فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقش اساسی مباحث ادبی در تفسیر قرآن بر همگان عیان است و کاربرد فراوان مباحث ادبی در تفاسیر فریقین در دوره های مختلف تاریخ تفسیر قرآن، نشان از نقش مهم آن در علم تفسیر دارد. تفسیر «المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز» «ابن عطیه اندلسی» از تفاسیر مهم مکتب اجتهادی ادبی معتبر و مؤثر جهان مغرب اسلامی می باشد که مباحث ادبی یکی از منابع اساسی آن است. ذکر معنای دقیق واژگان غریب قرآن و اولویت دادن به آراء لغوی ها درباره اشتقاق آن، استناد به آیات قرآن، استشهاد به شعر کهن عربی، روش ابن عطیه در مباحث صرفی می باشد. همچنین بیان آراء نحوی دو مکتب «بصره» و «کوفه» و ترجیح آرا نحوی جمهور به ویژه «سیبویه» و ذکر نظرات اختلافی روش کار مفسر در تبیین مباحث نحوی است. حقیقی دانستن معانی واژگان قرآن و بی نیازی مفسر از اطلاق مجاز به آن، موجب محدود شدن و سطحی بودن مباحث بلاغی در تفسیر وی شده است. در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده است. این مقاله در صدد است با استقرا و استخراج شواهد و تحلیل آنها، مبانی ادبی تفسیر ابن عطیه را تبیین نماید، تا روش استفاده ابن عطیه از منابع ادبی در تفسیر المحرر الوجیز حاصل شود.
تحلیل داستان های قرآنی براساس نظریه کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بازخوانی روایت های قرآنی بر اساس نظریه های جدید، می تواند در شناخت بیش تر و عمیق تر این کتاب کریم مؤثر واقع شود. این جستار به روش توصیفی-تحلیلی درپی تحلیل برخی حکایت های قرآنی مثل داستان حضرت یوسف(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یونس(ع) و حضرت ایوب(ع)، براساس نظریه الگوی کنشی گریماس است؛ براین اساس روایت های نامبرده با توجه به موقعیت روایی آن ها دسته بندی شده، سپس شخصیت های هر موقعیت روایی بررسی و تحلیل شده است. شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس «کنش گر» در این روایت ها، بازیابی شده است که عبارتند از:کنش گزار یا فرستنده، کنش گراصلی یا فاعل، هدف، کنش یار، کنش پذیر یا دریافت کننده و ضدکنش گر. بررسی های این تحقیق نشان می دهد، ساختار بسیاری از داستان های قرآن به روش نظریه الگویی کنشی گریماس قابل نقد و بررسی است و اصول و مبانی کلی الگوی کنشی گریماس درباره حکایت های قرآنی کاملاً قابلیت انطباق دارد و نتایج آن با دستاوردهای گریماس در بحث بررسی شخصیت به عنوان یکی از عناصر اصلی داستان قابل تطبیق است
زیبایی شناسی ژرف ساخت های صیغه های متناوب در قرآن کریم از منظر سبک شناسی ( بررسی موردی سوره های مبارکه ی انعام و اعراف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناوب یکی از تکنیک های زبانی در ساختار کلام است و مقصود از آن، جایگزینی کلمه ای (اسم، فعل و حرف) به جای کلمه ای دیگر است که از نظر معنا نظیر و همانند آن است. در این مقاله، پدیده تناوب در میان صیغه های اسم انتخاب شده است؛ یعنی در بافت کلام ادبی، صیغه ای به جای صیغه ای دیگر می آید که از نظر اشتقاقی شبیه کلمه محذوف است اما در بردارنده معنایی غیر از معنای نخستین است. این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی و با رویکردی سبک شناختی، و به منظور کشف معانی پنهان قران کریم، به تحلیل پدیده هنجارگریز تناوب در قرآن کریم بویژه دو سوره مبارکه انعام و اعراف پرداخته است. هدف از این مقاله، توصیف و شرح ژرف ساخت های صیغه های متناوب و آشنایی با اهداف زیبایی شناسی آن است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که تناوب در مصادر، بسآمد بالایی در این دو سوره داشته است که غالبا، به جای اسم فاعل و مفعول آمده است. بعد از آن، اسم فاعل، نقش خود را به عنوان یکی از مشخصه های سبکی که جانشین دو فعل "ماضی و مضارع" در این دو سوره شده است، ایفا می کند.
