Journal of Research and Rural Planning -پژوهش و برنامه ریزی روستایی
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال پنجم پاییز 1395 شماره 15 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی در ارائه خدمات به نواحی روستایی شهرستان سردشت انجام یافته و همچنین، میزان آگاهی مردم از خدمات دفاتر و میزان رضایت مردم از عملکرد خدمات دهی دفاتر ICT مورد برررسی قرار گرفته است.
روش: پژوهش پیش رو با توجه به هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، روستاهای دارای دفاتر ICT روستایی است که از این تعداد، ۲۰ روستای دارای دفاتر ICT از طریق روش نمونه گیری تصادفی جهت توزیع پرسش نامه ها انتخاب شدند و با محاسبه حجم نمونه افراد بومی (کاربران) از طریق فرمول کوکران، ۳۸۰ نمونه انتخاب شد روش انتخاب کارشناسان، از روش نمونه های در دسترس صورت گرفته است؛ به این معنی که مسؤولان دفاتر روستاهای منتخب به عنوان کارشناس هدف در نظر گرفته شده است. جهت پاسخ گویی به سؤالات و آزمون فرضیه ها از آزمون های خی دو۱، آزمون T یک نمونه ای، آزمون ناپارامتری کروسکال والیس۲ استفاده شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین آگاهی مردم از خدمات دفاتر ICT و میزان استفاده آن ها از این دفاتر، رابطه معناداری وجود دارد که این میزان با مقدار ضریب ۷۳/۵۵ دارای رابطه مستقیم است. بین نوع دیدگاه افراد نسبت به نقش دفاتر ICT در ایجاد رفاه و آسایش و میزان استفاده از این دفاتر نیز با مقدار ۴۲/۹۸ رابطه معنادار آماری وجود دارد. در مجموع، دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات در نواحی روستایی شهرستان، باعث افزایش کیفیت دسترسی روستاییان به خدمات شده و نوعی تعادل و توازن را در بین ساکنان روستایی در استفاده از خدمات دولتی به وجود آورده است. بنابراین، می توان بیان کرد که دفاتر ICT در ارائه خدمات به روستاهای شهرستان، موفق عمل کرده است.
محدودیت ها: پراکندگی روستاهای مورد بررسی و دسترسی به آن ها و بالابودن هزینه تکمیل پرسش نامه ها از چالش های پژوهش حاضر محسوب می شود.
راهکارهای عملی: پیشنهاد می شود در روستاهای فاقد دفاتر ICT در نواحی مرزی شهرستان، به خصوص روستاهایی که از دسترسی به این فناوری محروم اند، دفاتر ICT ایجاد شود که این امر علاوه بر ماندگاری جمعیّت در روستاها و توسعه نواحی روستایی شهرستان به امنیت ملّی کشور نیز کمک می کند؛ زیرا روستاهای مرزی در کشور، حکم یک پایگاه نظامی برای امنیت کشور محسوب می شوند.
اصالت و ارزش: مطالعه توسعه دفاتر ICT در روستاهای شهرستان سردشت به عنوان پل ارتباطی، می تواند در برنامه ریزی های آتی، زمینه های ارتباط بین ساکنان روستا و مدیران محلّی را با نهادهای دولتی و بخش خصوصی فراهم کند و ارائه خدمات نهادهای دولتی را تسهیل بخشد.
تأثیر تنوع اقتصادی بر پایداری نواحی روستایی (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی بررسی تأثیر تنوع اقتصادی بر پایداری در نواحی روستایی شهرستان شهرکرد، به عنوان رهیافتی برای بهینه سازی طرح ها و برنامه های آینده، کمک در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها در جهت توسعه پایدار نواحی روستایی خواهد بود و نیز ارائه راهکارهای مناسب برای حفظ و تقویت پایداری در نواحی روستایی است.
روش: این پژوهش از نوع تحقیقات تحلیلی- پیمایشی است که در این پژوهش، از مجموع ۵۴ روستای شهرستان شهرکرد، ۲۷روستا از چهار بخش مرکزی، لاران، بن و سامان در سه سطح جغرافیایی (کوهستانی، درّه ای و دشتی) به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شده اند و با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۷۵ خانوار از ۱۷۰۳۲ خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار تعیین شده است. آن گاه، برای هر روستا نسبت یا سهم جامعه نمونه، با توجه به نسبت هر روستا به کلّ جامعه از نظر تعداد خانوار محاسبه شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش برای دست یابی به نمونه پژوهشی، نمونه گیری تصادفی طبقه بندی (طبقه ای) متناسب (نسبی) است. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه می باشد که روایی آن از سوی اساتید گروه های جغرافیا و علوم اجتماعی مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ برابر (۶۵۳/۰) به تأیید رسیده است.
