۱.
هرچند بسیاری از متون ادبی ما به کوشش استادان و محققان و به شیوه علمی و انتقادی تصحیح شده¬اند، امّا هنوز مجموعهای از آثار قدما را می¬شناسیم که به طبع انتقادی نرسیده¬اند و صورت کاملاً قابل اعتمادی از آنها عرضه نشده است. از جمله این متون، دیوان کمالالدّین محمودبن علی مشهور به خواجوی کرمانی (م: 750) است که علاوه بر داشتن ارزشهای فراوان مستقل فرهنگی و ادبی، واسطه پیوند غزل سعدی و حافظ هم هست و بنابراین تصحیح دقیق و عرضه مطلوب آن فواید مضاعف دارد. نوشته حاضر نشان میدهد که کوششهای انجام گرفته در تصحیح دیوان (غزلهای) خواجو تنها در حکم کاری مقدماتی است و کاستیها و خطاهای بسیاری در آن راه یافته است که غالباً ناشی از شیوه تصحیح و نقص احتمالی نسخه¬هاست. گذشته از آن که فراوانی خطا¬خوانیها و غلطهای چاپی هم از میزان صحّت و اعتبار کار مصحح کاسته است.
۲.
کلید واژه ها:
راوی زمینه و کارکرد پیشینه روایت شعر شعر پارسی
از جمله سنتهای شعر پارسی که ریشه در ادبیات سامانی و شعر ستایشی و درباری دارد و حتی میتوان پیشینه آن را تا ادبیات پیش از اسلام و بهویژه آیین گوسانی پارتی نیز باز پس برد، روایت شعر است. در ادب عرب نیز روایت، پیشینه¬ا¬ی دراز دارد و یگانه راهی بوده است که یادگارهای ادبی اعراب را از دوره جاهلی به روزگار اسلامی رسانیده است. روایت در پارسی، خوانده شدن شعر بر زبان راویان خوشآوازی بوده است که از سوی شاعر، عهده¬دار گزارش سخن او بوده¬اند. در این مقاله پیشینه روایت شعر در ایران، زمینه¬های پیدایش آن، نامهای برجای مانده از راویان، کارکردهای آنان و سرانجام، دگرگونیهای راه یافته در مفهوم روایت بررسی شده است. در بخشی از مقاله نیز به پیشینه روایت در ادب عرب و پژوهش در سرچشمه روایت پارسی و پیوند آن با ادب عربی پرداخته شده است.
۳.
کلید واژه ها:
پساساختارگرایی ژرف ساخت تکرار شخصی?ت براندازی زمان
رود راوی مفصلترین اثر خسروی، و حاوی تمام مهارتهای اوست. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد میکند سبب شده این رمان، ساختار روایتی پیچیده بیابد. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، از روش پساساختاری رولان بارت استفاده کردهایم. ژرفساخت داستان، براندازی یا بیاعتبار کردن زمان است. نویسنده این اندیشه را در موضوعات و حوادثی چون تسعیر، تسلیب و ترمیم، و حلول و تکرار شخصیتها قرار داده، و در قالب کلمه و مکتوب بازآفریده است. نویسنده از هر عنصری برای تبیین اندیشة مقابله با زمان استفاده کرده است چنانکه ترتیب پیرفتها، ناهماهنگی زمان روایت با داستان، و زمان پریشی را نشان میدهد.
۴.
قاآنی به دلایلی به کرّات از نامها و داستانهای شاهنامهای در شعر خویش بهره گرفته و این تلمیحات را برای مدح، توصیف طبیعت، معشوق و احوال خود، تمثیلسازی و بیان مقاصد تعلیمی به کار برده است. مهمترین بخش اشارات ملّی- پهلوانیِ قاآنی که موجب برتری وی بر سایر شاعران است، تلمیحات نادر اوست که از مآخذ متعدّدی مانند شاهنامه، منظومههای پهلوانی، متون تاریخی و ادبیِ دیگر و روایات نقّالی و شفاهی/ عامیانه زمان استفاده شده است. شماری از ویژگیهای تلمیحات شاهنامهایِ قاآنی عبارت است از: دقّت در جزئیّات داستانهای شاهنامه، رعایت جادوی مجاورت، تقابل ویژگیهای یک شخص با خود او در ساختار تلمیح، تشبیه ممدوح به دو شخصیّت شاهنامهای با وجهشبهی واحد، ستایش ممدوح با ترکیبِ دو نام شاهنامهای، و ... او افزون بر روایات شاهنامه به نام و نکتههایی از سرگذشت فردوسی نیز اشاره کرده است. قاآنی به گواهی شواهد متنوّع و فراوان دیوانش پرتوجّهترین شاعر ادب فارسی به شاهنامه است و بیش از سخنوران دیگر توانسته تسلّط خیرهکننده خود را بر روایات ملّی- پهلوانی ایران، در شعر خویش عرضه کند.
۵.
کلید واژه ها:
روایت نادر ابراهیمی روایت شناسی طرح داستان معاصر
روایت را میتوان همچون جنبههای درهم بافتهای از متن و اثر ادبی به شمارآورد که به همراه زبان، یکی از مهمترین حوزههای نظریه ادبی به شمار میرود. روایتشناسی، در باره شیوههای مختلف بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی نظیر رمان، داستان کوتاه و حماسه به بحث میپردازد. هر کدام از این شیوهها، متن ادبی را از زاویهای خاص بررسی میکند. شناخت روایت به منتقد، در نقد و تحلیل داستان و عناصر داستانی و نیز به آفریننده داستان در فرایند آفرینش داستان کمک میکند. پژوهشگران از راه روایتشناسی داستان، ساختار و مناسبات درونی نشانهها را در متن باز مییابند. در این مقاله کوشیده شده است به بررسی روایت در سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی (خانهای برای شب، دشنام و صدا که میپیچد) و مسائلی را که در خواندن داستان اهمیّت دارند، امّا از جهتی به قدری آشکارند که گاه دیده نمیشوند، پرداخته شود؛ درک شیوههایی که ما را به برداشتی تازه و نو از داستان میرساند و ارائه تفسیری بهتر از داستان که بهسادگی از روساخت متن، قابل درک نیست.