نخستین و کهن ترین تفسیرهای عرفانی آیات قرآن کریم و احادیث نبوی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گمان می رود نگارش متون عرفانی در ادب فارسی از نیمة دوم قرن پنجم هجری آغاز شده است. در این آثار بسیاری از آیات قرآن کریمو احادیث به طور پراکنده شرح و تفسیر می شود؛ البته اطلاعات دقیقی از نخستین تفسیرهای عرفانی قرآن کریمو احادیث به زبان فارسی و شیوة بیان آنها در جمع های علمی و عرفانی در دست نیست. از قرن ششم تفسیرهای سنتی فارسی رشد بسیاری یافت. برپایة اسناد و متون موجود به نظر می رسد برخی از حکیمان و عارفان با جهان بینی عرفانی و با تأکید بر جنبه های معرفتی آیات و احادیث به تفسیر روی آوردند. اکنون دو رساله در تفسیر آیات و احادیث موجود است که از نخستین نمونه های کم یاب در این زمینه است. این دو رساله با نگارش مستقل و مجزا در مجموعة دست نوشته های سلیم آغا و کتابخانة سلیمانیه نگهداری می شود. فروزانفر یکی از این دو رساله را با عنوان تفسیر سورة محمد و سورة فتحبه صورت تک نسخه تصحیح کرد؛ اما رسالة ترجمه و تفسیر احادیث همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این جستار شیوة شکل گیری و دگرگونی تاریخی تفسیرهای عرفانی فارسی قرآن کریمتحلیل و یکی از کهن ترین نمونه های تفسیر عرفانی احادیث نبوی نیز معرفی و بررسی می شود.
تحلیل کارکردهای غیرزمانی فعل ماضی در قرآن با رویکرد معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
97 - 122
حوزه های تخصصی:
فعل ماضی در قرآن با بسامد بالا برای اشاره به رخدادهایی در زمان گذشته به کار رفته است. اما کارکرد فعل ماضی همیشه محدود به این معنای پیش نمونه ای نیست؛ بلکه با قرار گرفتن در ساختارهای مختلف، کارکردی استعاری یافته و مفاهیم وجهی را کدگذاری می کند که بسط استعاری همان معنای پیش نمونه ای هستند. نوشتار حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، این نوع از کاربردهای فعل ماضی در قرآن را با رویکرد معناشناسی شناختی و بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی و فضای ذهنی مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به این که کاربرد فعل ماضی گاهی فهم آیات را با دشواری هایی روبه رو کرده و زمینه برداشت های مختلف شده است، بررسی کیفیت و کارکردهای این افعال در قرآن از حیث زمانی مهم و ضروری به نظر می رسد. طبق بررسی های انجام گرفته، فعل ماضی در ساختارهای مختلف ازجمله شرطی، التزامی و... کارکرد زمانی ندارد؛ بلکه مفاهیم وجهی مثل غیرواقعی بودن، فرضی بودن و... را به صورت استعاری نشان می دهد.
سبک شناسی لایه ای سوره مبارکه «نبأ» (لایه نحوی، آوایی، واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی لایه ای، روشی نوین در مطالعه مشخصه های سبکی یک اثر است که با طرح لایه ها و مؤلفه های مناسب متن به بررسی عملی و عینی سبک متون مختلف می پردازد. با تحلیل متن در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، معنی شناختی و بلاغی، مشخصه های برجسته سبک و نقش و ارزش آن ها در هر لایه مشخص شده و کشف و تفسیر پیوند مشخصه های صوری متن با محتوای آن آسان تر می گردد و هدف نهایی که کشف جهان بینی حاکم بر متن است، حاصل می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ویژگی های بارز سبکی سوره «نبأ» در سه لایه نحوی، آوایی و واژگانی پرداخته است تا چگونگی بازتاب اندیشه آخرت گرایی حاکم بر آن، با به کارگیری متغیرهای مناسب هر لایه نشان داده شود. این پژوهش در پی پاسخ به دو سوال ذیل می باشد: 1- هرکدام از متغیرهای موجود در لایه های سه گانه چگونه با موضوع اصلی سوره که پیرامون معاد است، ارتباط برقرار می کند؟ 2- کدام لایه نقش برجسته ای در ملموس نمودن مضمون اصلی سوره یعنی معاد دارد؟ در این مقاله، برای بررسی لایه نحوی، سه متغیر طول جمله، وجهیت و صدای دستوری؛ در لایه آوایی، ریتم و دلالت آواها و در لایه واژگانی رمزگان انتخاب شد. برآیند تحقیق حاکی از آن است که کوتاهی آیات با توجه به موضوع اصلی سوره که پیرامون قیامت است، اندیشه کوتاهی عمر و لزوم آمادگی برای زندگی اخروی را به انسان ها گوشزد می کند. غلبه وجه معرفتی- اخباری، اطمینان و قطعیت کلام خداوند را در مورد وقوع قیامت نشان می دهد و غلبه صدای دستوری منفعل، نشان گر حالت انفعالی جهان و آدمی است که با پیچیده شدن طومار هستی به سوی سرنوشت محتوم خویش حرکت می کند؛ سرنوشت شوم بدکاران و فرجام نیک پرهیزگاران. ریتم تند و کوبنده و استفاده بالا از آواهای مجهور و شدید که چونان فریادها و ضربه های بی امان بر حس آدمی فرود می آید، او را به اندیشه و تدبر در هستی فرا می خواند و این که در پس چنین تدبیر متقن و دقیقی، حتماً قیامتی و حسابی و بهشتی و دوزخی هست و حضور رمزگانی همچون «النبأ العظیم»، «یوم الفصل»، «نفخ الصور»، «جهنم»، «حمیم»، «طاغین»، «غساق»، «جزاء»، «عذاب»، «متقین»، «مفازاً»، «ذلک الیوم» و «عذاباً قریباً» اندیشه مزبور را تقویت می کند. در ضمن از بین لایه های مذکور، لایه نحوی به دلیل ظرفیت بالایی که در ایجاد معانی مختلف دارد، بیشترین نقش را در راستای خدمت به موضوع اصلی سوره ایفا کرده است.
