فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۴۷ مورد.
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
تلفظ و تقطیع لغات در شعر خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتابهای مربوط به سبک شناسی شعر در خصوص شعر خراسانی چنین آمده است که این اشعار گاه، ابیاتی خارج از وزن عروضی دارندو علاوه بر آن نیز در بسیاری موارد، هجاهای کوتاه و بلند را باید به هم تبدیل کرد یا مخففها را مشدد نمود تاوزن، قوام خودرا بازیابد و این امررا از نقاط ضعف شعرای سبک خراسانی دانسته اند.همچنین در کتابهای عروضی برای تقطیع این لغات مشکلاتی وجوددارد. هدف این مقاله نشان دادن این نکته است که موارد مذکور هرگز نقطه ضعف نبوده بلکه کاملا منطبق و همخوان با نحوه تلفظ لغات درخراسان قدیم است و در تقطیع کلمات نیز باید تجدید نظرکرد؛مثلا ، برای تقطیع لغت «داشت»لازم نیست آن را «داش»خواند و «ت »آن را از تقطیع ساقط نمود بلکه اصلا تلفظ درست این لغت ، «دشت»است.
بازتاب سیر آفاق و انفس در اشعار صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"سفر همواره مضمونی بسیار رایج و پر کاربرد در آثار منظوم و منثور ادبی بوده است. با رواج تصوف، صوفیان برای تهذیب مریدان، آنان را به سفرهایی طولانی وادار می کردند، اما به مرور این اندیشه مطرح شد که سفر باطنی یا در اصطلاح سیر انفس در تحقق کمال و تهذیب نفس بسیار موثرتر واقع می گردد، از این رو غالبا در صورت عدم امکان سیرالنفس، سیر آفاق مطلوب محسوب می شد. با ورود تصوف به شعر، بسیاری از اندیشه ها و تعالیم صوفیان وارد حوزه ی شعر شد...
"
پیچیدگی های سبک اصفهانی یا هندی و زمینه های پیدایش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان غالب بر ادبیات عصر صفوی، به دلیل قرار گرفتن در متن حکومتی ایدئولوژیک، رگه های نیرومندی از فرمالیسم را در بطن خود نهفته دارد. فرم گرایی و نگرش غیر ایدئولوژیک و سنت ستیزی و مبارزه به شیوه های غیر سیاسی و تساهل و تسامح و نگرش فرامذهبی و فراملیتی که از خصوصیات این ادبیات است، در واکنش به رویه های کاملا وارونه با این گونه شاخصه ها، در ادبیات این دوره مطرح گردیده است. بر اساس این ذهنیت و در واکنش به زمانه و زمینه های فرهنگی آن است که در ادبیات این دوره، پیچیدگی و دگر اندیشی و مضمون یابی و منطق تمثیلی و استقلال و فقدان وحدت در ابیات و نوآوری در همه موضوعات از اهمیت اساسی برخوردار شده است. چون همه این ویژگی ها در فرهنگ ساده و سنتی و یک رنگ و تقلیدگرانه حاکم بر جامعه به فراموشی سپرده شده است. البته تاثیر نقدهای محفلی در قهوه خانه ها و گویش فارسی زبانان هندوستان و خلاقیت های شماری از شاعران اصفهان و شهرهای پیرامون آن را بر شکل گیری این سبک نیز نباید به فراموشی سپرد.
