فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقش ویژه جغرافیای سیاسی، سازماندهی فضا در سطح ملی، ناحیه ای و محلی است. در مورد ایران، چگونگی سازماندهی سیاسی فضای درون کشوری؛ در مرحله نخست از ویژگیهای جغرافیایی آن تاثیر می پذیرد و در مرحله بعد، تابع نوع نظام سیاسی حاکم بر این کشور است. بررسی فای جغرافیایی کشور ایران، ویژگیهایی مانند تکثر، تنوع و تعدد کارکردهای محیطی و عملکردهای گروههای انسانی را نمایان می سازد. این مسئله منجر به شکل گیری حوزه فرهنگ های متعددی در درون این فضا شده که یکپارچگی سرزمینی و وحدت ملی را با مشکل روبرو می سازد. برای رفع این مشکل بنظر می رسد که ((نظام سیاسی ناحیه ای)) که هم اکنون در کشورهای دیگر مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن هدف قرار دادن وحدت ملی، موجبات مشارکت تمامی آحاد را در یک روند تعاملی برای توسعه سیاسی فراهم می سازد. در ((نظام سیاسی ناحیه ای)) ضمن حفظ اقتدار دلت مرکزی، با اعطای پاره ای اختیارات محلی، مشخص و نسبی به واحدهای درون کشوری (استانها)، گروههای قومی مختلف می توانند در برخی امور مربوط به محل خویش، فارغ از دخالت مستقیم دولت مرکزی تصمیم گیر و مجری باشند. هر چند در امور حساس و ملی تابع نظارت و تصمیمات دولت مرکزی باقی می مانند.
پدافند غیر عامل: راهبردی در دفاع سرزمینی (نوآوری در حوزه دانش جغرافیای نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راهبردهای دفاع سرزمینی از جمله موضوعات ملی است که در دستور کار غالب دولت ها قرار دارد. اسناد راهبردی در این مقوله بیشتر متأثر از موقعیت مکانی و فضائی هر سرزمین، توازن منطقه ای و ویژگی های طبیعی هر کشور بوده و خطوط کلی دفاع واحدهای سیاسی را شکل می دهند. ایران با ویژگی های متنوع جغرافیای سرزمینی، راهبرد دفاعی خاصی را به ما می آموزد. بکارگیری ویژگی های طبیعی به ویژه در مجاورت مرزهای پیرامونی ضمن ارائه راهبردهای کلی در مورد نحوه دفاع، نه تنها در مقیاس تاکتیکی می تواند تأثیرات عمیقی در طراحی و تصمیم گیری فرماندهان نظامی، نحوه انجام عملیات رزمی، بهره مندی مطلوب و بهره گیری از نیروها و تجهیزات داشته باشد، بلکه عاملی تأثیرگذار و مهم در نظریه پردازی های دفاعی نیز محسوب می شود. از میان راهبردهای دفاعی، نقش سیاست های دفاع غیرعامل با توجه به شیوه های متعدد دفاعی رایج، باید مدنظر طراحان وبرنامه ریزان آمایش سرزمینی نیز باشد زیرا این بخش از سیاست های راهبردی اگر چه با سیاست های امنیتی در ارتباط است ولی عملاً تأثیرات عمیقی بر برنامه های توسعه مناطق خواهد داشت. ویژگی های سرزمینی جلگه خوزستان امکانات مطلوبی را در جهت تدوین و بکارگیری شیوه دفاع غیرعامل به ما می آموزد و در این میان، راهبرد جنگ آب در صدر این گونه نظریه پردازی های دفاعی قرار دارد. بی تردید، تدوین چنین راهبردهایی (جنگ آب) می تواند بخش مهمی از محدودیت های تجهیزات، فن آوری و مدیریت ما را جبران نموده و به عنوان مکمل لایه های دفاع زمینی، در برخورد با تهدیدات منطقه ای و فرا منطقه ای پاره ای از نواحی محسوب شود. این ایده درواقع چیزی جز تئوریزه کردن انچه ایرانیان در دفاع هشت ساله خود در برابر عراق که بصورت تجربی انجام داده اند نیست وتنها با پردازش ان سعی شده است با استفتده از روش تحلیل راهبردی و با تکیه بر سیستم اطلاعات ج غرافیایی، رابطه ویژگی های سرزمینی خوزستان جلگه ای را با راهبردهای دفاع غیر عامل آب تدوین گردد. ازجمله نکات برجسته این تجارب میدانی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود. - چها رچوبه اصلی مدل های دفاع غیر عامل آبی در خوزستان از بردارهای طبیعی گذشته روان آب ها پیروی میکند. - اصول بکارگیری دفاع غیرعامل آب در خوزستان جلگه با وجود یکسان بودن ظاهری فضای طبیعی آن، از یک الگوی واحد پیروی نمی کند. - پنج الگو و مدل متفاوت در مقیاس های متعدد می تواند در دفاع غیر عامل آب این ناحیه بکار گرفته شود که هرکدام در برابر نحوه عملیات و مقصود دشمن قابل تصمیم گیری است.
