فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی در «مثنوی معنوی» جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد. این پژوهش که به شیوه توصیفی– تحلیلی و روش کتابخانه ای است، هدف آن بررسی شیوه های ارتباط زمانی میان روایت و داستان در حکایات مثنوی است که از این طریق می توان به ارائه الگوی سبک شناسی و فهرستی از امکانات روایی برای انواعی از داستان های کلاسیک فارسی دست یافت و زمینه ای برای خلق و ابداع شیوه های جدید فراهم آورد. برای رسیدن به این اهداف می بایست به بررسی و تحلیل سطوح روایی در مثنوی و ارتباط میان آن ها پرداخت، برای تحلیل این موضوع از روش روایت شناسیِ اخیر یا معاصر استفاده شده که بیشتر شامل تئوریِ مطرح شده، توسط نسل دوم روایت شناسان (روایت شناسیِ معاصر) مانند ژنت و مفسران او می باشد. نتیجه به دست آمده این است که روایتگریِ مولوی در جهت اهداف عرفانی و اخلاقی مورد نظر اوست و این هدفمندی در تمامی ابعاد و مقوله های روایت، تأثیر می گذارد و شیوه روایت مولوی را خاص و متمایز کرده است.
تحلیل نمایشنامه مانفرد اثر لرد بایرون بر اساس تأثیر پذیری از ادبیات پارسی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جورج گوردون لرد بایرون»، شاعر انگلیسی تبار سده نوزدهم، در آثار خود به شدت تحت تأثیر ادبیات فارسی و شرقی قرار گرفته است. حیات این شاعر مقارن با شروع پیدایش «عصر ویکتوریایی»، وسبک «رمانتیسیسم» و آغاز نمود اثرپذیری ادبیات اروپا از ادبیات ایران و زبان پارسی است؛ از اینرو وی به عنوان چهره شاخص و نماد رمانس اروپا و از متأثران ادبیات فارسی شناخته می گردد. در این پژوهش سعی شده است با ابزار کتابخانه ای و اسنادی و تکیه بر شیوه تحلیلی و تطبیقی، سهم نمایشنامه «مانفرد» از میان آثار لرد بایرون در اثرپذیری از ادبیات فارسی روشن گردد. نتیجه آن که، اثر مذکور به شکل چشمگیری از جهت «نمادها»، «مفاهیم»، «خیال انگیزی» و حتی «واژگانی»، تحت تأثیر آثار زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و اساطیر شرقی است که در اثر مطالعات بایرون در ناخودآگاه وی گرد آمده است. همچنین داده های پژوهش نشان می دهند که دو مقوله «آیین زرتشتی» و «عرفان گرایی» در اثرپذیری بایرون از ادبیات فارسی، دارای بیشترین سهم بودند که وی در شخصیت سازی و فضاسازی اثر خود ، از آنها بهره گرفته است.
مقایسه شیوه شاعران سبک اصفهانی و سبک هندی در میزان رویکرد به شعر سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای مطرح در گستره سبک شناسی، مقایسه آثار ادبی مشابه با هم در دوره های گوناگون تاریخی است که نتیجه این شباهت ها و تفاوت ها، رمز و راز برتری شاعری بر دیگری و نیز میزان تأثیرگذاری های زبانی و تاریخی و فرهنگی بر متن ادبی، نشان خواهد داد. با نگاهی گذرا به اشعار سبک هندی و اصفهانی، به وضوح می توان گرایش فزاینده سرایندگان آن ها را در به کارگیریِ شگردها و فنون شاعری نسبت به پیشینیان دریافت. فنون و ابزاری که در جنبه های مختلف (فرمی و محتوایی) سبب فاصله گیری گفتار سراینده بر روی زنجیره زبان، از هنجار و زبان معیار و نزدیکی آن به زبان ادب و شعر می شود. در این راستا، تعیین سبک یک شاعر نیز، تشخیص و شناسایی همین ابزارها و شگردها در بسامد است که از شاعری به شاعر دیگر متفاوت هست و این چنین است که سبک های فردی به وجود می آید . بر این اساس، باید گفت که تفاوت اصلی شیوه شاعران سبک اصفهانی و هندی در میزان رویکرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمون های مرسوم ادبی ( motiv ) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل به عنوان سرآمد سبک هندی می کوشد که تحت تأثیر سبک اصفهانی نباشد (نظریه اضطراب تأثیر)؛ به گونه ای که این رویکرد در برابر شاعران سبک عراقی با شدّت کمتر و در برابر امثالِ صائب با شدّت بیشتر، صورت گرفته است.
