کیش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار نقطه ایدئال صنعت گردشگری و بسیاری صنایع دیگر در قرن بیست ویکم است. این رویکرد از توسعه بر حفظ یکپارچگی و تنوع زیست محیطی، برآوردن نیازهای اساسی انسان، نگهداری منابع به منظور استفاده نسل های آتی و کاهش بی عدالتی تأکید دارد؛ بنابراین تأکید بر دید بلندمدت و توازن بین افراد، در نسل حاضر و بین انسان ها و سایر ارگانیسم ها در این نگرش وجود دارد. اگر توسعه پایدار یکی از اهداف عینی این عصر از صنعت گردشگری است، پس اندازه گیری عملکرد و اثرات جنبه های اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی و زیست محیطی آن در مقصدهای گردشگری، یک ضرورت است. هدف این پژوهش، بررسی پایداری جنبه اجتماعی ـ فرهنگی توسعه گردشگری در مقصد گردشگری جزیره کیش است. این جزیره در میان جزایر ایرانی خلیج فارس، مهم ترین و پُرسابقه ترین کانون گردشگری است. برای سنجش پایداری اجتماعی ـ فرهنگی توسعه گردشگری در جزیره کیش، مراحل تحقیق طی فرایندی هدفمند به کار گرفته شده اند. در نهایت، نتایح حاصل از پیمایش میدانی و پرسشنامه ای تحقیق، دلالت بر تبلورنیافتگی پایداری اجتماعی ـ فرهنگی در توسعه گردشگری جزیره کیش دارد. در پایان پژوهش به همین منظور پیشنهادهایی به منظور هرچه پایدارتر کردن منافع اجتماعی ـ فرهنگی حاصل از توسعه گردشگری برای جامعه میزبان ارائه شده است
بررسی عوامل مؤثر بر بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: شهروندان 18 سال به بالای شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی علاقگی، بی اعتنایی و بی تفاوتی افراد نسبت به مشارکت اجتماعی- سیاسی، مسئولیت های اجتماعی، فعالیت های دگرخواهانه و درگیری فعال مدنی در مسائل اجتماعی، نشانگر انسان و جامعه ای است که یا با مسأله ای اجتماعی مواجه است و یا تکامل و توسعه لازم را نیافته است. اهداف این پژوهش، بررسی میزان شیوع و عوامل مؤثر بر بی تفاوتی اجتماعی و سنجش همبستگی آن با متغیرهای زمینه ای سن و جنس و پنج متغیر مستقل به منظور تعیین میزان اثرگذاری هر یک از آن ها بر بی تفاوتی اجتماعی بود. پیمایش بر روی نمونه ای 384 نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر دزفول در سال 1392 انجام شد. بین متغیرهای مستقل پایگاه اجتماعی- اقتصادی، احساس ازخودبیگانگی، احساس همدلی، احساس ناامنی، و سرمایه اجتماعی همبستگی معناداری به دست آمد. با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون مشخص شد که حدود 30 % تغییرات بی تفاوتی اجتماعی به وسیله پنج متغیر احساس همدلی، احساس ازخودبیگانگی، سرمایه اجتماعی، احساس ناامنی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی که به ترتیب تأثیر گذارترین عوامل بر بی تفاوتی اجتماعی شهروندان دزفولی می باشند تبیین شده است.
فرهنگ رسانه ای و سیاست فرهنگی مطالعه تطبیقی در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با هدف مقایسه رابطه بین سیاست فرهنگی و فرهنگ رسانه ای موجود در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته نوشته شده است. رسانه های جمعی و به طور ویژه تلویزیون، به دلیل نقش تربیتی - تفریحی مهمی که در جامعه ایفا می کنند، همواره مورد توجه اند و از طرفی نیز به لحاظ سیاستهای فرهنگی خود، که به علت گستره وسیع مخاطبان به سمت اشاعه فرهنگ متوسط گرایش داشته اند، بعضا مورد انتقاد قرار گرفته اند، از این رو در مقاله پیش رو، بررسی و نقد سیاستهای فرهنگی حاکم بر رسانه ها، هم زمان با توصیف چشم اندازهای تصویری فرهنگ رسانه ای و مقایسه کیفی آن، مطمح نظر قرار گرفته است.
اثربخشی رویکرد روایت درمانی در کاهش افسردگی زنان شهرستان مرودشت سال (1388)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش اثربخشی رویکرد روایت درمانی گروهی در کاهش افسردگی زنان شهرستان مرودشت بود. این پژوهش یک طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 20 نفر از زنان شهرستان مرودشت، با تشخیص افسردگی پس از شرکت در پیش آزمون به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش تحت درمان روایتی به صورت گروهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. سپس هر دو گروه در پس آزمون شرکت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه ی افکار خودآیند و مقیاس نگرش های ناکارآمد بود. کاربرد آزمون t مستقل نشان داد که سطح علایم افسردگی، افکارخودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد در گروه آزمایش پایین تر از گروه کنترل است.