شکل ها و شیوه های شروع داستان ها در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
143 - 167
حوزه های تخصصی:
آغاز داستان در محدوده خود، شالوده جهان داستان را پی می ریزد، سیر حرکت طرح داستان را مشخص می کند و با وجود نقشی که در پیکربندی روایت ایفا می کند، در مباحث داستان نویسی، کمتر به شیوه های آغاز داستان ها و کارکرد آن توجه شده است. از آن جا که آغاز داستان تأثیری بر خواننده می گذارد که فرایند خواندن او را تحت تأثیر قرار می دهد و هدف داستان های قرآنی ایجاد تحوّل و تذکّر و عبرت آموزی در مخاطب همراه با جذابیت است؛ از این رو داستان و چگونگی آغاز آن ها اهمیت خاصی در این کتاب آسمانی دارد. در این مقاله کوشش بر آن است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی شیوه های شروع داستان ها در قرآن مورد بررسی قرار گیرد؛ بنابراین با دقت نظر در داستان های قرآن و مقایسه آن ها با یکدیگر و با توجه به چگونگی شروع، در پی پاسخ به این پرسش است که آیا شروع داستان های قرآن با تنوع و تفاوت همراه است؟ و اگر این گونه است، چه تاثیری در روند داستان دارد؟ و به این نتیجه رسید که برخی داستان ها با مقدّمه چینی و فضاسازی شروع می شوند و برخی دیگر بدون مقدّمه و به شکل غافل گیری مخاطب آغاز می شوند. علت این تنوع این است که شروع هر داستانی به تناسب فضای و درون مایه آن است. دیگر این که این تنوع در شروع هر کدام به نوعی خواننده را تشویق و ترغیب می کند تا به داستان وارد شود و آن را دنبال کند.
واکاوی برساخت گفتمانی داستان حضرت سلیمان(ع) در سوره نمل با تکیه بر نشانه های معناساز مایکل هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از سوره نمل به روایت حکومت و قلمرو وسیع حضرت سلیمان می پردازد که جن، انس، پرندگان و باد، همه تحت فرمان وی درآمدند. با توجه به اهمیت نظریات نوین در فهم بهتر متون، به روش توصیفی- تحلیلی، با تکیه بر سه فرانقش هلیدی به عنوان نشانه های معناساز در نظریه نقش گرا به بررسی آیات مورد نظر پرداختیم. هدف از این پژوهش تحلیل برساخت گفتمانی این داستان قرآنی و آزمودن نظریه مذکور و قابلیت اعمال آن در حیطه داده های قرآنی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در سطح اندیشگانی، فرآیند مادی پربسامد ترین فرآیند به کار رفته در متن است؛ در اکثر بندها، حضرت سلیمان (ع) نقش کنشگر را دارد که پایان دادن به گمراهی قوم سبأ را « هدف» قرار داده است. انتقال این مفاهیم از سوی حضرت سلیمان با استناد بر وجه خبری و الزامی محقق می شود که قطعیت دیدگاه ایشان را نسبت به کسانی که در دستگاه حکومتش قرار دارند، نشان می دهد. اکثر بندها با آغازگر مرکب ساختاری شروع می شوند که نقطه شروعی مناسب برای القای پیام بوده و بر پیوستگی متن کمک کرده است. اما در میان عناصر انسجام بخش، عنصر ارجاع، تکرار، تضاد معنایی و ادات افزایشی از بسامد بالایی برخوردارند و تأثیر شگرفی در برجسته سازی کلام شخصیت ها و پیوستگی و گستردگی بندها ایفا کرده اند.
