فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
۳۸۸-۳۶۷
حوزه های تخصصی:
تاکنون قلعه های استان چهارمحال و بختیاری از منظرگاه مطالعات هندسی در دوران تاریخی مورد مطالعه جدی قرار نگرفته است. بر اساس اندیشه رایج هندسه در بناهای ایرانی در سراسر تاریخ یک هویت ثابت و تدوام یافته دارد. معماری گذشته بر پایه هندسه بنا شده که از ویژگی های بارز آن ایجاد تناسبات و ساختار فرمی در پلان و سطوح است. با شناخت و تحلیل هندسه کالبدی قلعه های استان چهارمحال و بختیاری از لحاظ فرم و هندسه معماری می توان به ساختار فرمی و نحوه اجزا آنها پی برد. معماری هندسی قلعه ها به شکل مستقیم از اندازه، ابعاد، پلان، شکل و فرم آن تاثیر می گیرد. پژوهشگران دیگر در قلعه های ایرانی بیشتر به روی فرضیه های معنوی یا فرآیند ساخت پلان، مستقل از معماری هندسه کالبدی آنها پرداخته اند. این مقاله برای نخستین بار تلاش دارد جایگاه هندسه کالبدی قلعه سردار اسعد در استان چهارمحال و بختیاری را در فرآیند شکل گیری معماری و فرم آن مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل روابط شکلی اعضای پلان قلعه ویژگی های معماری هندسه کالبدی قلعه های نمونه های حاضر را مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش بر پایه داده های کتابخانه ای از یک سو و داده های میدانی شامل برداشت های محلی نهاده شده است. این نوشتار برآن است تا تاثیر تغییرات ساختاری به روی جنبه های معماری قلعه را مورد تحلیل قرار دهد. مروری بر مطالعات محققان در خصوص بازخوانی و بازاندیشی قلعه های استان نشان می دهد که تاکنون این تحلیل ها به طور عمده با رویکرد هندسی بر فرآیند شکل گیری قلعه های خان نشین استان مورد شناسایی صورت نگرفته است.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت (CSF) بکارگیری سیستم های پشتیبان تصمیم گیری (DSS) در حوزه مدیریت شهری (مطالعه موردی شهرداری ساوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۱۸-۷
حوزه های تخصصی:
سیستم های پشتیبان تصمیم گیری به تصمیم گیرندگان کمک می کند که از طریق کنش متقابل مستقیم با اطلاعات و مدل های تحلیلی به حل مسائل نیمه ساختاری بپردازد. مفهوم مستتر در سیستم پشتیبان تصمیم گیری این است که نتایج باید بدون نیاز به مشورت با متخصصین سریعاً به دست آیند و مستقیماً توسط سیاست گذاران و نه پژوهشگران متخصص مورد استفاده قرار گیرند. در تحقیق حاضر ساختار مدیریت شهری و سیستم های پشتیبان مورد استفاده شهرداری ساوه مورد بررسی قرار گرفت، مطالعه حاضر از نظر نوع و ماهیت در قلمرو تحقیقات کاربردی توسعه ای و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد، آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای، پیمایش میدانی انجام پذیرفته است، مدیران و کارشناسان شهرداری ساوه جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند، آراء و نظرات آنان از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری chi- squre، Fridman و تحلیل عامل اکتشافی و ماتریس چرخش استفاده گردید، نتایج تحقیق نشان می دهد عوامل کلیدی مهمی که می تواند موفقیت سیستم های پشتیبان تصمیم گیری را افزایش دهد شامل تربیت مدیران شهری مشارکت پذیر، توسعه فرهنگ تسهیم دانش و کاربست مناسب سیستم های پشتیبان تصمیم گیری است.
effective spatial features on stress reduction of university student(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
University students are exposed to stress because of their age and their particular situation. Stress can cause serious problems to the health and academic performance of students. One of the factors affecting stress is the environment. Therefore, finding ways to reduce stress in universities is important and needs to be investigated. Unfortunately, one of the fundamental problems of universities is the lack of features and qualities of a space that reduces the stress of students. This means that university spaces are not designed and constructed for reducing the stress of students and enough attention was not paid to this issue. The relative lack of research in this field makes necessary to pay attention to this issue and carry out studies in this regard. The purpose of this study is to provide effective spatial features to reduce the stress of university students and to determine the effectiveness of each of these features. The research is conducted by survey method and Delphi technique was carried out in three rounds. For this purpose, firstly open-ended questionnaires were distributed among the experts. Then the answers were investigated and the lists of features were extracted. In the next step, based on the information obtained, close-ended questionnaires were made and the importance levels of features were put into question among the experts and then data were analyzed using SPSS software. In the final stage, experts expressed their final opinions considering the statistical results of the previous stage. The results of this study showed that effective spatial features on stress reduction of students are classified by influencing level into four categories of environmental conditions, natural factors, environmental comfort and physical aspects. And among the details of these features, adequate and proper light for spaces”, connecting with outdoor and semi-outdoor spaces and desirable sound in spaces, are of utmost importance.
