فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
سنجش مطلوبیت محلات مسکونی برای شناخت الگوی زندگی شهری بسیار با اهمیت می باشد.به طوری که امروزه ارتقای کیفیت محیط سکونت، به عنوان یکی از اهداف اساسی سیاستگذاران و برنامه ریزان شهری بدل شده است.مهمترین مسأله ای که در محلات مختلف شهر اصفهان دیده می شود تمایز بسیار زیاد در بین محلات از نظر مطلوبیت محیطی و اجتماعی می باشد، به طوری که برخی از محلات با استقبال و پذیرش همه مردم، بخصوص طبقات اجتماعی و اقتصادی بالا مواجهه اند و برخی دیگر از محلات به ناچار سکونتگاه قشرهای فقیر اقتصادی و اجتماعی می باشند. پژوهش حاضر با هدف سنجش شاخص های مؤثر بر کیفیت محلات مطلوب شهر اصفهان می باشد، ابتدا 15محله مطلوب برتر شهر اصفهان از دید 52 مدیر ارشد شهرسازی معرفی شده، سپس14 شاخص کالبدی، اجتماعی و اقتصادی در این محلات ارزیابی و مقایسه شده اند. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است که برای تحلیل داده ها از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد میزان همبستگی متغیرهای مستقل(سودآوری اقتصادی، خدمات رسانی، آرامش محیطی، دسترسی به رودخانه زاینده رود، عرض مناسب معابر ، دسترسی به سایر مناطق) با متغیر وابسته(مطلوبیت) 996/0 می باشد که نشان از همبستگی قوی بین متغیرها می نماید. همچنین مقادیر مربوط به ضرایب تعیین 99/0، تعیین تعدیل شده 98/0، و سطح معناداری آنها000/0 sig: نشان می دهد که با سطح اطمینان 99 درصد 6 متغیرهای مستقل مذکور،98 درصد متغیر وابسته (مطلوبیت محلات) را تبیین می نمایندو سایر شاخص ها فقط 2 درصد از مطلوب بودن محلات را تبیین می نمایند.
ارزیابی خطر زمین لغزش و پهنه بندی آن با استفاده از مدل LIM و بکارگیری تکنیک GIS در حوزه آبخیز گیوی چای، اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزشهای موجود در یک حوضه و پهنهبندی خطر آن یکی از ابزارهای اساسی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل این پدیده و انتخاب مناسبترین و کاربردیترین گزینه میباشد. این تحقیق به منظور ارزیابی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و پهنهبندی این پدیده بر اساس عوامل اثرگذار با مدل LIM انجام گرفت. برای انجام این کار ابتدا 11 عامل مؤثر در وقوع زمین لغزشها با انجام مطالعات و بررسیهای میدانی، شناسایی و ارزیابی شدند. سپس بر اساس وزن هر یک از عوامل موثر در مدل، پهنهبندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل LIM صورت گرفت. پس از به دست آورن وزن هر یک از نقشههای عاملی و ستون وزن نهایی هر یک از واحدها (شامل: طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، واحدهای سنگشناسی، فاصله از گسل، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بارش سالانه و گروههای هیدرولوژیک خاکها) با استفاده از مدل LIM از جمع جبری 11 لایه عاملی، نقشه وزن نهایی به دست آمد. بررسی و تحلیل نتایج 11 نقشه رستری عوامل مؤثر در زمین لغزشهای حوضه گیوی چای با استفاده از مدل LIM نشان داد که مناطقی با بارش 405-375 میلیمـتر در سال، طبقات ارتفاعی بین 1927-1512 مـتر از سطح دریا، مـناطق با پوششگیاهی کم حوضه، مناطق با نفوذپذیری زیاد خاک، دامنههای رو به شرق و شمالشرق حوضه، به ترتیب بیشترین تأثیر را در وقوع زمین لغزشهای منطقه داشتند.
