فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
دراسة مقارنة نقدیة لقصة من ""غادة السمان"" وأخرى ل ""بیجن نجدی"" من منظور المدرسة الأمریکیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إذا کان النص الأدبی فی رؤیة المدرسة الکلاسیکیة للأدب المقارن یخضع للبحث بغیة الکشف عن تأثیراته المتبادلة مع النصوص الأدبیة الأخرى، ففی المدرسة الأمریکیة یتحول النص إلى مادة یفحصها الباحث لاستکشاف ما فیها من جمالیات، فاتحا بعد ذلک باب المقارنة بینها وبین مادة أدبیة أخرى، لتتموضع فی مکانتها التی تستحقها حسب الرؤیة العلمیة. ینطلق هذا البحث من المنظور الأمریکی المقارن، عاقدا المقارنة بین عملین أدبیین هما ""المستشفى لا، القطار"" للقاص الإیرانی بیجن نجدی و""فزاع طیور آخر"" للقاصة السوریة غادة السمان، لیبرز بذلک أهمیة الدور الذی یستطیع الأدب المقارن أن یلعبه فی فهم النصوص الأدبیة. وفی سیاق الاستنتاجات، فقد توصل البحث إلى أن المدرسة الأمریکیة قادرة فعلیا على تحقیق غایتها المتجسدة فی المزج بین حقلین معرفیین دون انصهار أحدهما بالآخر. کما یتبین أن هذه المدرسة قادرة على أن تمثل دورا فی الکشف عن الأبعاد الجمالیة للأعمال الأدبیة وذلک عبر توظیف آلیات النقد الأدبی الجدید. أضف إلى ذلک أن القاصین تمکنا من التواصل مع القارئ عبر تبنی استراتیجیات محددة تنسجم مع ما یحمله النص من معانٍ ومفاهیمَ، بید أن القاص بیجن نجدی یتقدم على القاصة غادة السمان فی إبداع الصور الفنیة لخلق لوحته الفنیة المکتوبة. فیما یکشف البحث فی جانب آخر من مخرجاته عن أن استخراج جمالیات المبدعات الفنیة لن یکون المحطة الأخیرة فی رحلته المقارنة، بل لابد له أن یضع تلک الجمالیات أمام القارئ کی یزید من فهمه للنص الأدبی ویعزز رؤیته لاختیار الأفضل لیطالب المبدع الفنی بإبداع أعمال أدبیة ذات جمالیات أغزر، بغیة تفعیل عملیة الأخذ والعطاء بین القارئ والکاتب.
مقایسة ارداویراف نامه و التوهم حارث محاسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارداویراف نامهاثری از عهد ساسانی و به زبان پهلوی است. متن فارسی آن از روی ترجمة فرانسوی نوشته شده است. التوهمنوشته حارث محاسبی، از عرفای قرن سوم، و به زبان عربی است. این اثر هنوز ترجمه نشده است. هردو اثر دربردارنده مشاهدات انسان خاکی از عالم ملکوت اند. ویراف در جامعة زرتشتی ای که با حملة اسکندر مبانی دینی و اخلاقی آن دچار آشفتگی شده است، به منظور رفع شک عروج می کند. محاسبی نیز در جامعة اسلامی واعظی عارف است. هدف، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی عصر، و طبقة اجتماعی هردو- به این معنا که یکی عارف و دیگری متشرع است- بر تصویرسازی های بهشت و دوزخ اثر گذاشته است. بهشت و دوزخ در ارداویراف نامهبراساس کارکردهای اجتماعی افراد و مبتنی بر بینش گیتی شناختی زرتشتیان ترسیم می شود؛ درحالی که در التوهمتأکید بر دوری و نزدیکی به خداوند است. باوجود اندیشة اسلامیِ محاسبی، مراحل سفر در هردو یکسان است و غایت هردو رسیدن به «روشنی بیکران». اگرچه عروج محمل موقعیتی تاریخی و اجتماعی است، هردو اثر بر الگوی جمعی کمال یابی که از ریشه های عمیق برخوردار است، منطبق می شوند. محاسبی با گزینش آیات، احادیث و به کارگیری قدرت تأویل، مشاهدات خود را با الگوهای جمعی کمال سازگار کرده است.
