فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۸۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
از اواخر سده ششم هجری و به ویژه از دوره مغول به بعد، در کنار رونق تاریخ نگاری، شاهنامه سرایی تاریخی نیز مورد توجّه قرار گرفته و شاهنامه هایی با هدف ثبت رویدادهای تاریخی پدید آمدند. در سرودن این شاهنامه های تاریخی، شاهنامه فردوسی همچون الگویی برای شاهنامه سرایان بود و به همین دلیل، روح حاکم بر آن نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این سروده های تاریخی جلوه یافت.این به رغم جایگزین شدن اسطوره ها و حماسه های مغولی در سروده های این دوران است که به اقتضای موضوع این شاهنامه ها، یعنی تاریخ قوم مغول و فرمانروایان برخاسته از آن بود.بررسی محتوای این تاریخ های منظوم می تواند به روشن شدن ابعاد تازه¬ای از تاریخ ادبی ایران و نیز تحوّلات تاریخی این عصر مدد رساند. در این میان، منظومه هایی که همچنان به صورت نسخه خطّی باقی مانده اند، از تازگی بیشتری برخوردارند. «شهنامه چنگیزی» و «شهنشاه نامه» دو نمونة مهم از این شاهنامه ها هستند که در باب تاریخ مغول سروده شده اند.مقاله حاضر به معرّفی و تجزیه و تحلیل این دو اثر برای ارائه تصویری از جایگاه شاهنامه و شاهنامه سرایی در دوره مورد بحث می پردازد.
تحلیل و بررسی عنصر «آز» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است در شناخت "دیو آز" و بیان اهمیت آن در اساطیر یونانی و متون زرتشتی و به دنبال آن شاهنامه گرانسنگ فردوسی، که نخست شومی و پتیارگی این دیو تنومند و نیرومند و راه های مبارزه باا او در پارهای از منابع اساطیری و دین زرتشتی کاویده شده است. سپس اهمیت حضور او در شاهنامه فردوسی با استناد و استشهاد به ابیاتی از شاهنامه مورد توجه و بررسی قرار گرفته و کوشش شده است ضمن بیان و گزارش آزمندی پارهای از پادشاهان و پهلوانان شاهنامه، فریبکاری این دیو جادوگر و ناخرسند بیشتر باز نموده شود. همچنین پادشاهانی که فریفته این دیو نشده و تخم نیکی و داد و دهش کاشته و گذشته اند، معرفی شده اند. بیان تفاوت آزمندی و اندازه خواهی یا بهره گیری از بایسته های زندگی و ذکر شاخصه های آن، فرجام سخن این مقاله را تشکیل می دهد.
ادبیات پایداری در ایران بازشناسی مؤلّفه ها، فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه ریشه های ادبیات پایداری در ایران به پیش از اسلام بازمی گردد، آثار تولید شده در این زمینه در دوران معاصر؛ از نظر کثرت، کیفیّت و اقبال مخاطبان، قابل مقایسه با ادوار پیشین نیست. از این رو ضرورت دارد ادبیات پایداری به عنوان بخش مهمّی از ادبیات امروز ایران بررسی شده، مؤلّفه ها، فرصت ها و چالش های پیش روی آن بازشناسی شود. لذا این پژوهش ضمن واکاوی مؤلّفه ها و ارائة تعریفی جامع و مانع از ادبیات پایداری و طبقه بندی انواع مختلف و متفاوت آن، می کوشد مهم ترین فرصت ها و چالش های این شاخه از ادبیات در ایران را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بازشناسی، بررسی و تحلیل قرار دهد. بر اساس یافته های این تحقیق، مؤلّفة اصلی ادبیات پایداری- به منزلة یک مقولة ماهیّتاً مضمونی- توجّه به عنصر «ستیز با» یا «تاب آوری در برابرِ» هر نوع اعمال قدرت نامشروع؛ لوازم و عوارض آن است. مهم ترین چالش های ادبیات پایداری نیز، تشتّت در تعریف، فقدان نظریّه پردازی، شعاری، سفارشی و دولتی شدن و مهم ترین فرصت های آن، هم سویی بدنة اصلی ادبیات پایداری با گفتمان انقلاب و سیاست های کلان نظام، حمایت های مادی و معنوی نهادهای حاکمیتی، برخورداری از پشتوانه های فرهنگی چندین هزارساله؛ اعمّ از اساطیر، تاریخ پر از جنگ و استبداد و همچنین مذهب انقلابی تشیّع است.