سطح بندی توسعه روستایی به روش تصمیم گیری چند معیاره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همانگونه که روابط سازمانی حاکم در فضای جغرافیایی سکونتگاه های انسانی بر کیفیت توسعه و زیر ساخت های آن موثر واقع می شوند. خود نیز متأثر از روندهای مکانی- فضایی و رویکردهای توسعه به گو نه ای متفاوت تعریف، تنظیم و در گستره ی مکانی خود تأثیر گذار می گردند. بر این مبنا در این مقاله سعی شده است تا به کمک برخی از شاخص های اجتماعی- اقتصادی، ضمن تعیین میزان توسعه یافتگی نقاط روستایی مستقر در قلمرو تحقیق (بخش سامان از توابع استان چهارمحال و بختیاری)، ارتباط بین توسعه ی روستایی و سازمان فضایی حاکم مورد ارزیابی قرار گیرد. روش چند معیاره ی فازی از سویی و نتایج طرح ساماندهی فضا و سکونتگاه های روستایی از سوی دیگر به ترتیب مبنای سنجش سطوح توسعه در 23 نقطه ی روستایی و تبیین سازمان فضایی حاکم بر پهنه ی پژوهش و در نتیجه نیل به اهداف پاسخ به پرسش-ها بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاط روستایی موجود علی رغم داشتن شرایط محیطی تقریبا همگن، با توجه به جایگاه و عملکرد متفاوت مکانی- فضایی از لحاظ میزان برخورداری و سطح توسعه یافتگی نیز تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند. همچنین سطح برخورداری دهستان ها در هر یک از ابعاد اجتماعی- اقتصادی با یکدیگر برابر نیست. این تفاوت ها لزوم بازنگری و اجرای دقیق و کامل طرح ساماندهی فضا و سکونتگاه های روستایی را برای نیل به یک توسعه یکپارچه و متوازن اجتناب ناپذیر می نماید.
مقایسه روش های مختلف رگرسیون دو متغیره در شناسایی رخساره های کویری بر اساس روابط مؤلّفه های خاک با داده های ماهواره ای مورد شناسی: پلایای ابرکوه- استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط بین پارامترهای مختلف خاک با دادههای ماهوارهای گامی مؤثر در شناسایی و تفکیک رخسارههای کویری است. در همین راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی روشهای مختلف رگرسیون دو متغیره بر اساس روابط بین مؤلفههای مختلف خاک با دادههای ماهوارهای سنجنده ASTER در شناسایی رخسارههای پلایای ابرکوه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا از خاک سطحی30 پروفیل در منطقه مطالعاتی برداشت و در آزمایشگاه مقادیر EC، PH، درصد رطوبت اشباع و مقادیرکاتیونها و آنیونهای مربوط به هر نمونه اندازهگیری گردید. پس از انجام پردازشهای لازم بر روی تصاویر ماهوارهای، با تعیین نقاط زمینی بر روی تصاویر، ارزش پیکسلهای نظیر نقاط زمینی در باندهای مختلف استخراج گردید. سپس رابطه بین دادههای ماهوارهای و نتایج حاصل از آزمایشهای خاک منطقه با استفاده از روشهای مختلف رگرسیون دو متغیره خطی مورد ارزیابی قرار گرفت و دقت مدلها با استفاده از فاکتورهایی نظیر خطای تخمین و تأیید، مجذور میانگین مربعات خطا، ضریب همبستگی و ضریب کارایی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای پژوهش بیانگر دست یابی به مدلهایی با ضریب همبستگی کمینه 45 درصد، خطای نسبی تخمین و تأیید بیشینه به ترتیب4/247 و 7/2489 ، مجموع میانگین مربعات خطای کمتر و ضریب کارایی کمینه 19 درصد میباشد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که هیچ گونه رابطه معنی داری بین میزان قلیایی بودن و درصد رطوبت اشباع با دادههای ماهوارهای در منطقه مطالعاتی وجود ندارد.
پهنه بندی مخاطرات جوی منطقه ی شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، پهنه بندی مخاطرات جوی در شمال شرق ایران (خراسان بزرگ) می باشد. برای این منظور از داده های سازمان هواشناسی کشور در مقیاس روزانه و ماهانه برای تعداد 17 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در محدوده سه استان خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی برای یک دوره 38 ساله( 2008-1971) استفاده شد. در این تحقیق تعداد 13 مخاطره جوّی مهم در محدوده خراسان بزرگ مورد بررسی قرار گرفت. بطور کلی پدیده ها در قالب دو روش اصلی مورد بررسی قرار گرفت و نقشه های فراوانی وقوع به تفکیک برای هریک از مخاطرات با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه شد. در ادامه با در نظر گرفتن میزان مشابهت ها و تفاوت ها، 13 مخاطره جوی یاد شده در قالب 3 دسته اصلی مخاطرات دمایی، مخاطرات مرتبط با دید و مخاطرات بارشی دسته بندی شدند و برای هر دسته نقشه پهنه بندی فضایی تهیه گردید. در نهایت با ترکیب نتایج حاصل از بررسی تمامی مخاطرات، نقشه جامع مخاطرات جوّی منطقه مطالعاتی تهیه شد. یافته های تحقیق نشان داد بخش های کوهستانی شمال خراسان از جهت فراوانی وقوع رخدادها، جزء پرمخاطره ترین مناطق محسوب می گردند، درحالی که بخش های غربی و جنوبی خراسان از کمترین میزان خطرپذیری برخوردارند. الگوی فضایی وقوع مخاطرات بیانگر روند افزایشی مخاطرات دمائی از شمال به جنوب بوده و در مقابل مخاطرات بارشی از الگویی معکوس برخورداراند، مخاطرات مرتبط با دید یک الگوی غالب مداری را بویژه در نیمه شمالی خراسان نشان می دهند، بطوری که از غرب به شرق بر میزان وقوع رخدادهای مرتبط با دید افزوده می شود.