تاریخ مداری در رمان های «سووشون» از سیمین دانشور و «سباق المسافات الطویلة» از عبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی تاریخ مداری در رمان های «سووشون» اثر سیمین دانشور و رمان «سباق المسافات الطویلة» از عبدالرحمن منیف می پردازد. در این بررسی برخی از عناصر داستانی مانند شخصیت پردازی، زاویه ی دید، درون مایه و سبک مورد تحلیل قرار گرفته و چگونگی بهره گیری از این عناصر در جهت روایت تاریخی بررسی شده است. همانندی و تفاوت ها در زمینه پرداختن به رویدادهای تاریخی با محوریت استعمار، با توجه به نگرش هر دو نویسنده مشخص گردیده و فضای رمان ها تشریح شده است. از آنجا که هر دو نویسنده دوره ای مشخص از تاریخ ایران را به تصویر کشیده اند و به شکست نهضت ملی و سقوط مصدق و کودتای 28 مرداد 32 اشاره نموده اند و با توجه به اینکه این دو رمان در زمره ی رمان های سیاسی- تاریخی محسوب می شوند، تلاش شده است جنبه ی تاریخی این دو رمان نیز مورد بررسی قرار گیرد و رمزهای سیاسی آن تشریح شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به این نتیجه می رسدکه حضور بیگانگان و توطئه های آنها در کشور، آشوب داخلی، شیوع فتنه، سرسپردگی ارکان دولت، غفلت توده ی مردم، مقاومت و.. از جمله موضوعات مشترکی است که در این دو رمان به صورت آشکار تجلی یافته است.
بررسی پدیده های ایرانی در منابع کهن عربی؛ بررسی موردی: «رکوب الکوسج» و «سروة بست» در «ثمار القلوب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رکوب الکوسج» (برنشستن کوسه)، نام جشنی است که پیش از فرا رسیدن بهار به نشانة وداع با فصل سرما برگزار می شد. «سروة بست» (سرو کاشمر)، نام سروی است که به باور پیشینیان، زرتشت آن را از بهشت آورده و به دست خود یا گشتاسب و یا گرشاسب آن را در کاشمر کاشت. از آنجا که درخت سرو نزد ایرانیان مقدس بود، به این درخت کهن نیز به دیدة احترام می نگریستند. سرو کاشمر تا دوران متوکل عباسی مایة افتخار اهالی خراسان بود تا آن که به دستور این خلیفه قطع شد. ابومنصور ثعالبی در کتاب ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب به «رکوب الکوسج» و «سروة بست» اشاره کرده است.
در این جستار درصددیم تا با بررسی این دو نمونه در کتاب ذکرشده نشان دهیم حتی آن دسته از کتب میراث عربی که به ظاهر با تاریخ ایران ارتباط ندارند، می توانند حاوی مطالب ارزشمند در این زمینه باشند.
گفتنی است در مقاله حاضر از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است و بررسی پدیده های ایرانی در منابع کهن عربی از حوزه های پژوهش در ادبیات تطبیقی است.
سرمقاله: ضرورت تدوین برنامه ریزی راهبردی برای رشته ادبیات تطبیقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
همانندی افسانه های پهلوانی ایران و چین
منبع:
صدف بهمن ۱۳۳۶ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
تاثیر زبان عربی بر شعر نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر زبانی بر اساس نیازهای خود واژه هایی را از زبان های دیگر وام می گیرد که زبان فارسی نیز این گونه می باشد. از میان زبان ها، زبان عربی بیش و پیش از هر زبان دیگری بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. واژگان بسیاری طی 11 سده وارد زبان فارسی شده است. ورود زبان عربی به قلمرو شعر فارسی به یک دوره زمانی و یا شاعری خاص بر نمی گردد. بلکه همه شاعران پارسی زبان کم و بیش زبان عربی را در سروده های خود بکار برده اند محمدحسین نظیری نیشابوری شاعر فارسی سرای ایرانی قرن 11 و11 ه . ق که در هندوستان سکونت گزید، دیوانی مشتمل بر انواع گوناگون شعر دارد که در آن غزل بیش از همه خودنمایی می کند. نظیری نیشابوری در جای جای دیوانش از کلمات، تعابیر و جملات عربی استفاده کرده است. او این موارد را به خوبی در خدمت زبان فارسی قرار داده است به طوری که خواننده با شنیدن آن ها دچار دوگانگی زبانی نمی شود. نوع بکارگیری این عبارت ها ثابت می کند که او با زبان عربی آشنا بود و وجوه فصاحت و بلاغت و ایجاز عربی را هم می دانست. به کارگیری آیات قران و احایث پیامبر و ... منجر به بروز پدیده بینامتنی در دیوان او شده است. در این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا با بررسی شعر نظیری نیشابوری مشخص شود که زبان عربی به چه میزان در شعر این شاعر فارسی زبان رسوخ کرده و شاعر به چه روش هایی میان زبان فارسی و عربی هماهنگی ایجاد کرده است.