یافته ها: در این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS، تأثیر تنوع اقتصادی بر پایداری، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج آزمون هم بستگی گویای آن است که بین دو متغیّر تحقیق، در سطح ۰.۷۶۵ در هم بستگی پیرسون رابطه وجود دارد و این رابطه در سطح خطای ۱ درصد معناداراست. همچنین، نشان دهنده هم بستگی مستقیم بین تنوع اقتصادی و ابعاد پایداری روستایی است؛ علاوه بر این، روستاها را از نظر پایداری اقتصادی، در سه سطح جغرافیایی « درّه ای (رودخانه ای)، دشتی و کوهستانی» نیز رتبه بندی کرده که روستاهای رودخانه ای به دلیل بهره مندی از تنوع درآمدی، دارای پایداری بالاتری نسبت به سایر نواحی می باشند.
راهکارهای عملی: در این راستا، بهترین راهکار برای ارتقای وضعیت درآمدی روستاییان از طریق تنوع بخشی به اقتصاد با تأکید بر توان محیطی آن ها به دست می آید.
ارزیابی و ترسیم نوع مشارکت زنان روستایی در مشاغل خانگی براساس نردبان شری آرنستین: کاربرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، ترسیم نوع مشارکت زنان روستای در مشاغل روستایی براساس نردبان مشارکت شری آرنستین و مدل سازی در شهرستان کنگاور است.
روش: این تحقیق توصیفی- هم بستگی است و جامعه آماری تحقیق را زنان روستاهای شهرستان کنگاور تشکیل دادند که دارای مشاغل خانگی فعّال بودند. حجم نمونه ۱۶۸ نفرتعیین شد. در این تحقیق از روش تمام شماری استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازنرم افزارهایSPSS ۲۰ , Amos ۲۲ استفاده شد.
یافته ها: براساس یافته ها، اولویت بندی پلّه های مشارکت گویای آن است که بالا ترین پلّه به دگرگون سازی و آخرین پلّه به قدرت قانونی تعلّق دارد. رابطه بین متغیّرهای مستقل و مشارکت مثبت و معنادار بود. نتایج تحلیل مسیر گویای آن است که مؤلّفه های اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، فردی– حرفه ای و نهادی– مدیریتی در مجموع ۷۶ درصد از تغییرات مشارکت زنان در مشاغل خانگی را تبیین می کند.
محدودیت ها و راهبردها: پیشنهاد می شود که در تحقیقات آتی توجّه بیش تری به مشکلات و توانمندی های زنان روستایی شود.
اصالت و ارزش: زنان روستایی با دارابودن نیمی از جمعیت روستاها نقش عمده ای را در فعّالیت های تولیدی به عهده دارند. حدود هشت میلیون زن روستایی ۱۰ سال به بالا، در بخش کشاورزی و منابع طبیعی فعّالیت دارند، این زنان در امور گوناگون در جوامع روستایی مشارکت دارند و در جریان تولید اقتصاد در سطوح ملّی و خانواده نقش بسیار مهمّی را ایفا می کنند؛ به طوری که می توان از آن ها به عنوان کلید دست یابی به توسعه روستایی نام برد؛ امّا این جمعیت متأسّفانه در اکثر برنامه ریزی ها و تحقیقات نادیده گرفته می شوند. این تحقیق به مطالعه این گروه پرداخته است.
تحلیل الگوی فضایی سکونتگاههای روستایی در ارتباط با آسیب پذیری از زلزله (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: زلزله یکی از مهمترین عوامل آسیب پذیری نواحی روستایی در ایران است که به خصوص به دلیل عمق کم کانون، خسارات زیادی را به دنبال دارد. علاوه بر موقعیت مطلق و نسبی نواحی مختلف کشور، گسیختگی سازمان فضایی و فقدان سلسلهمراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار است. این امر منجر به نابه سامانی جمعیت، فعّالیت، خدمات و کارکردها و در نتیجه، افزایش میزان آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات طبیعی و از آن جمله زلزله می شود. در این ارتباط، تعیین الگوی مناسب نظام استقرار سکونتگاه ها برای محدودکردن اثرات نامطلوب زلزله، ضروری به نظر می رسد که تلاش شده تا در منطقه مورد مطالعه به انجام رسد.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. داده های مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای و داده های مرکز آمار ایران ۱۳۹۰ گردآوری شده اند. جامعه آماری این تحقیق شامل ۷۴ روستای بخش مرکزی شهرستان مرند می باشد که به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. در این راستا از بین مدل ها و تکنیک های مورد برّرسی برای تحلیل فضایی، مدل همبستگی خودکار فضایی مبتنی بر شاخص مورن I، جهت تعیین پراکندگی/ تمرکز آسیب پذیری فضایی سکونتگاه-های روستایی و آزمون آماری کالموگراف- اسمیرنف جهت تحلیل معناداری تفاوت توزیع روستاها در سطوح مختلف آسیب پذیری در محدوده مورد مطالعه استفاده شد. در پردازش و تحلیل داده ها و نیز نمایش نتایج، سیستم اطّلاعات جغرافیایی (GIS) مورد توجّه بوده است.
