فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند.
این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
تفسیر روان شناختی «بوف کور» بر مبنای سبک شناسی تگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی تگا رویکردی در سبک شناسی است که از مرز توصیف زبان شناختی و تعبیر معنی شناختی یک اثر می گذرد و به تفسیر روان شناختی و تبیین جامعه شناختی آن می پردازد. این مقاله در صدد است با رویکرد فوق و با استفاده از متغیّرهای نقشی اندیشگانی، بینافردی(زمان و وجه)و متنی(تمهیدات پیوندی) تفسیری روان شناختی از بوف کور ارائه و به این سوال پاسخ دهد که از طریق این متغیّرهای نقشی به چه مشخّصههای سوررئالیستی می توان دست یافت. فرضیّه آن این است که با استفاده از متغیّرهای نقشی فوق می توان برخی مشخّصه های سوررئالیستی مانند ذهنیّت گرایی، درون گرایی، واقعیّت گریزی، سولی لوکی، نگارش خودکار و سیّالیّت ذهن را در این رمان نشان داد. مبنای نظری آن سبک شناسی تگا است که تلفیقی از روش سبک شناسی و دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان است. روش تحقیق، آماری - تحلیلی بوده و تحلیل داده های آن نیز با روش نمونه گیری خوشهای یک مرحله ای متناسب با حجم نمونه انجام شده است. نتیجه این که بوف کور با توجّه به شواهد زبانی، اثری انتزاعی، ذهنی، واقعیّتگریز و سوررئال است.
ادبیات و نقاشی: نقاشی های رمانتیک بلیک از حماسه میلتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. بلیک، شاعر و نقاشِ رمانتیک انگلیسی، بر اساس حماسه بهشت گمشدهٔ میلتن، شاعر انقلابی قرن هفدهم انگلستان، نقاشی هایی کشیده که بیانگر تفسیر خاصِ او از این حماسه جاویدان است. شاعران رمانتیک، عموماً تحت تأثیر روحیه غالبِ عصر انقلاب فرانسه، به شخصیت های سرکش، ناشناخته و اسطوره ای توجه ویژه داشتند. از این رو، شخصیت شیطان در بهشت گمشدهٔ میلتن که نزد شاعران نوکلاسیک قرن هجدهم ضدقهرمان محسوب می شد، برای شاعران رمانتیک به قهرمانی تبدیل شد که آزادگی و سروری در جهنم را بر بندگی و تسلیم در بهشت برگزید. با این وصف، بلیکِ نقاش خوانشی متفاوت با سایر شاعران رمانتیک دارد. بلیک، به رغم شیفتگی دوران جوانی، در سال های بعدی زندگی از خشونت های انقلاب فرانسه در سال 1796 دل زده و مأیوس شد و راه نجات را در تخیّل و اندیشه خلاّقانه جست و جو کرد. بلیک نقاشی های حماسه بهشت گمشدهٔ میلتن را در چنین حال و هوایی خلق کرد؛ نقاشی هایی که بیش از آنکه از حماسه میلتن بگوید، زبانِ حال بلیک است.
تحلیل انسان شناختی اسطورة فر و کارکرد های آن در شاهنامة فردوسی و اساطیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فر در شاهنامه، یکی از مهم ترین و پربسامدترین مفاهیم این متن حماسی است. مفهوم مینوی فر با نشانه هایی چون هالة نور، توانایی خرق عادت، تسلط بر طبیعت، ارتباط با بخت و شناسه های مادی ای چون جانوران و ابزار های مقدس بر شخصیت فرهمند نمایان می شود. این اسطوره، با شکل گیری اجتماع، مفهوم طبقه و دو نوع مشروعیت فرهمندانه و خونی در ارتباط است و انواعی دارد که مهم ترین آن فرّ کیانی است؛ فرّی که مشروعیت شاه را در راستای تفویض حق الهی حکومت به او توجیه می کند و از منظر انسان شناختی، می توان آن را از جلوه های نیای مقدس بشر یا قهرمان فرهنگی مدنیّت دانست که به شکل گیری الگوی شاه- موبد که در شاهنامه الگویی بنیادین است می انجامد. در این الگو، فرّ کیانی، مستلزم داشتن گوهر نژادی و نمادی از حمایت الهی مشروطی است که در صورت عدم پایبندی به خویشکاری از شاه می گسلد. در این جستار، ضمن بررسی خویشکاری ها و کارکرد های فر در شاهنامه، با رویکرد انسان شناختی، علت اهمیت دینی- سیاسی این مفهوم را بررسی و آن را با نمونه های هم ارز خود در اساطیر ملل چون مانا، کاریزما و توپو مقایسه کرده ایم. از منظر روان شناسی تحلیلی، شکل گیری الگوی شاه- موبد بر مبنای شبیه سازی فرد با کهن الگوی مانا و تجسم شخصیت مانایی یا فرهمند و لغزش و گسستن فرّه از او، با نظریات جنون شیدایی، تورم روانی و قانون وحدت روحی توده بررسی شده است.