تأثیر فرهنگ و ادب ایرانی در ادب عربی مطالعه مورد پژوهانة (امثال مولد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله نشان دادن تأثیر حکمت های خسروانی و اندیشه های ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمی نماید، موضوع از زاویة جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. این مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمت های ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش از هزار مثل مُوَلََّدی (غیر عربی) که در منابع عربی وجود دارد، ایرانی است. لذا پس از ترسیم زمینه های تاریخی برای انتقال این اندرزها به ادب عربی، با معرفی ده ها نمونه از این امثال که در ایرانی بودن آنها تردیدی وجود ندارد، راه را برای پژوهش های بعدی هموار کرده ایم. افزون بر این، برای آنکه تأثیر ادب و فرهنگ ایرانی را در ادب عربی نشان داده باشیم، مضامین مشابه آنها را در ادب فارسی و عربی نقل کرده ، به امثال و حکم دهخدا ارجاع داده ایم. در مواردی نیز به نقد شرح و تحلیل برخی متون ادب فارسی پرداخته ایم تا نشان دهیم تأثیر اندیشه های ایرانی در ادب عربی بیش از آن است که امروز بر اذهان پ ژوهشگران حاکم است و حق فرهنگ و ادب ایران نه تنها از سوی محققان عرب که از سوی اندیشمندان ایرانی هم، چنانکه باید شناخته نشده است.
بررسی تطبیقی و بینامتنی مثنوی خموش خاتون و هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر، بازیابی حضور متنی دیگر و آگاهی از چگونگی بازتولید آن در متن پیش رو، موجب غنای تحلیل می شود. امروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روش های آن آسان می شود. از مهم ترین عوامل تحلیل در حوزة ادبیات تطبیقی بررسی شباهت ها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درون مایه است ولی خوانش بینامتنی دغدغة فرا رفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ یک متن بر پایة گفتمانی از پیش موجود بنا می شود و سپس آن گفتمان را از آن خود می کند و حتی موجب دگرگونی معنای متن محوری می شود. مقالة حاضر با تأکید بر این معنا و پیوند اصول نقد تطبیقی و بینامتنی بر آن است تا ضمن معرفی مثنوی خموش خاتون(که اصلی هندی دارد) به مهم ترین عناصر درون متنی که زمینه را برای ارجاع به هزار و یک شب فراهم می کند، بپردازد. پس از بررسی تطبیقی ( شباهت ها و تأثیرگذاری ها)، به چگونگی جذب و دگرگونی هزار و یک شب در گسترة مثنوی خموش خاتونپرداخته و با تأکید بر عناصری چون تعلیق، نقیضه، جایگشت و ... به بررسی بینامتنی می پردازد. این عناصر موجب معنا بخشیدن به روایتی دیگرگون شده و متنی دیگر را فرآوری کرده است. پیوند ساختار و عناصر نوین در این مثنوی با ساختار ابتدای هزار و یک شب (آغاز قصة شهرزاد) بستری دیگر را برای خوانشی تطبیقی- بینامتنی فراهم می کند.
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
مطالعه تطبیقی شرایط اجتماعی سیاسی تأثیرگذار بر شکل گیری «کمدی الهی» دانته و «معراجنامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمدی الهیو معراجنامهمتعلق به دو باور دینی، با رویکرد دینی، اخلاقی و آموزشی است که هدف آن ها کمک به خروج انسان از نگون بختی های جهان فانی و گشودن راه سعادت است. موضوع این آثار، سفر انسانی وارسته به عالم فرامادی، دیدن پاداش و پادافره انسان ها در بهشت و دوزخ و انتقال آن به مردم، پس از بازگشت دوباره به دنیاست. این پژوهش به شیوه استقرایی با مطالعه تطبیقیِ زمینه های اجتماعی سیاسی تأثیرگذار بر شکل گیری این سفرهای معنوی و تأثیر اسلام و آثار ادبیِ اسلامی بر جوامع اروپاییِ قرون وسطی و دانته، انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و اسنادی است. مقایسه ی نمونه های پاداش و عذاب برگزیده از کمدی الهی و معراجنامه هایی مانند معراجنامهشاهرخی، معراجنامهابن سینا، روایات معراج و غیره و نیز تحلیل وقایع و شباهت ساختار سفر و موضوع هر دو اثر، بر تأثیر این آثار بر دانته، تأکید می کند.
پژوهشی در کنایه های مشترک در ادب عربی و فارسی (نقد و مطالعة موردپژوهانه: امثال مولد در مجمع الأمثال میدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد بن محمّد میدانی (518 ه ) در کتاب مجمع الأمثال 1000 مثل را به عنوان «المولّدون» معرّفی کرده است که در تعریف آن ها گفته اند: «امثالی که هویّت عربی ندارند، در ادب عربی بی سابقه اند و از فرهنگ های دیگر به زبان عربی سرایت کرده اند» از آنجا که به اعتقاد محقّقان، فرهنگ و ادب ایرانی بیشترین تأثیر را در ادب عربی داشته است، وجود کنایه های مشترک در امثال مولّد و ادب فارسی می تواند از کلیدهای بازگشایی راز هویّت این امثال باشد. نتیجة این پژوهش، نشان می دهد که پاره ای از کنایه های موجود در امثال مولّد، شباهت زیادی به کنایه های ادب فارسی دارد و از آن جهت که کنایه های هر فرهنگ، متعلّق بدان فرهنگ است، این شباهت، نشان دهندة هویّت فارسی و ایرانی این امثال است.