ژئوپلیتیک ایران در نظام دگرگون شونده جهانی
حوزه های تخصصی:
بر هم خوردن نظام دو قطبی، سبب تغییر ماهیت ژئوپلیتیکی ایران و بدست آوردن نقش جدید در منطقه و جهان شد؛ بطوریکه در نظام دگرگون شوندة جهانی، موقعیت ایران در سیستم تابع خاورمیانه بحساب آمد. پایان جنگ عراق و کویت، آغاز طرح استراتژی مذاکره از طرف ایران شد که در پی آن، استراتژی اتکاء بخود در مقابل سدبندی کلینتون را به همراه داشت. ضعف ذاتی نیروی زمینی عربستان سعودی، تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در دسترسی به دریای آزاد، ضعف سازماندهی و فقدان عمق استراتژیک سایر کشورهای حاشیة جنوبی خلیج فارس، دوام این استراتژی را تضمین می کند. برای دستگاه سیاست خارجی ایران، اولین گام، اعتماد سازی است تا بوسیله آن بردارهای همگرایی را نظم دهد. در شمال، آسیای مرکزی و قفقاز در معادلات اقتصادی، یک سرزمین حائل ژئوپلیتیکی محسوب می شوند. هدف از استقرار ناتو در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز، تحت الشعاع قرار دادن امتیازات ژئوپلیتیکی ایران است؛ هر چند ژئوپلیتیک ایران انکار ناشدنی است. با تبدیل قلمروهای استراتژیک، ژئوپلی نومیک ایران در مرکز ثقل امنیت انرژی جهان واقع شده است و این امر روح تازه ای در کالبد ژئوپلیتیک ایران دمیده است.
هیدروپلیتیک خاورمیانه در افق سال 2025م مطالعه موردی: حوضه های دجله و فرات، رود اردن و رود نیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب عنصری است که وجود آن برای تولید مواد غذایی، توسعه اقتصادی، بقای موجودات زنده و... ضروری است. با وجود اینکه 71 درصد از سطح کره زمین از آب پوشیده شده است، ولی تنها حدود 0.86 درصد آبهای کره زمین قابل دسترس بوده و برای استفاده انسان مناسب است. امروزه مسایلی نظیر رشد جمعیت، ارتقاء سطح زندگی و بهداشت، گسترش شهر نشینی، گسترش صنایع، کشاورزی و... موجب افزایش مصرف آب شده است، به طوری که مصرف آب نسبت به اوایل قرن بیستم 17 برابر و نسبت به سه قرن قبل 45 برابر شده است. قرار گرفتن منطقه خاورمیانه در کمربند خشک جهان موجب شده تا این منطقه علی رغم دارا بودن 5 درصد جمعیت جهان تنها 1 درصد آبهای شیرین قابل دسترس را در اختیار داشته باشد که این منابع آب نیز عمدتا به صورت مشترک مورد استفاده قرار می گیرد و بیش از 50 درصد جمعیت این منطقه در حوضه های آبریز مشترک زندگی می کنند که این مساله رقابتها و منازعاتی را برای استفاده هرچه بیشتر از این منابع محدود به دنبال دارد.مقاله حاضر به صورت اسنادی و با شیوه توصیفی – تحلیلی، مسایل هیدرو پلیتیک خاورمیانه را در افق سال 2025 میلادی در حوضه های دجله و فرات، رود اردن و رود نیل را مورد بررسی قرار داده است. یافته ها و نتایج این تحقیق نشان می دهد که رشد بالای جمعیت و افزایش تقاضای آب شیرین در این منطقه در کنار محدودیت منابع آبی، در آینده موجب افزایش رقابتها و تنشها بویژه در حوضه رود اردن خواهد شد.