تدوین حوزه های راهبردی توسعه مقاصد گردشگری با استفاده از تطبیق تئوریک و کاربردی مدل های چرخه حیات مقصد و شاخص رنجش داکسی مورد شناسی: مصر، فرحزاد، محمد آباد کوره گز؛ ابوزیدآباد، بند ریگ و عشین، ریگ جن، جندق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل چرخه حیات مقصد گردشگری باتلر، مراحل مختلفی را برای سیر تحول مقاصد قائل است. مقاصد گردشگری بر اساس جایگاهی که در چرخه حیات خود دارند واجد ویژگیهایی هستند که باید در فرایند برنامهریزی راهبردی مورد توجه قرار گیرند. در کنار مدل باتلر، مدل شاخص رنجش داکسی نیز با ارائه مراحل مختلف، عکسالعملهای رفتاری و نگرشی خاصی را برای مقاصد تعریف نموده است. نگارندگان این مقاله با ارائه ماتریسی ترکیبی و یکپارچه، امکان بررسی کیفی محیط فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی مقاصد را فراهم ساخته و از سوی دیگر، با ترکیب این ابزارها، زمینه پیشبینی رفتارها و برخوردهای جامعه محلی را در مقابل تغییرات احتمالی و روند رشد گردشگری و همچنین امکان تدوین حوزههای راهبردی توسعه گردشگری مقاصد گردشگری را میسر نمودهاند. برای دستیابی به این مهم، چهار گام مشخص طی شده است: 1- شناخت وضع موجود 2- تجزیه و تحلیل 3- سنتز و تلفیق 4- ارائه حوزههای راهبردی و اولویتبندی آنها. نتایج بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که اولویت و ترکیب حوزههای راهبردی در مراحل مختلف متفاوت است، به طوری که نمونههای مورد مطالعه مصر- فرحزاد- محمدآباد کورهگز، عشین-ریگ جن-جندق و ابو زیدآباد-بند ریگ با توجه به ویژگیها و تطابق آن با ویژگیهای مدلها به ترتیب در ابتدای مرحله رشد، اکتشاف و مشارکت (طبق مدل چرخه حیات مقصد) و مرحله بیتفاوتی و علاقهمندی (طبق مدل شاخص رنجش داکسی) قرار دارد که متناسب با شرایط آنها، حوزههای راهبردی مورد نیاز تعریف شده است.
پایش تغییرات تپه های ماسه ای تالاب بین المللی گاوخونی با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تپه های ماسه ای گاوخونی (ارگ ورزنه)، تپه هایی فعال و نیمه فعال در جنوب غربی استان اصفهان و غرب تالاب بین المللی گاوخونی هستند. این تپه ها در افزایش طوفان های ماسه ای و خسارت دیدن جاده ها در این ناحیه بسیار مؤثرند. در مطالعة حاضر، تغییرات تپه های ماسه ای با استفاده از تصاویر ماهواره ای MSS، TM، ETM+ و LISSIII طی 32 سال مشخص گردید. در مرحله پیش پردازش، تمامی تصاویر با خطای RMS کمتر از یک پیکسل تصحیح هندسی شدند. نقشه های کاربری و پوشش اراضی منطقه با استفاده از تکنیک های پردازش تصویر شامل آنالیز مؤلفه اصلی، ترکیب رنگی کاذب، شاخص گیاهی NDVI و طبقه بندی نظارت شده به روش حداکثر احتمال تولید شدند. برآورد صحت نقشه های طبقه بندی شده نشان داد که بین تصویر ماهواره ای و داده های زمینی بیش از 89 درصد همخوانی وجود دارد. مقایسة توزیع مکانی تپه های ماسه ای تقریباً 5086 هکتار (از 14475 به 19561 هکتار) افزایش یافته است. این افزایش در نواحی بین تپه ای و تقریباً در بخش مرکزی و جنوبی ارگ مشاهده شد.