سنجش زیست پذیری محلات منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر اکثر شهرها با مشکلات متعددی مواجه شده اند. اما محیط زیست بشری بیشتر به چالش کشیده شده است. بسیاری از متخصصان شهری همواره در پی این هستند که راه حل های کارآمدی برای جلوگیری از آسیب به محیط زیست ارائه دهند. از این رو نظریات، دیدگاه ها و مدل های فراوانی در این باره مطرح شده که از جمله آنها می توان به رویکرد زیست پذیری منبعث از مکتب توسعه پایدار اشاره نمود. امروزه رویکرد زیست پذیری به عنوان یکی از دیدگاه هایی که ریشه در نظریه توسعه پایدار دارد مورد توجه واقع شده و علت آن قابلیت رویکرد فوق در تحلیل مسائل زیستی شهرها می باشد. در تحقیق حاضر منطقه 17 به عنوان یکی از مسئله دارترین مناطق در کلانشهر تهران انتخاب گردید و در پی، سنجش زیست پذیری در سطح محلات منطقه 17 و اهداف فرعی آن عبارتند از سنجش ابعاد زیست پذیری شامل بُعد زیست محیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاست های مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در سطح محلات، سنجش میزان اثرگذاری متغیرها، شاخص ها و ابعاد زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه و شناسایی خوشه های همگن زیست پذیر منطقه می باشد براساس مرور پیشینه و مبانی نظری زیست پذیری، مهمترین ابعاد، شاخص ها و گویه های مربوط به آن استخراج شدند و تمامی ابعاد و شاخص های منتخب، ریشه در پیشینه و مبانی نظری مربوط به زیست پذیری دارند. در تحقیق حاضر ابعاد شش گانه شامل بُعد زیست محیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاست های مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در قالب 20 شاخص و 94 گویه مورد تحقیق قرار گرفته است . الگوی حاکم بر تحقیق به لحاظ هدف؛ شناختی و به لحاظ ماهیت و روش، ارزیابی- مقایسه ای و از نظر قلمرو مکانی مربوط به محلات منطقه 17 تهران، از جهت زمانی، مقطعی و مربوط به سال 1394 می شود. شیوه گردآوری داده ها ترکیبی (اسنادی، پیمایشی) و از نوع داده های کیفی (پرسشنامه ای) است. به طوری که داده های مورد استفاده در تحقیق از نوع داده های اولیه هستند که در قالب پرسشنامه محقق ساخته حاصل شده اند. جامعه آماری تحقیق را ساکنان وشهروندان منطقه 17 تهران تشکیل می دهند که مورد پرسشگری قرار گرفته اند. اقدامات لازم برای عملیاتی نمودن تحقیق در چندین مرحله صورت گرفته است: 1-تنظیم پرسشنامه (استفاده از طیف پنج مقیاسی لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد، تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط کارشناسان، تأیید پایایی پرسشنامه با استفاده از اجرای آلفای کرونباخ در نرم افزار Spss با نتیجه 8/0) 2- تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری ( تعیین 400 نمونه به وسیله فرمول کوکران، استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای) 3- ورود داده ها به نرم افزار Spss و انجام آزمون های آماری) تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه، آنووا، فریدمن، یافته ها ی تحقیق نشان دهنده نامطلوب بودن وضعیت زیست پذیری و ابعاد آن در سطح منطقه، تفاوت میان محلات به لحاظ زیست پذیری و تأثیر بیشتر بعد اقتصادی بر وضعیت زیست پذیری منطقه 17 و محلات آن می باشد. 4- نمایش نمود فضایی یافته های تحقیق و تهیه نقشه های مربوط به ابعاد زیست پذیری با استفاده نرم افزار Arc Gis و روش درونیابی kriging در پهنه بندی تراکم زیست پذیری یا ناپذیری محلات. درنهایت براساس یافته ها و بنابر نظر محققین و مشاهدات میدانی صورت گرفته می توان نتیجه گرفت که علل مسائل و مشکلات موجود در این محدوده را باید در بطن منطقه و محلات، آن هم به لحاظ شرایطی که بر آنها غلبه یافته جستجو نمود. به عبارت دیگر، ریشه مشکلات و مسائل موجود در محدوده فوق ناشی از شرایط بستر جغرافیایی آن و سایر ویژگی های خرد دیگر می باشد. منظور از شرایط بستر جغرافیایی، خصوصیات اقلیمی و زمین ساختی منطقه و منظور از ویژگی های خرد، وجود مسائلی با ماهیت اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیرساختی و ... است که درپی نفوذ کاربریهای با فعالیت اقتصادی و به تبع آن هجوم جمعیت شکل گرفته اند. به عبارت دیگر، بی توجهی به خصوصیات جغرافیایی این محدوده و هجوم جمعیت برای زیست در آن بدون توجه به ایجاد زمینه های سازگاری با محیط صورت گرفته و محدوده مذکور در حال حاضر فاقد ظرفیت و گنجایش و به عبارت دیگر، توانایی محیطی لازم برای نگهداشت این جمعیت فزاینده را ندارد. مشکلات مطرح شده تا آن زمان که به دو امر مهم در این منطقه توجه نشود همواره جریان خواهند داشت: 1- بستر محیطی - جغرافیایی 2-میزان ظرفیت منطقه 17 برای اسکان جمعیت و خدمات رسانی به آن
تحلیل فضایی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر در مواجهه با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی سطح کلی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستای نسبت به خشکسالی، به منظور مدیریت اثربخش روستاها از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چرا که با شناسایی و رتبه بندی توان سازگاری دهستان ها، اتخاذ استراتژی های مدیریتی متناسب جهت کاهش آسیب های ناشی از خشکسالی میسر می گردد. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر اولویت بندی سطح ظرفیت سازگاری نسبت خشکسالی در بین چهار دهستان بخش مرکزی شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. به این منظور در تحقیق کمّی حاضر، پنج شاخص موثر و مهم سنجش ظرفیت سازگاری نسبت به خشکسالی یعنی میزان دانش سازگاری، به کارگیری استراتژی های سازگاری، وجود منابع و نهاده های لازم برای سازگاری، دسترسی به منابع و نهاده های لازم برای سازگاری و میزان مشاوره دریافتی در رابطه با روش های سازگاری، براساس بررسی ادبیات تحقیق، انتخاب گردید. سپس با استفاده از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تاثیرگذاری هر یک از شاخص های فوق الذکر بر ظرفیت سازگاری روستاییان از دیدگاه دهیاران بخش مرکزی شهرستان روانسر (N=48) که به روش سرشماری انتخاب شدند، بررسی و تایید گردید، در مرحله ی بعد برای تعیین وزن شاخص های مذکور، با استفاده از تکنیک گلوله برفی و روش نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از خبره گان و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان بهره گرفته شد. نتایج پژوهش با استفاده از تکنیک TOPSIS براساس شاخص های مذکور، نشان داد که مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب در شهرستان روانسر استان کرمانشاه بیشترین ظرفیت سازگاری را نسبت به خشکسالی داشتند، در حالی که دهستان های بدر و دولت آباد به ترتیب ظرفیت سازگاری کمتری را نسبت به خشکسالی دارا بودند. یافته های این پژوهش می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان روستایی جهت مدیریت موثر بحران خشکسالی به منظور کاهش آسیب پذیری و ارتقای تاب آوری روستاییان داشته باشد
نهادهای مردمی ایمانی و مدیریت اجتماعی محله، پژوهش موردی: اجتماعات محلی منطقه 1 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت مردم در قالب تشکل های معنوی، امروزه به یکی از راهبردهای مهم در توسعه اجتماعات محلی تبدیل شده که به شکل نهادهای مردمی ایمان محور شناخته می شوند. معمولا نهادهای مردمی ایمانی برای ارتقاء حیات معنوی و تامین آخرت انسان ها فعالیت می کنند در حالی که مطالعات وسیع مرتبط و نیز پژوهش حاضر نشان می دهد که این نهادها به دلیل ظرفیت های ایمانی، علاوه بر کارکرد محوری در امور معنوی جوامع، اثر بخشی مضاعفی نسبت به دیگر سازمان های مردم نهاد، در ارائه خدمات اجتماعی- فرهنگی و رفاهی آن ها دارند. در این مقاله علاوه بر شناخت انواع نهادهای مذهبی موثر در مدیریت امور شهرها، اهمیت عملکردی این نهادها در حوزه تامین اجتماعی و رفاهی ساکنان اجتماعات کوچک محله ای مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش واکاوی و برجسته سازی نقش این نهادها در مدیریت پایدار خدمات اجتماعی و از این رو، تامین رفاه همگانی در سطح محله بوده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر پایه اسناد و مدارک کتابخانه ای و مصاحبه با مردم و برخی از مدیران این نهادها در منطقه یک شهر تهران است. نتایج تحقیق نشان داد این مراکز مردمی- مذهبی با وجود مشخصه های متنوع، دارای اهداف مشابه و یکسانی هستند. سازمان های داوطلبانه و به خصوص نهادهای غیر دولتی محله ای ایمان محور به دلیل ماهیت فرهنگی، بیش از سایر سازمان ها در ایجاد تحول فرهنگی و توسعه مدیریت پایدار خدمات اجتماعی و رفاهی اجتماعات کوچک محلی تاثیرگذارند.
آسیب پذیری ناشی از سیلاب شهری (مطالعه موردی: تهران، درکه تا کن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسطیح زمین، تجاوز به حریم رودخانه ها و مسیل ها، سبب رخداد تغییرات الگوی زهکشی طبیعی و جاری شدن سیل در نواحی شهری، آب گرفتگی معابر و افزایش هزینه های نگه داری شهر می شود. شهر تهران مستقر در دامنه جنوبی کوه های البرز مرکزی، در پایین دست حوضه های آبریز متعددی قرار دارد. گسترش شهر تهران تا ارتفاع 2200 متری، باعث تفاوت ساختاری در بافت فیزیکی این شهر و درنتیجه مستعد مخاطرات طبیعی ازجمله سیلاب شده است. مناطق 2 و 5 شهرداری تهران در شمال غرب تهران به دلیل مجاورت با حوضه های درکه، فرحزاد، و کن، بالا بودن سهم نسبی ساخت وسازها، بالا بودن نسبی تراکم مسکن و جمعیت، تغییر کاربری و وارد شدن به حریم رودخانه و بهره برداری نادرست از مسیل ها در معرض ناپایداری ناشی از سیلاب قرار دارد. این پژوهش با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:25000، داده های اقلیمی و هیدرومتری (2012 تا 1995) و داده های کاربری دریافت شده از سازمان شهرداری تهران انجام شده است. معیارهای انتخابی با روش مقایسه دوتایی وزن دهی شدند و بر اساس توابع فازی تلفیق گردیدند. برای تشخیص نقش عوامل مؤثر از روش های تهیه نیمرخ آبی و هیدروگراف استفاده شد و ضرایب اهمیت با استفاده از تحلیل شبکه عصبی چند لایه MLP استفاده گردید. نقشه آسیب پذیری حاصل از وزن های مقایسه ای و توابع تلفیقی فازی نشان داد که بیشترین آسیب پذیری در خارج شهر پیرامون مسیل ها می باشد. به دلیل اهمیت حجم رواناب در حوضه های بالادست مناطق شهری، سهم حجم رواناب با احتساب مساحت نواحی تعیین گردید. نتایج، سهم رواناب حوضه کن در نواحی شهری را زیاد نشان داد. لذا برای ارزیابی ورودی مسیل کن به تهران، ایستگاه باران سنجی سولقان انتخاب شد و پروفیل طولی و هیدروگراف آن ترسیم گردید. نتایج مطالعات آسیب پذیری در نواحی شمال غرب تهران که حوضه های درکه تا کن در بالادست آن قرار دارند و مناطق شهری 2 و 5 را شامل می شود نشان داد که ترکیبی از عوامل بالادست و شهری سبب تشدید آسیب پذیری این مناطق می شود. اگرچه در مناطق خارج از شهر حواشی رودخانه ها و مسیل ها بالاترین آسیب پذیری را نشان می دهند، لیکن عوامل دیگری ازجمله بافت فرسوده، سطوح شیب عمودی و ضریب انحناء در تعیین میزان آسیب پذیری نواحی شهری دخالت می کند. شواهد این ادعا در برداشت های میدانی آشکار است. جهش های دبی پیک در هیدروگراف ماه اکتبر سال 2012 بر لزوم توجه به رواناب خروجی حوضه کن دارد که تهران به طور سالانه حوادثی در رابطه با حوضه کن را تجربه می کند.