یافته ها: نتایج تحلیل مورن I، آماره ۹۴/۰ را نشان می دهد. بر این اساس، چنین به نظر میرسد که از نظر هندسه فضایی، الگوی اسکان حاکم در منطقه مورد مطالعه، متمرکز یا خوشه ای بوده و روستاها به صورت متعادل و یکنواخت در محدوده مورد مطالعه توزیع نشده اند. نتایج آزمون کالموگراف- اسمیرنف نیز نشان می دهد که آماره آزمون Dmax=۰.۲۰۵)) از مقدار بحرانی W(۱- )بزرگتر است. این نشان دهنده وجود تفاوت معنادار بین توزیع روستاها در طبقات مختلف آسیب پذیری با مقادیر مورد انتظار است.
محدودیت ها/ راهبردها: فقدان پیشینه تحقیق کافی، از چالش های مطالعه حاضر است.
راهکارهای عملی: با عنایت به آسیب پذیری بالای محدوده مورد مطالعه و الگوی فضایی حاکم بر منطقه، در برنامه ریزی توسعه فضایی روستاها، لازم است تغییرات در ویژگی های اقتصادی- اجتماعی و کالبدی- فضایی آنها لحاظ شود تا آسیب پذیری کاهش و محدوده مورد مطالعه نسبت به شرایط بحرانی انعطاف پذیر شود.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر در مقایسه با مطالعات صورتگرفته، به دنبال ارائه رویکردی متفاوت و نو برای مطالعه فضایی آسیب-پذیری سکونتگاه ها است.
بررسی نقش تسهیلات بانکی مسکن در توسعه روستایی (مطالعة: موردی: نواحی روستایی شهرستان اشنویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دراین تحقیق که از نوع کیفی است و از لحاظ روش، اقدام پژوهی می باشد، هدف اصلی برّرسی تأثیرات تسهیلات بانکی مسکن در توسعه روستایی است
روش: در این تحقیق، در نواحی روستایی شهرستان اشنویه که دارای ۱۳۵۰ بهره مند وام است، از میان جامعه ای با ۲۰۸ بهره مند وام از چهار مرکز دهستان، ۲۸ بهره مند وام با استفاده از روش دلفی با نظر استادان راهنما و کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شهرستان اشنویه به عنوان نمونه انتخاب شده و با استفاده از روش کیفی- توصیفی (پیمایشی) و تحلیل محتوا برای شناخت نحوه و میزان تأثیرات ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی حاصل از تسهیلات بانکی مسکن و نقش آن در توسعه روستایی با پرسش نامه ای که به روش دلفی طرّاحی شده بود، مورد مصاحبه عمقی پاسخ گویان قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که تسهیلات بانکی مسکن، به عنوان محرّک مالی توسعه روستایی با توجّه به وزن کمی در بخش های کالبدی (میزان برخورداری واحد مسکونی از فضا و بهداشت آن، میزان استحکام واحد مسکونی) با ۹۴. درصد، بیش ترین تأثیر را داشته و در مراتب بعدی در ابعاد زیست محیطی (میزان اثرگذاری واحد مسکونی در تخریب محیط زیست، میزان انطباق واحد مسکونی با محیط زیست، میزان اثرگذاری در صرفه جویی انرژی و استفاده از انرژی محیط) ۸۵. درصد، اجتماعی (اثرگذاری بر میزان تعاملات اجتماعی، اثرگذاری بر برخورداری از رفاه و آسایش، اثرگذاری بر وضعیت بهداشتی خانواده، اثرگذاری بر فرهنگ و رفتار و جایگاه اجتماعی شخص، میزان اثرگذاری در جمعیت و روند مهاجرت) با ۷۵. درصد، اقتصادی (میزان تغییر فضای معیشتی و مقاومت مصالح و هزینه آن، میزان تأثیرگذاری بر زمان ساخت و هزینه شخصی و استطاعت شخص، میزان تأثیرگذاری بر درآمد، میزان تأثیر مسکن بر بهروری تولید، تأثیرگذاری مسکن در اقتصاد خرد، میزان رضایتمندی از روند ساخت مسکن، میزان اثرگذاری واحد مسکونی در تخریب محیط زیست، میزان انطباق واحد مسکونی با محیط زیست، میزان اثرگذاری در صرفه جویی انرژی و استفاده از انرژی محیط) با ۵۰. درصد تأثیر داشته است.