پهنه بندی پدیده ی گردو غبار در نیمه غربی ایران در بازه زمانی 1990 تا 2009(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیمه غربی کشور ایران در هم جواری با بیابان های بزرگی قرار دارد که گردو غبار این بیابان ها به طور مستمر نیمه غربی آن را تحت تأثیر خود قرار داده و اثرات مخربی را در این بخش از کشور به وجود می آورند. شناخت الگوی فضایی این گردو غبارها در زمینه برنامه ریزی دقیق برای شناسایی، جلوگیری و کاهش اثرات آن ها کمک شایانی به ما می کند. لذا هدف از تحقیق حاضر تحلیل فضایی پدیده ی گردو غبار در نوار غربی کشور ایران در بازه زمانی 1990 تا 2009 میلادی می باشد. برای این کار آمار روزانه گردو غبار با کد (06) و میزان دید افقی مربوط به آن در 23 ایستگاه سینوبتیک غرب کشور از سازمان هواشناسی کشور دریافت و به صورت روزانه، ماهیانه و سالانه محاسبه شد. سپس نقشه پهنه بندی آن برای کل دوره و سال 2009 در محیط نرم افزاری GIS ترسیم شد. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان گردو غبار ورودی در طول دوره دارای یک بیشینه در استان خوزستان می باشد و هرچه از جنوب به سمت شمال و از غرب به شرق در منطقه مورد مطالعه پیش می رویم از میزان گردو غبار کاسته می شود. ایستگاه هواشناسی دزفول با 1861 روز بیشترین و ایستگاه هواشناسی خوی با 42 روز کمترین میزان روز گردو غباری را در طول دوره داشته اند. همچنین تحلیل نقشه پهنه بندی سال 2009 نشان می دهد که الگوی فضایی گردو غبارها در سال های اخیر خصوصاً سال های 2008 و 2009 دچار تغییرات محسوسی شده و یک بیشینه ی گردو غباری دیگر نیز در غرب کشور یعنی استان کرمانشاه به وجود آمده است.
ارزیابی و مقایسه عملکرد دو الگوریتم اجتماع ذرات گسسته ابداعی و زنبورها در بهینه سازی تخصیص مکان های اسکان موقت پس از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکان موقت پس از زمین لرزه از مهم ترین موضوع ها در مدیریت بحران به شمار می آید، و انجام صحیح آن با کاهش گسترده تلفات جانی و مالی ناشی از پس لرزه ها همراه است. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی توانایی و مقایسه عملکرد دو الگوریتم شاخص هوش جمعی با نام های الگوریتم زنبورها (Bess) و الگوریتم اجتماع ذرا (PSO)- در بهینه سازی تخصیص مکان های اسکان موقت است که یکی از موضوعات مهم مکانی به شمار می آید. در الگوریتم بهینه سازی اجتماع ذرات از رفتار اجتماعی پرندگان الهام گرفته می شود. این الگوریتم مورد استفاده گسترده در مقوله های بهینه سازی پیوسته قرار گرفته است ولی در مقوله های گسسته چندان به آن توجه نشده است. در این تحقیق با بررسی نقاط ضعف و قوت نسخه های مختلف الگوریتم پرندگان گسسته (DPSO) موجود، نوع جدیدی از این الگوریتم ارائه شده است که در حل مسائل گسسته توانایی بالایی دارد. الگوریتم زنبور عسل از فرایند جست و جوی غذای زنبورها در طبیعت الهام گرفته است. این الگوریتم در پژوهش حاصر برای حل مسئله اسکان موقت شرح و بسط داده شد و در نهایت نتایج حاصل از هر دو الگوریتم مذکور، از داده های شبیه سازی شده و به منظور ارزیابی دقت عملکرد الگوریتم ها از داده های منطقه 7 تهران به عنوان داده های واقعی استفاده شد. مقایسه اعداد همگرایی هر یک از دو الگوریتم در داده های واقعی، عملکرد بسیار بهتر الگوریتم ابداعی را در کمینه سازی تابع هدف مسئله نشان می دهد. در نهایت به منظور ارزیابی کیفیت و دقت الگوریتم از تست تکرارپذیری برای نتایج حاصل از اجرای هر الگوریتم روی داده ها استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمون ها نمایانگر عملکرد دقیق هر یک از دو الگوریتم در بهینه سازی تخصیص افراد به مناطق امن است.
مقایسه روش های طبقه بندی پیکسل پایه و شیءگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از داده های ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت بهینة منابع طبیعی نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات بهنگام و صحیح است. نقشة کاربری اراضی یکی از مهم ترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی قلمداد می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه دو روش طبقه بندی پیکسل پایه و شیء گرا در تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ETM+ در شهرستان ملکشاهی در استان ایلام است. در این پژوهش پس از تهیة تصویر ذی ربط و اعمال تصحیحات هندسی و رادیومتریک روی تصویر با استفاده از دو روش مذکور، نقشة کاربری اراضی استخراج گردید. برای ارزیابی دقت طبقه بندی از شاخص های دقت کل، ضریب کاپا، دقت تولیدکننده و دقت استفاده کننده بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که وضوح تصویر روش طبقه بندی شیء گرا بالاتر از روش طبقه بندی پیکسل پایه است. نتایج برآورد دقت نشان می دهد که روش شیء گرا در هر دو شاخص صحت کل و ضریب کاپا با مقادیر به ترتیب 93 درصد و 96 درصد، دقیق تر از روش پیکسل پایه است. براساس نتایج به دست آمده کاربری های جنگل و مرتع حدود 98 درصد از سطح این شهرستان را می پوشاند. در این تحقیق پیشنهاد می شود که از روش طبقه بندی شیء گرا در تهیة نقشه های کاربری اراضی استفاده شود.
