فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۳۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
ساختار مذهبی جمهوری آذربایجان و نوع نگاه مردم و نخبگان این کشور به اسلام، به ویژه آیین تشیع، محصول یک فرایند تاریخی بسیار پر فراز و نشیب است که بدون مطالعه و بررسی آن امکان درک صحیح و واقع بینانه از تحولات مذهبی و سیاسی جامعه کنونی جمهوری آذربایجان غیر ممکن است. درواقع شکل گیری و فعالیت احزاب اسلام گرا در بستر همین محصول تاریخی صورت پذیرفته است و از این رو بررسی سیر تحول اسلام در جمهوری آذربایجان می تواند به درک بهتر فضای سیاسی و مذهبی حاکم بر فعالیت های اسلام گرایان در این کشور برسد و همچنین نوع دیدگاه و رویکرد جریان های اسلام گرای آذربایجان به مقولاتی چون دین اسلام، آیین تشیع، نحوه تعامل و یا تقابل با نظام سیاسی حاکم، اهداف و آرمان ها و نیز نوع نگاه آنان به ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعی جهان اسلام کمک شایانی نماید.
مسیحیت ارتدوکس شرق؛ روسیه، اوکراین وگرجستان (بررسی استراتژی همگرایی)
حوزه های تخصصی:
مسیحیت دارای سه مفهوم کلی فرقه ای کاتولیسیزم، ارتدوکسیسم و پروتستانتیزم اومانیسم گرا است، که در قرون متمادی درگذر زمان بوجود آمده است. پروتستانتیزم واسطه ای برای طی شدن این سه ایپزود می باشد. اگر چه ممکن است روند انشقاق چندان با خواست اصلاح گرایان مسیحی، همانند لوتر مطابقت نداشته باشد، لکن بعد از تحقق آن، سوال های بسیاری پیش روی متفکران این حوزه، برای به چالش کشاندن آئین مسیحیت فراهم آورد. این نوشتار به دلیل اهمیت حوزه تمدنی ارتدوکس شرق و امکان تقابل و یا تعامل آن با تمدن اسلامی، درصدد ارائه تحلیل کوتاهی از استراتژی همگرایی درونگرا درشاخه ارتدوکس شرق خواهد بود. این اثر ضمن معرفی حوزه های کلیسای ارتدوکس شرق و باز تعریف همگرایی ارتدوکس جدید، با محوریت مسکو، کیف و تفلیس، در قلمرو، منطقه ای و بین المللی، ما را بر تدوین استراتژی مقارن و معادل رهنمون می سازد.
جایگاه صدور اسلحه در سیاست خارجی فدراسیون روسیه در دوران پس از یلتسین
حوزه های تخصصی:
برای کشورهایی که توانایی تولید و صدور اسلحه را دارند، بهره جستن از این توانایی به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد در سیاست خارجی همواره مورد توجه بوده است. روسیه از دیرباز یکی از مهم ترین قطب های تولید و صادرات اسلحه در جهان بوده است. دستگاه تصمیم گیری سیاست خارجی روسیه چه در دوران شوروی و چه در زمان حاضر، در صدد بهره جستن از این مزیت در جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی روسیه بوده اند. هر چند پس از فروپاشی شوروی عنصر مزیت اقتصادی به مهم ترین عامل تعیین کننده در استراتژی صدور اسلحه از سوی روسیه بدل شده است اما همچنان سیاست خارجی روسیه می کوشد از این برگ برنده برای امتیاز گیری از غرب یا رقبای دیگر با تهدید فروش تسلیحات پیشرفته، حمایت از متحدان خود یا تاثیرگذاری بر روند تحولات سیاسی و امنیتی استفاده کند.
