فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
وجه غالب و بازی ساختار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وجه غالب» کلید بوطیقای صورت گرایی است. این عنصر جزء تمرکزدهنده به یک اثر هنری است؛ این جزء بر اجزاء و عناصر دیگر فرمان می راند، آن ها را تعیین می کند، متحول شان می کند و در نهایت این عنصر حاکم است که یکپارچگی و انسجام ساختار را تضمین می کند. «وجه غالب» عنصری زبانی و اغلب مکرّر است که در هیئت یک سمبل، یک شُعار یا اصطلاح، پاره ای مکرر و یا مصراعی مکرر و... در سطح ساختار شعر ظاهر می شود. «وجه غالب» هرچه که باشد با هدف «ایجاد مرکزیت معنایی»، «اسکلت بندی ساختار»، «واسازی ساختار»، «مدخل آفرینی متعدد برای شعر»، «تقویت موس یقی زبان»، «مکث و وقف توصیفی»، «عق لانیّت شعر»، «وحدت لحن»، «فضاسازی» و... طراحی و ابداع شده است. این مقاله به دنبال کشف و تشریح عملی و علمی کیفیّت وجه غالب در زبان و ساختار شعر معاصر است.
بررسی ریخت شناسانه داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. پیشرفت های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت گرایی با الهام از نظریات زبان شناسانة ""فردینان دوسوسور"" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزة داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، بهترین شیوة تحلیل و طبقه بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می توان یافت. روش او طبقه بندی قصه ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است.
ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت شناسان دهه های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت ها از تحلیل زبان شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه ای از صد حکایت با ترکیب بندی مشابه، ساختار یک ""شاه حکایت"" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه های روسی به سی ویک خویش کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است و نظریه پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند.
نوشتة حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان های شاهنامة فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.
محتوای جامعه شناختی گلستان سعدی
حوزه های تخصصی:
گلستان سعدی به عنوان اثری که از جملهء آثار موفق جهان و ایران قرار دارد، میتواند نمونهای عالی و مهم در تاریخ ادبیات ایران به شمار آید که در صورت تحلیل جامعهشناختی آن، قادر خواهیم بود ضمن ورود روشمند به تحلیل جامعهشناختی آثار ادبی ایران، از منظر جامعهشناسی تاریخی، امکان درک و فهم جامعهشناختی دورهای از تاریخ بغرنج و مهم ایران و توصیفی جامعهشناختی از وضع اجتماعی و فرهنگی آن عصر را فراهم آوریم. در این راه امکان درک و توصیف نهادهای مهم اجتماعی در قرن هفتم از جمله نهاد سیاست، حکومت،خانواده، اقتصاد، دین و آموزش و پرورش و همچنین اطلاعاتی در خصوص نقشها و هنجاری اجتماعی در متن نهادهای اجتماعی به دست میآید که به همراه سایر اطلاعات موجود در گلستان سعدی میتواند تصویری نسبتاً کامل از یک جامعه ارایه نماید.در این مقاله کوشیده شده است تا از این منظر گلستان مورد بررسی قرار گیرد.