استفاده از سیستم استنتاجی فازی عصبی در تخمین بار رسوبی و مقایسه آن با مدل های MLR وSRC در حوضه رودخانه قرانقو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال رسوب ها در رودخانه ها با توجه به نقش آنها در مباحث هیدرولوژیکی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این رسوب ها به روش های گوناگون اندازه گیری می شوند. اندازه گیری مستقیم بار معلق رسوبی در رودخانه، هزینه بر بوده و امکان احداث ایستگاه های اندازه گیری در تمام طول رودخانه وجود ندارد. همچنین معادله های مورد استفاده در تخمین بار رسوبی، برای تمام مناطق قابل استفاده نبوده و علاوه بر آن، نیازمند دیده بانی های بلندمدت است. با این حال، برخی از روش ها در تخمین بار معلق رسوبی به نتایج مطلوبی دست یافته اند. در این مطالعه، سیستم استنتاجی فازی عصبی (ANFIS) با بهره گیری از ترکیب های ورودی مختلف برای تخمین بار معلق رسوبی روزانه به کار گرفته شد. به این منظور در اولین بخش از پژوهش، مدل ANFIS با استفاده از داده های دِبی روزانه و بار معلق رسوبی روزهای پیشین، تعلیم داده شده و برای تخمین بار معلق رسوبی رودخانه قرانقو مورد استفاده قرار گرفت. در دومین بخش از پژوهش، مدل ANFIS با استفاده از شاخص های ضریب تبیین (R2) و خطای مجذور میانگین مربعات (RMSE) با مدل های منحنی سنجه رسوبی (SRC) و رگرسیون چندمتغیره (MLR) مقایسه شد. نتایج نشان داد که مدل ANFIS با برخورداری از مقادیر ضریب تبیین (R2) برابر 9668/0، RMSE برابر 190، در مقایسه با سایر روش ها از قابلیت بهتری در تخمین بار معلق رسوبی برخوردار است. در این بین، مدل SRC با برخورداری از مقادیر R2 و RMSE که به ترتیب معادل 8384/0 و 454 تخمین زده شده است، به ضعیف ترین تحلیل در پیش بینی بار معلق رسوبی دست یافته است.
مقایسه توانایی طبقه بندی کننده های ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی و حداکثر احتمال در بهبود نتایج الگوریتم های فیلترینگ داده های لیدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی های اخیر نشان داده است که سیستم لیدار در برداشت سریع و دقیق اطلاعات سه بعدی از عوارض، در مناطق شهری توانایی بالایی دارد. از مهم ترین پردازش هایی که روی داده های لیدار صورت می گیرد، فیلترینگ آن هاست که عبارت است از تفکیک نقاط مربوط به عوارض ارتفاعی (ساختمان ها و درختان) از نقاط زمینی. تاکنون الگوریتم های فیلترینگ فراوانی طراحی شده است، اما هر یک از آن ها معایب و نواقصی دارند. مشکل اساسی این الگوریتم ها، ناتوانی شان در حذف ساختمان و عوارض بزرگ است که ناشی از عملکرد ناحیه ای آن هاست. در این تحقیق تلاش شده است تا با بهره گیری از قابلیت های تکنیک های طبقه بندی، راه حلی برای این مشکل ارائه شود. در این پژوهش ابتدا داده های لیدار به وسیله الگوریتم شیب مبنا که از شناخته شده ترین روش های فیلترینگ به شمار می آید فیلتر شدند. در ادامه، با استفاده از سه روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی مصنوعی، و حداکثر احتمال، داده های لیدار به پنج کلاس راه آسفالته، درختان، ساختمان، سیمان، و چمن طبقه بندی گردیدند. در نهایت، نقاط ساختمان های بزرگ که به وسیله الگوریتم شیب مبنا فیلتر نشده بودند، با نتایج حاصل از روش های طبقه بندی حذف گردیدند. ارزیابی ها نشان می دهند که روش حداکثر احتمال نتایج ضعیفی را ارائه می کند، اما روش های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی نتایج نزدیک به هم و بسیار خوبی را عرضه کرده اند. به طور کلی استفاده از این تکنیک های طبقه بندی برای بهبود نتایج الگوریتم های فیلترینگ، باعث افزایش ناچیزی در خطای نوع اول می گردد ولی سبب کاهشی شدید در خطای نوع دوم و خطای مجموع می شود. از آنجا که در فرایند فیلترینگ داده های لیدار، اهمیت خطاهای نوع دوم و مجموع بیش از خطای نوع اول است، می توان ادعا کرد که انجام این پردازش تکمیلی نتایج بسیار مفیدی را دربرداشته است. ارزیابی کمّی دقت نتایج نشان می دهد که خروجی الگوریتم با آستانه شیب o 20 پس از بهبود داده شدن با استفاده از خروجی طبقه بندی کننده شبکه عصبی مصنوعی، بهترین نتیجه را به دست داده است که در آن خطای نوع اول از 98/4 درصد به 04/5 درصد افزایش ولی خطاهای نوع دوم و مجموع به ترتیب از 043/9 درصد و 03/7 درصد به 49/4 درصد و 76/4 درصد کاهش یافته اند.