تحقیقی در شعر بازگشت ادبی (و مقایسه آن با شعر خاقانی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سیر صور خیال ( تشبیه و استعاره ) از شعر مکتب آذربایجان ( خاقانی) به شعر سبک عراقی ( حافظ) و از آن جا به شعر بازگشت ادبی ( مشتاق ) مطالعه میشود. درراستای همین هدف، ویژگیهای سبک صور خیال این شاعران، با ارائه نمونهها و نمودارها معرفی میشود. نمونه گیری بگونه ای اتّفاقی ، در 150 صفحه از دیوان هر شاعر انجام شده است . در این توصیف و توضیح ، برخی از ویژگیها ، نشانگر سبک شخصی شاعر و برخی نشانگر همانندی او با دیگر شاعران است
اثرپذیری دیوان صائب تبریزی از قرآن کریم (عنوان عربی: تأثر دیوان صائب التبریزی بالقرآن الکریم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش می شود انواع تاثیرپذیری از آیات قرآنی در دیوان شاعر برجسته ایرانی، صائب تبریزی، بررسی شود. در این راستا، ابتدا ابیاتی از دیوان شاعر که متحلی به آیه ای از قرآن است استخراج و آنگاه آیه موردنظر، همراه با توضیحات لازم، ذکر می شود. بدیهی است این اقدام زمانی که با توضیحات وافی درباره بیت یا ابیات برگزیده همراه شود، علاوه بر اینکه خواننده را در درک بهتر مفهوم مورد نظر شاعر یاری می دهد، نمایانگر تسلط و توجه ویژه صائب بر آیات نیز خواهد بود. پرواضح است که هدف اصلی نگارنده، نشان دادن جنبه های پیش گفته است، جنبه هایی که علاوه بر آراستگی ادبی، سب تقویت و استحکام اشعاری است که شاعر با بهره گیری از قرآن، و استناد به آیات، غرض خود را در تایید دیدگاه هایش، به انجاز رسانده و جای هیچ تردیدی را برای مخاطبان باقی نگذاشته است. در ادامه مقاله، جلوه های شگرفی از داستان قرآنی حضرت یوسف، که مدنظر شاعر واقع شده است، به عنوان محکی در اثبات تسلط وافی شاعر بر آیات قرآنی، از منظر خوانندگان خواهد گذشت.چکیده عربی: یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تأثر الشاعر الإیرانی الشهیر صائب التبریزی فی دیوانه بالآیات القرآنیة بمختلف أشکاله. و فی هذا المجال یتم استخراج أبیات من الدیوان تتضمن آیة قرآنیة ثم یتم تقدیم الآیة المذکورة مع الشروح اللازمة. و لا شک أن هذا الأسلوب عندما رافقته الشروح الکاملة للبیت أو الأبیات یساعد القارئ علی استیعاب مفاهیم الشاعر فی أبیاته فضلا عن أنه یدلنا علی فهم الشاعر الصحیح للآیات و اهتمامه الخاص بها.و من الواضح أن غرض الباحث الرئیس هو إبداء ما ورد سابقا، حیث أدّی استخدام القرآن إلی تقویة کلامه ورصانة أشعاره بالإضافة إلی تجلی المحسنات الشعریة فیها کما أن الشاعر استطاع أن یؤید تعابیره بالاستناد إلی الآیات القرآنیة بحیث لم یبق لمخاطبیه مجال للشک. و أخیرا یتم سرد مشاهد طریفة من قصة یوسف فی القرآن الکریم للقراء کنموذج لإحاطة الشاعر بالآیات القرآنیة.
بررسی تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلّص در غزل، ذکر نام شعری شاعر، در پایان غزل است که بعد از دوره مغول رواج یافت، گرچه پیش از آن نیز، بعضی از شاعران، تخلّص خود را در غزل ذکر می کردند. شاعران دوره بازگشت در سرودن غزل، از سعدی و حافظ پیروی می کردند و می خواستند در هر مورد، روش استادان خود را کاملاً تقلید کنند؛ از این رو، در ذکر تخلّص غزل نیز، از این دو استاد غزل پیروی می کردند. معمولاً تخلّص در آخرین بیت غزل ذکر می شود؛ اما گاه غزلسرایان، به دلایلی، از جمله مدح و نیز آوردن تمثیل، تخلّص را در بیت ماقبل آخر ذکر کرده اند. بندرت شاعران بنا به دلایلی چون ناتمام ماندن غزل و نیز به سبب آن که نخواسته اند نام شعری خود را در کنار نام ممدوح بیاورند، تخلّص خود را ذکر نکرده اند و اغلب ضمیر «من» را جایگزین تخلّص خود ساخته اند. در این مقاله، همچنین به زاویه دید در تخلّص، ایهام در تخلّص، صفت های تخلّص و مضامینی که در کنار تخلّص
می آید، پرداخته می شود. علاوه بر این در این مقاله، تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت با تخلّص در غزل سعدی و حافظ مقایسه می گردد تا جنبه های خاص کاربرد تخلّص در غزل این دو استاد غزلپرداز مشخص شود و میزان تقلید نظیره سرایان در کاربرد تخلّص روشن گردد.