توسیع و استعاره در روند تحول معنایی واژگان قرآن کریم (با تأکید بر آراء علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک الفاظ و واژگان قرآن کریم یکی از معیارهای فهم این کتاب آسمانی است و هر مفسری برای ارائه نظر خویش و بیان تفسیر خود نسبت به آیه باید متکی به معانی الفاظ باشد و روابط معنایی واژگان را مورد توجه قرار دهد. اما آیا معنای ظاهری واژگان یا معانى اى که در معنای استعمالی واژگان دیده شده، می تواند مدار فهم قرار گیرد یا آن معانی مى تواند اعم از آن معنای مستعمل قرار گیرد؟ این پرسش را بدین سان در تفسیر المیزان مورد بررسی قرار می دهیم که علامه طباطبایی معتقد است واژگان قرآن کریم گنگ نیستند زیرا قرآن کریم کتاب هدایت است و برای اینکه مخاطب را به هدف متعالی برساند، معانی را آشکارا و بدون هیچ گونه پیچیدگی بیان می نماید. در این مقاله سعی شده است سیر تحول معنایی واژه از منظر علامهمورد بررسی قرار گیرد و این مطلب اثبات شود که هرچند تحول معنایی واژه بیش از یک معنا را برای آن بیان می دارد؛ اما در حقیقت، معنای تحول یافته دارای ارتباط تنگاتنگ با معنای اصلی است و به عبارت دیگر با روش ها و فرآیندهایی چون استعاره، در برگرفتن معنای مجرد به جای محسوس، توسیع و تنزیل معنایی واژگان، دلالتی جدید در برگرفته که مبتنی بر همان معنای قدیمی و اصلی خود است. بررسی جایگاه تحول معنایی واژگان در تفسیر المیزان با هدف توجه به این جنبه ی مهم تفسیری برای تبیین جایگاه ارزشمند این تفسیر شیعی هدفی است که این تحقیق می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و ذکر نمونه هایی چند از آیات قرآن کریم به آن بپردازد. واژگانی چون: «أجل، السحت، اخبات، ریح و ...» نمونه هایی است که در این نوشتار و در روند تحول معنایی خویش از معنایی متفاوت ولی مرتبط با معنای اصلی خویش برخوردار شده اند که علامه طباطبایی (ره) با بیان شیوا و عالمانه ی خود در ضمن تفسیر خویش از آیات، به این مهم پرداخته است.توجه به تحول دلالت های واژگان به دنبال بیان این مطلب است که الفاظ قرآن کریم، تنها محدود به معانی ظاهری آن نیست بلکه مشتمل بر روح معناست.
بررسی و تحلیل نقاط اتصال و اشتراک داستان های سوره کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین شیوه های جای گیری مطالب تعلیمی و انتزاعی در ذهن مخاطب، استفاده از نمودها و تجارب حسی است. در این شیوه ساختارهای فرعی و ملموس، در ارتباطی معنادار مکمل و تأیید کننده مفاهیم تعلیمی و تجریدی مورد نظر هستند. بدین صورت که ساختارهای معنایی کوچک تر، بر اثر یک پیوستگی معنایی و جای گیری بر یک محور همنشینی در کنار یکدیگر، ساختاری بزرگتر را پایه ریزی می کنند. داستان های فرعی را که در بعضی سوره های قرآن، در کنار یک داستان اصلی ظهور یافته اند، می توان بر اساس همین شیوه، تحلیل و بررسی کرد. یکی از این سوره ها، سوره کهف است که در آن چهار داستان «اصحاب کهف، صاحب دو باغ، موسی(ع) و خضر، و ذوالقرنین» در کنار هم قرار گرفته اند. این داستان ها مستقل از هم بوده و مربوط به امت ها و اقوام مختلفی هستند که در فاصله زمانی بسیار دوری از هم زیسته اند. در همین راستا این نوشتار بر آن است تا دلائل و اسباب ادبی تجمع این چهار قصه در سوره واحد را بررسی و حلقه های اتصال و پیوند آنها را به تصویر بکشد. آنچه در نهایت حاصل شد این است که شماری اشتراکات در مباحث داستانی وجود دارد که باعث درهم تنیدگی و پیوند داستان های چهارگانه شده است. مانند اینکه بین مکان داستان های چهارگانه، ارتباط تسلسلی و صعودی وجود دارد و زمان نیز در سه داستان فرعی به تناسب همسویی با داستان محوری (اصحاب کهف) مدخلیت دارد. همچنین بیش از ده ارتباط محتوایی بین داستان ها بیان شده که از جمله آنها اشتمال قصص چهارگانه بر امری منکر، رکود و انتشار، فتنه، پوشش و حفاظ می باشد.