به کارگیری آنالیز خوشه بندی خاکستری در مدلسازی مکانیابی پارکینگ های عمومی شهری مطالعه موردی؛ پهنه بندی منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد شهرنشینی و افزایش وسایل نقلیه در دهههای اخیر ترافیک به یک معضل جدی برای شهرهای بزرگ تبدیل شده است. پارکینگها به عنوان یکی از مهمترین زیرساختهای شهری نقش مهمی در کاهش پارک حاشیهای و روانی ترافیک ایفا میکنند. این تحقیق با استفاده از مدل آنالیز خوشه بندی خاکستری بدنبال ارائه مدلی بهینه در جهت پهنه بندی فضای شهری از دیدگاه مطلوبیت استقرار پارکینگ ها می باشد و پس از شناسایی معیارهای مؤثر در این زمینه از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی جهت وزن دهی به این معیارها استفاده شده است. این تحقیق در منطقه شش شهر تهران با مراکز زیاد جاذب سفر و نقش فرا منطقه ای جهت پهنه بندی این منطقه و پیشنهادات آتی اجرا شد. بر اساس مشاهدات میدانی مدل مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت و از ضریب گاما جهت تعیین میزان همگونی میان نتایج بدست آمده در مدل و نتایج مشاهدات استفاده شد که نتایج حاصل ضریبی برابر با 904/0 را نشان می دهد که از رابطه قوی بین دو متغیر حکایت می کند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که مدل خوشه بندی خاکستری با کمک گرفتن از توابع آنالیز GIS دارای دقت و سرعت قابل قبولی در زمینه پهنه بندی و تصمیم گیری های گوناگون مکانی می باشد.
ارزیابی کارایی شبکه منطقه ای تولید و جمع آوری شیر در بخش مرکزی شهرستان هشترود با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوندهای فضایی – مکانی در عرصه منطقهای موجب شکلگیری شبکههای مختلف و تعامل دو سویه میان سکونتگاهها روستایی و کانونهای شهری میشود. این شبکهها زمینه ساز شکل گیری روابط متقابل با استفاده از قابلیتهای متنوع و مکمل مراکز مختلف شهری و روستایی و انتقال مازاد محصولات کشاورزی به سوی نقاط شهری و بازارهای مصرف است. پیوند نقاط روستایی با صنایع فرآوری مواد لبنی از طریق واحدها ی تولید و عوامل جمعآوری شیر ایجاد میگردد که زمینهی شکلگیری شبکههای تولید و جمعآوری شیر را فراهم میکند و باعث اتصال عملکرد نواحی کشاورزی به صنایع شهری می شود. این تحقیق با هدف ارزیابی کارایی این شبکه های منطقه ای تولید و جمعآوری شیر انجام گرفته است. برای بررسی این موضوع از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و پیمایش میدانی استفاده شده است. به منظور بررسی وضع موجود، مکانیابی ایستگاههای جدید و بهینه سازی و اصلاح شبکه از مدل پتانسیل اقتصادی و مدل حمل و نقل با عنایت به رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم گیری و با استفاده ترکیبی از نرم افزارهای GIS و GAMS بهره گرفته شده است. نتاج تحقیق بیانگر آن است که شبکه در وضع موجود با کاستی ها و نواقصی از جمله کمبود ایستگاه جمع آوری، پایین بودن ظرفیت برخی ایستگاه ها جهت پذیرش شیر تولیدی، عدم پوشش همه روستا های موجود در محدوده شبکه و کیفیت نامناسب دسترسی ها و نیز طولانی شدن بازه زمانی دسترسی از محل تولید تا ایستگاه مورد نظر مواجه می باشد. لذا با توجه به حجم تولید و ظرفیت ایستگاه های موجود برای کاهش هزینهها و رعایت فاصله استاندارد مسافت طی شده شیر از زمان دوشیده شدن تا نزدیکترین مرکز جمعآوری و کاهش تبعات منفی آن ایستگاه جدیدی در شرق شهرستان مکانیابی و تغییرات لازم دروضع موجود شبکه از طریق تغییر یالهای انتقال جریانها به گرهها اعمال گردید.