واکاوی خطاهای فارسی آموزان عربی زبان در کاربرد تکواژهای فارسی براساس انگاره چهارتکواژ
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی خطاهای فارسی آموزان عربی زبان در کاربرد تکواژهای زبان فارسی است. این پژوهش بر پایه انگاره چهارتکواژ صورت گرفته است و با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به پیش بینی مشکلات و خطاهای تکواژهای فارسی توسط فارسی آموزان عربی زبان می پردازد. نمونه آماری این پژوهش، 50 فارسی آموز عربی زبان مرکز زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) بودند که داده ها از 50 برگ نوشته آزمون نگارش نیمسال اول سال تحصیلی 9۸-9۷ گردآوری شده است. تکواژها در انگاره چهارتکواژ به تکواژ محتوایی و تکواژهای نظام مند متقدم و تکواژهای نظام مند متأخر(بیرونی، پیوندی متأخر) دسته بندی می شود. با استخراج وگروه بندی خطاها، مشخص شد که فارسی آموزان عربی زبان در کاربرد تکواژهای نظام مند متأخر (مانند نشانه را) نسبت به تکواژهای نظام مند متقدم (مانند تکواژ جمع)، خطاهای بیشتری مرتکب می شوند و بر آنها دیرتر تسلط پیدا می کنند. هم چنین خطاهای نوشتاری آنها بر اساس سه منشأ درون زبانی، بینازبانی و مبهم مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از تحلیل و بررسی خطاها بر اساس منشأ، مشخص شد که بیشتر خطاهای فارسی آموزان عربی زبان درون زبانی است. با مقایسه داده های این پژوهش با پژوهشهای پیشین مشخص شد که الگوی ترتیب یادگیری تکواژها به صورت تکواژ جمع، فعل، حروف اضافه، نشانه را و نشانه اضافه (ی میانجی) است. بنابراین مدرسان آموزش زبان فارسی، تهیه کنندگان برنامه و محتوای درسی و طراحان آزمون، لازم است در آموزش، طراحی متون درسی و آزمونهای تشخیصی و بسندگی برای فارسی آموزان عربی زبان به این موضوع بیشتر توجه کنند.
کاربست نظریه هنجارهای گیدئون توری در ارزیابی کیفیّ ترجمه عربیِ اشعار فریدون مشیری
حوزه های تخصصی:
در این جستار بخشهایی از ترجمه اشعار فریدون مشیری در کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث از محمد نورالدین عبدالمنعم، که برگردان گزیده ای از اشعار معاصر فارسی به عربی است از دید مطالعات توصیفی فرایند- مدار ترجمه و با تکیه بر نظریه هنجارهای گدئون توری بررسی می شود. این شیوه به فرایند ترجمه یا خود عمل ترجمه می پردازد. نظریه وی به قالبهای ادبی اشاره می کند که در هر فرهنگ خاصی وجود دارد و یکی از دستاوردهای اصلی آن این بود که توجه همگان را از رابطه تک متون مبدأ و مقصد به روابطی معطوف ساخت که میان خود متون مقصد وجود دارد. نتیجه اصلی ارزیابی کیفی تعریب عبدالمنعم حاکی است که اثر وی از پذیرش در فرهنگ مقصد برخوردار است؛ اما از بسندگی وکفایت در مبدأ به دور است. دو دیگر مسئله فهم نادرست معانی کلمات، اصطلاحات، عبارات یا جملات است که به تحریف دلالتی، سبکی یا معنایی منجر می شود.