عدالت فضایی بهره مندی از امکانات و خدمات در سکونت گاه های روستایی دهستان های استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی روستایی جلوه ای از اعتدال، رفع نابرابری و تبعیضات مکانیست که می تواند در تحقق اهداف توسعه متوازن در سطح ملی موثر باشد. از آنجایی که دسترسی به امکانات و خدمات به خصوص در زمینه های زیرساختی و تولیدی در شکل گیری و تقویت زمینه های توسعه روستاها نقش دارد، تحقیق حاضر میزان دسترسی و بهره گیری دهستان های استان گیلان از خدمات کلیدی توسعه روستایی را به عنوان یکی از مصادیق کاهش نابرابری و عدالت فضایی است، مورد سنجش قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی است؛ برای انجام این پژوهش از مدل موریس، روش شاخص بندی، استاندارد سازی و تقسیم بر میانگین استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده، دهستان های سراوان، کلیشم و گل سفید بیشترین میزان دسترسی و دهستان های کوهستانی تالش، شوئیل و اشکور علیا محروم ترین دهستان ها از نظر دسترسی به امکانات و خدمات روستایی بوده اند؛ بر اساس شاخص های مورد بررسی، فاصله ی بین دهستان های محروم و برخوردار به طور تقریبی بین 2 تا 10 برابر در نوسان بوده است. این وضعیت نشان دهنده نابرابری شدید فضایی در برخورداری از امکانات و خدمات در سطح دهستان های استان گیلان است.
اولویت بندی و تعیین استراتژی های توسعه شهر (CDSs)شیراز با استفاده از AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تغییر دیدگاه های برنامه ریزی شهری، روش های رایج مربوط به تهیه طرح های توسعه شهری نیز مورد بازنگری جدی قرار می گیرند. استراتژی های توسعه شهر (CDSS)از دیدگاه های جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر استو هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری شیراز و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. برنامه های کنونی شهر شیراز کالبدی و ایستا بوده و در تدوین آنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی لحاظ نشده و پاسخگوی نیازهای فعلی نبوده و تحقق اهداف پیش بینی شده در آنها بسیار کم است، در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویتها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها با هدف (استراتژی توسعه پایدار شهری) نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار اولویت اول، عدالت فضایی و توزیع بهینه امکانات دارای اولویت دوم، گسترش توریسم اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار تکمیل مترو شهر در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز است و جلوگیری از گسترش کالبدی و شهر فشرده در اولویت اخر برنامه ریزی قرار گرفته است. در انتها نیز راهکارها و برنامه های اجرایی ده استراتژی اول شهر شیراز ارائه می گردد.
بررسی نقش مدرنیسم در بافت قدیمی شهرها (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر، بحران معنا اعم از اجتماعی و غیر اجتماعی، در مکان است؛ بحرانی که در ایجاد فضاهای شهری فاقد هویت، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. این پدیده، حقیقتاً یکی از محصول های روند تحولات خطیر و سریع قرن بیستم است؛ زیرا در نیمه اول قرن بیستم، جهان بینی مدرنیسم بر جامعه غربی حاکم بود و به همین دلیل، شهرسازی مدرن به عنوان تجلی فضایی جامعه مدرن شکل گرفت. از آنجا که حس مکان از عوامل تعلق به هر مکان و از مفاهیم کلیدی در جغرافیای انسانی و به ویژه جغرافیای فرهنگی محسوب می شود، بررسی عوامل مؤثر بر ارتقا یا تضعیف حس مکان که نقشی پررنگ در القای حس تعلق مکانی و هم بستگی دارد، ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیرات جنبش مدرنیسم و پیدایش شهرسازی مدرن بر ایجاد حس بی مکانی و ازبین رفتن حس تعلق به مکان در بخشی از بافت قدیم شهر ارومیه است. این نوشتار از نوع مقالات بنیادی و با روش مروری تحلیلی است. لذا سعی شده است با تکیه بر منابع معتبر و مرتبط با موضوع و با تکنیک مطالعات کتابخانه ای، مقوله بی مکانی و مدرنیسم و ارتباط میان ظهور مدرنیسم و حس مکان بررسی شود. نتایج پژوهش با استفاده از انجام مصاحبه های عمیق و مشاهده های محققان در زمان های مختلف براساس تکنیک مکان سنجی و تحلیل محتوای کیفی و مقایسه نتایج در دو محدوده واقع در بافت قدیمی شهر تحلیل و ارزیابی شده است. ارزیابی نتایج نشان می دهد محدوده قدیمی بازار ازنظر حس مکان در مقایسه با همتای خود، یعنی خیابان امام خمینی که با گذشت زمان دستخوش تغییرات مدرنیستی شده است، در وضعیت بهتری قرار گرفته است. از عوامل مؤثر در ضعف حس مکان در محور امام عبارت است از: یکنواختی محیط و استانداردشدن بافت، کاهش هویت بومی، ضعف در ارتباطات غنی انسانی، فقدان حس زندگی جمعی، نوسازبودن محدوده و انس نداشتن با محیط.
