فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۶۱ تا ۷٬۴۸۰ مورد از کل ۱۶٬۶۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در کشور عراق، انفال به عملیات نظامی تخته قاپوکردن و ژنوساید کردها در شمال آن کشور اطلاق می شود که طی آن صدها هزار نفر نیست و نابود و حدود 4000 روستا ویران شد. هدف این مطالعه چگونگی و چرایی این مسئله است. در بعد نظری تحقیق و برای توضیح چرایی، از نظریه دولت توتالیتر و باورهای سنتی حاکم بر جامعه مکانیکی دورکیم استفاده شده است. روش تحقیق اتخاذ شده این مطالعه تاریخی و تکنیک جمع آوری آن اسنادی است. داده ها حاکی از آن است که عملیاتی ویرانگر در کمتر از یک سال در یک منطقه وسیع جغرافیایی و طی هشت مرحله به انجام رسیده است. به نظر می رسد پی ریزی یک جامعه مکانیکی بر پایه ایدئولوژی بعث مبنایی دو شقی بر پایه دوست و دشمن تعریف کرده است که یکی از نتایج آن اجرای عملیات انفال بوده است.
موجه سازی مصرف تظاهری؛ مورد مطالعه: مصرف کالاها و خدمات مدیریت بدن در زنان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف کالا در انواع و اقسام آن، دارای دلالت ها و نشانه های عدیده فرهنگی اجتماعی است و موضع مصرفی افراد نیز بر همین مبنا، توجیه می گردد. هدف نوشتار حاضر این است که توضیح دهد مصارف تظاهری و خودنمایانه که غالباً با استفاده از کالا های دارای نام و نشان (برند) با نوشوندگی بالا ، همراه است چگونه توسط مصرف کنندگان توجیه می شود . برای یافتن پاسخ و پی بردن به معانی نهفته مصرف تظاهری با 38 مشارکت کننده زن در مشهد که کم یا بیش مصرف شان، این گونه بوده و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، در خصوص مصرف کالاها و خدمات مدیریت بدن، مصاحبه عمیق به عمل آمده است. نتایج کدگذاری و تحلیل متن مصاحبه ها نشان می دهد برای مصرف تظاهری کالاها و خدمات مدیریت بدن، پنج توجیه عمده وجود دارد: موجه سازی هویتی مصرف که نشان تشخص و معرف موقعیت اجتماعی مصرف کننده تلقی می شود؛ موجه سازی روان شناختی که در آن فرد به نیاز های روانی خود، نوع انسان یا زنان ارجاع می دهد؛ موجه سازی اقتصادی (عقلانی)، انتخاب های مصرفی را پس از مقایسه ارزش مصرفی ارزش مبادله یا محاسبه هزینه فایده اقتصادی و اجتماعی، معقول ارزیابی می کند؛ موجه سازی نظارتی (الزامی) که در آن فرد خود را تحت نظارت خواسته ها و پیشنهاد های دیگران مهم یا دیگران تعمیم یافته یا آموزه های اخلاقی و مذهبی می بیند؛ و موجه سازی عادت واره که به «مسبوق به سابقه بودن الگوی مصرفی تظاهری یا تمایل به آن در تاریخچه زندگی فرد» ارجاع دارد.
نابرابریهای منطقهای امنیت مورد مطالعه زنان 15 سال به بالای ساکن مناطق شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج اکثر تحقیقات مربوط به امنیت زنان در شهرها بیانگرِ ناامنی زنان در فضاهای شهری هستند. ایراد اساسی این تحقیقات این است که به علتِ قبول و بدیهی دانستنِ منطقِ دوانگاریِ مسلط ( شهر/ روستا، زنان / مردان و محیط اجتماعیِ/ محیط فیزیکی) تمایزاتِ درونِ شهر، درونِ جنس و ویژگیهای محیط فیزیکی مرتبط با امنیت را نادیده یا کم اهمیت گرفته اند. مقاله حاضر با مهم دانستن تمایزات فوق و استفاده از روش پیمایشی، به بررسیِ امنیتِ درون جنسیِ زنانِ مناطقِ 2 گانه شهر یاسوج در رابطه با ویژگیهای محیط اجتماعی و فیزیکی محل سکونت شان پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق، ناامنی زنان منطقه 1 بیشتر به محیط فیزیکی و ناامنی زنان منطقه 2 بیشتر به محیط اجتماعیِ محلِ سکونت شان مربوط میشود. سه مورد از مهمترینِ عوامل ناامن کننده زنان، به ترتیب، کوچههای فرعی، اراذل و اوباش و دزدی (منطقه 1)؛ و درگیری، مزاحمت ناموسی و اراذل و اوباش( منطقه 2) بودهاند. ویژگی های اجتماعی منطقه سکونت، موجب ناامنیِ بشترِ زنان مجرد؛ لیسانسیه ها و بالاتر و دیپلمهها؛ و زنان دانشجو، دارندگان کار آزاد و دانشآموزان در مقایسه با دیگر گروه های زنان شدهاند. بر اساس نتایج آزمون تأثیر تقابلیِ منطقه سکونت و وضع تأهل، زنان مجرد هر دو منطقه تحت شرایط محیط اجتماعی شان ناامن تر از زنان متأهل هم منطقه ای شان بوده اند. در بعد کلی امنیت، زنان مجرد منطقه بالا بیشترین ناامنی و زنان متأهل منطقه بالا کمترین ناامنی را داشته اند.
تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش(با تأکید بر تغییر کیش از مسیحیت به اسلام)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، به تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش، با تأکید بر تغییر کیش از مسیحیت به اسلام پرداخته است. تحقیقی ناظر به اینکه چه عوامل و زمینه هایی باعث تغییر کیش از مسیحیت به اسلام شده است؟ در بخش نظری تحقیق، به رویکردهای روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی پرداختیم. در بخش عملی کار و نیز یافتن یک چارچوب مفهومی مناسب، یک پارادایم فرایندی هفت مرحله ای (از لویس رامبو) به نام «زمینه»، «بحران»، «پرسش»، «مواجهه»، «تعامل»، «تعهد» و «پیامد» در نظر گرفته شد. این پارادایم هفت مرحله ای را در چارچوب روش تحقیق «نظریه بازکاوی» با روایت و شرح حال سی نفر از نوکیشانی که به اسلام گرویده اند، در یک مصاحبه نیمه استاندارد پیش گرفتیم. براساس مفاهیم، مقوله بندی ها و گویه های به دست آمده از روایت زندگی نوکیشان، می توان به این مؤلفه ها اشاره کرد: «ناسازگاری» در گرایش های پیشین و «دریافت» نگرش های نو نسبت به دین اسلام؛ «خلأهای شناختی» و نبود پاسخ های قانع کننده در دین پیشین؛ وجود «آموزه ها» و آیین ها و «کاریزما»های قانع کننده و امیدبخش در دین اسلام.
حقوق فرهنگی
معلم پریشان، دانش آموز سرگردان
منبع:
گزارش آذر ۱۳۷۶ شماره ۸۲
حوزه های تخصصی:
تحصیل در آن سوی مرزها: مردم نگاری تردید دانشجویان ایرانی در آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه، تجربه زیسته دانشجویان ایرانی از مهاجرت تحصیلی شان به آلمان را مورد بررسی قرار داده و بر آن است که معانی ذهنی کنشگران را با توجه به پرسش های پژوهش فهم کند. برای رسیدن به این هدف از مشاهده، مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی بهره گرفته شده است. می توان گفت دانشجویی که برای ادامه تحصیل به کشور دیگری مهاجرت می کند، خود را در فرهنگ جدیدی فرهنگ عام و فرهنگ علمی کشور مقصد می یابد. او روند تغییراتی را که از زمان برای خروج از کشور آغاز و به کنش نهایی حاصل از انتخاب میان ماندن و بازگشت ختم می شود، تجربه می کند. این تغییرات به شکل مرحله ای در زندگی دانشجویان رخ می دهند که می توان گفت هر تجربه دانشجو در این سفر، مرحله ای از تغییر است و هر تغییر، حسی را درون او برانگیخته یا تقویت می کند. در پایان مشخص شد کنش نهایی مشارکت کنندگان این پژوهش با تردید و دودلی همراه است. از این رو، تردید، اساس این مردم نگاری چندمکانه قرار گرفت. این تردید فارغ از انتخاب دانشجویان، همواره همراهشان بود که میزان آن به مدت اقامت و میزان هماهنگ شدن آنها با جامعه میزبان بستگی دارد و یادآور مفاهیمی ست که در نظریه پسااستعماری از آنها با عناوین آستانگی، بینابینیت، فضای سوم و پیوندخوردگی یاد می شود. با دنبال کردن دانشجویان و پیمودن مسیری که هر دانشجو برای تحصیل در آلمان می پیماید، تلاش شده به چرایی این حس تردید پاسخ داده شود.