تحلیلی بر تجاری شدن کشت توت فرنگی و عوامل مؤثّر بر آن در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
vهدف: مطالعه حاضر در پی شناسایی ابعاد و مؤلّفه هایی برای ارزیابیِ و سنجش میزان تجاری شدن کشت و پرورش توت فرنگی به عنوان اصلی ترین و تخصّصی ترین محصول کشاورزی در شهرستان مریوان و بررسی و معرّفی عوامل و متغیّرهای مؤثّر بر آن بوده است.
روش: جامعه آماری تحقیق را بهره برداران توت فرنگی کار شهرستان تشکیل داده و از آن میان، تعداد ۱۹۱ بهره بردار به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، انتخاب شدند. هم چنین، با انجام عملیات میدانی، داده های مورد نیاز گردآوری شد. سازه «تجاری شدن کشت و تولید توت فرنگی» به عنوان متغیّر وابسته، با هفت مؤلّفه سطح زیرکشت، تخصّصی بودن کشت، افزودن به سطح زیرکشت محصول، میزان فروش سالانه محصول تولیدشده، عملکرد محصول، تعداد چین (برداشت) و بسته بندی محصول تولیدشده، عملیاتی شد.
یافته ها: وضعیت اقتصادی و معیشتیِ خانوار، عوامل فنّی (شامل مکانیزاسیون، آبیاری و ساختارِ غیرخانوادگیِ نیروی کار)، کیفیت و مدیریت اراضی، بیمه محصول، آموزش های غیررسمی و حرفه ای ، رضایت مندی و امید به آینده شغلی و حمایت های نهادی- دولتی، متغیّرهایِ دارای تأثیر معنی دار با قدرت تبیینِ ۶۴ درصد از واریانس تجاری شدن کشت توت فرنگی در شهرستان مریوان بوده اند.
محدودیت ها: کاستی آمارها و پایگاه های داده منطقه ای و برخی مشکلات میدانی، محدویت هایِ عمده برای دسترسی به داده های مورد نیاز مطالعه بوده اند.
راه کارهای عملی: شیوه های نوین پرورش محصول، استفاده از ارقام پربازده و مرغوب، استفاده و ارتقای روش ها و تجهیزات بسته بندی و بازاررسانی، آموزش، تشکّل های تعاونی، صنایع تبدیلی و تکمیلیِ مناسب مقیاس، قیمت تضمینی و گسترش چتر بیمه ای محصول توت فرنگی، الزامات رانش نظام بهره برداری و تولید توت فرنگیِ منطقه به سمت شیوه های تجاری و موفّقیت آن به شمار می روند.
اصالت و ارزش: «تخصّصی شدن» الگوی کشت محصولات با توجّه به اقتضائات متفاوت مناطق مختلف جغرافیایی، راهبردی برای «تجاری سازیِ نظام های بهره برداریِ خرد زراعی» است که تأکید و وابستگی چندانی به عامل زمین و به ویژه بزرگیِ مقیاس آن ندارد.
تحلیل وضعیت شبکه معابر سکونت گاه های روستایی بعد از اجرای طرح هادی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شبکه معابر به عنوان شریان ارتباطی، یکی از مهم ترین اجزای بافت سکونت گاه های روستایی است و اصولاً بافت نامنظم و پیچیده ای دارد. طرح هادی نیز برای نظم بخشیدن به شبکه معابر در روستا اجرا می شود. هدف این مقاله، برّرسی میزان تأثیر طرح هادی روستایی در کیفیت نظم بخشیدن به شبکه معابر است.
روش: روش این مقاله از نظر هدف، کاربردی واز دیدگاه اجرایی توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها با مطالعات میدانی و کتاب خانه ای انجام شده است. جامعه آماری ۲۴ روستای شهرستان زنجان است. جمعیت روستاهای منتخب ۱۱۵۵۴ نفر است که با استفاده از جدول مورگان، ۳۷۳ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تک نمونه ای t، آزمون نیکویی برازش و آزمون K-S با کمک نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که براساس محاسبات آزمون تک نمونه ای t مؤلّفه «کیفیت و مرغوبیت مصالح زیرسازی شبکه معابر» با آماره t ۰۹۱/۶ بیش ترین انطباق را با استانداردهای شبکه معابر دارد و بیش ترین رضایت جامعه آماری از شاخص «طول و عرض شبکه معابر» ۵۲/۸۸۹=۲χ) بوده است. هم چنین، طبق برآورد آزمون K-S، بین توزیع نرمال (۳۲۴/۲N=) و توزیع پواسن (۶۷۹/۱P=) اختلاف هست. این عامل نشان می دهد که وضعیت شاخص های تحقیق رو به توسعه است.
