فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
40 - 21
حوزه های تخصصی:
کان الشکل القصصی موجوداً عند العرب من بعید العهد وتَحَقُقُ هذا التواجد بشکلٍ طبیعیٍ مستمدٌ من الأحداث الیومیه وبما أنَ الشعر کان عند العرب جزءاً من هذا الواقع، کان من الطبیعیِ أن نجدَ الأشکالَ الخبریهَ القدیمهَ یتخلَلها هذا الشعرُ حیثُ کان ورود الشعر فی قصص العرب تزید جمالا للقصه. وهذا التداخل بین الشعر والقصه یهدفُ إلی إحداثِ نتیجهٍ مزدوجهٍ تتمثَلُ فی: استکمال المتعه السماعیه وحفظ روح الحدث. ومن بین الناثرین العرب القدامی کان أبو العلاء المعرِی مهتمَاً بهذا التداخل بین القصه والشعر فی کتابه رساله الغفران. یَتِمُ الحدثُ فی رساله الغفران عبر مشروعیه التفاعل بین القصه والشعر فی معظم الأحیان. من هنا هذه المقاله تحاول من خلال المنهج الوصفی - التحلیلی عبر دراسه أسالیب التداخل بین القصه والشعر أن تلقی ضوءاً کاشفاً علی أهم الأغراض عند أبی العلاء المعری فی توظیفه الشعر فی رساله الغفران. تدلُ النتائج علی أنَ المعرِی قد استخدم الشعر فی بنیه القصص بدافع فنیٍ ومن هنا یظهر شعره صریحاً فی هیکل القصه لیؤدی دوره فی إکمال الحدث وهذا النوع من الصراحه إما یکون تصاعدیاً أو تنازلیاً أو غیرهما. وفی بعض الأحیان یکون شعره خارجاً عن نسیج القصه حیث حذفه لا یخلُ المعنی، لکن هذا النوع من العلاقه قلیل بالنسبه إلی الشعر الداخل فی نسیج القصه.
بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی در اشعار نیما یوشیج و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی دلالت واژگانیِ «سبوی» و «صبوح» در شعر عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
195-217
حوزه های تخصصی:
بررسی ادبیّت سبک مجموعه شعری «قالت لی السّمراء» نزار قبانی و «رستاخیز» سیمین بهبهانی براساس معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخه های سبک شناسی، سبک شناسی آماری است که به تازگی مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. سبک شناسی آماری به زبان ریاضی و آمار، ادبیّت یک اثر را مشخّص می کند، معادله بوزیمان ازجمله پژوهش هایی است که در حوزه سبک شناسی آماری مورد توجّه قرار می گیرد. معادله بوزیمان، معادله ای عاطفه سنج است که میزان ادبیّت اثر را تعیین می کند. هدف نوشتار پیش رو، بررسی ادبیّت سبک دو شاعر معاصر سوریه و ایران، نزار قبانی و سیمین بهبهانی در دو مجموعه «قالت لی السّمراء» و «رستاخیز» است؛گفتنی است پژوهش حاضر با روش تحلیلی - آماری و با رویکرد سبک شناسانه مورد پژوهش قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که سبک سیمین بهبهانی نسبت به سبک نزار قبانی از ادبیّت بیشتری برخوردار است. دلیل این امر را می توان افزون بر عامل جنسیّت، در عوامل محیطی و درونی نیز جستجو کرد.
از«ادیسه» «هومر» تا «سارای» افسانه فولکلور آذری (بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها همواره جایگاه ویژه ای در ادبیات و فرهنگ ملت ها داشته اند. اشتراکات موجود در اسطوره های ملت های مختلف بیانگر علاقه و التفات ایشان به موضوعاتی خاص و مورد احترام در نزد آن ها است. در این مقاله با توجه به اهمیتی که به اعتقادات و ارزش های اخلاقی در این اسطوره ها داده شده است، به بررسی مفهوم وفاداری از خلال دو شخصیت داستانی، «پنه لوپه» و «سارای»، می پردازیم. ابتدا شخصیت زن و جایگاه ویژه ی آن در هر یک از این افسانه ها مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه به مفاهیم اسطوره ای این دو شخصیت پرداخته خواهد شد؛ مفاهیمی که موجب می گردند تا این دو زن به کهن الگوی وفاداری تبدیل گردند. وفاداری به خصوص از طرف زن همواره در آثار بسیاری منعکس شده است. اما در این دو اسطوره ما شاهد باورها و آرمان های مشابهی هستیم که برخاسته از تفکرات و جهان بینی های یکسان است. در این پژوهش با تکیه بر رویکرد نقد اسطوره ای که بیانگر ناخود آگاه جمعی ملل و اقوام است، به شرح و بیان این موضوع در دو اثر می پردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی منجر به این اشتراکات ذهنی می گردد و این دو زن را تا مرز اسطوره شدن پیش می راند.
صوره أطفال الحجاره فی الانتفاضه الفلسطینیه الأولی عند نزار قبانی؛ ثلاثیه أطفال الحجاره أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
105 - 90
حوزه های تخصصی:
بعد هزیمه العالم العربی النکراء التی تجرعها أمام الکیان الصهیونی، خاض نزار قبانی بقلمه فی ساحه حرب ضدّ الصهاینه واللوم على ساسه العالم العربی، حیث التحق بالانتفاضه وصنع من الحجاره بید الأطفال شعراً ثوریاً، لیجعلهم روّاد انتفاضه الحجر. فحاولنا فی بحثنا هذا وفی ضوء منهج وصفی تحلیلی أن نلقی الضوء على أهمّ ما أنشده نزار قبانی تحت عنوان "ثلاثیه أطفال الحجاره" ونرى کیف استطاع أطفال الحجاره أن یلعبوا دورهم فی ساحه المقاومه وکیف تجلّت صورتهم فی شعر نزار قبانی. ودراسه الأشعار تبیّن أنّ صوره الأطفال فی شعر الشاعر تأتی ردّا على نکسه الرجال الکبار أمام الصهاینه وتغافل المجتمع العربی إزاء قضیه "فلسطین" حیث تتجلى صوره أطفال الحجاره فی شخصیات یقاومون وینفجرون ویستشهدون عن الرجال الخونه المشغولین بتجارتهم ومقاهیهم وقصورهم ،کما یعید إلیهم هویتهم ولغتهم وأسماءهم العربیه، ضدّ حرکه الصهاینه لتهوید "فلسطین" وتاریخها وثقافتها ویبثّون الأمل والنور فی الظلمه وفی تصویر آخر یکسر هؤلاء الأطفال المقاومون بأحجارهم المتحوّله إلى ماس ثمین، الأشعار التافهه للشعراء.
بررسی تطبیقی روابط بینامتنی قرآن کریم و سروده های عربی خاقانی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
283 - 307
حوزه های تخصصی:
از میان تمام منابع پیشامتنی در ادبیات فارسی و عربی، قرآن کریم به واسطه الهی بودن و تمایز ذاتی با آثار ساخته شده توسط انسان ها و اشتمال بر آیات و مضامین و قصص غنی و بی همتای خود کامل ترین سرچشمه برای الهام گیری شاعران و نویسندگان مسلمان به شمار می رود. برقراری روابط بینامتنی با قرآن مجید مستلزم تسلط بر زبان عربی و انس و آشنایی با قرآن کریم است. خاقانی و سعدی دو شاعر نامور زبان فارسی هستند که به لطف دارا بودن دو مزیت مذکور، علاوه بر اشعار پارسی به زبان تازی نیز اشعار شیوا و غرّایی سروده اند. این دو شاعر در تازی سروده های خود نیز مانند اشعار فارسی روابط بینامتنی متعدد مشتمل بر تلمیح، اقتباس، تضمین و تحلیل با قرآن کریم داشته اند. در این مقاله که بر اساس روش تحلیلی و تطبیقی فراهم آمده، کوشیده ایم تا با ذکر نمونه هایی از اشعار عربی هر دو شاعر و ترجمه آن ها، شیوه های روابط بینامتنی میان قرآن کریم و اشعار عربی آنان را بررسی و چگونگی و بسامد کارکرد این شیوه ها را تبیین نماییم و مقایسه ای تطبیقی از این دیدگاه میان سروده های عربی آنان به عمل آوریم. با توجه به اینکه تا کنون مقاله ای به طور اخص به این موضوع نپرداخته است، انتظار می رود این پژوهش راهگشای تحقیقاتی از این دست باشد.
بررسی تطبیقی فمنیسم در دو رمان «سووشون» و «الحب فی زمن النفط»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
395 - 421
حوزه های تخصصی:
فمنیسم مکتب دفاع از حقوق زنان است؛ موج اول آن بین سال های 1830 تا 1920 شکل گرفت که با دستیابی به حق رأی برای زنان در سال 1918 در انگلستان و در 1920 در آمریکا محقق شد. زنان خواستار تغییر در بسیاری از نهادها مثل نوع لباس زنانه گرفته تا حقوق فردی، حقوق سیاسی مثل حق رأی، خانواده، ازدواج و دین بودند. مهم ترین این خواسته ها را که با هدف دسترسی به حقوق و امتیازاتی که مردان به آن ها دسترسی داشتند و همچنین رهایی از ساختارها، عرف ها و ایستارهایی که زنان را محدود می کرد، دنبال می شد. در ایران و مصر زنان نیز در آثار خود به دفاع از حقوق خود پرداخته اند که سیمین دانشور اولین زن داستان نویس ایرانی یکی از آن هاست که در آثار خود از جمله «سووشون» به این موضوع پرداخته است. در مصر نوال سعداوی که سال ها به خاطر این موضوع در زندان بوده است و از آثار مهم او «الحب فی زمن النفط» است که در این پژوهش به روش تطبیقی به بررسی نشانه ها و شباهت های فمنیسمی در دو رمان آن ها پرداخته شده است.
تحلیل تناقض های بیناگفتمانی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
429 - 467
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در تأویل پذیری کلام حافظ نقشی اساسی دارد و کم تر مورد توجه محققان قرار گرفته تناقضات موجود در کلام اوست. این تناقضات از دو منظر قابل بررسی هستند؛ نخست از منظر ابیات و مفاهیم منفرد و دوم از منظر بیناگفتمانی. تناقض های بخش نخست تناقضاتی سطحی هستند که در آثار بسیاری از شاعران به چشم می خورد، اما تناقضات بیناگفتمانی از ویژگی های خاص شعر حافظ و یکی از مهم ترین دلایل توفیق اوست. تناقضات بیناگفتمانی فراوانی در شعر حافظ به چشم می خورد که از آن جمله می توان به تناقض میان گفتمان انتقادی- اجتماعی و گفتمان کلامی و همچنین تناقض میان گفتمان عرفانی و گفتمان دینی و اخلاقی او اشاره کرد. علاوه بر اینکه در میان گفتمان های مذکور دو به دو تناقضات فراوانی دیده می شود، هر کدام از جهاتی دیگر با سایر گفتمان ها نیز مرز بندی های تناقض آمیز دارند، در این پژوهش سعی شده است با استفاده از شیوه تحلیل گفتمان ضمن معرفی گفتمان های مذکور و شناخت خاستگاه های تناقضات میان این گفتمان ها، به چگونگی مفصل بندی این گفتمان های متناقض در یک رابطه بیناگفتمانی و تولد یک گفتمان خاص به نام گفتمان عشق و رندی با دال مرکزی رند که به مبارزه ایدئولوژیکی با گفتمان های رقیب می پردازد اشاره شود.
نگاهی تطبیقی به شگردِ فراخوانی شخصیّتِ "حلاج" در شعرِ شفیعی کدکنی و صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
277-303
حوزه های تخصصی:
خلاقیت فردی شاعران معاصر و نقشی که فضای اجتماعی و فرهنگی و تاریخی بر ذوق و ذهن آنها گذاشته، باعث شده تا شاعران نواندیش معاصر، اندیشه های خود را در بیانی غیرمستقیم (حدیث دیگران) ذکر کنند. شاعر معاصر، با فراخوانی شخصیت های اسطوره ای، دینی، عرفانی و پنهان شدن در پشت نقاب این شخصیتها، علاوه بر اینکه توانسته است اندیشه های معترضانۀ خود را در فضای رعب و وحشت جامعه بیان کند، سعی کرده است که با این شگرد، پلی استوار بین سنت و مدرنیته بر پا کند؛ پلی که مانع گسست فرهنگی جوامع فرهیخته می شود. در این مقاله، سعی کرده ایم ابتدا به تعریف و تحلیل شیوۀ فراخوانی شگرد نقاب در شعر معاصر بپردازیم و در ادامه، با شیوۀ تطبیقی به بررسی کاربرد شگرد نقاب حلاج در شعر دو شاعر معاصر ایران و مصر، یعنی شفیعی کدکنی و صلاح عبدالصبور پرداخته ایم و در نهایت، به این نکته کلیدی پی برده ایم که فراخوانی نقاب های سنتی در شعر معاصر، چه کاربستهای هنری و فرهنگی دارد و چه تفاوتی در شیوۀ فراخوانی این نقابها، بین ادبیات معاصر فارسی و عرب وجود دارد.
رویکردی تطبیقی به عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق به مثابه خاستگاه اسطوره های آفرینش و مرگ، از دیرگاه یکی از برجسته ترین بن مایه های ادبیّات مشرقی به ویژه در هردو گونه منظوم و منثور ادب عربی و فارسی بوده است؛ در شعر معاصر ایران و عراق نیز، کاربرد گسترده مفهوم عشق در سروده های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، آن را به بسامدواژه ای برجسته نزد دو سراینده تبدیل کرده است تاآنجاکه می توان در خوانشی آکادمیک، نمود عشق و گونه های آن را به روشنی در نگاره های شعری آنان مشاهده نموده و بررسی و تحلیل تطبیقی کرد. آنچه ضرورت نگارش جستار حاضر را در ذهن پدیدآور مطرح نموده، نبود حتّی یک جستار تطبیقی پیرامون عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، دو سراینده صاحب سبک معاصر عربی و فارسی در این زمینه است. نگارنده در این نوشتار بر آن است تا بر بنیاد خوانش تحلیلی – تطبیقی سروده های آنان، به گونه شناسی الگوهای عشق و قالب های پدیداری آن در اندیشه دو شاعر بپردازد. رهیافت فرجامین این جستار حکایت از آن دارد که الگوهای عشق آنیمایی، عشق اساطیری و عشق گیتی مدار در سروده های دو سراینده نمود دارد با این تفاوت که شاخصه شعر شاملو، عشق آنیمایی و بن مایه شعر حسب الشّیخ جعفر، عشق اساطیری است.
مطالعه تطبیقی بهره گیری از استعاره به مثابه یک تکنیک ادبی در آثار شاخص معماری قرن نوزده و بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طورمعمول، معماری مدرن با مفهوم انتزاع گره خورده است. این بدان معناست که برخلاف روح استعاری حاکم بر معماری در اعصار پیشین، کمتر می توان از معناگرایی و نشانه پردازی در فرم های مدرن سراغ گرفت. این در حالی است که فرم معماری به صورت تاریخی با بیان استعاری نظام های نمادینی همچون فرهنگ، طبیعت، تاریخ و ...واجد معنا می شده است. بااین حال، ازآنجایی که استعاره با زبان و تفکر در معنای عام آن آمیخته است، می توان این پرسش را طرح کرد که «آیا می توان در آثار پیشگامان معماری مدرن، صورت هایی از استعاره را شناسایی کرد؟». در راستای پاسخ به این پرسش، ابتدا به تعریف مفهوم استعاره و بررسی کارکردهای آن در حوزه های ادبیات، فلسفه و هنر پرداخته شده است. سپس با گونه بندی انواع استعاره در معماری به دو شکل محسوس و نامحسوس، به مطالعه تطبیقی تعدادی از آثار برجسته معماری قرن نوزده و همچنین آثار معماری مدرن قرن بیست، بر مبنای محسوس یا نامحسوس بودن استعاره پرداخته شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اگرچه به فاصله یک قرن، معماری مدرن با جداسازی خود از تاریخ به انتزاع روی آورده است اما این انتزاع متمرکز بر حذف جلوه های استعاری محسوس بوده است و رد پای استعاره های نامحسوس را می توان در آثار پیشگامان معماری مدرن در قرن بیستم مشاهده کرد.
بررسی تطبیقی مجاز عقلی در شعر عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
109 - 134
حوزه های تخصصی:
مجاز، از مهم ترین ابزارهای زیبایی آفرینی سخن شاعرانه است و سرایندگان برای غنا بخشیدن و گسترش دامنه تخیّل در آفرینش های شعری خویش بدان دست یازیده اند. مجاز، در تعبیر علمای بلاغت بکار بردن لغت است در معنایی «غیر ما وضع له». در بلاغت، مجاز را شامل موضوعاتی همچون تشبیه، استعاره، مجاز عقلی و مجاز مرسل می دانند؛ چنانکه در نقد نیز، رمز، اسطوره و خرافه را با آن در پیوند دانسته اند. مجاز عقلی را اسناد فعل به فاعل غیر حقیقی یا اسناد صفت غیر متعارف به موصوف و به طور کلی اسناد هر مسندی به مسند الیه غیر طبیعی و غیر متعارف نامیده اند. به منظور تحلیل تطبیقی این ترفند زیبایی ساز، با بررسی نزدیک به پانصد شاهد از شعر عربی و فارسی، مجاز عقلی و اسناد مجازی در سروده های شاعران این دو زبان بررسی شده است. ارزیابی های مقایسه ای و تطبیقی کاربردهای مجاز عقلی و علاقه های مورد استفاده، نشان گر مشابهت های بسیار مجاز عقلی و اسناد مجازی در شعر عربی و فارسی است و این موضوع، منحصر به دوره ادبی و تاریخی خاصی نیست. همچنین، علاقه زمانی و سببی، به ترتیب در شعر عربی و فارسی بسامد بیش تری داشته اند.
بازخوانی تطبیقی خویش کاری نباتات در اساطیر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت و عناصر آن در منظومه فکری بشر، نقشی محوری دارند. گیاه یکی از این عناصر طبیعی است که به شکل موازی و با خویش کاری های مشابه در اساطیر ملل مختلف ظهور و بروز داشته است. این نقش مایه ها به دلیل همراهی با آداب و رسوم آیینی و مقدس اند. بازخوانی تطبیقی گیاهان اساطیری و خویش کاری آن ها می تواند مبیّن نقش طبیعت به ویژه آشنایی با آبشخور مشترک آن در اسطوره سازی بشر باشد. این پژوهشِ توصیفی- تحلیلی براساس رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی تلاش کرده است این وجوه مشترک و عملکرد مشابه را در طبقه بندی ژرژ دومزیل واکاوی کند. از نتایج تحقیق برمی آید که گستره خویش کاری گیاهان، از اسطوره آفرینش و نمودهای آن در اسطوره ایزدان نباتی، فرایند زایش و تولد دوباره قهرمانان اسطوره ای و حتی خویش کاری آن ها در دگردیسی و یا خاصیت الهی بخشیدن به انسان ها؛ چون تعلق رویین تنی و نامیرایی به آدمیان تا اساطیر مرگ و رستاخیز گیاهی ابرانسان های مقدس به ادراک مناسبات انسان و گیاه در اساطیر ملل و نسبت آنها در جهان بینی نظام های سه گانه اجتماعی عصر اسطوره ای تعلق دارد. بر اساس این الگو، اغلب روایات اسطوره ای گیاه تبار جهان برآمده از بینش طبقه روحانیان است که برای طبقه فرودست (توده کشاورز و تولیدکننده) در جهت حفظ زایش، حیات و استمرار آیینی آنها به شکل فلسفه مقدس حیات و بقا ایجاد شده است.
سرچشمه های ایرانی قصه های هانس کریستین آندرسن در افسانه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هانس کریستن آندرسن (1805-1875) شاعر، قصه پرداز و نمایش نویس مشهور دانمارکی پدیدآورنده 160 داستان و افسانه ، ۸۰۰ قطعه شعر و ۶ رمان است. یک ویژگی نوشته های آندرسن توجه او به ادبیات عامه، شفاهی و زبان گفتار است. او بیش از همه از افسانه های عامیانه تأثیر می گیرد. وی برای نوشتن این افسانه ها، بیشتر از افسانه های هزارویک شب و نیز افسانه های دیگر ملل جهان الهام گرفته است. در این مقاله ابتدا درباره اندرسن و انواع قصه های وی و تاثیر پذیری اش از شرق و ویژگی ها و سرمنشأ قصه های آندرسن و پیشینه موضوع سخن می گوییم، سپس تنها به چهار مورد از سرچشمه های ایرانی قصه های اندرسن و تطبیق آنها با داستان های ایرانی اشاره و داستانها مقایسه و تطبیق داده می شود. این چهار داستان عبارت اند از:1. مندیل خیال و مقایسه با لباس تازه امپراتور؛ 2.جبرئیل جولا و مقایسه با صندوق پرنده؛3. قاضی و جوحی و مقایسه با کلاوس بزرگ و کلاوس کوچک؛4. خاله سوسکه و مقایسه با تامبلینا. ضمن روایت شناسی این چهار داستان، از ابعاد مختلف به تطبیق روایات پرداخته می شود. درنهایت درمی یابیم به دلایل مختلف ازجمله آشنایی آندرسن با هزارویکشب از طریق ترجمه آن به نام الف نهار و علاقه به ادبیات مشرق زمین با افسانه های ایرانی به خوبی آشنا بوده و از آنها بهره گرفته و در جهت اهداف مذهبی و تربیتی خویش از تمام با بخشی از داستان سود جسته است.
تحلیل شعر فروغ فرخزاد بر اساس آرکی تایپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
101 - 124
حوزه های تخصصی:
مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی یونگ «آرکی تایپ» است. آرکی تایپ افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسان ها طبق الگوهای از پیش تعیین شده انجام می دهند یا به تعبیری تصاویری هستند که به ناخودآگاه بشر راه یافته اند. این افکار و تمایلات در مذاهب، اسطوره ها و نوشته های ادبی خودنمایی می کنند. فروغ یکی از شاعران بنام معاصر ایرانی است که شاید به سبب رنج هایی که در زندگی متحمل شده است، اصطلاح آرکی تایپ در اشعار او زیاد به چشم می خورد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که آرکی تایپ هایی نظیر مام بزرگ یا بزرگ بانوی هستی، تولد دوباره، عشق و قهرمان در اشعار فروغ بسیار دیده می شود و از میان آن ها آرکی تایپ های قهرمان و مام بزرگ جلوه بیش تری دارند. دانستن این کهن الگوها سبب درک بهتر معنا و مفهوم شعر فروغ می شود، بسیاری از گره های اشعار او را می گشاید و به زیباشناسی شعر نیز کمک می کند. مثلاً با فهم کهن الگوی عشق است که درمی یابیم عشق با گذر زمان در نگاه فروغ بی فروغ نمی شود. ازلی و ابدی است. روز و شب ندارد و زمان و مکان نمی شناسد.
بررسی داستان تمثیلی شکست ناپذیریِ چوبهایِ به هم پیوسته در ادب عربی و فارسی
حوزه های تخصصی:
یکی از این داستانهای تمثیلی، گزارش «توصیه پدر به همبستگی فرزندان با ت مثیل زورآزمایی آنان در شکستن چوبهای به هم پیوسته» است. هدف این پژوهش، نمایاندن سرچشمه های منثور و منظوم این روایت در ادب عربی و فارسی است. پس از بازگویی و مقایسه مآخذ با نگاهی ساختار شناسانه، طرح داستان در هر یک از این روایتها تشریح و مشخص شد که هر یک از آنها تا چه اندازه به نقلهای نخست داستان وفادارتر بوده است. توصیف و تحلیل دیگر وجوه اشتراک و افتراق این روایتها نیز به تفصیل انجام شده است. مهمترین نتیجه این بررسی که بر اساس شیوه مقایسه ای تطبیقی به انجام رسیده، این است که پیام اصلی همه روایات (دعوت به اتحاد و دوری از تفرقه) یکسان است؛ اگرچه طرح داستان در مآخذ عربی و فارسی یکسان پیش نرفته است. هم چنین قدیمترین مأخذ این داستان در ادب عربی کتاب «وصایا الملوک»، و در ادب فارسی کتاب «راحه الصدور» است.
قراءه ثانیه لکتاب أخلاق ناصری للطوسی، ورساله أخلاق الأشراف للزاکانی (علی ضوء نظریه "الأزمات" لتوماس إسبراغینز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
105 - 90
حوزه های تخصصی:
تُعدُّ نظریه "الأزمات" التی طرحها إسبراغینز، أحد أهم أسالیب فهم الفکر السیاسی وأبرز أسس تحلیله. وتتبلور هذه النظریه، من وجهه نظره، فی أربعه مراحل: فی المرحله الأولى، على المنظّر فی البدء أن یحدّد المشکله فی المجتمع الذی یعیش فیه، ویعیّن إشکالیاتها، ویحصر مدى تأزّمها، بعد أن یعیها حقّاً ویدرکها جیّداً؛ وفی المرحله الثانیه، علیه أن یعمد إلى البحث عن محفّزاتها أو دواعیها، ثم یقوم بتقییمها وتحلیلها؛ وفی المرحله الثالثه، علیه أن یطرح معالم المجتمع السیاسی المثالی الذی یرتئیه، ویعرض مشاهد هیکلیّته، لیبادر إلى إرساء قواعده، وإعاده بنائه، وتشیید وإعلاء صرحه؛ وفی نهایه المطاف، ووفق هذه الرؤیه المثالیه، یقدّم فی المرحله الرابعه، سُبلَ حلّ تلک المشکله وطُرق علاجها. وبدراسه أخلاق الأشراف على ضوء هذه النظریه، قد بدى وبکل وضوح أنّ محتوى هذه الرساله التی دوّنت بأسلوب أدبی، قد انطوت على هذه المراحل الأربعه، وشملتها کلّها: ففی مرحلتین أوّلیّتین، نرى مؤلِّفها، عُبیداً الزاکانی، یطرح حقائق مجتمع عصره، تحت عنوان: "المذهب المختار"، ثمّ یقوم بتحلیلها ودراستها. کما یعرض فی مرحله ثالثه صورهً متخیّله عن مجتمع مثالی، تمتزج فیها أحاسیس نوستالیجیه بمشاعر اغتراب وغربه تنأى به عن هذا المجتمع الذی یعیشه ویعایشه؛ ومن هنا حقّاً، وعلى وجه التحدید، تبدأ نقطه انطلاقه القواسم المشترکه التی تضمّ أوجه الشبه شبه التام بین مجتمعه المثالی والمجتمع الذی انطوى على مثالیته کتاب أخلاق ناصری للخواجه نصیرالدین الطوسی. والمجتمع المثالی الذی یتصوّره عُبید، تقریباً هو نفس المجتمع الذی طُرح فی أخلاق ناصری ، ولکنّه قد تمّ التعبیر عنهبأسلوب أدبی خاص، عُرف به عُبید، وهو أقرب ما یکون إلى محاوله تضلیله لمحو أو طمس آثار ضبابیّه لإشکالیات اجتماعیه سافره، ومعالجتها برویّه فکریه ورؤیه أدبیه ساخره تنمّ عن فذلکه بارادوکسیه تناقضیّه عُبیدیه معهوده. أمّا الحلّ النهائی للمشکله، فیقدّمه عُبید فی مرحله رابعه، وهو حلّ یقوم على عوده ثانیه إلى نفس المجتمع المتصوَّر فی أخلاق ناصری ؛ وهی فی نهایه المطاف، عوده إلى الأخلاق الأفلاطونیه التی تبنّاها الطوسی بدوره أیضاً، وتأثّر بها، أی عوده الأخلاق إلى السیاسه، أو على حدّ قول عُبید: عوده إلى "المذهب المنسوخ".
تحلیل کهن الگوهای فرارونده عرفانی در دیوان حیاتی کرمانی با رویکرد به نظریه روان شناختی یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی، روشی نوین در بررسی متون ادبی است. یونگ با طرح و شرح دو مقوله ناخودآگاه جمعی و کهن الگو، به این شیوه از نقد، انسجام بیشتری بخشیده است. کهن الگوها میراث مشترک تمدّن بشری هستند که در ناخودآگاه جمعی ذخیره شده اند. صور مثالی یونگ را در عرفان اسلامی، اعیان ثابته می نامند. بر اساس نظریه یونگ، کهن الگوها (آرکی تایپ) بن مایه ها و تصاویر نمادینی هستند که در اساطیر و فرهنگ ها، مفاهیم مشترک و مشابهی را در ناخودآگاه بشر در طول زمان به جا گذاشته اند. شعر فارسی متأثر از پشتوانه های تاریخی، عرفانی و اسطوره ای است. تأثیر این عناصر را در اشعار شاعران متأخر، بیش از دوره های دیگر می توان دید و دلیل آن مردمی بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره، جدایی ناپذیرند و اسطوره سبب بارور شدن واژه ها و شکوفایی شعر می شود. حیاتی اندیشه های انتزاعی و شهودی را از تعالیم عرفانی شاعران متقدّم، گرفت ه اس ت. در دیوان حیاتی علاوه بر نق ش کلی دی نماده ا، س هم چش مگیر هنجارگریزی و آش نازدایی در برجسته سازی بیشتر ابیات مؤثر است و در شعر او، کهن الگوها ریشه در ناخودآگاهی جمعی دارند. شاعر در ای ن سروده ب ا تأویل و تفسیر، بخشی از حقیقت را به اشاره بازگو می کند و کهن الگوهایی همچون آتش، آفتاب، آیینه، دریا، سفر، تأویل و تفسیر شده اند. هدف اصلی این مقاله که به روش پژوهشی، توصیفی-تحلیلی است، بررسی بازتاب عناصر اسطوره ای، دینی و عرفانی در سروده های حیاتی کرمانی است.
بررسی و تحلیل اسطوره پدرکُشی در شاهنامه و اساطیر جهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
89-111
حوزه های تخصصی:
اسطوره یکی از عناصر شکل دهنده ی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطوره شناسان آن را دینِ تمدن های اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی می دانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند . قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد سخت و صعب آنان با همدیگر در داستان هایی که امروزه به ما منتقل شده ، با تفاسیر متعدد و متفاوتی روبه روست . در شاهنامه فردوسی، شخصیت های اسطوره ای هم دارای اعتباری ویژه هستند و هم در کتب اوستا و پهلوی جنبه فرا طبیعی دارند . این مقاله با پرداختن به اسطوره نخستین پدرکشی در شاهنامه می خواهد نشان دهد، اتفاقات منجر به پدرکشی در میان اساطیر شاهنامه و جهان زوایای پیدا و پنهان زیادی دارد، هرچند پدرکشی اساطیر را باید یکی از جنبه های فرا طبیعی آنان دانست . با کنکاش در انگیزه های پدرکُشی و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیت ها ی اساطیری ، حماسی و تاریخی ایران و جهان به نظر می رسد که رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیش ترین بسامد است . خدایان در پدرکشی های جهان غرب دخالت های آشکاری دارند ولی در جهان شرق این پدیده به دلیل تقدس پدر به ندرت اتفاق افتاده است . همچنین از دلایل دیگر می توان به جادو ، عشق ، تحریکات مادرانه و عمدی و غیرعمدی بودن پدرکشی ها اشاره کرد .