نقش قهوه خانه های عصر صفوی در تکوین سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روزگار صفوی، محافل اجتماعی به خصوص قهوه خانه های شهر اصفهان، نقش مهمّی در روابط و فعاّلیّت-های شاعران مکتب اصفهان داشته است. در لابه لای تذکره ها و گاه سفرنامه های اروپاییان ، آنچه مشاهده می-شود، حضور شاه عباس اوّل و دیگر اقشار اجتماعی در قهوه خانه است. طرح غزل، نقد و اصلاح شعر شاعران، که بعضاً اهل پیشه و کسب بوده اند و در عرصه ی آفرینش شعر، نیاز به تلاش و ممارست داشته اند، در قهوه-خانه ها به رشد و کمال می رسیدند. همچنین قهوه خانه ها؛ در رونق وقوع گویی و پیوند خوش نویسی و شعر این دوره، تأثیر بسزائی داشته اند. از طرف دیگر گاهی مصرف مواد مخدّر در این قهوه خانه ها نیز قدرت تخییل آنان را تشدید می کرده است، تا جایی که می توان گفت یکی از دلایل بعضی از خیال پردازی شاعران آن دوره، مصرف همین مواد بوده است. چنان که در سطح واژگانی و مضمون پردازیِ تنی چند از شاعران صاحب طرز چون صائب به آن برمی خوریم. اگر چه ظرافت خیال و نازک اندیشی شاعران سبک هندی دلایل فراوانی دارد، امّا می توان گفت مصرف مواد مخدّر یکی از عوامل این شیوه بوده، که کم تر بدان پرداخته شده است. فراوانی اصطلاحات قهوه خانه و اسامی انواع موارد مخدر در شعر این دوره، تا حد زیادی گویای این واقعیت است. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی سعی شده است تأثیر قهوه خانه های اصفهان به عنوان محفلی ادبی و همچنین مصرف مواد مخدّر، در این مکان ها، بر شکل گیری شعر این دوره، بررسی شود. واژه های کلیدی: قهوه خانه ها، نقد، اصلاح شعر.
مضمون در فن شعر سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه مضمون از کلیدواژه های اصلی فن شعر فارسی در سبک هندی است . این واژه که از میانه قرن دهم به یک اصطلاح فنی در هنر شعر فارسی بدل شده است مترادف «معنی، محتوا، مفهوم، منطوق، مقصود یا فحوا و لحن کلام» نیست . مسأله این مقاله بازشناسی ماهیت مضمون به عنوان هنرسازه اصلی مکتب نازک خیالی (سبک هندی) است . مقاله می کوشد چیستیِ «مضمون» و سازوکار «مضمون بندی» را از دیدگاه شاعران و تذکره نویسان آن دوره بازشناسد . برای این منظور نخستین کاربردهای مضمون در مقام یک اصطلاح فن شعر را از پایان قرن دهم تا پایان قرن دوازدهم رصد کرده و هشت ویژگی مضمون را از خلالِ سخن شاعران و منتقدان سبک هندی شناسایی نموده و در نهایت تعریفی از مضمون ارائه کرده است . همچنین بر اساس سه فعل پر کاربرد مرتبط با مضمون (یافتن، بستن، رساندن)، سه فرایند مضمون آفرینی در سبک هندی را از هم متمایز ساخته است . و به روند رو به پیچیدگی صناعت مضمون از صائب تبریزی تا ناصر علی سرهندی در پایان قرن دوازدهم اشاره کرده است .
بازخوانیِ فرمالیستی غزلی از بیدل
حوزه های تخصصی:
هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی، و چگونگی پیوند آن ها با یکدیگر و ارتباط آن ها با ساختمانِ کلی اثر بازیابی می شود، خوانشی شکل مبنایانه (فرمالیستی) صورت گرفته است. با چنین خوانشی است که می توان درباره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی و عمودی) سخن گفت.
در این مقاله، شکل و ساختار غزلی از بیدل دهلوی، با مطلع زیر(به یاریِ نشانه های درون متنی) بازخوانی شده است:
یک تار مو گر از سر دنیا گذشته ای
صد کهکشان ز اوج ثریا گذشته ای
بن مایه این غزل در همه بیت ها «سفارشِ مکرّر به بازگشت به خویشتن و توجه به درون خود در بستر زمانِ شتابان و گذرا» ست. مضمونِ حرکت، عبور، گذر و دگرگونی در همه بیت های غزل گسترش یافته و جریان پیدا کرده است؛ امّا پیوندی که میان بیت های این غزل دیده می شود، «ساختاری اندام وار» را پدید نیاورده، بلکه هر سطرِ این غزل همچون مهره ای جداگانه است که با رشته ای (مضمونِ حرکت و گذر زمان) به هم پیوند یافته و گردنبندی (غزلی) را پدید آورده است.