ناامیدی های م.امید (مهدی اخوان ثالث)
حوزه های تخصصی:
بررسی هنجارگریزی در شعر شفیعی کدکنی (م.سرشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از موثرترین روش های برجستگی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. در شعر معاصر، نیما نقش زیادی در پایه ریزی این هنجارگریزی ها داشته است و پیروان وی نیز از این روش بسیار استفاده کرده اند. یکی از شاعرانی که از روش هنجارگریزی برای برجسته سازی شعر خود بهره گرفته است، شفیعی کدکنی(م.سرشک) است. بررسی های به عمل آمده در این مقاله نشان می دهد، شفیعی از روش هنجارگریزی بسیار بهره برده و بدین طریق زبان شعری اش را برجسته نموده است. در شعر وی از انواع مختلف هنجارگریزی استفاده شده، اما این بهره گیری به صورت یکسان نیست، بلکه در دفترهای شعری مختلف، تفاوت هایی دیده می شود، یکی از هنجارگریزی هایی که در شعر شفیعی بسیار دیده می شود، هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی است که بخصوص در «هزاره دوم آهوی کوهی» از بسامد و نمود بالایی برخوردار است. از دیگر هنجارگریزی هایی که در شعر شفیعی بیشتر به کار گرفته شده، هنجارگریزی واژگانی است، وی به ساخت و ایجاد واژه ها و ترکیباتی دست زده است که تاکنون در دایره واژگانی ادب فارسی حضور نداشته اند. از سوی دیگر شفیعی از واژگان محلی و عامیانه و امروزی نیز بسیار استفاده نموده و بدین طریق بر دایره واژگانی شعر خود افزوده است. از دیگر زمینه های هنجارگریزی در شعر شفیعی، هنجارگریزی معنایی است، وی از صنایعی چون تشبیه، پارادوکس، حس آمیزی، تشخیص، تصویرسازی بسیار بهره برده است. همچنین استفاده متفاوت از روایت های اسطوره ای و تاریخی نیز به آشنایی زدایی شعر وی کمک شایانی کرده است. سایر انوع هنجارگریزی نیز کم و بیش در راستای برجسته سازی شعر استفاده شده اند.
قاعده بازی در شکارگاه
حوزه های تخصصی:
نقدی بر کتاب فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی ؛ نوشته دکتر خسرو فرشیدورد
حوزه های تخصصی:
تحلیل اسطورهها در اشعار سیاوش کسرایی (بررسی انواع، کارکردها و زمینههای باززایی و خلق اسطورهها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره¬ یکی از عناصر عمده سامان¬دهی زبان و معنای شعر معاصر است. گرچه اسطوره¬ها اساساً متعلق به دنیای باستان اند و از رهگذر روایات قدسی و مینوی، جهان¬بینی مردمان آن عصر را تدارک می¬دیده اند، در دنیای جدید و در عصر خردگرایی نیز هم چنان در ذهن و زبان انسان امروزی حضوری تأثیرگذار دارند. شاعران بنابر ذهنیت تخیلی و به جهت نیروی خیالین اسطوره¬ها، فراوان از آن تأثیر می¬پذیرند و به بازتولید و باززایی آن دست می¬زنند..هر شاعری بنابر فکر و فرهنگ خویش و زمینه¬های ذوقی و اندیشگی، به برخی از اسطوره¬ها بیشتر توجه دارد. سیاوش کسرایی به خاطر ذهنیت سیاسی و ایدئولوژیک خود و نیز بر اساس مقتضیات عصر، از برخی از اسطوره¬ها با کارکردهای خاصی بهره گرفته و گاه در شکل آنها تغییراتی نیز داده است. او حتی از برخی شخصیت¬های تاریخی اسطوره¬سازی نموده و به آنها خصلت اسطوره¬ای داده است. در این مقاله به چگونگی و چرایی باززایی و خلق اسطوره¬ها در شعر سیاوش کسرایی پرداخته ایم.
مخاطب شناسی در قصاید ابن حسام خوسفی
حوزه های تخصصی:
امپراتور اقلیت
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۸ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی بلاغت در ادب عربی و فارسی (عنوان عربی: دراسة مقارنة للبلاغة فی الأدبین العربی، والفارسی)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر علم بلاغت از آغاز تا امروز در ادب عربی و فارسی به صورت تطبیقی، بررسی و سیر آن با توجه به خصوصیات زمانی و شیوه نگرش و توجه دانشمندان به مسایل بلاغی به طور مستقل مطرح شده است. همچنین، آثار و نظرهای دانشمندانی که صاحب تفکر و اندیشه های والا در علم بلاغت بوده اند، بیان و در پایان نتیجه گرفته شده است که بلاغیون فارسی زبان در طرح صناعات عربی بیشتر تحت تاثیر بلاغیون عربی زبان بوده اند.چکیده عربی: یحاول هذا المقال أن یدرس علم البلاغة منذ البدء حتی یومنا الحاضر، فی الأدبین العربی والفارسی دراسة مقارنة، ثم یلقی الضوء علی مسار هذا العلم طیّ العصور، بالنظر إلی المختصات الزمنیة، وکیفیة نظرة العلماء إلی القضایا البلاغیة. ولکی یتبین نطاق هذا العلم، ویظهر مدی إسهام البلاغیین فی تطویر الأسس البلاغیة فی البیئتین، حاولنا دراسة الموضوع فی الأدبین العربی، والفارسی علی حدة.ویذکر المقال نتاجات فحول البلاغیین، وآراءهم سیما یشیر إلی مواضیع الکتب البلاغیة ودقائقها، ونفائسها، والعوامل التی أدت إلی تنمیة البلاغة وتطویرها، والأصول التی سبّبت تعالیها. وأخیرا یمکن القول إن البلاغیین الفرس کانوا فی الغالب متأثرین بالبلاغیین العرب فی وضع الصناعات العربیة.
پژوهشی بر عنصر آب در روش نقد ادبی گاستون باشلار (با نگرشی بر شعر کسایی مروزی) (عنوان عربی: دراسة عنصر الماء وفقا لمدرسة غاستون باشلار النقدیة (بالنظر إلی أشعار کسائی مروزی))
حوزه های تخصصی:
گاستون باشلار (1962-1884م.)، معرفت شناس، فیلسوف علم، نظریه پردازِ تخیل و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که شیوه ای جدید در سخن شناسی و سخن سنجی بنیان کرد.تصویرپردازی های شاعران و نویسندگان، اغلب، در چهار عنصر اصلی -آب، آتش، خاک و باد- ریشه دارد.مجدالدین ابوالحسن یا ابواسحاق کسایی مروزی (391-341 ه- .ق.) یکی از شاعران نیمه دوم قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم هجری قمری است. اشعار کسایی، ساده و روان و مفاهیم شعری و توصیف های او، اغلب، عینی، محسوس و طبیعت گرا است. درحقیقت، کسایی در شعر، نقاش است.اگرچه از دیوان اشعار این شاعر شیعی مذهب، تنها سیصد بیت باقی مانده است، با همین مقدار باقیمانده نیز به راحتی می توان به نگرش کسایی درمورد طبیعت، به ویژه کارکرد ویژه عنصر آب پی برد.در این مقاله سعی شده است با بررسی عناصر طبیعت، در شعر کسایی مروزی -به عنوان یکی از شاعران سنت گرا- و با به کارگیری روش نقد ادبی گاستون باشلار و نظریات وی در این زمینه، روشی نو در شناخت بیشتر و بهتر نگاه و اندیشه این شاعر ارایه شود.چکیده عربی:یعدّ غاستون باشلار، واحدا من الإیبستمولوجیین، والفلاسفة الفرنسیین، ولقدکرّس جزءا کبیرا من حیاته لفلسفة العلوم، وهو واضع نظریة الخیال، کما یعتبر من البنیویین الفرنسیین الأوائل، حیث أنشأ أسلوبا جدیدا فی النقد الأدبی. یعتقد هذا الناقد أن للأوصاف الأدبیة والصور الفنیة، نظاما معینا. کما یری أن النظریة الکاملة هی التی تقوم بتعریف هذا النظام، وتحدیده.فالصور الفنیة للشعراء والکتّاب، تنبع عن العناصر الکوسمولوجیة الأربعة للعالم (الماء، النار، الأرض، الهواء) وهذه العناصر، هی التی تخلق الخیال المادی. ووفقا لنظریة باشلار، هناک علاقة بین عناصر الکون الأربعة، وأسلوب الحیاة؛ فتختلف مشاعر الذین یتخیلون فی بیئة الماء والنار أو الأرض، والهواء. والشاعر الذی یصف خریر الأنهار، لیس مماثلا لکاتب یصوّر اضطراب شعلة النار.یحاول هذا المقال تقدیم طریقة جدیدة لمعرفة آراء کسائی مروزی باعتباره شاعرا تقلیدیا، بعد دراسة عناصر الطبیعة فی شعره، باستخدام أسالیب غاستون باشلار النقدیة، ونظریاته فی هذا المجال.
صفات کائنات (گزیده) (تالیف: 1171 ق)؛ به کوشش محمد علی کریم زاده تبریزی (لندن). محسن جعفری مذهب
نقد روایتشناختی سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
روایت را میتوان همچون جنبههای درهم بافتهای از متن و اثر ادبی به شمارآورد که به همراه زبان، یکی از مهمترین حوزههای نظریه ادبی به شمار میرود. روایتشناسی، در باره شیوههای مختلف بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی نظیر رمان، داستان کوتاه و حماسه به بحث میپردازد. هر کدام از این شیوهها، متن ادبی را از زاویهای خاص بررسی میکند. شناخت روایت به منتقد، در نقد و تحلیل داستان و عناصر داستانی و نیز به آفریننده داستان در فرایند آفرینش داستان کمک میکند. پژوهشگران از راه روایتشناسی داستان، ساختار و مناسبات درونی نشانهها را در متن باز مییابند. در این مقاله کوشیده شده است به بررسی روایت در سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی (خانهای برای شب، دشنام و صدا که میپیچد) و مسائلی را که در خواندن داستان اهمیّت دارند، امّا از جهتی به قدری آشکارند که گاه دیده نمیشوند، پرداخته شود؛ درک شیوههایی که ما را به برداشتی تازه و نو از داستان میرساند و ارائه تفسیری بهتر از داستان که بهسادگی از روساخت متن، قابل درک نیست.
آیینه ای برای صداها ( تحلیلی از شعر دکتر شفیعی کدکنی و بررسی بنمایه ها و مضامین شعر او )
حوزه های تخصصی:
تطبیق مبحث حروف کتاب نهج الادب رامپوری هندی با مباحث حروف دستور زبانهای فارسی در ایران (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین مباحث الحروف فی کتاب نهج الأدب لرامبوری الهندی وکتب قواعد اللغة الفارسیة فی إیران)
حوزه های تخصصی:
کتاب نهج الادب، تالیف نجم الغنی رامپوری (1339 ه. ق.) است. این کتاب در حکم دایره المعارفی است که تمامی مباحث دستوری را با توضیح و تفصیل بسیار و مثال ها و شواهد متعدد، با استفاده از حدود 300 کتاب، رساله و فرهنگ، در سه باب در خود جای داده است. باب سوم این کتاب، به مبحث حروف اختصاص داده شده است؛ که در آن، پس از تعریف حرف و تقسیم بندی آن به دو دسته حروف مبانی و اصطلاحی، ویژگی های هشت حرف مختص زبان عربی توضیح داده شده است. حروف همزه و الف نیز از ذهن نقاد این نویسنده دور نمانده است.در مقاله حاضر، برای تطبیق مباحث مطرح شده در کتاب با مباحث دستوری جدید، از کتاب های معتبر دستوری، آواشناسی و فرهنگ های گوناگون تالیف شده در ایران استفاده و سعی شده است مباحث و مثالهایی ارایه شود که امروزه در زبان فارسی دیده و شنیده می شوند.چکیده عربی:ألّف نجم الغنی رامبوری عام 1339ق کتابه المسمی بنهج الأدب. هذا الکتاب یمثل موسوعة، تشمل فی ثلاثة أبواب، کافة مباحث علم النحو، بالإضافة إلی الشروح الوافیة، والأمثلة، والشواهد الکثیرة باستخدام 300 کتاب، ورسالة، وقاموس. تم اختصاص الباب الثالث بمبحث الحروف إذ یوضح خصائص ثمانیة حروف تخص اللغة العربیة بعد تعریف الحرف وتقسیمه إلی حروف المبانی، وحروف المعانی. یمثل مبحث مخارج الحروف فی هذا الکتاب علم الصوتیات، وینم عن دقة الکاتب ووفرة معلوماته. یبدأ الفل الأهم فی مبحث الحروف من فصل تصرفات الحروف، إذ یوضح الکاتب من هذا الفرع فصاعدا التغییرات التی تتم فی الحروف والکلمات. حاول هذا المقال لدراسة مقارنة بین هذه المباحث ومباحث علم النحو الحدیثة، استخدام الکتب النحویة، والصوتیة، والمعاجم المختلفة المؤلفة فی إیران، کما حاول أن یقدم المباحث والنماذج الرائجة فی اللغة الفارسیة الحدیثة.