سرقت ادبی عبدالواسع جبلی از دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرقت ادبی موضوعی است که از گذشته تا امروز دامنگیر شاعران و نویسندگان بوده و در بین کسانی که توانایی آفرینش اثری درخور و شایسته نداشته اند، رواج داشته است؛ حتی شاعران بزرگ و نام آور نیز گاه مرتکب سرقت ادبی شده اند. در این جستار ضمن نشان دادن شواهد و نمونه ها، سرقت های ادبی عبدالواسع جبلی، شاعر نامی قرن ششم از دیوان سنایی غزنوی، شاعر بزرگ هم دوره او، واکاوی شده است. در این بررسی به این نتیجه رسیده ایم که تمام انواع سرقات و به خصوص""انتحال"" و ""اغاره"" را در دیوان عبدالواسع جبلی می توان دید. وی قطعاتی از شعر سنایی را در بیشتر قالب های ادبی و بخصوص قالب قصیده و غزل، سرقت کرده است.
سنجش ساختاری اشعار کلاسیک قبل و بعد از سال 1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات معاصر: الهه بانوى ایرج میرزا، ایشتره یا زهره؟
حوزه های تخصصی:
مطالعه شکلی و ساختاری داستان های کوتاه صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائه نمونه هایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستان هایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیت های زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژه ای استفاده کرد که بررسی مجموعه آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همه اجزای روایی در داستان های کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویه دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
ویژگیهای هنری مضمون های شعری محمود درویش (الخصائص الفنیة لمضامین شعر محمود درویش)
حوزه های تخصصی:
یعتبر محمود درویش من أشهر شعراء المقاومة لفلسطین، الذی عاش فی الغربة والتشرید، وحمل أعباء القضیة الفلسطینیة. شعره أقرب إلى صدق التجربة والإصالة فی تصویر صراع الإنسان الفلسطینی. فصوته یرتفع ویصور حبه ورفضه. ورغم حصار الشعب الفلسطینی، ومحاولات التصفیة الجسدیة، والنفسیة، والحضاریة، هذا الصوت الذی یتجلى فی قصائده تذوب بین سطورها کلمة فلسطین ومأساتها، کأنه یخرج من برکان لایهدأ إلا لیثور. ولکن لم ینصرفه الحدیث عن شعر النکبة عن الاهتمام بالشعر العربی؛ إذ شعره غیر منقطع عن حرکة الشعر فی البلاد العربیة، وغیر متجزّئ منها، لأنه قدتربى علی أیدی الشعراء العرب القدامی والمعاصرین.
نعالج فی هذا المقال بعض مضامین قصائده عن المقاومة، وهو: التحدی، البؤس والحرمان، التشرید والإبعاد، القتل والاغتیال، السجن، الصمود ورفض المساومة، والأرض، والأمل إلى المستقبل.
اسطوره ای شدن زمان در چند داستان کوتاه شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایت های اسطوره ای و بازپردازی آن ها در ادبیات روایی امروزی ایفا می کند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت این گونه داستان ها و رمان ها به بن مایه های اسطوره ای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونی های اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کرده اند: بی انسجامی جهان آشفتة معاصر که همة گفتمان هایش سرشار از تناقض ، بی انسجامی و قاعده گریزی ا ست، انسان امروزی را شیفتة روایت های نامنسجم، غیرخطی گسسته نما و سرشار از بی نظمی های زمانی که پیشینه ای غنی در روایت های اسطوره ای دارد کرده است. شهریار مندنی پور یکی از نویسندگان برجستة ادبیات معاصر فارسی است که می توان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان به ویژه عنصر زمان به روایت های اسطوره ای همانند دانست. این پژوهش نشان می دهد که زمان در برخی از داستان های کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطوره ای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثة روایت شده می گیرد؛ 3. دورانی و چرخه ای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندی ها لزوماً به معنای تأثیر پذیری آگاهانة مندنی پور از روایات اسطوره ای نیست.
سرمقاله (تصحیح متون قدیم ــ نقد تصحیح)
حوزه های تخصصی:
بررسی صور ابهام و عوامل آن در رسائل عرفانی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار صور ابهام و عوامل ایجاد آن را در رسائل عرفانی سهروردی- که از نوع داستان های رمزی هستند- بررسی کرده ایم. از آن جا که بیان عرفانی رمزی از نوع مفاهیم معرفتی است و طریقة تعبیر از آن فقط از طریق الفاظ متشابه ممکن است، سهروردی برای تبیین آن مفاهیم به تمثیل روی آورده است. تمثیل های رمزی او از روایت داستانی و نماد تشکیل شده و همین غلبة نمادها بر روایت داستانی ایجاد ابهام کرده است. در این مقاله بر اساس تأویل هایی که تا کنون از تمثیل های سهروردی صورت گرفته، ابهام های باقی مانده در این تمثیل ها و عوامل آن بررسی شده است. نتایج نشان میدهد میزان ابهامات در هر یک از این تمثیل ها، اولاً به پیش زمینة فکری و عقیدتی مخاطب و میزان آشنایی او با ذهنیّت و جهان بینی سهروردی و ثانیاً به نوع نمادهای بهکار رفته در تمثیل(اساطیری، شخصی و تکراری بودن نمادها) بستگی دارد. بالاترین سطح ابهام را در رسائل آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، فی حقیقة العشق و رسالة الطّیر می توان دید.
نقد توصیفی - تحلیلی اسطوره در شعر بدر شاکر السیاب (مطالعه مورد پژوهانه: اسطوره ی سَربَروس و تَمُوز)
حوزه های تخصصی:
بدر شاکر السیّاب برای بیان اندیشه های خویش به اسطوره پناه می برد. دلایلی همچون؛ وضعیت نابسامان سیاسی و اجتماعی، تغییرات منفی فراوان در صحنه سیاسی عراق، بحران شدید جسمی و روحی شاعر، بر چیرگی کاربرد اسطوره و نمادهای خیزش و تحوّل بر شعر سیّاب بسیار نمایان است؛ زیرا از جنبه شخصیتی احساس می کند چیزی غیر از خودش قادر نیست در رویارویی با مرگ، یاریش کند از طرف دیگر؛ عراق به خاطر بحران سیاسی، وضعیتی مانند سیّاب به خود گرفته است، به همین دلیل نیاز به حاصلخیزی بعد از خشکسالی دارد. بنابراین، از میان اسطوره های فراوانی که در شعر سیّاب وجود دارد، دو اسطوره «تَمُّوز» و «سَربَروس»، مورد بررسی قرار گرفت. سیّاب در بیشتر قصائد تمّوزی اش، نقاب تمّوز، را بر چهره زده تا نشان دهد که مرگش، مانند مرگ تمّوز؛ حاصلخیزی را به همراه داشته است و تباه شدن نیست. وی با الهام پذیری از این اسطوره تلاش کرد، زندگی و خیزش جدیدی را در میان اعراب، ایجاد نماید و مدینه فاضله ای را که در رؤیای ساختن آن بود، محقق سازد. او برای نشان دادن واقعیت مرگ در عراق، سربروس را بکار برده است تا به نحوی دردناک و در عین حال هنرمندانه، کشته شدن الهه تمّوز را که رمز زندگی و حاصلخیزی است، به تصویر بکشد. سربروس در شعر او؛ تبدیل به نمادی از قدرت دیکتاتوری در عراق شده است.
تحلیل خطبة الغدیر علی منهج تحلیل الخطاب الأدبی (تحلیل خطبه غدیر به شیوه تحلیل خطابه ادبی)
حوزه های تخصصی:
خطابه از دیرباز از مهمترین وسایل ارتباط میان افراد جامعه بوده تا آنجا که یکی از فنون گفتاری به شمار آمده که می کوشد در مخاطبان اثر گذارد، آنها را [نسبت به موضوع مورد نظر] قانع سازد و به فهم آنچه مقصود خطیب است، تحریک نماید. بنابراین، نقش زیبایی های ادبی در موفقیت خطیب و ایجاد تأثیر شگرف در شنوندگان و متقاعد نمودن ایشان، غیر قابل انکار است. در خطبه غدیر که به واسطه فصیح ترین سخنگو به زبان عربی (پیامبر اکرم- ص-) ایراد شده و آخرین خطابه و بلندترین (طولانی ترین) خطابه آن حضرت هم است، زیبایی ها و ویژگی های ادبی خاصی انتظار می رود؛ و چون این خطبه علی رغم داشتن شایستگی های قابل توجه که آن را در زمره نثر فنی والای ادبی جای می دهد، در ادبیات عربی، گمنام مانده و مورد بررسی شایسته قرار نگرفته، این مقاله در پی آنست که پس از معرفی مختصر خطبه، آن را با استفاده از روش تحلیل گفتمان ادبی، تحلیل کند؛ دستاورد این پژوهش آنست که پیامبر اسلام(ص) جهت رسیدن به هدف مورد نظر که همان جذب مخاطب؛ تأثیر گذاری در او و متقاعد نمودن وی درباره موضوع خطابه است، ابزار مختلفی بکار می برد؛ بنابراین به الفاظ، آوا، سبک و محتوا اهتمام می ورزد؛ همین امر باعث شده خطبه غدیر با تمام شایستگی های ادبی موجود در آن و ویژگی های زیبای هنری (فنی) در بلندترین جایگاه نثر فنی جای گیرد.
جماعت دیوان؛ پیشرفت ادبی ونقدی در قرن بیستم (جماعة الدیوان؛ التقدم الأدبی والنقدی فی القرن العشرین)
حوزه های تخصصی:
یلاحظ الدارس فی الأدب الحدیث خلال القرن العشرین أن الأدب والنقد قد تمیزا بطفرة مثالیة علی صعید نموهما وتطورهما وانتقالهما من الانحطاط والتقلید إلی النهضة والإحیاء والتجدید.ومن الطبیعی بأن لاتکون هذه الطفرة الأدبیة فجائیة، وأساساً یجب علینا أن لانسمیها الطفرة، لأن الطفرة کما یعتقد العلماء غیر ممکنة فی الأدب.
کانت هناک أسباب، وعوامل مهدت السبیل لدخول الأدب إلی مسیرة تختلف عما کانت علیه فی الماضی. فکان للجماعات الأدبیة التی تدعو إلی مختلف المدارس أثر کبیر فی نهوض الأدب، وکانت جماعة الدیوان فی مقدمة الجماعات الأدبیة بآرائها وعقائدها من مثل الوحدة العضویة، والتجربة الشعریة، والصورة الشعریة، والحریة فی التعبیر، والأصالة الذاتیة والوجدانیة وقد غیرت مسیرة الأدب والنقد نتیجة لتأثر أصحابها بالآداب الأروبیة، وقد مهّدت السبیل لتغییر أذواق الناس والشعراء فی سبر أغوار المضامین الحدیثة بأسلوب، وتعبیر یختلف عن الماضی اختلافا. وقد سایرتها فیها جماعات أخری من مثل أبولو، المهجر الشمالی والجنوبی.