آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده است. درون مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه های انسانی شناوراست.داده ها و یافته های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.

تبلیغات