مکان یابی کشت زیتون با استفاده از پارامترهای اقلیمی و زمینی به روش تحلیل سلسله مراتبی مطالعه موردی؛ استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش از پارامترهای اقلیمی و زمینی جهت مکان یابی مساعد کشت درخت زیتون که شامل عناصر: مجموع بارش سالانه، درجه روزهای رشد درخت زیتون(GDD)، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، دمای سالانه، دمای حداقل سرد ترین ماه سال(ژانویه) با طول دوره اماری 23 ساله از سالهای( 2008-1986)میلادی و پارامترهای زمینی درصد شیب، جهت شیب و ارتفاع با استخراج از مدل رقومی ارتفاع جهت مطالعه استفاده شده است. برای بررسی عناصر اقلیمی از 11 ایستگاه داخل و 4 ایستگاه مجاور بعنوان نقاط کمکی جهت پهنه بندی اقلیمی بهره گرفته شد. در ادامه با بهره گیری از نیازهای رویشی و اثر گذاری و بررسی های کارشناسی (شرایط اقلیمی – زمینی ) کشت زیتون، لایه های اطلاعاتی کلاسه بندی و ارزش وزنی هریک از پهنه ها مشخص شد. نهایتا با روی هم گذاری و تقاطع لایه های اطلاعاتی به روش ارزش وزنی طبقه بندی شده ی مخدوم نقشه نهایی که پتانسیل های اقلیمی – زمینی مناسب را برای کشت زیتون در استان فارس نشان می داد تهیه گردید. نتایج نهایی حاصل از این پژوهش نشان دهنده این واقعیت است که نقش هریک از عناصر موثر در کشت زیتون متفاوت بوده و پنج عنصر اقلیمی بارش سالانه، درجه- روزهای رشد، دمای سالانه و حداقل دمای سردترین ماه سال (ژانویه)و رطوبت نسبی باتوجه به وزن دهی کارشناسانه و منابع علمی مرتبط در فرایند کشت درخت زیتون اثر گذار تر و سهم و قابلیت بیشتری را نشان می دهند. همچنین از طریق انطباق لایه های وزن گذاری شده با در نظر گیری میزان اهمیت هریک از لایه ها ی موثر در فرایند کشت در محیط GIS، امکان شناخت میزان مطلوبیت مناطق جهت کشت این درخت باغی ارزشمند شناسایی شده است.
مقایسه مهارت مدل های استوکاستیک و شبکه ها ی عصبی مصنوعی در مدل سازی و پیش بینی مقادیر و طبقات شاخص بارندگی استاندارد شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش پیش رو، مقایسه کارایی مدل های استوکاستیک و شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی کمّی شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) در اقلیم های خشک و مرطوب ایران است. برای این امر، محاسبه SPI، در مقیاس های زمانی سه ماهه، شش ماهه و دوازده ماهه در چهار ایستگاه سینوپتیک کشور طی دوره 2007-1973 انجام شد. در گام بعد، مدل سازی سری های زمانی SPI برای پیش بینی های یک تا دوازده گام به جلو، به سه روش مدل سازی استوکاستیک، شبکه عصبی بازگشتی (RMSNN) و شبکه عصبی مستقیم (DMSNN) انجام گرفت. مقادیر SPI مربوط به دوره 1973 تا 2000، برای توسعه مدل ها و مابقی برای صحت سنجی مدل ها مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله صحت سنجی، مقایسه مقادیر مشاهده شده و پیش بینی شده SPI با استفاده از آزمون های آماری، ضریب همبستگی و شاخص خطا انجام شد. همچنین برای بررسی قابلیت مدل ها در پیش بینی طبقات SPI، از آماره کاپای کوهن استفاده شد. در نهایت، اولویت دقت مدل ها از دیدگاه هایی چون، افق زمانی پیش بینی و مقیاس زمانی بررسی خشکسالی تعیین شد. نتایج به دست آمده نشان داد: 1) در مقیاس زمانی سه، شش و دوازده ماهه، به طور کلی مدل های استوکاستیک (به ترتیب با میانگین خطای 678/0، 569/0 و 344/0 و میانگین ضریب همبستگی 682/0، 777/0 و 919/0) از نظر مهارت پیش بینی مقادیر SPI در اولویت کاربرد قرار دارند. 2) در مقیاس زمانی سه، شش و دوازده ماهه به ترتیب، مدل های DMSNN ، RMSNN و استوکاستیک (با میانگین کاپای 397/0، 530/0 و 750/0) از نظر مهارت پیش بینی طبقات SPI در اولویت کاربرد قرار دارند.