واکاوی مشکلات توسعه کالبدی - فیزیکی در روستاهای کوهستانی (منطقه مطالعه: شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط توپوگرافی و ژئومورفولوژی حاکم بر مناطق کوهستانی، محدودیت های خاصی برای توسعة کالبدی - فیزیکی روستاها ایجاد می کند که توجه به این شرایط در مدیریت و توسعة روستایی الزامی است. بر اساس این، هدف این تحقیق، تحلیل مشکلات توسعه کالبدی - فیزیکی در روستاهای کوهستانی شهرستان کامیاران است. تحقیق حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و بر پایة مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی انجام شده است. جامعة آماری تحقیق، روستاهای کوهستانی واقع در این شهرستان و حجم نمونه نیز روستاهایی است که حداقل 100 خانوار ساکن داشته باشد. بر این اساس در این پژوهش، 22 روستا بررسی شده اند که با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در آن و استفاده از رابطه کوکران، 355 خانوار به عنوان خانوارهای نمونه، برای تکمیل پرسش نامه ها تعیین شدند. برای تکمیل پرسش نامه های روستا در هر یک از روستاهای مطالعه شده به حداقل 3 نفر از خبرگان محلی، اعضای شورای اسلامی یا دهیار توجه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از م دل تحلیل سلسله مراتب ی (AHP)، تحلیل های آماری و فضای ی و نرم اف زارهای Expert Choice، SPSS و ArcGIS انجام شده است. نتایج تحقیق تأیید می کند که روستاهای مطالعه شده از نظر شدت مشکلات کالبدی - فیزیکی توسعه، اختلاف معناداری با یکدیگر دارند. همچنین بر اساس نتیجه تحلیل رگرسیون چندمتغیره، شبکه معابر با ضریب 1761/0 و بهداشت محیط با ضریب 0160/0 به ترتیب بیشترین و کمترین سطح تأثی رگذاری را در ب روز و تش دید مشکلات کالبدی - فیزیکی دارند.
تحلیلی بر تجاری شدن کشت توت فرنگی و عوامل مؤثّر بر آن در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
vهدف: مطالعه حاضر در پی شناسایی ابعاد و مؤلّفه هایی برای ارزیابیِ و سنجش میزان تجاری شدن کشت و پرورش توت فرنگی به عنوان اصلی ترین و تخصّصی ترین محصول کشاورزی در شهرستان مریوان و بررسی و معرّفی عوامل و متغیّرهای مؤثّر بر آن بوده است.
روش: جامعه آماری تحقیق را بهره برداران توت فرنگی کار شهرستان تشکیل داده و از آن میان، تعداد ۱۹۱ بهره بردار به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، انتخاب شدند. هم چنین، با انجام عملیات میدانی، داده های مورد نیاز گردآوری شد. سازه «تجاری شدن کشت و تولید توت فرنگی» به عنوان متغیّر وابسته، با هفت مؤلّفه سطح زیرکشت، تخصّصی بودن کشت، افزودن به سطح زیرکشت محصول، میزان فروش سالانه محصول تولیدشده، عملکرد محصول، تعداد چین (برداشت) و بسته بندی محصول تولیدشده، عملیاتی شد.
یافته ها: وضعیت اقتصادی و معیشتیِ خانوار، عوامل فنّی (شامل مکانیزاسیون، آبیاری و ساختارِ غیرخانوادگیِ نیروی کار)، کیفیت و مدیریت اراضی، بیمه محصول، آموزش های غیررسمی و حرفه ای ، رضایت مندی و امید به آینده شغلی و حمایت های نهادی- دولتی، متغیّرهایِ دارای تأثیر معنی دار با قدرت تبیینِ ۶۴ درصد از واریانس تجاری شدن کشت توت فرنگی در شهرستان مریوان بوده اند.
محدودیت ها: کاستی آمارها و پایگاه های داده منطقه ای و برخی مشکلات میدانی، محدویت هایِ عمده برای دسترسی به داده های مورد نیاز مطالعه بوده اند.
راه کارهای عملی: شیوه های نوین پرورش محصول، استفاده از ارقام پربازده و مرغوب، استفاده و ارتقای روش ها و تجهیزات بسته بندی و بازاررسانی، آموزش، تشکّل های تعاونی، صنایع تبدیلی و تکمیلیِ مناسب مقیاس، قیمت تضمینی و گسترش چتر بیمه ای محصول توت فرنگی، الزامات رانش نظام بهره برداری و تولید توت فرنگیِ منطقه به سمت شیوه های تجاری و موفّقیت آن به شمار می روند.
