فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۴۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه ی مترجم: کارل مارکس در جمله ای مشهور بر آن است که دیالکتیک هگل را که بر روی سرش ایستاده بود، در فلسفه ی خود و انگلس وارونه کرده و بر پاهایش استوار کرده است. در اینجا مارکس علاوه بر آن که بر خطای هگل یعنی ایده آلیستی بودنِ فلسفه اش تأکید می کند، به نحو تلویحی بر بنیان و روش مشترک اندیشه ی خود و هگل نیز صحّه می گذارد. در ماتریالیسم تاریخیِ مارکس نقش دیالکتیک هگلی کاملأ واضح است و مارکس خود نیز بدان اذعان دارد اما در بحث حاضر مسئله پیچیده تر است. هایدن وایت و فرانک انکراسمیت، اندیشمندانی پست مدرن در حوزه ی فلسفه ی انتقادی تاریخ، فلسفه ی خود تحت عنوان «روایت گراییِ استعاری» را درست در نقد مفروضات پوزیتیویستی و بی اعتبار ساختن آرمان تجربی گرایانه ی مورخان سنّتی عرضه داشته اند. اما کریس لورنتز در این مقاله ی جذاب و آموزنده با نقدی بنیادین به سراغ مفروضات و آموزه های اساسی «روایت گراییِ استعاری» رفته و با مدّعیاتی روشن بر آن است که در عین شگفتی: با وجود تمامی مخالفت های ظاهریِ «روایت گراییِ استعاری» در قرائت وایت و انکراسمیت با ذهنیت و رویکرد پوزیتیویستی و تجربه گرایانه اما در واقع این فلسفه ی تاریخِ پست مدرن چیزی بیش از «وارونه» ای از پوزیتیویسم سده ی نوزدهمی نیست و از این رو به دلیل برخورداری از بنیان مشترک با آن، در خطاها و معایبش نیز شریک می شود. پیچیدگی بحث اینجاست که این بار برخلاف مورد مارکس و هگل، وایت و انکراسمیت چنین نقد ویران کننده ای را نخواهند پذیرفت چرا که نقد و انکار مبانی پوزیتیویستی، خصیصه ی هویت بخش فلسفه ی روایت گرای موردنظر آن هاست. فارغ از آن که ایرادات رادیکال لورنتز بر «روایت گرایی استعاری» وارد باشند یا خیر، بهرحال اثر حاضر معرفی شایسته ای از اندیشه ی دو تن از نوابغ فلسفه ی معاصر تاریخ ارائه می دهد.
هایدن وایت:ورای کنایه
حوزه های تخصصی:
اوا دومانسکا (متولد 1963) دانش آموخته رشته تاریخ و استاد دانشگاه آدام میسکویچ در پوزنان لهستان و هم چنین دانشگاه استنفورد است. زمینه مطالعاتی گسترده او، شامل حوزه های انسان شناسی، نظریه در تاریخ و تاریخنگاری، روش شناسی در تاریخ و هم چنین رویکردهای تازه به اومانیسم می باشد. رساله دکتری او با موضوع تاریخنگاری در پرتو روایت و اومانیسم پست مدرن زیر نظر بزرگانی چون هانس کلنر و فرانک انکراسمیت به انجام رسید. این مقاله، به همراه چند اثر دیگر او، از آن دسته آثار ارزشمندی است که بر تفکر هایدن وایت متمرکز شده است. اما در این آثار بینش هایی درباب وایت یافت می شود که، برخلاف بنیان های معرفتی و روشی این متفکر، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. جان مایه این مقاله، سویه های فلسفه تاریخ نظری در اندیشه یک نظریه پرداز پست مدرن است. دومانسکا در سراسر مقاله پیش رو، در حال ارائه تفاسیری از اثر معروف وایت، فراتاریخ، است و طرح این مسئله مهم که چگونه نظریات زبانی و روایتی پست مدرن در تفکر وایت با دیدگاه های کل باور او به تاریخ کنار هم می آیند و منجر به تأسیس نوعی فلسفه تاریخ نظری با بنیان های اخلاقی می گردد. از سوی دیگر این مقاله، راه را برای علاقه مندان این حوزه در مطالعه، فراتاریخ، هموار می سازد.