توصیف و تصویرگری در منظومه حماسی علی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی نامه حماسه منظوم پارسی است در مناقب و مغازی حضرت علی (ع) از قرن پنجم که به وسیله شاعری به نام «ربیع» سروده شده، این منظومه که در حدود دوازده هزار بیت است و به عنوان نخستین تجربه شعر حماسی شیعه اثنی عشری است، هم از نظر قدمت تاریخ حماسه های شیعی و هم از نظر در برداشتن نوادر لغات و ترکیبات فارسی کهن در کمال اهمیت است که تاکنون گمنام مانده و در کتب تاریخ ادبیات فارسی به آن اشاره ای نشده است. علی نامه از جهت سبک و بیان حماسی به خصوص در حوزه توصیف و تصویرگری و ابزارهای آن ارزش فراوان دارد. زیرا این عناصر، وسیله ای است برای ملموس و محسوس تر کردن صحنه های متنوع و مختلفی که در بستر شعر حماسی روی می دهد و به عنوان یکی از معیارهای سنجش کیفی اثر حماسی به شمار می آید. در شعر حماسی، توصیفات و تصاویر، با استفاده از ابزارهای خاصی از قبیل تشبیه، استعاره مجاز، کنایه و اغراق نمایانده می شود که معمولا در شعر حماسی، اغراق مبتنی بر تشبیه و اسناد مجازی است. بررسی نقش هر کدام از این ابزارها در شعر حماسی از دیرباز مورد توجه منتقدان و تحلیل گران آثار ادبی بوده است. در این مقاله ابتدا این منظومه به صورت مختصر معرفی و شناسانده می شود، سپس با مطالعه دقیق همه ابیات آن، نقش و جایگاه هر کدام از این ابزارها در ابلاغ پیام و میزان تناسبشان با شعر حماسی با ذکر شواهد مختلف شعری مورد بررسی قرار می گیرد. این بررسی نشان می دهد که سراینده این اثر از طریق مطالعه و نگرش به شاهنامه فردوسی، با روش ها و فنون زبانی و بیانی شعر حماسی و دقایق و ظرایف آن آشنا شده و به خوبی توانسته است در این زمینه اثر ارزشمندی را پدید آورد.
سیاوش در تاریخ داستانی ایران (پس از اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درباره یکی از مهمترین و محوری ترین شخصیتهای شاهنامه- سیاوش- است. داستان اندوهناک سرگذشت سیاوش بخش مهمی از شاهنامه را به خود اختصاص داده به گونه ای که تاثیر آن بر حوادث و داستانهای بعدی شاهنامه انکار نشدنی است. می توان به قطع اذعان کرد که زیباترین و گیراترین داستان شاهنامه است که فردوسی بر اساس اصول تراژدی و داستان نویسی آن را به رشته تحریر درآورده است. در این نوشتار به بررسی نقش آیینها در داستان سیاوش پرداخته شده است. ردپای بسیاری از آیینهای کهن در داستان قابل تشخیص است که استاد سخن بخوبی از عهده ادای معنای آن در قالب تراژدی جذاب و ماندگار برآمده است؛ آیینهایی که تا به حال نیز در قالب رسوم و سنتهای نوروزی مانند حاجی فیروز و سوگ سیاوش در جامعه جریان دارد. سیاوش نه تنها شخصیتی اساطیری بلکه شخصیتی دینی است که در بسیاری از متون دینی کهن مانند اوستا و بندهشن و... به وی اشاره شده است. پژوهش پیش رو سعی می کند در حد امکان به بررسی آیینهای مرتبط با سیاوش: «حاجی فیروز»، و «سوگ سیاوش» و ارتباط سیاوش با خدای شهید شونده نباتی در تمدن بین النهرین )دموزی( بپردازد.