واکاوی تطبیقی جلوه های پایداری افغانستان در شعر سید ابوطالب مظفری و جابر قمیحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
229 - 256
حوزه های تخصصی:
حوادث ناگوار دوران معاصر در کشورهای اسلامی باعث گسترش ادبیات پایداری شده است. ادبیات پایداری یکی از گونه های ادبیات متعهّد است که با توجه به رویدادهای اجتماعی و سیاسی هر ملت و شرایط تاریخی آن بازتاب و انعکاس متفاوتی در قیاس با دوره های دیگر دارد. در میان شاعران معاصری که در این زمینه اشعار بسیاری سروده اند، می توان به سید ابوطالب مظفری که شاعر افغانستانی مقیم ایران است و جابر قمیحه شاعر مصری اشاره کرد. سید ابوطالب مظفری قسمت اعظم مجموعه شعری خود را در بیان پایداری و رشادت مردم افغانستان سروده است. وی در دفتر شعری خود «عقاب چگونه می میرد؟» به روزگار دشوار و جانکاه ملت افغانستان پرداخته است. جابر قمیحه شاعر مصری نیز به دلیل حضور در مناطق مرزی نزدیک به افغانستان و مشاهده انواع دست اندازی و تجاوز نسبت به حریم این کشور مسلمان و مردمان آن، تعهّد ادبی خویش را در مجموعه ای به نام «لجهاد الأفغان ... أغنّی» اختصاص داده و از رشادت ها و دلاوری های مردم این سامان زبان به میان آورده است. این پژوهش به مقایسه تطبیقی اندیشه های مقاومتی این دو شاعر می پردازد تا از این رهگذر وجه تمایز مضامین مشترک پایداری آنها را نسبت به یکدیگر روشن کند. جابر قمیحه به عنوان یک شاعر مصری و از زاویه نگاه یک شاعر متعهد به ادبیات پایداری افغانستان نگریسته، حال آنکه مظفری خود یکی از مجاهدان حاضر در عرصه جهاد می باشد و این تفاوت در نگرش، زیبایی ادبی دو چندانی به شعرشان بخشیده است. یافته های این جستار که به روش تطبیقی و براساس مکتب آمریکایی به وارسی مضامین مشترک در دفترهای شعری دو شاعر مذکور می پردازد، حاکی از آن است که جلوه های مقاومت از قبیل ترسیم رنج و محنت دوران جنگ، روحیه مبارزه طلبی و جنگاوری، پاسداشت مقام شهیدان، جاماندن از کاروان شهیدان، دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرقه، ترویج روحیه امید و خودباوری، در مجموعه اشعار آنها از بسامد بسیار بالایی برخوردار است..
دراسه الشخصیّات الدینیه المنبوذه فی شعر شاذل طاقه فی ضوء التقنیّات البیانیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
9 - 24
حوزه های تخصصی:
یعدّ شاذل طاقه مِن روّاد الشّعر العراقی المعاصر، وقد تمتّع فی شعره بالتّراث من زوایاه المختلفه، بینما یعد توظیف التراث الدینی نصیبه الأوفر قیاسا لسائر مصادر التراث. لقد افتتن الشاعر بالشّخصیات الدینیه المطروده مثل شخصیه قابیل ویهوذا الإسخریوطی والمسیح الدجّال بوصفهم أیقونه لإراقه الدماء والظلم، مصوّراً الجرائم والدّمار لدی البشر ومتمرّداً علی کلّ ظالم غاصب فی الأرض. ورغم أنّ شاذل طاقه شاعر کبیر ذو موهبه شعریه ثریه، لکنّ النقاد قلّما اهتمّوا به وبشعره، فظلّ رائداً منسیّاً ومن هنا قرّرنا أن نعرّفه ونستعرض شعره من خلال المنهج الوصفی التحلیلی عبر دراسه الشّخصیّات الدینیّه المنبوذه فی شعره، فی ضوء التقنیات البیانیّه الّتی لجأ إلیها فی توظیفها. وتشیر النتائج الحاصله عن المقال إلی أنّ الظروف السیاسیّه والاجتماعیه المضطربه فی العراق والعالم العربی قد أثّرت تأثیراً بالغاً علی نفسیّه الشاعر وألهبت عواطفه، وجعلته یوظّف شخصیّات دینیه فی شعره ومنها الشخصیّات الدینیّه المنبوذه. وقد اهتمّ فی استخدام هذه الشخصیّات بحفظ الانسجام بین اللفظ والمضمون والتنسیق بین التقنیات البیانیّه والمضمون الشعری اهتماماً شاملا. واستمدّ تقنیات بیانیه متنوّعه فی استحضار هذه الشّخصیات، منها الخطاب الدینی، والأسلوب القصصی، والرّمزیه.