اصالت و ارزش: «تخصّصی شدن» الگوی کشت محصولات با توجّه به اقتضائات متفاوت مناطق مختلف جغرافیایی، راهبردی برای «تجاری سازیِ نظام های بهره برداریِ خرد زراعی» است که تأکید و وابستگی چندانی به عامل زمین و به ویژه بزرگیِ مقیاس آن ندارد.
تحلیل موانع توسعه کارآفرینی زنان در نواحی روستایی مورد: روستاهای شهرستان چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی موانع توسعه کارآفرینی زنان روستایی بوده که به صورت موردی در میان زنان روستایی شهرستان چرداول انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان واقع در 128 روستای شهرستان چرداول تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول کوکران، 262 نفر از آنان (واقع در 19 روستا) به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن توسط اساتید دانشگاهی و کارشناسان مربوطه تأیید گردید. برای بررسی پایایی ابزار تحقیق، یک مطالعه پیش آهنگی در روستای بدرآباد با استفاد از 30 پرسشنامه ترتیب داده شد که پایایی ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 807/0 به دست آمد و نشانگر قابلیت اطمینان ابزار تحقیق است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد در بین 43 متغیر مورد بررسی، به ترتیب سه متغیر ""نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی""، ""نداشتن وثیقه و ضامن برای استفاده از اعتبارات دولتی"" و ""پایین بودن سطح ریسک جهت فعالیت های کارآفرینانه"" با ضریب تغییرات 181/0، 194/0 و 220/0، از نظر زنان روستایی شهرستان چرداول مهم ترین موانع توسعه کارآفرینی بوده است. همچنین، تحلیل عامل اکتشافی، هشت مانع اصلی را به عنوان مهم ترین موانع توسعه کارافرینی در محدوده مورد مطالعه شناسایی کرد که به ترتیب اهمیت عباتند از: عامل اقتصادی (159/14)، عامل اجتماعی فرهنگی (606/10)، عامل آموزشی ترویجی (599/9)، عامل فردی و رفتاری (542/6)، عامل زیرساختی (668/5)، عامل سیاست گذاری (075/5)، عامل فنی مدیرتی (478/4) و عامل محیطی (374/4). عوامل مذکور در مجموع 5/60 درصد از کل واریانس موانع توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان چرداول را تبیین نموده است.
سنجش امنیت غذایی و تعیین کننده های آن در مناطق روستایی(نمونه موردی: کشاورزان بخش مرکزی شهرستان روانسر، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف اصلی از پژوهش حاضر سنجش وضعیت امنیت غذایی و تبیین عوامل مؤثّر بر آن در بین کشاورزان کشور است که به صورت موردی در بخش مرکزی شهرستان روانسر انجام شده است. روش: پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی تحلیلی تدوین گردیده است که در آن ابزار اصلی جهت گردآوری داده ها، ترکیبی از پرسش نامه های استاندارد امنیت غذایی وزارت کشاورزی آمریکا و پرسش نامه محقّق ساخته بوده است. یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان داد ۱/۲۱ درصد افراد موردمطالعه دارای امنیت غذایی و ۹/۷۸ درصد، در حال تجربه درجات مختلف ناامنی غذایی(بدون گرسنگی، با گرسنگی متوسّط و با گرسنگی شدید) هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیّره نشان داد ۴/۷۵ درصد از واریانس متغیّر وابسته پژوهش، به واسطه اثرات متغیّرهای مستقل پژوهش تبیین شده است که این متغیّرها به ترتیب اهمّیت عبارت اند از: کیفیت زمین، دسترسی به اعتبارات، مالکیت منابع سرمایه ای، پایگاه اقتصادی اجتماعی، بُعد خانوار و پیشامدهای اقتضایی. دراین میان دو متغیّر بُعد خانوار و پیشامدهای اقتضائی، به ترتیب با ضرایب ۱۴۳/۰- و ۱۳۵/۰- دارای اثر منفی بر امنیت غذایی کشاورزان بوده اند. نتیجه گیری: امنیت غذایی در میان تولیدکنندگان اصلی مواد غذایی کشور (کشاورزان) در وضعیت بحرانی قرار دارد و درراستای رفع این محدودیت، توجّه به تعیین کننده های شناسایی شده در پژوهش حاضر، از ضروریات می باشد.
تحلیل عاملی راهکارهای بهبود توانمندی شغلی زنان سرپرست خانوار روستایی: مطالعه موردی شهرستان شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق توصیفی-همبستگی حاضر با هدف بررسی راهکارهای ارتقای توانمندی شغلی زنان سرپرست خانوار روستایی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را 3287نفر از زنان سرپرست خانوار روستایی شهرستان شیروان تشکیل می دادند که 120 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با استفاده از رابطه کوکران به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. روایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرات پانل اعضای هیئت علمی ارتقا یافت و در نهایت، تأیید شد. به منظور سنجش پایایی ابزار تحقیق، از پیش آزمون پرسشنامه و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، که مقدار آن بین 75/0 تا 81/0 به دست آمد.داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی پردازش شدند.نتایج نشان داد که مهم ترین دلیل سرپرست شدن زنان مورد مطالعه فوت همسر بود. 20/44درصد از پاسخ گویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی، 80/5 درصد تحت پوشش بهزیستی و پنجاه درصد تحت پوشش هیچ کدام از نهادهای حمایتی نبودند. با استفاده از تحلیل عاملی، راهکارهای بهبود توانمندی شغلی در چهار عامل آموزشی- حمایتی، فردی- روان شناختی،تأمین مسکن، و ضمانت و آموزش شغلی از طریق نهادهای حمایتی و بیمه اجتماعی و درمانی خلاصه شدند که در مجموع، 42/60 درصد از کل واریانس راهکارهای بهبود توانمندی شغلی زنان سرپرست خانوار روستایی را تبیین کردند.