ترسیم صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوهای قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کانونی بودن گفت وگو در کنش ارتباطی و نقش تحلیل کلام در بازسازی و استقرار گفتمان، 133 گفت وگوی موجود در قرآن به روش تمام شماری استخراج و سپس به ترتیب نزول سوره ها (و نه به ترتیب مصحف) با اقتب اس از دیگر پژوهش های قرآنی، در چهار مرحله، دعوت علنی پی امبر و ایمان مخفی مؤمنان؛ گسترش دعوت و علنی شدن اعتقادات مؤمنان؛ تشکیل جامعه ایمانی؛ و تثبیت و پایش جامعه اسلامی طبقه بندی شدند (مراحل اول و دوم مکی و مراحل سوم و چهارم مدنی است).
سپس با به کار بستن یک ترکیب چند سطحی از انواع و سطوح مختلف نظریه و روش تحلیل گفتمان، ابتدا مهم ترین عناصر زبان شناختی گفت وگوها بر اساس مکتب نقش گرای هلیدی استخراج و سپس گفت وگوها در بافت و زمینه متن و کلان اجتماع بازخوانی شدند. در انتها با استخدام مفاهیم نظریه گفتمانی لاکلائو و موف؛ صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوها طی 23 سال نزول قرآن ترسیم و ارائه شده است که در آن فرآیند اضمحلال گفتمان شرک آلود حاکم و شکل گیری اولیه گفتمان حاکمیت اسلامی در چهار مرحله «بی قراری گفتمان حاکم»؛ «غیریت سازی»، «مفصل بندی گفتمانی» و «پیرایش گفتمانی» معرفی شده است.
بررسی مشابهات لفظی قرآن کریم براساس رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای نوین در نقد ادبی، رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیکی است که به جای سرگذشت مؤلف و متن، «ت اریخ خوانن دگان م تن» ی ا «تاریخ ادبیات مخاطبان» را پیشنهاد می دهد. براساس این رویکرد، مورخ ادب ی، کار خود را بیشتر بر شرایط درک و دریافت متن ادبی متمرکز می کن د تا بر شرایط آفرینش آن و با این مبنا، به نگارش سرگذشت یک متن پس از تولد و سپس به بررسی حرکت آن در طول تاریخ می پردازد. از دیگر سو، دسته ای از آیات قران کریم هستند که از آن ها با نام مشابه لفظی(یا متشابهات لفظی) یاد می کنند؛ این آیات دارای الفاظ شبیه به هم بوده که از جهات مختلف با یکدیگر شباهتی سؤال برانگیز دارند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که اینگونه آیات، در موقعیت های مختلف تاریخی چه نقشی بازی کرده اند و حضورشان در تاریخ، چگونه است؟ در حقیقت نسبت متن این آیات، با ذوق و سلیقه دوره های مختلف چگونه است؟ آیا متن این آیات، در گذر زمان، پرسش های مختلفی را طرح می کند؟ آیا نسل های مختلف در مکالمه با آن پرسش های تازه ای را مطرح نموده اند؟ بررسی تاریخ ادبی هرمنوتیکی آیات مشابه قرآن کریم، حاکی از آن است که مردمان هر دوره، با توجه به شرایط زمانی و مکانی خویش و نیز افق انتظاراتشان از متن مقدس قرآن کریم، مواجهه های مختلف با این آیات داشته اند و از آنجا رویکردها و خ وانش ه ای گون اگونی از این آیات، پدی دار ش ده اس ت. نوشتار حاضر با بررسی نگارش های به دست آم ده از این آیات، به معرفی انواع رویکردها در مواجهه با این آیات پرداخته و خوانندگان را بر مبنای نوع خوانشی که از این آیات دارند، دسته بندی نموده است.
ویژگی های دستوری عبهرالعاشقین در بهره گی ری از آیات قرآن مبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد آیات قرآن در متون زبان فارسی، خصوصاً متون عرفانی بسیار چشم گیر است و یکی از منابع اصلی الهام نویسندگان بوده است. عبهرالعاشقین یکی از متون عرفانی قرن شش با محتوای منحصربه فرد، یعنی بررسی رابطه عشق ربانی و انسانی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی پیوند آیات قرآن و دستور زبان فارسی در این اثر است. برای این منظور کلیه آیات به کاررفته در متن به دقت استخراج شد و جایگاه هر آیه در سطوح نقش ها و ترکیبات ساختار نحوی و جملات مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش آیات در نقش های دستوری نهاد، مفعول، متمم و مضاف الیه به کاررفته اند. در میان این اجزای دستوری، بهره گیری از آیات در ساختن ترکیبات اضافی، بیشتر و متنوع تر است و اضافه های تشبیهی و تلمیحی در سطح وسیع و با موضوعات گوناگون در القای مفاهیم خاص عرفانی ایفای نقش می کنند. موضوعاتی نظیر خلقت انسان، عهد الست، بهشت و نعمت های آن، موضوع ترکیبات تشبیهی، و عناصر مربوط به داستان انبیای الهی شامل حضرت آدم، نوح، ابراهیم، یوسف، موسی، عیسی علیهم السلام و حضرت محمد (ص) موضوع ترکیبات تلمیحی هستند. همچنین آیات قرآن در ساختار جمله های ساده، مرکب و معترضه در این متن به کار گرفته شده اند. گرچه برخی جملات به ظاهر معترضه و قابل حذف هستند ولی حضور آن ها بار معنایی خاصی بر جمله می افزاید. شیوه پیوستن جملات با متن اغلب به صورتی است که فک آن از بافت جمله، معنا را مختل می کند. در این اثر ساختار غالب جملات ساده و نشان دهنده پیوند استوار آیات با مفاهیم عرفانی است.
بررسی و تحلیل قرینه سیاق و تأثیر آن بر فهم قرآن با رویکرد آسیب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم روشمند آیات قرآن کریم، دغدغه همیشگی مفسران وعالمان مسلمان بوده است. از سوی دیگر، "سیاق" در میان قراین فهم مقصود، یکی از قراین کلیدی است؛ زیرا هر متن و گزاره ای و از جمله قرآن همراه با قرینه سیاق است؛ لذا مفسران قرآن کریم بر پایه آن، به تفسیر آیات پرداخته اند.گفتنی است استفاده از قرینه سیاق از پیشینه دیرینه ای برخوردار است؛ با این همه استفاده از سیاق با موانع و آسیب هایی روبه روست که در صورت غفلت از آن ها، فرایند فهم روشمند قرآن دچار اختلال می شود. به عبارت دیگر، بی توجهی به آسیب ها و موانع استفاده از سیاق، مفسر را از تفسیر اجتهادی به سوی تفسیر به رأی سوق می دهد. به نظر می رسد تا ماهیت و ظرفیت قرینه سیاق روشن نگردد، مفسر در استفاده از آن دچار آسیب می گردد. از سوی دیگر، توجه به خاستگاه آسیب ها، مفسر را در استفاده روشمند از قرینه سیاق یاری می کند. این نوشتار در صدد تبیین ماهیت و ظرفیت قرینه سیاق،آسیب ها و موانع بهره مندی و نیز شناخت خاستگاه آسیب هاست. با کوششی که انجام شد، «ده» آسیب و خاستگاه های آن ها شناسایی و بحث و بررسی شد.
واکاوی دلالت ادبی بلاغی مرجع ضمیر تأویله بر اعجاز، در آیات (36-37و45)سوره یوسف(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم معجزه جاویدان پیامبر خاتم، آینه تمام نمای زندگی بشریت است، در آیات سوره یوسف، نمایی از زندگی حضرت یوسف، به نمایش درآمده که به دلیل امکان رجوع ضمیر"تأویله" به مرجع های مختلف، چالش هایی را در میان مفسران بزرگ برانگیخته است. پژوهش حاضر بر آن است با بررسی واژه های تأویل، اعجاز و تحلیل سیاق آیه، نقد و بررسی دلایل مفسران، ترجیح نظریه اعجاز را واکاوی نماید، از آنجا که برخی مفسران ضمن ارجاع ضمیر "ه" در کلمه "تأویله" به طعام، معتقد به اعجاز حضرت یوسف<sup>(ع)</sup> و ادعای نبوت او هستند. بعضی دیگر، ضمیر را به خواب و رؤیا برگردانده و سخن حضرت یوسف<sup>(ع)</sup> را وعده به تسریع در اجابت حاجت می دانند و مدعی هستند که هیچ اعجازی در این آیه رخ نداده است. بر اساس یافته های به دست آمده در پژوهش، دلایل مخالفان اعجاز در این آیه، قابل پذیرش نیست، لذا با توجه به سیاق آیه که سخن از پیامبری یوسف<sup>(ع)</sup> است؛ اعجاز دیگری از حضرت یوسف<sup>(ع)</sup> ثابت شده و اشکالات وارد به برخی از تفاسیر و بسیاری از ترجمه های قرآنی، نمایان می شود.