تجلیَّات الدیستوبیا و ملامحها فی شعر علی کنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
129 - 152
حوزه های تخصصی:
الدیستوبیا أو المدینه الفاسده أو أدب الواقع المریر ناتجه عن المتغیّرات والأحداث الاجتماعیه والسیاسیه السائده. الشاعر فی الدیستوبیا یعتمد علی المجتمع أو المدینه، متخذاً إیّاها الأرضیه الممهّده والعامل الأساسی لظهور العناصر الدیستوبیه فی البنیه الشعریه. تجلَّت الدیستوبیا فی أعمال الشاعر علی کنعان الشعریه بشکل لافت للانتباه، ونحن بدورنا أیضاً نکشف عن أَبعاد خبایاه الذهنیَّه و الروحیَّه تجاه الدیستوبیا من شتى الزوایا، عبر تطبیقها علی نماذج من نصوص علی کنعان الشعریَّه، و ذلک للکشف عن دلالات هذه الظاهره الأدبیَّه. وَ یعتمد هذا المقال فی دراسته للأدب الدیستوبی بأنواعه فی سطوره الشعریه، و من ثمّ یذکر خصائصه وتأثیره فی نتاجه الشّعری، حتى نتطلع على خصائص هذه البیئه التی عاشها، وأن نصل وبصوره دقیقه إلى رؤیه الأدیب حول المدینه الفاسده. وانطلاقاً من هذا یسعی البحث إلی الوقوف علی دور الأحداث الإنسانیه والاجتماعیه والسیاسیه والاقتصادیه، والَّتی تلعب دوراً مهمّاً علی حصول المعانی الجدیده لنصوص علی کنعان الشعریه وتنوع معانیها من حیث الأدب الدیستوبی، وذلک بمنهجٍ یتصف بطابع الوصفیِّ التحلیلی مدعوماً بالبحث المکتبی والاجتماعی. وَ لقد توصلنا فی هذا البحث إلى أن الشاعر سعى جاهداً فی أعماله الشعریه أن یعطینا صوره صادقه عن المدینه الفاسده، وتأثیرها سلبیَّاً علی المجتمع، مُتخذاً إیاها وسیله لِتوعیه أبناء مجتمعه وتصحیح المسار، حتى یتمکنوا من بناء المدینه الفاضله الزاخره بالحبّ والعداله.
بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه مولوی در مثنوی و متون بودایی (پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن می تواند به یکی از مسائل مهم هستی شناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهره گیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیت های شاعرانه ، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار می روند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان می دهد عدم خواندن ماهیت پدیده های جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیده ها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوت ها را می توان در نوع معرفت و هستی شناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حق تعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم می رود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
عناصر فرهنگی در ترجمه: رویکردهای مترجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر، صاحب نظران حوزه مطالعات ترجمه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که ترجمه یکی از شاخص ترین الگوهای برخورد میان دو فرهنگ است و نمی توان آن را به فرایند زبانی صرف محدود کرد. در زمینه ترجمه شناسی، نظریه پردازانی چون برمن [1] ، ونوتی [2] ، شلایر ماخر [3] ، ریکور [4] ... بر بازنمایی دیگری و بیگانه سازی تأکید می کنند و آن را راهبرد برتر می دانند، آن ها مترجم را از هرگونه «مقدس شماری زبان مادری» برحذر می دارند و معتقدند که او باید فرهنگ دیگری را بدون هرگونه دخل و تصرف به خوانندگان زبان مقصد معرفی کند. اما در واقعیت امر همیشه چنین نیست و گاهی مترجم به جای آشنا کردن خواننده مقصد با فرهنگ بیگانه، جای گزینی معنایی را به کار می بندد؛ گاهی حتی به حذف و عوض کردن مطالب روی می آورد. آیا می توان بدون درنظر گرفتن موقعیت، بیگانه سازی را راهبرد برتر دانست؟ اولویت راهبردها به چه عواملی بستگی دارد؟ آیا عدم انتخاب چنین راهبرد به اصطلاح برتر صرفاً ریشه در دیدگاه مترجمان به فرایند ترجمه دارد؟ چه عواملی بر انتخاب های مترجم تأثیر می گذارند و موجب تمایز ترجمه های گوناگون یک اثر می شوند؟ این انتخاب ها چه تأثیراتی می توانند بر خواننده زبان مقصد داشته باشند؟ مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب های مترجم در برگردان عناصر فرهنگی می پردازد، سپس تأثیر این انتخاب ها را بر خوانندگان زبان مقصد مورد بررسی قرار می دهد. [1] Berman [2] Venuti [3] Schleiermacher [4] Ricœur
مطالعه تطبیقیِ اقتباس هایِ سینماییِ مرگِ یک فروشنده اثر آرتور میلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
209 - 225
حوزه های تخصصی:
امروزه مشاهده فیلم های اقتباس شده از آثار ادبی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. یکی از دلایل عمده این پدیده، سرشت دلربا ی متون دیداری در عصر دیجیتال است. فرآیند تغییر شکل یک متن نوشتاری به متنی دیداری، درهم تنیده و پیچیده است و عوامل بسیاری را دربر می گیرد. فرآیند تبدیل و تغییر متن نوشتاری به متنی دیداری را اقتباس می شمارند که خود یکی از زیرشاخه های پژوهش در قلمرو ادبیات تطبیقی است. در این پژوهش سه فیلم اقتباسی بر اساس نمایش نامه مرگ یک فروشنده (1949) آرتور میلر (1915- 2005)، نمایشنامه نویس امریکایی، بررسی شدند. این سه اقتباس شامل فیلم های لزلو بندک (1951)، الکس سگال (1966) و ولکر اشلوندورف (1985) می باشند. اقتباس های مذکور بر اساس نظریه های جورج بلوستون، رابرت استم، لیندا هاچن، کامیلا الیوت و لوییز جیانتی مورد بررسی قرار گرفتند. نقش کم رنگ زن های داستان، عملاً در همه اقتباس های مورد مطالعه به حاشیه رانده شده است. همچنین در دو اقتباس اول، می توان قاطعانه گفت که درون مایه شکست رویای آمریکایی به طور زیرکانه ای حذف شده، ولی اقتباسِ اشلوندورف این درون مایه را آزادانه به تصویر می کشد.
تطبیق اندیشه های مقاومت و پایداری در شعر خلیل مطران و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
257 - 280
حوزه های تخصصی:
شعر مقاومت و پایداری و ادب اعتراض با هدف بیان نگرانی های اجتماعی و انسانی، بخشی از ادبیات است که به منظور روشنگری از اوضاع نامطلوب نسبت به ناهنجاری ها و مشکلات جامعه در ساختار اجتماعی و سیاسی ابراز می شود. خلیل مطران و شفیعی کدکنی دو شاعر توانمند و مشهور ادبیات معاصر عربی و فارسی هستند، که شعر آنها مفاهیم ارزشمند و قابل تأملی در زمینه اعتراض و مقاومت با مضامین نارضایتی از جامعه، تلاش برای مبارزه با استبداد، مدح و ستایش آزادی و یادبود آزادی خواهان در بردارد. این پژوهش، به دلیل انعکاس مطالب مشترک در شعر دو شاعر به واکاوی میزان هنرآفرینی شعر آن ها در حوزه شعر مقاومت و با تکیه بر روش تطبیقی–توصیفی پرداخته است، تا با بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیان نماید، چگونه شرایط یکسان در دو منطقه جغرافیایی موجب ظهور و بروز وحدت اندیشه دو شاعر گردیده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش دیوان خلیل مطران و کتاب آیینه ای برای صداها از شفیعی کدکنی است که با روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن موضوع پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد، با توجه به تفکرات سیاسی یکسان خلاقیت مطران در ادب مقاومت و اعتراض در ایجاد ارتباط میان روایت تاریخی با شرایط روزگار معاصر و ابتکار شفیعی کدکنی در خلق و استفاده از نمادهای سمبلیک در ادب پایداری و اعتراض است.