بررسی میزان رضایتمندی مسافران شهری از کیفیت خدمات رسانی حمل و نقل عمومی شهری در کلان شهر اهواز
حوزه های تخصصی:
گسترش حمل و نقل عمومی می تواند به بهبود وضعیت ترافیک کمک کند اما اگر کیفیت حمل و نقل عمومی پایین باشد و نتواند اعتماد مردم را جلب کند باعث شلوغی و ازدحام ترافیک می شود. هدف انجام این پژوهش بررسی میزان رضایتمندی مسافران شهری از کیفیت خدمات حمل و نقل شهری در کلانشهر اهواز می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش توصیفی – تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. جهت جمع آوری اطلاعات برحسب مقتضیات پژوهش از شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری موردمطالعه شامل کل شهروندان مناطق ۷ گانه شهر اهواز می باشد. حجم نمونه بدست آمده براساس فرمول کوکران در جامعه مورد مطالعه 350 نفر از مسافرانی بودند که در مسیر حرکت و داخل اتوبوس به صورت تصادفی ساده در طول ساعات اولیه صبح، بعد از ظهر و شب انتخاب شده اند و سپس برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه از نرم افزار آماریSPSS استفاده گردیده است. نتایج توصیفی به دست آمده نشان می دهد که 4 درصد افراد مورد پرسش کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی شهری را خیلی خوب، 9/26 درصد افراد خوب، 7/42 درصد کیفیت این نوع خدمات را متوسط، 18 درصد ضعیف و 3/8 درصد مسافران کیفیت خدمات عمومی شهری در شهر اهواز را خیلی ضعیف توصیف کرده اند. بنابراین نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای گویای آن است که رضایت شهروندان اهوازی از کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی با میانگین(1/3) در سطح متوسط به بالایی قرار دارد. همچنین این آزمون نشان می دهد که بین مناطق 7 گانه شهر اهواز از لحاظ رضایتمندی تفاوت وجود دارد. با توجه به میانگین به دست آمده می توان گفت که شهروندان مناطق1، 6، 7 و 2 به ترتیب بیشترین رضایت را از کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی شهری دارند، و کمترین رضایت نیز مربوط به منطقه 8شهری اهواز می باشد. و در نهایت نتایج به دست آمده از ضریب همبستگی پیرسون حکایت از آن دارد که بین متغیرهای مستقل(سن، جنس، تحصیلات، درآمد، شغل) و متغیر وابسته(رضایتمندی) رابطه مثبتی وجود دارد. اما در این بین، مؤلفه درآمد با میزان همبستگی 573/0 و سطح معنی داری 034/0 و مؤلفه شغل با ضریب 562/0 و سطح معنی داری 036/0 رابطه مثبت و معنی داری با متغیر وابسته داشته اند.
سنجش عملکرد کمیته امداد در فقرزدایی از مناطق روستایی با تأکید بر پارامترهای توسعه (مورد مطالعه: شهرستان شیراز)
حوزه های تخصصی:
حذف فقر و برقراری عدالت اجتماعی در کشور ایران با توجه به دستورات صریح دینی و قانونی در مقایسه با سایر کشورها از اهمیت بیشتری برخوردار است، به نحوی که از سال 57 به این سو نهادهای مدنی - رفاهی فراوانی در راستای ایجاد رفاه و توزیع خدمات عمومی به جامعه تأسیس شده است. یک از مهم ترین این نهادها کمیته امداد امام خمینی (ره) می باشد که با هدف رفع فقر و محرومیت از چهره ی نواحی روستایی کشور برپا گردیده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش کمیته امداد در فقرزدایی از مناطق روستایی شهرستان شیراز انجام گرفته است. نمونه ای 363 نفری از مددجویان تحت پوشش کمیته امداد شیراز، به عنوان نمونه انتخاب گردید، که از طریق پرسشنامه فقرسنجی محقق ساخته بررسی گردیدند. یافته ها حاکی از آن است که پاسخگویان از نظر پارامترهای اقتصادی و اجتماعی هنوز خود را فقیر می دانند و تنها از نظر پارامتر فرهنگی خود را فقیر ندانسته اند. به طوری که بین مؤلفه های اقتصادی دریافت مستمری و متوسط درآمد ماهیانه خانوار با کاهش فقر روستائیان مورد بررسی رابطه معنادار وجود داشته و بقیه روابط در شاخص اقتصادی با کاهش فقر رد شد. همچنین در بررسی روابط بین مؤلفه های اجتماعی و کاهش فقر، هیچ کدام از مؤلفه های اجتماعی با کاهش فقر روستائی ارتباط معناداری نداشتند. در بررسی روابط بین مؤلفه های فرهنگی و کاهش فقر، تنها بین آموزش های کمیته امداد و کاهش فقر رابطه معناداری برقرار بوده و مؤلفه سطح تحصیلات با کاهش فقر ارتباط معناداری نداشت. می توان بیان کرد که کمیته امداد اگرچه تاحدودی توانسته در برخی از شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زمینه های رشد را در بین روستائیان تحت پوشش فراهم آورد، ولی نتوانسته فقر در بین آنان را به طور محسوسی کاهش داده و یا از بین ببرد.
