فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ریزی منطقهای و بویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. متکی بودن اقتصاد مردم نواحی روستایی بر کشاورزی، قابلیت کشاورزی منطقه مورد مطالعه، اقلیم مناسب و چند فصلی، خاک مطلوب، تنوع محیطی و تعیین و تفکیک پتانسیلها و تنگناهای منطقه از لحاظ درصد تولید و بازدهی کشت کلزا، ضرورت تحقیق را بازگو می کند. هدف از انجام پژوهش این بوده که توان و پتانسیل کشاورزی شهرستان ایذه برای کشت کلزا با بررسی عوامل طبیعی و اقلیمی شناسایی و امکان سنجی شود و اثرگذاری هر یک از این عوامل مورد بررسی قرار گیرد.12 لایه مورد استفاده عبارت اند از لایههای ارتفاع، شیب، فرسایش، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، پوشش زمین، تیپ اقلیمی، متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه، حداکثر دمای سالانه، حداقل دمای سالانه. برای انجام این پژوهش از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شده که وزن دهی به معیارها مطابق نظر کارشناسان مربوطه و منابع موجود در درون و همچنین بین لایهها انجام گرفت. سپس اراضی منطقه به پنچ طبقه تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که از 39/3779 کیلومتر مربع مساحت شهرستان ایذه، طبقه بسیار مناسب این نقشه15997/565 کیلومتر مربع معادل 95/14درصد، طبقه دوم یعنی مناسب 15997/963 کیلومتر مربع برابر 48/25 درصد مساحت منطقه میباشد یعنی بیش از 40 درصد مساحت محدوده مورد مطالعه برای کشت کلزا دارای شرایط ایده آل و مساعدی هستند. پهنههای اکولوژیکی دیگر نقشه یعنی طبقه متوسط، ضعیف، نامناسب نیز به ترتیب 49/22، 34/20، 02/16 درصد از مساحت شهرستان را در بر میگیرند. در نقشه نهایی پهنه مناسب با رنگ سبز در مرکز منطقه و پهنه نامناسب برای کشت کلزا با رنگ نارنجی در چهار چهت اصلی مشخص میباشند.
ارزیابی مکان استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری منطقه 6 شهر تهران با استفاده از تکنیک DEMATEL و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی وضعیت استقرار مراکز مالی و تجاری، به ویژه بانک ها و مؤسسه های مالی و اعتباری، در
برابر سایر رقبا را می توان مهم ترین مسئله ی پیش روی بانک ها در راستای بازنگری مجد د در
ساختار شبکه ی بانکی آنها به منظور کاهش هزینه ها و افزایش بهر هوری دانست. این پژوهش
برای ارزیابی وضعیت استقرار (GIS) به دنبال ارائه ی مدلی در سامانه ی اطلاعات جغرافیایی
بانک ها و مؤسسه های مالی و اعتباری است. برای رسیدن به این هدف ، پس از شناسایی
معیار ها و عوامل مؤثّر اقتصادی با توجه به تأثیر گذاری و تأثیر پذیری معیارها از یکدیگر در
دنیای واقعی، روش دیماتیل برای شناسایی این روابط مورد استفاده قرار گرفت و پس از
تکمیل پرسش نامه ی مقایسه ی زوجی از سوی کارشناسان، از مدل فرآیند تحلیل شبک ه ای
برای وزن دهی به آنها استفاده شد. از اوزان به دست آمده، بر اساس شعاع تأثیرگذاری (ANP)
معیار ها برای مدل سازی فضایی و پهن هبندی منطقه از عملگر جمع جبری فازی استفاده شد. این
فرآیند در منطقه ی شش شهر تهران اجرا شد و از نتایج آن، وضعیت هر کدام از شعب بان کها
و مؤسسه های مالی و اعتباری به دست آمد. نتایج حاصل در قالب جداول برای مدیران و
برنامه ریزان این امر مهم اقتصادی، بیان کننده ی وضعیت کنونی هر کدام از شعب آنان در برابر
رقبای دیگر است تا در صورت لزوم، نسبت به اتخاذ تصمیم های بهینه برای سودآوری بیشتر
راهگشا باشد. بر اساس مشاهدات میدانی، مدل مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت و از ضریب
برای تعیین میزان همگونی میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات c تاو کندال
0را نشان م یدهد که از رابطه ی قوی بین / استفاده شد. نتایج به دست آمده ضریبی برابر با 748
دو متغیر حکایت می کند.