جهانی شدن منطقه گرایی ودولت- ملت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالیکه جهانی شدن و ابعاد مختلف آن سیستم وستفالیا و حاکمیت های سنتی ناشی از آنرا به مبارزه فرا خوانده است دولت و ملت ها تا کنون در برابر این پدیدار در حال گسترش پناهگاه مستحکمی نیافته اند در واقع شتاب و جهش جهانی شدن جدید بزرگترین چالش را برای تداوم بقای این بازیگران قدیمی فراهم ساخته است این در حالی است که منطقه گرایی جدید نیز به موازات این پدیدار در حال شکل گرفتن است گروهی بر این باورند که منطقه گرایی و جهان شدن در یک راستا عمل می کنند و در واقع مکمل یکدیگرند و عده ای دیگر منطقه گرایی را آلتراناتیو یا حتی آنتی تزی در برابر جهانی شدن می دانند این پژوهش ضمن بررسی اجمالی این دو مفهوم در صدد بر آمده است تا ارتباط این دو فرایند را مشخص نموده و به ویژه نقش منطقه گرایی را در تعدیل اثرات جهانی شدن بر سیستم وستفالی روشن نماید
بنیان های جغرافیایی و ژئوپولیتیکی روابط در شبه قاره هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بقای ملی هدف ثابت و غیرقابل تغییر هر حکومت مبتنی بر ملت است؛ این مقوله به نوبه ی خود متاثر از امنیت ملی و امنیت ملی نیز به میزان قابل توجهی تحت تاثیر کیفیت روابط ومناسبات بین کشورها در چهارچوب های منطقه ای و بین المللی است. در سال های اخیر، هر چند که به اعتقاد برخی از کارشناسان مسائل سیاسی از میزان نقش آفرینی بنیان های جغرافیایی و ژئوپولیتیکی در ماهیت مناسبات و روابط بین کشورها کاسته شده است؛ اما بنا به استدلال های این پژوهش، هنوز بستر و زمینه های اصلی مناسبات بین کشورها در سال های نخست قرن بیست و یکم متاثر از عوامل جغرافیایی و ژئوپولیتیکی یا به عبارت دیگر جغرافیای محلی و بین المللی آن هاست.
از این رو، مقاله حاضر در صدد برآمده است تا کارکرد و نقش بسترهای جغرافیایی و ژئوپولیتیکی مناسبات بین واحدهای سیاسی شبه قار ی هند را در سطح محلی (درون منطقه ای) مورد بررسی قرار دهد. براساس نتایج این بررسی، روابط ژئوپولیتیکی بین کشورهای شبه قاره(در سطح درون منطقه ای) تحت تاثیر بنیان های جغرافیایی و ژئوپولیتیکی مناقشات موجود در منطقه بویژه روابط خصمانه حاکم بر مناسبات بین هند و پاکستان، مبتنی بر الگوی تقابل شکل گرفته است.
تحلیل تطبیقی الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورها برای سازمان دهی سیاسی فضای جغرافیایی خود، یکی از انواع مختلف الگوهای تکساخت یا بسیط، فدرالی، خود مختاری و خودگردانی را به کار میگیرند. کشور عراق بعد از حمله آمریکا در سال2003 میلادی، با نگرش جدید حاکمان آن به واقعیت های جغرافیایی، فرهنگی، قومی و زبانی این کشور و در نظر داشتن تجربه دوازده ساله خودگردانی کردها در شمال این کشور در طول دهه90 میلادی، الگوی فدرالیسم را برای اداره کشور انتخاب کرد . در این راستا تاکنون کردهای عراق توانسته اند در سه استان کردنشین شمالی این کشور یک ایالت فدرال را تأسیس کنند.
براین اساس، مقاله حاضر با بررسی واقعیت های موجود فدرالیسم در عراق و مطالعه ویژگیهای ساختاری و کارکردی حکومت منطقه ای کردستان، درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی تحقیق است که «وجوه تشابه و تمایز الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم چیست؟».