بررسی و شناسایی عناصر توصیفی مناسب برای تنظیم و توصیف منابع تاریخ شفاهی با الگوبرداری از استانداردهای توصیفی بین المللی دوبلین.کور و پی.بی.کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: بررسی و شناسایی عناصر توصیفی مناسب برای تنظیم و توصیف منابع تاریخ شفاهی در آرشیوها و سایر مراکز تولید و نگهداری منابع تاریخ شفاهی. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش با استفاده از روش های پیمایشِ توصیفی و تحلیلِ محتوا انجام شده است و داده ها ازطریق پرسش نامه گردآوری شده اند. جامعه پژوهش، متخصصان حوزه تاریخ شفاهی اند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 20 متخصص به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها و نتایج پژوهش: براساس مطالعات انجام شده، از بین 263 عنصر بررسی شده در آرشیوها -پس از حذف عناصر تکراری- 47 عنصر استخراج شدند و با عناصر استانداردهای دوبلین.کور و پی.بی.کور مطابقت داده شدند. براساس تجزیه وتحلیل داده ها و برمبنای دانش و تجربه متخصصان از بین 47 عنصرِ بخش اول پرسش نامه، 7 عنصر «عنوان»، «موضوع»، «پدیدآور»، «زبان»، «شرایط دسترسی»، «چکیده»، «محدوده زمانی» و از بین سایر عناصر استانداردهای مذکور -که در بخش دوم پرسش نامه آورده شده اند- 5 عنصر «شرح فهرست مطالب»، «نقش پدیدآور»، «فرآورده های زبان»، «نوع سبک» و «عنوان برنامه» به عنوان مناسب ترین عناصر برای تنظیم و توصیف منابع تاریخ شفاهی برگزیده شدند.
واکاوی مکتب فلسفی اصفهان (با تاکید بر جایگاه میرداماد)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی علمی است که از گرایشات و شاخه های علوم اسلامی نشأت گرفته است به این معنا که همگی منشاء و بنیاد دینی داشته اند براین اساس در این شاخه مکاتب مختلفی چون مکتب مشاء، اشراق و...جا گرفته که هر کدام در هر حوزه دارای فرد مؤسس و نامداری است. در این راستا هر یک از فلاسفه به شهر و یا کشور خاصی مربوط می شده اند که گاه خود نیز مؤسس یک فرقه و یا مکتب در میان مردم شهر خویش است. میرداماد از حمله افرادی است که بنیانگذار مکتب فلسفی در شهر اصفهان (بالاخص در دوره صفوی) است و پس از وی ملاصدرا این مهم را ادامه داد. براین اساس پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی درصدد واکاوی و تبیین میرداماد در مکتب فلسفی اصفهان است. برای رسیدن به این منظور نوشتار حاضر پس از بیان مساله به تبیین و توصیف واژه های مهم در این حیطه پرداخته و سپس در بخش دوم به تحلیل فلسفه اسلامی در بطن تمدن و فرهنگ اسلام پرداخته و درانتها تبیین نقش حکیم میرداماد را مد نظر قرار داده است. ره آورد این مهم این است که باتوجه به مرکزیت شهر اصفهان در دوران صفوی و حضور وی در این شهر عاملی جهت تأسیس مکتب فلسفی در اصفهان شد تاجایی که همگان از نقاط گوناگون برای فراگیری این مهم به این شهر و شخص رجوع می کردند.
رهیافت پسامدرنیستی به تاریخ: هایدن وایت
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که هایدن وایت در جامعه علمی ما و به خصوص میان اهل تاریخ متفکر نسبتاَ ناشناخته ای است؛ شناسایی و معرفی او می تواند مقدمه ی واجبی برای احیانأ فاصله گیری از وی و نقادی او باشد. ما در این مجال ناگزیریم که هر دو کار را انجام دهیم، هر چند که در ابتدا، تمرکز روی شناسایی و معرفی وایت قرار می گیرد. وایت اکنون در سن ۸۷ سالگی به سر می برد و از دهه ی۵۰ سال های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ تا اکنون مشغول نوشتن است. ابتدا برای اینکه موقعیت هایدن وایت را در منظومه ای کلی ببینیم، می توان از آن چیزی شروع کرد که خود او حذر داشت؛ یعنی تقابل های دو قطبی که خود وایت به نحوی در این تقابل قرار گرفته و می توان از یک منظر به چالش کشیدن تاریخ نگاری را بر مبنای نوعی تقابل میان دو مبنای معرفت شناختی-روش شناختی دریافت.