بررسی تطبیقی شخصیت بهرام در شاهنامه و هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیتهای تاریخی از قهرمانان عمده داستانهای حماسی، عاشقانه وتعلیمی بوده اند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که نظامی پس از فردوسی به بهترین وجه و در قالب شخصیتی آرمانی به وصف و ترسیم خصلتها، گفتار و رفتار او پرداخته است. رعیت پروری، عدالت خواهی، شجاعت و دلاوری، خوش باشی، رامش جویی و ذوق شاعرانه، به گواه مورخان اسلامی، از بهرام گور پادشاهی محبوب ساخته است. طولانی ترین داستان در شاهنامه بعد از خسرو انوشیروان، مربوط به زندگی بهرام است. نظامی نیز در چالشی با فردوسی، در منظومه ای مستقل به نام بهرام نامه یا هفت پیکر به شرح زندگی او پرداخته است. این دوشاعر با رویکردی خاص، زندگی او را تصویر کرده اند. در این گفتار به بررسی شخصیت بهرام از نظر این دو شاعر می پردازیم.
نکته هایی از روایات پایان کار ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهورترین روایت پایانِ کار ضحاک در سنت حماسی ـ اساطیری ایران به بند کشیده شدنِ او در بن غاری در دماوند است که در شاهنامه و بسیاری دیگر از منابع آمده. مطابق متون پهلوی ضحاک تا روز رستاخیز در آنجا زندانی است و در آن هنگام بند می گسلد و پس از زیانکاری کشته می شود. درباره علت کشته نشدن و زنده زندانی گشتن ضحاک توضیحاتی در سنت زرتشتی و روایات عامیانه آمده است و پژوهشگران نیز فرضیات مختلفی در این باره مطرح کرده اند. نظریه دیگر این است که با توجه به شواهد داستانیِ یک بن مایه هند و اروپایی و سامی، ضحاک برای تحمل رنج و عذابِ این جهانی و سپس انجام دادنِ خویشکاری رستاخیزی زنده می ماند.
غیر از فریدون و نیز سام یا گرشاسپ به عنوان بند کنندگان و کشندگان ضحاک، در شماری از روایات رسمی و عامیانه، نریمان، کاوه و حضرت سلیمان(ع) هم از جمله دستگیر کنندگان این شهریار پتیاره فش معرفی شده اند. در غالب روایات، محل زندان ضحاک غار یا چاهی در دماوند است و بر پایه اشاره بعضی منابع فریدون او را با زهی از پوستِ خودِ وی می بندد. این کار- که نمونه های دیگری نیز در داستانهای ایرانی و غیر ایرانی دارد- احتمالاً از آن روی است که موجوداتی چون ضحاک را با هر بندی غیر از پوست یا یکی از اجزا، اندامها و متعلقات آنها یا نزدیکانشان ببندند، می توانند آن بند را بگسلند. با این حال فریدون به گزارش برخی مآخذ برای جلوگیری از گریز ضحاک از زندان نگهبانانی بر او می گمارد. از جمله: نگاره یا پیکره خویش، آهنگرانِ سندان کوب، گروهی از پریان، طلسمی به هیات دو مرد و دسته ای از محافظان با سالاری ویژه.
تفصیل مطالب مذکور و برخی دیگر از نکات و جزئیاتِ روایات پایانِ کارِ ضحاک در سه بخشِ: الف) زنده ماندن یا کشته شدن ضحاک ب) به بند کشنده و کُشنده ضحاک ج) بند و بندجای ضحاک؛ بررسی شده است.