هم پیوستاری خانه و شهر؛ خانه ایرانی جزئی از نظام همسایگی و محله با تاکید بر ارزشهای شهر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
۳۶۶-۳۴۳
حوزه های تخصصی:
خانه ایرانی مهمترین عنصر شکل گیری شهر از مناظر گوناگون قابل بررسی و تامل است. به طورکلی زندگی خصوصی و اجتماعی به هم پیوسته است و نمی توان آنها را از یکدیگر تفکیک و جدا نمود. تاکید بر محیط مسکونی به جای مسکن نیز به همین دلیل است؛ حتی بهترین خانه اگر در محیط نامطلوبی از نظر کالبدی، فرهنگی، و اجتماعی قرار گیرد، قضاوت ارزشی را دگرگون می کند. بسیاری از اهدافی را که یک خانه دنبال می کند مانند امنیت، محرمیت، و مشرفیت را نمی توان تنها در خانه جستجو کرد، لذا مطالعه خانه به عنوان جزئی از یک سیستم بزرگتر ضروری است. ارتباط اجتماعی خانواده با دیگرگروه های جامعه مانند اقوام، همسایگان و افراد محله در پاسخگویی نیاز به روابط اجتماعی است. در این میان «واحد همسایگی» و پس از آن «محله» که نوعی قلمرو فیزیکی - اجتماعی و فرهنگی است، در پاسخگویی به این نیاز مهم در ساختار کالبدی شهرها جایگاهی مهم دارد. بسیاری از خانواده ها نسبت به محله مسکونی، همان احساسی را دارند که به خانه خویش دارند و با ورود به محله، خود را در منظر شهری (هنر یکپارچگی بخشیدن بصری و ساختاری) یک محیط آشنا و خودی می بینند و نسبت به واحد همسایگی خود اگر در طراحی شهری لحاظ شده باشد حس تعلق خاطر دارند. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا در مفاهیم واحد همسایگی و محله به عنوان عناصر مهم در ساختار اجتماعی و محیط کالبدی شهر تامل نموده و به دنبال آن، رابطه و نسبت خانه با مفاهیم فوق جستجو می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگر خانه عرصه ای برای زندگی یک خانواده است، می توان محله را عرصه ای برای زندگی یک خانواده بزرگ فرض نمود. خانواده ای که همزیستی مسالمت آمیزشان بر اساس ارزشها و ویژگیهای مشترک شکل می گیرد و نقش و جایگاه هر عضو آن مشخص می گردد.
فراتحلیل تبیین نظریه ها، الگوها، روشها و تکنیک های خلاقیت در معماری و طراحی شهرهای خلّاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۳۵۰-۳۲۱
حوزه های تخصصی:
در ادبیات شهرسازی جدید، فضای شهری خلاق به عنوان محل شکل گیری خلاقیت، دانایی، صنایع خلاق و نوآور و اقتصادی در یک رویکرد ترکیبی درنظرگرفته شده است. اگر بپذیریم که محور تمام موارد فوق حضور سرمایه های انسانی خلاق و نوآورند، بنابراین فضاهای شهری باید از شرایطی برخوردار باشند که بتوانند این سرمایه ها را جذب و حفظ کنند که نشان از اهمیت پرداختن به خلاقیت در طراحی یا شیوه های آموزش خلاق در طراحی معماری دانشگاه ها و مراکز آموزشی برای تربیت معماران و طراحان شهری خلاق دارد. در هنر و معماری نیز، اندیشه و اندیشه ورزی بخشی اساسی از فرآیند آفرینشگری هنری بشمار رفته و می رود؛ چنانکه معماری در طول تاریخ، محملی برای بیان اندیشه و تمنیات ذاتی بشری بوده است که تلاش داشته تا تبلور درونمایه های فکری و فرهنگی خود را به ترسیم و تجسیم مادی قرین کند. بر این اساس خلاقیت و نوآوری از موضوعاتی است که در هنر معماری و شهرسازی جایگاهی خاص داشته است، چنانچه امروزه مفهوم شهر خلاق و معماری شهری خلاق از مضامین بدیع در دانش معماری شهری است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ابعاد نظری شهرهای خلاق پرداخته شده است و نظریه ها، الگوها، روشها و تکنیک های خلاقیت در این رابطه بیان و جمعبندی شده است. در پایان نیز روش شناختی، الگوها، نظریه ها، روشها و تکنیک های خلاقیت در شهرهای خلاق و معماری آن و حتی سیستم طراحی معماری پرداخته می شود.
Surveying the Impact of New Information Technologies on Improving Customer Relation Management considering Organizational Innovation as intervening variable (Case study: Bank Mellat of West Azerbaijan)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۵
۳۴۶-۳۳۷
حوزه های تخصصی:
The aim of the present study is to Surveying the Impact of New Information Technologies on Improving Customer Relation Management considering Organizational Innovation as intervening variable (Case study: Bank Mellat of West Azerbaijan). The study is applied and descriptive in nature. All of the employee in Bank Mellat of West Azerbaijan branches were candidiate to participate in the study but using Cochran formula and stratified random sampling method, the sample size was determined as 236. To collect the data standard questionnaire were used. Using Cronbach alpha coefficient, the reliability was calculated as 0.902 which shows the good reliability. For statistical analysis purpose, SPSS and Smart Pls softwares were used. The results indicated that New Information Technologies Effected on Improving Customer Relation Management considering Organizational Innovation as intervening variable.