Dual Spacization of Cultures: Problematization of Cyberspace and Cultural Matters
حوزه های تخصصی:
This paper examines the problematization of cultural issues related to
the dual spacization of life. The emergence of the second space of life
over the first place of life combining local and translocal, national and
transnational capacities and challenges. We discuss the capacities and
opportunities occurring through the instant communication industry
which made the spontaneous connection between absence and presence
possible which overcome the domination of place and distance. We will
also elaborate on the challenges and threats facing cultures because of
access to other cultures, subcultures and individuals around the world
without having enough time for nurturing the relationship between
inner cultures and outer cultures as well as facing many abnormalities,
distancing from genuine culture and natural communications.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار (مورد مطالعه: زنان سرپرست خانوار شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده ای به نام زن سرپرست خانوار، یک واقعیت اجتماعی است که امروزه در سراسر جهان وجود داشته و به دلایل گوناگون پدید می آید. این گروه اجتماعی برای امرار معاش و فعالیت اجتماعی و اقتصادی خود به امنیت اجتماعی نیاز جدی دارد. رسالت اصلی این پژوهش، بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار است بادر نظر گرفتن ابعاد مالی، جانی، عاطفی و ارتباطی امنیت اجتماعی. دراین راستا، پژوهشپیمایشی در جامعه هدفی متشکل از 400 زن سرپرست خانوار تحت پوشش مؤسسات حمایتی غیردولتی (مردم نهاد) در شهر تهران صورت گرفته است. داده های حاصل از پیمایش با روش های آماری رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدهو برای آزمون اعتبار سازه ای ابزار اندازه گیری و آزمون نیکویی برازش ساختار مورد نظراز مدل سازی معادلات ساختاری (نرم افزار ایموس[1]) استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره داده ها نشان می دهد عامل اقتصادی (25/0) مؤثرترین عامل تأثیرگذار بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار است. پس از آن به ترتیب عوامل محیطی (13/0)، عوامل قانونی (12/0) و عوامل خانوادگی (10/0) بر امنیت اجتماعی این گروه از زنان تأثیر گذارند. باتوجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، با ایجاد شرایط و زمینه های مناسب به ویژه در بستر اقتصادی و محیطی که این زنان در آن احساس امنیت اجتماعی داشته باشند، می توان زمینه توانمندسازی آنان را فراهم کرد.
بررسی تطبیقی هنجارشکنی های دربین دانش آموزان سال سوم متوسطه خواف و بیرجند وعوامل اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تطبیقی انواع هنجارشکنی های دانش آموزان مقطع دبیرستانی در مدارس دولتی شهرستان خواف و شهر بیرجند می پردازد.جمعیت آماری تحقیق را دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه در سال تحصیلی 85- 84 تشکیل می دهند که متناسب با جمعیت دانش آموزی هر یک از دو شهر مذکور به ترتیب نمونه ای با حجم250 نفر و300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که دانش آموزان شهرستان خواف در مقایسه با دانش آموزان شهر بیرجند از پای بندی بیشتری به هنجارهای دینی، احساس آنومی ا کمتر، فرصت های خانوادگی معدودتر، پیوند با خانواده، مدرسه و جامعه بیشتر، ارتباط با دوستان هنجارشکن کمتر و پایگاه اجتماعی– اقتصادی پایین تری برخوردارند، که به نظر می رسد علت آن را باید در ساخت سنتی تر جامعه خواف جستجو کرد. علاوه بر این، در تحلیل رگرسیون چند متغیری در نمونه آماری مورد مطالعه خواف، متغیرهای پای بندی به هنجارهای دینی، پیوند با خانواده و پیوند با جامعه و در نمونه آماری مورد مطالعه بیرجند متغیرهای فرصت های خانوادگی، پیوند با مدرسه و پیوند با جامعه به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین پیش بینی متغیر وابسته (هنجارشکنی دانش آموزان) داشته اند.
مطالعه عوامل فرهنگی مرتبط با نگرش نسبت به سقط جنین (مطالعه موردی: جوانان 18 تا 29 ساله شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با نگرش نسبت به سقط جنین است و جامعه آماری آن را 600 نفر از جوانان 18 تا 29 ساله شهر شیراز، که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، تشکیل می دهند و اطلاعات آن با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شده است. این مطالعه در کل دارای هشت فرضیه بوده که از میان آن ها دو فرضیه رد شده است. از بین متغیرهای جمعیت شناختی مطالعه (سن، جنس، و تعداد فرزندان) تمامی متغیرها به جز تعداد فرزندان در نگرش جوانان نسبت به سقط جنین رابطه معنادار آماری داشته است. از بین متغیرهای فرهنگی (ارزش های دینی، اعتقادات دینی، میزان استفاده از رسانه ها، نگرش به روابط جنس مخالف پیش از ازدواج، و تجربه سقط جنین فرد پاسخ گو) همگی به جز تجربه سقط با متغیر وابسته رابطه معنادار آماری داشته اند. نتایج حاصل حاکی از آن بود که زنان نسبت به سقط جنین نگرش مثبت تری نسبت به مردان دارند و بالابودن اعتقاد به ارزش های دینی و اعتقادات دینی منجر به نگرش منفی تر نسبت به سقط جنین می شود.
دین و سرمایه اجتماعی
تأثیر شعر در زبان صدا و سیما
حوزه های تخصصی: