هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثربخشی مدیریت در زمینه سازی برای بروز و پرورش کارآفرینی از دیدگاه کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران بوده است. بدین منظور، پنج شاخص اصلی برای کارآفرینی در نظر گرفته شدند که شامل خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری، مسئولیت پذیری، قدرت تصمیم گیری و مشارکت جویی بودند. در راستای پاسخ گویی به فرضیات پژوهش، اطلاعات به صورت کتاب خانه ای و میدانی جمع آوری شد. در جمع آوری اطلاعات میدانی، از ابزار اندازه گیری پرسش نامه استفاده گردید. پرسش نامه تحقیق پس از مطالعه دقیق ادبیات پژوهش تدوین شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدیریت شرکت نفت مناطق مرکزی در زمینه سازی مناسب برای شاخص های ریسک پذیری، مسئولیت پذیری، قدرت تصمیم گیری و مشارکت جویی موفق و در زمینه خلاقیت و نوآوری ناموفق بوده است. با توجه به اینکه شرکت هیچ برنامه آموزشی در زمینه کارآفرینی برای کارکنان طراحی و اجرا نکرده بود و با توجه به دولتی بودن این شرکت (تحقیقات متعدد نشان داده است که کارآفرینی در شرکت های خصوصی بیش از شرکت های دولتی مورد توجه قرار می گیرد) می توان گفت که مدیران شرکت نفت عملکرد رضایت بخشی در زمینه کارآفرینی داشته اند.
در این مقاله، روابط بین عوامل سازمانی موثر بر کارآفرینی درونسازمانی و نتایج بالقوه کارآفرینی درونسازمانی تحقیق شده است. عوامل سازمانی که کارآفرینی درونسازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد عبارتند از: حمایت مدیریت، امکان تفویض اختیار تصمیمگیری، پاداشدهی، تأمین فرصت کافی برای توسعه خلاقیت، از میان برداشتن موانع سازمانی و انگیزش کارکنان. نتایج بالقوه کارآفرینی درونسازمانی؛ رضایت شغلی و رضایت مشتری درک شده است. دادههای تحقیق، از94 کارشناس فنی در4 شرکت که در شاخه صنعت فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات فعالیت میکنند جمعآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که بین دادن امکان تفویض اختیار در تصمیمگیری به کارکنان، تأمین فرصت کافی برای بروز خلاقیت کارکنان و برانگیختن کارکنان با نتایج بالقوه کارآفرینی درونسازمانی یک رابطه مثبت وجود دارد. این نتایج، برای شرکتهایی که تلاش میکنند جهتگیری کارآفرینی داشته باشند میتواند سودمند باشد.
هدف این مقاله، بررسی رابطه نهادها و کارآفرینی با تأکید بر آرای داگلاس نورث و نظریه پردازان مهم کارآفرینی مانند بامول و کرزنز است. از منظر رویکرد نهادگرا، محیطی که اقتصاد را شکل می دهد، بر پویایی های کارآفرینی در درون هر کشور اثر می گذارد. این محیط از طریق وابستگی های متقابل بین توسعه اقتصادی و نهادها شناخته می شود. کارآفرینان عاملان اصلی تغییر هستند که به محرک های جاافتاده در چارچوب نهادی واکنش نشان می دهند. سازمان ها انعکاس دهنده فرصت هایی هستند که نهادها ایجاد می کنند. تحول نهادی، حاصل تعامل میان سازمان ها و نهادهاست. هزینه های تعیین و تنفیذ قراردادها، و هزینه های کسب اطلاعات درباره شرایط بازار، بر کیفیت نهادها اثر می گذارد و کیفیت نهادها نیز فعالیت کارآفرینی را تحت الشعاع قرار می دهد. نتایج بررسی های محققان، نشان می دهد که نظریه نهادی داگلاس نورث در تببین نهادی نظریه پردازان کارآفرینی بازنمود یافته و از این طریق، رویکرد نهادی به کارآفرینی، در ادبیات اخیر کارآفرینی گسترش یافته است.