طبقه بندی خودکار لندفرم های حوضه آبخیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بروجن در استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لندفرم یک عارضه ژئومرفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص وشکل قابل تشخیص دارد. بنیان واساس شناسایی وطبقه بندی لندفرم ها برپایه ژئومرفومتری است، ژئومرفومتری به کمیت عناصر اصلی ریخت شناسی زمین ازجمله شیب،جهت شیب، ارتفاع واختلاف ارتفاع نسبی عناصر، موقعیت مکانی عناصر نسبت به هم، وضعیت شبکه زهکشی و میزان تحدب یا تقعر عناصر می پردازد. در حال حاضر طبقه بندی لندفرم ها عموما"" مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی وبا استفاده از عکسهای هوایی ،نقشه های توپوگرافی و برداشت های صحرایی انجام می گردد که روشی است زمان بر،پرهزینه،کم دقت وغیر قابل تکرار ،اما در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای و سه معیار شاخص TPI،شیب وموقعیت مکانی عوارض سطح زمین، اقدام به طبقه بندی خودکار لندفرم های حوزه آبخیز بروجن گردیده است. نتایج نشان داد که این روش توانایی خوبی در جداسازی وطبقه بندی لندفرم ها دارد به گونه ای که 9 لندفرم در حوزه آبخیز بروجن شناسایی وطبقه بندی گردید و بدین ترتیب رهیافتی برای طبقه بندی خودکار لندفرم های یک حوزه آبخیز ارائه گردیده به این منظور که زمینه انجام مطالعات جامع برای ارائه روش های کمی ودقیق برای شناسایی وطبقه بندی خودکار لندفرم ها در حوزه های آبخیز فراهم گردد .
پهنه بندی کیفیت آلودگی آب رودخانه با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مطالعه موردی: رودخانه سیمینه رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی کیفیت آب رودخانه نخستین و مهم ترین مرحله در مدیریت کیفیت آب است، که ذهن تحلیلگر را با روند و چگونگی تغییرات آلودگی برحسب زمان، مکان و شرایط خاص آشنا می سازد. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و سامانه اطلاعات جغرافیایی به پهنه بندی کیفیت آلودگی آب رودخانه سیمینه رود بپردازد. داده های کیفی استفاده شده در تحقیق، حاصل نمونه برداری از رودخانة سیمینه رود در سه فصل بهار و پاییز 1387 و بهار 1388 است که با استفاده از مدل QUAL2K شبیه سازی شد. خروجی مدل با داده های مشاهده ای مقایسه گردید و پارامترهای نیترات، اکسیژن محلول و هدایت الکتریکی ِ مربوط به فصل پاییز 1387 به عنوان داده های هدف انتخاب شدند. داده های ورودی شامل داده های مربوط به کاربری اراضی، زمین شناسی، قابلیت فرسایش و مراکز جمعیتی مربوط به حوضة سیمینه رود هستند که به همراه داده های هدف بعد از آماده سازی در محیط GIS به مدل شبکة عصبی معرفی شدند. در این تحقیق از پنج ساختار مختلف مدل FFBP شبکة عصبی استفاده شد و نتیجة ساختار منتخب با خروجی های حاصل از مدل رگرسیون چندمتغیره مقایسه گردید، که برتری مدل شبکة عصبی مذکور را نشان داد. نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که شبکه های FFBP با ساختار 3-40-40-4 بهترین کارایی را دارند، و شبکه عصبی در پهنه بندی کیفیت آلودگی آب قابلیت بالایی دارد.
