فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
امثال، به عنوان بخشی از ادبیات عامیانه، همانند کنایات، یکی از پر صرفه ترین وسیله ها در انتقال پیام به صورت ادبی و، در عین حال، مردم پسند شمرده می شوند زیرا از ایجاز برخوردارند، حکیمانه اند، نیازی به مستندسازی ندارند، و، علاوه بر همه اینها، ساده و قابل فهم اند و با نیازها و زندگی روزمره پیوند دارند. ساختار منسجم، روابط معنایی مستحکم، و گزینش الفاظ مناسب هر گونه تغییر و تحولی در عبارت امثال را خالی از وجه می سازند. مع الوصف، مواردی را می توان سراغ گرفت که گذشت زمان رابطه معنایی مثل را با الفاظ آن در پس پرده ابهام پنهان و دریافت این رابطه را دشوار می سازد. برای نمونه، مثلی از این دست را در این مقاله مطرح و بررسی می کنیم و آن مثل مشهور سیلی نقد به از حلوای نسیه است. پیام مثل آشکار و مشخص است، اما، در آن، رابطه سیلی با حلوا در خور تامل است. واژه سیلی، در زبان کردی، بر نوعی کاچی هم اطلاق می شود که به سایله مشهور است و، همانند حلوا، ماده اصلی آن آرد است. ضمنا یکی از معانی کاج (=کاچ) «سیلی، تپانچه، پس گردنی، کشیده» ذکر، و برای آن این شعر عنصری مرد را گشت گردن و سر و پشت سر بسر کوفته به کاج و به مشت شاهد آورده شده است. (? فرهنگ فارسی معین، ذیل کاج [=کاچ]) ...
چرا در فرهنگ عامّه پایان شاهنامه خوش پنداشته می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مَثَلِ «شاهنامه آخرش خوش است» از پرآوازه ترین مَثَل ها در فرهنگ ایرانی است. هنگامی که برای کسی امری ناخوش رخ می دهد و دیگری بِدان خشنود است، در واکنش این سخن را به ک ار می برد. می دانیم که شاهنامه با تازشِ تازیان به ایران پایان می پذیرد؛ پس چگونه است که پایان آن را خوش پنداشته اند؟ در پاسخ، گروهی «خوش» را در معنای تهکّمی، یعنی ناخوش دانسته و گروهی دیگر، «خوش» را در معنای اصلی واژه پنداشته اند. نگارنده از یک سو این احتمال را می دهد که پایانِ خوشِ شاهنامه به کین کشی از کُشنده ی زدگ رد سوم بازمی گردد. در باور ایرانی انتقام از کُشنده شاه، واجب و مقدّس بوده است و آشکارا این را در جا های گوناگون شاهنامه می بینیم؛ پس از آن روی ک ه بیژن، ماهویِ سوری را می کُشَد و بدین سان انتقامِ خونِ یزدگرد را می گیرد، پایانِ شاهنامه را خوش پنداشته اند. از سوی دیگر، مَثَلِ پرآوازه را می توان از جمله ادبیاتِ آخرالزّمانی (پیش گوییِ استقرار دوباره قدرت ایرانیان) پنداشت که پس از سقوط صفویه به دست بیگانگان، در میان مردم رواج یافته است؛ چنان که با سقوط ساسانیان، این گونه ادبی مرسوم می شود.
ضرب المثلهای کردی کرمانشاهی و ادب پارسی
منبع:
شعر پاییز ۱۳۷۶ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
ریشه های خرافات و کارکرد آن ها در فرهنگ مردم (مورد مطالعه: باورهای مردم کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس، تهدید، عادت و عوامل ناشناخته ای به ذهن فرد خطور می کند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتار بر مبنای کنش منطقی و روابط علت و معلولی نیست. اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافی می شود؛ اما باید اذعان کرد حتی انسان های مدرن نیز نمی توانند به طور کامل خرافات را رد کنند یا عملا از آن خلاص شوند. پژوهش حاضر با تحلیل محتوایی علل رواج این باورها در فرهنگ مردم، چگونگی کاربرد آن ها را بررسی می کند. با اینکه رواج خرافات بر پایه های غیر عقلانی استوار است، بشر برای واداشتن به امری یا بازداشتن از کاری، تسکین، تلقین و انتقال شر و در سطحی کلی برای جلب منفعت یا دفع ضرر از خرافات استفاده می کند.
نشانه شناسی پرنده، طاووس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی گذرا به آثار تاریخی، ادبی و هنری در می یابیم که معنی و نقش پرنده در زندگی فکری و اجتماعی ایرانیان از نقش و جایگاه مهمی برخوردار بوده است. نقش پرندگان در افسانه ها و داستان ایرانی بسیار پررنگ است. با توجه به این گستردگی حضور پرندگان، بررسی کاملی در این زمینه صورت نگرفته و توجه چندانی به تصاویر و نقوش پرندگان نشده است. در این تحقیق به بررسی جایگاه پرندگان و شناخت نقش و تصاویر آن به خصوص طاووس پرداخته شده است.
در ادبیات و زندگی تاریخی ایرانیان با دلایل و طرز فکرهای گوناگون از هر پدیده و موضوع مهم به شکل نمادین، نشانه جانشینی را انتخاب کرده و با استفاده از آن درون متن ادبی، تصویری و زندگی اجتماعی، جهان فرهنگی خود را ساخته اند. هدف تحقیق شناسایی و استخراج این نشانه ها در جهان شناسی و اندیشه ایرانی و سایر ملل است. فعالیت های هنری نیاز به این دارد که با عرصه های اندیشه و تاریخ و فرهنگ پیوندهایی بیابد. هنرمند ایرانی مکلف است با این جنس تفکر، پیشینه فرهنگی ملت خود را به عنوان گنجی ارزنده بررسی نموده و مفاهیم و ارزش های آن را به سود اکنون و آینده در آثار خود به طریق هایی وارد نماید. اهمیت این پژوهش از این ویژگی ناشی می شود. با توجه به اهداف تحقیق که گردآوری و تحلیل نشانه ها و نمادهای پرندگان در افسانه ها و ادبیات است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش از طریق مطالعه اسناد و مدارک موجود در کتابخانه ها بوده است و بررسی نشان و نمادهای پرندگان، به روش کتابخانه ای و مشاهده ای صورت می گیرد و از منابع متعدد و معتبر بهره گرفته شده و از نوع تاریخی، توصیفی و تحلیلی است.
«بیهوده کاری» در آیینه ی ضرب المثل های فارسی و عربی
حوزه های تخصصی:
«مَثَل» مقوله ای زبانی- ادبی به شمار می آید که از جایگاهی والا در فرهنگ ایرانی و عربی برخوردار است. مثل نگاران ایرانی و عرب سعی وافر داشته اند که امثال را گردآوری و ثبت و ضبط نمایند. شیوه ی مثل پژوهی و تدوین ضرب المثل ها بیشتر مبتنی بر شیوه ی «دسته بندی الفبایی» بوده است و هیچ گونه رابطه و پیوند منطقی و معنایی میان امثال به چشم نمی خورد. نگارنده بر این باور است که دسته بندی امثال براساس «حوزه های معنایی» می تواند از یک سو مثل پژوهان و پژوهندگان را در مطالعات مردم شناسانه و کشف عناصر فرهنگی و تمدنی ملت ها کمک نماید و از سوی دیگر، دستیابی به مثل های مربوط به حوزه های مختلف را امکان پذیر می نماید. در این پژوهش، تلاش شده است ضرب المثل های دلالت کننده بر «بیهوده کاری» در فارسی و عربی بررسی گردد. ابتدا تعاریف گوناگونی از «مثل» از منظر مثل پژوهان ایرانی و عرب ارائه شده است؛ آنگاه مجموعه امثال حوزه ی مذکور به شکل تطبیقی بررسی شده اند. این مقاله می تواند در حوزه های مثل شناسی و مثل نگاری و تطبیق امثال فارسی و عربی با تأکید بر اهمیت «طبقه بندی معنایی» امثال نه «دسته بندی الفبایی» آنها کاربرد داشته باشد. نگارنده رفتارهای بیهوده، نسنجیده، غیر منطقی، متهورانه و عاری از هرگونه دوراندیشی، سنجیدگی و ظرافت را به عنوان یک آسیب اجتماعی و فرهنگی تلقی کرده و سعی نموده است تا ابعاد گوناگون بیهوده کاری را در امثال فارسی و عربی تجزیه و تحلیل نماید.
