محاسبه و اندازه گیری قدرت ملی و طرح فرمولی که با آن بتوان بین کشورها در یک زمان معین و یا بین وضع یک کشور در دو دوره متفاوت مقایسه به عمل آورد، همواره یکی از دغدغه های فکری دانشمندان و اساتید جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و علوم سیاسی بوده است. از این رو، برای اندازه گیری قدرت کشورها در تمامی دوران بعد از جنگ، بویژه در دهه های 60 و 70 میلادی تلاش های متعددی صورت گرفته است. مجموعه این تلاش ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: گروهی از صاحب نظران فقط به معرفی عوامل موثر بر قدرت ملی در قالب عناصر متشکله قدرت ملی پرداخته اند و تعدادی متغیر را به عنوان مهمترین عوامل موثر بر قدرت ملی کشورها معرفی کرده اند. گروه دوم ضمن ارایه یک مدل مفهومی سعی در اندازه گیری قدرت ملی کشورها بر مبنای امتیازات کسب شده در مورد متغیرهای مفروض خود کرده اند و سرانجام گروه سوم ضمن انتخاب برخی عوامل و متغیرها با طرح یک مدل ریاضی و تعیین نوع رابطه و ترکیب بین متغیرهای مفروض به سنجش قدرت ملی کشورها پرداخته اند. در این مقاله، تلاش شده است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا نظریات مختلف در مورد عناصر متشکله قدرت ملی مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این بررسی، مشخص کردن مهمترین عناصر قدرت ملی از دید صاحب نظران مختلف بوده است. در ادامه، مدل های مفهومی و مدل های ریاضی سنجش قدرت ملی به تفکیک مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده تا با نقد و تحلیل این مدل ها، اولا مهمترین اشکالات مفهومی و ساختاری مدل های مذکور تبیین شود و ثانیاً با شناخت نقاط ضعف و قوت هر مدل، راهکارهایی برای طراحی یک مدل بهینه سنجش قدرت ملی ارائه شود