نقد و بررسی رابطه معماری و تأمین اجتماعی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
62 - 86
حوزه های تخصصی:
رفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان یکی از اصیل ترین متونی که ما را از اوضاع ایران قبل از اسلام آگاه می کند، پرداختن به مقوله رفاه و تأمین اجتماعی در صدر سیاست های کلان پادشاهان ایرانی قبل از اسلام از دورهکیانیان تا ساسانیان بوده است. یکی از مهم ترین ابزارهای تأمین رفاه اجتماعی، بهبود شرایط صنعتی کشور است که به آبادانی و توسعه کشور و بهبود معیشت مردم می آن جامد. امری که علی رغم پر هزینه بودن به دلیل توجه پادشاهان به آسایش و رفاه مردم و تعمیم برخوداری و تأمین اجتماعی، بدان اهتمام شده است. از این رو این پژوهش با تکیه بر شاهنامه فردوسی به عنوان متنی تاریخی ادبی به بررسی مصادیق صنعت و کاربرد انواع و گونه های آن در این اثر به منظور دست یابی به رفاه و تأمین اجتماعی پرداخته است. نتیجه نشان می دهد که پرداختن به امر صنعت که از سنگین ترین و پرهزینه ترین برنامه های کشوری است، همواره درشاهنامه فردوسی از طرف پادشاهان برای ارائه خدمات اجتماعی به عنوان ارکان رفاه و تأمین اجتماعی مورد توجه واقع شده است. روش به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر پژوهش میان رشته ای است.
بررسی تطبیقی حماسه گیلگمش و اودیسه ی هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیلگمش نخستین حماسه موجود جهان است که اساسی ترین مسائل انسانی را می توان در آن دید. جامعه هومری یونان از طریق میسین و شرق یونان با فرهنگ شرق و بین النهرین آشنا و تأثیرپذیر بوده است. بنابراین، گیلگمش احتمالاً بر اودیسه هومر تأثیر گذاشته است. از آنجا که ادبیات تطبیقی ما را قادر به درک عمیق متون می سازد؛ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی مشابهت های دو حماسه گیلگمش و اودیسه هومر به صورت تطبیقی و مقایسه ای است. این دو حماسه بن مایه های مشترکی مانند موجودات فوق طبیعی، خدایان شبیه به هم و فلسفی بودن دارند. همچنین شخصیت هایی نیز دارند که از نظر کارکردهایشان به هم شباهت دارند. زن مقدس و نوزیکائا از این نظر که عاشق قهرمان می شوند؛ ایشتر و سیرسه از این نظر که توانایی تبدیل انسان به حیوان را دارند؛ گیلگمش و اولیس از این نظر که با هیولاها جنگیده اند، به خاطر غفلت فرصت هایی را از دست داده اند، از دریا گذر کرده اند، شخصیتی بزرگ دارند، از خودراضی اند، به جهان زیر زمین سفر کرده اند، برای رسیدن به راهنما رنج را تحمل کرده اند، سرکش بوده اند، ناامید شده اند، به سرزمین های ناشناخته سفر کرده اند، دوستان خدایان را کشته اند، گاو مقدس را کشته اند و به خواب بی موقع فرورفته اند.
مقایسه تطبیقی بررسی تاثیر مرگ آگاهی بر شخصیت های صاحب قدرت، در نمایشنامه کالیگولا نوشته آلبر کامو و داستان ضحاک شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مرگ" حادثه گریزناپذیر و ناگزیر غایی تمام انسانهاست. بعضی آن را به دست فراموشی می سپارند و برخی معرفت اندیشانه با پذیرش آن، وقوعش را حتمی و حقیقی می دانند. بررسی و تحلیل روایت دو شخصیت مستبد، قدرتمند و خونریز داستان های فردوسی و آلبر کامو و نحوه مواجهه آن دو با مرگ خود و دیگران، مساله اصلی این پژوهش است. کالیگولا و ضحاک که خود را فرمانده مطلق و صاحب اختیار جان و مال آدمیان می دانستند، بر این باور بودند که می توانند بر مرگ نیز تسلط یابند، آنان می کوشیدند با کشتن دیگران، از هراس مرگ خود رهایی یابند؛ اما ناموس طبیعت و حوادث روزگار آنان را با پدیده مرگ رویاروی ساخت. چگونگی پرداخت حوادث داستان از دیدگاه فردوسی طوسی (به نمایندگی از حکمای اسلامی) و آلبر کامو (از نمایندگان مکتب اگزیستانسیالیزم) فلسفه حیات و مرگ را از نظرگاه دو جهان اندیشگانی در شرق و غرب عالم بر ما روشن می کند. هر دو صاحب منصب پس از کسب قدرت دست به ظلم و ستم و کشتار بی سابقه اطرافیان می زنند. مانند تمام آدمهای دنیا از مرگ خود می هراسند و می خواهند با قتل آدمها، قدرت طبیعت در کشتن انسانها را در دست بگیرند. کشتن برای مبارزه با هراس مرگ، تنها راهکار آنهاست. سرنوشت هر دو شخصیت شبیه هم است و در نهایت به دلیل قتل و خونخواری علیه هر دو شورشی به پا می شود و از صحنه قدرت کنار گذاشته می شوند.