تناظریابی مستقل از افاین تصاویر ماهواره ای با استفاده از شبکة عصبی هاپفیلد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناظریابی از موضوعات چالش برانگیز در سنجش از دور و فتوگرامتری به شمار می آید. این فرایند به منظور طبقه بندی چندطیفی، مانیتورینگ محیط، بازرسی تغییرات، موزاییک کردن تصاویر و نظایر اینها کاربرد وسیعی در سنجش از دور دارد. روش های زیادی برای تناظریابی ارائه شده اند، که یکی از آنها تناظریابی سراسری با استفاده از شبکه عصبی هاپفیلد است. مهم ترین تحقیقات انجام شده در این روش در حوزة شناسایی هدف و مربوط به تصاویر برد کوتاه است، و تاکنون روی تصاویر هوایی و ماهواره ای پیاده سازی نشده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر پیاده سازی روش تناظریابی با استفاده از شبکه عصبی هاپفیلد روی انواع تصاویر هوایی و ماهواره ای است. برای انجام تناظریابی مستقل از افاین، از شبکه عصبی هاپفیلد مرتبه 4 استفاده می شود و نتایج عملی روی دو جفت تصویر ماهواره ای بیانگر کارایی بالای این روش است.
برآورد ظرفیت برد گردشگری پارک های شهری قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش فزاینده جمعیت و تقاضای روزافزون در استفاده از منابع گردشگری، توجه به ظرفیت برد منابع و بهرهبرداری از آنها در حد ظرفیت و توان آنها بیش از پیش اهمیت یافته است. مقاله حاضر به بررسی ظرفیت برد گردشگری در چهار بوستان شهر قم شامل بوستانهای هاشمی، نبوت، فدک و علوی می پردازد. دادههای مورد نیاز برای انجام تحقیق از طریق پرسشنامه و نیز آمارهای آب و هوائی ایستگاه هواشناسی قم جمعآوری گردید. در نهایت ظرفیت برد فیزیکی، واقعی و مؤثر چهار بوستان مورد مطالعه به دست آمد. نتایج نشان داد که بوستان علوی بیشترین ظرفیت برد و بوستان نبوت کمترین ظرفیت برد گردشگری را دارد و توانمندی های مدیریتی پارک نقش مهمی در میزان ظرفیت برد گردشگری پارک های مورد مطالعه دارد. در فصول پائیز و زمستان و در ایام غیر تعطیل هفته میزان تقاضا از حد ظرفیت برد کمتر بوده و در فصول بهار و تابستان و در روزهای جمعه و تعطیل و غالباً در ساعات بعد از غروب خورشید میزان تقاضا از حد ظرفیت برد فراتر میرود. بنابراین با توجه به زمان اوج بازدید، باید ظرفیت برد پارک بتواند این زمانها را تحمل کند تا از افزایش فشار بر منابع و تسهیلات پارک جلوگیری شود. بنابراین این موضوع باید در طرحریزی پارکها مورد توجه قرار گیرد.
هندسه فرکتالی گسل ها و لرزه خیزی در شمال شرق ایران
حوزه های تخصصی:
بیشترین فعَالیت های لرزه ای درشمال شرق ایران، در اطراف سیستم های گسلی اصلی که اکثراً در راستایی تقریباً NW-SE توزیع یافته اند، مشاهده می شود. تحلیل های فرکتالی به روش مربع شمار در شرق ایران انجام شد که برای این منظور منطقه مطالعاتی را به (12) محدوده مجزا تقسیم و هر محدوده را بطور جداگانه تحلیل نمودیم. بعد فرکتالی بین مقادیر 0 تا 2 تغییر می کند اگر بعد فرکتال نزدیک به صفر باشد، نشان دهنده این است که گسلها و زمین لرزه ها در یک نقطه متمرکز شده اند و اگر بعد به عدد 2 نزدیک باشد نشان دهنده ی پراکندگی گسلها و زمین لرزها در کل محدوده است. در واقع این روش مقایسه ایی بین مناطق همجوار از لحاظ نرخ فعَالیت لرزه ایی می باشد. براساس نتایج بدست آمده با فاصله گرفتن از سیستم گسلی اصلی در منطقه که دارای روند NW-SE بوده، از میزان بعد فرکتال و در نتیجه لرزه خیزی کاسته می شود که این امر نشان دهنده وجود ناپیوستگی در سیستم های گسلی اصلی در منطقه می باشد. مقدار بالای بعد فرکتال در محدوده های قائن، بشرویه و تربت حیدریه و هم چنین کاهش در مقدار بعد فرکتال محدوده های بیرجند، گزیک و تایباد، پیشنهاد می کند که منطقه انتهایی سیستم های گسلی اصلی در شرق در منطقه ی محدوده های بیرجند و تایباد باشد. براساس تحلیل فرکتالی گسل های منطقه و بررسی داده های لرزه ای، عمده فعالیت لرزه ای درشمال شرق ایران با الگوی زمین لرزه های درون قاره ای با عمق کم (اکثرا بین 10- 20 کیلومتر) بوده و در ارتباط با چشمه های خطی (گسل های) اصلی در منطقه و یا شاخه های فرعی آنها رخ می دهد. هم چنین توزیع ابعاد فرکتالی حجمی و سطحی شمال شرق ایران نشان دهنده فعَالیت لرزه ای بالاتر در بخش های مرکزی و غربی آن نسبت به سایر مناطق مجاور می باشند.