تحلیل روابط بینامتنی قرآن و غزل های صائب بر اساس نظریه ژنت (با تأکید بر جلوه های زبانی و تلمیحات داستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
123 - 153
حوزه های تخصصی:
ژرار ژنت با طرح نظریه ترامتنیّت، فصلی تازه در نقد و مطالعه روابط بین متون گشوده است که بینامتنیت یکی از زیرگونه های آن است. بر اساس این الگوی بینامتنی، روابط بین متون می تواند به سه شکل صریح، غیرصریح و ضمنی باشد. بن مایه های دینی برگرفته از قرآن بخش جدایی ناپذیر شعر فارسی از آغازین دوران شکل گیری آن تا به امروز بوده است. به تعبیر بینامتنی، این بن مایه ها از اصلی ترین زیرمتن هایی هستند که در آفرینش آثار ادبی دخیل بوده اند. مباحث و مضامین قرآنی علاوه بر این که فی نفسه برای شاعران ارزشمند بوده اند، برای بیان اندیشه ها و تفسیرهای عرفانی، عاشقانه، عامیانه و حتی سیاسی به کاررفته اند؛ با این تفاوت که در هر دوره، بخشی ازاین رویکردها جلوه بیشتری یافته است. در غزل های صائب که می توان آن ها را دانشنامه موضوعات و مضامین مختلف دانست، حضور بن مایه های دینی بسیار چشم گیر است. واژه ها، اصطلاحات، مباحث اعتقادی، اخلاقی، احکام شرعی و داستان ها از محوری ترین موضوعات قرآنی راه یافته در غزل های این شاعر بنام است. این هم حضوری موجب غنای زبانی، هنری و محتوایی این سروده ها شده است. با توجه به گستره و نقش بسیار این مضامین، کشف و تحلیل آن ها، از منظر روابط بینامتنی موجب درک و شناخت بهتری از شعر صائب می شود. در این پژوهش سعی شده است این رابطه ها با شیوه توصیفی- تحلیلی و بر اساس الگوی «بینامتنی ژنت» توصیف و تحلیل شوند. برآیند این تحقیق نشان می دهد که صائب در زمینه «بینامتنی صریح» بیشتر از واژگان و اصطلاحات و در حوزه «بینامتنیت ضمنی» از اندیشه ها، بینش ها و داستان های قرآنی بهره برده است.
بررسی قصه یوسف (ع) بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی معنا و یافتن مدلولات اثر ادبی به واسطه دال ها و نشانه های روساخت متنی، همواره یکی از دغدغه های اصلی ناقد ادبی از دیرباز تاکنون بوده است. تحلیل گفتمان با رویکردها و شاخه ها و نظرات متعدد و گوناگون خود در تلاش است روابط متقابل زبان و جامعه را گره گشایی کند؛ به بیانی دقیقتر تحلیل گفتمان با تکیه بر اشکال زبانی و نشانه ها، در ورای خود نوعی مفهوم ایدئولوژیک را با هدف عملکرد اجتماعی بازخوانی می کند و در واقع ایدئولوژی در پس متون را مورد واکاوی و کنکاش قرار می دهد؛ از این رو تحلیل گفتمان رویکردی متن بنیاد است که متن را از جهت ملاک های درونی و بیرونی بررسی می کند. نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف یکی از مشهورترین نظریات حوزه گفتمان کاوی به شمار می آید که در تلاش است ضمن بیان رابطه میان ملاک های درونی و برونی متن، قدرت مسلّط جامعه ای را که اثر ادبی در آن شکل گرفته از طریق سه محور توصیف، تبیین و تفسیر مورد واکاوی قرار دهد. بر این اساس پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، داستان حضرت یوسف را بر پایه ی نظریه ی گفتمان انتقادی فرکلاف در سطوح سه گانه تحلیل نماید. دستاورد پژوهش حاضر نشان می دهد که میان زبان و بافت اجتماعی و بیرونی قصه حضرت یوسف در قرآن کریم انسجام و پیوند ناگسستنی وجود دارد و این قصه از جهت برجستگی های برهانی، عاطفی و گفتمانی در سطح زبان، متناسب با موقعیت آن در کنعان و سپس در قصر فراعنه مصر شکل گرفته است.
