آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

مقامات فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال از مهم­ترین و پیچیده­ترین مباحث تصوّف و عرفان اسلامی به شمار می آید. عرفا این مقامات را نهایت سیر و سلوک سالک و هدف از پیمودن همه احوال و مقامات را رسیدن به وصال الهی می­دانند. بر طبق نظریه قوس نزولی و قوس صعودی، انسان پیش از خلق در عالم غیب و علم الهی موجود بوده است و هنگام نزول به عالم خلق و شهادت، مرحله به مرحله او را از عوالم عبور داده­­اند تا این­که به این عالم مادی آمده است و سالک می­خواهد با فانی شدن از صفات خویش و متّصف گشتن به صفات الهی به مبدأ و اصل خویش باز گردد. سالک یک سیر حرکتی از «الی الله» را به «فی الله» شروع می­کند و در نهایت این سیر و سلوک، اتّحاد و اتّصال با محبوب برای او حاصل می­شود. بیدل دهلوی که نماینده تمام­عیار سبک هندی است و دیوان غزلیاتش یک فرهنگ اصطلاحات عرفانی به شمار می­آید، این مقامات را در اشعارش بهخوبی بیان کرده است. بیدل همانند سایر صوفیان بزرگ معتقد است که حالت فنا و رسیدن به وصال الهی، نتیجه فضل و عنایت الهی و از اختیار سالک خارج است. با در نظر گرفتن این نکته که بیدل، وحدت وجودی است، دویی را نفی می­کند، معتقد به اتّحاد و اتّصال الهی است و ترک تعلقات دنیوی و فانی شدن از خویش را شرط وصول به محبوب می­داند. او بر این باور است که چون خداوند هر لحظه به شکلی تازه تجلّی می­کند و تجلّی تکرارناپذیر است، حتی سالک بعد از وصال با محبوب همچنان محو معشوق خویش است و از آرزوی دیدارش کم نمی­شود. در نهایت چیزی از سالک باقی نمی­ماند و در خداوند محو می­شود.

تبلیغات