بررسی عشق در شعر حسین منزوی و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
291 - 314
حوزه های تخصصی:
عشق، کلیدواژه زندگی آمیخته با احساسات انسان و زمزمه های رمانتیک از یک احساس مثبت است که به قول مولانا طبیب جمله علت های ماست و ژرفنای آن شاه کلید آهنگ شعری اکثر شاعران ما به ویژه نزار و منزوی است. وجود معشوق نیز که سرچشمه اصلی این رابطه عاطفی آمیخته با سودایی است در اشعار نزار قبانی و حسین منزوی مانند دیگر شاعران موج می زند. اما در شعر منزوی هنوز آن چهارچوب اصلی عاشقانه های شعر کلاسیک را بیش تر از شعر نزار قبانی در خود حفظ کرده است. درباره شعر و اندیشه های منزوی نظرات متعددی وجود دارد. با این وجود، در شعر او هنوز جایگاه عشق و عاشقانه ها با شعر دوره سبک هندی فاصله چندانی نگرفته است. اما شعر نزار ، اگر با مضامین عاشقانه دوره های قبل مقایسه گردد، فاصله زمانی و فرهنگ غالب بر ذهن او با توجه به ارتباطات گسترده ای که با دنیای معاصر غرب دارد؛ تحوّل در شعر او، بر حسب جایگاه وی و اختلاف افکار حاکم بر جامعه با دنیای بیرون، بیش تر از منزوی حس می شود.
بررسی تطبیقی دو ترجمه از هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب هزار و یک شب از مهم ترین کتاب های کهن در زمینه ی قصه و افسانه است که از دیرباز مورد توجه بوده است و ترجمه های گوناگونی از آن صورت گرفته است. در زبان فارسی دو ترجمه مهم از هزار و یک شب صورت گرفته است که نخستین ترجمه را عبداللطیف تسوجی انجام داده است و ترجمه ی دیگر متعلق به ابراهیم اقلیدی است. با مقایسه ی این دو ترجمه تفاوت هایی تفاوت در آغاز و خاتمه ی کتاب، شیوه های داستان پردازی، مسائل اندیشگانی و اعتقادی و ترتیب و عنوان داستان ها دیده می شود. مهم ترین دلیل پدیدآمدن اختلاف میان دو ترجمه را می توان به سبب نسخه های اساسی دانست که دو مترجم برای کار خویش برگزیده اند. نسخه ی اساس تسوجی در ترجمه ظاهراً نسخه ی بولاق 1 بوده است، در حالی که نسخه ی اساس اقلیدی، بولاق 2 و کلکته و بروسلاو بوده است؛ البته اقلیدی در تصحیح خود از ترجمه ی فرانسوی و انگلیسی هزار و یک شب نیز استفاده کرده است. نکته ی دیگری که موجب تمایز این دو ترجمه شده است، برخاسته از نوع نگاه مترجمان به متن حکایت هاست. تسوجی در ترجمه ی خود در پی آن بوده است که پیرنگ اصلی حکایت را بیاورد و توجه چندانی به فضاسازی نداشته است؛ در حالی که اقلیدی در ترجمه ی خود، عنصر توصیف را به صورت جدی مورد توجه قرار داده است و همین امر موجب طولانی تر شدن متن حکایت ها و ایجاد تفاوت میان دو ترجمه شده است.