درآمدی بر روش شناسی تدوین در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
شکل گیری و گسترش تاریخ شفاهی در ایران مدیون دو موضوع انقلاب اسلامی و جنگ بوده است. بسیاری از مراکز تاریخ شفاهی در ایران با محوریت این دو موضوع تأسیس شده و عمده مصاحبه های تاریخ شفاهی بر پایه این دو محور اساسی انجام شده است. در ایران برخلاف بسیاری از دیگر مراکز تاریخ شفاهی در دنیا اساس کار بر چاپ و انتشار و نه آرشیو مصاحبه های انجام شده در این زمینه گذاشته شده و در همین راستا بسیاری از مصاحبه های تاریخ شفاهی در مراکز مرتبط منتشر شده است. در این مقاله به بررسی جایگاه تدوین در ارائه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در ایران پرداخته می شود. سؤال های مقاله عبارت اند از:1. مؤلفه های تدوین خوب در تاریخ شفاهی چیست؟ 2. انواع تدوین در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی چگونه است؟ 3. شاخصه های تدوین در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی چیست؟ 4. آیا امکان استانداردسازی در روش تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی وجود دارد؟ رویکرد مقاله تحلیلی انتقادی است و با بررسی کتاب های تاریخ شفاهی در ایران سعی می شود تا ضمن روش شناسی انواع تدوین های صورت گرفته، مؤلفه های ساختاری آن ها استخراج شود و با مشخص شدن نقاط ضعف و قوت در این کتاب ها، پیشنهادهایی در راستای شاخصه های تدوین خوب در تاریخ شفاهی به منظور انجام پژوهش های کامل تر در آینده داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که استاندارد خاصی درزمینه تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی وجود ندارد و سیاست های سلیقه ای و سازمانی مهم ترین مؤلفه های تدوین هستند. کلیدواژه ها :تاریخ شفاهی؛ انقلاب اسلامی؛ مؤلفه های تدوین؛ استانداردهای تدوین؛ مراکز تاریخ شفاهی.
تاریخ، زبان و روایت
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
نوروایت گری، روشی نوین در تاریخ نگاری
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلاتی که رشته ی تاریخ در دانشگاه های ایران از آن رنج می برد، نداشتن روش علمی مخصوص به خود است. این مسأله پژوهشگران و دانشجویان تاریخ را در سردرگمی روشی فرو برده و آنان را به سمت روش های جامعه شناختی و فلسفی کشانده است که در بسیاری از موارد، خلط، تقلیل و عدم التزام روشی را با خود به همراه دارد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که پژوهش تاریخی با چه روشی قرابت بیشتری دارد؟ و آیا می توان از روش مختص به تاریخ در کنار دیگر علوم اجتماعی سخن گفت؟ در نوشتار زیر که متن پیاده شده ی دو سخنرانی دکتر محمدعلی اکبری در «دانشگاه باقرالعلوم (ع)» و «پژوهشکده تاریخ اسلام» با عناوین «نقد روش روایی» و «نوروایت گری» است به سؤالات مذکور پاسخ داده است. متن دو سخنرانی با اندکی تغییر و ویرایش توسط سخنران محترم و گردآورنده در قالب یک نوشتار عرضه شده است. به زعم سخنران، نوروایت گری این امکان را فراهم می آورد که با روشی از جنس تاریخ، با تاریخ روبرو شویم. این روش جدید همانند روش سنتی مورخان در پرداختن به روایت های تاریخی نیست، بلکه از دل نظریات جدید نقد ادبی و پست مدرن بیرون آمده که خود حاصل نقد مکاتب اثبات گرا، نو اثبات گرا منطقی و آنال است.
بررسی اندیشه و کنش سیاسی سلامه موسی در عرصة سوسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اندیشه و کنش سیاسی سلامه موسی در عرصة سوسیالیسم انجام شده است. با این پرسش بنیادین که نظام فکری سلامه موسی چه شاخصه هایی دارد، در بازخوانی اندیشه های این اندیشمند، هم آثار مکتوب و هم کنش سیاسی او مورد بررسی قرار گرفته است. این متفکر سوسیالیست، با انتخاب سوسیالیسم فابین تلاش کرده است اندیشه ای متناسب با زیست جهان خویش ارائه دهد؛ اندیشه و کنش سیاسی که از سوی جامعه مصر در زمانه خود فهم و پذیرفته شود. بر این اساس، او انقلاب را نمی پسندد، اما انقلاب را فقط برای ایجاد جامعه ای سوسیالیست و در صورتی می پذیرد که اجبار ایجاد شود و جامعه مسیر طبیعی خود را طی نکند. او اصل تنازع داروین را برای جامعه بشری نمی پذیرد و تعاون را عامل پیشرفت در جامعه می داند، با الحاد مخالفت می کند، بر ایجاد حکومت دموکرات تأکید می ورزد، روشنفکر را عامل مؤثر در تغییر می داند و طبقه کارگر در درجه دوم قرار می گیرد. این شاخصه ها، انتخاب هایی است که اندیشه های او را متناسب با ویژگی های جامعه مصر می کند.
تحلیل خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خطبه فدکیه به عنوان یک ارتباط زبانی تحقق یافته در بافت و زمینه تاریخی مشخص، یکی از گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) را تشکیل می دهد. یکی از روش های تحلیل این گونه متون، به عنوان بخشی از میراث دینی، استفاده از تحلیل کارگفتی و بررسی متن در چارچوب کنش گفتاری است. بر اساس این نظریه، گوینده که همواره در بافتی خاص سخن می گوید، هنگام سخن گفتن علاوه بر ادای کلمات و بر زبان جاری ساختن الفاظ در قالب گزاره های مختلف، کنش هایی هم انجام می دهد که آن ها را به پنج دسته بیانی، انشایی، تعهدی، احساسی و اعلامی تقسیم کرده اند. این جستار که به تحلیل متن خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری پرداخته، به این نتیجه رسیده است که کنش های اعلامی و بیانی بیش از دیگر کنش ها در این خطبه به چشم می خورد و با توجه به بافت پیرامونی ایراد این خطبه و زمینه های تاریخی آن، این فراوانی را می توان بدین معنا گرفت که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در صدد احیای سنت وی و تبیین احکام و دستورات اسلام بوده است.
ژان لوک ماریون مرزهای منطق را محک می زند
حوزه های تخصصی:
بنسون در نوشتار پیشِ رو به کلیت تفکر ماریون، فیلسوف الهی دان، می پردازد که بسیاری از مفروضات سنتی فلسفه و الهیات را دگرگون کرده است. بنسون می گوید ماریون روش معمول فلسفی برای شناخت خدا را وارونه می کند، چراکه از نظر او به بت پرستی ختم می شود. ماریون بین بت و شمایل تمایز قایل می شود: در حالی که شمایل ناظر را به فراسوی خود، به آنچه که شمایل بازنمایی آن است هدایت می کند، بت در خودش می ماند. خدا تحت مقولات قرار نمی گیرد و قابل نامگذاری نیست، اما فلسفه دقیقاً همین کار را می کند. اما لوگوس فلسفی در مقابل لوگوس یوحنّا یا لوگوس الهیاتی قرار می گیرد. در نتیجه ماریون خدا را پدیداری اشباع شده می داند، که برعکس پدیدارهای هوسرلی فاقد پس زمینه است، و بنابراین غیرقابل تسلط، شناخت و نامگذاری است. به همین دلیل ماریون می خواهد که فلسفه و الهیات را در راهی قرار دهد که از ذات خدا شروع کنند. بنسون در پایان استدلال می کند این ایده های ماریون اهمیت اساسی دارند و در آینده نزدیک اهمیت آنها بیشتر هم خواهد شد.
بررسی و مقایسه فلسفه تاریخ هاکسلی با فلسفه تاریخ هگل
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه جنبه های اساسی و بنیادی نگرش هاکسلی و هگل با استفاده از آثار به جای مانده از آنها درباره فلسفه تاریخ می-باشد. بر این اساس یافته های پژوهش حاکی از آن در برداشت هگل از فلسفه، تاریخ امری محوری است. به نظر او، تاریخ را به سه شیوه می توان نگاشت: 1. تاریخ دست اول، 2. تاریخ اندیشه گرانه، 3. تاریخ فلسفی یا فلسفه تاریخ که روش برگزیده هگل است. از نظر وی بر جهان عقل حاکم است، در نتیجه تاریخ جهانی جریانی عقلانی و ضروری است نه تصادفی. ولی شیوه تفکر فلسفی و سیاسی هاکسلی با بسیاری از متفکران و صاحب نظرانی که مشرب فلسفی شان نیمی از جهان را فرا گرفته متفاوت است، هاکسلی رابطه شخص با وقایع تاریخی و اجتماعی را مثل رابطه قربانی با قربانی کننده می داند و معتقد است که در چنین موقعیتی شخص عاقل باید تا آنجا که می تواند از وقایع تاریخی مهم که در زندگی اش روی می دهد، بگریزد و در گوشه انزوا و عزلت به تفکر یا عبادت بپردازد. در پژوهش حاضر برای جمع آوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای و در حوزه تجزیه و تحلیل از روش های توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
بررسی اندیشه فرح انطون در کتاب ابن رشد و فلسفه ی او (بر اساس الگوی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بهره گیری از نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف، سعی شده اندیشه و نظام اندیشگانی فرح انطون، مورد بازشناسی قرار گیرد. مدعای پژوهش بر این قرار است: متن کتاب ابن رشد و فلسفه ی او، تحت تأثیر اندیشه ی مولف آن فرح انطون قرار دارد. این متن بازتاب دهنده ی ایدئولوژی یک روشنفکر سکولار است که تلاش دارد برای ترویج اندیشه ی غربی در جهان اسلام، فیلسوفی با اندیشه های نو و مورد تأیید تمدن جدید غرب را به عنوان شاهد مثال، به جامعه خویش معرفی کند. از سویی بافت زمینه ای موجود نیز بر متن تأثیر دارد. متن تلاش دارد با هنجارهای زمانه و سنت به عنوان یک قدرت مسلط مبارزه کند. انطون در این نگاشته تلاش می کند به تولید اندیشه ای بپردازد که تحت تأثیر اندیشه ی غرب بوده و بازتاب دهنده ی تفکر روشنفکری زمانه ی خویش است. این متن در حالی که قدرت مسلط سنت را زیر سوال می برد، خود در حال بازتولید تفکر غربی است و هم زمان تحت تأثیر بافت زمینه ای (Context) قرار دارد که در آن این عمل گفتمانی تولید می شود.
روش شناسی تاریخی ویکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی آراء جیامباتیستا ویکو در مورد ماهیت تاریخ و شیوﮤ درست دستیابی به شناختِ از آن می پردازد. ویکو درصدد تأسیس نوعی «الهیات منطقی مدنی مشیّت الهی» است و این مقاله با مراجعه به آثار اصلی او و نیز بهره گیری از آراء شارحانش نشان خواهد داد که او در محل برخورد دو امتداد نظری، یکی معرفت شناختی و دیگری هستی شناختی، در باب تاریخ قرار دارد. او معتقد است که «مشیّت الهی» بر تاریخ حاکم است، اما لزوماً انسان مسلوب الاختیار نیست، بلکه فعالانه و البته در درون طرح خداوند حاضر است و مشارکت دارد. نظریه مشهور او در باب تحول سه مرحله ای تاریخ، از «الهی» به «قهرمانی» و سپس به «مدنی» که بعدها مورد استفادﮤ اگوست کنت قرار گرفت، محصول همین فکر است. از حیث روش شناختی نیز ویکو گزارﮤ «ساختن، معیار حقیقت است» را جایگزین اصل دکارتیِ «معیار حقیقت، وضوح و تمایز است» کرد، و بدین ترتیب، یقینی ترین علم را نه ریاضی، بلکه تاریخ می داند. از نظر ویکو ماهیت تاریخ، انسان ساخته است، بنابراین، وی در گرایشی آشکار به لاک روش درست شناخت تاریخ را بررسی ساخته های انسانی می داند و میان ساخته های انسانی نیز تولیدات فرهنگی مانند هنرها، اسطوره ها، افسانه ها، حکایات، اشعار و آنچه را که در تاریخ نگاری سنتی «خرافه» دانسته می شد، ارزشمند و مهم قلمداد می کند. استدلال ویکو در مورد تمایز میان شناخت از «طبیعت» و «تاریخ» به مبنای اولیه ای برای بحث های بعدی فیلسوفان نوکانتی بر سر «علوم انسانی» و تاریخی از علوم طبیعی بدل شد.
جامعه شناسی تاریخی: مفاهیم، تئوری ها و روشها
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی تاریخی با ایجاد پیوند بین دو رشته تاریخ و جامعه-شناسی، رویکرد نوینی به مطالعه پدیده ها و رویدادها و مسائل اجتماعی پیش روی محققان تاریخ و جامعه شناسی قرار داده است. تغییر و دگرگونی یکی از موضوعات محوری در مطالعات تاریخی و جامعه شناسی بوده است و جامعه شناسی تاریخی علم مطالعه این موضوع محوری می باشد. در جامعه شناسی تاریخی، مطالعه گذشته برای پی بردن به این امر است که جوامع چگونه کار می کنند و چگونه تغییر می یابند. مقاله حاضر سعی بر آن دارد که با عطف توجه به رابطه شناخت اجتماعی و تاریخ تصویری روشن از مفاهیم، نظریات و روشهای به کار گرفته شده در مطالعات جامعه شناسی تاریخی ارائه کند.