برای پاسخ به این مسأله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیقی بیانگر آن است که الگوی کردستان عراق با وجود داشتن تشابهاتی با سایر الگوهای غیر متمرکز، از جهاتی نظیر برقراری روابط خارجی، داشتن نیروی دفاعی- نظامی موسوم به پیشمرگ یا حافظان اقلیم و... با آن ها متفاوت است، طوری که میتوان برای آن وجود مستقلی در چارچوب الگوی مدیریت سیاسی فضا قایل بود.
تغییر کدهای ژئوپلیتیکی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق منجر به کشف دلایل تغییر کدهای ژئوپلیتیکی هند از رویکرد غیرمتعهد به رویکرد برتری جویی و تسلط نه تنها در سطح منطقه ای بلکه در سطح جهانی می پردازد. با چند قطبی شدن جهان، نظام غیرمتعهدها به عنوان میراث نهرو از میان رفت. هم اکنون هند به عنوان یکی از این قطب ها ظهور یافته است. تهدیدات و فشارهای مداوم توسط همسایگان کوچک و بزرگ این کشور را مجبور کرده است که کد ژئوپلیتیکی خود را به نظامی بازدارنده تغییر بدهد و این احتمالا به تصدیق این نکته خواهد پرداخت که هند از قدرتی منطقه ای به قدرتی فرامنطقه ای تبدیل شده است
پردازش مفهوم «قلمرو» از منظر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده است. درون مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه های انسانی شناوراست.داده ها و یافته های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.
بررسی جایگاه ژئوپلیتیک انرژی در تأمین امنیت ملی ایران از منظر سه رویکرد امنیت ملی (گسترش محور، حفظ محور و توسعه محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک انرژی ایران در دو بعد ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، قابلیت بالقوه تأمین منافع و امنیت ملی کشور را دارا می باشد. در بعد ژئواکونومیک، ایران به عنوان دومین دارنده نفت و گاز جهان، ظرفیت تبدیل شدن به یکی از اصلی ترین شرکای انرژی مصرف کنندگان بزرگ نفت و گاز جهان را دارد. در بعد ژئواستراتژیک نیز ایران در موقعیتی قرار دارد که می تواند در امنیت انرژی منطقه ای و جهانی نقشی محوری ایفا نماید. موارد یاد شده باعث افزایش قدرت ژئوپلیتیک در راستای تأمین امنیت ملی کشور می گردد. در بین عناصر تعیین کننده سرنوشت کشور ایران، عوارض مثبت و منفی ژئوپلیتیک همواره حضوری پررنگ داشته اند. هم اکنون نیز یکی از مهم ترین متغیرهای ژئوپلیتیک مؤثر بر سرنوشت کشور، متغیر انرژی می باشد و یکی از راه هایی که ایران می تواند ضریب امنیت ملی خود را افزایش دهد، توجه به سیاست خارجی مبتنی بر امنیت انرژی است.استدلال اصلی این مقاله که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی گردیده، این است که اگر در سطح تصمیم گیری کلان، از بین رویکردهای امنیت ملی کشور یعنی رویکردهای گسترش محور، حفظ محور و توسعه محور، اولویت به رویکرد امنیت ملی توسعه محور برای تعامل بیشتر با نظام جهانی داده شود در آن صورت است که می توان از طریق یک دیپلماسی انرژی منسجم و قوی، از ژئوپلیتیک انرژی در راستای توسعه قدرت ملی و تأمین امنیت ملی بهره جست.
تقسیمات کشوری و توسعه پایدار مطالعه موردی: ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه نظام تقسیمات کشوری در ارتباط با مؤلفه ها و شاخص های توسعه پایدار، موضوع اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. این پژوهش با استفاده از روش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای درصدد پاسخگویی به این سوال است که آیا نظام تقسیمات کشوری کنونی در جهت دستیابی به توسعه پایدار (توسعه در جهت دستیابی به عدالت در همه ابعاد با محوریت انسان) موفق بوده است؟ ابتدا مفاهیم مرتبط با نظام تقسیمات کشوری و توسعه پایدار و پس از آن سیر تحولات نظام تقسیمات کشوری از ایران باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت مقایسه ویژگی های نظام تقسیماتی کنونی با شاخص های توسعه پایدار این نتیجه را بدست داد که این نظام تقسیماتی نه تنها در دستیابی به توسعه پایدار موفق نبوده که خود مانعی بر سر راه توسعه محسوب می گردد.