وجوه اقتباس سینمایی از سیرالعباد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم پرداختن به جنبه های نمایشی آثار ادبیِ غنی فارسی برای استفاده در تولید فیلم های اقتباسی جذاب و پُرمحتوا، با عنایت به پیش رفت تکنیکی سینما از یک سو، و کمبود سوژه های جذاب و بکر از سوی دیگر، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر جایگاه و اهمّیّت اقتباس از آثار ادبی در سینمای جهان و سابقه آن در ایران، سیرالعباد الی¬المعاد سنایی غزنوی به عنوان اثری واجد شرایط اقتباس بررسی و با توجه به برخی ویژگی های مطلوب داستان های سینمایی، برخی وجوه نمایشی آن تحلیل و نمایانده شود. با این توصیف، به ویژگی های این اثر در ساختار یعنی: نمود داستانی و روایتگونه، تصاویر بکر و بدیع، ماجراهای تصویری، به علاوه بخش های متمایز اما پیوسته متن که قابلیت تبدیل آن را به یک فیلم نامه سه پرده ای نشان می دهد، در تطابق با یک داستان خوب سینمایی برای اقتباس اشاره شده است. در ضمن به محتوای غنی و فلسفه اخلاقی اثر همراه و هم خوان با فضا و تصاویر ارائه شده در آن، به عنوان زمینه ای مناسب برای اقتباس فیلم نامه¬ای سینمایی و ساخت فیلمی ارزشمند توجه شده است
نگاهی به فراهنجاری دستوری در اشعار م. سرشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد صورت گرایان روسی، هر شاعر و نویسنده برای آفرینش اثر ادبی خود، به انواع فراهنجاری ها و قاعده افزایی ها در زبان دست می زند و با نامتعارف ساختن آن، باعث نوعی برجسته سازی می شود. یکی از این فراهنجاری ها، گریز از قواعد دستوری حاکم بر زبان است که در واقع، وجه تمایز زبان ادبی از زبان غیر ادبی نیز هست. در این شیوه شاعر با تخطی از قواعد دستوری، گزاره پیام را به پس زمینه فرستاده و خود پیام را در معرض کانون توجه مخاطب قرار می دهد. از آنجایی که ذات شعر بر دستور گریزی بنا شده است، نمود این گونه فراهنجاری در شعر هر شاعری فراوان است؛ اما نحوه استفاده از این امکانات به توجه به توانایی، نبوغ و استعداد هر شاعری متفاوت است. در این پژوهش فراهنجاری دستوری در اشعار م. سرشک (شفیعی کدکنی) مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که او چگونه با برهم زدن و آشفته کردن محور جانشینی (بخش صرفی) و محور هم نشینی کلام (بخش نحوی) در جهت غریبه کردن زبان شعری اش گام برداشته است و این تغییرات تا چه مایه در آفرینش اشعار او مهم بوده است. نتیجه پژوهش بیان کننده این واقعیت است که این آشفتگی بیشتر در محور هم نشینی کلام روی داده و در تمامی موارد آن، اصل جمالشناسیک و رسانگی رعایت شده است.