فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی به معنای انجام فعالیتی نوآورانه و خلقکنندهی ارزش اجتماعی است که میتواند در بخش های غیرانتفاعی و تجاری انجام شود. با توجه به اینکه امروزه کارآفرینی اجتماعی به عنوان راهکاری اثرگذار و پایدار در راه توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشورها شناخته میشود و هر روزه توجه بخش های گسترده تری از جامعه را به خود جلب میکند، توجه به این مفهوم در فضای کشور ایران نیز ضرورت دارد. این تحقیق بنای خود را بر اساس الگوی مفهومی آستین قرار داده و با طرح دو سوال اصلی در پی بررسی نگرش فعالان اجتماعی نسبت به عوامل اثرگذار در توسعهی کارآفرینی اجتماعی در ایران و نیز اولویت بندی این عوامل بوده است. جامعهی آماری تحقیق 108 نفر از فعالان اجتماعی شامل مدیران یا بنیان گذاران، کارمندان، داوطلبان و حامیان فعال در کسب وکارهای اجتماعی در بخش های انتفاعی و غیرانتفاعی بوده اند. پرسش نامه افزار اصلی تحقیق بوده و در تجزیه و تحلیل نتایج، به ترتیب از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای سنجش نرمال بودن داده ها، آزمون میانگین برای سنجش اثرگذار بودن متغیرها و آزمون فریدمن برای اولویت بندی نتایج به دست آمده از پرسش نامه استفاده شده است. براساس نتایج این تحقیق، هر پنج عامل معرفی شده در الگوی مفهومی، در توسعهی کارآفرینی اجتماعی در ایران، اهمیت داشته و اولویت آن ها به ترتیب عبارت است از: افراد، ماموریت، عوامل زمینه ای، فرصت و سرمایه.
تأثیر عوامل راهبردی زمینه ساز بر مدیریت استعداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر عوامل راهبردی زمینه ساز بر مدیریت استعداد انجام شده است. بدین منظور پرسشنامه ای در قالب نظرسنجی برای سنجش تاثیر این عوامل بر مدیریت استعداد طراحی شده و پس از اطمینان از روایی و پایایی ابزار اندازه گیری توسط تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، در میان نمونه ای متشکل از 174 نفر از مدیران کل 10 وزارتخانه توزیع گردید. این تحقیق را می توان از جنبه های مختلف تحقیق جدید و نو دانست چراکه بحث مدیریت استعداد بحثی جدید است و بررسی عوامل راهبردی زمینه ساز تحقق آن در سازمانها در کمتر تحقیقی دیده شده است. روش تحقیق حاضر، پیمایشی– همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر تحلیل عاملی در نظرگرفته شده است. در این مقاله نویسنده با بررسی عوامل راهبردی تاثیرگذار بر مدیریت استعداد در سازمانهای دولتی به دنبال تعیین و بررسی میزان اهمیت آن در سازمانها می باشد. محقق در این مقاله با بررسی و مرور ادبیات مختلف در خصوص مدیریت استعداد 5 عامل را بعنوان عوامل راهبردی تاثیرگذار بر مدیریت استعداد در نظرگرفته است. با توجه به اینکه در ادبیات فعلی دنیا به بحث مدیریت استعداد در سازمانهای دولتی توجهی نشده است لذا محقق مدیریت استعداد با رویکرد مربوط به سازمانهای دولتی مورد توجه قرار داده است. نتایج بدست آمده نیز به نقش غیرقابل انکار فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی راهبردی و قوانین و مقررات دولتی اشاره داشته است.
کارآفرین اجتماعی فراتر از کارآفرین اقتصادی
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطهی بین ساختار و کارآفرینی سازمانی (مطالعه موردی: بانکهای خصوصی سطح شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی سازمانی یکی از عواملی است که بیش ترین تاثیر را بر موفقیت و رشد اقتصادی بنگاه ها، کشورها و دولت ها داشته و از طرف دیگر، یکی از مؤلفه های مهم جهت ایجاد کارآفرینی در داخل سازمان، ساختار سازمانی مناسب است. در این تحقیق رابطهی بین مولفه های ساختار سازمانی (رسمیت، پیچیدگی، و تمرکز) با کارآفرینی سازمانی بررسی شده و برای ابزار تحقیق پرسش نامه ای حاوی 25 سوال با ضریب اعتبار برابر با 94/0 طراحی شد. نتایج به دست آمده از پرسش نامه های توزیع شده بین نمونه 106 نفری مدیران ادارات مرکزی بانکهای خصوصی، نشان دهندهی آن است که بین ابعاد ساختار سازمانی یعنی رسمیت، پیچیدگی، و تمرکز سازمانی با ابعاد کارآفرینی سازمانی شامل نوآوری، خطرپذیری و پیش گام بودن رابطه معنیداری وجود دارد. میزان هم بستگی ابعاد ساختار سازمانی با کارآفرینی سازمانی برابر با رسمیت (526/0-)، پیچیدگی (215/0-)، و تمرکز (501/0-) است. در انتهای مقاله نیز نتایج و پیشنهادهای به دست آمده از این تحقیق ارایه شده اند.
بررسی و ارزیابی راهبردهای کارآفرینی فرهنگی (موسسه های فرهنگی و هنری کشور) و ارایه مدل مطلوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های ارزیابی راهبردهای کارافرینی فرهنگی و تعیین تاثیرگذارترین مولفه ها در اجرای این راهبردها و ارایه یک مدل مناسب برای موسسه های فرهنگی و هنری با استفاده از پرسشنامه و به روش توصیفی از نوع موردی- زمینه ای، روش شناسی مبتنی بر واریانس به روش حداقل مربعات جزیی و روش آنتروپی شانون انجام شده است.
در این پژوهش کاربردی، پژوهشگر ابتدا با تعاریفی از کارآفرینی فرهنگی و راهبری کارآفرینی فرهنگی به اهمیت نقش ارزیابی راهبردهای کارافرینی فرهنگی در جهت توسعه فعالیت های موسسه های فرهنگی و هنری غیر انتفاعی پرداخته است. برای تعیین فرضیه های پژوهش، علاوه بر مطالعه پیشینه پژوهش پروژه ای با شرکت 40 مدیر موسسه های کارآفرینی فرهنگی انجام شد و نتایج این پژوهش حاکی از آن است که عوامل محیط داخلی بیش از عوامل محیط بیرونی در فرآیند ارزیابی استراتژی اهمیت دارند. در این فرآیند به عواملی نظیر امکان پذیری، ثبات رویه، مزیت رقابتی و سازگاری با عوامل محیطی به عنوان نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای محیطی توجه شده است.
امکان سنجی پیاده سازی کارآفرینی سازمانی در شرکت تولیدی - صنعتی سها طب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی تدوین خط مشی ملی کارآفرینی کشور: چارچوبی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صاحب نظران معتقدند براساس نظریهی شکست بازار، ""ارتقای کارآفرینی"" میتواند موضوع مداخلهی دولت ها باشد. مداخلهی دولت ها در قالب بسته ای به نام ""خط مشی"" (سیاست) شکل عملی به خود میگیرد. در فرایند خط مشی (سیاست) گذاری ملی که شامل شناخت مساله، تدوین دستور کار، فرموله کردن، اجرا، ارزشیابی، تغییر و خاتمهی خط مشی میشود، مرحلهی فرموله کردن خط مشی (به معنای احصای بدیل های برخورد با یک مساله عمومی) از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا به شدت بر مراحل دیگر تاثیر میگذارد. روش شناسی فرمولهکردن خط مشیها برای قانون گذاران کشور میتواند در تدوین خط مشیهای کارآمد و اثربخش یاریدهنده باشد. امّا در حوزهی خط مشیگذاری کارآفرینی روش شناسی مشخصی وجود ندارد. در این مقاله پژوهش گر تلاش میکند نوعی روش شناسی مفهومی برای تدوین خط مشیهای ملی کارآفرینی در کشور ارایه دهد. این روش شناسی به سبکی ابتکاری- تحلیلی و با مرور بر دانش موجود و مشارکت نویسنده در طراحی فرایند شکل گیری بدیل های خط مشی ارایه شده است. بنابراین پس از ارایه چارچوب مفهومی فرایند احصای بدیل های خط مشی، نحوهی تدوین خط مشی کارآفرینی ملی به عنوان محتوای عملی اجرای آن چارچوب اجرا میشود
طراحی و تبیین الگوی عوامل موثر برکارآفرینی دانشگاهی (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی دانشگاهی ازرسالت های جدید دانشگاه ها پس از رسالت های آموزش و پژوهش است. مفهوم کارآفرینی دانشگاهی با تجاریسازی دانش قرین میباشد. این مقاله به دنبال یافتن عوامل موثر بر کارآفرینی دانشگاهی است. از این رو در ابتدا سوالات و فرضیه هایی برای پاسخ به آن ها تدوین شد. سپس بر اساس منابع علمی مدل مفهومی برای عوامل موثر بر کارآفرینی دانشگاهی و نیز کارآفرینی دانشگاهی طراحی شد. برای سنجش عوامل و نیز کارآفرینی دانشگاهی دو پرسش نامه جداگانه طراحی شد که پرسش نامه اول را رئیسان یا معاونان مراکز و واحدها و پرسش نامه دوم را مسؤولان کارآفرینی استان ها پاسخ داده اند. جامعه آماری همهی مراکز دانشگاه پیام نور و نیز واحد هایی که حداقل سه سال از تاسیس آن ها گذشته باشد، بود. به دلیل محدود بودن جامعه آماری به 260 مرکز/ واحد در سراسر کشور، بین کل جامعه آماری پرسش نامه توزیع شد و با استفاده از روش های تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر،شاخص ها و رابطه ها بررسی شدند. با آزمون فرضیه ها از 25 فرضیه تدوین شده به جز یک فرضیه از عوامل ساختاری،دو فرضیه از عوامل محتوایی و چهار فرضیه از عوامل زمینه ای و دو فرضیه از فرضیه های اصلی، بقیه فرضیه ها تایید شدند. بر اساس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روش های تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر توسط نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل، الگوی مفهومی طراحی شده آزمون، اصلاح و برازش شده و الگوی نهایی پیشنهاد شد. در پایان برای تحقیق های آینده پیشنهاد هایی مطرح شد.
تحقق امنیت اجتماعی در بستر کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
کارآفرین (مقاله این بخش: رای کروک)
حوزه های تخصصی:
بررسی موانع بانکداری الکترونیکی در بخش کارآفرینی ایران
حوزه های تخصصی:
نقش دانشگاه ها و توسعه فرهنگ کارآفرینی و آموزش آن
منبع:
هنر مدیریت۱۳۸۷ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تحقق امنیت اجتماعی در بستر کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
کارآفرین اجتماعی ، رنسانس ، تعاریف و مدل ها
حوزه های تخصصی:
انعطاف پذیری دانش و کارآفرینی دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
توسعه و تکامل هر مجموعه ی سیستم ـ فرد یا سازمان ـ ملت به این نکته وابسته است که آیا سیستم در پر کردن فاصله بین آنچه که سیستم می داند و آنچه که سیستم انجام می دهد موفق بوده است. ما این حالت را فاصله بین دانش و عمل یا فاصله علم- عمل می نامیم. اگر سیستم آنچه را که می داند انجام ندهد، در رقابت با سایر سیستم ها بازنده خواهد بود و عملکرد نسبی اش درهر زمینه ای کاهش خواهد یافت و ممکن است به سمت رکود رفته و با نابودی مواجه شود. هنگامی که یک سیستم، موفق به انجام آنچه می داند می شود، دانش سیستم در طول زمان افزایش می یابد و به سیستم، فرصت های جدید تری برای عمل، ارائه می دهد. بین دانش و عمل، بازخورد مثبتی وجود دارد. بسیاری از ملت ها در استفاده از ذخایر دانش جهانی ناتوان هستند و به ناچار به این گزینه تن می دهند که دچار رکود شوند. برای سیستم علمی و دانشگاهی مشاهده می کنیم که بسیاری از دانش ها و توانایی هایی که یادگرفته شده و بدست آمده اند، در اقتصاد وارد نمی شوند. همچنین می بینیم بنگاه هایی که دارای مهندسان و دانشمندان درجه یک هستند، گاهی اوقات دانش های چشمگیری تولید می کنند که حتی آنها را ثبت نیز می کنند. اما این دانش به گونه ای تلف می شود و راه خود را به سمت محصولات و تکنولوژی جدید پیدا نمی کند. به نظر می رسد که ""یک چیز"" در مفاهیم حشر و نشر دانش، مدیریت دانش و مفاهیم مشابه وجود ندارد. این""چیز"" عاملی است که فاصله ی بین دانش و عمل را پر می کند. ما این عامل را کارآفرینی و به شخصی که این فاصله را پر می کند کارآفرین می گوئیم. تمرکز ما بروی کارآفرینان دانشگاهی می باشد، کسانی که به هنگام کاربردی کردن این دانش در اقتصاد، فاصله ی بین دانش تولید شده در سیستم دانشی و مسائلی که با آنها مواجه می شوند را پر می کنند. ما مؤسسات دانشگاهی را که سعی بر پرکردن این فاصله بین دانش و عمل را دارند دانشگاه کارآفرین می خوانیم.