مقیاس های شاعرانه و سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقیاس های شاعرانه، یکی از آرایه های زیبای ادبی است که تاکنون ناشناخته مانده و کمتر کسی به واجست آن پرداخته است. این آرایه ادبی در دستور زبان فارسی هم چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. برخی دستورنگاران متوجه آن شده و از آن با عنوان های وابسته های عددی، روشنگر، صفت شمارشی مرکب، ممیز، رابط های کلی عددی یاد کرده اند.در این مقاله، به بررسی مقیاس های شاعرانه از قرن پنجم تا قرن دوازدهم، سبک خراسانی تا سبک هندی پرداخته شده است.فراوانی این مقوله دستوری و آرایه ادبی، بیشتر در شعر قالب صائب تبریزی و بیدل دهلوی، دو شاعر نماینده حوزه های اصفهان و هند، در شعر قرن یازدهم و دوازدهم می باشد.
فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال در دیوان بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامات فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال از مهمترین و پیچیدهترین مباحث تصوّف و عرفان اسلامی به شمار می آید. عرفا این مقامات را نهایت سیر و سلوک سالک و هدف از پیمودن همه احوال و مقامات را رسیدن به وصال الهی میدانند. بر طبق نظریه قوس نزولی و قوس صعودی، انسان پیش از خلق در عالم غیب و علم الهی موجود بوده است و هنگام نزول به عالم خلق و شهادت، مرحله به مرحله او را از عوالم عبور دادهاند تا اینکه به این عالم مادی آمده است و سالک میخواهد با فانی شدن از صفات خویش و متّصف گشتن به صفات الهی به مبدأ و اصل خویش باز گردد. سالک یک سیر حرکتی از «الی الله» را به «فی الله» شروع میکند و در نهایت این سیر و سلوک، اتّحاد و اتّصال با محبوب برای او حاصل میشود. بیدل دهلوی که نماینده تمامعیار سبک هندی است و دیوان غزلیاتش یک فرهنگ اصطلاحات عرفانی به شمار میآید، این مقامات را در اشعارش بهخوبی بیان کرده است. بیدل همانند سایر صوفیان بزرگ معتقد است که حالت فنا و رسیدن به وصال الهی، نتیجه فضل و عنایت الهی و از اختیار سالک خارج است. با در نظر گرفتن این نکته که بیدل، وحدت وجودی است، دویی را نفی میکند، معتقد به اتّحاد و اتّصال الهی است و ترک تعلقات دنیوی و فانی شدن از خویش را شرط وصول به محبوب میداند. او بر این باور است که چون خداوند هر لحظه به شکلی تازه تجلّی میکند و تجلّی تکرارناپذیر است، حتی سالک بعد از وصال با محبوب همچنان محو معشوق خویش است و از آرزوی دیدارش کم نمیشود. در نهایت چیزی از سالک باقی نمیماند و در خداوند محو میشود.
انحراف از نرم در شعر صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
محیط اعظم بیدل دهلوی و سبک هندی
حوزه های تخصصی:
مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای صائب نظیره گویی است. در دیوان او به نام حدود هشتاد شاعر اشاره شده است. بعد از مولوی، بیشترین استقبال و اقتفاهای صائب از حافظ است. صائب بیست و نه غزل را به استقبال غزل های حافظ سروده که در پایان غزل به نام او اشاره کرده است. علاوه بر این حدود 160 غزل دیگر حافظ را از جهت وزن، قافیه و ردیف تقلید کرده؛ امّا به اسم او اشاره نکرده است. گاهی اوقات نیز در مقابل یک غزل حافظ، چندین غزل سروده است. در این مقاله همان بیست و نه غزل که صائب به استقبال حافظ سروده و به نام او اشاره کرده است، از نظر سبک شناسی در سه سطح (ادبی، زبانی، فکری) مقایسه شده است. به طور کلّی در سطح ادبی، حافظ در استفاده از شگردهایی مانند سجع، جناس، تکرار، تضاد، ایهام و تلمیح بر صائب برتری دارد و صائب نیز در کاربرد صنایعی مانند: ایهام تناسب و استخدام بر حافظ پیشی گرفته است. در موارد بیانی نیز صائب تشبیهات بیشتری به کار برده است و در موارد دیگر تفاوت چندانی دیده نمی شود. در سطح زبانی حافظ نسبت به صائب برتری نسبی دارد؛ امّا از همه مهم تر در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویر پردازی پرداخته، در حالی که حافظ به معانی و اندیشه های والایی اشاره کرده است.