محدودیت ها: واکاوی میزان انطباق شاخص های شبکه معابر با استانداردهای تعیین شده در این زمینه و رضایت ساکنان از آن ها، مهم ترین چالش این پژوهش است.
راه کارهای عملی: برای بهبود وضعیت، افزایش نظارت محلّی و سازمانی، تأیید کارشناسی کیفیت مصالح، نظارت بر رعایت مقرّرات بعد از اجرا و توجّه به معماری و زیبایی شناسی و ایمنی در طرّاحی شبکه معابر ضروری است.
اصالت و ارزش: اهمّیت این پژوهش در پرداختن تخصّصی به وضعیت شبکه معابر روستایی و ارائه راه کارهای لازم برای بهبود آن در طرح های آینده است.
برّرسی عوامل اقتصادی و اجتماعی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهرستان محمود آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناخت میزان تغییر کاربری اراضی کشاورزی، جنگلی و اراضی ساخته شده به ترتیب سال های ۱۳۵۷، ۱۳۶۸، ۱۳۸۱ و ۱۳۹۴، شناخت پراکنش جغرافیایی تغییر کاربری اراضی کشاورزی شهرستان محمودآباد طی چهار دهه اخیر و شناخت عامل تغییر کاربری اراضی کشاورزی و جنگلی در شهرستان محمودآباد است.
روش: روش این تحقیق، تجربی- تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز از دو روش اسنادی و میدانی (از طریق تکمیل ۲۲۰ پرسش نامه) استفاده شد. روایی پرسش نامه توسّط جمعی از اساتید جغرافیای روستایی و شهری مورد تأئید قرارگرفته شد. هم چنین، مقدار آلفای کرون باخ ۰.۹ به دست آمد. به منظور ارزیابی میزان اثرات گویه ها، از آزمون کایاسکوئر و در نهایت، برای ارزیابی کلّی ابعاد از آزمون T تک نمونه ای استفاده شده است. هم چنین، پردازش تصاویر ماهواره ای شهرستان محمودآباد از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۴، با استفاده از نرم افزار Envi و GIS صورت گرفته است.
یافته ها: پردازش تصاویر ماهواره ای نشان داد که تغییرات کاربری اراضی جنگلی طی دوره های زمانی ۱۳۵۷، ۱۳۶۸، ۱۳۸۱ و ۱۳۹۴ به ترتیب ۶۶، ۲۲.۳، ۱۸ و ۱۴.۳ کیلومتر مربّع بوده است (مساحت شهرستان برابر است با ۲۶۲ کیلومتر مربّع). نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان داد که مهم ترین عوامل اقتصادی تغییر کاربری عبارت اند از: قیمت پایین محصولات کشاورزی، مخارج بالای زندگی و به صرفه نبودن درآمد کشاورزی، تورّم بالا در جامعه و ارزش بیش تر خود زمین تا کشاورزی. هم چنین، در بعد اجتماعی عوامل مهم و مؤثّر عبارت اند از: افزایش جمعیت ساکنان بومی روستا، عدم تمایل جوانان به فعّالیت های کشاورزی، تغییر استانداردهای زندگی و تمایل به شهرنشینی.
اصالت و ارزش: اطّلاع از نسبت کاربری ها و نحوه تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهم ترین موارد در برنامه ریزی ها هست. با اطّلاع از نسبت تغییرات کاربری می توان تغییرات آتی را پیش بینی کرده و اقدامات لازم را انجام داد. در همین راستا، این تحقیق به تحلیل عوامل اقتصادی و اجتماعی تشدید کننده تغییرات کاربری اراضی در شهرستان محمودآباد در سال ۱۳۹۴ پرداخته است. در نهایت، پیشنهاد هایی به منظور جلوگیری یا حدّاقل کندکردن روند موجود ارائه شده است.
پیامدهای تعارض مالکیت بر بهره برداری از اراضی کشاورزی (مطالعة موردی: بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با هدف شناسایی تأثیر تعارض های حقوقی مالکیت اراضی زراعی بر کیفیت بهره برداری از اراضی کشاورزی در بخش ماهیدشت انجام گرفته است. شناخت این پیامدها ضمن روشن کردن اهمّیت آن ها در اقتصاد روستایی، زمینه مناسبی برای برنامه ریزان در راستای ارائه راه کارهای مفید در مقابله با عوارض منفی این مسأله خواهد بود.