هنر حکیم توس در داستان رستم و اشکبوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر حکیم توس و تشخیص زبانی و سبکی او، اثری را پدید آورد که یکی از بزرگترین و بی نظیرترین آثار حماسی جهان شد و امروز ما به واسطه آن برخود می بالیم و آن را فرماندگاری زبان و هویت ایرانی می دانیم. از وجوه برجسته کلام حکیم توس در شاهنامه، کاربرد کنایه است که از یک سو سخن است و از سوی دیگر نقاشی. کنایه نقاشی زبانی است، یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلامی بخشد و می تواند مفهوم پیام را نشان دهد و دو بعدی است و دو منظره را نشان می دهد و به گفته سارتر، پیکاسو در حسرت آن بود و آرزو می کرد قوطی کبریتی بسازد که هم خفاش باشد و هم قوطی کبریت (سارتر، 1352: 21) در این مقاله به استفاده از این شگرد هنری در داستان رستم و اشکبوس پرداخته می شود .
دیوان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حماسه های کهن و باورهای عامه مردم ایران زمین در اغلب موارد از دیوان به عنوان موجوداتی غول آسا، ترسناک و زیانکاری که یار و یاور اهریمن بوده و همواره درصدد آسیب رسانیدن و ایجاد فساد و تباهی در جهان اهورایی اند یاد شده است.در حماسه فردوسی کارهای متفاوت و گوناگونی به آنها نسبت داده شده که برای اذهان بشر امروزی محیرالعقول و شگفت انگیز است. بخش نخست این مقاله در بیان ماموریت و مسوولیت هایی است که این آفریده های اهریمنی در شاهنامه برعهده دارند و بخش دوم معرفی دیوانی است که اسامی آنها در نامه باستان ذکر شده است.
الگوی بررسی زبان حماسی
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات نقد جدید، بررسی زبان در آثار ادبی است. الگوی بررسی زبان حماسی، چگونگی زبان شعر حماسی را در سطوح گوناگونِ آوایی و موسیقایی، واژگانی و نحوی، بلاغی و ادبی، محتوایی و درون مایه ای بررسی می کند تا چگونگی تجلّی نوع ادبی حماسه در زبان را کشف و توصیف کند. به همین منظور نگارنده در این مقاله، با استفاده از نظریات نقد جدید، به ویژه صورت گرایی و بر اساس زبان حماسی معیار (شاهنامة فردوسی) یک الگو برای بررسی زبان حماسی در سطوح گوناگون، طراحی نموده است و در هر سطح، شاخص های لازم را تبیین کرده و سپس چگونگی ظهور آن شاخص ها در زبان حماسی را، با بیان شواهدی از متون حماسی، به ویژه شاهنامة فردوسی نشان داده است تا بر اساس آن بتوان اولاً به ویژگی های زبان حماسی دست یافت و ثانیاً این شاخص ها را در متون حماسی منظوم آزمود و به میزان موفقیّت یا عدم موفقیّت شاعران حماسه سرای پس از فردوسی، در به کارگیری زبان حماسی پی برد. بر اساس همین الگو و در این مقاله مشخص شده است که مثلاً باذل مشهدی، به عنوان یکی از مقلدان زبان حماسی معیار، در استفاده از زبان حماسی موفقیّت چشمگیری کسب نکرده است و در برخی از وجوه زبان حماسی از جمله انواع موسیقی شعر حماسی، ترکیب سازی، جزالت شعر حماسی و تصویرسازی دچار ضعف و کاستی است.
مضامین شاخص ادبیّات پایداری در بخش حماسی شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری، گونه ای مهم و تاثیرگذار از انواع ادبی در ایران است که در طول تاریخ این کشور، نقش مؤثری را در بیان و القای مفاهیم مقاومتی، ایفا نموده است. شاهنامة فردوسی به عنوان پلی برای آشنایی با ریشه های کهن این گونة ادبی در آثار کلاسیک فارسی، به سبب برخورداری از روح حماسه و منش پهلوانی، بیانگر رابطه ای معنادار میان حماسه های خود و مضامین ادبیّات پایداری است که با استناد به روش تحلیل محتوا، این مضامین در بخش میانی شاهنامه، دربردارندة مضامینی چون: دعوت به اتّحاد و همدلی، میهن دوستی، ظلم ستیزی، بیان جنایت و بیداد گری، هشدار و... می باشد که شامل مضامین شاخص و کلی ادبیّات پایداری در میان آثار مقاومتی تمامی ملّت هاست که با تطبیق این مضامین در بخش یاد شده و ارائة شاهد مثال های مرتبط با موضوع، بی شک شاهنامة فردوسی از نخستین و کامل ترین منابع مقاومتی ایرانیان در حوزة ادبیّات پایداری است.