برآورد حداکثر بارش محتمل به روش سینوپتیکی در حوضه آبریز رودخانه کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش 5 ایستگاه سینوپتیک مهرآباد، کرج، قزوین، رامسر و نوشهر در حوضه رودخانه سد کرج انتخاب گردید. پس از تحلیل و پردازش دادههای سرعت باد، دمای نقطه شنبم و فشار تنظیم رطوبت محاسبه و در نهایت مقادیر حداکثر بارش محتمل در تداوم 24 و 48 ساعته برای حوضه مورد مطالعه برآورد شد و مقادیر آن به ترتیب 56/140 و 58/254 میلیمتر میباشد.
چنانچه با توجه به PMP[1] بدست آمده در مدت 24 ساعت، مقدار متوسط دبی محاسبه گردد مساوی 68/1374 است این در صورتی است که کل حجم آب باران ریزش شده به دبی تبدیل گردد، در صورتی که ضریب جریان حوضه 40 درصد در نظر گرفته شود تقریباً 550 بطور متوسط بدست میآید که با توجه به بیشینه متوسط دبی روزانه مشاهده شده در دوره آماری 20ساله ( 54/154) قابل قبول است. با توجه به نقشههای سینوپتیک سه سامانه بارانزا موجب بیشینه بارش 24 ساعته به 48 ساعته گردیده است که برای بدست آوردن PMP تحلیل شده است.
شبیه سازی بارش- رواناب با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مورد: حوضه آبخیز فریدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل، یکی از پدیده های ویرانگر طبیعی است که پیش بینی آن از اهمیت بالایی برخوردار است و در این میان برآورد بارش- رواناب به دلیل تأثیرگذاری عوامل مختلف، دشوار است. در این پژوهش با استفاده از شبکه پرسپترون چند لایه(MLP)، قانون یادگیری پس انتشار خطا(BP)، الگوریتم لونبرگ- مارکوارت(LM) و معیارهای RMSE و R2 جهت کارایی مدل، 6 سناریو تعریف گردید. بررسی حالات مختلف نشان داد که بهترین مدل شبکه عصبی جهت شبیه سازی بارش- رواناب، مدلی است با ساختار1-32-6 نرون در لایه های ورودی، پنهان و خروجی که مقادیر میانگین مربعات خطای مدل در مراحل مختلف آزمایش، صحت سنجی و آزمون به ترتیب؛ 23/0، 19/0 و 21/0 و ضریب همبستگی در بهترین سناریو به ترتیب؛ 98%، 97% و 96% می باشد که حاکی از همبستگی بالا و معنی داری بین مقادیر مشاهداتی و مقادیر پیش بینی شده دارد. نتایج حاصل، توانایی بالای شبکه عصبی مصنوعی در مدله نمودن بارش- رواناب را به هنگام استفاده از پارامترهای ؤئومورفولوژیکی در حوضه فریدن به خوبی نشان می دهد.