روش: پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تکیه بر داده های اسنادی و میدانی انجام گرفته است. مؤلفّه های مورد مطالعه عبارت اند از: درآمد و سرمایه گذاری، مشارکت و اشتغال، الگوی کشت، مدیریت زمین و فرآیند تولید. بهره برداران زراعی بخش ماهیدشت، جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند که با استفاده از روش قضاوتی ۲۰۰ بهره بردار زراعی به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه ۱۰۰ نفری درگیر تعارض ملکی زراعی و بدون تعارض ملکی زراعی در ۸ روستای بخش با ابزار پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، تعارض مالکیت زراعی در همه مؤلّفه های یادشده، تأثیر منفی بر بهره وری کشاورزی گذاشته است. گروه های مورد مطالعه از نظر این مؤلّفه ها دارای تفاوت معناداری با سطح اطمینان ۹۹ درصد هستند. در صورتی که تفاوت معناداری میان روستاهای مورد مطالعه تأیید نشده است.
محدودیت پژوهش: نبود مبانی نظری و پیشینه کافی مرتبط با موضوع پژوهش به عنوان محدودیت مطرح است.
راه کارهای عملی: اصلاح نظام ارث بری با استفاده از نظر فقها و حقوق دانان از یک سو و نیز اقداماتی نظیر کاهش دیوان سالاری و زمان رسیدگی در بررسی این گونه دعاوی از سوی مراجع قضایی، ترویج و توسع یکپارچه سازی اراضی زراعی و توسعه تعاونی های تولید می تواند در این زمینه راه گشا باشد.
اصالت و ارزش: سیاست گذاران و برنامه ریزان مسائل روستایی و نیز اداراتی نظیر جهاد کشاورزی و دادگستری که به صورت مستقیم با امور روستا و دعاوی حقوقی کشاورزان در ارتباط هستند، می توانند از نتایج تحقیق حاضر در راستای برنامه های خود استفاده کنند.
تحلیل زمینه ها و علل به کارگیری کودکان در فعّالیت های کشاورزی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان ماهیدشت شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کلّی تحلیل زمینه ها و علل به کارگیری کودکان در فعّالیت های کشاورزی در مناطق روستایی انجام گرفته است.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه کودکان کار ۵ تا ۱۸ سال (۹۳۴ نفر)، والدین کودکانی که کودکانشان در مزارع کار می کنند و کارشناسان ادارات مرتبط با کارکودکان است. روش نمونه گیری در بخش کودکان به صورت طبقه ای با انتساب متناسب حجم صورت گرفت و اعضای نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) ۲۷۲ نفر تعیین شد. در جامعه والدین به دلیل نبود آمار دقیق در این زمینه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. کارشناسان مربوطه نیز که ۳۰ نفر بودند، به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطّلاعات از پرسش نامه ساختاریافته بهره گرفته شد و به منظور تعیین روایی از روش تأیید متخصّصان، جهت تعیین پایایی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (عللα =۰/۸۳ و زمینه فعّالیت کودکان α =۰/۹۵). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS بهره گرفته شد.
یافته ها: طبق نتایج تحقیق، کودکان مواردی هم چون ارزان بودن استفاده از کودکان، زبر و زرنگ بودن آن ها و ایجاد مسؤولیت پذیری را از عوامل اصلی کار کودکان بیان کردند. این درحالی بود که والدین به عواملی هم چون عدم آگاهی والدین از خطرات کار کردن، ارزان بودن استفاده از نیروی کار خانوادگی، گوش به حرف بودن کودکان اشاره کردند. از طرفی، کارشناسان مهم ترین دلیل کار کودکان را، ارزان بودن استفاده از نیروی کار خانوادگی، فقر خانواده و وجود پدر و مادر ازکارافتاده بیان کردند.
محدودیت: محدودیت منابع فارسی در رابطه با موضوع تحقیق و مشکل بودن برقراری رابطه با کودکان، از عمده ترین چالش های تحقیق است.
راه کارهای علمی: با توجّه به یافته های تحقیق توصیه می شود که با ایجاد تنوّع در منابع درآمدی روستاییان، میزان درآمد خانوارهای روستایی را ارتقا داده تا سرپرستان به جای به کارگرفتن اجباری کودکان خود، از کارگران ماهر استفاده و از این طریق، فشار کم تری بر کودکانشان تحمیل کنند.
اصالت و ارزش: تا کنون تحقیقی در این زمینه در ایران صورت نگرفته است.
