پژوهش های ادبی - قرآنی
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم بهار 1397 شماره 1 (پیاپی 21) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ابراهیم گلشنی بردعی یکی از عارفان بزرگ طریقه خلوتیه و از سنیهای متعصب بود که شخصیت ادبی و عرفانی وی در نزد اهل تحقیق و ادب چندان شناخته نیست. گلشنی در عرفان صاحب طریقت خاص بود و مریدان زیادی داشت چنانکه طریقه گلشنی در سرزمینهای عثمانی و مصر، منسوب به اوست. گلشنی بردعی یکی از خیل شاعرانی است که می توان در شعر وی تأثیر بسیار بالای قرآن را مشاهده کرد. آشنایی عمیق و گستره وی با آموزه های قرآنی باعث شده است که کلام وی به صورت های مختلف دربرگیرنده مضامین قرآنی باشد. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، هدف آن بررسی تأثیر قرآن در نسخه خطی دیوان وی است که در کتابخانه فاتح استانبول به شماره 3866 نگهداری می شود. مهمترین محورهای این پژوهش، بررسی آرایه هایی چون تضمین، تلمیح و اقتباسات قرآنی است که دو شیوه تأثیر واژگانی و گزاره ای را در بر می گیرد. نتایج این بررسی نشان می دهد که گلشنی در مبحث تلمیح و اقتباس بیشترین تأثیر از قرآن پذیرفته است و بیشترین تلمیحات وی مربوط به داستان های پیامبران است.
تحلیل زبان شناختی واژه های «حمد» و «شکر» در آیات قرآن کریم بر پایه الگوی ارتباطی یاکوبسن و رده بندی کولماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر از دو الگوی زبان شناختی برای تحلیل آیاتی که به عمل شکرگزاری اشاره کرده اند، استفاده شد. ابتدا الگوی ارتباطی یاکوبسن (1960)، برای رابطه بین خالق هستی و مخلوق به کارگرفته شد. در این الگو به طور معمول پیام رسانی بین فرستنده و گیرنده پیام در ارتیاط بین انسان ها تحلیل می شود. همچنین، انواع شکرگزاری در آیات قرآن کریم با استفاده از الگوی رده بندی کولماس (1981) بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزارها و تارنماهای مربوط، از قرآن کریم و ترجمه آن استخراج گردید. در این پژوهش فقط آیاتی که در آنها حمد و شکر در قالب انجام عمل شکرگزاری به کار رفته اند مدنظر بوده است. از نظر فراوانی مشخص شد که دو واژه حمد و شکر به ترتیب 68 و 75 بار در قرآن کریم ذکر شده است، که از این میان فقط در آیات 30 و 158 سوره بقره، آیه 3 سوره اسراء و آیه 13 سوره رعد به عمل حمد و شکرگزاری اشاره شده است، که به بیان دیگر رابطه ای بین دو طرف شاکر و مشکور فرض شده است. در این 4 آیه، فرشتگان، خداوند متعال، حضرت نوح (ع)، و رعد، در مقام فرستنده پیام یا شکرگزار ظاهر شده اند. همچنین مشاهده شد که این چهار نوع شکرگزاری با توجه به رده بندی کولماس، در طبقه اول و سوم انواع شکرگزاری قرار گرفته اند.
بررسی مشابهات لفظی قرآن کریم براساس رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای نوین در نقد ادبی، رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیکی است که به جای سرگذشت مؤلف و متن، «ت اریخ خوانن دگان م تن» ی ا «تاریخ ادبیات مخاطبان» را پیشنهاد می دهد. براساس این رویکرد، مورخ ادب ی، کار خود را بیشتر بر شرایط درک و دریافت متن ادبی متمرکز می کن د تا بر شرایط آفرینش آن و با این مبنا، به نگارش سرگذشت یک متن پس از تولد و سپس به بررسی حرکت آن در طول تاریخ می پردازد. از دیگر سو، دسته ای از آیات قران کریم هستند که از آن ها با نام مشابه لفظی(یا متشابهات لفظی) یاد می کنند؛ این آیات دارای الفاظ شبیه به هم بوده که از جهات مختلف با یکدیگر شباهتی سؤال برانگیز دارند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که اینگونه آیات، در موقعیت های مختلف تاریخی چه نقشی بازی کرده اند و حضورشان در تاریخ، چگونه است؟ در حقیقت نسبت متن این آیات، با ذوق و سلیقه دوره های مختلف چگونه است؟ آیا متن این آیات، در گذر زمان، پرسش های مختلفی را طرح می کند؟ آیا نسل های مختلف در مکالمه با آن پرسش های تازه ای را مطرح نموده اند؟ بررسی تاریخ ادبی هرمنوتیکی آیات مشابه قرآن کریم، حاکی از آن است که مردمان هر دوره، با توجه به شرایط زمانی و مکانی خویش و نیز افق انتظاراتشان از متن مقدس قرآن کریم، مواجهه های مختلف با این آیات داشته اند و از آنجا رویکردها و خ وانش ه ای گون اگونی از این آیات، پدی دار ش ده اس ت. نوشتار حاضر با بررسی نگارش های به دست آم ده از این آیات، به معرفی انواع رویکردها در مواجهه با این آیات پرداخته و خوانندگان را بر مبنای نوع خوانشی که از این آیات دارند، دسته بندی نموده است.
تحلیل کارکرد ساخت آوایی سوره محمد (ص) در القای معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک یکی از عواملی که الهی و فرابشری بودن قرآن را اثبات نموده ساختار آوایی آن است که باعث جلوه گری قرآن در یک شکل ادبی کاملا منسجم و به هم پیوسته گشته و به شکلی اعجازگونه به فهم معانی عمیق آن کمک نموده است. مقاله حاضر درصدد است تا ساختار آوایی سوره محمد (ص) را به روش توصیفی تحلیلی واکاوی نموده و به پرسش های زیر پاسخ دهد: 1- کدام عناصر آوایی در القای مضمون سوره محمد (ص) و پیام رسانی آیات آن نقش آفرینی می کنند؟ 2- چه تناسبی میان ساخت آوا و معانی در این سوره وجود دارد؟ 3- ارتباط میان مخارج و صفات حروف با مضمون آیات چگونه قابل تبیین است؟ یافته های پژوهش در سطح آوایی سوره محمد (ص) از یک نوع هماهنگی و توازن بین لفظ و معنا خبر می دهد؛ تصاویری که در قالب الفاظ ارایه شده با چیدمان، گزینش و تکرار آواهایی خاص و با به کارگیری عناصر تأثیرگذار بر ریتم کلام چنان آگاهانه مهندسی شده که خود حامل تمام یا بخشی از معنای آیات است. صنایع بدیعی نیز که ارتباط تنگاتنگی با ایقاع و موسیقی آیات دارد، جایگاه والایی را در انتقال مفاهیم این سوره به خود اختصاص داده است. در حقیقت تبیین دانش ساخت آوایی و کاربرد انواع عناصر آوایی و ارتباط آن با معنا در سوره محمد گواه آن است که نشانه های آوایی در نظام معنایی قرآن در تصویرگری حال کافران و منافقان و تبیین کیفرشان نقش مهمی دارد.
بررسی سبک قرآن کریم در چینش ثابت واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک قرآنی، چینش واژگان بر اساس تناسباتی مختلف صورت گرفته است. برخی از چینش های تکراری بنا بر موقعیت های مختلف تغییر یافته اند مثلا: «حکیم علیم» در برخی مواضع به صورت «علیم حکیم» آمده؛ اما برخی پیوسته یکسان به کار رفته است. مثلا واژگان «عزیز حکیم» با وجود کثرت تکرار به یک صورت به کار رفته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به دو پرسش در مورد واژگان ثابت است و آن این که اولا چه تناسباتی بین واژگان ثابت قرآن وجود دارد و ثانیا این که چه اسباب و عللی مایه مقدم شدن همیشگی یک واژه بر دیگری شده است؟ به نظر می رسد در چینش های ثابت واژگان قرآنی تناسباتی نامتغیر یا کم متغیر وجود دارد که ممکن است برخی ریشه معنایی و برخی آوایی و یا معنایی آوایی داشته باشد. پژوهشگر با توجه به محدودیت بحث به تناسبات معنایی واژگان ثابت پرداخته و نتیجه گرفته که تناسباتی همچون اهم و مهم و تدرج و غیره مایه تقدم یک واژه بر دیگری وظهور آنها به صورت ثابت گردیده است.
روش شناسی مبانی ادبی « ابن عطیه اندلسی » در تفسیر « المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش اساسی مباحث ادبی در تفسیر قرآن بر همگان عیان است و کاربرد فراوان مباحث ادبی در تفاسیر فریقین در دوره های مختلف تاریخ تفسیر قرآن، نشان از نقش مهم آن در علم تفسیر دارد. تفسیر «المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز» «ابن عطیه اندلسی» از تفاسیر مهم مکتب اجتهادی ادبی معتبر و مؤثر جهان مغرب اسلامی می باشد که مباحث ادبی یکی از منابع اساسی آن است. ذکر معنای دقیق واژگان غریب قرآن و اولویت دادن به آراء لغوی ها درباره اشتقاق آن، استناد به آیات قرآن، استشهاد به شعر کهن عربی، روش ابن عطیه در مباحث صرفی می باشد. همچنین بیان آراء نحوی دو مکتب «بصره» و «کوفه» و ترجیح آرا نحوی جمهور به ویژه «سیبویه» و ذکر نظرات اختلافی روش کار مفسر در تبیین مباحث نحوی است. حقیقی دانستن معانی واژگان قرآن و بی نیازی مفسر از اطلاق مجاز به آن، موجب محدود شدن و سطحی بودن مباحث بلاغی در تفسیر وی شده است. در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده است. این مقاله در صدد است با استقرا و استخراج شواهد و تحلیل آنها، مبانی ادبی تفسیر ابن عطیه را تبیین نماید، تا روش استفاده ابن عطیه از منابع ادبی در تفسیر المحرر الوجیز حاصل شود.
تحلیل ادبی آیه 112 سوره نحل از چشم انداز گونه شناسی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آیه 112سوره نحل تعبیر چشانیدن لباس ترس و گرسنگی به کار رفته است. این استعاره قرآنی از دیرباز در کانون توجه مفسران ادبی قرآن مجید بوده و حتی از زیبایی های ادبی قرآن قلمداد شده است. اخیراً برخی نویسندگان، این تعبیر را از جمله شواهد رؤیاپنداری قرآن مجید دانسته اند. این مقاله برای وارسی صحت و سقم این ادعا، درون مایه و نظم محتوایی و ادبی این آیه را واکاوی می کند. مقاله با تحلیل دو استعاره موجود در آیه یعنی استعاره اصلی(تشبیه ترس و گرسنگی به لباس) و استعاره تبعی(چشانیدن لباس ترس و گرسنگی) آنها را دو استعاره کاملاً عادی قلمداد می کند. مقاله همچنین با تکیه بر اندیشه بینامتنیت و ذکر شواهدی از متون ادبی پیش از اسلام استدلال می کند که تعبیر به کار رفته در آیه، به لحاظ زبان شناختی کاملاً رایج و قابل فهم بوده و هست. با توجه به این که هر دو استعاره به کار رفته در آیه در چارچوب قواعد و عرف رایج زبان عربی دیروز و امروز کاملاً قابل فهم بوده و هستند، نمی توان آن را شاهدی بر رؤیاپنداری قرآن مجید قلمداد کرد.