کوه و تجلی آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت جنبه ای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرار آمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئی تر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوه ها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرار آمیز مختص به خود قرار می دهد؛ ویژگیهایی که شکل دهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد می شود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوه ها آشکار، و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی می گردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی می نماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوه ها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، می یابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرار امیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس و یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.
تحول شخصیت گرشاسب در اسطوره و حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسب، یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش های مهمی از ادبیات اسطوره ای و حماسی ما در توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز، و برزو) است. در اوستا نام او "گرشاسب" و لقب او "نریمان" از قبیلة "سام" است، یعنی نام و لقب و خانواده او "سام نریمان، گرشاسب" است. اما بعدها لقب و نام خانواده او را به ترتیب فرزند و نوه او پنداشتند.توصیف اعمال او از جمله کشتن اژدهایی هراسناک و نیز دیوی سهمناک در بخش هایی از اوستا آمده است. گرشاسب یکی از یاوران و همراهان "سوشیانس" است که در آخر زمان به یاری او می شتابد و ضحاک را که از بند رسته است می کشد. در متون دوره پهلوی و ادبیات بعد از اسلام، شخصیت گرشاسب کم رنگ شده است و بسیاری از اعمال او به نوه اش "سام" انتساب داده شده است، به طوری که در شاهنامه کمتر نشانی از او دیده می شود و تنها در یکی از روایت های الحاقی شاهنامه به اختصار از پادشاهی او یاد شده است. در این مقاله تحول شخصیت گرشاسب در متون مختلف بررسی شده است.
نمادهای پایداری در شعر معاصر مصر (مطالعه مورد پژوهانه: امل دنقل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز به کارگیری رمز و نماد، یکی از ویژگی های فراگیر در شعر معاصر عربی شده و به آن عمق و جلوه ای تازه بخشیده است. امل دنقل (ف 1983 م.) شاعر برجسته مصری از جمله شعرای مبارزی است که از این ظرفیت هنری زبان، به خوبی استفاده نموده است. وی با خلق تصاویری سرشار از عاطفه انسانی و بسیار ساده و دلنشین، با الهام از میراث گذشته و اسطوره های عربی و غیر عربی، آینه ای ساخته که در آن، همه آرزو های شاعر و همه ناکامی های امروز جهان عرب، به وضوح نمایان است. عنصر پایداری جان مایه شعر امل دنقل است، لذا وی همواره قهرمانانی را برگزیده است که عصیانگر و سازش ناپذیرند، آنها هرگز تسلیم وضع موجود نمی شوند، حتی اگر سرکشی آنان با شکست روبرو شود. و به همین سبب است که منتقدان، امل دنقل را شاعر «تمرد» نامیده اند.
داستان سودابه و سیاوش از منظری دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان سیاوش و سودابه، از شاهکار های فردوسی است که در آن، شاهد رویارویی دو ابرقهرمانیم. تامل ژرف در این داستان ما را متقاعد می کند که بنیان آن بر تقابل عقل و عشق، عصمت و عصیان و در تحلیل نهایی غریزه و فرهنگ استوار است. براساس آیین زرتشت، خیر و شر، در روزگاران نه هزار ساله گمیزشن، همواره با هم درگیرند، اما با لحاظ نگره مذهب مهر (میتراییسم) آن دو، در عین حال که در نمود با یکدیگر می ستیزند، بودی یگانه دارند و وجود هر یک از آنان، ضرورت وجود دیگری است. تاکنون شاهنامه پژوهان با نگاه زردشتی به دو قهرمان اصلی این داستان نگریسته و معمولا سیاوش را کارگزار حق و سودابه را عامل باطل به شمار آورده اند. در این مقاله با توجه به چرخش فرهنگ ایرانی در روزگار پس از اسلام به سوی عرفان که از بن و ریشه، مهری نگر است به سیاوش و سودابه نگریسته و کوشیده ام تا حق هر کدام از این دو «ابرمردم» را بتوزم.