روند قلمروسازی کشورهای ساحلی در بستر خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند قلمروسازی کشورهای ساحلی در خلیج فارس به طور رسمی و قانونی و از نظر تدوین مربوط به آن به سالهای بعد از تشکیل اولین کنفرانس حقوق دریاها (1930، لاهه) بر می گردد؛ به طوری که در ایران اولین قانون راجع به تعیین حدود آبهای ساحلی و منطقه نظارت در سال 1313 ش. (1934 م.) صورت گرفت. متعاقب انتشار اعلامیه ترومن مبنی بر صلاحیت کشورهای ساحلی بر اکتشاف و استخراج منابع بستر و زیر بستر فلات قاره، کشورهای ساحلی خلیج فارس نیز به فکر محسوب می شود، در نتیجه کشورها می باید مرز فلات قاره خود را با یکدیگر تحدید می کردند. از سال 1965 تاکنون (نوامبر 2007 م.)، 12 قطعه مرزی در خلیج فارس تعیین و تحدید شده و چندین قطعه مرزی هنوز مورد توافق و تحدید قرار نگرفته است.هدف اصلی این مقاله، بررسی فرآیند قلمروسازی کشورهای ساحلی در خلیج فارس است. در مقالات و کتابهایی که تاکنون منتشر شده است، توجه عمدتا معطوف به وضعیت حقوقی ایران بوده و در نتیجه ادعاهای حقوقی کشورهای جنوبی خلیج فارس و مشخص کردن آنها روی نقشه مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده است تا سرحد امکان این نقص برطرف شود و بویژه به ادعاهای قلمروسازی کشورها و توافقاتی که بعد از آخرین کنوانسیون حقوق دریاها (1982م.) میان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس برای تعیین مرز دریایی صورت گرفته، توجه شود.
بررسی الگوهای حل و فصل منازعات و ارایه مدل بهینه حل منازعات سرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به تناسب نیازهای گوناگون جوامع بشری، عوامل مختلفی می توانند منازعات بین المللی را به وجود آورند. شدت این منازعات در نقاط مختلف جهان بسته به میزان اهمیت استراتژیک هر منطقه متغیر است. با این حال، همه مناطق ژئوپلیتیک جهان کم و بیش منازعه و کشمکش را تجربه کرده اند. تاکنون پژوهشگران نظریه های مختلفی برای حل و فصل این منازعات ارایه کرده اند. با بررسی نظریات مختلف حل و فصل منازعات بین المللی و بکارگیری روش تحلیلی و انتقادی، پژوهش حاضر این فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده است که «به دلیل ویژگی های خاص منازعات سرزمینی، الگوی حل و فصل آنها متفاوت از روش های بکار رفته در سایر کشمکش های بین المللی است و نیازمند ارایه الگوی ویژه است». این بررسی نشان می دهد که حل و فصل منازعات سرزمینی سرشتی منطقه ای داشته و مستلزم بکار گیری همزمان تاکتیک های متنوع و نسبتا فراوان سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی است.
گفتمان ژئوپلیتیک در آسیای مرکزی: عرصه های تعامل ایران و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم خاتمه یافتن رقابتهای ژئواستراتژیک آمریکا و شوروی در بسیاری از مناطق جهان بعد از جنگ سرد، چنین به نظر می رسد که در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز این رقابتها تازه آغاز شده باشد. مهمترین دلیل برای این موضوع آن است که روسها همچنان بر حفظ آسیای مرکزی به عنوان تنها حوزه نفوذ خود مصر هستند. پس از فروپاشی شوروی، خلا قدرت در آسیای مرکزی موجب ورود سایر قدرتها و در نتیجه، شکل گیری یک گفتمان ژئوپلیتیک در منطقه شده است. این گفتمان مبتنی بر رقابت میان قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای به منظور کسب برتریهای ژئوپلیتیک، یعنی توانایی شکل دهی به ساختارهای امنیتی، تسلط بر منابع انرژی و توسعه حوزه نفوذ می باشد. در این چارچوب، تعامل ایران و روسیه در آسیای مرکزی کاهش امکان نفوذ قدرتهای فرامنطقه ای در حوزه های منافع مشترک و امنیت ملی دو کشور را هدف قرار داده است.هدف مقاله حاضر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از نظریه های ژئوپولیتیک، از یک سو به بررسی و تحلیل الگوهای رفتاری قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در محیط ژئوپلیتیکی پس از جنگ سرد آسیای مرکزی پرداخته و از سوی دیگر الگوی تعامل میان روسیه و ایران به عنوان دو بازیگر اصلی در این منطقه را که می تواند در قالب طیفی از رقابت تا همکاری معنا یابد، شناسایی کند.