سیاست روسیه قبل و بعد از تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع تحولات در شمال افریقا و تسری آن به خاورمیانه سبب شد تا بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، رویکردها و سیاست های متفاوتی را نسبت به قبل در این منطقه اتخاذ کنند. روسیه، به عنوان یکی از بازیگران فرامنطقه ای حاضر در منطقه خاورمیانه که تاریخچه حضور آن به دوره تزارها بازمی گردد، در جریان این خیزش ها، رویکرد خود را نسبت به این منطقه تغییر داده و در هر یک از کشورهای قیام کرده با توجه به منافع و ابزار خود، سیاستی متفاوت را اتخاذ نموده است. این مقاله به دنبال آن است تا با ارائه چارچوبی نظری، رویکردهای روسیه را نسبت به تحولات اسلامی تبیین نماید. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که وقوع تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه بر سیاست روسیه در این منطقه چه تأثیری داشته است؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه با عنوان \""تحولات عربی\"" موجب شد تا روسیه ابتدا سیاست همراهی با این انقلاب ها را در قالب همکاری با غرب در پیش گیرد، اما در ادامه، به دلیل نگرانی از افزایش حضور امریکا در منطقه و تسری این جریان به منطقه اوراسیا، سیاست تقابل با این جریان ها و حمایت از دولت های حاکم را در قالب تقابل با غرب دنبال نماید. پژوهش حاضر رویکرد روسیه را نسبت به خیزش های مردمی و وقوع تحولات در منطقه خاورمیانه تبیین نموده است
چالش های فرا منطقه ای فراروی مسلمانان آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای مسلمان منطقه و خلأ حضور قدرت شرق و موج اسلام خواهی در میان مردم و ترس از ایجاد اسلام انقلابی موجب حضور جدی دو قدرت غربی اسلام ستیز در منطقه شده است که عمدتا در راستای مهار اسلام گرایی، مهار جمهوری اسلامی، مهار و تضعیف روسیه و حفظ منافع راهبردی نظامی اقتصادی و جلوگیری از حمایت نخبگان سیاسی و فرهنگی این منطقه از انتفاضه فلسطین و کنترل و مدیریت پروژه پان ترکیسم وارد منطقه شده اند و با این اهداف روابط بسیار تنگاتنگی با سران لائیک کشور های مسلمان منطقه برقرار کرده اند و تا حدود زیادی به اهداف کلان خود دست یافتند.
نقش حمایت خارجی در احیای طالبان در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از ده سال از سقوط طالبـان از قدرت در افغانستان و مداخله ی نظامی بین المللی می گذرد؛ امّا هنوز شناخت کمی از منشأ و علل شورش فعلی طالبان در افغانستان وجود دارد. به رغم این که حکومت طالبان سقوط کرده است؛ امّا سقوط آن ها از قدرت موجب نابودی این گروه نشده است. مبارزه با طالبان یکی از مهم ترین چالش های آمریکا، ناتو، دولت حامد کرزی و بالطّبع جامعه ی جهانی است. چه عواملی به احیای گروه طالبان در افغانستان پس از سال 2005 میلادی کمک کرده است؟ هدف از مقاله ی حاضر، شناخت زمینه های عمده ی احیای قدرت طالبان، بررسی علت اصلی رشد آن ها و تبیین و ارائه ی راهکارها به منظور پایان دادن به شورش فعلی طالبان و بحران افغانستان است. طالبان افغانستان با دریافت کمک و آموزش از منابع مختلف درون پاکستان، به جنگ خود علیه دولت افغانستان ادامه می دهند. هرگونه مبارزه موفقیت آمیز با این گروه مشروط به از بین رفتن پناهگاه های موجود در پاکستان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع فوق پرداخته است.
بررسی علل عدم شکل گیری یک همگرایی پویا و پایا در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی شوروی که قلمرو وسیعی را شکل داده بود، تغییرات مهمی در نقشه ژئوپلیتیک جهان ایجاد کرد که از جمله آن شکل گیری منطقه آسیای مرکزی بود که قبل از آن در حوزه داخلی شوروی قرار داشت و توجهی به آن نمی شد. این منطقه حساس که خود در منطقه وسیعتر و ژئواستراتژیک اوراسیا قرار دارد، برای ایران نیز جایگاهی بالا از لحاظ؛ ژئواکونومیک، ژئوکالچر و ژئواستراتژیک دارد و پیوند ایران با این منطقه از طریق ترکمنستان که یکی از کشورهای ایـن منطقه است صورت می گیرد و می تواند به عنوان یک بازیگر مهم در منطقه حضور داشته باشد و حضور بازیگران فرامنطقه ای و عدم ثبات در این منطقه می تواند بر امنیت و منافع ایران نیز تأثیر بگذارد. امـا نکته ای که توجـه بسیاری را به این منـطقه جـلب کرده است این مسئله می باشد که چرا بعد از گذشت بیش از بیست سال از استقلال این کشورها، آنها هنوز نتوانسته اند به یک همگرایی مؤثر و موفق دست یابند و نشانه ای هم از آن برای آینده ای نزدیک یافت نمی شود. به نظر می رسد مهمترین این دلایل را باید در دو دسته از موانع داخلی یا منطقه ای و خارجی یا فرامنطقه ای جستجو کرد. عواملی که در کنار یکدیگر مانع آن شده اند که پنج کشور این منطقه حساس که از ذخایر بالای انرژی نیز برخوردار می باشند، بتوانند با یکدیگر همکاری مؤثری داشته باشند. این عوامل شامل؛ ماهیت همبستگی کشورها(سیاسی، اجتماعی و اقتصادی)، ماهیت ارتباطات کشورها، سطح قدرت آنها، ساختار روابط کشورها و بازیگران فرامنطقه ای حاضر در میدان شطرنج بازی منطقه می شود. مجموعه این عوامل سبب شده که کشورهای منطقه نتوانند به یک همگرایی مناسب و کارآمد برسند که فقدان این امر موجب کاهش توان آنها در چانه زنی های سیاسی، ناتوانی های اقتصادی و ... شده است.