پهنه بندی حوضه آبخیز بیاضیه به منظور تغذیه مصنوعی آب های زیرزمینی با استفاده از روش AHP و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران سرزمینی است خشک با نزولات جوی بسیار کم بهطوریکه میانگین بارش آن کمتر از یک سوم متوسط بارندگی در سـطح دنیاست. امروزه با افزایش جمعیت کشور و به تبع آن افزایش تقاضا برای مواد غذایی بهرهبرداری از منابع آب، بویژه مابع آب زیرزمینی بسیار بیشتر از گذشته شده است بطوری که این میزان مصرف بیشتر از میزان تغذیه منابع آب زیر زمینی میباشد، به سخن دیگر ورودی منبع از خروجی آن کمتر شده است لذا میبایست این کمبود منابع آب زیر زمینی جبران گردد. هدف از این پژوهش پهنهبندی حوضه آبخیز بیاضیه مـیباشد. فرایند تحلیل سلسلهمراتبی یکی از کارآمدترین تکنیکها و جامعترین سیستمهای طراحی شده برای تصمیمگیری با معیارهای چندگانه است. این تکنیک امکان فرموله کردن مسائل پیچیده را به صورت سلسلهمراتب فراهم میسازد و همچنین امکان در نظر گرفتـن معیارهای مـختلف کمی و کـیفی را در مسأله فراهم میآورد. برای اطمینان حصول نتیجه نهایی، لایه پتانسیل منطقه مطالعاتی به سه روشRaster Calculator، Weighed Overlay و Weighted Sum تهیه شده است. نتایج نشان میدهد که در بین سه روش فوقالذکر روش Raster Calculator حداکثر پهنه را به طبقه پتانسیل بالا و در مقابل روش Weighed Overlay حداقل پهنه را به طبقه پتانسیل بالا اختصاص داده است. اما روش Weighted Sum حدفاصل بین دو روش قبلی است و نتایج حاصل از آن از اطمینان بالاتری برخوردار است. در این میان پهنه پتانسیل بالا بیشتر منطبق بر رسوبات آبرفتی درشت دانه و منطبق بر مناطقی میباشدکه دارای بیشترین میزان تراکم آبراهه میباشد و پهنه بدون پتانسیل یکی منطبق بر حداکثر ارتفاعات که دارای کمترین میزان نفوذ و شیب زیاد میباشد و دیگری منطبق بر مناطق کم ارتفاع میباشد که این مناطق دارای رسوبات تبخیری و گـچی بوده و مـیزان درجه حرارت در آن زیاد مـیباشد. نتـایج حاصل از این پژوهش میتواند در مدیریت محیط منابع آب زیرزمینی مثمر ثمر بوده و همچنین در طرحهای بهرهبرداری بهینه از منابع آب منطقه و جلوگیری از بهرهکشی بیش از توان آنها سازنده باشد.
به کارگیری آنتروپی در تشخیص لبة تصاویر سنجش از دور با استفاده از سیستم دانش پایه و تعیین حدود آستانه منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشکارسازی لبه یکی از مفاهیم کاربردی در پردازش تصاویر سنجش ازدور است. هدف آشکارسازی لبه، نشان گذاری نقاطی از تصویر است که در آنها میزان روشنایی به شدت تغییر می کند. تغییرات شدید خصوصیات تصویر معمولاً نمایندة رویدادهای مهم و تغییر در خصوصیات محیط هستند و در کاربردهای مختلفی نظیر بخش بندی تصاویر ماهواره ای کاربرد دارند. بسیاری از روش های کلاسیک تشخیص لبه بر مشتق پیکسل های تصویر اصلی متکی هستند، مانند اپراتورهای گرادیان، لاپلاسین و لاپلاسین از اپراتور گاوسی. در تصاویر سنجش از دوری به علت بالابودن میزان تغییرات، اپراتورهای کشف با ضعف در تشخیص صحیح محدودة عوارض و حفظ پیوستگی و انسجام محدودة آنها همراه اند. در پژوهش حاضر به منظور حل این مشکلات، سیستمی دانش پایه برای کشف لبه براساس خصوصیات تصاویر سنجش از دوری ارائه می شود. در این روش ابتدا به صورت منطقه ای و با استفاده از سیستم دانش پایه، حدود آستانة مناطق مختلف تصویر تعیین می شود و سپس با استفاده از شانون آنتروپی مرز بین این مناطق استخراج می شود. این کار موجب حفظ پیوستگی لبه های کشف شده خواهد شد. از مزایای این روش بررسی ویژگی های تصویر به شکل جزئی و کلی به صورت همزمان است. این سیستم قابلیت انعطاف با نوع نیاز و خواست کاربر را برحسب میزان جزئیات و کاربرد مورد نظر دارد. در نهایت به منظور ارزیابی روش، نتایج به دست آمده با الگوریتم های استاندارد سوبل، پرویت و LoG مقایسه شدند و نشان داده شد که این روش به شکل کارآمدی قادر به شناسایی لبه های تصاویر مختلف است.