محمد عماره یکى از نویسندگان نواندیش دنیاى عرب است که در پنجاه سال گذشته دهها کتاب و مقاله از او انتشار یافته است. به نظر ایشان، نظریه فوکویاما و هانتینگتون نه تنها حکایت از پیشینه و نوع نگاه غرب به سایر تمدنها دارد، بلکه برنامه عملى غرب در مقابله با تمدنهاى غیر غربى است; از این رو، برخلاف برخى شعارهاى غربیان که همبستگى تمدنها و تمدن واحد جهانى را تبلیغ مى کند، نظام سلطه غرب به استراتژى برخورد با اسلام و دیگر تمدنها مى اندیشد. وى معتقد است که اسلام ضمن نفى برخورد تمدنها، تعدد و رقابت میان تمدنها را به منظور دستیابى به روابط سالم و متعادل پیشنهاد مى کند (نظریه تدافع).
دولت ملی نهادی نه چندان دیرپای است که نخستین نمونه ی آن را می توان در فردای اعلامیه ی استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه مشاهده نمود؛ انقلابی که این نهاد را بر فراز سرنیزه ها ی سپاهیان ناپلئون به تمامی جهان گسترانید. نهاد مدرنِ دولت ملی، یکی از مهم ترین ابزارهای تکوین و گسترش پدیده جهانی شدن بود. با این وجود، زمانی که پدیده جهانی شدن به نحو روزافزونی تقویت گردید، بی نیاز از حامیان پیشین خود، آنها را به حاشیه رانده و بیش از پیش موجبات تضعیف آنها را فراهم آورد؛ امری که دولت ملی نیز از آن برکنار نماند. اکنون و در آغاز هزاره ی سوم ما شاهد این واقعیت هستیم که فرآیند جهانی شدن با پیشبرد چهار نیروی عمده ، دولت ملی را با چالش های حیاتی مواجه کرده است. این چهار نیرو عبارتند از: جهان وطن گرایی، رژیم ها و سازمان های بین المللی، بازار آزاد و هویت های نورسته. این چالش های ذکر شده هرچند در میان مدت نهاد دولت ملی را از میان نخواهند برد؛ اما در درازمدت زمینه های فروپاشی آن را فراهم خواهند آورد.
با گسترش روزافزون ارتباطات در پرتوی فرآیند جهانی شدن، دولت و دموکراسی همانند سایر حوزه های علوم اجتماعی، در معرض تحول و تطور بوده است. در همین راستا ایده ی دموکراسی جهان وطنی توسط دیوید هلد طرح شده است. یکی از دغدغه های اصلی دیوید هلد، دموکراسی در جهان در حال جهانی شدن است؛ جهانی شدن هم تهدید و هم فرصتی برای دموکراسی است. به نظر وی، در جهانی که در حال جهانی شدن است، ادامه حیات دموکراسی از طریق واحد ملت- دولت ممکن نیست و گسترش دموکراسی در حوزه ی بین الملل ضروری است. بر این اساس به نظر می رسد نظریه ایده ی دموکراسی جهان وطنی، به عنوان یک یوتوپیا مورد اغفال قرار گرفته و نگارنده بر این باور است تا کنون امکان تحقق و موانع آن مورد بحث و بررسی جدی قرار نگرفته است. از این رو نوشتار پیش رو می کوشد تا به کنکاش در مورد عمده چالش های پیش روی دموکراسی جهانی وطنی بپردازد. به نظر می رسدکه عمده چالش های دموکراسی جهان وطنی را می توان در دو سطح «ساختار کنونی سازمان ملل» و «قواعد حاکم بر مناسبات وستفالیایی قدرت در عرصه بین المللی» مطرح نمود. ضمنا هسته ی اصلی عمده چالش های دموکراسی جهان وطنی «گسترش مسائل سیاسی فرامرزی» بر اثر گسترش ارتباطات و اطلاعات باشد؛ که موجب از بین رفتن وجود تمایز قطعی میان امور داخلی و خارجی می شود؛ بررسی موشکافانه ی این موانع از دقائق اصلی این نوشتار می باشد.
تصمیم عالیترین فعالیت بشری است و نماد یک اراده محسوب می شود که دارای قدرت الزام است . سیاست خارجی نیز تابعی از سیاست داخلی و به ویژه تابعی از نظام اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هر کشور است که می توان آن را سیاست یک دولت در عمل متقابل با سیاست دیگر دولتها نامید . جامعه مدنی هم عبارت از محیط ویژه ای است که به صورت یک فضای تهی در میانه وضعیت سقف و کف ساختار سیاسی ، یا فرمانروایان و مردم قرار گیرد تا بتواند مانع تبدیل پیوند آمریت و اطاعت به زورگویی و ستم پذیری گردد ..