تحلیل و بررسی اثرات سرمایه گذاری بر توانمند سازی و رفاه خانوارهای روستایی (مطالعة موردی: دهستان ملاوی شهرستان پل دختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نقش و اهمّیت سرمایه گذاری در فرآیند رشد و توسعه جوامع در اکثر نظریات رشد و توسعه اقتصادی مورد تأکید قرار گرفته است. با توجّه به این که توسعه روستاها از عوامل اصلی توسعه ملّی به شمار می آید، لازم است سرمایه گذاری برای مولدترین و کارآمدترین بخش ها در جهت تسریع توسعه فراهم شود. هدف این پژوهش، برّرسی اثرات سرمایه گذاری در توانمندسازی و رفاه خانوارهای روستایی در دهستان ملاوی می باشد.
روش: روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از آن، به برّرسی عملکرد و اثرات سرمایه گذاری بر توانمندسازی و رفاه خانوارهای روستاهای این دهستان پرداخته شده است. در این پژوهش، تعداد ۱۵۷ خانوار با استفاده از فرمول کُوکران (تعداد ۱۳ روستا) به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای و هم بستگی پیرسون) استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده براساس آزمون t تک نمونه ای و آزمون هم بستگی پیرسون نشان می دهد که بین میزان سرمایه گذاری و توانمند سازی و رفاه خانوارها در منطقه مورد مطالعه، رابطه کاملاً معناداری وجود دارد. هم چنین، یافته ها نشان می دهد که عملکرد و اثرات سرمایه گذاری در دهستان ملاوی باعث افزایش توانمندی و رفاه خانوارهای روستایی در این منطقه شده است.
راه کارهای عملی: با توجّه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود که در این خصوص، دست اندرکاران و برنامه ریزان فرآیند توسعه مناطق روستایی به اهمّیت نقش این سرمایه گذاری ها در مناطق روستایی توجّه کافی داشته باشند. هم چنین، فواید مثبت آن دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته شود و با افزایش این سرمایه گذاری ها در نواحی روستایی، زمینه توسعه نواحی روستایی فراهم شود.
روند، زمینه ها و میزان سرمایه گذاری مورد انتظار در راستای زیرساخت ها و اماکن مورد نیاز توسعه گردشگری روستایی توسّط گروه های مرتبط در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این تحقیق، یافتن زمینه ها و پیش بینی میزان سرمایه گذاری در بخش زیرساخت ها و اماکن مورد نیاز توسعه توریسم روستایی دراستان تهران توسط سه بخش دولت، ساکنان روستایی و بخش خصوصی است.
روش: این پژوهش براساس روش پژوهش اسنادی و پیمایشی، با استفاده از پرسش نامه و هم چنین، مصاحبه چهره به چهره انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل سه گروه زیر است: گروه مسؤولان که متشکّل از تعداد ۱۱۹ نفر از مسؤولان دولتی ستادی، شهرستانی و محلّی مرتبط با مقوله توسعه روستایی هستند. گروه مردم محلّی یا ساکنان روستایی شامل ۱۲۲ نفر از ساکنان روستایی استان تهران که دارای سکونت دائم و یا موقّت در روستا هستند و گروه دارندگان مشاغل خصوصی متشکّل از ۱۸۳ نفر که در این گروه تعدادی از اعضای سازمان های غیردولتی نیز مشارکت داشته اند.
یافته ها: در مناطق روستایی استان وضعیت زیرساخت هایی هم چون جادّه، برق و گاز مناسب بوده؛ ولی تعداد هتل، مهمان سرا، کمپ و بازارچه های روستایی نامناسب است. به اعتقاد مسؤولان دولتی، دولت باید در زمینه هایی هم چون جادّه سازی، مرمّت آثار تاریخی، خدمات بهداشتی، گاز و برق رسانی و توسعه مراکز بهداشتی سرمایه گذاری کند. ساکنان محلّی معتقدند که آن ها باید در زمینه هایی هم چون مهمان سرا، کمپ، و بازارچه های روستایی سرمایه گذاری کنند و به اعتقاد بخش خصوصی، سرمایه گذاری آن ها باید در زمینه هتل سازی، مهمان سرا، کمپ و بازارچه های روستایی و مراکز خدمات فنّی و نیازهای توریست ها باشد. طی سال های ۱۳۹۳-۱۳۸۴ در استان تهران، میزان سرمایه گذاری در ازای هر توریست، ۷.۷۷ دلار بوده است. براساس سرمایه گذاری های پیش بینی شده به ازای ۵ درصد افزایش سرمایه گذاری سالیانه توسّط این سه گروه، می توان به افزایش اشتغال سالیانه ۱۱۲۱۳ شغل در مناطق روستایی استان دست یافت.
محدودیت ها و راهبردها: ازمهم ترین محدودیت های این تحقیق، نبودن سابقه مطالعاتی در زمینه سرمایه گذاری در بخش توریسم روستایی در کشورمان و هم چنین، فقدان آمار و اطّلاعات مورد نیاز در این زمینه بوده است.