تأثیر اشغال نظامی افغانستان بر روابط پاکستان با قبایل آن با تاکید بر ملی گرایی قوم بلوچ (2012-2004)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احیای جنبش ناسیونالیستی بلوچ در پاکستان از سال 2004 به بعد، به یکی از منابع تهدید امنیت داخلی این کشور و امنیت ملی همسایگان آن از جمله ایران، تبدیل شده است که تبیین آن اهمیت ویژه ای دارد. هدف این پژوهش نشان دادن تأثیرات اشغال نظامی افغانستان پس از سال 2004 بر روابط داخلی پاکستان با قبایل پشتون و بلوچ در پاکستان است، یعنی عملاً در اینجا به تعاملات منطقه ای و تأثیر آن بر امور داخلی پاکستان توجه می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که درگیری های داخلی و جنبش های قومی در یک کشور، تنها تحت تأثیر سیاست های داخلی نیستند بلکه تحت تأثیر تحولات کشورهای همسایه نیز می باشند. ادعای اصلی پژوهش پیش رو آن است که اشغال نظامی افغانستان و روی آوری پاکستان به جنگ با نیروهای طالبان، فضای مناسبی را برای درگیری قبایل با حکومت مرکزی پاکستان و خصوصا احیای جنبش ملی گرای بلوچ در پاکستان فراهم آورده است.
اهداف ژئوپلیتیکی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی نظام دو قطبی، آسیای مرکزی به عنوان بخش جنوبی از قلمرو هارتلند نظریه مکیندر، هویت جغرافیایی - سیاسی مستقل پیدا کرده و به عنوان فضای فاقد قدرت تأثیر گذار، به عرصه رقابت قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شد فقدان قدرت تأثیرگذار و نوپایی جمهوری های آن، زمینه ساز دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را در این حوزه استراتژیک فراهم کرده است. قدرتهای یاد شده هر کدام دارای اهداف، منافع و دیدگاهای خاص خود می باشند که شناخت صیح دیدگاههای آنان زمینه ساز اتخاذ سیاستهای مناسب تری از جانب دستگاه سیاست خارجی ایران خواهد بود. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه ای در پی تبیین اهداف حضور قدرتهای فوق از منظر ژئوپلیتیک در منطقه آسیای مرکزی است. نتایج حاصله بیانگر این مطلب است که قدرتهای منطقه¬ای و فرامنطقه ای مانند ایران، روسیه و چین، علاوه بر هدف توسعه نفوذ خود در منطقه، دارای نگرانیهای امنیتی نیز می باشند و بخشی از نقش آفرینی این کشورها متوجه کسب توانایی بازدارندگی در مقابل تهدیدات در آسیای مرکزی است. ترکیه به عنوان دیگر قدرت منطقه¬ای است که در حال حاضر با تکیه بر قدرت اقتصادی خود و اشتراکات فرهنگی سعی در نقش آفرینی فعال و مؤثر در منطقه را دارد. آمریکا بازیگر اصلی فرامنطقه¬ای در آسیای مرکزی است که در جستجوی اهداف اقتصادی و ژئواستراتژیک خاص خود است و قصد دارد فرآیندهای منطقه¬ای را با اجرای استرات ژی ترکیبی تحت کنترل خود بگیرد. اتحادیه اروپا نیز با توجه به بنیان های اقتصادی خود حضور موفقی در منطقه دارد. اروپا دارای دیدگاهی عمدتاً تجاری بوده و چندان به دنبال کسب جایگاه ژئوپلیتیکی در منطقه نیست. اقدامات اسرائیل نیز در منطقه با توجه به اهداف خاص و جذابیت هایی که اسرائیل برای جمهوری¬های منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، با موفقیت نسبی توأم بوده است. اسرائیل علاوه بر اینکه توانسته روابط خوبی با منطقه برقرار کند، موفق شده است تا با جلب همکاری کشورهایی همچون ترکیه و ایالات متحده از آنها نیز در جهت پیشبرد اهداف مورد نظر خود بهره برداری نماید.