فلسفة تاریخ از منظر علّامه طباطبائی با محوریت تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفة نظری تاریخ، به چگونگی حرکت تاریخ و نفشة مسیر حرکت آن می پردازد. بررسی کیفیت حرکت تاریخ از نظرگاه دینی، می تواند شناخت صحیحی از موقف تاریخی ما، در مسیر حرکت تاریخ به دست آورد. علّامه طباطبائی تاریخ را سیر حرکت از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت می داند. انسان ها سعی در استخدام یکدیگر دارند و این گونه به یکدیگر پیوند می خورند و جامعة ابتدایی را تشکیل می دهند. ویژگی استخدام چون منفعت طلبی شخصی را به دنبال دارد، موجب اختلاف و هرج مرج می شود. این اختلاف تنها از سوی یک عامل بیرونی امکان برطرف شدن دارد و آن نبوت است. انبیای الهی با شریعت آسمانی، موجب وحدت جوامع و رشد و تکامل آنها به سوی سعادت حقیقی می گردند. بر این اساس، انبیای الهی را می توان عامل اصلی حرکت تاریخ به شمار آورد.
رویکردی به تبیین: انواع تبیین علمی در پژوهش های تاریخ محور
حوزه های تخصصی:
تبیین پاسخ به پرسش چرایی یک پدیده یا رویداد است، همانگونه که توصیف به پرسش از چگونگی وقوع پدیده یا رویداد می باشد. برای تبیین انواع گوناگونی را برشمرده اند. در این جستار به انواع تبیینی که در تحقیقات تاریخی از آنها برای توضیح علل وقوع پدیده-ها بهره گرفته می شود، پرداخته شده است. تبیین های رایجی که پژوهشگر تاریخی برای توضیح علل وقوع پدیده ها استفاده می کند شامل: تبیین قانونیت باوری، تاریخیت باوری (تفسیری)، تبیین تکوینی، تبیین خلاف واقع، تبیین تطبیقی، تبیین کارکردی و تبیین ساختاری می باشند. پژوهشگر تاریخی با توجه به هدف تحقیق خود و ماهیت پدیده مورد بررسی و با توجه به رویکرد های هستی شناسی و معرفت شناسی، از بین روشهای تبیینی فوق الذکر، دست به گزینش نوع تبیین مورد نظر برای توضیح علل وقوع پدیده مورد بررسی می زند. مقاله حاضر به مروری اجمالی بر فلسفه تاریخ و انواع تبیین تاریخی پرداخته و شیوه های تبیینی هر کدام از این تبیین ها را با ذکر مثال شرح داده است.
از تاریخ تا داستان؛ تحلیل عناصر مشترک بین تاریخ و داستان
حوزه های تخصصی:
تئاتر، سینما، تاریخ، سفرنامه و خاطره از «روایت» بهره می گیرند اما داستان به شمار نمی آیند. در این گونه های روایت ابزار ارتباط متفاوت است هر چند ممکن است در اصل روایت تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند. تاریخ داستانی است که واقعیت دارد. برای مثال اگر از روی یک داستان فیلمی ساخته شود، یا نمایش نامه ای بر روی پرده اجرا شود، فقط ابزار بیان روایت عوض می شود. یعنی در همه این آثار «داستان» عامل زیر بنایی است. پس در همه آثاری که به شکلی نزدیک به داستان هستند می توان روایت را مشاهده کرد. تاریخ به خاطر نقل پی در پی حوادث که شاهان و امیران، قهرمانان آن هستند به داستان نزدیک می شود و در تاریخ عنصر روایت به کار می رود که توالی زمانی دارد. علاوه بر این «گفتگو»، «حقیقت مانندی»، «صحنه سازی» و «کشمکش» از عناصر مشترک بین داستان و تاریخ است. اما داستان به دلیل این که با ظرافت هنری ساخته می شود و دارای قاعده و قانون خاص است (مقدمه، پیرنگ، شخصیت پردازی، فضاسازی و...) به مقوله هنر تعلق دارد در حالی که تاریخ چون همانند داستان، هنری و با قاعده ساخته نمی شود، به مقوله علم تعلق دارد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عناصر مشترک بین داستان و تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که داستان و تاریخ از زمان ارسطو با یکدیگر ارتباط داشته اند و هنوز هم این ارتباط میان این دو قالب وجود دارد.