فرهنگ اجتماعی و ژئوپلیتیک قدرت در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای دهه 1990 به بعد از رهیافت های سازه انگارانه در راستای تبیین منازعات منطقه ای بهره گرفته شده است. علت چنین موضوعی را می توان نقش مسایل فرهنگی و همچنین مولفه های درون ساختاری در تفسیر تحولات منطقه ای بویژه موضوعات بحرانی دانست. منازعات منطقه ای در دوران نظام دوقطبی تحت تاثیر «ساختار نظام بین الملل» و همچنین قواعد رفتار بازیگران موثر بین المللی بویژه آمریکا و اتحاد شوروی قرار داشته است. اشغال افغانستان در دسامبر 1979 توسط اتحاد شوروی، بیانگر چنین استدلالی است؛ در حالیکه روندهای تغییر و دگرگونی در کنش استراتژیک کشور یاد شده از سال 1991 به بعد بیش از آنکه تحت تاثیر موضوعات بین المللی قرار گیرد، ناشی از کنش بازیگرانی است که به قالب های ایدئولوژیک، فرهنگی، نژادی و قومی وابسته اند.سازه انگاری در زمره رهیافت هایی محسوب می شود که زمینه های تحلیل موضوعات روابط بین الملل بر اساس نشانه های فرهنگی، اجتماعی و قومی را فراهم می سازد. افغانستان در زمره کشورهایی تلقی می شود که از تنوع نژادی و فرهنگی برخوردار است. چنین کشورهایی عمدتا در فضای بی ثباتی، ناامنی و مخاطره استراتژیک قرار می گیرند. بر این اساس تلاش می شود تا ضمن بهره گیری از رهیافت سازه انگاری، دگرگونی های سیاسی و فرایندهای تغییر ژئوپلیتیکی در افغانستان مورد بررسی قرار گیرد.این امر نشان می دهد که شکل بندی های ژئوپلیتیک در دوران بعد از جنگ سرد، تحت تاثیر موضوعات قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی قرار گرفته است. این امر تضادهایی را در حوزه های مختلف ژئوپلیتیکی ایجاد کرده است. به هر میزان که موضوعات تاثیرگذار فرو ملی همانند نژاد، هویت و مذهب بر تحولات بین الملل از تنوع و تحرک بیشتری برخودار باشد، طبیعی است که امکان تاثیرگذاری آنها بر تحولات منطقه ای نیز افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد. تحولات افغانستان در دوران بعد از جنگ سرد چنین نشانه هایی را منعکس می سازد. برای تبیین این موضوع از رهیافت سازه انگاری استفاده خواهد شد. این رهیافت می تواند بین موضوعات فرهنگی – نژادی با فرایندهای بین المللی رابطه موثر و معنی داری را به وجود آورد
نقد و تحلیل مدل های سنجش قدرت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محاسبه و اندازه گیری قدرت ملی و طرح فرمولی که با آن بتوان بین کشورها در یک زمان معین و یا بین وضع یک کشور در دو دوره متفاوت مقایسه به عمل آورد، همواره یکی از دغدغه های فکری دانشمندان و اساتید جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و علوم سیاسی بوده است. از این رو، برای اندازه گیری قدرت کشورها در تمامی دوران بعد از جنگ، بویژه در دهه های 60 و 70 میلادی تلاش های متعددی صورت گرفته است. مجموعه این تلاش ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: گروهی از صاحب نظران فقط به معرفی عوامل موثر بر قدرت ملی در قالب عناصر متشکله قدرت ملی پرداخته اند و تعدادی متغیر را به عنوان مهمترین عوامل موثر بر قدرت ملی کشورها معرفی کرده اند. گروه دوم ضمن ارایه یک مدل مفهومی سعی در اندازه گیری قدرت ملی کشورها بر مبنای امتیازات کسب شده در مورد متغیرهای مفروض خود کرده اند و سرانجام گروه سوم ضمن انتخاب برخی عوامل و متغیرها با طرح یک مدل ریاضی و تعیین نوع رابطه و ترکیب بین متغیرهای مفروض به سنجش قدرت ملی کشورها پرداخته اند. در این مقاله، تلاش شده است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا نظریات مختلف در مورد عناصر متشکله قدرت ملی مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این بررسی، مشخص کردن مهمترین عناصر قدرت ملی از دید صاحب نظران مختلف بوده است. در ادامه، مدل های مفهومی و مدل های ریاضی سنجش قدرت ملی به تفکیک مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده تا با نقد و تحلیل این مدل ها، اولا مهمترین اشکالات مفهومی و ساختاری مدل های مذکور تبیین شود و ثانیاً با شناخت نقاط ضعف و قوت هر مدل، راهکارهایی برای طراحی یک مدل بهینه سنجش قدرت ملی ارائه شود
طبقه بندی عوامل مؤثر بر شاخص های اقتصادی گردشگری خارجی مطالعه موردی: کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یک بخش اقتصادی به سرعت در حال رشد است. رقابت تنگاتنگی میان کشورهای مقاصد گردشگری برای جذب تعداد بیشتری از گردشگران وجود دارد. این مقاله در پی یافتن مهم ترین عوامل مؤثر بر جذب گردشگران خارجی بوده است. جامعه ی مورد مطالعه کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه ی اقتصادی و گروه 77 بودند. نهایتاً 32 کشور از کشورهای عضو در سازمان تجارت و توسعه و 73 کشور از کشورهای گروه 77 انتخاب شدند که نمونه ای برابر با 105 کشور به دست آمد.
دوره ی زمانی مطالعه برابر با 14 سال در نظر گرفته شد که از سال 1995 تا سال 2008 میلادی را شامل می شود. پس از تشکیل ماتریس داده ها، آنالیز از طریق همبستگی متغیّرها و نرم افزار آماری Minitab انجام شد. همچنین آنالیز مؤلفه های اصلی گردشگری خارجی انجام گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که علاوه بر امکانات زیرساختی کشور، پتانسیل های تاریخی- مذهبی و طبیعی کشور مهم ترین عوامل در جذب گردشگران خارجی هستند. شرایط سیاسی- اقتصادی کشور رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده اند. علاوه بر این نتایج به دست آمده از آنالیز مؤلفه های اصلی، شاخص های گردشگری را بر اساس دو گروه کشور به دو دسته تقسیم کرد که این امر نشان داد که کشورهای عضو OECD درآمد گردشگری و تعداد گردشگران بیشتری را از کل گردشگری جهان به خود اختصاص داده اند. در مقابل کشورهای عضو گروه 77 شاخص های رشدی را از آن خود کرده اند.
جهانی شدن و مدل های امنیت منطقه ای در سیستم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً جهانی شدن به عنوان فرایند تاریخی طولانی مدت تصور می شود که هر روز بر شدت آن در سیستم بین الملل افزوده می شود. در این مسیر جهانی شدن دارای پیامدهای مختلفی میباشد و سیستم بین الملل و بویژه مرزبندی های درونی آن را تغییر می دهد. از این منظر جهان به سیستمی از مناطق تبدیل شده است. البته مناطق نیز در انزوای از یکدیگر نمی باشند. با رشد منطقه گرایی یکی از مهمترین مباحث در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای رابطه بین جهانی شدن و امنیت منطقه ای است در این راستا چگونگی تأثیرات جهانی شدن بر امنیت سیستم جهانی و مناطق تبدیل به سوال اصلی این مقاله می شود. به عبارت دیگر این سوال مطرح می شود که در وضعیت جهانی شدن سیستم بین الملل، چه مدل های تحلیلی از امنیت منطقه ای قابل ترسیم می باشد؟ در این راستا مقاله رابطه بین جهانی شدن و منطقه گرایی و آثار آن بر مناطق را مورد تجزیه و تحلیل قرار می هد و بر این باور است که جهانی شدن ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی و مدیریتی امنیت منطقه ای را تحت تأثیر قرار داده است و در این میان به این نکته توجه دارد که در تأثیرگذاری جهانی شدن بر امنیت منطقه ای، تفاوت شبکه های منطقه ای مهم خواهد بود.