راهبرد سیاست انرژی روسیه در اوراسیا: فرصت ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بهره گیری از رهیافت اقتصاد سیاسی بین الملل، این پژوهش به بررسی راهبرد سیاست انرژی روسیه در منطقه اوراسیا با تأکید بر نقش انرژی (نفت وگاز) به عنوان وَجه غالب در اقتصاد سیاسی و نیز روابط این کشور با اتحادیه اروپا می پردازد. روندهای موجود، بیانگر آن است که هیئت حاکمه روسیه با تدوین راهبرد بلندمدت این کشور، همواره به دنبال آن بوده اند که روسیه را به عنوان یک امپراتور نفتی و بازیگری که با ارتقای جایگاه خود، قادر به ایفای نقشی ژئوپلیتیک و کلیدی در عرصه انرژی است، مطرح کنند و از منابع انرژی روسیه و نیز انحصار خطوط لوله انتقال انرژی به عنوان ابزاری سیاسی و اقتصادی جهت تأمین منافع ژئوپلیتیکی این کشور در منطقه اوراسیا و به ویژه در روابط با اتحادیه اروپا بهره برداری کنند. امّا به نظر می رسد، این کشور برای رسیدن به چنین هدفی با موانعی اساسی و از جمله حضور قدرت های نافذ فرامنطقه ای همچون چین، امریکا و اتحادیه اروپا مواجه باشد؛ امری که در این پژوهش، قصد تبیین آن را داریم.
تعاملهای اقتصادی با غرب در منطقه خارج نزدیک و جایگاه روسیه
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی آنچه برای بازماندگان ابرقدرت شرق مشخص شد، ساختارهای فرسوده اقتصادی و لزوم ترمیم این ساختارها با بهره گیری از امکانات غرب در فضای رهایی از موانع ایدئولوژیک بود. آنکه مسکو تحت تأثیر موقعیتی که در دوران جنگ سرد داشت، به صورت متناوب با تلاش های اروپا و آمریکا در جهت نفوذ در نزدیکی روسیه مخالفت میکرد، ولی به مرور و با درک نیازی که کاخ کرملین نیز با هدف بهبود اقتصادی به غرب دارد، زمینه برای پذیرش حضور و نفوذ غرب از طرف مسکو فراهم شد. در این روند با وجود نوسان رفتاری روسیه، راهبرد پیشبرد منافع ملی با توسل به تاکتیکهای گوناگون از طرف مسکو دنبال شده است که از جمله میتوان به استفاده از ابزار انرژی در چانه زنی با غرب اشاره کرد.
سیاست انرژی روسیه در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش وابستگی جهانی به انرژی و نیز ظهور روسیه به عنوان «ابرقدرت انرژی» قرن بیست ویکم، مسیرهای انتقال انرژی از جمهوری های پیشین اتحاد شوروی به بازارهای اروپایی و آسیایی، بیش از پیش مورد توجه قدرت های جهانی قرار گرفته است. انرژی در کانون روند رشد و توسعه اقتصادی روسیه قرار دارد. درآمدی که روسیه از راه صادرات انرژی به دست می آورد، موجب نفوذ روزافزون روسیه در سیاست بین الملل شده است. اکنون انرژی یکی از عوامل مهم در شکل دادن به روابط خارجی روسیه به شمار می رود. روسیه از یک سو برای جبران کمبود تولید خود در منطقه سیبری غربی به گاز آسیای مرکزی نیاز دارد، از سوی دیگر از مسیرهای اصلی انتقال گاز و نفت کشورهای این منطقه است. منابع قابل توجه نفت و گاز آسیای مرکزی می تواند در حفظ برتری روسیه در بازار انرژی اوراسیا نقش مهمی داشته باشد. سوال اصلی این مقاله این است «سرشت و ابزارهای سیاست انرژی روسیه در آسیای مرکزی چیست؟» فرضیه نویسندگان این است که روسیه برای ارتقاء جایگاه خود در نظام بین الملل، بازسازی کنترل خود بر بخش انرژی کشورهای آسیای مرکزی را، با استفاده از اهرم انرژی مورد توجه قرار داده است.
بررسی نظری رهیافت امنیت انرژی هند در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر هندوستان تلاش های گسترده ای را برای پیوستن به جمع اندک کشورهای قدرتمند صنعتی آغاز کرده است. اما یکی از مهم ترین چالش های پیش روی این کشور تازه صنعتی شده، کمبود منابع انرژی است. هند یکی از پرمصرف ترین کشورهای جهان در زمینه استفاده از انرژی است و این درحالی است که منابع انرژی کافی در این سرزمین وجود ندارد. همین امر باعث دغدغه های بسیاری برای سیاستمداران هندی در زمینه تأمین امنیت لازم برای تولید و انتقال انرژی از مناطق مختلف جهان به این کشور شده است. فرضیه اصلی این مقاله، آن است که تلاش هندوستان برای حفظ امنیت دسترسی به انرژی، تحت تأثیر ساختار نظام بین الملل بوده و بنابراین از دیپلماسی ایجاد «وابستگی متقابل»، در حال تبدیل شدن به سیاست «سازنده گرایی» و الگوی مشارکتی مبتنی بر ارزش های جهانی در دوران نوین است. بروز چنین تغییر و تحولاتی در سیاست های انرژی هند و تأثیرات آن بر روابط هندوستان با کشورهای ساحلی حوزه خزر به عنوان مطالعه ای موردی، در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند.