فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
دغدغه های اجتماعی شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر، تعهد به مسائل اجتماعی انسان را سرلوحه مضامین خویش قرار می دهد و شاعرانی را به تاریخ معرفی می کند که در راستای تصویر مفاهیم اجتماعی و حل مشکلات جامعه می کوشند.
از برجسته ترین شاعرانی که در این فضا حرکت می کنند، عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث هستند. آن ها در دو جامعه با شرایط اجتماعی مشابهی زندگی می کنند و با توجه به زمینه های فکری و عقیدتی مشترک، دارای دیدگاه های مشترکی در برخورد با مسائل اجتماعی موجود هستند.
این نوشته بر آن است تا با نگاهی پژوهشی به شعر آنان، به کشف مصادیق برخاسته از این دیدگاه ها نائل آید.
قرابت های مضمونی خسرو و شیرین و رومئو و ژولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
63 - 79
حوزه های تخصصی:
در سپهر ادبیات جهان کم تر اثر عاشقانه ای را می توان یافت که یارای هماوردی با منظومه عاشقانه «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی را داشته باشد. شاید تنها اثری را که می توان با این شاهکار ادبی قیاس کرد، داستان عاشقانه تراژیک «رومئو و ژولیت»، س روده ویلیام شکسپیر ، شاعر و نمایشنامه نویس بی مثال ادبیات انگلیس باشد که سرشار از ظرایف و دقایق ادبی و غنایی است. این نوشتار بر آن است تا با خوانشی مقایسه ای، به بررسی محتوا و نحوه پردازش شخصیت های دو داستان مذکور بپردازد و شباهت های موجود در آن را آشکار سازد تا از این طریق پرتوی تازه بر زوایای مغفول مانده این دو اثر گران سنگ و جاوید بیفکند.
فنّ المُلمَّع: حلقه الوصل بین الشعرین العربی والفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
المُلمَّع لغهً یعنی شیئاً أو أمراً یجمع لونین مختلفین أو صفتین مختلفتین، والشعر الملمَّع فی الأدب العربی القدیم شعر یجمع الشطور أو الأبیات المُعْجَمه والمُهْمله، وهو فی العصر الحدیث شعر منظوم بالعربیّه الفصحى والعامّیّه. ولکن ما یهمّنا فی هذا البحث هوالملمَّع عند الفرس الّذی یتکوّن من شطور (أو أبیات) بالعربیّه إلى جانب شطور (أو أبیات) بالفارسیّه. وبما أنّ الملمَّع بالمعنى الأخیر یشمل شعراً منظوماً باللغتین العربیّه والفارسیّه، فإنّ دراسته تندرج فی مجال الدراسات الأدبیّه المقارنه، وبناءً على ذلک فعلینا أن نتّبع المنهج المقارَن فی هذا البحث.
إنّ السؤال الأساس المطروح فی هذا النوع من الشعر هو أنّه کیف استطاع الشاعر جمع الأبیات العربیّه إلى جانب الأبیات الفارسیّه، مع أنّ لکلّ واحد من النظامین الشعریّین خصائص وزنیّه و قافویّه خاصّه به. لقد تبیّن لنا، من خلال دراسه الملمَّعات إلى جانب اطّلاعنا على علم العروض فی الأدبین، أنّ هنالک میزه مشترکه بین النظامین الوزنیّین ساعدت الشعراء الفرس على نظم الملمَّعات وهی الأساس الوزنی المشترک فی النظامین، أی یعتمد کلاهما على الکمیّه فی المقاطع مع الاعتراف بوجود اختلافات جزئیّه بینهما أهمّها الاختلاف فی طول المصراع، والجوازات الوزنیّه. کما تبیّن لنا أنّ الملمَّعات تتّبع القواعد الوزنیّه الفارسیّه عادهً فی الخصائص الجزئیّه المذکوره. إذن یمکننا القول إنّ الملمّعات ذات صبغه فارسیّه بسبب اتّباعها هذه الخصائص الجزئیّه فی الوزن والقافیه، فضلاً عن الذوق الفارسی الّذی یسود الملمَّعاتِ فی کثیر من الأحیان.
تأثیر غرب وشرق در ادبیات کودک نسیم شمال (مطالعه موردی گلزار ادبی) (التأثیرات الغربیة والشرقیة فی أدب الأطفال عند نسیم شمال (گلزار ادبى نموذجا))
حوزه های تخصصی:
گلزار ادبى (الروضة الأدبیة) عبارة عن مجموعة من الحکایات التی نظمها نسیم شمال فی قالب المثنوی، یبلغ عددها ثلاثة وثلاثین مثنویا.وقد اعتمد شاعرنا فی نظم هذه الحکایات علی الکلمات السهلة الیومیة، فمن المعروف أن اللغة تلعب دورا مهمـا فی الأدب الموجه للأطفال، فاللغة المناسبة لهم هی اللغة السهلة البعیدة عن التکلف الخالیة من التعقیدات، والتی یمکن أن توصل الأفکار إلى عقول الصغار بسهولة ویسر. لذلک ابتعد شاعرنا عن الألفاظ الفصحی المعقدة والمجازیة والتعبیرات الغامضة التی یصعب علی الطفل فهمها، کما ابتعد عن الألفاظ العامیة والألفاظ السوقیة المبتذلة حتى لایتعود علیها الطفل، ویحقق هدفه التعلیمی وهو رفع مستوی لغة الطفل دون عسر فی الفهم، وکذلک لیضفی علی شعره قدرا من الرسمیة والکلاسیکیة، کما أضفی علی حکایاته سمة الجدیة ولیس الهزل أو السخریة، باستثناء حکایة واحدة بعنوان (الأصلعان) یمکن أن نری فیها عناصر موجزة للسخریة، وهذه الحکایات کانت تعلیمیة من الدرجة الأولی ولم یعتمد فیها علی الرمز الهادف إلى الأوضاع السیاسیة والاجتماعیة والدینیة، کما هو واضح فی دیوانه إلا فی ست حکایات.
بررسی مضامین مشترک در حبسیات ابوفراس حمدانی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
83 - 100
حوزه های تخصصی:
زندان و سروده های مربوط به آن، بخش وسیعی از ادبیات عرب و فارسی را به خود اختصاص داده است. شاعران آزاده از گذشته دور تا امروز در این زمینه معانی زیبا و مضامینی انسانی آفریده اند که مطالعه و بررسی آن خالی از لطف و فایده نیست. ابوفراس حمدانی، شاعر معروف قرن چهارم هجری از پیشگامان حبسیه سرایی در ادبیات عرب محسوب می شود که در طول اسارت خویش در قصایدی موسوم به «رومیات » مقوله زندان و متعلقات آن را به رشته نظم درآورده است. در ادبیات فارسی نیز قدیم یترین حبسیه متعلق به مسعود سعد سلمان، شاعر نامور قرن پنجم و ششم است. در این مقاله حبسیات این دو شاعر با هدف یافتن مضامین مشترک مورد بررسی قرار گرفته است.
اسکندر: از هجوم تا جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با این که شخصیت اسکندر در حماسة ملی ایران آمیخته ای است از صفات خوب و بد، در مطالعات شاهنامه شناسی و تاریخی ایران نوعی ""اسکندرستیزی"" غیر منطقی به چشم می خورد که با اشاعة داستان اسکندر در فرهنگ ادبی و شفاهی ایران در تناقض است. به روایت شاهنامه، اسکندر فرزند داراب و از سلالة شاهان ایران است و از نظر قانونی بر تاج و تخت ایران حق دارد. داستان کشورگشایی های او (2408 بیت) با تفصیلی بیش از برخی داستان های معروف شاهنامه نقل شده است. برخی از محققین به تبعیت از نولدکه معتقدند ایرانیان برای این که از خواری شکست به دست اسکندر برهند، داستان خویشاوندی اسکندر با داراب را اختراع کردند تا اسکندر را شاهی ایرانی قلمداد کنند. این مقاله احتمالات دیگر را در این باب در نظر می گیرد. یکی این که داستان خویشاوندی اسکندر با داراب ساختة دستگاه تبلیغاتی اسکندر باشد، زیرا داستان مشابهی در باب خویشاوندی اسکندر با شاهان مصر باستان که برای مشروعیت بخشیدن به حکومت اسکندر بر مصر اختراع شده نیز موجود است. دوم این که این قصص ساخته و پرداختة اشراف دورگة ایرانی ـ یونانی و مصری ـ یونانی باشد، که پس از فتح ایران و مصر از ازدواج فاتحان یونانی و دختران اشراف این دو سرزمین به وجود آمدند. مؤلف بر این نظر است که امکان وجود این علل چندگانه در عرض هم بیشتر از این است که ایرانیان داستان اسکندر را به خاطر کاستن از تلخی شکست ساخته باشند. همین که اسکندر به صورت قهرمانی ملی و کاملا ً ایرانی در آمده است، نشان می دهد که منشا داستان هرچه باشد، اسکندر در ادب رسمی و عامیانة ایران از دیرباز پذیرفته و ایرانی شده بوده است
بررسی آثار نقدی در ادبیات داستانى ایران و سوریه «پژوهشی در ادبیات تطبیقی»
حوزه های تخصصی:
بررسی همسانی ها و تفاوت های ادبیات عربی و فارسی، هم چنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایه ی بسیاری از پژوهش های حوزه ی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهه های اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر می رسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه نقد ادبی نوین گرفته اند، از سوی دیگر، زمینه را برای بررسی نمونه های نقد عملی در حوزه های مختلف فراهم آورد و خلأ ناشی از فقدان یا کمبود ارتباط مستقیم میان ادبیات عربی و فارسی را پُر کند.
در این بررسی ها هم چنین تفاوت دیدگاه ایرانی و عربی و نیز اختلاف نظر در برداشت از نظریات غربی و نِمود آن در آثار نویسندگان ایرانی و عرب، می تواند در نوع نگاه منتقدانه به این دو حوزه مؤثر باشد.
در پژوهش حاضر شماری از نقدهای عملیِ صورت گرفته در ایران و سوریه، به عنوان بخشی از حوزه ی گسترده ی ادبیات عربی، در ادبیات داستانی (به ویژه داستان کوتاه) به منظور آشنایی با شباهت ها و تفاوت های نگاه منتقدان ِ هر دو حوزه به نقد ادبیات داستانی بررسی شده است و میزان موفقیت هر کدام از منتقدان با توجه به نوع پرداختن به داستان کوتاه و روند آن در ایران و سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته است.
خاستگاه شرقی «شاه لیر» بر اساس تطبیق ساختار آن با داستان های شرقی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی ادبیات در زبان های مختلف و روابط پیچیدة آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث اثرگذاری و اثرپذیری درحوزه های هنری، مکاتب ادبی و جریان های فکری می پردازد. در این میان تطبیق آثار شرقی با آثار غربی به عنوان دو قطب مقابل، همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. مقالة حاضر با طرح این سؤال که « آیا نمایشنامة «شاه لیر» اثر شکسپیر ریشه در افسانه های کهن شرقی - ایرانی دارد؟» و پس از نشان دادن احتمال وجود ارتباط شاه لیر شکسپیر با شرق، سعی کرده است با تطبیق این نمایشنامه، با نمونه هایی از انواع مختلف منابع شرقی – ایرانی از جمله اسطورة فریدون، افسانة هندی گل بکاولی، قصة عرفانی قلعة ذات الصور، داستان میرزا خسته خمار و داستان پادشاه و سه دخترش، شباهت های موجود در روایت غربی با روایت های شرقی را نشان دهد. در این مقاله، با کاهش داستان شاه لیر به نه «بن مایه» و تطبیق آن با داستان های مورد نظر معلوم شد که این داستان با تطبیق بیش از نود درصدی بن مایه های اساسی آن با نمونه های شرقی، می تواند خاستگاه شرقی داشته باشد. پژوهش هایی از این دست در حوزة مطالعات ادبی معاصر ایران بی سابقه نیست، اما تا جایی که نویسندگان اطلاع دارند، پژوهش مستقلی دربارة نمایشنامة شاه لیر شکسپیر، بر این اساس انجام نشده است.
پژوهشی در نامه های شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه ی فردوسی، نامه به عنوان یکی از وسایل برقراری ارتباط و انتقال پیام، کاربرد و اهمیت فراوانی دارد. در این مقاله نامه های شاهنامه از جهت سطوح ارتباطی به سه دسته: بالادست به زیر دست، زیردست به بالادست و نامه ی همتایان به هم، تقسیم شده است. همچنین اجزا و ارکان تشکیل دهنده ی نامه ها که معمولاً به تناسب موضوع و مخاطب متفاوت بوده و چگونگی آغاز و انجام آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، از مطالبی که فرستندگان پیش از شروع نامه و پس از ختم آن می آورده اند و نیز ذکر فرستنده و مخاطب، مهر کردن نامه و موضوع و کارکرد نامه ها در شاهنامه سخن گفته شده است.
هدف اساسی ما در این مقاله آشنایی با پیشینه ی نامه و نامه نگاری در ایران پیش از اسلام و تحلیل نامه های شاهنامه در جهت الگوگیری از آن ها در مکاتبات امروز است. با توجه به آنکه نامه های شاهنامه در بر گیرنده ی راه و رسم مکاتبات در ایران پیش از اسلام است، توصیف و تبیین و تحلیل آن ها می تواند در بهتر شدن شیوه های نامه نگاری مفید واقع شود.
ادبیات جهان: مقایسه ی لیلی و مجنون و رومئو و ژولیت
حوزه های تخصصی:
مدح در اشعار متنبی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
137 - 149
حوزه های تخصصی:
پیشینه مدح در شعر عربی به عصر جاهلیت می رسد؛ ولی مدح در شعر فارسی، به تقلید از عروض عربی، از قرن سوم هجری شروع شده است. در دوران حیات متنبی و حافظ، مدح رواج فراوان یافته و شاعران بسیاری به مدیحه سرایی مشغول بود هاند. جایگاه و موقعیت مدح در دیوان متنبی و حافظ، با یکدیگر تفاوت فاحشی دارد. در حالی که حدود 90 % دیوان متنبی را مدح تشکیل می دهد، تنها 7% دیوان حافظ به مدح اختصاص یافته است. این دو شاعر در شیوه ها و سبک مدیحه سرایی هم با یکدیگر متباین هستند. متنبی قریب به 50 نفر را مدح کرده؛ در حالی که ممدوحین حافظ، نیمی از این تعداد است.
تصویری از حافظ در دیوان ناری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
151 - 168
حوزه های تخصصی:
ادیبان کُرد همواره شعر فارسی را به دیده اعجاب و تحسین نگریسته و از آن متأثر بوده اند. نمودهای گوناگون این تأثیرپذیری را در قالب تضمین، ترجمه و صور خیال مشابه و مضامین مشترک می توان دید و از این میان، شعر حافظ بیش از دیگر اشعار مورد توجه ایشان بوده است. در این مقاله پس از مقدم های درباره تأثیرپذیری ادیبان کُرد از شعر فارسی، به ناری، شاعر عار فمسلکی که در همین سده های اخیر می زیسته، پرداخت هایم. برای ترسیم خطوط چهره حافظ در دیوان شاعر کُرد، ابتدا به سراغ موضوعات و مضامین و مفاهیم مورد علاقه دو شاعر رفته و در نهایت چهار مخمس ناری، که در آنها غزلیات حافظ را، تضمین کرده است، بررسی کرد هایم.