تحلیل همدید پویشی فراگیرترین روز گرم ایران طی سال 1340 تا سال 1386(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزهای گرم فراگیر از جمله رویدادهای ناهنجار اقلیمی به شمار می آیند. رخداد چنین روزهایی عمدتاً بر اثر عوامل همدید است. مطالعه عواملی که منجر به رخداد چنین پدیده ای می شود، می تواند حاوی اطلاعات با ارزشی از شرایط تکوین این پدیده باشد. در این تحقیق از داده های شبکه ای دمای بیشینه کشور از ابتدای سال 1340 تا انتهای سال 1386 و داده های جوی استفاده گردیده و روز 17/12/1382 به عنوان فراگیرترین روز گرم ایران شناسایی شده است. در این روز حدود 7/96 درصد از پهنه ایران، گرمای فراگیر را تجربه کرده است. نتایج حاصل از بررسی داده های جوی نشان می دهد شرایط جوی توأم با این پدیده، عبارتند از: حضور شرایط متباین فشار و به تبع آن جهت جریانات جوی گرم بر روی کشور، حضور یک ناوه در نواحی گرم و خشک و قرار گرفتن ایران در بخش جلویی محور ناوه، قرارگرفتن کشوردر ربع ورودیِ جنوبی رودباد و درنهایت وزش گرم درتمامی ترازهای مورد بررسی جو.
استخراج گسل های البرز مرکزی با استفاده از تصاویر سنجنده ASTER به روش بصری و رقومی خودکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کاربردهای دورسنجی در زمین شناسی تهیه نقشه خطواره هاست که به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات در مطالعات زمین شناسی مناطق مختلف در نظر گرفته می شود. هدف از این تحقیق، استخراج خطواره های (گسل) البرز مرکزی با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده ASTER به روش بصری و رقومی خودکار است. بعد از انجام تصحیحات هندسی تصاویر تکنیک های بارزسازی مکانی شامل فیلترگذاری، تجزیه مؤلفه های اصلی و نسبت گیری باندی بر روی تصاویر سنجنده ASTER اعمال شد. استخراج خطواره ها بر روی این تصاویر پردازش شده به دو روش تفسیر بصری و رقومی خودکار انجام شد. سپس خطواره های استخراج شده به دو روش بصری و رقومی خودکار با یکدیگر و با خطواره های (گسل) استخراج شده از نقشه زمین شناسی منطقه مقایسه گردید. نتایج نشان داد که میزان گسل های استخراج شده با روش تفسیر رقومی خودکار با میزان گسل های نقشه زمین شناسی همخوانی ندارد و روش تفسیر رقومی خودکار نتوانسته سبب استخراج و شناسایی خطواره های گسلی منطقه (گسل خزر و شمال البرز) شود. ولی میزان خطواره های استخراج شده به روش بصری با میزان گسل ها در البرز همخوانی بیشتری نشان می دهد. بنابراین روش رقومی خودکار به علت دقت پایینی که دارد، برای مطالعات زمین شناسی که بر مبنای مطالعات صحرایی دقت بالایی دارد، پیشنهاد نمی شود. در نتیجه، بهترین روش برای انجام مطالعات زمین شناسی و بررسی های ساختاری در مناطق وسیع و یا مناطقی که دسترسی به آنها مشکل است، استفاده از روش تفسیر بصری و رقومی سازی دستی برای استخراج خطواره هاست.
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.
