مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله در ادامه ی بخش نخست آن می باشد که با همین عنوان در شماره اول فصلنامه ی «پژوهش های منطقه ای» در پائیز 1392 منتشر شده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. در بخش نخست، مباحث مقدماتی که نقش تعیین کننده ای در تبیین موضوع و تحلیل مسائل پیرامونیِ آن دارد، مورد اشاره قرار گرفت. در همین راستا برخی از ابعاد مفهوم شناسی تقریب، خاستگاه معرفتی آن، موانع درونی و بیرونی تقریب، ارزش و جایگاه آن، اهمیت کارکردی آن و...، مورد بحث و بررسی قرار گرفت تا تحلیل و تبیین روشنی از محل نزاع ارائه گردد. سپس تلاش شد از طریق بازشناسی دلائل متعدد جریان های ضد تقریبی، گزارش تحلیلی روشنی از رویکردهاى گوناگون طیفِ مخالفان تقریب، ارائه شود و انگیزه آنان مورد واکاوی قرار گیرد. موافقان تقریب، با رویکردهای مختلف به این مقوله نگریسته و با نگرش های متنوع به تحلیل آن پرداخته اند، مجموعه ی مباحث مرتبط با موضوع تقریب مذاهب اسلامی و مسائل پیرامونی آن را می توان با رویکردهای مختلف از قبیل: «رویکرد تاکید بر مشترکات»، «رویکرد همزیستی مسالمت آمیز»، «رویکرد سیاسی اجتماعی»، «رویکرد علمی فقهی»، «رویکرد امت محور» و... مورد مطالعه قرار داد و بازشناسی کرد. در مقاله حاضر، پس از یادآوری چند بحث زیربنایی تقریب مذاهب اسلامی، مقوله ی تقریب با رویکرد تأکید بر مشترکات، مورد بازشناسی قرار گرفته است.
مسیحیت ارتدوکس شرق؛ روسیه، اوکراین وگرجستان (بررسی استراتژی همگرایی)
حوزه های تخصصی:
مسیحیت دارای سه مفهوم کلی فرقه ای کاتولیسیزم، ارتدوکسیسم و پروتستانتیزم اومانیسم گرا است، که در قرون متمادی درگذر زمان بوجود آمده است. پروتستانتیزم واسطه ای برای طی شدن این سه ایپزود می باشد. اگر چه ممکن است روند انشقاق چندان با خواست اصلاح گرایان مسیحی، همانند لوتر مطابقت نداشته باشد، لکن بعد از تحقق آن، سوال های بسیاری پیش روی متفکران این حوزه، برای به چالش کشاندن آئین مسیحیت فراهم آورد. این نوشتار به دلیل اهمیت حوزه تمدنی ارتدوکس شرق و امکان تقابل و یا تعامل آن با تمدن اسلامی، درصدد ارائه تحلیل کوتاهی از استراتژی همگرایی درونگرا درشاخه ارتدوکس شرق خواهد بود. این اثر ضمن معرفی حوزه های کلیسای ارتدوکس شرق و باز تعریف همگرایی ارتدوکس جدید، با محوریت مسکو، کیف و تفلیس، در قلمرو، منطقه ای و بین المللی، ما را بر تدوین استراتژی مقارن و معادل رهنمون می سازد.
مرور تطبیقی جریان وهابیت
حوزه های تخصصی:
در این نوشته، فرقه ی وهابیت - شاخه ی انحرافی جریان سلفی گری- از نگاه جریان شناسانه وتطبیق آن با اصول و معیار های اسلامی به اختصار مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است؛ بر این اساس، بنیان گذاران فکری وتبلیغی وهابیت، آموزه های این جریان، میزان سازگاری آن ها با آموزه های اسلام، آثار اجرایی تفکرات این جریان، و نیز موافقان و مخالفان این گروه مورد بحث واقع شده است. در واقع نوشته حاضر در صدد پاسخ به این پرسش اساسی است که جریان وهابیت که به عنوان یکی از جریان های مذهبی اسلام معرفی می شود تا چه اندازه با معیارهای مسلم اسلامی منطبق است؟ و فرضیه تحقیق، بر این استوار است که این جریان با توجه به عملکرد های آن، دارای مبانی و آموزه های سازگار با مبانی وآموزه های اسلامی نیست.
وضعیت مسلمانان در اروپا؛ چالش های فراروی و چشم انداز آینده
حوزه های تخصصی:
حضور مسلمانان در کشورهای اروپایی موضوع بسیار با اهمیت و قابل توجهی است؛ زیرا این حضور در زندگی اجتماعی و جنبه های مذهبی و فرهنگی اروپا تأثیرگذاری دارد. جمعیت قابل توجه و رو به افزایش مسلمانان اروپا نشانگر گسترش سریع اسلام در این قاره است. رشد مهاجرت مسلمانان به اروپا و آمریکا از یک سوی و گرایش غیرمسلمانان به اسلام و موج جدید اسلام گرایی در کشورهای غربی از سوی دیگر، موجب رشد جمعیت مسلمانان نسبت به سایر سکنه این جوامع شده است. به همین خاطر اروپاییان به شکل های گوناگون در صدد ایجاد مانع برای گسترش اسلام هستند و با طرح مباحث مختلف در عرصه های اجتماعی به دنبال به انزوا کشاندن مسلمانان می باشند. ولی با روند فعلی گسترش اسلام در اروپا، مسلمانان با وجود مشکلات متعدد، در سال های آینده نیروی اجتماعی و سیاسی موثری در چارچوب اتحادیه اروپایی خواهند بود و تأثیر مستقیم بر تصمیم گیری های سیاست داخلی و خارجی اروپا خواهند داشت. از این رو سعی و جدیت مردم مسلمان برای پشت سر نهادن بحران ها و تهدیدهای فرارو و استفاده از فرصت ها، آنان را جهت نیل به اهداف و دستیابی به حقوق خویش نزدیکتر خواهد نمود.
کاوشی در تاریخ و عقاید دروزیان منطقه شامات
حوزه های تخصصی:
فرقه دروزیه یکی از فرقه های منشعب از فرقه اسماعیلیه است. نام این فرقه از فردی به نام درزی که در تاریخ به عنوان موسس فرقه شناخته می شود، گرفته شده است؛ در حالی که پیروان این نحله خود را موحدون می نامند. بستر اصلی این فرقه از حیث اعتقادی غلو در حق رهبران و برزگان این نحله بخصوص امام اسماعیلی الحاکم بامر الله بوده است. از دیگر اعتقادات آنها همچون دیگر جریان های اسماعیلی باطن گرایی و در مواردی ترک و نسخ شریعت و تاویل گرایی در احکام شرعی و همچنین طبق ادعای پژوهشگران تناسخ می باشد. همچنین این گروه از لحاظ جغرافیایی در منطقه شامات که شامل لبنان، سوریه و فلسطین اشغالی باشد، حضور دارند. آنها دارای طبقه بندی اجتماعی، کتاب مقدس و اعمال و مناسک ویژه خود می باشند.
هراس اخلاقی رهیافتی برای فهم شیعه هراسی
حوزه های تخصصی:
«اسلام هراسی» و «شیعه هراسی» یکی از مهم ترین چالش های فراروی جهان اسلام است؛ این موضوع از دهه های پایانی قرن گذشته تا کنون تاثیرات عمیقی بر کشورهای اسلامی داشته است. نوشته حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی دارد چیستی و چگونگی توسعه ی پروژه ی شیعه هراسی را با استفاده از مفهوم کلیدی هراس اخلاقی و چارچوب نظریه ی تحلیل گفتمان به عنوان روشی در تحلیل داده های کتابخانه ای، آمار و اطلاعات کمی و کیفی رسانه ها بررسی کند. به بیان دیگر در این پژوهش از مفهوم هراس اخلاقی به منظور تبین ماهیت شیعه هراسی و از تحلیل گفتمان ارنستو لاکلا و شنتال موفه به عنوان چارچوب نظری برای تحلیل داده ها استفاده می شود.
عوامل بحران زا در سامان سیاسی نوین لیبی
حوزه های تخصصی:
سقوط رژیم اقتدارگرا و قبیله محور قذافی پس از کشته شدن وی در جریان جنگ داخلی لیبی به دست انقلابیون، پرسش از آینده ساختار سیاسی این کشور را جلوه گر ساخت. قذافی در طی چهار دهه حکومت فرد محور خود با سیاست هایی چون نابودی هر نوع گروه اجتماعی خود بنیاد، نابودی هر نهاد سیاسی و ملی در برابر قبیله گرایی و جلوگیری از چرخش نخبگان، جامعه ای از هم گسیخته، واگرا و مضمحلی به ارث گذاشته است که پس از کشته شدنش، عرصه سیاسی در این کشور را در فضای ابهام و تیره ای فرو برده است. در این راستا نوشتار حاضر سعی دارد با محوریت این پرسش که « مهم ترین عوامل بحران زا در شکل گیری سامان سیاسی نوین لیبی چیست؟» به بررسی آینده سیاسی این کشور بپردازد. برای پاسخ به این پرسش تلاش شده تا با مرور مفاهیمی در مورد سامان سیاسی، مهم ترین عوامل بحران زای پیش روی این کشور مورد بررسی قرار گیرد که پاسخ موقت به این پرسش آن است که نوع ساختار اجتماعی لیبی که برساخته ارتباط قبایل مختلف در این کشور است و نابودی هر نوع نهاد اجتماعی و سیاسی در دوران حکومت قذافی در کنار عوامل داخلی و خارجی دیگر موجب شده تا تعادل بخشی و اجماع بین گروهای متضاد سیاسی انجام نگیرد که در نتیجه رسیدن به سامان سیاسی در لیبی بسیار سخت و ناممکن شود.