نویسنده مقاله درصدد بیان این نکته است که قانونگرایى مرحلهاى است ضرورى و باید باشد، امّا کافى نیست، بلکه در ادامه باید به جایى رسید که از دوران نظم به دوران عدالتخواهى هم وارد شویم. به نظر نویسنده محترم، ما اکنون در آستانه چنین تحولى قرار داریم. ایشان از قُضات و حقوقدانان مىخواهد به جاى آنکه مطیع محض نظام فرماندهى قانون باشند، به دنبال رسالت خود در تحقق عدالت باشند.
افول سکولاریزاسیون (عرفى شدن) به عنوان نظریه غالب در جامعهشناسى قرن بیستم و چرخش به سوى نظریاتى که بتواند از نقش روزافزون دین در جوامع بشرى تبیین درستى ارائه کند، یکى از مهمترین پدیدههاى علمى در دهههاى اخیر است. این مقاله به یکى از این نظریهها که به «انتخاب عقلایى» معروف شده است، مىپردازد. این نظریه اخیراً از حوزه اقتصاد به جامعهشناسى دین راه یافته است.