جلوه های جمال شناختی سبک هندی در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه می انگاشتند نبود؛ سبک هندی آنقدر ها توانایی های تاکنون به چشم نیامده داشت که بتواند پس از دوره ای هویت خدشه دار شده خود را باز بسازد و با همان نازک خیالی ها و مضمون پردازی های انکار شده، از شاعران دلبری کند و در کنار رمانتیسیسم و سمبولیسم اروپایی در شعر نیما و پیروان وی رسوخ کند و به ویژه چشم هایی را که پس از انقلاب، به واسطه دردها و دغدغه های برخاسته از یک ایدئولوژی نوظهور، کمتر به افق های غرب می نگریست، به شگفتی آفرینی های رنگارنگ خود خیره کند و در این میان سهم بیدل دهلوی و صائب تبریزی از همه بیشتر بود. قیصر امین پور، نام آشنای ادبیات معاصر ایران نیز با همه وابستگی ها و دلبستگی ها به سنت های ادبی و رسم و راه های شعر نیمایی، از تاثیر پذیری از شگردهای شاعرانه سبک هندی بر کنار نماند و شعر خویش را از نظر برخی جلوه های جمال شناختی باز آمده در این سبک، به سبک هندی ماننده کرد. «جلوه های جمال شناختی سبک هندی در شعر قیصر امین پور» تفصیل این اجمال است.
شیوه های تعلیلی شاعران سبک آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف عمده تصویرگری در شعر آن است که شاعر بتواند به یاری شگردهای مختلف بلاغی در برقراری رابطه بین ضمیر خود و ذهن مخاطب موفق و اثرگذار عمل نماید، از همین رو است که می توان شباهت های بسیاری بین فنون ادبی و بلاغی و شیوه های منطقیِ تعلیل، نظیر قیاس و استدلال یافت. شاعران ممتاز سبک آذربایجانی، خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، مجیرالدین بیلقانی، فلکی شروانی، مهستی گنجوی، از شیوه های عملی و هنری تعلیل و توجیه در سخن (تشبیه، تمثیل، مذهب کلامی، تشخیص، حسن تعلیل، سوگند و تلمیح) بسیار استفاده نموده اند تا مدعای خود را بهتر و حسی تر در اذهان جای دهند. در این مقاله پس از شرح مختصری از نظریه استفان تولمین در باب استدلال، روش های تعلیلی و توجیهی شاعران سبک آذربایجانی را در شعر -همراه با شواهد مکفی از آثار این گویندگان- برشمرده ایم و این روش ها را بر مقیاس سه رکن پیشنهادی تولمین در باب استدلال (ادعا، پشتیبان و زمینه) سنجیده ایم. و در آخر به بررسی تاثیر شیوه های تعلیلی در مختصات سبکی شعر آذربایجانی پرداخته ایم.
نمودهای گوناگون سوز هجران در ادب غنایی (سبک عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هجران بن مایه اصلی ادب غنایی است و توصیف لحظه های فراق و وداع؛ تصویرگری اشک و آه حاصل از این جدایی، از جلوه های پرجاذبه ادب فارسی شمرده می شود. به طور کلی در ادب غنایی مضمون هجران به دو بخش وداعیه ها و فراق نامه ها -اعم از کوتاه و بلند- قابل تقسیم بندی است که اغلب به سه شکل عمده در اشعار، نمود پیدا می کند: گله از هجران، ستایش هجران و توصیف دوران محنت بار هجران که هر کدام مصداق های متفاوتی دارند: یار، دیار، خانواده، دوستان و... . در این پژوهش، نمودهای گوناگون سوز هجران در دو بخش وداعیه ها و فراق نامه ها در سبک عراقی و در قالب های مختلف شعری -اعم از قصیده، مثنوی، غزل، قطعه و...- مورد تحلیل موضوعی و محتوایی قرار می گیرند.