شناخت چهار نسخه خطی از آثار عبدی بیگ شیرازی(منظومه های بحر مسجور، منشور شاهی، مروّج الأسواق و مهیّج الأشواق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
419 - 437
حوزه های تخصصی:
خواجه زین العابدین علی بن عبد المؤمن شیرازی ، از شاعران مورخ و مستوفیان سده دهم هجری است او از دو تخلص نویدی و عبدی در شعرش استفاده کرده و در نظیره پردازی تواناست، سه خمسه به تبع نظامی و «بوستان خیال» را به پیروی از «بوستان» سعدی و هفت مثنویِ «خزائن الملکوت» را به تقلید از «هفت اورنگ» جامی سروده است و دارای آثار فراوانی به نظم و نثر است که هنوز تعدادی از آن ها ناشناخته مانده و یا تصحیح نشده اند، و چون 40 سال در دربار شاه تهماسب ، مستوفی بوده است شعرش حاوی مطالب مهمی از این برهه از تاریخ کشورمان است، شعر او را در این مثنوی ها باید نوع جدیدی از انواع شعر تلقی کرد و با احتیاط واجبِ علمی می توان گفت که عنوان شعرِ تعلیمی- تبلیغی برای آن مناسب باشد. «خزائن الملکوت» او دارای هفت بخش یا خزانه است و تا کنون دو نسخه از آن شناسایی شده ولی هیچ کدام از منظومه های آن تصحیح نشده اند و چون بیم از آن است که هر لحظه یک نسخه خطی در اثر حادثه ای و یا سهل انگاری از بین برود، تعجیل در تصحیح این نسخ، موجّه و ضروری می باشد.
اخلاق زیست محیطی یا انسان محوری: بوم نقد تطبیقی با نگاهی به سپهری و امرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از رویکردهای تازه در حوزه نقد ادبی رویکرد بوم نقد است که به بررسی رابطه میان انسان و طبیعت در ادبیات می پردازد. هرچند تعداد قابل توجهی از آثار نظری و کاربردی در حوزه بوم نقد منتشر شده است، اما تاکنون توجه چندانی به پژوهش بوم نقد تطبیقی نشده است. پژوهش پیش رو تلاشی است برای گشودن باب چنین پژوهش هایی به زبان فارسی در فضای دانشگاهی ایران. شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری در اشعارش بارها به عناصر طبیعت اشاره می کند. شاعر و فیلسوف آمریکایی، رالف والدو امرسن نیز از طبیعت به عنوان موضوع آثارش استفاده می کند. به دلیل اهمیّت طبیعت در آثار این دو شاعر، کاربست رویکرد بوم نقد دریچه تازه ای را بر اندیشه این دو شاعر و آثار ایشان خواهد گشود. اگرچه بهره مندی دو شاعر از طبیعت برای آفرینش هنری به شباهت هایی منجر شده است، امّا نگاه آن دو به طبیعت باهم تفاوتی نیز دارد که مهم ترین آن تفاوت دید مدرن انسان محور امرسن با اخلاق زیست محیطی پست مدرن سپهری است. رویکرد بوم نقد تطبیقی می تواند با بررسی این نگاه های متفاوت، مناسب ترین نگاه را برای شرایط زیست محیطی امروز شناسایی کند و به خوانندگان ادبیات بشناساند.
تحلیل داستان وامق و عذرا بر اساس نقد کهن الگویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی از انواع نقد اسطوره ای است که بیشتر بر نظریات یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی و صور ازلی تاکید دارد. در نظر یونگ، کهن الگوها آن دسته از صور ازلی ونوعی اند که در عمق ناخودآگاه جمعی انسان ها، به صورت بالقوّه وجود دارند و خفته اند. این صور کهن و اساطیری، می توانند در هنر و ادبیّات تجلّی یابند. منظومه های عاشقانه، یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیّات هر ملّت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن سرزمین دارد و مطالعه داستان های کهن، نه تنها از جنبه ادبی، هنری یا سرگرمی، بلکه از نظر آشنایی با افکار و ارزش های فردی و اجتماعی مردم یک سرزمین حائز اهمیّت است؛ پژوهش حاضر، با تببین نمادها و کهن الگوهای داستان وامق و عذرا و نقش آن ها در تعالی عاشق، می کوشد جایگاه معشوق تعالی بخش را در منظومه مذکور مورد بررسی قرار دهد؛ تا آشکار شود که آیا در داستان عاشقانه، اتّحاد کهن الگوها می تواند نقش معشوق در تعالی عاشق را نشان دهد؟ مشاهده می شود؛ اتّحاد و ارتباط کهن الگوها در این منظومه در جهت رشد و شناخت و رسیدن به کمال انسانی عاشق است.