هفت خوان یا هفت خان رستم و برجستگی های این رزمنامه
حوزه های تخصصی:
نماد، نقاب و اسطوره در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر دفاع مقدس در ذات و اصالت خود، دارای کارکردهای نمادین و اسطورهای است. این کارکردها به لحاظ ماهیت، ماندگار و پایدار و از ویژگیهای «فرامکانی» و «فرازمانی» برخوردارند. نمادها و مفاهیم وابسته به آن مانند؛ نقاب و اسطوره، همواره در دو حوزه معناگرایی و تصویرآفرینی شعر دفاع مقدّس نقشی عمیق داشته اند و همین دو خصلت ادبی، سبب شده است تا در سازوکار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. قیصر امینپور بهعنوان شاعر انقلاب و جنگ با نمادینه کردن مفاهیم پایداری، آنها را از خطر روزمرگی و ابتذال دور کرده و به آنها خصلت فرازبانی و فراملیّتی بخشیده است. علاوه بر این هنگامیکه یک ملت مورد هجوم قرار میگیرد، نیاز به قهرمانسازی و قهرمانپروری در میان مردم احساس میشود؛ از اینرو امینپور به بازآفرینی شخصیتهای تاریخی، ملّی و دینی پرداخته و الگوهای دیروزین را با واقعیتهای امروزین جنگ پیوند زده است. مقاله حاضر بر آن است، تأثیر جنگ را بر میزان بهکارگیری، تحوّلات و دگرگونیهای معنایی نماد، نقاب، فراخوانی شخصیتها و اسطوره، در اشعار قیصر امینپور بررسی کند. روش خاص پژوهش، تحلیلی- استقرایی است و در پایان این نتیجه حاصل شد که شاعر عناصر نماد، نقاب و اسطوره را برای غنای هنری اشعار جنگ، هویتسازی ملّی و پیوند اندیشه دینی با فضای جامعه استفاده کرده است. همچنین شاعر در پرداختن به این گونه مفاهیم وجه تحریکی و خیزشی آنها را همواره مدّ نظر داشته است. تقسیم نمادها و اسطورههای شاعر به پنچ حوزه طبیعی، شخصی مثبت، شخصی منفی، حیوانی و موارد دیگر حاکی از علاقه شاعر به غنای هنری و ادبی اشعارش است
مضامین و بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری معاصر ایران را به سه دوره مشروطیت، عصر پهلوی و روزگار انقلاب اسلامی تقسیم کرده اند. یکی از پیشروان ادبیات پایداری معاصر، میرزا محمدصادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوران مشروطه، است که بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار سیاسی و اجتماعی وی دیده می شود. این پژوهش با ذکر مختصری از زندگی و احوال ادیب الممالک، به بن مایه های ادبیات مقاومت در اشعار وی، چون وطن دوستی، ظلم ستیزی، ابراز انزجار از دشمن، دعوت به اتحاد ملی، غیرت اسلامی، حق طلبی، مرثیه بر شهدای راه آزادی، ستایش از آزادی و مشروطه و مضامینی از این دست پرداخته است.
نوع بیان ادیب الممالک برای بازگویی این مضامین، به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بیان غیرمستقیم وی نیز به دو دسته حکایت ها و داستان های تمثیلی و سمبل ها و استعارات منفرد درباره موضوعاتی چون ایران، استبداد و استعمار، مشروطه و مستبدان و مشروطه خواهان دروغین قابل تقسیم است. از طریق بن مایه ها و تحلیل آنها در اشعار وی، می توان سیر تفکر، نمودهای آن و گستره اندیشه پایداری را در حوزه جغرافیایی ایران عهد مشروطه و حوزه اندیشگانی شاعران آن عهد، بررسی کرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.