مدل سازی ضریب آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله با استفاده از روش تاپسیس در محیط GIS (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت که به تبع آن، توسعه ساخت وسازها اجتناب ناپذیر شده است، هر روز بر فشار نیازهای زمینی بشر افزوده شده و بهره برداری از مناطق اطراف شهرها و روستاها برای ایجاد خانه و تأسیسات اقتصادی و صنعتی فزونی می یابد و گاهی سکونتگاه های جدید استقرار اجباری دارند، اما آنچه حائز اهمیت است، وضعیت اسفبار شهرها و کلانشهرهایی است که روی گسل ها یا در مجاورت آن ساخته شده و در معرض خطر زلزله قرار دارند. منطقه مورد مطالعه (شهر اردبیل) روی یک دشت رسوبی با مواد آبرفتی کمتر تحکیم یافته مستقر بوده و با زنجیره ای از گسل ها احاطه شده است. وجود این گسل ها و سابقه لرزه خیزی آنها و نیز، قرارگیری شهر اردبیل روی سازند های سست آبرفتی از یک سو و ناهمگنی در شاخص های کالبدی از سوی دیگر، همواره شهر اردبیل را در برابر زمین لرزه مستعد آسیب کرده است. از آنجایی که در ارزیابی ریسک زلزله شهر اردبیل، عوامل متعددی دخیل هستند، لذا نیاز به استفاده از روشی که بتواند تلفیقی منطقی بین این عوامل ایجاد کند، ضروری به نظر می رسد. در این راستا کاربرد مدل تاپسیس مد نظر بوده است. نتایج حاصل از تحلیل درجات آسیب پذیری در مناطق چهارگانه شهر اردبیل، نشان می دهد که میزان آسیب وارده در منطقه 3 بیشتر از سایر مناطق است، به گونه ای که 37/4 درصد از مساحت این منطقه (32/67 هکتار)، رتبه آسیب پذیری 7 را دارد. در برآورد میزان آسیب پذیری مناطق مختلف شهری در برابر زلزله، مطالعاتی می تواند سودمندتر باشد که با جزئیات و تفصیل بیشتری به این مطالعات بپردازد، تا سلسله مراتب آسیب ها با جزئیات دقیق تری مشخص شود. از این رو در پژوهش حاضر برای دستیابی به این هدف، برآن شدیم که در هر یک از مناطق چهارگانه شهر، به تفکیک محلات، به برآورد ضریب آسیب ها بپردازیم. بر اساس نتایجی که از تحلیل درجات آسیب در سطح شهر به تفکیک محلات، به دست آمد، محله 2 از منطقه 3 شهر، آسیب پذیرترین محدوده شهر شناسایی شد.
بررسی تغییرات زمانی خط ساحلی شرق تنگه هرمز از طریق تحلیل آماری نیمرخ های متساوی البعد (ترانسکت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سواحل تحت تأثیر دینامیک خشکی و حرکات آب دریا، همواره در معرض تغییر و تحول قرار دارند و درکل پایدار نیستند. این عوامل همراه پدیده های دیگری چون ویژگی های زمین شناسی، اقلیمی و زیستی، لندفرم های متنوعی را در امتداد خطوط ساحلی ایجاد می کنند. در این پژوهش تغییرات خط ساحلی و مورفولوژی پیکان های ماسه ای در ساحل شرقی تنگه هرمز در چهار دوره؛ یعنی سال های 1977، 1989، 2000 و 2005 اندازه گیری شده است. تصاویر ماهواره ای ETM، نقشه ها، نرم افزارها و مدل مفهومی ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. هدف اصلی، مقایسه تغییرات خط ساحلی مورد بررسی در یک دوره بیست وهشت ساله از طریق تصاویر ماهواره ای، عکس های هوایی، مدل ریاضی و سپس کنترل میدانی و درنهایت پیش بینی تغییرات درازمدت بوده است. موقعیت ها روی تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ArcGIS تطبیق داده و ترسیم شده اند. پهنه ساحلی مورد مطالعه به سه بازه کلی دسته بندی و این سه بازه به 65 ترانسکت در فواصل یکنواخت تقسیم شده اند. میزان تغییرات در امتداد خط ساحلی با استفاده از روش آماری Unvariate یک متغیره، ریشه میانگین مربع خطا RMSE (99/0) برای سال 2030 تخمین زده شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین تغییرات در مورفولوژی پیکان های ماسه ای و در محدوده خورها و مصب رودخانه ها بوده است. همچنین مقایسه زمانی تغییرات نشان می دهد که سدهای ساحلی در بخش دلتاهای بیریزک، زنگلی، حیوی و گز، حجیم تر بوده و تغییرات وسعت و ابعاد آنها در درجه اول، تابع تغییر مسیر دوره ای رود خانه ها در سطح دلتا و سپس راستای امواج غالب است.
تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی با استفاده از GIS و MIF مطالعه موردی: شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی و همچنین کشاورزی، توجه به مدیریت آب های سطحی و زیرسطحی افزایش یافته است. در پژوهش حاضر با ترکیب داده های سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فاکتورهای چند تاثیره (MIF)، به تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی در محدوده شهرستان ارومیه اقدام شده است. نقشه های موضوعی هر یک از پارامترهای موثر بر آب های زیرزمینی (از قبیل: تراکم شبکه زهکشی، تراکم خطواره ها، توپوگرافی، سنگ شناسی، بارش، کاربری اراضی و شیب)، با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. نقشه رستری این فاکتورها تهیه و بر اساس روش MIF، وزن دهی شدند. در نهایت نقشه های موضوعی مذکور در قالب نرم افزار GIS و با استفاده از الگوریتم روی هم قرار گیری وزنی، محاسبه و نقشه نهایی پتانسیل آب های زیرزمینی تولید شد. نقشه استعداد آب های زیرزمینی به چهار گروه بسیار خوب، خوب، ضعیف و بسیار ضعیف طبقه بندی شد. مطالعات نشان می دهد که مناطقی با حداکثر تراکم شبکه زهکشی و رسوبات کواترنری، دارای پتانسیل آب های زیرزمینی بسیار بالایی هستند. در نهایت مقایسه نقشه نهایی با پراکندگی چاه های پیزومتری و سطح ایستابی آنها، دقت بالای روش مورد استفاده در این محدوده را نشان داد.
ارزیابی آسیب پذیری فیزیکی بافت های شهری در برابر زلزله در روش RADIUS (نمونه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود (قرارگیری روی کمربند زلزله آلپ - هیمالیا) به طور مکرر با وقوع سوانح طبیعی، به ویژه زلزله مواجه بوده است. به دلیل شدت یافتن روند گسترش شهرها و تمرکز جمعیت و سرمایه در آنها، اهمیت خطر زلزله در کشور ما بیشتر شده است. شیراز - مهم ترین شهر جنوب کشور- به دلیل وجود چندین گسل فعال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. شناسایی میزان آسیب پذیری اجزا و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود اولین گام در این زمینه است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مربوط به برنامه ریزی شهری، در این مقاله سعی شده است با به کارگیری روش RADIUS با استفاده از شاخص هایی چون جنس خاک منطقه، فاصله از گسل و... برآورد مناسبی از آسیب پذیری منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله ارائه شود. بعد از تحلیل های انجام گرفته، مشخص گردید که ناحیه ذکرشده با در نظر گرفتن این عوامل آسیب پذیری زیادی در برابر زلزله دارد. به طوری که در صورت وقوع زلزله ای با بزرگی 4/7 ریشتر بیش از یک سوم بناهای منطقه تخریب خواهد شد و حدود 3700 نفر کشته و 30508 زخمی بر جا خواهد ماند. این مطالعه نشان می دهد بافت ارگانیک، شبکه ارتباطی نامنظم و نبود تجهیزات شهری مناسب، آسیب پذیری شهرها را در برابر زلزله افزایش می دهد. به این ترتیب، از نتایج این ارزیابی می توان در پیش بینی برنامه های مدیریتی و شهری برای کاهش آسیب ها و تلفات استفاده کرد.
تعیین اراضی مناسب توسعة شهری با بهره گیری از مدل های چندمعیاره در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، موضوع مکان یابی توسعة آتی شهر مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. در سال های اخیر، تغییر شدید کاربری اراضی شهری بر اثر رشد بی برنامة شهرها با توجه به موقعیت مناسب و ارزش بالای زمین به علت حاصل خیزی برای فعالیت های کشاورزی باعث شده است تا تعیین اراضی مناسب در محدوده های شهری از دغدغه های پژوهشگران و متولّیان امور شهری باشد. بنابراین، هدف مقالة حاضر مشخص کردن اراضی مناسب توسعة شهری برای گسترش آتی است. روش شناسی این مقاله بر تلفیقی از تحلیل سلسله مراتبی و تصمیم گیری چند معیاره در GIS استوار است؛ به طوری که در تلفیق نقشه های موضوعی از راهبرد ترکیب خطی وزنی[1]- که از راهبردهای ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر (AHP[2]) به شمار می رود- استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد از کل مساحت محدودة مورد مطالعه، 05/58 درصد اراضی محدوده در گروه زمین های با تناسب زیاد و بسیار زیاد برای توسعة شهری قرار دارند که اغلب در قسمت جنوب شرقی و جنوب شهرستان واقع شده اند. همچنین، 33/12 درصد از اراضی تناسب متوسطی دارند و بقیة اراضی یعنی 62/29 درصد تناسب کم و بسیار کمی برای توسعة شهری دارند.