نظریه ساختار ژئوپلیتیکی در حال ظهور جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار ژئوپلیتیکی مفهومی است که از دو بعد برخوردار می باشد، یکی بعد روابط قدرت و دیگری بعد فضایی (حافظ نیا، 131:1385 و 135). از حیث روابط قدرت، ساختار ژئوپلیتیکی مبیین ترکیبات قدرت، نظامهای قدرت، روابط ساختارها و سطوح قدرت با یکدیگر می باشد.ازاین منظر در مقیاسهای جهانی و منطقه ای ساختارهای گوناگون قدرت نظیر تک قدرتی، دو قدرتی، چند قدرتی، چند سطحی متوازن، چند سطحی نا متوازن و غیره قابل تصورند (همان: 142). در هریک از این ساختارها روابط سلسله مراتبی و سطح بندی قدرت وجود دارد و روابط و اجزای ساختار و نیز سطوح سلسله مراتبی ساختار از وضعیت خاصی برخوردار می باشد (همان: 113 و 118).
تبیین ژئوپلیتیکی کلانشهرهای جهانی تاملی بر تفاوت یابی مفهومی شهر جهانی و جهان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای جهانی پدیدهای نوظهوری هستند که در متن اقتصاد جهانی به عنوان مکان های پیوند دهنده شبکه اقتصاد جهانی عمل می کنند و سبب شکل گیری فضای جریان ها و به وجود آمدن کانون های قدرت نوظهور در نقشه جغرافیای سیاسی جهان شده اند. تاکنون، 54 شهر جهانی توسط پژوهشگران گروه تحقیقاتی پیتر تیلور شناسایی شده و بر اساس برخی شاخص های انتخابی که عمدتا در چهار حوزه اقتصاد، فرهنگ، امکانات زیربنایی و ارتباطات است، در سه رده شهرهای جهانی آلفا (10 شهر)، بتا (10 شهر) و گاما (34 شهر) طبقه بندی شده اند. پیرو همین طبقه بندی به نظر می رسد شهر اول با شهر پنجاه و چهارم تفاوت هایی عمیق دارد. لذا «شهر جهانی» یا «ورلد سیتی» با «جهان شهر» یا «گلوبال سیتی» تفاوت بنیادی دارد. به طور کلی هنگامی که یک کلان شهر در چارچوب اقتصاد جهانی جایگاهی را کسب نماید و به عنوان یکی از گره های شبکه اقتصاد جهانی در فضای جریان ها به رقابت با سایر شهرها بپردازد از وضعیت کلان شهری به وضعیت «شهر جهانی» ارتقا یافته است و از هر چندین ده «شهر جهانی» یک مورد تبدیل به «جهان شهر» می شود. مقاله حاضر ضمن تبیین مفهوم «شهر جهانی» و «جهان شهر»، سعی دارد با ترسیم تفاوت های این دو، ابهام مفهومی آنهارا برطرف کند. هدف مقاله اثبات تفاوت میان «شهر جهانی» و «جهان شهر» و حوزه های نفوذ ژئوپلیتیکی آنها به صورت مجزا است. شاخص های مورد استفاده منبعث از مطالعات پیشین از جمله فرضیه های ورلد سیتی فریدمن و گلوبال سیتی ساسن و به ویژه شاخص های 12 گانه پژوهشگران گروه پیتر تیلور در حوزه شهرهای جهانی است. بر اساس نتایج تحقیقاتی گروه تیلور، ده شهر جهانی برتر، به عنوان شهرهای جهانی آلفا شناسایی شده اند که شش مورد آنها، یعنی نیویورک، لندن، پاریس، توکیو، هنگ کنگ و سنگاپور «جهان شهر» محسوب می شوند. شش شهر دیگر این گروه، در صورت ادامه روند پیشرفت، در آینده به جایگاه جهان شهری دست می یابند. همچنین «شهرهای جهانی» گروه های بتا و گاما، صرفا به عنوان شهرهای جهانی، با درجه اهمیت متفاوت، تابع چهار «جهان شهر» فوق هستند. لذا مفهوم «شهر جهانی» صراحتا متفاوت از «جهان شهر» است. جهان شهرها کانون های اصلی فرماندهی اقتصاد جهانی محسوب می شوند که در راس سلسله مراتب شبکه شهرهای جهانی قرار گرفته اند