راه کارهای عملی: برنامه ریزی های کلان در زمینه سرمایه گذاری در بخش توریسم روستایی، جلب مشارکت سرمایه گذاری مردمی و خصوصی توسّط دولت و حمایت های تسهیلاتی و غیرنقدی دولت از این سرمایه گذاران.
اصالت و روش: نوآوری این مقاله در ارتباط با سوق دادن سرمایه گذاری های روستایی در زمینه توسعه روستایی و نه در جهت عمران روستایی می باشد. هم چنین، چشم انداز مستندی را نسبت به توسعه توریسم روستایی و در نهایت، توسعه روستایی ترسیم می کند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل رکود صنایع دستی بلوچ (مطالعة موردی: نواحی روستایی شهرستان قصرقند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: علی رغم تأکید زیاد بر رونق صنایع دستی، متأسفانه در بعضی مناطق جغرافیایی کشور، صنایع دستی جای گاه اولیه خود را در زندگی روستاییان از دست داده است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل رکود صنایع دستی و هنری بلوچ در نواحی روستایی شهرستان قصرقند می باشد.
روش تحقیق: نوع تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی با راهبرد پیمایشی است. روش گردآوری داده ها کمّی و کیفی با استفاده از ابزارهایی چون فیش برداری، مصاحبه و کارت های کیو است. جامعه آماری شامل افراد آگاه و باتجربه در زمینه تولید، آموزش و مدیریت صنایع دستی شهرستان قصرقند است. جامعه نمونه شامل ۲۸ نفر از مدیران، مربیان، هنرمندان محلّی، و کارشناسان میراث فرهنگی و صنایع دستی است. روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون T تک نمونه ای و تحلیل عاملی عامل مبنا (Q) است.
یافته ها: منطقه مورد مطالعه، علی رغم این که از توانمندی و ظرفیت بالایی در زمینه صنایع دستی برخوردار است و دارای کارگاه های تولیدی زنانه و مردانه متعدّدی است که انواع محصولات را با کیفیت بالا تولید می کنند؛ امّا مدیریت عرضه و فروش تولیدات با موانع اساسی مواجه است. مانع اصلی، نبود زمین و مکان عرضه محصول در بازارهای هدف است. «پیش نیازهای مدیریتی-نهادی»، «ارتقای نظام فنّی و آموزشی» و «انگیزشی»، به ترتیب، عوامل اصلی مؤثّر بر رونق صنایع دستی روستاهای شهرستان قصرقند را نشان می دهند. هم چنین، پیش نیازهایی چون «نیازهای مادی- فیزیکی»، «نیازهای سرمایه ای و انسانی» و «افزایش بازدهی اقتصادی فعّالیت ها» امتیاز عاملی پایینی داشته و نمی توان عاملی را از آن استخراج کرد.
محدودیت ها: محدودیت دسترسی به صنایع دستی زنان بلوچ، پراکندگی جغرافیایی صنایع و صنعت گران.
راه کارهای عملی: اتخاذ نگرش سیستمی نسبت به مقوله مدیریت صنایع دستی بلوچ. علی رغم این که غلبه بر مسائل پیش روی صنایع دستی از منظر عام نیازمند نگرش سیستمی به این مقوله است؛ اما از منظری خاص تر با توجّه به موانع موفقیت تعاونی صنایع دستی شهرستان و صنعت گران و هنرمندان محلّی، می توان اختصاص زمین در مکان های مقصد و بازار، رونق حمل و نقل، تبلیغات و برپایی نمایشگاه ها، و تهیّه آرم و برند را مهم ترین فاکتورهای مؤثّر بر رونق صنایع دستی شهرستان در روستاهای قصرقند در حال حاضر دانست. ایجاد تغییرات در صنایع دستی بلوچ به شرطی که به ماهیت و ارزش اولیه آن ها آسیب نرسد، می تواند به افزایش بازارپسندی این محصولات کمک کند. هم چنین، افزایش تبلیغات (رسانه ای، تهیّه بروشور، بنر، پوستر، کتابچه و غیره) می تواند افزایش جریان اطّلاعات بین قطب تولید و بازارهای مصرف را بهبود بخشد.
اصالت و ارزش: تحلیل عمیق عامل مبنا برای کشف عوامل مؤثّر بر رونق صنایع دستی بلوچ، صحّت و دقت بالای نتایج به خاطر تجربه و تخصّص بالای جامعه نمونه در زمینه موضوع تحقیق. از این رو، ارزش یافته های تحقیق از یک طرف به روش گردآوری و تحلیل داده ها برمی گردد؛ زیرا صرفاً متّکی بر روش های ترکیبی و عامل مبناست و از طرف دیگر، به تفسیر و مستندسازی یافته ها برمی گردد.