عوامل چشم زخم در شعر شاعران فارسی
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی علاوه بر آنکه نمایانگر اندیشه ها و احساسات شاعران است، تجلّی گاه افکار، اعتقادات، آداب، رسوم، و فرهنگ حاکم بر جامعه ایشان نیز هست. از این رو بررسی عناصر فرهنگ عامّه در شعر شاعران، از دو دیدگاه، قابل توجه و حائز اهمّیت است: یکی استخراج ویژگی های فرهنگی این عناصر از خلال شعر شاعران، و دیگر نقد و بررسی شیوه بهره گیری شاعران از این عناصر در هنرپردازی های شاعرانه خویش.
از جمله این عناصر که در فرهنگ همه ملل جهان رواج گسترده ای دارد، عنصر چشم زخم است. شواهد بسیاری درباره این عنصر اعتقادی و فرهنگی بشر، در افسانه های قدیمی ملل، متون دینی و پایگاه های اینترنتی معاصر وجود دارد. در متون شعری فارسی نیز درباره چشم زخم، ابیات و شواهد متنوّع و بسیاری می توان یافت که تنوّع آنها، حاکی از اهمّیت فرهنگی و ادبی ویژه این عنصر در متون ادبی است.
بررسی دواوین شاعران بزرگ زبان و ادبیات فارسی، نشان می دهد عنصر چشم زخم از وجوه گوناگون، مورد توجه ایشان قرار گرفته است و شاعران با باریک اندیشی های خود، مفاهیم جدیدی را در این زمینه آفریده اند که پیش از آنان سابقه ای نداشته است.
تاملی در باره مثل «زیره به کرمان بردن» و معادل های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیره را من سوی کرمان آورم گر به پیش تو دل و جان آورم (مثنوی، دفتر اول، بیت 3195) درآمد: زیره به کرمان بردن یکی از رایج ترین مثل های فارسی است. این مثل، نه تنها در گفتگوهای عوام، که در سخنان و نوشته های خواص نیز کرارا می آید. معادل های بسیاری برای آن در زبان فارسی و فرهنگ مردم (فولکلور) ایران وجود دارد، که شاعران و سخنوران آنها را به کار برده اند و نشانه بارز غنای حیرت آور زبان فارسی است. با یک برآورد مقدماتی، بیش از پنجاه مثل با مضمونی مشابه و برابر با آن احصا شده است (? دهخدا، ج 2، ص 706، 934، 935، 1147؛ ج 3، ص 205 و در جاهای دیگر) و، حال آن که، شمار امثال معادل آن در زبان عربی هفت (همو، ص 935) و در زبان های اروپایی عموما یکی دوتاست. در این مقاله، تلاش می کنیم معادل های متعددی را که، از دیرباز، برای این مثل در زبان فارسی متداول شده است، همراه با شواهد منثور و منظوم و نیز معادل های عربی و اروپائی آنها، ارائه کنیم، اما پیش از آن، جا دارد که به بررسی معنای خود مثل و موارد کاربرد آن بپردازیم. مثل زیره به کرمان بردن، چه در تداول و چه در زبان خواص، به مفهوم کاری بیهوده و نامعقول به کار می رود. گاهی نیز، از روی شکسته نفسی گوینده، در بیان آن که سخنش در خور مخاطبان نیست و برای آنان تازگی ندارد ادا می شود. استنباط بیهودگی از فحوای این مثل کاملا طبیعی و منطقی است. وقتی کسی کالایی را به جایی برد که خود به تولید آن معروف باشد، کاری عبث و دور از اقتضای مقام کرده است. آن کالا، اگر هدیه باشد، برای گیرنده ارج و منزلتی ندارد و، اگر برای عرضه در بازار باشد، از آن سود که هیچ زیان هم به بار خواهد آمد. به کان خویش بسی بی بها بود گوهر به شهر خویش بسی بی قدر بود مردم (انوری) ...
زیبایی شناسی ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابعاد زیبایی شناسی امثال فارسی بسیار گسترده است و همین جنبه های بلاغی و ادبی آن باعث شده است تا محققان، امثال را یکی از گونه های ادبی به شمار آورند.در این مقاله، به سه بُعد زیبایی شناسانه پرداخته می شود:
1.وزن وآهنگ ضرب المثل های فارسی؛
2.ابعاد بلاغی در حوزه ی معانی، بیان و بدیع؛
3. زبان وبیان طنزآمیز مثل ها.
در حوزه ی وزن وآهنگ ضرب المثل ها، برای مستندکردن مقاله از میان پنج منبع مهم، هزار مثل را برگزیده ایم تا کیفیت و کمیت وزن و آهنگ را با توجه به این نمونه گیری نشان دهیم.آن گاه پس از این بررسی آماری به تحلیل هر سه بخش و ارائه ی نمونه ها و توصیف آن ها می پردازیم.
با توجه به آن که امثال فارسی از هر جهت به وزن اشعار عامیانه نزدیک است، با بررسی نظرات شش تن از عروضیان و صاحب نظران شعرعامیانه و تقطیع هجایی بیست مثل، به توصیف آن ها می پردازیم تا چگونگی وزن غیرعروضی (هجایی، عددی، عروضی کشش دار و،..) را در آن ها نشان دهیم.
در بخش سوم، عناصر صوتی و تناسب ها و تقارن های بدیعی را در آهنگین کردن امثال فارسی نشان می دهیم و در پایان به عنصر مهم طنز و شگردهای آن اشاره می-کنیم.
آشنایی با تابو شکنی ادبی و سیر آن در ادبیات کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه تابو((taboo هم به معنی مقدس و هم به معنی ناپاک و نجس است و در کل معنای آن نوعی ممنوعیت و خطرناکی را می رساند؛هر تابویی به مثابه «ورد ممنوع» ی است که شکستن حریم آن انواع مواخذه –بشری یا آسمانی – رادر پی دارد. ادبیات هر ملت یک از عرصه های به چالش کشیدن تابوهای آن ملت است زیرا هنر و ادبیات با ویژگی های هنجار گریزانه وجنبه انتقادی که دارد حریم اغلب قراردادهای آسمانی و بشری را درهم می شکند و به عبارتی تابوشکنی می کند. در این مقاله سعی شده است ابتدا تابو و کارکرد آن معرفی شود سپس با محدودکردن معنای تابو در ممنوعیت مقدسات و منهیات دینی به رابطه تابو و ادبیات پرداخته شده است.در نهایت تابو شکنی در انواع ادبی کلاسیک فارسی مورد تحلیل قرارگرفته است.
بررسی سیر تحول مفهومی دیو در تاریخ اجتماعی و ادبیات شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دیو» نام عمومی و لقب همة موجودات مافوق طبیعی و درعین حال موجودی مستقل و منفرد است و همسان هایی مانند جن در فرهنگ عربی دارد که در روایت های مکتوب و شفاهی، تفاوتی میان آنها گذاشته نمی شود. مفهوم دیو در طول تاریخ با فرازها و فرودهای فراوانی روبه رو بوده است، چنانچه زمانی درمقام خدایان پرستش می شده اند و طی دورانی بس طولانی به مثابه اهریمن و شیطان در آمده اند و تمامی جلوه های زشت و پلید به آن ها نسبت داده شده است. در فارسی میانه، دیو و اهریمن در کنار هم قرار گرفته اند و به تدریج دیو همچون اهریمن تلقی شده است. ازسویی دیگر در بخشی از روایت ها و باورهای مردمیِ بازمانده از دوره های کهن، دیوان همچون مردمان معرفی شده اند و هیچ ویژگی غیرطبیعی میان آن ها و انسان ها دیده نمی شود. در آخرین تحول مفهوم دیو و براساس فرهنگ مردم ایران، دیو موجودی مافوق طبیعی است که با شکل و سیمای ویژه ای تصور می شود و خویشکاری های متعددی دارد. براین اساس، دیوها موجوداتی زیان کار و غیرطبیعی، به رنگ سیاه با دندان های بلند همچون دندان های گراز، لب های کلفت و سیاه و گه گاه با چشمان آبی توصیف شده اند. بدن آن ها از موهای ضخیم پوشیده شده است و چند سر، شاخ، دم و گوش های بزرگ و یک جفت بال دارند و مردم خوار ند. عوامل تغییر و تحول مفهوم دیو در ایران و بررسی سیر دگرگونی های مرتبط با آن از جمله اهداف پژوهش حاضر است. در این پژوهش همسان های دیو و موجوداتی که با ویژگی های منحصربه فرد لقب دیو دارند، معرفی و شناسایی شده اند.
حمام ها در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان معماری همواره در کلام عامه نمود داشته است. به سبب اهمیت شست وشو و پاکیزگی در نظام روابط اجتماعی ایرانیان، حمام ها در جایگاهی ممتاز قرار داشته اند. حمام ها از آسیب پذیر ترین گونه های معماری هستند و متأسفانه فرهنگ گرمابه ها بیشتر و پیش تر از کالبد آن ها در معرض نابودی است. بنابراین نباید در ضرورت مستندسازی وجوه غیر مادّی گرمابه ها تردیدی روا داشت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی به باز شناسی، طبقه بندی و تحلیل وجوه مختلف گرمابه ها در ضرب المثل های فارسی
می پردازد.
مهم ترین نتایج تحقیق نشان می دهد که امثال به صورت جمله ساده خبری، بیشترین فراوانی را دارند و در عین ظرافت زبانی، مطلب را به ساده ترین شکل ممکن بیان می کنند. از نظر محتوای عمومی امثال، مسائل اجتماعی و اخلاقی بالا ترین میزان را به خود اختصاص داده اند. بررسی محتوای تخصصی امثال از نظر معماری بیانگر توجه عمده به کالبد معماری حمام هاست. بررسی محتوای مردم شناسانه امثال نیز نشان می دهد که به وسایل حمام ها بیشتر از دیگر موارد توجه شده است. همچنین معماری و موضوعات مردم شناختی گرمابه ها اهمیت یکسانی دارند و باید همپای توجه به حفظ کالبد معماری گرمابه ها به حفاظت از وجوه مردم شناختی آن ها نیز اهتمام ورزید.
واکاوی مفهوم زن در ضرب المثل های لری با تأکید بر بعد نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به واکاوی مفهوم زن در ضرب المثل های لری با تأکید بر بعد نابرابری جنسیتی می پردازد. برای تحلیل موضوع، از دیدگاه نشانه شناسی بارت، تحلیل گفتمان لاکلا و موفه و تفسیرگرایی کیلفورد گیرتز کمک گرفته شد. رویکرد و روش تحقیق، رویکردی کیفی و استفاده از دو روش مطالعه اسناد و مصاحبه عمیق با افراد(زن، مرد) واجد شرایط بالای 50 سال بود. روش های انتخاب این افراد، و تفسیر و تحلیل داده ها، به ترتیب، بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و روش تحلیل موضوعی یا تماتیک است. داده های مورد بررسی، ضرب المثل های رایج در گویش لری ممسنی، به ویژه، موارد مرتبط با نابرابری جنسیتی بوده است. مقوله های ناشی از واکاوی ضرب المثل ها را می توان حول مقوله های فرعیِ زن موجودی سطحی نگر، حقیر، ابزارگونه، اطاعت پذیر، فتنه گر و سخن چین؛ و مقوله یا دال محوری "" دیگریِ فرودست"" دسته بندی و تحلیل کرد. بر اساس تحلیل مضامین و نگاه امیکی مصاحبه شوندگان، می توان گفت تصاویر ارائه شده از زنان در ضرب-المثل های لری، به شکل گیری و تقویتِ نوعی زبان جنسیت گرا و کردار تبعیض آمیز جنسیتی در جامعه مورد نظر انجامیده است. تا جاییکه این زبان جنسیتی، به تعبیر بارت، شکل اسطوره ای به خود گرفته و بر اساس نگاه گفتمانی لاکلا و موفه، نوعی مرز ضدیتی کاملاً مشخص بین ما(مردان) به مثابه جنس فرادست، و دیگری(زنان) به مثابه جنس فرودست ترسیم و تحکیم شده است. در نهایت اینکه چنین تصویری می تواند هم بازتاب و بازگو کننده ی نابرابری بین جنسیتی و هم ممانعت کننده ی زنان در دستیابی به موقعیت های مهم و ارزشمند زیست اجتماع شان باشد.
بررسی ضرب المثل های فارسی در دو سطح واژگانی و نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها، در کنار کنایات، اصطلاحات، زبانزدها و واژگان، از جمله مواد و مصالح زبانی به شمار می روند که غنای هر زبان به کمیت و کیفیت همین مواد بستگی دارد. در این مقاله مولف می کوشد پس از طرح موضوع و تعریف مثل، این گونه زبانی را در دو سطح واژگانی و نحوی بررسی نماید. در سطح واژگانی، واژگان امثال از چند زاویه بررسی می شوند: 1 میزان کاربرد واژگان بیگانه، عامیانه و شکسته با تکیه بر نمونه گیری از کتاب های امثال معروف که معلوم می گردد 4/14 درصد واژگان عربی، 2 درصد عامیانه و کمتر از یک درصد شکسته است. این بررسی ها به صورت مقایسه ای انجام می گیرد تا میزان واژگان یاد شده را در مقایسه با نثر معیار و مواد دیگر ادب شفاهی چون افسانه ها، لالایی ها، ترانه ها و مثل ها نشان دهد، 2 واژگان ممنوع (حرام) و تابو 75/2درصد از کل واژگان امثال را تشکیل می دهد، 3 در بخش فواید زبانی واژگان مثل نیز به نقش واژگان امثال در ماندگاری واژگان زبان فارسی و مطالعات زبانی اشاره می شود، 4 تغییر و جابه جایی واژگان در محور جانشینی از ویژگی های مثل هاست که علل آن به تفصیل و با نمونه بررسی و تحلیل می شود 5 در سطح نحوی مباحثی مانندنوع جمله های مثلی، اجزای جمله های مثلی و ترتیب و انواع آن ها از نظر فعل، ساختمان و وجه بررسی می شود. در ادامه، حذف اجزای جمله های مثلی در هشت نوع دستوری با ارایه شواهد کافی و دلایل و چگونگی و نوع حذف ها (لفظی و معنوی) می آید ودر پایان گونه های نوشتاری و گفتاری در مثل ها بیان می شود. 6 روش تحقیق توصیفی تحلیلی و به صورت نمونه گیری و مطالعه موردی است. تعداد نمونه ها، پنجاه مثل از پنج منبع مثل مکتوب و به زبان معیار است، بنابراین، ضرب المثل های گویشی در این پژوهش مورد نظر نیست. همچنین برای مقایسه و یا هدف های خاص، نمونه گیری های دیگری نیز انجام داده ایم.
تطور بن مایه «کلاغ» از اسطوره تا فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بن مایه ها از مهم ترین عناصر قوام بخش حکایت های سنتی فارسی اند که علاوه بر ساختار، جهات معنایی و زیبایی شناختی آن ها را نیز تقویت می کنند. خاستگاه بن مایه های داستانی، متعدد و گاه نامشخص است: برخی از آن ها از عناصر اسطوره ای و بعضی دیگر زاده فرهنگ مردم اند؛ تعدادی وجه تاریخی دارند و شماری نیز وجوه دینی و اعتقادی و... . بن مایه ها طی قرن ها، هم تغییر کارکرد می دهند و هم از حوزه ای به حوزه دیگر نقل مکان می کنند. یکی از این بن مایه های پرکاربرد در فرهنگ ایرانی، «کلاغ» است که به سبب خصلت ها و کارکردهای متنوع و گاه متضادش، پرنده ای چندوجهی به شمار می آید و ردپای او را در اسطوره، دین و فرهنگ عامه می توان سراغ گرفت. برای حضور کلاغ در متن ها و روایت های داستانی، دو خاستگاه مهم می توان برشمرد: اساطیری و دینی. این پرنده در خاستگاه اساطیری اش با خورشید و روشنایی پیوند دارد، پیام آور خدای خورشید است، خوش یمن است و نماد عقلانیت و دوراندیشی؛ اما در خاستگاه دینی اش، با نخستین داستان های دینی، یعنی برادرکشی قابیل وارد باورهای مردم و ادبیات شده و جایگاهش به عنوان نماد مرگ، گورکنی و تاریکی تثبیت شده است. با این همه، این بن مایه در حوزه های اسطوره و دین محدود نمانده و حضوری چشمگیر در فرهنگ عامه نیز داشته است. هدف این پژوهش، مطالعة کارکرد بن مایه کلاغ و چگونگی تطور آن از اسطوره تا فرهنگ دینی و فرهنگ مردم است. بررسی کارکرد این بن مایه از گوناگونی حضور و سیر تطور آن پرده برمی دارد و بخشی از تفاوت اسطوره، دین و فرهنگ عامه را به نمایش می گذارد.