تقابل «حذف و ارجاع ضمیر» به عنوان مولفه های انسجام متن بر اساس رویکرد متن پژوهی (مطالعه موردی داستان حضرت موسی در سوره طه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تقابل «حذف و ارجاع ضمیر» به عنوان مولفه های انسجام متن در داستان حضرت موسی می پردازد؛ با این رویکرد که متن تنها ساختاری لغوی و متشکل از توالی جمله ها نیست، بلکه عبارت است از کنش متقابل میان گوینده و شنونده که از طریق متن و به وسیله ابزارهای نحوی و معنایی تکوین می یابد و این ابزارهای نحوی جایگاه مهمی در تشکیل متن دارند؛ خواه از نظر ساختار سطحی (تماسک) و خواه از نظر ساختار مفهومی (انسجام). لذا پژوهش حاضر با رویکردی به زبان شناسی متن به بررسی سوره ی طه می پردازد تا اثر ارجاع ضمیر و وحدت موضوع را در کاهش نقش حذف و در نتیجه انسجام متنی این سوره مشخص کند. از آنجا که زبان شناسی جمله، با تمرکزش بر روی مفردات در جمله نمی تواند پدیده ی حذف را به خوبی بررسی و تبیین نماید، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد کتابخانه ای بر کارکرد ضمیر و ارجاعات آن در متن متمرکز می شود تا میزان کارایی ضمیر در انسجام متن و کاهش نقش حذف را با رویکردی زبان شناسانه به متن در سوره ی طه مشخص نماید. یافته های تحقیق با تکیه بر آمار حاکی از آن است که وحدت موضوع در سوره و بهره گیری زیاد از ارجاعات به وسیله ی ضمیر با بسامدی بالا در انسجام متن نقش مهمی دارند و باعث کاهش نقش پدیده ی حذف در سوره ی طه گردیده است. نقش حذف در انسجام این سوره 3 درصد و نقش ضمیر 97 درصد بوده است.
کارکرد فرانقش متنی در سوره همزه بارویکرد زبانشناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نقش گرای هلیدی مبتنی بر سه سطح معنایی است که از آن ها به عنوان سه فرانقش اندیشگانی ،بینا فردی و متنی یاد می شود .در این پژوهش سعی بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی، بند های آیات سوره همزه از منظر فرانقش متنی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داده است که بسامد آغاز گر نشاندار سبب برجسته سازی و القاء بهتر پیام به مخاطب و متناسب با فضای گفتمانی سوره است. هم چنین اطلاع نو در این سوره بیشترین بسامد را دارد؛ زیرا فضای سوره با نفرین و انذار و تهدید جمع آوری کنندگان مال و ثروت «الَّذی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» و عیب جویان «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» است. انسجام دستوری و واژگانی و پیوندی موجب یکپارچگی متن شده و در ارتباط و تبادل منطقی با یکدیگر قرار دارند، که مخاطب را در فهم بهتر متن قرآن یاری می رسانند.
معنا شناسی واژه «عذاب» در قرآن کریم با تکیه بر روابط هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
155 - 185
حوزه های تخصصی:
دانش معنا شناسی مطالعه علمی معنا است که به تحلیل معنا ی واژه ها با توجه به نظام معنایی آن می پردازد . از مهم ترین راه هایی که امروزه در علم معناشناسی مورد توجه ادب پژوهان واقع شده، تکیه بر روابط هم نشینی و جانشینی است؛ زیرا از طریق شبکه معنایی با بررسی واژگان در سیاق آیات می توان به معنای دقیقی از واژه دست یافت. واژه «عذاب» یکی از پر بسامد ترین واژگان قرآنی محسوب می شود. در پژوهش حاضر در پی آن هستیم به این سؤال پاسخ دهیم که مهم ترین هم نشین ها و جانشین های واژه عذاب چیست؟ با نگاهی معنا شناختی بر محور هم نشینی و جانشینی می توان گفت که این واژه در قرآن کریم بر محور هم نشینی با واژگانی چون «کفر»، «ظلم»، «کبر»، «نفاق» و ... هم نشین شده است که این عوامل زمینه ساز عذاب می شوند. در محور جانشینی نیز با واژگانی چون «خسر»، «حبط»، «عقاب»، «نار»، «جزاء» و ... دارای هم معنایی نسبی است که هرکدام به نوعی، عذاب را نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی واژه «عذاب» با روش توصیفی- تحلیلی، مطالعات واژه شناسانه و تحلیل از طریق هم نشینی واژه ها و جانشینی است؛ بنابراین پس از انتخاب واژه محوری «عذاب»، نخست هم نشین های پر بسامد این واژه تعیین و سپس بر اساس هم نشین ها به جانشین های این مفهوم پرداخته می شود.